Activities calendar

21 فوریه 2013

صل علی محمد، قطب جنوب خوش آمد

ابراهيم نبوي اگر هنوز برای تعطیلات تابستانی خودتان برنامه ریزی نکرده اید، پیشنهاد می کنم همین الان دست نگه دارید. اگر هم برنامه ریزی کرده اید و بلیط هواپیما و هتل و سایر موارد مربوطه را هم رزرو کرده اید، باز هم فرقی نمی کند، پیشنهاد می کنم همین الان دست نگه دارید. البته شاید شما جزو آن سی چهل درصدی باشید که شش ماه است حقوق شان را نگرفته اند و امکانات سفر و تعطیلات و خوشگذرانی را ندارند،ولی باز هم فرقی نمی کند، ما همچنان پیشنهاد می کنیم دست نگه دارید. اصلا فرض کنیم شما جزو آن سی چهل درصدی باشید که کلا از کار بیکار شده اند، در این صورت هم حرف ما همانی است که بود... دست نگه دارید.
شاید شما جزو... یعنی ما باید پانصد تا احتمال دیگر را هم در نظر بگیریم و پانصد بار دیگر همین حرفمان را تکرار کنیم تا یکی پیدا بشود بپرسد چرا؟ خب بپرسید دیگر. شما چرا این قدر سوال پرسیدن برایتان سخت است؟ کاری ندارد که، سوال کنید. هر جا را که متوجه نشدید سوال کنید. مثلا همین فردا صبح بلند شوید، بروید جلوی دفتر ریاست جمهوری سوال کنید...نه، دفتر ریاست جمهوری خطرناک است، بروید دم در مجلس، یقه اولین نماینده ای را که از در بیرون آمد بگیرید و سوال کنید.نه، نمایندگان مجلس که از هیات دولت هم خطر ناک ترند، این کار را نکنید. آهااااان این جوری بهتر است. خیلی شیک و تر و تمیز بلند بشوید بروید دم در قوه قضائیه... البته خیلی هم شیک و تر و تمیز نروید، چون احتمالا به همین اتهام قبل از اینکه بتوانید سوالی بپرسید اعزامتان می کنند اوین... اصلا بیایید از خیر سوال کردن بگذرید. والا به خدا. چه اصراری دارید هی از مردم سوال کنید. سرتان به کار خودتان باشد. این قدر سوال کردید که اصلا یادم رفت چی داشتم می گفتم...
آهان ، داشتم می گفتم دست نگه دارید. کلا جزو هر دسته ای که هستید و هر برنامه ای که داشتید و هر جایی که می خواستید بروید، دست نگه دارید. خصوصا اگر داشتید برای تعطیلات تابستانی تان برنامه ریزی می کردید. کجا می خواهید بروید بهتر و خنک تر و با صفا تر از قطب جنوب؟ والا، آدم مملکت خودش را ول می کند می رود یک جای دیگر؟ مملکت به این خوبی، خوش آب و هوایی، خلوتی. اصلا پرنده که هیچ، تقریبا هیچ جانداری به جز شما آن طرف ها پیدایش نمی شود. قشنگ دست زن و بچه و متعلقاتتان را بگیرید، بروید سه ماه عشق دنیا را بکنید. کلی تفریح جور واجور هم می توانید داشته باشید، که فکرش را هم نمی کنید. مثلا با هم مسابقه بگذارید ببینید کدامتان زودتر قندیل می بندد. یا اگر این بازی های مسابقه ای را دوست ندارید، دسته جمعی بروید بنشینید به غروب آفتاب نگاه کنید، باهم قندیل ببندید. یا اگر اهل پیاده روی و حرکات بدنی نیستید، همین طور که سر جایتان ایستاده اید، قندیل ببندید. کلا آنجا هر کاری که بکنید، آخرش باید قندیل ببندید. دست تان باز است. حسابی می توانید خلاقیت به خرج بدهید. بعد از سه ماه هم اگر زنده ماندید، که هیچ، بر می گردید سر خانه و زندگی خودتان. اگر هم زنده نماندید، که تا آخر دنیا همان جا دست نخورده باقی می مانید.
چرا می خندید؟ آدم تا آخر دنیا یک جایی دست نخورده باقی بماند خنده دار است؟ آدم بدون اینکه برود توی یخچال قندیل ببندد، خنده دار است؟ آدم از نقاط توریستی کشور خودش حمایت کند، خنده دار است؟ حیف این مسئولان خدوم جمهوری اسلامی که این قدر به فکر شما هستند، واقعا که مزد این دولت خدمتگزار را باید این طوری بدهید؟ بله؟... آهاااان، قطب جنوب که مال کشور ما نیست؟... خب نباشد.الان نیست. قرار نیست که تا ابد هم نباشد. اصلا شاید تا همین تابستان مال کشور ما شد. کار که نشد ندارد. حالا پول آب و برق و اتوبوس مجانی نشد، که شما نباید این قدر به نظام بد بین باشید. کرامت انسانی هم که فرصت نشد.
وگرنه، به جان شما نباشد، به جان آقا مجتبی هم آن یکی آقای صاحب رحلت، هم این یکی آقای صاحب زحمت، کلی تلاش برایش کردند. خب نبود، نشد. ولی قطب جنوب هست، می شود. اتفاقا کلیدش را هم همین آقای سردار سرلشگر محمد باقری، شخصا زده. این هم سندش، گفته: "چون ایران از سواحل مکران بدون وجود هیچ خشکی به آب های آزاد و قطب جنوب، دسترسی مستقیم دارد، می تواند طبق قوانین بین المللی در مناطقی از جنوبی ترین و سردترین قاره جهان، ادعای حاکمیت کند."
بله، می تواند ادعای حاکمیت کند. ایران در مورد آنجاهایی که نمی تواند هم ادعای مالکیت می کند، چه برسد به اینجایی که می تواند. حالا اینکه جنوبی ترین و سردترین قاره جهان به چه دردش می خورد و می خواهد کجایش بگذارد، به کسی ربطی ندارد. مال خودش است، هر کجا که دلش خواست می گذارد. اصلا شاید هوس کرده عقبه نظام را یک مدت بگذارد توی جنوبی ترین و سردترین قاره جهان، این جراحت ها و شکاف هایش از التیام طبیعی برخوردار شود. از شما کم می شود؟
تازه همین یکی هم نیست، فرمانده نیروی دریایی ارتش هم خیلی پیش تر گفته بود که "ایران به دنبال برنامه‌ریزی برای حضور در نزدیکی‌های قطب جنوب است". بله، به دنبال برنامه ریزی است. خیلی هم جدی. برنامه ریزی برای حضور در قطب جنوب که به اندازه برنامه ریزی برای بودجه مملکت دنگ و فنگ ندارد که هشت سال است همیشه اول اسفند بودجه را ورق به ورق می آورند به مجلس و تا آخر تابستان سال بعد هنوز مانده تصویب شود. برنامه ریزی برای حضور در قطب جنوب که کاری ندارد، یک روز دور هم می نشینند برنامه ریزی می کنند، می رود پی کارش. الان هم برنامه ریزی اش را کرده اند، فقط مانده آقا دستور بدهد، بروند عملیاتی اش کنند.
حالا هی شما بگویید این جمهوری اسلامی چهل درصد حاکمیت دریای خزر را به باد داد. به باد داد که داد. اصلا دریای خزر را می خواستیم چه کنیم؟ شنا کردن توی دریا که مصیبت بود و همه جای خانمها یا با لباس خیس قلمبه می زد بیرون، یا ملت می خواستند از آن خاویار و ازون برون بگیرند و معلوم نبود مزه عرق بشود و فعل حرام رخ بدهد، یا چه کوفت دیگری. اصلا اگر توانستید یک فایده دریای خزر را بگویید که از نظر ارزشی با آرمانهای امام راحل یا اهداف رهبر معظم انقلاب، یا بیداری اسلامی در سراسر عالم اسلام هماهنگ باشد؟
الان سپاه می خواهد به جای دریای خزر یک قاره دیگر را به چه بزرگی با این همه منابع یخ، بچسباند به مملکت. هی بگویید نمی دانم از وقتی اینها آمدند این کشورهای حاشیه خلیج فارس زبانشان دراز شده می خواهند اسم خلیج فارس را عوض کنند. خب بخواهند، ایران هم می خواهد کلا اسم قطب جنوب را عوض کند، بگذارد... بگذارد... راستی اسمش را قرار است چی بگذارند؟ حالا این وسط ما این همه آدم را مجبور کردیم دست نگه دارند، کی می خواهد جوابشان را بدهد؟ الان این بندگان خدا بلیط هواپیمایشان را برای کجا رزرو کنند؟ کی مسئول قسمت کشورگشایی مملکت است؟ بگویید زود بیاید جواب ما را بدهد کار داریم، تعطیلاتمان دیر شد...زووووود

U.S. Indicts Four In Peanut Salmonella Outbreak

U.S. justice authorities have filed criminal charges against a food company owner and three employees who sold salmonella-tainted peanut butter that killed nine Americans and sickened hundreds.

Stewart Parnell, the owner of now-defunct Peanut Corporation of America, and three others were charged with conspiracy, fraud and obstruction of justice Thursday in the southern U.S. state of Georgia.

Federal prosecutors alleged the group covered up the presence of salmonella in its peanut products for ...

سرگرمی گزارش تصویری: زندگی لوکس در ایران

در ایران همه‌چیز پیدا می‌شود و هیچ کمبودی نیست. البته برای آنهایی که پول ‌خریدنش را دارند. اما آن‌هایی که "تصادفا" در این سال‌ها به پول‌بیشتری دست‌یافته‌اند چگونه زندگی می‌کنند؟ با ۲۳ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش سرگرمیلینک مستقیم

کنفرانس مطبوعاتی در اعتراض به موج جدید بازداشت روزنامه نگاران

در ادامه اعتراضات بین المللی به افزایش فشار بر روزنامه نگاران ایرانی و موج جدید بازداشت فعالان رسانه ای در ایران، نشستی با حضور چهره های در پاریس برگزار شد.
به همت جمعی از روزنامه نگاران ایرانی ساکن فرانسه، کنفرانس مطبوعاتی با حضور لوسی موریون، مدیر بخش تحقیقات سازمان گزارشگران بدون مرز، اولیویه دا لاگ نایب رییس فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران، رضا تاجیک  فعال ملی-مذهبی و روزنامه نگار ایرانی و سارا دنیل دبیر سرویس بین الملل هفته نامه نوول فرانسوی نول ابزرواتور برگزار شد.
به گزارش ملی-مذهبی این نشست مطبوعاتی با استقبال رسانه های بین المللی از جمله رادیو بین المللی فرانسه، خبرگزاری فرانسه، تلویزیون الجزیره و تلویزیون فرانسوی آلمانی آرته و سایر رسانه های اروپایی روبه رو شد.
اقای دا لاگ دراین نشست به ایراد اتهام اقدام علیه امنیت ملی به روزنامه نگاران ایرانی اشاره کرد و آن را واهی خواند. دا لاگ با اشاره به افزایش فشار بر خانواده های روزنامه نگاران ساکن خارج از ایران گفت : موج جدید بازداشت روزنامه نگاران در ایران به اتهام همکاری با رسانه های فارسی زبان خارج از کشور صورت گرفته است و اتهام غیر قابل قبول جاسوسی به روزنامه نگاران همواره از سوی جمهوری اسلامی مطرح شده است.
نایب رییس فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران مستقر در بروکسل در ادامه همچنین با اشاره به وضعیت روزنامه نگاران پناهنده در ترکیه از تلاش فدراسیون مذکور برای بهبود وضعیت روزنامه نگاران ایرانی پناهجو در ترکیه خبر داد.
در ادامه این کنفرانس مطبوعاتی خانم لوسی موریون مدیر پژوهش در سازمان گزارشگران بدون مرز عنوان کرد : آقایان خامنه ای و احمدی نژاد در تلاشند تا با سرکوب روزنامه نگاران موجب عدم اطلاع رسانی و سکوت خبری در ایران شوند.
مدیر بخش تحقیقات سازمان گزارشگران بدون مرز تاکید کرد ایران بزرگترین زندان روزنامه نگاران است.
این مدیر سازمان گزارشگران بدون مرز گفت : روزنامه نگران ایرانی از سوی حکومت ایران مورد آزار و اذیت قرار دارند و همواره سایه بازداشت، شکنجه و فشار بر سر خود و خانواده هایشان سنگینی می کند تا به سکوت وادار شوند.
ایشان نسبت به تلاش جمهوری اسلامی برای اخذ اعترافات دروغین از روزنامه نگاران با توسل به شکنجه اشاره و تاکید کرد چنین اقدامی پیشتر نیز از سوی جمهوری اسلامی ایران انجام گرفته بود اما اینبار و در این موج دستگیری هم اعتراف گیری برای پخش تلویزیونی صورت گرفته است.
وی به نمایندگی از سازمان گزارشگران بدون مرز خواستار آزادی سریع و بی قید و شرط تمامی روزنامه نگاران ایرانی زندانی شد.
در ادامه این نشست که در محل سازمان «کپ» دفتر رسانه های خارجی فرانسه برگزار شد، خانم سارا دانیل دبیر سرویس بین الملل هفته نامه نوول ابزرواتور به سخنرانی پرداخت.
وی اعلام کرد من برای اعلام همبستگی با همکاران خود در ایران به اینجا آمده ام.
وی به انتخابات مناقشه برانگیز سال ۲۰۰۹ اشاره کردو گفت با وجود سابقه سرکوب روزنامه نگاران در ایران، پس از این انتخابات موج سرکوب روزنامه نگاران در ایران افزایش چشمگیری داشته است.وی تاکید کرد جمهوری اسلامی ایران تلاش میکند تا برای رسانه ها جو ارعاب ایجاد کند.
این روزنامه نگار شناخته شده فرانسوی که پیش این کتابی در مورد جنبش سبز مردم ایران نوشته بود با اشاره به جنبش سبز گفت این جنبش سرمنشا بهارعرب در خاورمیانه شد.
وی در پایان سخنرانی خود گفت: روزنامه نگاران ایرانی با وجود ایجاد جو ارعاب شدید و سرکوب فراوان به نقد رفتارهای حاکمان جمهوری اسلامی ادامه داده اند و میزان شجاعت روزنامه نگاران ایرانی غیر قابل تصور است.
در پایان این کنفرانس مطبوعاتی اقای رضا تاجیک روزنامه نگار ایرانی که تجربه سه بار بازداشت را با خود دارد به ایراد سخن پرداخت. وی با اشاره به موج جدید بازداشت ها در ایران و فشارهای جدید بر رسانه ها به خصوص رسانه های محلی گفت: روزنامه نگاران ایران با خطراتی همچون بازداشت، شکنجه، سکوت اجباری، احضار و یا مهاجرت اجباری مواجه هستند.
رضا تاجیک با اشاره به وضعیت ناپایدار شغل روزنامه نگاری در ایران به علت خطر بازداشت، مشکلات مالی و تعطیلی روزنامه ها عنوان کرد این عوامل منجر به عدم رشد کیفیتی مناسب رسانه های ایرانی شده است.
ایشان به تلاشهایی از سوی جمهوری اسلامی برای اخذ اعترافات دروغین از روزنامه نگاران اشاره کرد.
آقای تاجیک در پایان سخنرانی خود که به زبان فارسی صورت گرفت و برای روزنامه نگاران فرانسوی ترجمه می شد گفت: با تمامی این مخاطرات من به آینده روزنامه نگاری در ایران بسیار امیدوار هستم. جامعه روزنامه نگاری ایران زنده و پویا است و توانسته است در میانه همه فشارها و مشکلات به امر خبررسانی ادامه دهد.
وی تاکید کرد فرایند اطلاع رسانی در ایران به نقطه بدون بازگشت رسیده و فضای باز رسانه ای در آینده در انتظار ما است.
در ادامه این کنفرانس سخنرانان به پرسشهای خبرنگاران پاسخ دادند

Sierra Leone to inaugurate President Koroma Friday

Sierra Leone President Ernest Bai Koroma’s inauguration for a second five-year term in office will take place as planned Friday despite opposition threats to boycott the ceremony.

Presidential adviser Alhaji Ibrahim Ben Kargbo says the opposition’s threat to protest the inauguration is unlikely to affect the ceremony, noting that Mr. Koroma won the majority of the presidential vote last November.

“The president is mobilizing the entire citizenry to be part of this inauguration,” Kargbo ...

'نصب ۲۰۰ سانتروفیوژ پیشرفته در نطنز'

در گزارش تازه آژانس اتمی سازمان ملل متحد آمده بازرسان این نهاد حدود دویست سانتریفیوژ تازه نصب شده یا در حال نصب را در تاسیسات هسته ای ایران شمارش کرده اند.

آژانس اتمی سازمان ملل متحد می گوید ایران نصب دستگاه های سانتریفیوژ پیشرفته را برای غنی‌سازی اورانیوم در تاسیسات هسته‌ای نطنز آغاز کرده است.
آمریکا گفته، چنین گزارشی در صورت واقعیت "یک گام تحریک آمیز دیگر" است.
ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، گفته ایران در پی تقویت موقعیتش پای میز مذاکره با گروه ۱+۵ است.
قرار است هفته آینده دور تازه‌ای از مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ در قزافستان آغاز شود.
قدرت‌های غربی از این نگرانند که ایران به دنبال تکنولوژی تولید تسلیحات هسته‌ای باشد و ایران می‌گوید غنی‌سازی اورانیوم را تنها برای مصارف غیرنظامی پیش گرفته است.
'هیچ دلیلی حاکی از تغییر مسیر فعالیت‌های هسته‌ای ایران وجود ندارد'
آژانس اتمی سازمان ملل متحد هر فصل یک گزارش درباره وضعیت بازرسی‌هایش در برنامه هسته‌ای ایران منتشر می‌کند.
گزارش تازه که نسخه‌ای از آن به دست بی بی سی رسیده است هنوز رسما منتشر نشده است.
در این گزارش آمده: "رییس آژانس اتمی سازمان ملل متحد نمی‌تواند در این مرحله پاسخی درباره پرسش‌های مطرح درباره ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته‌ای ایران و یا جهت این برنامه ارائه کند."
این گزارش افزوده، علیرغم گفتگوهای بیشتر با ایران، هیچ پیشرفتی در زمینه پرسش‌های مطرح درباره برنامه هسته‌ای صورت نگرفته است.
آژانس اتمی سازمان ملل متحد در گزارش‌های قبلی خود نیز شکایت‌های مشابهی از ایران مطرح کرده بود و تهران عملا به دلیل عدم همکاری خود با این نهاد سازمان ملل متحد هدف تحریم های گسترده‌ای قرار گرفته است.
روز چهارم بهمن، ایران در نامه‌ای به آژانس اتمی سازمان ملل متحد اعلام کرد می‌خواهد مدل تازه‌ای از سانتریفیوژهای پیشرفته به نام "آی آر ۲ ام" را نصب کند.
این سانتریفیوژها می‌توانند با سرعتی دو تا سه برابر ماشین آلات فعلی اورانیوم را غنی کنند.
علی اصغر سلطانیه نماینده ایران در آژانس اتمی سازمان ملل متحد در واکنش به این گزارش گفته است: "پیام اصلی این گزارش این است که بعد از ده سال بازرسی تمام عیار در ایران، هیچ دلیلی حاکی از تغییر مسیر فعالیت‌های ایران به سوی برنامه تسلیحاتی هسته‌ای وجود ندارد. پیام دیگر آن هم این است که فعالیت‌های هسته‌ای ایران بدون هیچ مشکلی تحت نظارت آژانس اتمی سازمان ملل متحد ادامه دارد."
ویکتوریا نولاند سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفته است: "نصب سانتریفیوژهای تازه، تشدید تنش‌های موجود و ادامه نقض تعهدات بین‌المللی ایران درقبال برنامه هسته‌ایش است."
اورانیوم برای کارآمد بودن در رآکتورهای هسته ای باید دست کم دو تا سه درصد غنی شده باشد اما برای تولید سلاح هسته ای به اورانیوم غنی شده ۹۰ درصد یا بیشتر نیاز است.
ایران به تازگی بخشی از اورانیوم غنی شده ۲۰ درصدی خود را به

میله های سوخت
تبدیل کرد که برخی از تحلیلگران آن را نشانه ای از حسن نیت ایران برای مذاکرات آتی قلمداد کردند و عده‌ای هم آن را تلاشی برای نگه داشتن اورانیوم غنی شده ۲۰ درصدی زیر خط قرمز اسرائیل توصیف کردند.
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل گفته، سانتریفیوژهای تازه می‌تواند زمان لازم برای تولید تسلیحات هسته‌ای در ایران را به یک سوم کاهش دهد.
دیوید آلبرایت کارشناس هسته ای در موسسه استراتژیک علوم و امنیت ملی در واشنگتن به بی بی سی فارسی گفت: "اگر ایران سه هزار سانتریفیوژ جدید خود را نصب کند و به کار بیاندازد، توانایی این سه هزار دستگاه برابر با ۹ تا ۱۵ هزار سانتریفوژ نسل قدیمی اش خواهد بود. این سه هزار سانتریفیوژ نسل جدید می تواند ظرفیت غنی سازی اورانیومی که ایران در تاسیسات نطنز دارد را دو برابر کند. این امر در بلندمدت بسیار نگران کننده است."
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا تاکید کرده ایران هنوز فرصت دارد در گفتگوهای هفته آینده در قزاقستان به نگرانی های جامعه بین الملل پاسخ دهد.
تاسیسات هسته‌ای نطنز در استان مرکزی ایران یکی از نیروگاه‌های محل مناقشه ایران و آژانس اتمی سازمان ملل متحد است.

آمریکا برای مبارزه با هکرها آستین بالا زد

دولت آمریکا برای مبارزه با هکرهایی که اطلاعات صنعتی و تجاری می دزدند آستین بالا زده است. دادستان کل آمریکا گفته سرقت چنین اسراری امنیت ملی کشور را تهدید می کند و هر سال میلیاردها دلار به شرکت‌های آمریکایی ضرر می زند. اخیراً یک شرکت امنیت سایبری در آمریکا مدعی شد ارتش چین در سالهای گذشته به شبکه های کامپیوتری دهها شرکت آمریکایی نفوذ کرده است.
مجید خیام دار گزارش می دهد.

ویندوز میدیا پلیر نسخه ۹
فلش پلیر نسخه ۹.۰.۱۱۵.۰ برای پخش ویدیوی فرمت h.۲۶۴
اگر مشکلی با تماشای ویدیوها داشتید با ایمیل persian@bbc.co.uk با ما تماس بگیرید یا از طریق صفحه

تماس با ما پیام خود را ارسال کنید

دعوت از ایران برای کشتی در میدان تایمز نیویورک

مسئولان کشتی آمریکا که در حاشیه برگزاری جام جهانی کشتی در ایران به سر می برند، از کشتی گیران این کشور دعوت کرده اند تا برای انجام یک مسابقه نمادین، روز ۱۶ مه (۲۶ اردیبهشت) امسال در میدان تایمز نیویورک در مقابل هم قرار گیرند.
با ۱۸ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش ورزشلینک مستقیم

روینمایی از پلی‌استیشن ۴

شرکت سونی در نیویورک قابلیت‌های نسل تازه کنسول بازی‌ محبوبش را به نمایش گذاشت. پلی‌استیشن ۴ جز قابلیت‌های فنی بالاتر و امکان اتصال به شبکه‌های اجتماعی، روی دسته‌هایش صفحه لمسی دارد و می‌تواند بازی‌ها را به جای دی‌وی‌دی از روی سرور اجرا کند. اما همان طور که در گزارش بهرنگ تاج‌دین می‌بینیم، محبوبیت گوشی‌های هوشمند و تبلت‌ها، اوضاع بازار بازی‌های کامپیوتری نسبت به هفت سال پیش که پلی‌استیشن ۳ به بازار آمد، از این رو به آن رو کرده است.

ویندوز میدیا پلیر نسخه ۹
فلش پلیر نسخه ۹.۰.۱۱۵.۰ برای پخش ویدیوی فرمت h.۲۶۴
اگر مشکلی با تماشای ویدیوها داشتید با ایمیل persian@bbc.co.uk با ما تماس بگیرید یا از طریق صفحه

تماس با ما پیام خود را ارسال کنید

رونمایی از پلی‌استیشن ۴

شرکت سونی در نیویورک قابلیت‌های نسل تازه کنسول بازی‌ محبوبش را به نمایش گذاشت. پلی‌استیشن ۴ جز قابلیت‌های فنی بالاتر و امکان اتصال به شبکه‌های اجتماعی، روی دسته‌هایش صفحه لمسی دارد و می‌تواند بازی‌ها را به جای دی‌وی‌دی از روی سرور اجرا کند. اما همان طور که در گزارش بهرنگ تاج‌دین می‌بینیم، محبوبیت گوشی‌های هوشمند و تبلت‌ها، اوضاع بازار بازی‌های کامپیوتری نسبت به هفت سال پیش که پلی‌استیشن ۳ به بازار آمد، از این رو به آن رو کرده است.
ویندوز میدیا پلیر نسخه ۹
فلش پلیر نسخه ۹.۰.۱۱۵.۰ برای پخش ویدیوی فرمت h.۲۶۴
اگر مشکلی با تماشای ویدیوها داشتید با ایمیل persian@bbc.co.uk با ما تماس بگیرید یا از طریق صفحه

تماس با ما پیام خود را ارسال کنید

Car Bomb Kills 53 in Syrian Capital

A car bomb exploded near the headquarters of Syria's ruling Ba'ath party in central Damascus Thursday, killing at least 53 people and wounding more than 200 others in one of the bloodiest days in the capital in nearly two years.

Syrian state media called the blast a "terrorist bombing" that struck a densely populated area near the al-Mazraa neighborhood. TV footage showed bloodied and charred bodies lying in the street.

There was no immediate claim of responsibility for the ...

ملی‌گرایی اقلیت‌ها، بحران مدرنیته و زبان مادری

گذاری در اینترنت نشان می‌دهد که در چند سال اخیر ملی‌گرایی‌های منتسب به اقلیت‌های قومی، رشدی سریع در ایران داشته است. در این میان به‌طور مشخص می‌توان از رشد ملی‌گرایی‌های ترکی و عربی یاد کرد.

این مسئله چندان از سوی روشنفکران ایرانی جدی گرفته نشده و به خصوص کوششی از سوی آنان برای تبیین این پدیده بر اساس اصول جامعه‌شناختی صورت نگرفته است. این نوشته را که به مناسبت روز جهانی زبان مادری (۲۱ فوریه) منتشر می‌شود، می‌توان مقدمه‌ای برای کوششی وسیع تر برای تبیین جامعه‌شناسانه این موضوع مهم و مورد غفلت- از دیدگاه نویسنده- دانست.
با ۳۶ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعیلینک مستقیم

گزارش آژانس: نصب سانتریفیوژهای پیشرفته در نطنز

در آستانه گفت‌وگوهای ایران و گروه ۱+۵ خبرگزاری‌های غربی بخش‌هایی از «گزارش محرمانه» آژانس را منتشر کرده‌اند که در آن گفته می‌شود ایران در نطنز سانتریفیوژهای نسل جدید نصب کرده است.در آستانه گفت‌وگوهای ایران و گروه ۱+۵ خبرگزاری‌های غربی بخش‌هایی از «گزارش محرمانه» آژانس را منتشر کرده‌اند که در آن گفته می‌شود ایران در نطنز سانتریفیوژهای نسل جدید نصب کرده است.

خبرگزاری رویترز نوشته است این گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که روز پنجشنبه منتشر شده، می‌گوید ایران در حال نصب سانتریفوژهای پیشرفته در تاسیسات غنی‌سازی نطنز است. 

دور بعدی مذاکرات ایران و کشورهای ۱+۵ قرار است پس از وقفه‌ای طولانی هفته آینده روز ۸ اسفند (۲۶ فوریه) در قزاقستان برگزار شود. سه دور مذاکرات قبلی در استانبول، بغداد و مسکو از دید هر دو طرف نتیجه‌ای نداشته است.

به نوشته رویترز، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در این گزارش محرمانه آورده است که ۱۸۰ سانتریفیوژ معروف به آی‌آر-۲ ام و محفظه‌های خالی سانتریفیوژ در تاسیسات نطنز نصب شده‌اند.

طبق این گزارش، اگر این تجهیزات موفق عمل کنند می‌توانند به ایران امکان دهند به شکل قابل‌توجهی ذخیره اورانیوم خود را افزایش دهد. تهران می‌گوید قصدش از غنی‌سازی اورانیوم، صرفا تولید انرژی و برنامه‌های صلح‌آمیز است اما غربی‌ها ایران را متهم به تلاش برای رسیدن به بمب می‌کنند.

این گزارش همچنین می‌گوید ایران ذخیره اورانیوم غنی‌شده ۲۰درصدی‌اش را به ۱۶۷ کیلوگرم رسانده است. ایران می‌گوید این میزان غنی‌شده اورانیوم را برای تبدیل به سوخت رآکتورهای هسته‌ای لازم دارد. 

این گزارش می‌افزاید ایران در آذرماه امسال تبدیل اورانیوم غنی‌شده با خلوص بالا به سوخت هسته‌ای را از سر گرفته و از آن زمان ۲۸.۳ کیلوگرم از این اورانیوم را به این منظور به سوخت تبدیل کرده است.

همچنین در این گزارش آمده که ایران فعالیت‌های «گسترده‌ای» در پایگاه نظامی پارچین صورت داده است.

آژانس مظنون است در این پایگاه تحقیقات انفجاری مرتبط با سلاح‌های اتمی صورت گرفته باشد. آژانس می‌گوید ایران مشغول پاکسازی این محل است.

تهران در سال‌های گذشته به انتشار گزارش‌های محرمانه آژانس اتمی درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران اعتراض کرده است و حتی گفته است ترور چهره‌های مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران، بر اساس اطلاعاتی صورت گرفته است که این ارگان سازمان ملل در جریان آن بوده است.

مذاکرات قزاقستان

در همین حال خبرگزاری رویترز از قول یک دیپلمات غربی در لندن نوشته است که کشورهای ۱+۵ آماده ارائه «یک پیشنهاد قابل‌توجه و جدی» به ایران در جریان مذاکرات آینده در قزاقستان هستند.

این خبرگزاری نوشته است که این دیپلمات نخواسته است نامش ذکر شود و جزئیات بیشتری نیز ارائه نکرده است.

به گفته او، این پیشنهاد «عناصر جدید تعیین‌کننده‌ای دارد.»

این دیپلمات غربی در لندن گفته است: «دیپلمات‌ها متعهد به پیداکردن یک راه‌حل دیپلماتیک هستند ولی ایران هم باید واقعا نشان دهد دارد همان کاری را می‌کند که می‌گوید.»

در روزهای گذشته اتحادیه اروپا و روسیه از ایران خواستند که در مذاکرات هفته آینده در قزاقستان «انعطاف نشان دهد».

رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا، کاترین اشتون، روز اول اسفند پس از دیدار با وزیر خارجه روسیه سرگئی لاوروف گفت که هر دو ابراز امیدواری کرده‌اند «ایران با انعطاف به این مذاکرات بیاید و بتوانیم پیشرفت قابل‌توجهی کنیم.»

به گزارش خبرگزاری فرانسه، خانم اشتون در بیانیه خود گفته است: «ما همچنان مصمم  ... به یک راه‌حل برای موضوع هسته‌ای ایران هستیم و کلید آن در دست ایران است که تعهدات بین‌المللی‌اش را کاملا برآورده کند».

خبرگزاری رویترز در حالی از قول این دیپلمات غربی در لندن نوشته است پیشنهاد جدید ۱+۵ برای ایران، «جدی و قابل‌توجه» است که پیش از این در ۲۷ بهمن از قول مقامات غربی در واشنگتن نوشته بود که این کشورها پیشنهادی شبیه پیشنهادهای قبلی و با «یک تغییر مختصر» برای ایران دارند.

طبق آن گزارش، کشورهای ۱+۵ بنا دارند در جریان مذاکرات آلماتی قزاقستان، به ایران پیشنهاد دهند در ازای تعطیل‌کردن تاسیسات هسته‌ای فردو، بخشی از تحریم‌ها را که مانع تجارت طلا و دیگر فلزهای قیمتی می‌شود، لغو کنند.

طبق گزارش قبلی رویترز، مقامات غربی گفته بودند این پیشنهاد «یک تغییر نسبتا مختصر» در پیشنهادهایی است که پیش‌تر شش قدرت جهانی در مذاکرات سه دور گذشته به ایران داده بودند.

این مقامات غربی به رویترز گفته‌ بودند تصمیم ندارند یک پیشنهاد خیلی متفاوت به ایران ارائه دهند از جمله به این خاطر که تردید دارند ایران تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری خرداد آینده، آماده نیل به یک توافق باشند.

US Condemns Twin Bombings in India

The United States has condemned Thursday's bombings in Hyderabad, India, that killed at least 12 and wounded scores of others. And State Department spokeswomen Victoria Nuland said the U.S. is prepared to offer "any and all assistance that Indian authorities may need."

Police reported that at least two blasts occurred minutes apart Thursday evening outside a movie theater and near a bus station in the crowded Dil Sukh Area of the southern city. Officials say the bombs were ...

دستیار سعید امامی: باید به جعل نامه ابطحی و سازماندهی تظاهرات اعتراف کنی/ یوسف عزیزی بنی طرف

خاطرات زندان
 طعم مرگ و مارمولک در زندان مخفی اهواز/ بخش هفتم
مرا از خودرو پیاده نکردند. نمی دانم چرا؟ احتمالا اشتباهی به نیروی انتظامی برده بودند یا در آخرین لحظات از تصمیم خود برای شکنجه ام در مقر نیروی انتظامی پشیمان شده بودند. مرا به زندان باز گرداندند.
برخلاف قوانین زندان جمهوری اسلامی ایران، نه رادیو در دسترسم بود و نه تلویزیون، حتی از کتاب و روزنامه هم محروم بودم. در زندان اوین حد اقل یک کتاب تاریخ و یک قرآن در سلول انفرادی بود، اما اینجا هیچ.  از تنهایی و بی خبری حاضر بودم حتی روزنامه کیهان یا جمهوری اسلامی را هم بخوانم اما همین ها را نیز از من دریغ کردند. دست کم تا پنجاه روز از هواخوری هم خبری نبود که حق قانونی هر زندانی است.
 چوب خط ها و دیوار نوشته های سلول انفرادی را هر روز مرور می کردم. آن قدر ریز بود که گاه بی عینک نمی شد آن ها را خواند. همان طور که گفتم از همان لحظه ورود، محتویات جیب ها، موبایل، عینک، کمربند، ساعت و لباس هایم – جز لباس های زیر – را گرفتند و لباس زندان به من دادند: یک پیراهن و یک پیجامه فرم زندان. برای گرفتن عینک خیلی اصرار کردم، بازجو در پاسخ گفت: “چون عینک ات فلزی است ممکن است با خوردن آن خودکشی کنی!” به او گفتم: “مطمئن باشید من اهل خودکشی نیستم”. هرچه اصرار کردم زیر بار نرفتند وگفتند ما عینک پلاستیکی برای شما تهیه می کنیم. با خود گفتم ” لابد تا مدت طولانی مهمان این حضرات هستم”.

چوب خط های حک شده بر دیوارهای این سلول نشانگر شمار روزهایی است که زندانی در اینجا گذرانده است. در میان آن ها چهارده چوب خط، بیست، سی و بیشتر وجود داشت. من با شمارش این چوب خط ها می فهمیدم که زندانیان پیش از من، چه مدت در حبس بوده اند و از آن جا که این دخمه ها، زندان موقت بوده اند، لذا حدس می زدم، خود چه مدت در این سلول انفرادی خواهم ماند. یک روز که سوسک های توالت کلافه ام کرده بودند و با آنان در جنگ و گریز بودم، روی دیوار، چوب خط هایی دیدم که سه ماه و چند روز را نشان می داد. فکر این که سه یا چهار ماه، تک و تنها در این هلفدونی به سر ببری احساسی از نگرانی را در وجودت بر می انگیزد. آن سوتر جمله ای بر دیوار نقش بسته بود که نوع دیگری از تاثیر را داشت. یکی از زندانیان قبلی به عربی نوشته بود “ثمينة انت يا حرية ” يا “ای آزادی چقدر گرانبهایی”. این از جمله هایی بود که مرا سخت تحت تاثیر قرار داد. واقعیت آن است که فقط در آن شرایط تنهایی و فشار های روحی و روانی بازجویی و انفرادی می توان معنی “آزادی” را با پوست و خون دریافت. من – البته – از برخی دوستان آزربایجانی شنیده بودم که طی دستگیری های قلعه بابک در اواسط دهه هشتاد شمسی، دو سه ماهی در زندان موقت بودند. و البته بعد از آزادی، برخی از دوستان عرب اهوازی گفتند که در سال های سیاه دهه شصت و اوایل دهه هفتاد شمسی، ده تا یازده ماه در انفرادی بوده اند.
 روز اول، روز ملال آوری بود. از کم خوابی و خستگی دوست داشتم زودتر بخوابم. حدود ساعت نه یا نه ونیم شب بود که پتوی سربازی را روی خود کشیدم. راستش چون ساعت را از من گرفته بودند دقیقا نمی دانستم چه ساعتی بود. پتوی دیگر را هم به عنوان بالش، تا کردم و زیر سرم گذاشتم. خوابیدن روی موکت هم قدری سخت بود اما چاره چیست. البته من در دوران جوانی و دانشجویی در کوه ها روی ریگ ها و سنگ ها هم خوابیده بودم. اما هنگام دستگیری 54 سال داشتم. میان خواب و بیداری صدایی را شنیدم. یکی گفت چشم بندت را ببند. چیزی را نمی دیدم اما عده ای وارد سلول شدند و مشخص بود که داشتند میزی را به داخل سلول می آورند. سپس مرا روی صندلی رو به روی بازجویی نشاندند که چهره اش را نمی دیدم. اما بعدها فهمیدم از سوی وزارت اطلاعات از تهران به اهواز اعزام شده و نامش سهرابیان بود که شکی نداشتم اسم مستعار است. در بازجویی های بعدی، بازجوی اهوازی دزفولی تبار به من گفت که سهرابیان از دستیاران سعید امامی بوده. سعید امامی معروف به سعید اسلامی معاون وزارت اطلاعات بود که در سال 1377 (1999م) به اتهام دست داشتن در قتل های زنجیره ای به زدندان افتاد و سپس اعلام کردند با داروی حمام – واجبی – خودکشی کرده است.
ساعت حدود ده  شب بود که بازجویی شروع شد. لحن بازجو از همان آغاز تهدید آمیز بود. من البته آمادگی روحی داشتم و تجربه برخورد با بازجویان ساواک شاه در سال 1353 و اطلاعات سپاه پاسداران را در سال 1360 در ذهن داشتم. زمانی هم که در روزنامه همشهری کار می کردم چند بار به دفاتر وزارت اطلاعات احضار شده  و سین جیم پس داده  بودم. به اینها باید کتاب هایی را اضافه کنم که درباره خاطرات زندانیان دوره شاه یا دهه شصت جمهوری اسلامی خوانده بودم. اما تازه ترین شیوه ها و شگردهای برخورد بازجویان از زندان های دوره ریاست جمهوری خاتمی را از زبان همکارم احمد زیدآبادی در روزنامه همشهری شنیدم یا مطالبی که گاه و بی گاه در مطبوعات اصلاح طلب منتشر می شد. لذا با اعتماد به نفس فراوان، خودم را برای پاسخگویی به پرسش های احتمالی آماده کرده بودم.
 بازجوی تهرانی مرا تهدید کرد و از من خواست به دو چیز اعتراف کنم: یکی جعل نامه محمد علی ابطحی – رییس دفتر آن هنگام خاتمی – و ارسال آن به خارج، و دیگری مسئولیت سازماندهی تظاهرات مردم عرب در اهواز که در 26 فروردین 1384 (15 آوریل 2005) رخ داده بود. گرفتار یک تضاد درونی شده بودم، باخود گفتم: “یا باید به چیزهایی اعتراف کنی که انجام نداده ای و بدین وسیله خودت را از آن عذاب وشکنجه رها سازی، یا این که بایستی و فقط واقعیت را بگویی”.
 وجود من دو پاره شده بود و در ذهنم مبارزه ی دشواری جریان یافت. در عین پاسخ به پرسش های بازجو، درخواست او را سبک سنگین هم می کردم. با خودم فکر کردم که اعتراف به اموری که بازجو مطرح می کند، علاوه بر آبروریزی، مجازات اعدام یا دست کم زندان بلند مدت را به دنبال خواهد داشت. پس از کشمکش سخت درونی، سرانجام تصمیم خودم را گرفتم: زیر بار فشار و شکنجه وتهدید نمی روم، هرچه باداباد.
بخش هشتم:  ترا در شیلنگ آباد اعدام خواهیم کرد  
 

دستیار سعید امامی: باید به جعل نامه ابطحی و سازماندهی تظاهرات اعتراف کنی/ یوسف عزیزی بنی طرف

خاطرات زندان
 طعم مرگ و مارمولک در زندان مخفی اهواز/ بخش هفتم
مرا از خودرو پیاده نکردند. نمی دانم چرا؟ احتمالا اشتباهی به نیروی انتظامی برده بودند یا در آخرین لحظات از تصمیم خود برای شکنجه ام در مقر نیروی انتظامی پشیمان شده بودند. مرا به زندان باز گرداندند.
برخلاف قوانین زندان جمهوری اسلامی ایران، نه رادیو در دسترسم بود و نه تلویزیون، حتی از کتاب و روزنامه هم محروم بودم. در زندان اوین حد اقل یک کتاب تاریخ و یک قرآن در سلول انفرادی بود، اما اینجا هیچ.  از تنهایی و بی خبری حاضر بودم حتی روزنامه کیهان یا جمهوری اسلامی را هم بخوانم اما همین ها را نیز از من دریغ کردند. دست کم تا پنجاه روز از هواخوری هم خبری نبود که حق قانونی هر زندانی است.
 چوب خط ها و دیوار نوشته های سلول انفرادی را هر روز مرور می کردم. آن قدر ریز بود که گاه بی عینک نمی شد آن ها را خواند. همان طور که گفتم از همان لحظه ورود، محتویات جیب ها، موبایل، عینک، کمربند، ساعت و لباس هایم – جز لباس های زیر – را گرفتند و لباس زندان به من دادند: یک پیراهن و یک پیجامه فرم زندان. برای گرفتن عینک خیلی اصرار کردم، بازجو در پاسخ گفت: “چون عینک ات فلزی است ممکن است با خوردن آن خودکشی کنی!” به او گفتم: “مطمئن باشید من اهل خودکشی نیستم”. هرچه اصرار کردم زیر بار نرفتند وگفتند ما عینک پلاستیکی برای شما تهیه می کنیم. با خود گفتم ” لابد تا مدت طولانی مهمان این حضرات هستم”.

چوب خط های حک شده بر دیوارهای این سلول نشانگر شمار روزهایی است که زندانی در اینجا گذرانده است. در میان آن ها چهارده چوب خط، بیست، سی و بیشتر وجود داشت. من با شمارش این چوب خط ها می فهمیدم که زندانیان پیش از من، چه مدت در حبس بوده اند و از آن جا که این دخمه ها، زندان موقت بوده اند، لذا حدس می زدم، خود چه مدت در این سلول انفرادی خواهم ماند. یک روز که سوسک های توالت کلافه ام کرده بودند و با آنان در جنگ و گریز بودم، روی دیوار، چوب خط هایی دیدم که سه ماه و چند روز را نشان می داد. فکر این که سه یا چهار ماه، تک و تنها در این هلفدونی به سر ببری احساسی از نگرانی را در وجودت بر می انگیزد. آن سوتر جمله ای بر دیوار نقش بسته بود که نوع دیگری از تاثیر را داشت. یکی از زندانیان قبلی به عربی نوشته بود “ثمينة انت يا حرية ” يا “ای آزادی چقدر گرانبهایی”. این از جمله هایی بود که مرا سخت تحت تاثیر قرار داد. واقعیت آن است که فقط در آن شرایط تنهایی و فشار های روحی و روانی بازجویی و انفرادی می توان معنی “آزادی” را با پوست و خون دریافت. من – البته – از برخی دوستان آزربایجانی شنیده بودم که طی دستگیری های قلعه بابک در اواسط دهه هشتاد شمسی، دو سه ماهی در زندان موقت بودند. و البته بعد از آزادی، برخی از دوستان عرب اهوازی گفتند که در سال های سیاه دهه شصت و اوایل دهه هفتاد شمسی، ده تا یازده ماه در انفرادی بوده اند.
 روز اول، روز ملال آوری بود. از کم خوابی و خستگی دوست داشتم زودتر بخوابم. حدود ساعت نه یا نه ونیم شب بود که پتوی سربازی را روی خود کشیدم. راستش چون ساعت را از من گرفته بودند دقیقا نمی دانستم چه ساعتی بود. پتوی دیگر را هم به عنوان بالش، تا کردم و زیر سرم گذاشتم. خوابیدن روی موکت هم قدری سخت بود اما چاره چیست. البته من در دوران جوانی و دانشجویی در کوه ها روی ریگ ها و سنگ ها هم خوابیده بودم. اما هنگام دستگیری 54 سال داشتم. میان خواب و بیداری صدایی را شنیدم. یکی گفت چشم بندت را ببند. چیزی را نمی دیدم اما عده ای وارد سلول شدند و مشخص بود که داشتند میزی را به داخل سلول می آورند. سپس مرا روی صندلی رو به روی بازجویی نشاندند که چهره اش را نمی دیدم. اما بعدها فهمیدم از سوی وزارت اطلاعات از تهران به اهواز اعزام شده و نامش سهرابیان بود که شکی نداشتم اسم مستعار است. در بازجویی های بعدی، بازجوی اهوازی دزفولی تبار به من گفت که سهرابیان از دستیاران سعید امامی بوده. سعید امامی معروف به سعید اسلامی معاون وزارت اطلاعات بود که در سال 1377 (1999م) به اتهام دست داشتن در قتل های زنجیره ای به زدندان افتاد و سپس اعلام کردند با داروی حمام – واجبی – خودکشی کرده است.
ساعت حدود ده  شب بود که بازجویی شروع شد. لحن بازجو از همان آغاز تهدید آمیز بود. من البته آمادگی روحی داشتم و تجربه برخورد با بازجویان ساواک شاه در سال 1353 و اطلاعات سپاه پاسداران را در سال 1360 در ذهن داشتم. زمانی هم که در روزنامه همشهری کار می کردم چند بار به دفاتر وزارت اطلاعات احضار شده  و سین جیم پس داده  بودم. به اینها باید کتاب هایی را اضافه کنم که درباره خاطرات زندانیان دوره شاه یا دهه شصت جمهوری اسلامی خوانده بودم. اما تازه ترین شیوه ها و شگردهای برخورد بازجویان از زندان های دوره ریاست جمهوری خاتمی را از زبان همکارم احمد زیدآبادی در روزنامه همشهری شنیدم یا مطالبی که گاه و بی گاه در مطبوعات اصلاح طلب منتشر می شد. لذا با اعتماد به نفس فراوان، خودم را برای پاسخگویی به پرسش های احتمالی آماده کرده بودم.
 بازجوی تهرانی مرا تهدید کرد و از من خواست به دو چیز اعتراف کنم: یکی جعل نامه محمد علی ابطحی – رییس دفتر آن هنگام خاتمی – و ارسال آن به خارج، و دیگری مسئولیت سازماندهی تظاهرات مردم عرب در اهواز که در 26 فروردین 1384 (15 آوریل 2005) رخ داده بود. گرفتار یک تضاد درونی شده بودم، باخود گفتم: “یا باید به چیزهایی اعتراف کنی که انجام نداده ای و بدین وسیله خودت را از آن عذاب وشکنجه رها سازی، یا این که بایستی و فقط واقعیت را بگویی”.
 وجود من دو پاره شده بود و در ذهنم مبارزه ی دشواری جریان یافت. در عین پاسخ به پرسش های بازجو، درخواست او را سبک سنگین هم می کردم. با خودم فکر کردم که اعتراف به اموری که بازجو مطرح می کند، علاوه بر آبروریزی، مجازات اعدام یا دست کم زندان بلند مدت را به دنبال خواهد داشت. پس از کشمکش سخت درونی، سرانجام تصمیم خودم را گرفتم: زیر بار فشار و شکنجه وتهدید نمی روم، هرچه باداباد.
بخش هشتم:  ترا در شیلنگ آباد اعدام خواهیم کرد  
 

پرونده‌سازی جدید و اقدام غیرقانونی وزارت اطلاعات برای جلوگیری از آزادی مهدی خزعلی | تحصن خانواده جلوی زندان اوین + عکس

کلمه- زهرا صدر: پنجاه وچهار روز از اعتصاب غذای مهدی خزعلی می گذرد و خانواده ی این رزمنده دوران دفاع مقدس در اعتراض به وضعیت بلاتکلیفی او در مقابل زندان اوین تحصن کردند.

محمدصالح خزعلی، فرزند این زندانی سیاسی به کلمه می گوید از ساعت ده صبح و بعد از ملاقات با پدرش به همراه خانواده تصمیم گرفتند در مقابل زندان بنشینند تا شاید پاسخی از مسئولان دریافت کنند. اما باز هم کسی خود را مسئول نمی بیند تا پاسخ این خانواده را بدهد.

به گفته ی فرزند خزعلی پس از دو ساعت با حضور و درخواست محمد نوریزاد، خانواده ی وی ان جا را باز هم دست خالی ترک کردند.

محمدصالح خزعلی با بیان اینکه پدرم قرار بود دیروز آزاد شود می گوید: قاضی احمد زاده اذعان داشته که پدرم از تاریخ ۱۰/۱۰ با قید وثیقه بایستی آزاد میشدند که در طی این مدت مادرم چندین بار به مراجع قضایی و امنیتی مراجعه کردند ولی این خبر را از ما و خانواده پنهان کردند تا به امروز که حدود دوماه از بازداشت غیر قانونی پدر میگذرد، دیروز نامه ی آزادی ایشان را از دادگاه انقلاب فرستادند زندان. ولی دیشب هرچی ما ایستادیم آزاد نشدند. امروز هم ملاقات داشتیم با پدر که خبر دادند ساعت ۴ دیروز نامه آزادی آمده اما همان ساعت که نامه آمده وزارت اطلاعات سریعا یک پرونده ی دیگر تشکیل داده و فرستاده بازپرس شعبه ۶.

وی در ادامه می افزاید: آقای ناصری که مسئول شعبه و پرونده است گفته اند که از طرف خانواده خودشان یعنی برادر خودشان تشکیل شده یعنی وزارت اطلاعات با همکاری خانواده پشت قضیه اند.

فرزند مهدی خزعلی، این بسیجی خیبر محبوس در زندان اوین همچنین می گوید: البته آقای ناصری با تمام این تفاسیری که وزارت اطلاعات گفته که باید بازداشت ادامه پیدا کند، پاسخ داده که نگهداری ایشان در زندان هم اکنون غیر قانونی بوده و به گفته ی آقای ناصری هیچ وجه قانونی برای ادامه بازداشت وجود ندارد و همه ی این اتهامات واهی است و کارهای غیراخلاقی خود بازجویان وزارت اطلاعات است.

وی با ابراز نگرانی از ادامه ی اعتصاب غذا می گوید: ما تا دقایقی پیش آنجا بودیم و منتظر آزادی. قانونا پدر من باید آزاد می شد اما جلوی آزادی او را گرفته اند و ما نگران وضعیت او هستیم، اما دستمان از همه جا کوتاه است و نمی دانیم باید چه کنیم. آقای نوریزاد آمدند و از ما خواستند که تحصن را ادامه ندهیم و ما به احترام ایشان آنجا را ترک کردیم.

پیش از این کلمه خبر داده بود که آیت الله ابوالقاسم خزعلی به همراه همسر و دخترش با فرزند زندانی خود مهدی خزعلی در زندان اوین دیدار کردند که در این دیدار که در مقابل دوربین های آماده وزارت اطلاعات انجام شد ، آیت الله خزعلی از پسرش خواسته که از میرحسین و کروبی و جنبش سبز مردم ایران اعلام برائت کند تا آزاد شود. درخواستی که ظاهرا مورد پذیرش فرزند زندانی قرار نگرفته است.

مهدی خزعلی متولد ۱۳۴۴ در قم، پزشک متخصّص چشم پزشکی، فرزند آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی، مدیر انتشارات حیّان و بنیان‌گذار مؤسّسه فرهنگی انتشاراتی اباصالح است. او که تاکنون شش بار بازداشت شده است، نهم آبانماه سالجاری در جلسه سرای اهل قلم که بمنظور سالگرد تسخیر سفارت امریکا برگزار شده بود بازداشت و تاکنون در بازداشت بسر می برد. وی بیش از دو ماه است که به انفرادی بازگردانده شده است.

محمدصالح خزعلی نیز شعری را که پدرش در سلول برای فرزندانش سروده و در ملاقات امروز برایشان خوانده را نوشته است : پدر عزیزم، پنجاه و چهار روز است که لب به غذا نزده ای و بی دلیل تو را در سلولی تنگ نگاه داشته اند. چه لاغر و استخوانی شده ای، چشم هایت گواه رنج هایی است که کشیده ای. چه زیبا برایم خواندی از سوز درونت. به من می نگریستی و می خواندی با لبخندی به لب که از صورتت محو نمی گشت. تو را همچو شیری در قفس کرده دیدم که می خروشید و می غرید و می خواند:

دلم گرفته از این همه درد و از این همه بیداد ،از این همه ظلم و از این همه شداد/دلم گرفته از این همه خفته ،وزین همه مرده که سر بر نیاورد فریاد/دلم گرفته از این همه غصه که ز ترس،همه شده غمباد/دلم گرفته از این همه رنگ و از این همه تزویر/دلم گرفته از این همه مکر و از این همه شیاد/دلم گرفته از این همه دام و از این همه حیله/دلم گرفته از این همه صیاد…با ۴۶ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاستلینک مستقیم

دهمین میزگرد شهروند به مناسبت روز جهانی زبان مادری

زبان مادری و اهمیت آن؟
روز21 فوریه از سوی یونسکو شاخه فرهنگی سازمان ملل متحد به عنوان روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده است. هدف از این نامگذاری که در سال 1999 در کنفرانس عمومی یونسکو انجام شد، کمک به تنوع زبانی و فرهنگی بود و جلوگیری از انقراض برخی زبان های دنیا. چند سال بعد سازمان ملل متحد به دلیل اهمیت موضوع، سال  2008 را سال جهانی زبان ها اعلام کرد. گفتنی ست که این روز از تقویم رسمی ایران، یکی از کشورهایی که بیشترین تنوع زبانی در آن وجود دارد حذف شده است.
به همین مناسبت دهمین میزگرد شهروند را به موضوع زبان مادری اختصاص دادیم که روز شنبه 16 فوریه 2013 در دفتر شهروند با حضور  محمدرضا باطنی، امیر حسن پور و علی قره جه لو برگزار شد.
گردانندگی میزگرد را نسرین الماسی، مدیر تحریریه شهروند برعهده داشت.
شرکت کنندگان در میزگرد، اگرچه نیازی به معرفی ندارند و هر سه شناخته شده هستند، اما در آغاز از آن ها خواسته شد آن طور که می خواهند معرفی شوند، از خود بگویند.
دکتر محمدرضا باطنی، امر معرفی را به شهروند واگذاشت.
 محمدرضا باطنی در سال ۱۳۱۳ در اصفهان به دنیا آمد. از دانشسرایِ عالی در رشته زبان و ادبیات انگلیسی فارغ‌التحصیل شد. از دانشگاه لیدز انگلستان فوق لیسانس زبانشناسی گرفت. در ادامه از دانشگاه تهران دکتری زبان‌شناسی دریافت کرد. با وقوع انقلاب فرهنگی دانشگاه تعطیل شد و او از اولین استادانی بود که به بازنشستگی اجباری تن در داد.
محمدرضا باطنی از همان سال‌های تدریس دانشگاهی، همکاری با مطبوعات را با نگارش مقاله‌هایی پیرامون مسایل اجتماعی و فرهنگی آغاز کرد. برای روزنامه آیندگان و ماهنامه آدینه و دنیای سخن مقالاتی نوشته است.
استاد پیشگام زبان‌شناسی دانشگاه تهران، مؤلف کتابهای مرجعی چون «توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی» (با بیست و سه بار تجدید چاپ)، «نگاهی تازه به دستور زبان» و «فرهنگ معاصر» (کتاب سال ایران در سال ۱۹۹۴) است. محمدرضا باطنی علاوه بر تألیف ترجمه آثار معتبری در زمینه زبان‌شناسی، مترجم ده ها کتاب و مقاله در زمینه‌های فلسفی و اجتماعی بوده که از آن میان می‌توان به «ساخت و کار ذهن»، «مقدمه‌ای بر فلسفه» اشاره کرد. دکتر باطنی از سال 1364 همکاری خود را با فرهنگ معاصر شروع کرد که دستاورد چندین سال همکاری با این موسسه فرهنگ انگلیسی به فارسی است که چاپ سوم آن شصت هزار عنوان را در برگرفته.
شاخه تخصصی او جامعه‌شناسی زبان است که هدف آن از مطالعه زبان، شناخت و تحلیل جامعه‌ای است که ظرف زبان مورد نظر است.
دکتر امیر حسن پور، متولد مهاباد خودش را دانشجوی دکتر باطنی در دپارتمان زبان شناسی دانشگاه تهران (در سالهای 1349-51) معرفی کرد و افزود: در دانشگاه تورنتو، دپارتمان مطالعات تمدن های خاورمیانه و نزدیک درس داده ام،  در زمینه زبان و خصوصا زبان های ایران و زبان کردی تحقیق می کنم، از جمله کتاب «ناسیونالیسم و زبان در کردستان، 1918-1985،» (سانفرانسیسکو، 1992، به انگلیسی) و اخیرا” ویراستاری (به همراه دو همکارم) «مجله ی بین المللی جامعه شناسی زبان» شماره مخصوص مربوط به زبان کردی.
دکتر علی قره جه لو، با بیان اینکه آذربایجانی ست و در تبریز بزرگ شده، گفت: از دانشکده حقوق دانشگاه تهران در رشته علوم سیاسی لیسانس گرفته. در دانشگاه بسفر استامبول در رشته روابط بین الملل تحصیل کردم. از دانشگاه استانبول فوق لیسانس و نیز  دکترای روابط بین الملل گرفتم. سه سال دستیار استادم که عضو فرهنگستان زبان و تاریخ ترکیه (پروفسور توکتامیش آتش) بود، که با تاسف چند هفته قبل فوت کردند، در زمینه ی تاریخ سیاست و تاریخ اندیشه های سیاسی بودم و مدتی در چند روزنامه ی ترکیه در بخش اخبار خارجی، کار کردم. از سال 90 به کانادا مهاجرت کردم. در سال های اولیه دهه 90، انجمن کامیونیتی آذری های انتاریو را بنیان گذاشتیم که دکتر مریدی هم بودند و حدود 9 سال دوام آورد ولی به علت اختلافات از هم پاشید، ما عده ای جمع شدیم، از جمله دکتر براهنی، دکتر مریدی، دکتر اصغرزاده … و “بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجان ایران ـ کانادا” را در سال 2004 بنیان گذاردیم که امروز انجمنی فعال است. دو سال قبل هم ، اولین کنگره انجمن قلم آذربایجان جنوبی (ایران) در تبعید در سوئد تشکیل شد که من هم از فعالین موسس آن بودم. قره جه لو در توضیح اختلافات گفت: مسئله ای که آذربایجانی ها و ملیت های دیگر در ایران دارند، در خطوط کلی اینست که عده ای می خواهند مشکلات را حل کنند، عده ای دیگر از اول در ذهنشان این است که مشکلات حل شدنی نیست و باید به راه خود رفت. ما همیشه طرفدار این بودیم که این مشکلی ست که ما یک پایه ی آن هستیم و باید این را حل کنیم و در چارچوب ایران و با هر کسی که درگیر این مسئله است، تدریجاً مشکل را حل کنیم ، ولی از طریق دموکراتیک آنرا حل کنیم.
جلد شهروند 1426 مورخ 21 فوریه 2013
این صحبت ها و معرفی ها به جای خوبی کشیده شد، بیایید از اینجا شروع کنیم که چرا زبان مادری اهمیت دارد؟
امیرحسن پور ـ زبان فقط یک وسیله ی ارتباطی نیست. زبان پیچیده ترین پدیده ای ست که بشر درست کرده. ما هیچ پدیده ی دیگری نمی شناسیم که به اندازه ی زبان پیچیده باشد. با زبان می شود یک دنیا خلق کرد. حتی جامعه هایی که نوشتاری نبوده اند، معمولا ادبیات شفاهی دارند، و گذشته و حال و آینده را در قالب هنرهای زبانی ترسیم می کنند.  گذشته و حال و آینده ی انسان که موجودی بسیار آگاه است، ارتباط نزدیک با زبان دارد. بدون زبان ما علم نداشتیم، هنر نداشتیم، تکنولوژی نداشتیم. این ساختمان هم که در آن حضور داریم نمی توانست وجود داشته باشد. تصورمان درباره ی جامعه ای که می خواهیم درست کنیم، بدون زبان میسر نیست. تفکر، فرهنگ، علم، پیشرفت، تکنولوژی… هیچکدام بدون زبان ممکن نیست.
 زبان مادری وقتی مهم می شود که در تضاد با زبان دیگری قرار بگیرد. مثلا در ایران، کشوری که مرزهای فعلی اش در دوران قاجاریه تثبیت شده، به نقشه ی زبانی اش نگاه کنید، یک موزائیک می بینید. متاسفانه نقشه های خوبی نداریم چون امکاناتش در ایران از نظر سیاسی فراهم نبوده، زیرا اجازه نمی دادند نقشه ی زبانی ایران تهیه شود. ایران کشور چندزبانی است و از انقلاب مشروطیت به بعد که دولت مرکزی به تدریج قدرت گرفت، مخصوصا در دوران پهلوی، زبان فارسی در اولین قانون اساسی ایران زبان رسمی شد و بعد در دوران پهلوی، بدین گونه عمل کردند که فارسی تنها زبان ایران است و در عرصه های آموزش و پرورش و ادارات دولتی و همه ی زمینه هایی که روابط رسمی و سیاسی هست، تنها زبان فارسی باید به کار برده شود. و نه تنها این، رضا شاه از قدرت دولتی استفاده کرد برای زبان کشی و این اعمال خشونت باعث شد که تضاد بین مردم ایران و رژیم رضاشاه که یک شبکه تضادهای گوناگون بود در عرصه ی زبان به این صورت دربیاید که غیر فارس زبان ها، در جاهایی مثل آذربایجان و کردستان و بلوچستان خارج از عرصه ی رسمی ادارات، یعنی در کوچه و خیابان هم مجبور بودند فارسی صحبت کنند اگر نه مجازات می شدند. رژیم با استفاده از قدرت دولتی، می خواست زبان فارسی را به بقیه تحمیل کند و این سیاست نه تنها تضاد زبان ها را مطرح کرد، بلکه به شکل تضاد ملیت ها هم بروز کرد و زبان و ملیت از هم غیرقابل تفکیک شد: کردی زبان ها یک ملت اند، هم چنین آذری زبان ها، بلوچی زبان ها، فارسی زبان ها، عربی زبانها… اینها مجموعه ی ملت های ایران را تشکیل می دهند. در واقع مسئله ملیت ها یا ناسیونالیزم ملیت ها در دوران رضاشاه عرض اندام کرد. در شرایطی که زبان فارسی یکی از ارکان اعمال قدرت سیاسی است و زبان ها به عنوان منشاء قدرت یا عرصه ی اعمال قدرت نابرابر هستند، زبان فارسی رسمی ست و بقیه غیررسمی اند، یک زبان اجازه دارد در هر زمینه ای استفاده شود و آن یکی ممنوع می شود، این روابط و شرایط بسیار غیردمکراتیک اند. رضاشاه و بسیاری از روشنفکران ایرانی زبان فارسی را به یک رکن ملت سازی تبدیل کردند. از دید آنها یک ملت هست یا باید باشد، که این ملت برای انسجام خود باید یک زبان رسمی داشته باشد، زیرا زبان عنصر متحد کردن مردمی هست که از خیلی جهات متحد نیستند: ایالات مختلف اند و از نظر جغرافیایی و اقتصادی و قومی و زبانی و فرهنگی با هم تفاوت دارند، و باید اینها را به هر ترتیب که شده متحد کرد. اما از آنجا که در این پروژه ی ملت سازی عنصر جبر و زور و اعمال قدرت دولتی دست بالا را داشت، با اعتراض و سرپیچی و مقاومت روبرو شد و همان طور که می بینیم دامنه اش تا امروز هم ادامه دارد.  چون مسئله از دید غیرفارسی زبان ها به این شکل مطرح شد که من زبان خودم را می خواهم، من می خواهم به زبان خودم تحصیل کنم، و ایران دمکراتیک باید ایرانی چندزبانی باشد.
یعنی در جایی که قرار بوده زبان، همبستگی به وجود بیاورد، خودش عامل تفرقه می شود، به دلیل این که یک زبان بر دیگر زبان ها ارجحیت داده می شود. حال این سئوال پیش می آید که اگر با زبان فارسی که برای ملت سازی از آن استفاده شد و قرار بود مثل تسمه و حلقه ای ای دور کشور را بگیرد تا یک پارچگی آن را حفظ کند، چنین برخورد نمی شد، آیا کشور تکه تکه می شد؟
علی قره جه لو ـ ما قبل از انقلاب مشروطیت، ملت نبودیم. چیزی به نام ملت ایران وجود نداشت. در تمام دنیا، ملت ها با یک انقلاب یا تحول بزرگ آمدند و ملت شدند. این در ایران هم صادق بوده. اولین قانون اساسی ایران، آنهایی که آن را تدوین کردند، به این موزائیک زبانی که دکتر حسن پور گفتند، آگاه بودند. وقتی قانون اساسی از توشیح مظفرالدین شاه گذشت، اولین کسانی که اعتراض کردند آذربایجانی ها بودند و گفتند که ما انقلاب کردیم پس حق ما چه شد؟ آنها فشار آوردند که انجمن های ولایتی و ایالتی هم لازم است. البته تا آنجا که من می دانم در اولین قانون اساسی مشروطیت مسئله رسمی بودن زبان فارسی نبوده و آن را مسکوت گذاشته بود ولی در قانون انتخابات این مسئله آمد که کسی که می تواند فارسی بخواند و بنویسد می تواند کاندیدای مجلس شود. مثلا محمد امین رسول زاده یک نظریه پرداز بزرگ بود، چون فارسی اش ضعیف بود، او را قبول نکردند. در حالی که نظریه پرداز اصلی حزب دموکرات ایران بود.
دکتر علی قره جه لو
وقتی کشوری هست که مناطق هیچ رابطه ای با هم ندارند، یک شاه آن بالا نشسته و اعیان محل را به عنوان والی در مناطق منتصب می کند و فقط سرباز و مالیات به دولت مرکزی می دهند، و از طرف دیگر فعال مایشاء و همه کاره منطقه خود است، یعنی حاکم مطلق، متمم قانون اساسی خواست این تضاد را حل کند و قانون انجمن های ایالتی و ولایتی را تصویب کرد.
حدود بیست و چند سال پیش، شهرداری تبریز قوانین انجمن های ایالتی و ولایتی را در دو جلد به تفصیل منتشر کرد. اگر آن قانون را با امروز ایران تطبیق می دادیم، ما هم باید مثل کشور کانادا بودیم. رضاخان و یا روشنفکران قبل از او که اکثرا در آلمان تحصیل کرده بودند و اکثرا هم آذربایجانی بودند، مدل کشورسازی شان ناظر به آلمان بود. و بیخود نیست که از بین آنها نازی های دوآتشه هم درآمده که احزاب عجیب و غریب درست کردند. نه رضاخان چیز دیگری می خواست، نه قدرت های بزرگی که او را سر کار آوردند. آنها همین الگو را می خواستند و نمی خواستند از درون ایران، سیستمی دموکراتیک بیرون بیاید که همه را راضی کند، گرچه همه هیچگاه راضی نخواهند بود. اما اینها خواستند با زور سرنیزه همه چیز را حل کنند، زیرا تابع برنامه های منطقه ای انگلیس بودند و مجری آن.
محمدرضا باطنی ـ فرمایشات دوستان درست و ارزنده است. تاریخ نشان داده که هر وقت در هر جای دنیا با زور بخواهند با زبان برخورد کنند، واکنشش غیرمطلوب خواهد بود. برای این که اقوامی که به زبان های دیگر صحبت می کنند، برای یک مدتی زیر این حاکمیت تاب می آورند و به محض این که اوضاع عوض شد، و یا این که شرایط تغییر کرد، آن وقت آنها تلافی می کنند و این بارها در اروپا اتفاق افتاده و باعث خون و خونریزی های شدید شده است.
ولی این مطالبی که دوستان فرمودند، مربوط به تاریخ است. ما باید به آنچه که الان با آن روبرو هستیم، برخورد کنیم و ببینیم که در شرایط فعلی چکار می شود کرد. مورد ما که کشوری هستیم با یک موزائیک زبانی، منحصربه فرد نیست. کشورهای دیگر هم همینجور هستند. نود میلیون آدم در ایالات متحده اسپانیایی حرف می زنند، زبان مادری شان اسپانیایی ست ولی قانون گفته زبانی که می شود با دولت طرف شد و حرف زد، زبان انگلیسی ست. یا فرض کنید تمام مهاجرانی که رفتند به اسرائیل همه زبان خودشان را دارند، کامیونیتی های ایرانی، روسی و …. دولت اسرائیل در مقابل این آمد و گفت همه می توانند با زبان خودشان حرف بزنند، بنویسند، ولی اگر با دولت کار داشتید باید با زبان عبری حرف بزنید، یعنی در واقع آن کاری که رضاشاه با خشونت کرد، اسرائیلی ها با نرمش و از روی تدبیر و مآل اندیشی انجام دادند و الان تقریبا این جای گفت وگو ندارد که زبان رسمی یا Official Language در اسرائیل عبری ست. مثلا شما انگلیس را نگاه کنید، مردم فکر می کنند در انگلستان همه انگلیسی حرف می زنند، اینطور نیست. مردم ولز، ولش صحبت می کنند ولی پذیرفتند که در امور دولتی با زبان انگلیسی صحبت کنند. در اسکاتلند، لهجه های خاص خودشان را دارند. حالا ما سئوالمان این است که آیا دوستانی که متعلق به گروه های زبانی متفاوت هستند، مثل کردها، آذربایجانی ها، عرب ها، بلوچ ها، این واقعیت را می پذیرند که در ایران یک زبان رسمی باشد یا نه؟ و آیا در ایران فارسی می تواند زبان رسمی باشد یا نه؟ این یک سئوال اساسی ست که زیر پرده است.
 
امیر حسن پور ـ در مورد این سئوال من فکر می کنم هیچ تردیدی نیست کسانی که حقوق زبانی می خواهند، یعنی غیرفارس ها، من ندیده ام کسی بگوید فارسی نباید زبان مشترک باشد. من تا آنجایی که می دانم احزاب سیاسی کرد هیچوقت چنین چیزی را مطرح نکرده اند. چون واضح است که حدود نصف مردم ایران زبان مادری شان فارسی ست و بقیه زبانشان، زبان اکثریت نیست. من می دانم کسانی هستند که می گویند[تعداد گویندگان] زبان آذری به اندازه فارسی هست یا بیشتر، ولی اکثر غیرفارس زبان ها که نظر می دهند، قبول دارند که ایران کشور چندملیتی هست، چند زبانی هست و فارسی زبان مشترک است. چیزی که می خواهند این است که زبان خودشان، زبان تدریس بشود در مدارس، هم فارسی باید باشد و هم زبان خودشان در سطح دبستان و دبیرستان و دانشگاه، و در سطح محلی هم زبان اداری باشد.
علی قره جه لو ـ این که فارسی زبان ها اکثریت مردم ایران هستند، این نظر یک نظر کلی و غیر دقیق  است. آیا ما مازندرانی ها، گیلانی ها، لرها حتی خود کردها را تا حدودی زیر یک چتر می آوریم به عنوان زبان فارسی؟ اگر این طور باشد آن وقت باید تمام ترک زبان های غیر آذربایجانی، از قشقائی ها، ترک های خراسان، کرمان، اصفهان، همدان و… را در زیر یک مجموعه آورد. تا آنجا که آمارها نشان می دهد، از آمار کتابی که دایره جغرافیایی ارتش ایران منتشر کرده در سال 1328، در مورد جغرافیای زبانی و قومی ایران تا آمارهای بین المللی، در ایران به نظر من این طور نیست که فارس ها اکثریت هستند، در ایران هیچ کس اکثریت مطلق نیست. یک نسبیتی وجود دارد. یعنی اکثریت نسبی و این که این اکثریت نسبی کدام است هنوز “معلوم” نیست. خود این که دولت های ایران هیچوقت به طور رسمی آمار و ارقام در این رابطه منتشر نکرده اند، یک علامت سئوال بزرگ است. کشوری که اگر پنجاه به اضافه یک آن فارسی زبان باشد، دولتش که نود سال است روی کار است، باید آمار روشن و شفاف بدهد که ما اکثریتم.
مسئله ی اکثریت روشن نیست. تازه آذربایجانی ها نسبت به تمام ملیت های دیگر استثنا هستند، حالا مهاجر بودند، از مغولستان آمدند از چین آمدند، آنها ایرانی بودند و ایران تا امروز نود درصدش روی شانه های آنها بوده که توانسته موجودیت خود را حفظ کند. در ایران سلاطین ترک و آذربایجانی همیشه دربارشان، ارتش شان، فرامین، سکه ها، اسکناس ها، روابط خارجی …. همه ترکی بود. وقتی ما از زبان رسمی و دولتی و ملی حرف می زنیم، این هم یک نوع ملی ست. این هم یک نوع رسمی ست. بله در شعر و ادبیات و تذکره نویسی فارسی بوده.
البته مسئله دیگر هم سنت فارسی نویسی در تاریخ ایران است.
چندین سال پیش تورخان گنجه ای محقق معروف آذربایجانی مقیم اروپا اسنادی منتشر کرده و محمدعلی موحدی هم آنها را جمع آوری کرده، نامه های رسمی و دیپلماتیک سلاطین صفوی، سلاطین قاجار و … به دولت های خارجی، دوک ساکسون، پادشاه فرانسه، به تزار روسیه، به سلاطین عثمانی، که همه اش ترکی است.  وقتی ما می گوییم یک سنت تاریخی فارسی نویسی در ایران بوده، در آن طرف هم یک سنت بزرگ استفاده از زبان ترکی هم بوده. چند ماه پیش من دو ویدیو دیدم، رضاشاه رفته ترکیه با آتاتورک صحبت می کند، بهتر از من ترکی حرف می زند. تمام اصطلاحات ارتش ایران، سلسله مراتب نظامی … تا همین هفتاد هشتاد سال پیش ترکی بوده. شما نمی توانید آذربایجانی ها را با بلوچ ها و ترکمن ها مقایسه کنید، منظورم کوچک شمردن هموطنان بلوچ و ترکمن مان نیست، بلکه بیان یک واقعیت تاریخی است.
در نهایت، ما که الگومان فقط آمریکا نیست، چرا دو زبان رسمی و سراسری در ایران  نباشد، مثل کانادا، با توجه به سابقه فوق و پراکندگی وسیع زبان ترکی آذربایجانی در ایران؟  بعلاوه، چرا زبان های ملی دیگر در مناطق خودشان رسمی نباشند؟
محمدرضا باطنی ـ پس این یعنی نپذیرفتن یک زبان رسمی.
علی قره جه لو ـ درست است.
محمدرضا باطنی ـ مشکل اینجاست.
علی قره جه لو ـ به نظر من این مشکل نیست. مشکل این است که اگر ما از یک پروسه ی دمکراتیک می آمدیم و مردم با طیب خاطر این را انتخاب می کردند، درست بود. اما اگر شما نود سال توی سر زبان های دیگر بزنید، و بگویید این رسمی ست و آن نیست، و تا حرف بزنیم بگویید تجزیه طلبی، خائنی، …. و …….
آیا می خواهیم به این مسئله بپردازیم و راه حلی برای این مشکل ارائه کنیم؟
محمدرضا باطنی ـ دکتر حسن پور نظرشان را دادند و گفتند با اینکه به زبان کردی عشق می ورزند و از آن خاک و احساسات بهره می برند، اما در میان مردم کرد، کم دیدند کسی را که با فارسی به عنوان زبان رسمی مخالف باشد. من هم نمونه هایی گفتم که ملیت های زیادی در دنیا هستند که همین موزائیک زبانی را دارند ولی توافق کردند که برای همبستگی موزائیک یک زبان را به عنوان زبان ارتباط این موزائیک بپذیرند. نظر آقای دکتر قره جه لو این است که آذربایجان در میان این ها متفاوت است یعنی به خاطر یک سابقه ی تاریخی از امتیاز خاص برخوردار است، بنابراین اگر قرار باشد یک زبان رسمی انتخاب شود، چرا فارسی تنها، چرا دو زبان انتخاب نشود.
خوب راه حل مواجه شدن با این مشکل چه هست؟
علی قره جه لو ـ یک اشاره ی کوتاهی می خواهم بکنم. زبانی که نود سال به زور تحمیل شده ـ این فرق دارد با دوران قبل از مشروطیت، خیلی از بزرگان آذربایجانی هم فارسی نوشته اند و ما به آن، زبان تحمیلی نمی گوییم که پروسه ای طبیعی ست ـ زبانی که نود ساله تحمیل شده شما می گوئید که بیایید باز بگویید که این زبانِ رسمی ماست. این مشکلی را حل نمی کند. مشکل اینجا حل می شود که شما بیایید اول هویت این ملیت ها را قبول کنید، قبول کنید که ملیت های گوناگونی در ایران هستند و دارای هویت ملی خاص خود نیز هستند و بعد حق دارند  زبان مادری خودشان را یاد بگیرند، به زبان مادری تحصیل کنند، مدرسه داشته باشند، مطبوعات و رادیو تلویزیون داشته باشند، دانشگاه داشته باشند، آن وقت به احتمال زیاد خودبخود مسئله حل شود.
محمدرضا باطنی ـ یکی از کارهایی که باید بشود، این است که باید نشان داده شود که بچه هایی که در کردستان یا در آذربایجان، یا جاهای دیگر می آیند سر میز مدرسه می نشینند، نسبت به یک بچه ی تهرانی که می آید سر میز مدرسه، برای آن اولی ها چه رنجی ست که برای دومی نیست. یک بچه ی اصفهانی یا بچه ی تهرانی که می آید به مدرسه، زبان فارسی را بلد است، آمده خط و نوشتن یاد بگیرد. ولی یک بچه ی کرد که توی ده بوده، یا یک بچه آذربایجانی که با پدر و مادرش بوده و همش ترکی حرف زده، روی نیمکت که می نشینه هم می خواهد زبان فارسی را یاد بگیره و هم خط و نوشتن را، و این بچه بعدها می خواهد با یک بچه ی تهرانی در کنکور رقابت کند. یعنی اول باید اینها را برای مردم روشن کرد. اول باید درددل این مردم را فهمید که چرا می گویند مشکل داریم؟ راست می گویند. به اینها دارد ظلم می شود. به نظر من باید داخل حیطه ی مناطق زبانی بومی، مثل کردستان و آذربایجان، زبان مادری شان در مدارس درس داده شود، از کودکستان، که وقتی می خواهند با زبان فارسی آشنا شوند، از دو سرمایه برخوردار باشند، یعنی موازی هم پیش بروند. یعنی اولین کاری که باید به نظر من بشود، باید زبان فارسی و زبان کردی به موازات هم در کردستان درس داده شود. این عقده نیست، یک مشکل واقعی ست و نمی شود که آدم چشمش را ببندد. حالا دولت نمی خواهد بفهمد، نفهمد، ولی باید اینها گفته و آشکار شود.
آقای باطنی شما به عنوان یک زبان شناس بگویید چه کار می شود کرد که این مسئله را به یک مسئله ی ملموس و عملی تبدیل کرد و توجه جامعه را نسبت به این درد و نقیصه جلب کرد؟
دکتر محمدرضا باطنی
محمدرضا باطنی ـ آقای دکتر حسن پور می دانند، توی نوشته هام هم هست، من همیشه از این قضیه دفاع کرده ام. این مردم باید در زبان خودشان آزادی داشته باشند، اما یک دست صدا ندارد. آنها که زبانشناس هستند یا روشنفکر یا جای نرم نشسته اند و صداشان از جای گرم بلند می شود، اصلا شاید این مشکل به مخیله اش هم نرسیده باشد. تابع یک نوع احساسات ملی هستند که اینها معمولا به نظر من در مقابل واقعیت ها باید رنگ ببازد. باید واقعا این حرف زده شود که ممکن است فارس زبان ها اکثریت نباشند، حالا موقعیت اش نیست، نباشد. به عناوین مختلف باید این حرف زده شود که در مناطقی که زبان مادری شان متفاوت است، زبان و فرهنگشان نباید سانسور شود. منتها آدم هایی که حرفشان یک جایی تاثیر دارد اینها باید شروع کنند بگویند و عوض این که لج آنها را دربیاورند، باید یک نوع همدلی ایجاد کنند. یعنی این حرفی که الان من می زنم که این بچه ترک یا کرد مشکل دارد، این به عوض این که بغض آن ها را بیشتر کند، همدلی ایجاد می کند و می بینند که ما مشکل آن ها را می فهمیم، بنابراین به قول معروف باید فرهنگ سازی شود و این فکر که این مردم، این بچه ها رنج می برند، از روی تفنن و شیکی خواهان زبان مادری شان نیستند.
در طول تاریخ، آگاهانه، یا ناآگاهانه، حق تحصیل و داشتن رسانه به زبان مادری، مترادف شده با تجزیه طلبی. برای از بین بردن این مسئله چه باید کرد؟
امیر حسن پور ـ این مشکل آن بخش از روشنفکران ایرانی ست که ناسیونالیست هستند، یعنی “ملیون” که طیف شان وسیع است: سکولار، مذهبی، و چپ و راست. ملیون ایران این تفکر را داشته اند که زبان ارگان ایجاد ملت است و زبان فارسی این نقش را باید ایفا کند و در این حد هست که متاسفانه اکثر اینها چه در ایران چه در خارج کشور، تصور این که در ایران حقوق زبان کردی، بلوچی یا آذری به رسمیت شناخته شود، و مثلا” در سطح مدرسه ی ابتدایی به این زبان ها تدریس شود، از وحشت خوابشان نمی برد و فکر می کنند به محض این که یک مدرسه در تبریز به زبان آذری تدریس بکند، «مام میهن» تجزیه می شود. این یک مشکل فکری- سیاسی ست و از آن ناسیونالیسمی ست که به شدت تجاوزگر و ضددمکراتیک است و دستش برسد به زبان کُشی (linguicide) و ژنوسید دست می زند و تا حالا هم همین کار را کرده. سیاست زبانی رژیم های پهلوی و جمهوری اسلامی “زبان کشی” است. زبان کشی یعنی به طور عمدی و آگاهانه و با برنامه یک زبان را از بین بردن. قبل از رضاشاه هم عده ای از روشنفکران این طور فکر می کردند و جمهوری اسلامی هم این سیاست را ادامه داده و ماده 15 و 19 قانون اساسی هم همین سیاست را تبیین می کند. ماده 15 فقط می گوید ادبیات زبان های قومی و محلی می تواند در مدارس تدریس شود، نمی گوید به زبان خودشان، زیرا می توان ادبیات ترکی را با ترجمه ی فارسی تدریس کرد. رژیم اسلامی جرأت ندارد حتی این بخش از ماده 15 قانون اساسی خودش را اجرا بکند.
دکتر امیر حسن پور
یک مشکل ساخت سیاسی دولت است: هر دو رژیم پهلوی و اسلامی به شدت ضددمکراتیک بوده و هستند. یک مسئله هم روشنفکران هستند حتی این ها که مخالف این رژیم هستند. تجربه هم نشان داد، روشنفکران ملی- مذهبی که روی کار آمدند مثل بازرگان و بنی صدر و بقیه، سیاستشان در مورد مسئله ملی در ایران با سیاست رژیم سلطنتی تفاوتی نداشت. خود مهندس بازرگان، وقتی به قدرت رسید، با هشت هلیکوپتر رفت مهاباد، شهری که رژیم اسلامی با آن جنگ کرده بود و مردم را کشته بود، رفت تا فتح شهر مهاباد را جشن بگیرد. این ملیّونی که حالا از قدرت حذف شده اند و این قدر با چند زبانی و حقوق زبانی در ایران مخالف اند اگر در ایران آینده قدرت به دستشان برسد، همین کار را می کنند که رضاشاه و جمهوری اسلامی کرد. در این رابطه، مبارزه ای سیاسی- فکری- ایدئولوژی و فرهنگی هست که وظیفه ی همه هست که آن را پیش ببرند و آن این ایده است که زبان نباید ارگان ملت سازی باشد، و بدون دمکراتیزه کردن نظم زبانی نمی توان به سایر اشکال دمکراسی دست یافت.
مسئله، مسئله ی «تجزیه طلبی» یا «تمامیت ارضی» نیست، بلکه مسئله ی حقوق زبانی است. در شرایطی که زبان ها نابرابر هستند، توانائی تکلم و نوشتن به یک زبان مشخص به مسئله ی تقسیم نابرابر قدرت تبدیل می شود، مثلا” این که یک نفر ترک زبانی که فارسی بلد نیست،  به یک اداره دولتی برود، با یک مراجع فارس زبان در آن اداره موقعیت برابر ندارد. علاوه بر این ها، این همه توهینی که به ترک زبان ها می کنند و این همه جوک هایی که علیه آن ها می سازند، این ها همه اعمال قدرت خشونت آمیز ناسیونالیسم فارس است. چیزی داریم به اسم ناسیونالیسم فارس که معمولا” آن را «ناسیونالیسم ایرانی» می نامند تا قومی بودن آن را بپوشانند و آن را بهتر از ناسیونالیسم ملیت های غیر فارس عرضه کنند. اما هر دوی این ناسیونالیسم ها، فارس و غیر فارس، قومی هستند با این تفاوت که اولی مسلح به قدرت دولتی است و مانند همه ی دولت های ناسیونالیستی به شیوه ای ضد دمکراتیک اعمال قدرت می کند و دیگری فاقد قدرت است.
محک های زیادی هست برای این که بفهمیم فردی دمکرات هست یا نه. در مورد ایران یکی از محک های مهم این است که کسی که ادعای دمکرات بودن یا آزادی خواهی می کند، چندملیتی بودن ایران را قبول دارد یا نه؟ (این که فقط طرفداری از «حقوق اقلیت ها» بکند، این که به آذربایجانی ها بگوید اقلیت نه ملت، این پیشرفتی در دمکرات بودن نیست) قبول کند که ایران کشور چند زبانی ست، این  که این ملیت ها و زبان ها را به شدت سرکوب کرده است. باید در ایران دمکراتیک آینده سیاستی مثل کانادا که برای زبان فرانسه سیاست ارتقاء (promotion) را عملی کرده است ـ چون زبان فرانسه هم تا دهه ی شصت سرکوب شده بود البته نه در ابعاد زبان کشی رایج در ایران ـ  در پیش گرفت.  زبان را می شود کشت، گذاشت که خودش بمیرد، آن را تحمل کرد، و یا می شود آن را ترویج کرد. مثلا در کانادا مدارس فرنچ امرژن (French Immersion) هست که تاکنون دویست هزار محصل غیرفرانسوی زبان تحصیلات خود را در این مدارس به زبان فرانسه و انگلیسی انجام داده اند و فرانسه را خوب یاد گرفته اند و همه ی این ها با مسئولیت مالی دولت.
در ایران دمکرات آینده، باید با سیاست زبان کُشی گذشته مرزکشی شود و به جای آن سیاست ارتقاء یا پیشبرد زبان های سرکوب شده را در پیش گرفت. بسیاری از دمکرات های فارس زبان اگر با این محک آنها را بسنجیم (کدام سیاست را در پیش می گیری؟)، قبول نمی شوند.
محمدرضا باطنی ـ حالا بگذارید قضیه را از دید دولت نگاه کنیم. کشور ما را اگر نگاه کنید هر منطقه اش که با یک زبان صحبت می کند، یک رقیب آن طرف مرز دارد که آماده نشسته است که ببیند موقعیت کی فراهم می شود که انگولکی بکند. آذربایجان را نگاه می کنید، آن طرف یک آذربایجان است. کردستان، آن بغل یک کردستان است. بلوچستان، آن طرف پاکستان است، خوزستان را می بینید، آن طرف یک کشور عربی ست. یعنی قضیه را از دید دولت مرکزی هم باید نگاه کرد. من با تعدادی از آن ها صحبت کردم، می گویند دادن آزادی بیشتر به این ها، مساوی ست با یک نوع جدایی، (من معتقد به این نیستم و تنها دارم از دید آنها می گویم) و به محض این که بگوییم بیایید دانشگاه ترکی درست کنید، می گویند ما که آن طرف دانشگاه ترکی داریم پس بیایید با هم باشیم. کردها می گویند در موصل که ما دانشگاه داریم. عرب ها که از زمان صدام حسین خوزستان را جزو نقشه شان کشیده بودند. و فقط اصفهان می ماند و تهران و قم و ساوه و همان حرف شاه که گفت می شود ایرانستان.
این مشکل را از طرف دولت هم درنظر داشته باشید.
امیر حسن پور ـ البته این مشکل راه حل دیگری دارد. اگر مردم آذربایجان در ایرانی آزاد بودند و مثلا” دانشگاه خودشان را داشتند، کردهای ایران دانشگاه خودشان را داشتند، کردهای عراق و ترکیه و سوریه را جلب می کرد. این دولتی ها باز هم از دید ناسیونالیستی خودشان این بحث ها را می کنند. در بین کردها همیشه این بحث بود که اگر در ایران کردها آزادی داشتند، کردهای بقیه کشورها جذب ایران می شدند.
محمدرضا باطنی ـ این حرف قابل دفاع است.
دکتر قره جه لو، صحبت این شد که یکی از راه حل ها این است که هر منطقه ای زبان ملی خودش را داشته باشد. سئوالی که پیش می آید این است که بعضی مناطق آنقدر به هم نزدیکند که نمی شود گفت کرد هستند یا ترک، این تقسیم بندی ها را چگونه در نظر دارید؟
علی قره جه لو ـ بگذارید به چند نکته از مباحث پیشین اشاره کنم. آنهایی که در ایران سر کار هستند، هیچ وقت به صورت دمکراتیک روی کار نیامدند. به همین خاطر همه چیز را از دید سیاسی و امنیتی نگاه می کنند تا کارهای خودشان را توجیه کنند. به عنوان نمونه، در انجمن خودمان و جاهای دیگر، یک مشکل اساسی با بعضی از  این ها است که می گویند ببینید ترکیه چنین می کند، آذربایجان این کار می کند، می گوییم آن ها را رها کنید. آن ها ممکن است یک روزی هم ما را فدای منافع خودشان کنند. دیدیم این را. کردهای عراق را دیدیم که صدام چگونه از آن ها استفاده کرد. بارزانی را دیدیم که شاه چگونه ازش استفاده کرد. امروز هم این وضعیت به شکل دیگری ادامه دارد. ما باید در چارچوب منافع ملی خودمان راه حل مان را جستجو کنیم. این مربوط به دمکراتیزه شدن کل جامعه است. وقتی یک حکومت دمکراتیک و مردمی روی کار بیاید، نگاهش به ملیت های دیگر مسلما فرق خواهد کرد با نگاهی که خامنه ای و احمدی نژاد یا شاه داشته اند. موضوع دیگری هم هست که این بخشی از هویت ملی ست. یعنی هویت ملی این ها را قبول کند که زبان هم بخشی از آن است، اگر این نشود، امکان ندارد.
در شهروند هم من چندی پیش خواندم که آقای محمد امینی گفته بودند تحصیل زبان مادری، نه تحصیل به زبان مادری! این هم یک راه حل نیم بند است که همان ماده 15 قانون اساسی است که سی سال است خاک می خورد!
اینها فکر می کنند ما می خواهیم زبانمان را یاد بگیریم و بگذاریم پشت ویترین و تماشا کنیم. ما می خواهیم زبان خود را زندگی کنیم. این را بفهمید!
از راست: علی قره جه لو، محمدرضا باطنی، امیر حسن پور در دهمین میزگرد شهروند در مورد اهمیت تحصیل به زبان مادری
محمدرضا باطنی ـ من می خواستم بگویم استدلالی که دوستان کردند که اگر وضع داخل ایران خوب باشد، کردها می آیند این طرف. مثال جالبش سوئیس است. در سوئیس چهار زبان صحبت می شود، آلمانی، ایتالیایی، فرانسه و رومانس و درست بغل مرز هم هستند، ولی چون وضع سوئیس از کشورهای همسایه اش بهتر است، هیچ سوئیسی آلمانی زبان نمی گوید من جزو آلمان هستم. هیچ فرانسوی زبان سوئیسی نمی گوید من می خواهم خودم را بچسبانم به فرانسه. من خودم قضیه را مطرح کردم، ولی حالا می خواهم بگویم این ترسی بیجاست. اگر وضع اقوام خوب باشد، هیچ وقت نمی خواهند بروند آن طرف، ما باید درون ویترین خودمان را خوب کنیم.
علی قره جه لو ـ تازه اگر هم بروند، تحصیل می کنند، یا ازدواج می کنند، ولی برمی گردند به خانه خودشان.
امیر حسن پور ـ به نکته ای اشاره شد که بحث نکردیم. در ایران در سی سال اخیر، اینتگره شدن جمعیت (آمیختگی، تلفیق، معاشرت) سریع تر از قبل بوده. برای مثال در مورد کردها، خیلی از کردها از کردستان خارج شده اند و در سراسر ایران پراکنده هستند. آذربایجانی ها که قبل از همه و خیلی بیشتر. حالا خود تهران را می شود گفت که یک پارچه فارسی زبان نیست و خیلی از زبان های ایران در آن صحبت می شود و این تحولی ست که نباید آن را چیز بدی دانست. این که مردم دنیا با هم رابطه پیدا کنند و با هم زندگی بکنند و در جوار همدیگر زندگی بکنند و درهم ادغام بشوند، اگر به شکل اجباری نباشد، یعنی در جهت مخالف «معاوضه ی جمعیت» (population transfer) باشد که به دنبال جنگ جهانی اول  بین ترکیه و یونان انجام شد، و اگر انتگراسیون در پروسه ی روابط اقتصادی صورت بگیرد و عنصر زور در آن نباشد، و مردم امکان تحرک داشته باشند، از نظر من چیز خوبی است، و روندی تا حدی اجتناب ناپذیر است. مردم، از ملیت ها و زبان های مختلف، با هم زندگی می کنند، با هم کار می کنند، دوست می شوند، در هم دیگر تاثیر می گذارند، به هم دیگر کمک می کنند، با تنوع زیبای زبانها و فرهنگ ها آشنا می شوند… روابط فرهنگی اگر عنصر زور و جبر حاکم نباشد همه ی این ها صورت می گیرد و بسیار مثبت است. در ایران هم وقتی که مسئله زبان مادری مطرح شود و غیرفارس زبان ها از حقوق کامل زبانی بهره مند باشند، آن وقت وضعی پیش می آید که ممکن است یک عده از افراد ملیت ها بخواهند فارسی حرف بزنند یعنی فارسی زبان بشوند. تا وقتی که روابط دمکراتیک بین زبان ها و در سطح جامعه برقرار است، مشکلی به وجود نمی آید.
در دوران قبل از انقلاب مشروطه، زبان فارسی و عربی دو زبان ادبی عمده بودند از هندوستان گرفته تا مراکش. برای خیلی ها از جمله در کردستان و آذربایجان  فارسی زبان عمده ی ادبی و فکری بود، و آن را بدون رسمی بودن یا در نبود حضور دولت یاد می گرفتند. می توانم مثال های جالبی بزنم از کردستان که مثلا” چطور در شهری مثل مهاباد (ساوجبلاغ مکری)، که در قرن نوزدهم ده هزار نفر جمعیت داشت و پایتخت امارت مکری بود، خان مکری از یک ملا می خواهد که تاریخچه ی حکومتش را بنویسد، و این ملا با نثر فارسی بی نظیری این تاریخ را نوشته، اما همین ملا هیچگاه یک فارس زبان را ندیده بود و اگر با یک فارس زبان روبرو می شد، اصلا نمی توانست با او صحبت کند. یا این که مادرم دوران کودکی و جوانیش در ده زندگی می کرد و نه از مدرسه خبری بود نه از دولت اثری، در خانواده ای میرزا، و برادرش به او و سایر خواهرانش سواد یاد می داده، گلستان و بوستان سعدی و دیوان شیخ عطار و شاهنامه به آنها یاد می داد. رضاشاه که به قدرت می رسد عنصر زور می آید که تاکنون هم ادامه دارد. در حدود سه سال پیش در همین مهاباد، بخشنامه شده بود که در مدرسه ی رانندگی، مربی رانندگی که کرد است و شاگردش هم که کرد است، در ماشین حق ندارند با هم کردی حرف بزنند. هرچه بیشتر جمعیت ایران اینتگره می شود، و ارتباط بین همه ی جمعیت وسیع تر می شود، زور دولتی بیشتر مانع می شود که این رابطه به صورت طبیعی صورت بگیرد. من می گویم اگر روزگاری جوری شد که ایران دمکراتیکی که ما آرزو می کنیم درست بشود، این طور نیست که مشکلی پیش نیاید، اما سیاست دمکراتیک همواره می تواند تضاد را به شیوه ای درست حل کند.
علی قره جه لو ـ در آذربایجان هم همین بخشنامه شده بود. همچنین به تاکسی تلفنی ها هم بخشنامه کردند کسی که به رانندگان اعلام می کند به کدام آدرس بروند، باید فارسی حرف بزند. یعنی دارند در زبان شفاهی مردم ما نیز مداخله می کنند!
گردهمایی دانشجویان در دانشگاه تهران به مناسبت روز جهانی زبان مادری
آقای دکتر حسن پور کاملا درست می گویند. ما هیچ وقت مخالف این نیستیم که وقتی یک اینتگراسیون آزادانه می شود، هر شکلی که بگیرد، ما تابع آن هستیم، ولی این مسئله نه تنها در رابطه با زبان ولی عمدتا در روابط اقتصادی بوده که این زور گفته شده. آمار و ارقام وحشتناکی در این زمینه هست. من آماری را دیدم در ارتباط با مقایسه مدارس آذربایجان، تبریز با تهران قبل از مشروطه، تبریز تقریبا یک و نیم برابر تهران مدارس مدرن داشت.
امیر حسن پور ـ تبریز از تهران خیلی پیشرفته تر بود و در مشروطه قلب انقلاب نامیده می شد.
علی قره جه لو ـ بله پیشرفته تر بود. حتی در شهرهای کوچک تر آذربایجان، اورمیه، خوی، شبستر و خامنه، مدارس مدرن داشتند که حتی در اصفهان و شیراز نبود. فقط چهار مدرسه در مشهد بود. مثلا دارالفنون در تهران 1852 تأسیس می شود، در تبریز بیست سال بعد درست می شود و اولین کتاب های درسی مدرن و به زبان ترکی در مدارس تبریز سیدحسن رشدیه تدوین و تدریس می کند و بعدا می رود در تهران هم این مدارس را باز می کند. نه تنها رشدیه، میرزا رضای تبریزی، لقمان الملک… یعنی مدارس مدرن تهران را هم آذربایجانی ها درست می کنند. بعد ببینید چه اتفاقی می افتد. تبریز از لحاظ تعداد باسوادان و مدارس قبل از مشروطیت، با فاصله زیادی اول بوده، در اواخر سلطنت رضاشاه به مرتبه ی دوم سقوط می کند، در سال 1355 قبل از سقوط محمدرضا شاه به مقام چهارم و هشتم می رسد و الان آذربایجان شرقی از لحاظ سواد در بین 28 استان، در مرتبه ی بیستم است. وضع بقیه استان های آذربایجانی از این هم بدتر است.
حد متوسط قبولی کنکور 109 نفر است. در مناطق فارس نشین 134 است و در آذربایجان 67 است. یعنی از هر ده هزار نفر، تعداد قبولی فارس ها دو برابر آذربایجانی ها است. این ها دیده نمی شود. مثل مسابقه دو و میدانی ست، یک عده پایشان را بسته اید و می گویید آزادید بدوید، رقابت کنید! و این مسئله تبعات وحشتناک اجتماعی و طبقاتی دارد. آذربایجانی ها و ملیت های غیر فارس دیگر ایران تماما به حاشیه رانده شده اند. مسئله تحصیل و زبان مادری فقط یک وجه آن است.
در عرصه ی اقتصادی هم همین گونه است. آذربایجان صنعتی ترین منطقه ی ایران بوده. این مربوط به قومیت و هوش و فراست آذربایجان نیست. دلایل مختلفی بوده، نزدیکی جغرافیایی به روسیه و عثمانی و ولیعهد نشین بودنش، آذربایجانی ها در تجارت خوب بودند و مال التجاره که می آوردند افکار جدید هم می آوردند و این خیلی طبیعی بود، حالا ببینید چه شده. این مهاجرت ها تماما برنامه ریزی دولت است. به هیچ وجه تصادفی نیست. یک نمونه بگویم. آقای دکتر صدیق شش هزار جلد کتاب با ارزش داشت که اکثرا خطی بودند، گفت می خواهم یک مرکز آذربایجان شناسی در تبریز درست کنم و این کتاب ها را هدیه کنم به آنجا، به او می گویند اگر تو تجزیه طلب نیستی، چرا تو کرمان باز نمی کنی، ما زمین و امکانات هم بهت می دهیم. این سیاست عمدی ست. بعد از انقلاب اولین کاری که در تبریز شد، کتابخانه ملی تبریز را خراب کردند و کتاب هایش را غارت کردند. و بعد بلایی که سر تئاتر شیر و خورشید تبریز آوردند، خرابش کردند و جایش مصلی درست کردند! فکر می کنید اینها را مردم آذربایجان فراموش کرده اند؟
دولت ها نمی خواهند جامعه شکل دمکراتیک بگیرد و یکی از کارهایشان این است که روی زبان ها و ملیت ها فشار می آورند. شما فکر می کنید که تا چه حد پذیرش ایران چندملیتی با هویت های متفاوت، و حقوق زبانی در تفکر نیروهای سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی و در مبارزات دمکراسی خواهانه مردم وجود داشته و یا دارد؟ 
محمدرضا باطنی ـ من فکر می کنم خیلی کم. حتی تو ذوق بعضی از روشنفکران و “آزادیخواهان” می خورد که شما چنین حرفی بزنید. مثلا من همین مطالب را که می نویسم و می گویم، در مورد من گفته اند حرف هایش بوی تجزیه طلبی می دهد، چون در یکی از تحلیل هایم گفته بودم چاره ی ایران یک دولت فدراتیو است.
آموزش به زبان مادری حق اولیه هر انسان است
استنباط من این است که در حرکت های روشنفکری، این فکر جا نیفتاده. یعنی مشکل را نمی فهمند. اگر من یک کودک آذربایجانی را با یک کودک تهرانی مقایسه می کنم، کارم این است چون زبان شناس هستم. ولی کسی که دارد کار دیگری می کند، اصلا مسئله اش نیست و باید حالیش کرد.
امیر حسن پور ـ من فکر می کنم یک مشکل جدی داریم در مورد روشنفکران ایرانی، چون معمولا روشنفکران هستند که قدرت سیاسی را به دست می گیرند. وقتی که اکثریت روشنفکران ایرانی قبول ندارند ایران کشور چندملیتی ست، و چند زبانی و چندفرهنگی ست و می خواهند یک ملت، یک زبان و یک فرهنگ باشد و این راه حل را در پیش می گیرند، امید زیادی نیست. منتها امیدی که هست به کسانی ست که معتقد هستند این یک سیاست ضددمکراتیک است و باید آن را به روشنی بگویند. مجلات، رسانه ها، مثل شهروند که معمولا موضع گرفته که مسائل را رو کند و بحث کند، در کلاس درس، در نوشته ها باید این را مطرح کرد. من گفتم یک محک برای دمکرات بودن این است که یک ایرانی قبول دارد که ایران یک کشور چندملیتی و چند زبانی هست یا نه؟ اگر این را دقیق ترش کنم، این است که یک دمکرات واقعی باید معتقد باشد که ملیت های ایران حق این را دارند که از ایران جدا شوند، به عنوان یک حق. این دیگر نهایتش است. من خودم به عنوان یک حق این را قبول دارم، ولی می گویم، آذربایجانی ها، کردها، بلوچ ها و … لزومی ندارد از ایران جدا شوند، باید دست در دست هم مبارزه کنند و یک ایران دمکراتیک درست کنند نه این که جدا شوند، این راه درست نیست، ولی حق اش را دارند، یک راه حل ستم ملی این است.
من چند سال پیش در برنامه ای که نشریه ی شهروند گذاشته بود گفتم کشوری که به سی میلیون شهروند آذربایجانی اش اجازه ندهد به زبان مادری شان تحصیل کنند، بهتر است تجزیه شود. این را حالا هم می گویم. این به عنوان یک حق باید قبول شود و حق دمکراتیک است و ربطی هم به سوسیالیسم ندارد. آمریکا اینجوری از انگلستان جدا شد. نروژ همینطور از سوئد جدا شد. در سال های اخیر چک و اسلواک از هم جدا شدند. مسئله این است: وقتی که ستم ملی و ستم زبانی هست، باید بدون وقفه  رفعش کنیم، وقتی که بعد از یک قرن ستمگری همچنان ابزار دولت سازی و ملت سازی است، راه حل فوری آن جدایی ست.
شما روی روشنفکران تمرکز کردید، در بین نیروهای سیاسی (چپ، راست، میانه) چگونه با مسئله ملیت ها برخورد می شود؟ آیا این مسئله برای آنها پذیرفته شده است؟
امیر حسن پور ـ همین اواخر بحثی بود در مورد اعلامیه حزب دمکرات و کومه له، من خودم مخالفم با کاری که آن ها می کنند. من با هر حمله ی آمریکا با هر بهانه ای به ایران مخالفم. حالا حزب دمکرات و کومه له ممکن است تمایلی به این داشته باشند.
این دو بعد از این که سالها با هم در جنگ و جدال بودند، اعلامیه ای دادند که با هم همکاری خواهند کرد. بعد از این اعلامیه هجوم وسیعی شد از سوی فعالان سیاسی و روشنفکران ایرانی و اعلام کردند که ما حاضریم با مقام معظم رهبری (خامنه ای)وحدت کنیم تا ایران تجزیه نشود!
این سیاست ادامه ی سیاست های رضاشاه و این رژیم است. چیزی است که ملیون را در کنار رضا شاه و خمینی و خامنه ای قرار می دهد. می گویند «مام میهن» در خطر است. مام میهن در خطر نیست، خطر اصلی سیاست تو هست. اگر ما ایرانی داشته باشیم که این مسائل در آن حل شود، چه ترسی دارید از تجزیه؟ در ایران دمکراتیک خطر تجزیه وجود نخواهد داشت و اگر هم داشته باشد «جدا شدن یک ملت تحت ستم» یک حق دمکراتیک است.
علی قره جه لو ـ من هم با حمله ی آمریکا به ایران مخالفم. بر خلاف عده ای که در این ماجرا بوی کباب به مشامشان رسیده و سرمست توهمات خود هستند! فکر می کنم تابوی بحث ستم ملی، در این سال ها شکسته. سازمان های سیاسی چپ عمدتا در برنامه شان بوده که ما این حق را می شناسیم. این اواخر هم در این مورد می نویسند، ولی بیشتر روی کاغذ است و عملا کاری نمی کنند. مثلا در کردستان یا آذربایجان یا خوزستان سرکوب وحشیانه ای می شود، باید [سازمان ها] این عمل را به عنوان این که این ها کرد هستند، یا عرب هستند یا ترک هستند، محکوم کنند. آن باورها باید روزانه و عملی باشد و ثابت کنند به آن چیزهایی که در برنامه شان و در روی کاعذ وجود دارد در عمل هم باور دارند.
در ایران دو جنبش موازی هم پیش می رود، یکی جنبش سبز- و یا هر نام دیگری- که جنبش آزادیخواهی عمومی مردم در مناطق مرکزی ایران بود، و یکی هم جنبش ملیت های ایران. اینها هر یک راه های خودشان را می روند، راه های موازی، اینها باید بالاخره در نقطه ای با هم پیوند پیدا کنند، بدون این پیوند این رژیم همچنان ادامه خواهد داشت، و نه آنها و نه ما به حقوق خود نخواهیم رسید.
به هر حال لازم است که در نقطه ای یک برنامه ی مشترک داشته باشیم. پلاتفرم حداقلی و مشترک که همه رویش توافق کنند. اینطور نباشد که همه امید را به این ببندند که رژیم خواهد رفت و ما برنامه خودمان را می بریم. این امکان نخواهد داشت، اگر هم امکان داشته باشد شاید از این هم بدتر شود. مگر عراق نشد؟ من خیلی دوستان عراقی دارم، می گویند حداقل زمان صدام امنیت بود، حداقل می توانستیم بچه مان را به دکتر ببریم. به نظرم انسان های دمکرات، از هر ملیتی اگر به آینده ی این ملت می اندیشند،  بایدپا پیش بگذارند.
این جنبش های هویت خواه، چقدر خودشان دمکرات هستند، و دمکراسی خواهی در دورنش نهادینه شده؟ آیا تمام مبارزه را روی زبان گذاشته اند و یا به مسائل دیگر مثل آزادی زنان و دیگر مسائل حقوق بشری هم توجه می کنند؟
علی قره جه لو ـ مثل بقیه ایران، سازمان هایی هستند کمتر توجه می کنند، عده ای هستند که اصلا مسئله شان نیست. به هر حال همان مسائل را در سطح کوچکتر دارند.
امیر حسن پور ـ به هیچ وجه نمی شود گفت که جنبش های ملی خیلی دمکراتیک تر از بقیه هستند. همه مشکلاتی که بقیه دارند آنها هم دارند، حتی بیشتر هم دارند. برای مثال، ناسیونالیسم اصولا یک پروژه ی پاتریارکال(patriarchal)  است. چه ناسیونالیسم کرد باشد، چه ناسیونالیسم حاکم، و هر دو گرایش های غیردمکراتیک و ضددمکراتیک دارند.
تا جایی که من می دانم مثلا درباره ی جنبش کردستان، مسئله ملی عمده است و به همین بهانه مثلا رهایی زنان حاشیه ای یا فراموش می شود. سایر مسائل مثل وحدت بین ملیت های ایران چیزی ست که برای هر مبارزی باید مهم باشد، اما وقتی ستم ملی عنوان می شود، مسئله ی وحدت تبدیل می شود به دشمنی. در برنامه های اقتصادی معمولا وضع موجود را با تغییراتی قبول می کنند نه زیرورو کردن نظم اقتصادی و بنا نهادن نظم نوین غیر استثماری. در رابطه با دین جنبش کردستان (احزاب سیاسی از 1942 به بعد) معمولا تمایلات غیر دینی داشته اند، اما بعد از استقرار جمهوری اسلامی، تمایلات دینی در بعضی ها به وجود آمده یا لااقل در قبال دین سکوت می کنند و به جای جدا کردن بی قید و شرط دین و دولت، به سازش آن ها تن در می دهند. بنابراین به هیچ وجه این طور نیست که جنبش هایی که حقوق زبانی می خواهند، خودشان کاملا” دمکراتیک باشند.
علی قره جه لو ـ کاملا درست می گویید.
از حضور هر سه شما دوستان در این میزگرد سپاسگزاریم.
 
 
 
 

دهمین میزگرد شهروند به مناسبت روز جهانی زبان مادری

زبان مادری و اهمیت آن؟
روز21 فوریه از سوی یونسکو شاخه فرهنگی سازمان ملل متحد به عنوان روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده است. هدف از این نامگذاری که در سال 1999 در کنفرانس عمومی یونسکو انجام شد، کمک به تنوع زبانی و فرهنگی بود و جلوگیری از انقراض برخی زبان های دنیا. چند سال بعد سازمان ملل متحد به دلیل اهمیت موضوع، سال  2008 را سال جهانی زبان ها اعلام کرد. گفتنی ست که این روز از تقویم رسمی ایران، یکی از کشورهایی که بیشترین تنوع زبانی در آن وجود دارد حذف شده است.
به همین مناسبت دهمین میزگرد شهروند را به موضوع زبان مادری اختصاص دادیم که روز شنبه 16 فوریه 2013 در دفتر شهروند با حضور  محمدرضا باطنی، امیر حسن پور و علی قره جه لو برگزار شد.
گردانندگی میزگرد را نسرین الماسی، مدیر تحریریه شهروند برعهده داشت.
شرکت کنندگان در میزگرد، اگرچه نیازی به معرفی ندارند و هر سه شناخته شده هستند، اما در آغاز از آن ها خواسته شد آن طور که می خواهند معرفی شوند، از خود بگویند.
دکتر محمدرضا باطنی، امر معرفی را به شهروند واگذاشت.
 محمدرضا باطنی در سال ۱۳۱۳ در اصفهان به دنیا آمد. از دانشسرایِ عالی در رشته زبان و ادبیات انگلیسی فارغ‌التحصیل شد. از دانشگاه لیدز انگلستان فوق لیسانس زبانشناسی گرفت. در ادامه از دانشگاه تهران دکتری زبان‌شناسی دریافت کرد. با وقوع انقلاب فرهنگی دانشگاه تعطیل شد و او از اولین استادانی بود که به بازنشستگی اجباری تن در داد.
محمدرضا باطنی از همان سال‌های تدریس دانشگاهی، همکاری با مطبوعات را با نگارش مقاله‌هایی پیرامون مسایل اجتماعی و فرهنگی آغاز کرد. برای روزنامه آیندگان و ماهنامه آدینه و دنیای سخن مقالاتی نوشته است.
استاد پیشگام زبان‌شناسی دانشگاه تهران، مؤلف کتابهای مرجعی چون «توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی» (با بیست و سه بار تجدید چاپ)، «نگاهی تازه به دستور زبان» و «فرهنگ معاصر» (کتاب سال ایران در سال ۱۹۹۴) است. محمدرضا باطنی علاوه بر تألیف ترجمه آثار معتبری در زمینه زبان‌شناسی، مترجم ده ها کتاب و مقاله در زمینه‌های فلسفی و اجتماعی بوده که از آن میان می‌توان به «ساخت و کار ذهن»، «مقدمه‌ای بر فلسفه» اشاره کرد. دکتر باطنی از سال 1364 همکاری خود را با فرهنگ معاصر شروع کرد که دستاورد چندین سال همکاری با این موسسه فرهنگ انگلیسی به فارسی است که چاپ سوم آن شصت هزار عنوان را در برگرفته.
شاخه تخصصی او جامعه‌شناسی زبان است که هدف آن از مطالعه زبان، شناخت و تحلیل جامعه‌ای است که ظرف زبان مورد نظر است.
دکتر امیر حسن پور، متولد مهاباد خودش را دانشجوی دکتر باطنی در دپارتمان زبان شناسی دانشگاه تهران (در سالهای 1349-51) معرفی کرد و افزود: در دانشگاه تورنتو، دپارتمان مطالعات تمدن های خاورمیانه و نزدیک درس داده ام،  در زمینه زبان و خصوصا زبان های ایران و زبان کردی تحقیق می کنم، از جمله کتاب «ناسیونالیسم و زبان در کردستان، 1918-1985،» (سانفرانسیسکو، 1992، به انگلیسی) و اخیرا” ویراستاری (به همراه دو همکارم) «مجله ی بین المللی جامعه شناسی زبان» شماره مخصوص مربوط به زبان کردی.
دکتر علی قره جه لو، با بیان اینکه آذربایجانی ست و در تبریز بزرگ شده، گفت: از دانشکده حقوق دانشگاه تهران در رشته علوم سیاسی لیسانس گرفته. در دانشگاه بسفر استامبول در رشته روابط بین الملل تحصیل کردم. از دانشگاه استانبول فوق لیسانس و نیز  دکترای روابط بین الملل گرفتم. سه سال دستیار استادم که عضو فرهنگستان زبان و تاریخ ترکیه (پروفسور توکتامیش آتش) بود، که با تاسف چند هفته قبل فوت کردند، در زمینه ی تاریخ سیاست و تاریخ اندیشه های سیاسی بودم و مدتی در چند روزنامه ی ترکیه در بخش اخبار خارجی، کار کردم. از سال 90 به کانادا مهاجرت کردم. در سال های اولیه دهه 90، انجمن کامیونیتی آذری های انتاریو را بنیان گذاشتیم که دکتر مریدی هم بودند و حدود 9 سال دوام آورد ولی به علت اختلافات از هم پاشید، ما عده ای جمع شدیم، از جمله دکتر براهنی، دکتر مریدی، دکتر اصغرزاده … و “بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجان ایران ـ کانادا” را در سال 2004 بنیان گذاردیم که امروز انجمنی فعال است. دو سال قبل هم ، اولین کنگره انجمن قلم آذربایجان جنوبی (ایران) در تبعید در سوئد تشکیل شد که من هم از فعالین موسس آن بودم. قره جه لو در توضیح اختلافات گفت: مسئله ای که آذربایجانی ها و ملیت های دیگر در ایران دارند، در خطوط کلی اینست که عده ای می خواهند مشکلات را حل کنند، عده ای دیگر از اول در ذهنشان این است که مشکلات حل شدنی نیست و باید به راه خود رفت. ما همیشه طرفدار این بودیم که این مشکلی ست که ما یک پایه ی آن هستیم و باید این را حل کنیم و در چارچوب ایران و با هر کسی که درگیر این مسئله است، تدریجاً مشکل را حل کنیم ، ولی از طریق دموکراتیک آنرا حل کنیم.
جلد شهروند 1426 مورخ 21 فوریه 2013
این صحبت ها و معرفی ها به جای خوبی کشیده شد، بیایید از اینجا شروع کنیم که چرا زبان مادری اهمیت دارد؟
امیرحسن پور ـ زبان فقط یک وسیله ی ارتباطی نیست. زبان پیچیده ترین پدیده ای ست که بشر درست کرده. ما هیچ پدیده ی دیگری نمی شناسیم که به اندازه ی زبان پیچیده باشد. با زبان می شود یک دنیا خلق کرد. حتی جامعه هایی که نوشتاری نبوده اند، معمولا ادبیات شفاهی دارند، و گذشته و حال و آینده را در قالب هنرهای زبانی ترسیم می کنند.  گذشته و حال و آینده ی انسان که موجودی بسیار آگاه است، ارتباط نزدیک با زبان دارد. بدون زبان ما علم نداشتیم، هنر نداشتیم، تکنولوژی نداشتیم. این ساختمان هم که در آن حضور داریم نمی توانست وجود داشته باشد. تصورمان درباره ی جامعه ای که می خواهیم درست کنیم، بدون زبان میسر نیست. تفکر، فرهنگ، علم، پیشرفت، تکنولوژی… هیچکدام بدون زبان ممکن نیست.
 زبان مادری وقتی مهم می شود که در تضاد با زبان دیگری قرار بگیرد. مثلا در ایران، کشوری که مرزهای فعلی اش در دوران قاجاریه تثبیت شده، به نقشه ی زبانی اش نگاه کنید، یک موزائیک می بینید. متاسفانه نقشه های خوبی نداریم چون امکاناتش در ایران از نظر سیاسی فراهم نبوده، زیرا اجازه نمی دادند نقشه ی زبانی ایران تهیه شود. ایران کشور چندزبانی است و از انقلاب مشروطیت به بعد که دولت مرکزی به تدریج قدرت گرفت، مخصوصا در دوران پهلوی، زبان فارسی در اولین قانون اساسی ایران زبان رسمی شد و بعد در دوران پهلوی، بدین گونه عمل کردند که فارسی تنها زبان ایران است و در عرصه های آموزش و پرورش و ادارات دولتی و همه ی زمینه هایی که روابط رسمی و سیاسی هست، تنها زبان فارسی باید به کار برده شود. و نه تنها این، رضا شاه از قدرت دولتی استفاده کرد برای زبان کشی و این اعمال خشونت باعث شد که تضاد بین مردم ایران و رژیم رضاشاه که یک شبکه تضادهای گوناگون بود در عرصه ی زبان به این صورت دربیاید که غیر فارس زبان ها، در جاهایی مثل آذربایجان و کردستان و بلوچستان خارج از عرصه ی رسمی ادارات، یعنی در کوچه و خیابان هم مجبور بودند فارسی صحبت کنند اگر نه مجازات می شدند. رژیم با استفاده از قدرت دولتی، می خواست زبان فارسی را به بقیه تحمیل کند و این سیاست نه تنها تضاد زبان ها را مطرح کرد، بلکه به شکل تضاد ملیت ها هم بروز کرد و زبان و ملیت از هم غیرقابل تفکیک شد: کردی زبان ها یک ملت اند، هم چنین آذری زبان ها، بلوچی زبان ها، فارسی زبان ها، عربی زبانها… اینها مجموعه ی ملت های ایران را تشکیل می دهند. در واقع مسئله ملیت ها یا ناسیونالیزم ملیت ها در دوران رضاشاه عرض اندام کرد. در شرایطی که زبان فارسی یکی از ارکان اعمال قدرت سیاسی است و زبان ها به عنوان منشاء قدرت یا عرصه ی اعمال قدرت نابرابر هستند، زبان فارسی رسمی ست و بقیه غیررسمی اند، یک زبان اجازه دارد در هر زمینه ای استفاده شود و آن یکی ممنوع می شود، این روابط و شرایط بسیار غیردمکراتیک اند. رضاشاه و بسیاری از روشنفکران ایرانی زبان فارسی را به یک رکن ملت سازی تبدیل کردند. از دید آنها یک ملت هست یا باید باشد، که این ملت برای انسجام خود باید یک زبان رسمی داشته باشد، زیرا زبان عنصر متحد کردن مردمی هست که از خیلی جهات متحد نیستند: ایالات مختلف اند و از نظر جغرافیایی و اقتصادی و قومی و زبانی و فرهنگی با هم تفاوت دارند، و باید اینها را به هر ترتیب که شده متحد کرد. اما از آنجا که در این پروژه ی ملت سازی عنصر جبر و زور و اعمال قدرت دولتی دست بالا را داشت، با اعتراض و سرپیچی و مقاومت روبرو شد و همان طور که می بینیم دامنه اش تا امروز هم ادامه دارد.  چون مسئله از دید غیرفارسی زبان ها به این شکل مطرح شد که من زبان خودم را می خواهم، من می خواهم به زبان خودم تحصیل کنم، و ایران دمکراتیک باید ایرانی چندزبانی باشد.
یعنی در جایی که قرار بوده زبان، همبستگی به وجود بیاورد، خودش عامل تفرقه می شود، به دلیل این که یک زبان بر دیگر زبان ها ارجحیت داده می شود. حال این سئوال پیش می آید که اگر با زبان فارسی که برای ملت سازی از آن استفاده شد و قرار بود مثل تسمه و حلقه ای ای دور کشور را بگیرد تا یک پارچگی آن را حفظ کند، چنین برخورد نمی شد، آیا کشور تکه تکه می شد؟
علی قره جه لو ـ ما قبل از انقلاب مشروطیت، ملت نبودیم. چیزی به نام ملت ایران وجود نداشت. در تمام دنیا، ملت ها با یک انقلاب یا تحول بزرگ آمدند و ملت شدند. این در ایران هم صادق بوده. اولین قانون اساسی ایران، آنهایی که آن را تدوین کردند، به این موزائیک زبانی که دکتر حسن پور گفتند، آگاه بودند. وقتی قانون اساسی از توشیح مظفرالدین شاه گذشت، اولین کسانی که اعتراض کردند آذربایجانی ها بودند و گفتند که ما انقلاب کردیم پس حق ما چه شد؟ آنها فشار آوردند که انجمن های ولایتی و ایالتی هم لازم است. البته تا آنجا که من می دانم در اولین قانون اساسی مشروطیت مسئله رسمی بودن زبان فارسی نبوده و آن را مسکوت گذاشته بود ولی در قانون انتخابات این مسئله آمد که کسی که می تواند فارسی بخواند و بنویسد می تواند کاندیدای مجلس شود. مثلا محمد امین رسول زاده یک نظریه پرداز بزرگ بود، چون فارسی اش ضعیف بود، او را قبول نکردند. در حالی که نظریه پرداز اصلی حزب دموکرات ایران بود.
دکتر علی قره جه لو
وقتی کشوری هست که مناطق هیچ رابطه ای با هم ندارند، یک شاه آن بالا نشسته و اعیان محل را به عنوان والی در مناطق منتصب می کند و فقط سرباز و مالیات به دولت مرکزی می دهند، و از طرف دیگر فعال مایشاء و همه کاره منطقه خود است، یعنی حاکم مطلق، متمم قانون اساسی خواست این تضاد را حل کند و قانون انجمن های ایالتی و ولایتی را تصویب کرد.
حدود بیست و چند سال پیش، شهرداری تبریز قوانین انجمن های ایالتی و ولایتی را در دو جلد به تفصیل منتشر کرد. اگر آن قانون را با امروز ایران تطبیق می دادیم، ما هم باید مثل کشور کانادا بودیم. رضاخان و یا روشنفکران قبل از او که اکثرا در آلمان تحصیل کرده بودند و اکثرا هم آذربایجانی بودند، مدل کشورسازی شان ناظر به آلمان بود. و بیخود نیست که از بین آنها نازی های دوآتشه هم درآمده که احزاب عجیب و غریب درست کردند. نه رضاخان چیز دیگری می خواست، نه قدرت های بزرگی که او را سر کار آوردند. آنها همین الگو را می خواستند و نمی خواستند از درون ایران، سیستمی دموکراتیک بیرون بیاید که همه را راضی کند، گرچه همه هیچگاه راضی نخواهند بود. اما اینها خواستند با زور سرنیزه همه چیز را حل کنند، زیرا تابع برنامه های منطقه ای انگلیس بودند و مجری آن.
محمدرضا باطنی ـ فرمایشات دوستان درست و ارزنده است. تاریخ نشان داده که هر وقت در هر جای دنیا با زور بخواهند با زبان برخورد کنند، واکنشش غیرمطلوب خواهد بود. برای این که اقوامی که به زبان های دیگر صحبت می کنند، برای یک مدتی زیر این حاکمیت تاب می آورند و به محض این که اوضاع عوض شد، و یا این که شرایط تغییر کرد، آن وقت آنها تلافی می کنند و این بارها در اروپا اتفاق افتاده و باعث خون و خونریزی های شدید شده است.
ولی این مطالبی که دوستان فرمودند، مربوط به تاریخ است. ما باید به آنچه که الان با آن روبرو هستیم، برخورد کنیم و ببینیم که در شرایط فعلی چکار می شود کرد. مورد ما که کشوری هستیم با یک موزائیک زبانی، منحصربه فرد نیست. کشورهای دیگر هم همینجور هستند. نود میلیون آدم در ایالات متحده اسپانیایی حرف می زنند، زبان مادری شان اسپانیایی ست ولی قانون گفته زبانی که می شود با دولت طرف شد و حرف زد، زبان انگلیسی ست. یا فرض کنید تمام مهاجرانی که رفتند به اسرائیل همه زبان خودشان را دارند، کامیونیتی های ایرانی، روسی و …. دولت اسرائیل در مقابل این آمد و گفت همه می توانند با زبان خودشان حرف بزنند، بنویسند، ولی اگر با دولت کار داشتید باید با زبان عبری حرف بزنید، یعنی در واقع آن کاری که رضاشاه با خشونت کرد، اسرائیلی ها با نرمش و از روی تدبیر و مآل اندیشی انجام دادند و الان تقریبا این جای گفت وگو ندارد که زبان رسمی یا Official Language در اسرائیل عبری ست. مثلا شما انگلیس را نگاه کنید، مردم فکر می کنند در انگلستان همه انگلیسی حرف می زنند، اینطور نیست. مردم ولز، ولش صحبت می کنند ولی پذیرفتند که در امور دولتی با زبان انگلیسی صحبت کنند. در اسکاتلند، لهجه های خاص خودشان را دارند. حالا ما سئوالمان این است که آیا دوستانی که متعلق به گروه های زبانی متفاوت هستند، مثل کردها، آذربایجانی ها، عرب ها، بلوچ ها، این واقعیت را می پذیرند که در ایران یک زبان رسمی باشد یا نه؟ و آیا در ایران فارسی می تواند زبان رسمی باشد یا نه؟ این یک سئوال اساسی ست که زیر پرده است.
 
امیر حسن پور ـ در مورد این سئوال من فکر می کنم هیچ تردیدی نیست کسانی که حقوق زبانی می خواهند، یعنی غیرفارس ها، من ندیده ام کسی بگوید فارسی نباید زبان مشترک باشد. من تا آنجایی که می دانم احزاب سیاسی کرد هیچوقت چنین چیزی را مطرح نکرده اند. چون واضح است که حدود نصف مردم ایران زبان مادری شان فارسی ست و بقیه زبانشان، زبان اکثریت نیست. من می دانم کسانی هستند که می گویند[تعداد گویندگان] زبان آذری به اندازه فارسی هست یا بیشتر، ولی اکثر غیرفارس زبان ها که نظر می دهند، قبول دارند که ایران کشور چندملیتی هست، چند زبانی هست و فارسی زبان مشترک است. چیزی که می خواهند این است که زبان خودشان، زبان تدریس بشود در مدارس، هم فارسی باید باشد و هم زبان خودشان در سطح دبستان و دبیرستان و دانشگاه، و در سطح محلی هم زبان اداری باشد.
علی قره جه لو ـ این که فارسی زبان ها اکثریت مردم ایران هستند، این نظر یک نظر کلی و غیر دقیق  است. آیا ما مازندرانی ها، گیلانی ها، لرها حتی خود کردها را تا حدودی زیر یک چتر می آوریم به عنوان زبان فارسی؟ اگر این طور باشد آن وقت باید تمام ترک زبان های غیر آذربایجانی، از قشقائی ها، ترک های خراسان، کرمان، اصفهان، همدان و… را در زیر یک مجموعه آورد. تا آنجا که آمارها نشان می دهد، از آمار کتابی که دایره جغرافیایی ارتش ایران منتشر کرده در سال 1328، در مورد جغرافیای زبانی و قومی ایران تا آمارهای بین المللی، در ایران به نظر من این طور نیست که فارس ها اکثریت هستند، در ایران هیچ کس اکثریت مطلق نیست. یک نسبیتی وجود دارد. یعنی اکثریت نسبی و این که این اکثریت نسبی کدام است هنوز “معلوم” نیست. خود این که دولت های ایران هیچوقت به طور رسمی آمار و ارقام در این رابطه منتشر نکرده اند، یک علامت سئوال بزرگ است. کشوری که اگر پنجاه به اضافه یک آن فارسی زبان باشد، دولتش که نود سال است روی کار است، باید آمار روشن و شفاف بدهد که ما اکثریتم.
مسئله ی اکثریت روشن نیست. تازه آذربایجانی ها نسبت به تمام ملیت های دیگر استثنا هستند، حالا مهاجر بودند، از مغولستان آمدند از چین آمدند، آنها ایرانی بودند و ایران تا امروز نود درصدش روی شانه های آنها بوده که توانسته موجودیت خود را حفظ کند. در ایران سلاطین ترک و آذربایجانی همیشه دربارشان، ارتش شان، فرامین، سکه ها، اسکناس ها، روابط خارجی …. همه ترکی بود. وقتی ما از زبان رسمی و دولتی و ملی حرف می زنیم، این هم یک نوع ملی ست. این هم یک نوع رسمی ست. بله در شعر و ادبیات و تذکره نویسی فارسی بوده.
البته مسئله دیگر هم سنت فارسی نویسی در تاریخ ایران است.
چندین سال پیش تورخان گنجه ای محقق معروف آذربایجانی مقیم اروپا اسنادی منتشر کرده و محمدعلی موحدی هم آنها را جمع آوری کرده، نامه های رسمی و دیپلماتیک سلاطین صفوی، سلاطین قاجار و … به دولت های خارجی، دوک ساکسون، پادشاه فرانسه، به تزار روسیه، به سلاطین عثمانی، که همه اش ترکی است.  وقتی ما می گوییم یک سنت تاریخی فارسی نویسی در ایران بوده، در آن طرف هم یک سنت بزرگ استفاده از زبان ترکی هم بوده. چند ماه پیش من دو ویدیو دیدم، رضاشاه رفته ترکیه با آتاتورک صحبت می کند، بهتر از من ترکی حرف می زند. تمام اصطلاحات ارتش ایران، سلسله مراتب نظامی … تا همین هفتاد هشتاد سال پیش ترکی بوده. شما نمی توانید آذربایجانی ها را با بلوچ ها و ترکمن ها مقایسه کنید، منظورم کوچک شمردن هموطنان بلوچ و ترکمن مان نیست، بلکه بیان یک واقعیت تاریخی است.
در نهایت، ما که الگومان فقط آمریکا نیست، چرا دو زبان رسمی و سراسری در ایران  نباشد، مثل کانادا، با توجه به سابقه فوق و پراکندگی وسیع زبان ترکی آذربایجانی در ایران؟  بعلاوه، چرا زبان های ملی دیگر در مناطق خودشان رسمی نباشند؟
محمدرضا باطنی ـ پس این یعنی نپذیرفتن یک زبان رسمی.
علی قره جه لو ـ درست است.
محمدرضا باطنی ـ مشکل اینجاست.
علی قره جه لو ـ به نظر من این مشکل نیست. مشکل این است که اگر ما از یک پروسه ی دمکراتیک می آمدیم و مردم با طیب خاطر این را انتخاب می کردند، درست بود. اما اگر شما نود سال توی سر زبان های دیگر بزنید، و بگویید این رسمی ست و آن نیست، و تا حرف بزنیم بگویید تجزیه طلبی، خائنی، …. و …….
آیا می خواهیم به این مسئله بپردازیم و راه حلی برای این مشکل ارائه کنیم؟
محمدرضا باطنی ـ دکتر حسن پور نظرشان را دادند و گفتند با اینکه به زبان کردی عشق می ورزند و از آن خاک و احساسات بهره می برند، اما در میان مردم کرد، کم دیدند کسی را که با فارسی به عنوان زبان رسمی مخالف باشد. من هم نمونه هایی گفتم که ملیت های زیادی در دنیا هستند که همین موزائیک زبانی را دارند ولی توافق کردند که برای همبستگی موزائیک یک زبان را به عنوان زبان ارتباط این موزائیک بپذیرند. نظر آقای دکتر قره جه لو این است که آذربایجان در میان این ها متفاوت است یعنی به خاطر یک سابقه ی تاریخی از امتیاز خاص برخوردار است، بنابراین اگر قرار باشد یک زبان رسمی انتخاب شود، چرا فارسی تنها، چرا دو زبان انتخاب نشود.
خوب راه حل مواجه شدن با این مشکل چه هست؟
علی قره جه لو ـ یک اشاره ی کوتاهی می خواهم بکنم. زبانی که نود سال به زور تحمیل شده ـ این فرق دارد با دوران قبل از مشروطیت، خیلی از بزرگان آذربایجانی هم فارسی نوشته اند و ما به آن، زبان تحمیلی نمی گوییم که پروسه ای طبیعی ست ـ زبانی که نود ساله تحمیل شده شما می گوئید که بیایید باز بگویید که این زبانِ رسمی ماست. این مشکلی را حل نمی کند. مشکل اینجا حل می شود که شما بیایید اول هویت این ملیت ها را قبول کنید، قبول کنید که ملیت های گوناگونی در ایران هستند و دارای هویت ملی خاص خود نیز هستند و بعد حق دارند  زبان مادری خودشان را یاد بگیرند، به زبان مادری تحصیل کنند، مدرسه داشته باشند، مطبوعات و رادیو تلویزیون داشته باشند، دانشگاه داشته باشند، آن وقت به احتمال زیاد خودبخود مسئله حل شود.
محمدرضا باطنی ـ یکی از کارهایی که باید بشود، این است که باید نشان داده شود که بچه هایی که در کردستان یا در آذربایجان، یا جاهای دیگر می آیند سر میز مدرسه می نشینند، نسبت به یک بچه ی تهرانی که می آید سر میز مدرسه، برای آن اولی ها چه رنجی ست که برای دومی نیست. یک بچه ی اصفهانی یا بچه ی تهرانی که می آید به مدرسه، زبان فارسی را بلد است، آمده خط و نوشتن یاد بگیرد. ولی یک بچه ی کرد که توی ده بوده، یا یک بچه آذربایجانی که با پدر و مادرش بوده و همش ترکی حرف زده، روی نیمکت که می نشینه هم می خواهد زبان فارسی را یاد بگیره و هم خط و نوشتن را، و این بچه بعدها می خواهد با یک بچه ی تهرانی در کنکور رقابت کند. یعنی اول باید اینها را برای مردم روشن کرد. اول باید درددل این مردم را فهمید که چرا می گویند مشکل داریم؟ راست می گویند. به اینها دارد ظلم می شود. به نظر من باید داخل حیطه ی مناطق زبانی بومی، مثل کردستان و آذربایجان، زبان مادری شان در مدارس درس داده شود، از کودکستان، که وقتی می خواهند با زبان فارسی آشنا شوند، از دو سرمایه برخوردار باشند، یعنی موازی هم پیش بروند. یعنی اولین کاری که باید به نظر من بشود، باید زبان فارسی و زبان کردی به موازات هم در کردستان درس داده شود. این عقده نیست، یک مشکل واقعی ست و نمی شود که آدم چشمش را ببندد. حالا دولت نمی خواهد بفهمد، نفهمد، ولی باید اینها گفته و آشکار شود.
آقای باطنی شما به عنوان یک زبان شناس بگویید چه کار می شود کرد که این مسئله را به یک مسئله ی ملموس و عملی تبدیل کرد و توجه جامعه را نسبت به این درد و نقیصه جلب کرد؟
دکتر محمدرضا باطنی
محمدرضا باطنی ـ آقای دکتر حسن پور می دانند، توی نوشته هام هم هست، من همیشه از این قضیه دفاع کرده ام. این مردم باید در زبان خودشان آزادی داشته باشند، اما یک دست صدا ندارد. آنها که زبانشناس هستند یا روشنفکر یا جای نرم نشسته اند و صداشان از جای گرم بلند می شود، اصلا شاید این مشکل به مخیله اش هم نرسیده باشد. تابع یک نوع احساسات ملی هستند که اینها معمولا به نظر من در مقابل واقعیت ها باید رنگ ببازد. باید واقعا این حرف زده شود که ممکن است فارس زبان ها اکثریت نباشند، حالا موقعیت اش نیست، نباشد. به عناوین مختلف باید این حرف زده شود که در مناطقی که زبان مادری شان متفاوت است، زبان و فرهنگشان نباید سانسور شود. منتها آدم هایی که حرفشان یک جایی تاثیر دارد اینها باید شروع کنند بگویند و عوض این که لج آنها را دربیاورند، باید یک نوع همدلی ایجاد کنند. یعنی این حرفی که الان من می زنم که این بچه ترک یا کرد مشکل دارد، این به عوض این که بغض آن ها را بیشتر کند، همدلی ایجاد می کند و می بینند که ما مشکل آن ها را می فهمیم، بنابراین به قول معروف باید فرهنگ سازی شود و این فکر که این مردم، این بچه ها رنج می برند، از روی تفنن و شیکی خواهان زبان مادری شان نیستند.
در طول تاریخ، آگاهانه، یا ناآگاهانه، حق تحصیل و داشتن رسانه به زبان مادری، مترادف شده با تجزیه طلبی. برای از بین بردن این مسئله چه باید کرد؟
امیر حسن پور ـ این مشکل آن بخش از روشنفکران ایرانی ست که ناسیونالیست هستند، یعنی “ملیون” که طیف شان وسیع است: سکولار، مذهبی، و چپ و راست. ملیون ایران این تفکر را داشته اند که زبان ارگان ایجاد ملت است و زبان فارسی این نقش را باید ایفا کند و در این حد هست که متاسفانه اکثر اینها چه در ایران چه در خارج کشور، تصور این که در ایران حقوق زبان کردی، بلوچی یا آذری به رسمیت شناخته شود، و مثلا” در سطح مدرسه ی ابتدایی به این زبان ها تدریس شود، از وحشت خوابشان نمی برد و فکر می کنند به محض این که یک مدرسه در تبریز به زبان آذری تدریس بکند، «مام میهن» تجزیه می شود. این یک مشکل فکری- سیاسی ست و از آن ناسیونالیسمی ست که به شدت تجاوزگر و ضددمکراتیک است و دستش برسد به زبان کُشی (linguicide) و ژنوسید دست می زند و تا حالا هم همین کار را کرده. سیاست زبانی رژیم های پهلوی و جمهوری اسلامی “زبان کشی” است. زبان کشی یعنی به طور عمدی و آگاهانه و با برنامه یک زبان را از بین بردن. قبل از رضاشاه هم عده ای از روشنفکران این طور فکر می کردند و جمهوری اسلامی هم این سیاست را ادامه داده و ماده 15 و 19 قانون اساسی هم همین سیاست را تبیین می کند. ماده 15 فقط می گوید ادبیات زبان های قومی و محلی می تواند در مدارس تدریس شود، نمی گوید به زبان خودشان، زیرا می توان ادبیات ترکی را با ترجمه ی فارسی تدریس کرد. رژیم اسلامی جرأت ندارد حتی این بخش از ماده 15 قانون اساسی خودش را اجرا بکند.
دکتر امیر حسن پور
یک مشکل ساخت سیاسی دولت است: هر دو رژیم پهلوی و اسلامی به شدت ضددمکراتیک بوده و هستند. یک مسئله هم روشنفکران هستند حتی این ها که مخالف این رژیم هستند. تجربه هم نشان داد، روشنفکران ملی- مذهبی که روی کار آمدند مثل بازرگان و بنی صدر و بقیه، سیاستشان در مورد مسئله ملی در ایران با سیاست رژیم سلطنتی تفاوتی نداشت. خود مهندس بازرگان، وقتی به قدرت رسید، با هشت هلیکوپتر رفت مهاباد، شهری که رژیم اسلامی با آن جنگ کرده بود و مردم را کشته بود، رفت تا فتح شهر مهاباد را جشن بگیرد. این ملیّونی که حالا از قدرت حذف شده اند و این قدر با چند زبانی و حقوق زبانی در ایران مخالف اند اگر در ایران آینده قدرت به دستشان برسد، همین کار را می کنند که رضاشاه و جمهوری اسلامی کرد. در این رابطه، مبارزه ای سیاسی- فکری- ایدئولوژی و فرهنگی هست که وظیفه ی همه هست که آن را پیش ببرند و آن این ایده است که زبان نباید ارگان ملت سازی باشد، و بدون دمکراتیزه کردن نظم زبانی نمی توان به سایر اشکال دمکراسی دست یافت.
مسئله، مسئله ی «تجزیه طلبی» یا «تمامیت ارضی» نیست، بلکه مسئله ی حقوق زبانی است. در شرایطی که زبان ها نابرابر هستند، توانائی تکلم و نوشتن به یک زبان مشخص به مسئله ی تقسیم نابرابر قدرت تبدیل می شود، مثلا” این که یک نفر ترک زبانی که فارسی بلد نیست،  به یک اداره دولتی برود، با یک مراجع فارس زبان در آن اداره موقعیت برابر ندارد. علاوه بر این ها، این همه توهینی که به ترک زبان ها می کنند و این همه جوک هایی که علیه آن ها می سازند، این ها همه اعمال قدرت خشونت آمیز ناسیونالیسم فارس است. چیزی داریم به اسم ناسیونالیسم فارس که معمولا” آن را «ناسیونالیسم ایرانی» می نامند تا قومی بودن آن را بپوشانند و آن را بهتر از ناسیونالیسم ملیت های غیر فارس عرضه کنند. اما هر دوی این ناسیونالیسم ها، فارس و غیر فارس، قومی هستند با این تفاوت که اولی مسلح به قدرت دولتی است و مانند همه ی دولت های ناسیونالیستی به شیوه ای ضد دمکراتیک اعمال قدرت می کند و دیگری فاقد قدرت است.
محک های زیادی هست برای این که بفهمیم فردی دمکرات هست یا نه. در مورد ایران یکی از محک های مهم این است که کسی که ادعای دمکرات بودن یا آزادی خواهی می کند، چندملیتی بودن ایران را قبول دارد یا نه؟ (این که فقط طرفداری از «حقوق اقلیت ها» بکند، این که به آذربایجانی ها بگوید اقلیت نه ملت، این پیشرفتی در دمکرات بودن نیست) قبول کند که ایران کشور چند زبانی ست، این  که این ملیت ها و زبان ها را به شدت سرکوب کرده است. باید در ایران دمکراتیک آینده سیاستی مثل کانادا که برای زبان فرانسه سیاست ارتقاء (promotion) را عملی کرده است ـ چون زبان فرانسه هم تا دهه ی شصت سرکوب شده بود البته نه در ابعاد زبان کشی رایج در ایران ـ  در پیش گرفت.  زبان را می شود کشت، گذاشت که خودش بمیرد، آن را تحمل کرد، و یا می شود آن را ترویج کرد. مثلا در کانادا مدارس فرنچ امرژن (French Immersion) هست که تاکنون دویست هزار محصل غیرفرانسوی زبان تحصیلات خود را در این مدارس به زبان فرانسه و انگلیسی انجام داده اند و فرانسه را خوب یاد گرفته اند و همه ی این ها با مسئولیت مالی دولت.
در ایران دمکرات آینده، باید با سیاست زبان کُشی گذشته مرزکشی شود و به جای آن سیاست ارتقاء یا پیشبرد زبان های سرکوب شده را در پیش گرفت. بسیاری از دمکرات های فارس زبان اگر با این محک آنها را بسنجیم (کدام سیاست را در پیش می گیری؟)، قبول نمی شوند.
محمدرضا باطنی ـ حالا بگذارید قضیه را از دید دولت نگاه کنیم. کشور ما را اگر نگاه کنید هر منطقه اش که با یک زبان صحبت می کند، یک رقیب آن طرف مرز دارد که آماده نشسته است که ببیند موقعیت کی فراهم می شود که انگولکی بکند. آذربایجان را نگاه می کنید، آن طرف یک آذربایجان است. کردستان، آن بغل یک کردستان است. بلوچستان، آن طرف پاکستان است، خوزستان را می بینید، آن طرف یک کشور عربی ست. یعنی قضیه را از دید دولت مرکزی هم باید نگاه کرد. من با تعدادی از آن ها صحبت کردم، می گویند دادن آزادی بیشتر به این ها، مساوی ست با یک نوع جدایی، (من معتقد به این نیستم و تنها دارم از دید آنها می گویم) و به محض این که بگوییم بیایید دانشگاه ترکی درست کنید، می گویند ما که آن طرف دانشگاه ترکی داریم پس بیایید با هم باشیم. کردها می گویند در موصل که ما دانشگاه داریم. عرب ها که از زمان صدام حسین خوزستان را جزو نقشه شان کشیده بودند. و فقط اصفهان می ماند و تهران و قم و ساوه و همان حرف شاه که گفت می شود ایرانستان.
این مشکل را از طرف دولت هم درنظر داشته باشید.
امیر حسن پور ـ البته این مشکل راه حل دیگری دارد. اگر مردم آذربایجان در ایرانی آزاد بودند و مثلا” دانشگاه خودشان را داشتند، کردهای ایران دانشگاه خودشان را داشتند، کردهای عراق و ترکیه و سوریه را جلب می کرد. این دولتی ها باز هم از دید ناسیونالیستی خودشان این بحث ها را می کنند. در بین کردها همیشه این بحث بود که اگر در ایران کردها آزادی داشتند، کردهای بقیه کشورها جذب ایران می شدند.
محمدرضا باطنی ـ این حرف قابل دفاع است.
دکتر قره جه لو، صحبت این شد که یکی از راه حل ها این است که هر منطقه ای زبان ملی خودش را داشته باشد. سئوالی که پیش می آید این است که بعضی مناطق آنقدر به هم نزدیکند که نمی شود گفت کرد هستند یا ترک، این تقسیم بندی ها را چگونه در نظر دارید؟
علی قره جه لو ـ بگذارید به چند نکته از مباحث پیشین اشاره کنم. آنهایی که در ایران سر کار هستند، هیچ وقت به صورت دمکراتیک روی کار نیامدند. به همین خاطر همه چیز را از دید سیاسی و امنیتی نگاه می کنند تا کارهای خودشان را توجیه کنند. به عنوان نمونه، در انجمن خودمان و جاهای دیگر، یک مشکل اساسی با بعضی از  این ها است که می گویند ببینید ترکیه چنین می کند، آذربایجان این کار می کند، می گوییم آن ها را رها کنید. آن ها ممکن است یک روزی هم ما را فدای منافع خودشان کنند. دیدیم این را. کردهای عراق را دیدیم که صدام چگونه از آن ها استفاده کرد. بارزانی را دیدیم که شاه چگونه ازش استفاده کرد. امروز هم این وضعیت به شکل دیگری ادامه دارد. ما باید در چارچوب منافع ملی خودمان راه حل مان را جستجو کنیم. این مربوط به دمکراتیزه شدن کل جامعه است. وقتی یک حکومت دمکراتیک و مردمی روی کار بیاید، نگاهش به ملیت های دیگر مسلما فرق خواهد کرد با نگاهی که خامنه ای و احمدی نژاد یا شاه داشته اند. موضوع دیگری هم هست که این بخشی از هویت ملی ست. یعنی هویت ملی این ها را قبول کند که زبان هم بخشی از آن است، اگر این نشود، امکان ندارد.
در شهروند هم من چندی پیش خواندم که آقای محمد امینی گفته بودند تحصیل زبان مادری، نه تحصیل به زبان مادری! این هم یک راه حل نیم بند است که همان ماده 15 قانون اساسی است که سی سال است خاک می خورد!
اینها فکر می کنند ما می خواهیم زبانمان را یاد بگیریم و بگذاریم پشت ویترین و تماشا کنیم. ما می خواهیم زبان خود را زندگی کنیم. این را بفهمید!
از راست: علی قره جه لو، محمدرضا باطنی، امیر حسن پور در دهمین میزگرد شهروند در مورد اهمیت تحصیل به زبان مادری
محمدرضا باطنی ـ من می خواستم بگویم استدلالی که دوستان کردند که اگر وضع داخل ایران خوب باشد، کردها می آیند این طرف. مثال جالبش سوئیس است. در سوئیس چهار زبان صحبت می شود، آلمانی، ایتالیایی، فرانسه و رومانس و درست بغل مرز هم هستند، ولی چون وضع سوئیس از کشورهای همسایه اش بهتر است، هیچ سوئیسی آلمانی زبان نمی گوید من جزو آلمان هستم. هیچ فرانسوی زبان سوئیسی نمی گوید من می خواهم خودم را بچسبانم به فرانسه. من خودم قضیه را مطرح کردم، ولی حالا می خواهم بگویم این ترسی بیجاست. اگر وضع اقوام خوب باشد، هیچ وقت نمی خواهند بروند آن طرف، ما باید درون ویترین خودمان را خوب کنیم.
علی قره جه لو ـ تازه اگر هم بروند، تحصیل می کنند، یا ازدواج می کنند، ولی برمی گردند به خانه خودشان.
امیر حسن پور ـ به نکته ای اشاره شد که بحث نکردیم. در ایران در سی سال اخیر، اینتگره شدن جمعیت (آمیختگی، تلفیق، معاشرت) سریع تر از قبل بوده. برای مثال در مورد کردها، خیلی از کردها از کردستان خارج شده اند و در سراسر ایران پراکنده هستند. آذربایجانی ها که قبل از همه و خیلی بیشتر. حالا خود تهران را می شود گفت که یک پارچه فارسی زبان نیست و خیلی از زبان های ایران در آن صحبت می شود و این تحولی ست که نباید آن را چیز بدی دانست. این که مردم دنیا با هم رابطه پیدا کنند و با هم زندگی بکنند و در جوار همدیگر زندگی بکنند و درهم ادغام بشوند، اگر به شکل اجباری نباشد، یعنی در جهت مخالف «معاوضه ی جمعیت» (population transfer) باشد که به دنبال جنگ جهانی اول  بین ترکیه و یونان انجام شد، و اگر انتگراسیون در پروسه ی روابط اقتصادی صورت بگیرد و عنصر زور در آن نباشد، و مردم امکان تحرک داشته باشند، از نظر من چیز خوبی است، و روندی تا حدی اجتناب ناپذیر است. مردم، از ملیت ها و زبان های مختلف، با هم زندگی می کنند، با هم کار می کنند، دوست می شوند، در هم دیگر تاثیر می گذارند، به هم دیگر کمک می کنند، با تنوع زیبای زبانها و فرهنگ ها آشنا می شوند… روابط فرهنگی اگر عنصر زور و جبر حاکم نباشد همه ی این ها صورت می گیرد و بسیار مثبت است. در ایران هم وقتی که مسئله زبان مادری مطرح شود و غیرفارس زبان ها از حقوق کامل زبانی بهره مند باشند، آن وقت وضعی پیش می آید که ممکن است یک عده از افراد ملیت ها بخواهند فارسی حرف بزنند یعنی فارسی زبان بشوند. تا وقتی که روابط دمکراتیک بین زبان ها و در سطح جامعه برقرار است، مشکلی به وجود نمی آید.
در دوران قبل از انقلاب مشروطه، زبان فارسی و عربی دو زبان ادبی عمده بودند از هندوستان گرفته تا مراکش. برای خیلی ها از جمله در کردستان و آذربایجان  فارسی زبان عمده ی ادبی و فکری بود، و آن را بدون رسمی بودن یا در نبود حضور دولت یاد می گرفتند. می توانم مثال های جالبی بزنم از کردستان که مثلا” چطور در شهری مثل مهاباد (ساوجبلاغ مکری)، که در قرن نوزدهم ده هزار نفر جمعیت داشت و پایتخت امارت مکری بود، خان مکری از یک ملا می خواهد که تاریخچه ی حکومتش را بنویسد، و این ملا با نثر فارسی بی نظیری این تاریخ را نوشته، اما همین ملا هیچگاه یک فارس زبان را ندیده بود و اگر با یک فارس زبان روبرو می شد، اصلا نمی توانست با او صحبت کند. یا این که مادرم دوران کودکی و جوانیش در ده زندگی می کرد و نه از مدرسه خبری بود نه از دولت اثری، در خانواده ای میرزا، و برادرش به او و سایر خواهرانش سواد یاد می داده، گلستان و بوستان سعدی و دیوان شیخ عطار و شاهنامه به آنها یاد می داد. رضاشاه که به قدرت می رسد عنصر زور می آید که تاکنون هم ادامه دارد. در حدود سه سال پیش در همین مهاباد، بخشنامه شده بود که در مدرسه ی رانندگی، مربی رانندگی که کرد است و شاگردش هم که کرد است، در ماشین حق ندارند با هم کردی حرف بزنند. هرچه بیشتر جمعیت ایران اینتگره می شود، و ارتباط بین همه ی جمعیت وسیع تر می شود، زور دولتی بیشتر مانع می شود که این رابطه به صورت طبیعی صورت بگیرد. من می گویم اگر روزگاری جوری شد که ایران دمکراتیکی که ما آرزو می کنیم درست بشود، این طور نیست که مشکلی پیش نیاید، اما سیاست دمکراتیک همواره می تواند تضاد را به شیوه ای درست حل کند.
علی قره جه لو ـ در آذربایجان هم همین بخشنامه شده بود. همچنین به تاکسی تلفنی ها هم بخشنامه کردند کسی که به رانندگان اعلام می کند به کدام آدرس بروند، باید فارسی حرف بزند. یعنی دارند در زبان شفاهی مردم ما نیز مداخله می کنند!
گردهمایی دانشجویان در دانشگاه تهران به مناسبت روز جهانی زبان مادری
آقای دکتر حسن پور کاملا درست می گویند. ما هیچ وقت مخالف این نیستیم که وقتی یک اینتگراسیون آزادانه می شود، هر شکلی که بگیرد، ما تابع آن هستیم، ولی این مسئله نه تنها در رابطه با زبان ولی عمدتا در روابط اقتصادی بوده که این زور گفته شده. آمار و ارقام وحشتناکی در این زمینه هست. من آماری را دیدم در ارتباط با مقایسه مدارس آذربایجان، تبریز با تهران قبل از مشروطه، تبریز تقریبا یک و نیم برابر تهران مدارس مدرن داشت.
امیر حسن پور ـ تبریز از تهران خیلی پیشرفته تر بود و در مشروطه قلب انقلاب نامیده می شد.
علی قره جه لو ـ بله پیشرفته تر بود. حتی در شهرهای کوچک تر آذربایجان، اورمیه، خوی، شبستر و خامنه، مدارس مدرن داشتند که حتی در اصفهان و شیراز نبود. فقط چهار مدرسه در مشهد بود. مثلا دارالفنون در تهران 1852 تأسیس می شود، در تبریز بیست سال بعد درست می شود و اولین کتاب های درسی مدرن و به زبان ترکی در مدارس تبریز سیدحسن رشدیه تدوین و تدریس می کند و بعدا می رود در تهران هم این مدارس را باز می کند. نه تنها رشدیه، میرزا رضای تبریزی، لقمان الملک… یعنی مدارس مدرن تهران را هم آذربایجانی ها درست می کنند. بعد ببینید چه اتفاقی می افتد. تبریز از لحاظ تعداد باسوادان و مدارس قبل از مشروطیت، با فاصله زیادی اول بوده، در اواخر سلطنت رضاشاه به مرتبه ی دوم سقوط می کند، در سال 1355 قبل از سقوط محمدرضا شاه به مقام چهارم و هشتم می رسد و الان آذربایجان شرقی از لحاظ سواد در بین 28 استان، در مرتبه ی بیستم است. وضع بقیه استان های آذربایجانی از این هم بدتر است.
حد متوسط قبولی کنکور 109 نفر است. در مناطق فارس نشین 134 است و در آذربایجان 67 است. یعنی از هر ده هزار نفر، تعداد قبولی فارس ها دو برابر آذربایجانی ها است. این ها دیده نمی شود. مثل مسابقه دو و میدانی ست، یک عده پایشان را بسته اید و می گویید آزادید بدوید، رقابت کنید! و این مسئله تبعات وحشتناک اجتماعی و طبقاتی دارد. آذربایجانی ها و ملیت های غیر فارس دیگر ایران تماما به حاشیه رانده شده اند. مسئله تحصیل و زبان مادری فقط یک وجه آن است.
در عرصه ی اقتصادی هم همین گونه است. آذربایجان صنعتی ترین منطقه ی ایران بوده. این مربوط به قومیت و هوش و فراست آذربایجان نیست. دلایل مختلفی بوده، نزدیکی جغرافیایی به روسیه و عثمانی و ولیعهد نشین بودنش، آذربایجانی ها در تجارت خوب بودند و مال التجاره که می آوردند افکار جدید هم می آوردند و این خیلی طبیعی بود، حالا ببینید چه شده. این مهاجرت ها تماما برنامه ریزی دولت است. به هیچ وجه تصادفی نیست. یک نمونه بگویم. آقای دکتر صدیق شش هزار جلد کتاب با ارزش داشت که اکثرا خطی بودند، گفت می خواهم یک مرکز آذربایجان شناسی در تبریز درست کنم و این کتاب ها را هدیه کنم به آنجا، به او می گویند اگر تو تجزیه طلب نیستی، چرا تو کرمان باز نمی کنی، ما زمین و امکانات هم بهت می دهیم. این سیاست عمدی ست. بعد از انقلاب اولین کاری که در تبریز شد، کتابخانه ملی تبریز را خراب کردند و کتاب هایش را غارت کردند. و بعد بلایی که سر تئاتر شیر و خورشید تبریز آوردند، خرابش کردند و جایش مصلی درست کردند! فکر می کنید اینها را مردم آذربایجان فراموش کرده اند؟
دولت ها نمی خواهند جامعه شکل دمکراتیک بگیرد و یکی از کارهایشان این است که روی زبان ها و ملیت ها فشار می آورند. شما فکر می کنید که تا چه حد پذیرش ایران چندملیتی با هویت های متفاوت، و حقوق زبانی در تفکر نیروهای سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی و در مبارزات دمکراسی خواهانه مردم وجود داشته و یا دارد؟ 
محمدرضا باطنی ـ من فکر می کنم خیلی کم. حتی تو ذوق بعضی از روشنفکران و “آزادیخواهان” می خورد که شما چنین حرفی بزنید. مثلا من همین مطالب را که می نویسم و می گویم، در مورد من گفته اند حرف هایش بوی تجزیه طلبی می دهد، چون در یکی از تحلیل هایم گفته بودم چاره ی ایران یک دولت فدراتیو است.
آموزش به زبان مادری حق اولیه هر انسان است
استنباط من این است که در حرکت های روشنفکری، این فکر جا نیفتاده. یعنی مشکل را نمی فهمند. اگر من یک کودک آذربایجانی را با یک کودک تهرانی مقایسه می کنم، کارم این است چون زبان شناس هستم. ولی کسی که دارد کار دیگری می کند، اصلا مسئله اش نیست و باید حالیش کرد.
امیر حسن پور ـ من فکر می کنم یک مشکل جدی داریم در مورد روشنفکران ایرانی، چون معمولا روشنفکران هستند که قدرت سیاسی را به دست می گیرند. وقتی که اکثریت روشنفکران ایرانی قبول ندارند ایران کشور چندملیتی ست، و چند زبانی و چندفرهنگی ست و می خواهند یک ملت، یک زبان و یک فرهنگ باشد و این راه حل را در پیش می گیرند، امید زیادی نیست. منتها امیدی که هست به کسانی ست که معتقد هستند این یک سیاست ضددمکراتیک است و باید آن را به روشنی بگویند. مجلات، رسانه ها، مثل شهروند که معمولا موضع گرفته که مسائل را رو کند و بحث کند، در کلاس درس، در نوشته ها باید این را مطرح کرد. من گفتم یک محک برای دمکرات بودن این است که یک ایرانی قبول دارد که ایران یک کشور چندملیتی و چند زبانی هست یا نه؟ اگر این را دقیق ترش کنم، این است که یک دمکرات واقعی باید معتقد باشد که ملیت های ایران حق این را دارند که از ایران جدا شوند، به عنوان یک حق. این دیگر نهایتش است. من خودم به عنوان یک حق این را قبول دارم، ولی می گویم، آذربایجانی ها، کردها، بلوچ ها و … لزومی ندارد از ایران جدا شوند، باید دست در دست هم مبارزه کنند و یک ایران دمکراتیک درست کنند نه این که جدا شوند، این راه درست نیست، ولی حق اش را دارند، یک راه حل ستم ملی این است.
من چند سال پیش در برنامه ای که نشریه ی شهروند گذاشته بود گفتم کشوری که به سی میلیون شهروند آذربایجانی اش اجازه ندهد به زبان مادری شان تحصیل کنند، بهتر است تجزیه شود. این را حالا هم می گویم. این به عنوان یک حق باید قبول شود و حق دمکراتیک است و ربطی هم به سوسیالیسم ندارد. آمریکا اینجوری از انگلستان جدا شد. نروژ همینطور از سوئد جدا شد. در سال های اخیر چک و اسلواک از هم جدا شدند. مسئله این است: وقتی که ستم ملی و ستم زبانی هست، باید بدون وقفه  رفعش کنیم، وقتی که بعد از یک قرن ستمگری همچنان ابزار دولت سازی و ملت سازی است، راه حل فوری آن جدایی ست.
شما روی روشنفکران تمرکز کردید، در بین نیروهای سیاسی (چپ، راست، میانه) چگونه با مسئله ملیت ها برخورد می شود؟ آیا این مسئله برای آنها پذیرفته شده است؟
امیر حسن پور ـ همین اواخر بحثی بود در مورد اعلامیه حزب دمکرات و کومه له، من خودم مخالفم با کاری که آن ها می کنند. من با هر حمله ی آمریکا با هر بهانه ای به ایران مخالفم. حالا حزب دمکرات و کومه له ممکن است تمایلی به این داشته باشند.
این دو بعد از این که سالها با هم در جنگ و جدال بودند، اعلامیه ای دادند که با هم همکاری خواهند کرد. بعد از این اعلامیه هجوم وسیعی شد از سوی فعالان سیاسی و روشنفکران ایرانی و اعلام کردند که ما حاضریم با مقام معظم رهبری (خامنه ای)وحدت کنیم تا ایران تجزیه نشود!
این سیاست ادامه ی سیاست های رضاشاه و این رژیم است. چیزی است که ملیون را در کنار رضا شاه و خمینی و خامنه ای قرار می دهد. می گویند «مام میهن» در خطر است. مام میهن در خطر نیست، خطر اصلی سیاست تو هست. اگر ما ایرانی داشته باشیم که این مسائل در آن حل شود، چه ترسی دارید از تجزیه؟ در ایران دمکراتیک خطر تجزیه وجود نخواهد داشت و اگر هم داشته باشد «جدا شدن یک ملت تحت ستم» یک حق دمکراتیک است.
علی قره جه لو ـ من هم با حمله ی آمریکا به ایران مخالفم. بر خلاف عده ای که در این ماجرا بوی کباب به مشامشان رسیده و سرمست توهمات خود هستند! فکر می کنم تابوی بحث ستم ملی، در این سال ها شکسته. سازمان های سیاسی چپ عمدتا در برنامه شان بوده که ما این حق را می شناسیم. این اواخر هم در این مورد می نویسند، ولی بیشتر روی کاغذ است و عملا کاری نمی کنند. مثلا در کردستان یا آذربایجان یا خوزستان سرکوب وحشیانه ای می شود، باید [سازمان ها] این عمل را به عنوان این که این ها کرد هستند، یا عرب هستند یا ترک هستند، محکوم کنند. آن باورها باید روزانه و عملی باشد و ثابت کنند به آن چیزهایی که در برنامه شان و در روی کاعذ وجود دارد در عمل هم باور دارند.
در ایران دو جنبش موازی هم پیش می رود، یکی جنبش سبز- و یا هر نام دیگری- که جنبش آزادیخواهی عمومی مردم در مناطق مرکزی ایران بود، و یکی هم جنبش ملیت های ایران. اینها هر یک راه های خودشان را می روند، راه های موازی، اینها باید بالاخره در نقطه ای با هم پیوند پیدا کنند، بدون این پیوند این رژیم همچنان ادامه خواهد داشت، و نه آنها و نه ما به حقوق خود نخواهیم رسید.
به هر حال لازم است که در نقطه ای یک برنامه ی مشترک داشته باشیم. پلاتفرم حداقلی و مشترک که همه رویش توافق کنند. اینطور نباشد که همه امید را به این ببندند که رژیم خواهد رفت و ما برنامه خودمان را می بریم. این امکان نخواهد داشت، اگر هم امکان داشته باشد شاید از این هم بدتر شود. مگر عراق نشد؟ من خیلی دوستان عراقی دارم، می گویند حداقل زمان صدام امنیت بود، حداقل می توانستیم بچه مان را به دکتر ببریم. به نظرم انسان های دمکرات، از هر ملیتی اگر به آینده ی این ملت می اندیشند،  بایدپا پیش بگذارند.
این جنبش های هویت خواه، چقدر خودشان دمکرات هستند، و دمکراسی خواهی در دورنش نهادینه شده؟ آیا تمام مبارزه را روی زبان گذاشته اند و یا به مسائل دیگر مثل آزادی زنان و دیگر مسائل حقوق بشری هم توجه می کنند؟
علی قره جه لو ـ مثل بقیه ایران، سازمان هایی هستند کمتر توجه می کنند، عده ای هستند که اصلا مسئله شان نیست. به هر حال همان مسائل را در سطح کوچکتر دارند.
امیر حسن پور ـ به هیچ وجه نمی شود گفت که جنبش های ملی خیلی دمکراتیک تر از بقیه هستند. همه مشکلاتی که بقیه دارند آنها هم دارند، حتی بیشتر هم دارند. برای مثال، ناسیونالیسم اصولا یک پروژه ی پاتریارکال(patriarchal)  است. چه ناسیونالیسم کرد باشد، چه ناسیونالیسم حاکم، و هر دو گرایش های غیردمکراتیک و ضددمکراتیک دارند.
تا جایی که من می دانم مثلا درباره ی جنبش کردستان، مسئله ملی عمده است و به همین بهانه مثلا رهایی زنان حاشیه ای یا فراموش می شود. سایر مسائل مثل وحدت بین ملیت های ایران چیزی ست که برای هر مبارزی باید مهم باشد، اما وقتی ستم ملی عنوان می شود، مسئله ی وحدت تبدیل می شود به دشمنی. در برنامه های اقتصادی معمولا وضع موجود را با تغییراتی قبول می کنند نه زیرورو کردن نظم اقتصادی و بنا نهادن نظم نوین غیر استثماری. در رابطه با دین جنبش کردستان (احزاب سیاسی از 1942 به بعد) معمولا تمایلات غیر دینی داشته اند، اما بعد از استقرار جمهوری اسلامی، تمایلات دینی در بعضی ها به وجود آمده یا لااقل در قبال دین سکوت می کنند و به جای جدا کردن بی قید و شرط دین و دولت، به سازش آن ها تن در می دهند. بنابراین به هیچ وجه این طور نیست که جنبش هایی که حقوق زبانی می خواهند، خودشان کاملا” دمکراتیک باشند.
علی قره جه لو ـ کاملا درست می گویید.
از حضور هر سه شما دوستان در این میزگرد سپاسگزاریم.
 
 
 
 

هجوم ارتش آزاد سوریه به ساختمان رادیو و تلویزیون دولتی در مرکز دمشق

مخالفان سوری بامداد امروز جمعه، 2013/02/22 ازانفجار شدید دیگری در دمشق پایتخت سوریه خبر دادند.

به گزارش العربیه ارتش آزاد سوریه ضمن به عهده گرفتن مسئولیت این حمله ،

دراویش گنابادی: ما را نیز زندانی کنید تا شاهد ستم بر برادرانمان نباشیم

جمع زیادی از دراویش گنابادی از اقصی نقاط ایران برای شرکت در مراسم روز درویش «سوم اسفند» و اعلام همبستگی با دراویش زندانی به سمت تهران در حرکتند.
طبق گزارشات رسیده به مجذوبان نور؛ عده‌ی کثیری از دراویش گنابادی در حمایت از وکلا و دراویش زندانی اعلام کرده‌اند که با ساک و وسایل خود در ساعت ۱۰ روز سوم اسفند، در جلوی زندان اوین حضور خواهند یافت و آماده هستند که مانند وکلا و سایر دراویش زندانی، دستگیر و راهی زندان شوند.
خبرهای پراکنده‌ای نیز از امضا‌ی نامه‌ای توسط دراویش گنابادی به این مضمون که: ما را زندانی کنید تا شاهد ستم بر برادران و مدافعان‌مان نباشیم نیز به مجذوبان نور رسیده که از متن کامل آن خبری در دست نیست.

در روز سوم اسفند سال ۱۳۸۷، در پی تخریب پیاپی حسینه های دارویش در شهرهای قم، بروجرد و اصفهان،جمع زیادی از دراویش گنابادی اقدام به تجمع در مقابل مجلس شورای اسلامی در میدان بهارستان تهران کردند، که با برخورد شدید نیروهای امنیتی روبه‌رو و در آن روز صدها تن از دراویش گنابادی بازداشت و روانه زندان شدند، از آن پس سوم اسفند به روز جهانی «درویش» موسوم شد.با ۳۴ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعیلینک مستقیم

Diaspora Doctors to Start Specialized Hospital in Ethiopia

A group of 150 Ethiopian doctors living abroad are constructing a hospital in their home country that will offer state-of-the-art medical treatment. This new hospital is designed to reduce the number of Ethiopians seeking medical facilities abroad.
 
The Ethio-American Doctors Group, an association of more than150 Ethiopian doctors in the diaspora, is realizing its dream: establishing an up-to-date hospital in their homeland that includes a medical school and a medical research ...

گزارش آژانس از ایران: کاهش اورانیوم ۲۰درصدی، افزایش سانتریفوژها

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌گوید که ایران از یک‌سو سانتریفوژهای نسل جدید را در تاسیسات نظنز نصب کرده و از سوی دیگر از میزان اورانیوم غنی‌سازی شده خود کاسته است. آژانس خواهان بازدید فوری از مجتمع نظامی پارچین است.
عصر پنج‌شنبه (۳ اسفند/۲۱ فوریه) گزارش تازه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره برنامه هسته‌ای ایران منتشر شد. بنا بر این گزارش ایران در تاسیسات نطنز خود دست به نصب سانتریفوژهای نسل جدید زده است. اقدامی که می‌تواند بر مذاکرات هفته آینده ایران با گروه ۵+۱ در قزاقستان تاثیری منفی بگذارد و خشم کشورهای طرف مذاکره با ایران را برانگیزد.

بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در یک گزارش محرمانه از نصب سانتریفوژهای نسل IR2 در تاسیسات نظنز خبر داده‌اند. در این گزارش آمده است که در صورت راه‌اندازی این سانتریفوژها، ایران می‌تواند با سرعت بیشتری به اهداف نظامی برنامه هسته‌ای خود برسد. ایران همواره بر صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای خود تاکید کرده است.

هنوز روشن نیست که ایران چه تعدادی از این سانتریفوژها را در نظنز نصب کرده است. ایران سال‌ها در تلاش رسیدن به این مرحله از برنامه هسته‌ای خود بوده و می‌بایست از موانع تکنیکی بسیاری عبور می‌کرده است. به گزارش رویترز نصب این سانتریفوژها نشان می‌دهد که ایران علیرغم تلا‌ش‌های غرب برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای این کشور، هم‌چنان در این مسیر جلو رفته است.

کاهش اورانیوم غنی‌سازی شده

با این حال گزارش بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نشان می‌دهد که ایران هم‌زمان از میزان اورانیوم غنی‌سازی شده خود کاسته و آن را به ۱۶۷ کلیوگرم رسانده است. ایران بخشی از اورانیوم ۲۰ درصد غنی‌سازی شده خود را تبدیل به سوخت اتمی کرده و این در جای خود امیدبخش توصیف می‌شود.

اسرائيل اعلام کرده بود که ایران برای ساختن یک بمب اتمی دست‌کم به ۲۴۰ کلیوگرم اورانیوم ۲۰ درصد غنی‌سازی شده احتیاج دارد. ایران سال گذشته نیز ۱۰۰ کیلوگرم از اورانیوم ۲۰ درصد غنی‌سازی شده را به سوخت اتمی تبدیل کرد. کارشناسانس می‌گویند که این اقدام ایران رسیدن به «خط قرمز» اسرائیل را به تعویق می‌اندازد. اسرائیل سال گذشته گفته بود که ایران در نیمه سال جاری از این خط قرمز عبور خواهد کرد و به اندازه کافی اروانیوم غنی سازی شده برای تولید یک بمب اتمی را خواهد داشت.

در بخش دیگری از گزارش آمده است که ایران به بازرسان آژانس اطلاع داده بود فعالیت نیروگاه بوشهر متوقف شده، اما جزییاتی در این باره در اختیار آژانس نگذاشته است.

گزارش آژانس بار دیگر به فعالیت های گسترده در سایت مجتمع نظامی پارچین اشاره کرده و می‌گوید که این فعالیت ها مانعی بر سر راه تحقیق آژانس در باره احتمال انجام آزمایش مواد منفجره مرتبط با سلاح‌های هسته‌ای است.

 
 

شیرین نشاط: جایزه به جعفر پناهی، سیاسی نبود

جواد شمقدری، ریيس سازمان سينمايی وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در واکنش به اهدای جايزه خرس نقره‌ای جشنواره فيلم برلين به فيلم «پرده» ساخته مشترک جعفر پناهی و کامبوزيا پرتوی، اهدای اين جايزه را «سياسی» دانسته و گفته که اعتراضش را به اين جشنواره اعلام کرده است.

درباره واکنش‌ها به جايزه فيلم «پرده»، با شيرين نشاط، عضو هيات داوران اين دوره از جشنواره فیلم برلين، گفت و گو کرده و نخست از او پرسيدم که آيا در قضاوت شان مضامين سياسی و اجتماعی فيلم‌ها را بيش از ارزش‌های هنری مورد توجه قرار داده بودند يا نه؟

شیرین نشاط: فستیوال برلين فستيوالی است که همان طور که شناخته شده است فيلم‌های سياسی را زياد نشان می‌دهند و همين طور هم فستيوالی است که کارهای خيلی جديد و آثار کارگردانان جوان اروپايی را نمايش می دهند.

البته فيلم‌هايی که ما انتخاب کرده‌ايم از رومانی، ايران و ساير کشورها از فيلم‌هايی بودند که هم نکته خيلی جالب سينمايی داشتند و هم اينکه مقداری به مسائل اجتماعی کشورشان اشاره می‌کردند.
با ۲۹ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش هنر و ادبیاتلینک مستقیم

دیدار محمد خاتمی با دختران موسوی و رهنورد

محمد خاتمی و همسرش با دختران موسوی و رهنورد دیدار کرده‌اند و درباره برخوردهای صورت‌گرفته با آنان ابراز تاسف کرده‌اند.محمد خاتمی و همسرش با دختران موسوی و رهنورد دیدار کرده‌اند و درباره برخوردهای صورت‌گرفته با آنان ابراز تاسف کرده‌اند.

وبسایت کلمه روز پنجشنبه سوم اسفند ماه گزارش داده است که محمد خاتمی، رئیس‌جمهور سابق ایران همراه با همسرش با دختران میرحسین موسوی و زهرا رهنورد دیدار کرده‌اند و درباره برخوردهای اخیر صورت‌گرفته با آنان، اظهار تاسف کرده‌اند.

آقای خاتمی در این دیدار ابراز امیدواری کرده است که هر چه زودتر این نوع رفتارها متوقف شود و «کارها با درایت و رعایت قانون و اخلاق در همه حال انجام شود».

پیش از این در ۳۰ بهمن ماه کلمه گزارش داده بود که کوکب موسوی، دختر ارشد میرحسین موسوی، بار دیگر به دادسرای زندان اوین احضار شده و این بار تحت بازجویی سه‌ساعته نیروهای امنیتی قرار گرفته است.

طبق این گزارش، در این بازجویی سه‌ساعته که از ساعت ده صبح این روز آغاز شده بود، از کوکب موسوی خواسته شده که امضا دهد و مسئولیت بیانیه‌ها و مصاحبه‌های اخیر خود را بپذیرد.

در ۲۳ بهمن‌ماه، نرگس و زهرا موسوی از سوی ماموران به مدت چند ساعت بازداشت شدند.

نرگس موسوی درباره رفتار ماموران در آن روز گفت: «یکی از آنها دستش را بالا برد و گفت چنان می‌زنم توی دهانت که دندانهایت بریزد داخل دهانت... من را جلوی چشم فرزندم تهدید به قتل کردند. زمانی که داشتند خانه را تفتیش می‌کردند یکی از همان آقایان به من گفت اگر دست او بود از ساختمان من را پایین پرت می‌کرد.»

این دختر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد همچنین به وبسایت خبری جرس گفت که در سال‌های گذشته به همراه دو خواهر دیگرش از سوی مأموران تحت «فشارهای مکرر» بوده‌اند و همین فشارها منجر به جدایی‌ همسرش شده است.

خانم موسوی در این گفت‌وگو که روز پنجشنبه، ۲۶ بهمن‌ماه منتشر شد، گفت: «از بازجویی همسر سابقم شروع شد تا کتک زدن شوهر خواهرم و اخراج خواهرم که دارای دکترا است و یک استاد دانشگاه بود و به این نحو کنار زده شد. خود من هم امنیت شغلی نداشتم. هر وقت که کاری را شروع می‌کردم اختلال ایجاد می‌کردند و برای همکاران و در محیط کار مزاحمت برایم ایجاد می‌کردند.»

به گزارش وبسایت کلمه، محمد خاتمی حدود دو ماه پیش نیز برای دیدن دختران آقای موسوی به منزل یکی از آنها رفته بود. او همچنین پس از آنکه ماموران دادستانی هفته پیش منزل زهرا و نرگس موسوی را بازرسی کرده و آنها را برای بازجویی با خود برده بودند، با آنها تلفنی گفت‌وگو و از آنان دلجویی کرده بود.

طبق این گزارش، آقای خاتمی از ادامه حصر میرحسین موسوی و همسرش ابراز تاسف کرده و اظهار امیدواری کرده است که این حصر هرچه زودتر برداشته شده و امکان ارتباط آزاد آنها با خانواده و مردم برقرار شود.

رئیس جمهور سابق ایران گفته است: «ما می‌توانیم از ظلم‌ها و تهمت‌هایی که به ما روا داشتند بگذریم، اما نگرانی از آینده ایران قابل چشم‌پوشی نیست. ما نگران ایرانیم.»

میرحسین موسوی و همسر او، زهرا رهنورد از ۲۵ بهمن ۸۹ در حصر خانگی به‌سرمی‌برند. مهدی کروبی نیز از آن زمان در شرایط مشابهی بوده است.

گزارش تصویری/ آدم های نیویورک در ایران

عکس هایی که با هم خواهیم دید، حاصل کار یک عکاس آمریکایی است که چند ماه پیش از مردم تهران و چند شهر دیگر ایران گرفته است. بیش از آن که عکس ها جلب توجه کنند، نظرات بازدید کنندگان آمریکایی، پس از آن که عکس ها در وب سایت عکاس منتشر شدند، جالب است. نظراتی که اغلب نشان دهنده، عمق بی اطلاعی شهروندان آمریکایی از ملت و فرهنگ و تمدن ایران است. در برخی موارد، شهروندان آمریکایی به دلیل ناآگاهی نسبت به شرایط اجتماعی و فرهنگی ایران، به بیان نظراتی پرداخته اند که نادرست و غیرمنصفانه است. چنانچه انتشار این گونه نظرات، باعث کدورت خاطر برخی از خوانندگان عزیز شود، پیشاپیش پوزش می خواهیم.این نظرات را به عمد حذف نکرده ایم تا عمق این بی اطلاعی را نشان دهیم که البته درجای خود نشان می دهد، مسوولان فرهنگی کشورمان نیز برای معرفی فرهنگ و تمدن ایران به جهان و از آن جمله مردم آمریکا کوتاهی کرده اند. چه بسا اگر از تمام ابزارهای ممکن برای روشن نمودن اذهان مردم آمریکا درباره واقعیت های تمدن غنی ایرانی اسلامیمان استفاده کرده بودیم، همین مردم امروز ابزاری برای مقابله با سیاست های خصمانه آمریکا علیه ملت بزرگ ایران می شدند.

مصباح یزدی: شکست در جنگ نرم معنای دیگری دارد

محمد تقی مصباح یزدی حوادث سال ۱۳۸۸ را "جنگ نرم دشمن" برای نابودی جمهوری اسلامی می‌خواند. او نسبت به شکست در این پیکار هشدار می‌دهد و می‌گوید در جنگ سخت "در نهایت تکه‌ای از سرزمین خود را از دست" می‌دهیم.

پسران بزکشی در میان نامزدهای اسکاری

هشتاد و پنجمین مراسم اسکار تا چند روز دیگر در لس آنجلس آمریکا برگزار خواهد شد. پسران بزِکشی، فیلمی که در افغانستان فیلمبرادی شده، در میان نامزد‌های اسکار در بخش فیلم‌های کوتاه است. این فیلم به کارگردانی سام فرینچ ، محصول مشترک افغانستان و آمریکا است. هارون نجفی‌زاده از داستان فیلم و زندگی واقعی فواد محمدی، هنرپیشه اصلی فیلم می گوید.

ویندوز میدیا پلیر نسخه ۹
فلش پلیر نسخه ۹.۰.۱۱۵.۰ برای پخش ویدیوی فرمت h.۲۶۴
اگر مشکلی با تماشای ویدیوها داشتید با ایمیل persian@bbc.co.uk با ما تماس بگیرید یا از طریق صفحه

تماس با ما پیام خود را ارسال کنید

Pistorius Bail Hearing Takes Bizarre Turn

Court proceedings have adjourned until Friday in the case of South African athlete Oscar Pistorius, who faces murder charges in the death of his girlfriend, model Reeva Steenkamp. The bail hearing took a twist Thursday when it was revealed the lead investigator is facing attempted murder charges in an unrelatred 2011 incident.   South African police later said they are assigning a new investigator to the case. 

Before Thursday's proceedings began, a local radio station ...

Hollande Says Kidnappers May Have Separated French Hostages

WEB:
TYPE: CN ))

French President Francois Hollande says gunmen who kidnapped a French family of seven in Cameroon this week have probably separated the family into two groups.

Mr. Hollande did not specify on Thursday why he believes abductors have split up the family.

He told reporters that French authorities are fully cooperating with Cameroonian and Nigerian investigators to try to locate them and that it was best to work "discreetly."

On Tuesday, unidentified gunmen on ...

معاون وزیر علوم: باید انرژی متراکم در دانشگاه‌ها تخلیه شود

معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم جمهوری اسلامی معتقد است که مسئولان دانشگاه‌ها باید "تحمل خود را بالا ببرند". به گفته غلامرضا خواجه سروی، باید انرژی متراکم شده در دانشگاه‌ها تا انتخابات ریاست جمهوری "تخلیه" شود.

آمريکا ايران را متهم به سوء استفاده از سيستم بانکی اروپا کرد

کنگره آمريکا از بانک مرکزی اروپا درخواست خواهد کرد که تدابير جدی عليه ايران اتخاذ کند. بر اساس گمانه‌زنی مقامات آمريکايی شرکت‌ها و بانک‌های ايرانی از سيستم پرداخت "تارگت ـ ۲" در اروپا استفاده می‌کنند تا تحريم‌ها را دور زده و امنيت پول خود را حفظ کنند.
 
روزنامه بريتانيايی فاینانشيال تايمز، امروز پنج‌شنبه سوم اسفندماه (۲۱ فوريه) فاش ساخت کنگره آمريکا قانونی را می‌خواهد به تصويب برساند که بر اساس آن بانک مرکزی اروپا را مجبور به اتخاذ تدابير سخت‌گيرانه‌تری عليه بانک‌ها و شرکت‌های ايران سازد.
 
اين قانون به‌طور مشخص به سيستم پرداخت "تارگت ـ ۲" مربوط می‌شود که بانک‌های مرکزی اروپا از اين طريق برای تنظيم مبادلات پرداختی خود در اتحاديه اروپا استفاده می‌کنند.
 
"تارگت ـ ۲" یک سیستم پرداخت مالی است که به بانک‌های اتحادیه اروپا امکان انتقال وجوه را به خارج از مرزهای اروپا در زمانی واقعی فراهم می‌سازد.
 

بانک مرکزی اروپا گفته است هيچ وجه غيرمجازی از طريق سيستم "تارگت ـ ۲" مبادله نشده و مسئوليت تمامی تحريم‌ها بر عهده بانک مرکزی اروپا نيست

در این سیستم تنها بانک‌هايی مجاز هستند شرکت کنند که دست‌کم يک شعبه در محدوده اتحاديه اروپا داشته باشند و به همين خاطر تحت قوانين اين اتحاديه قرار می‌گيرند. از اين رو چند بانک ايرانی نيز شامل آن می‌شوند.
 
اما به دليل تحريم‌های موجود عليه ايران، در سيستم "تارگت ـ ۲" تنها می‌توان به‌شکل فردی شرکت کرد که آن فرد نيز می‌بايست توسط کشورهای عضو اتحاديه اروپا تأييد شود. به‌عنوان مثال می‌توان در مورد کمک‌های انسان‌دوستانه از اين سيستم استفاده کرد.
 
گزارش کنگره آمريکا تأکيد کرده است که از طريق "تارگت ـ ۲" پرداخت‌های غيرمجاز به بانک‌ها و شرکت‌های ايرانی صورت گرفته و بدين ترتيب تحريم‌های جهانی عليه اين کشور به خطر افتاده است.
 
اين در حالی است که بانک مرکزی اروپا گفته است هيچ وجه غيرمجازی از طريق سيستم "تارگت ـ ۲" مبادله نشده و مسئوليت تمامی تحريم‌ها بر عهده بانک مرکزی اروپا نيست.
 
آمریکا از مدت‌ها پيش تحریم‌های سختی را علیه ایران به اجرا گذاشته است. همچنین، اتحادیه اروپا نيز در سال گذشته تدابير شديدتری را عليه ايران در پيش گرفت. از آن زمان به بعد، هیچ نقل و انتقالی بین بانک‌های اروپا و ایران صورت نمی‌گيرد، مگر آن‌که تحت شرایطی دشوار توسط مقامات ملی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا تأييد شده باشد.
 
شورای امنيت سازمان ملل در چند سال اخير با صدور چند قطعنامه عليه برنامه اتمی ايران، اين کشور را مورد تحريم قرار داده است. قدرت‌های غربی نيز افزون بر تحريم‌های شورای امنيت، تحريم‌های يک‌جانبه‌ای عليه ايران از جمله بخش نفت و انرژی اعمال کرده‌اند.
 
هدف از اين تحريم‌ها، اعمال فشار بر تهران برای متوقف کردن تلاش‌ها برای غنی‌سازی اورانيوم در سطحی است که می‌تواند در توليد سلاح هسته‌ای مورد استفاده قرار گيرد.
اما تهران می‌گويد برنامه هسته‌ای‌اش صرفا برای مقاصد غيرنظامی است.
 
تحريم‌های يک‌جانبه قدرت‌های غربی عليه ايران، اين کشور را از بازارهای جهانی دور نگاه داشته است.
 
 

با طومار و فتوا و تذکر علیه نسل سوم تلفن همراه

ورود نسل سوم تلفن‌های همراه به ایران با جنجال و حاشیه‌هایی همراه شده که همچنان ادامه دارند. پس از امضای طومار علیه اپراتور "رایتل" در قم و فتوای مراجع تقلید، کمیسیون فرهنگی مجلس نیز به این مسئله می‌پردازد.
ورود رسمی نسل سوم تلفن‌های همراه (3G) به ایران به سال گذشته خورشیدی باز می‌گردد اما بالا گرفتن مخالفت و اعتراض به اپراتور "رایتل" که نخستین ارائه‌دهنده این خدمات در ایران است، به کمتر از دو هفته پیش مربوط می‌شود.

به گزارش خبرگزاری کار ایران (ایلنا) "شماری از بسیجیان و طلاب شهر قم" در حاشیه برگزاری راهپیمایی ۲۲ بهمن مردم را به امضای طوماری دعوت می‌کردند که در آن به فعالیت اپراتور "رایتل" اعتراض می‌شد.

مکالمه تصویری، "تهدید عفت عمومی"

دلیل اصلی اعتراض به نسل سوم تلفن‌های همراه امکان مکالمه تصویری است که به اعتقاد طومارنویسان "در راستای تهاجم فرهنگی دشمن" است و "روابط محرم و نامحرم را بسیار عادی‌تر از آن چه که هست" خواهد کرد.

بنا بر این گزارش، در کنار این طومار متن فتوای برخی از مراجع تقلید شیعیان نیز به نمایش گذاشته شده که در مورد امکانات ارتباطی جدید حکم داده‌اند.

ناصر مکارم شیرازی با تاسف از اینکه جامعه ایران "درگیر مفاسد مختلفی است" ابراز نگرانی کرده که مکالمه تصویری "منشأ مفاسد جدیدی خواهد شد". حسین نوری همدانی، یکی دیگر از مراجع تقلید شیعیان، استفاده از فناوری‌های جدید ارتباط را جایز نمی‌داند چون احتمال می‌دهد موجب "از هم گسستن اساس خانواده‌ها و تهدید عفت عمومی" شوند.

تعداد دیگری از مراجع صاحب‌نام قم نیز در مورد "مفاسد" استفاده از نسل سوم تلفن‌های همراه فتواهای مشابهی صادر کرده‌اند.

موبایل‌های جدید "جرم‌خیز" هستند

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) ۱۳ نماینده مجلس شورای اسلامی ۲۷ بهمن ماه در مورد فعالیت اپراتور رایتل به رئیس دولت و وزیر اطلاعات تذکر کتبی داده‌اند.

بنا بر این گزارش، امضا کنندگان تذکر که از جمله نمایندگی مردم اصفهان، محلات و دلیجان، نیشابور، گرمی، شاهین‌دژ، مینودشت، کلاله، مراغه تپه، قم، رزن، و کلات را بر عهده دارند، خواهان جلوگیری از ادامه فعالیت رایتل شده‌اند.

امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی، سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس، نیز در گفت‌وگو با پایگاه خبری "جوان آنلاین" امکان مکالمه تصویری را "جرم‌خیز" خوانده است: «هر ابزار و دستاورد تازه‌ای به موازات بهره‌هایی که دارد، ‌فرصت سوء‌استفاده و جرم‌خیزی را نیز به برخی از افراد می‌دهد.»

روزنامه "قانون" در شماره سوم اسفندماه خود نوشت که بحث در مورد نسل سوم تلفن‌های همراه در دستور کار کمیسیون فرهنگی مجلس قرار گرفته است.

کمیسیون فرهنگی قصد دارد نشست هفتم اسفند ماه خود را، با دعوت از کارشناسان و مسئولان، به بررسی موضوع اپراتور سوم اختصاص دهد.

«به مراجع اطلاعات غلط داده‌اند»

رایتل یکی از زیرمجموعه‌های شرکت سرمایه‌گذاری تامین اجتماعی (شستا) است و مجوز فعالیت خود را از دولت دریافت کرده است.

حمید شهریاری، رئیس مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه جمهوری اسلامی، به "جام جم آنلاین" گفته است تا زمانی که خدمات ایراتور سوم (رایتل) قوانین عمومی را نقض نکنند و "بر اساس پروانه صادر شده به‌صورت مجاز ارائه و استفاده شوند منع قانونی و شرعی ندارند."

به گفته‌ی شهریاری این خدمات به حیطه خصوصی تعلق دارد و نمی‌توان برای آن حکم ممنوعیت صادر کرد. او فتوای مراجع تقلید را ناشی از دادن اطلاعات نادرست به آنها دانست و می‌افزاید: «قطعا سوالی که از مراجع در این خصوص شده است دارای اشکال و به شکل خاصی بوده است».

روابط عمومی اپراتور سوم در بیانیه‌ای به نقل از شاهین آرپناهی، مدیر کل برند و ارتباطات رایتل نوشت: «دغدغه‌ای که دوستان در مجلس درباره آن صحبت کرده‌اند، دغدغه‌ای است که می‌توان آن را در ارتباط با هر فناوری جدیدی که وارد بازار می‌شود احساس کرد.»

«ارتباط تصویری با اینترنت هم ممکن است»

به گزارش خبرگزاری ایلنا آرپناهی در ادامه می‌افزاید: «بحث استفاده صحیح از G3 نیز به همین شکل است و در این میان باید به این نکته هم توجه داشت که ارتباط تصویری در رایتل برای اولین بار ارائه نشده و پیش از این از طریق اینترنت هم امکان ارتباط تصویری وجود داشته است.»

نسل سوم تلفن‌های همراه با قابلیت انتقال اطلاعات با سرعت‌های بالا دسترسی به سرویس‌های چندرسانه‌ای را تسهیل می‌کند و قابلیت مکالمه تصویری یکی از امکانات جانبی آن محسوب می‌شود. سرعت انتقال داده‌ها در نسل سوم تا ۴۲ مگابیت در ثانیه می‌رسد.

در حالی که بحث در مورد اپراتور سوم تلفن همراه در ایران به صدور فتوای مراجع و تذکر نمایندگان مجلس کشیده شده، بسیاری از کشورهای پیشرفته‌ی جهان خود را آماده ورود به دوران نسل چهارم تلفن‌های همراه می‌کنند.

در ژاپن، به عنوان نخستین کشوری که در سال ۲۰۰۱ استفاده تجاری و گسترده از 3G را آغاز کرد، میزان استفاده از این تکنولوژی به ۹۹ درصد می‌رسد.

مطابق برآورد اتحادیه جهانی مخابرات از گسترش نسل سوم تلفن‌های همراه در جهان، این تکنولوژی در ۱۵۹ کشور جهان مورد استفاده قرار می‌گیرد و میزان نفوذ آن در میان کاربران کشورهایی چون آمریکا و اسپانیا بالای ۸۰ درصد و در کره جنوبی حدود ۷۵ درصد است.

India to Launch Mission to Mars This Year, says President

India will launch its first mission to Mars this year, President Pranab Mukherjee said on Thursday, as the emerging Asian nation looks to play catch up in the global space race alongside the United States, Russia and its giant neighbor China.

"Several space missions are planned for 2013, including India's first mission to Mars and the launch of our first navigational satellite,'' Mukherjee told parliament.

India will send a satellite in October via an unmanned spacecraft to ...

INDIA-BLASTS, 2ND UPD

At least 11 people have been killed and 78 people injured in bombings in the southern Indian city of Hyderabad.

Police reported that at least two blasts occurred minutes apart Thursday evening outside a movie theater and near a bus stop in the crowded Dil Sukh Area of the city. Officials say the bombs were placed on bicycles.

Indian Prime Minister Manmohan Singh called the blasts "a dastardly act" -- adding that "the guilty will not go unpunished." He also appealed for ...

UN: Iran Installing Advanced Enrichment Centrifuges

The United Nations nuclear watchdog says Iran has begun installing advanced centrifuges at its main uranium enrichment site.

The report by the International Atomic Energy Agency said Iran has started installing IR-2m centrifuges at its Natanz plant south of Tehran. The IAEA believes at least 100 of these centrifuges have been mounted inside the plant.

If operated successfully, the advanced centrifuges could speed up the enrichment of uranium to a level the West fears can be used to produce an ...

فردا انتخابات پزشکان مهندسی می شود: انتصاب منتخبان حکومت در یک نهاد مدنی

کلمه – گروه اجتماعی: پس از کش و قوس های فراوان در انتخابات نظام پزشکی، به دلیل مهندسی انتخابات و آراء، رد صلاحیت ها و دخالت نهادهای حکومتی، نهایتا فردا انتخاباتی برگزار می شود که بنا بر نظر طیف موثری از فعالان جامعه پزشکی، منافع حوزه سلامت عمومی جامعه و تقویت جایگاه مدنی پزشکان را تامین نخواهد کرد.
به گزارش کلمه، در همین راستا امروز “ائتلاف سپید” متشکل از پزشکان طرفدار تقویت نهادهای مدنی در برابر دولت که بر اساس این دیدگاهشان، در حوزه سیاست متعلق به جریان سبزها و اصلاح طلبان محسوب می شوند، طی بیانیه ای اعلام کرد که در انتخابات نظام پزشکی لیست ارائه نمی دهد.
در بیانیه این ائتلاف آمده است: “عملکرد سیاسی، سلیقه ای و خارج از ضوابط هیئت های نظارت و دخالت جانبدارانه و جهت دار رئیس دولت در برگزاری ششمین دوره انتخابات نظام پزشکی، فضای غیرشفاف و ابهام آلودی را در این دوره انتخابات رقم زد.”
در بیانیه ائتلاف سپید با اشاره به شروع این فضای نامناسب که با بیانیه سیاسی شهاب الدین صدر، رئیس کل سازمان نظام پزشکی صورت گرفت، تصریح شده است: “وی که در انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی به دلایلی غیرسیاسی و شخصی ردصلاحیت شده بود، با هدف به حاشیه بردن ردصلاحیت خود و مهم جلوه دادن حضور پزشکان اصلاح طلب و ترساندن مسئولان اجرایی انتخابات و کشور از جنبش اصلاحات تلاش بسیار نمود. لیکن از آنجا که اراده الهی بر این تحقق یافته که مکر و حیله افراد را به خودشان برگرداند، خودش نیز در دام پهن شده گرفتار آمد و دوستان اصولگرایش در هیئت نظارت نیز نتوانستند از کنار تخلفات گسترده او بگذرند.”
در ادامه بیانیه آمده است: “با ورود یکی از کاندیداهای اصولگرا از ائتلاف ۱+۲ به موضوع انتخابات، فعالیت های بسیج جامعه پزشکی و سفارش های رئیس دولت مبنی بر تائید صلاحیت “فرد خاص” عملا انتخابات به محل منازعه گرایش های مختلف جریان اصولگرایی تبدیل شد.”
فرد خاص در اینجا همان شهاب الدین صدر است که به دلایل شخصی رد صلاحیت شد. از ائتلاف ۱+۲ نیز، تنها علی اکبر ولایتی است که پزشک است. وی قرار بود در این انتخابات فعال تر ظاهر شود، ولی بنا بر توصیه مقامات امنیتی که او را یکی از گزینه های مدنظر خود و رهبری برای انتخابات ریاست جمهوری می دانند، جهت کنار ماندن از تنش های این انتخابات، از دور دستی بر آتش داشت و کمتر دخالت مستقیم کرد تا این اواخر که موضوع رد صلاحیت متخلفان شخصی منسوب به جریان حاکم، وی را به میدان کشید.
این بیانیه اضافه کرده است: “از آنجا که ردصلاحیت گسترده کاندیداهای مستقل و با گرایش اصلاح طلبی در تهران و شهرستان های بزرگ مورد تائید همه اصولگرایان بود، اعتراضات فراوان شخصیت های حقیقی و حقوقی هیچ یک از مجموعه های فوق را مجبور به واکنش نکرد.”
در این بیانیه به اظهار نظر احمدی نژاد درباره ردصلاحیت های انتخابات نظام پزشکی نیز واکنش نشان داده شده و اعلام کرده اند: :بدیهی است اقدام دیرهنگام رئیس دولت و دستور تجدیدنظر به نهادهای تحت امر دولت نمی تواند با نگاه حمایت از حقوق همه اعضای جامعه پزشکی تفسیر شود. ضمن اینکه رفتارهای غیرقانونی هیئت های نظارت را نمی توان با دخالت های فراقانونی دیگر اصلاح نمود.”
ائتلاف سپید نهایتا در بیان موضع خود در قبال انتخابات فردا گفته است: “ضمن اعتراض مجدد به نحوه بررسی صلاحیت ها و تشکیل هیئت های اجرایی و نظارت، انتخابات دوره ششم را انتخابات مهندسی شده می داند و به دلیل ردصلاحیت یا کناره گیری تمامی کاندیداهایش، امکانی برای ارائه لیست ندارد.”
 اگرچه در این بیانیه صرفا به عدم ارائه لیست اشاره شده، اما با توجه به مطالب منتشر شده ار سوی چند عضو موثر این ائتلاف، از جمله محمدرضا ظفرقندی، علی شکوری راد و علی تاجرنیا، به نظر می رسد که نظر اغلب افراد متعلق به این جریان، تحریم آن است و این طیف در انتخابات فردا شرکت نخواهند کرد.
 البته در بین لیست های ارائه شده در این انتخابات، لیستی به نام “ائتلاف امید” به سبب حضور تعدادی از چهره های موجه در بین جامعه پزشکی تا حدی توجه برخی پزشکان را به خود جلب کرده، اما این اشتراکات کمتر از آن است که در کنار اتفاقاتی که برای مهندسی انتخابات از سوی نهادهای حکومتی در جریان است، منجر به آن شود که رویکرد “مشارکت در انتخابات” در دستور کار پزشکان سبز و اصلاح طلب قرار گیرد.
در کنار این موارد، از ذکر این نکته نمی توان به سادگی گذشت که “ائتلاف سپید”، به جز اجماع بر عدم ارائه لیست به عنوان یک کنش سلبی، نتوانست در تجویز راهبرد ایجابی به نظر واحد و قطعی برسد. نکته ای که در آینده و به خصوص برای انتخابات ریاست جمهوری باید مورد آسیب شناسی جریان اصلاحات و سبزها قرار گیرد تا بتوانند موضع شفاف تر و قاطع تری را اتخاذ کنند،
با تمام این شرایط، نکته اصلی در آن است که حکومت به نقطه ای رسیده که رسما جلوی هر نگاه متفاوت و منتقدی را حتی در حوزه های صنفی و مسایل مربوط به حوزه سلامت مردم را گرفته است. در چنین شرایطی است که شاید درک برخورد با هر آنکس که حرف از “انتخابات آزاد” بزند، قابل درک می شود.
 نکته دیگری که درباره این انتخابات مورد توجه قرار گرفت، موضع دولت و شخص احمدی نژاد درباره رد صلاحیت ها بود. نکته ای که مورد توجه غلامحسین الهام، سخنگوی دولت هم قرار گرفت. وی امروز با اشاره به نامه رییس دولت مبنی بر لزوم بررسی مجدد صلاحیت کاندیداهای رد صلاحیت شده ششمین دوره انتخابات نظام پزشکی، اظهار داشت: در انتخابات نظام پزشکی مطابق ماده ۲۳ قانون تشکیل سازمان نظام پزشکی و ماده ۱۰ آیین‌نامه انتخابات هیات‌های مدیره، شورای عالی نظام‌پزشکی و رییس کل نظام پزشکی بررسی صلاحیت داوطلبان در این انتخابات صرفا با استعلام از وزارت اطلاعات، وزارت بهداشت، وزارت دادگستری، سازمان نظام پزشکی و دانشگاه علوم پزشکی مربوطه صورت می‌گیرد. وی تاکید کرد: بدون رعایت این مقررات، انتخابات مخدوش خواهد بود
اما باید دانست که این موضع ربطی به رد صلاحیت کسانی که بابت مواضع سیاسی خود از یک انتخابات صنفی محروم شده اند، ندارد. در واقع اعتراض دولت به رد صلاحیت کسانی است که به خاطر خطاهای مالی و شخصی، توسط نیروهای همسو با خودشان نیز امکان تایید صلاحیتشان وجود نداشت.
به هر تقدیر، فردا انتخاباتی برگزار می شود که به دلیل رد صلاحیت ها، مهندسی انتخابات و آراء و دخالت نهادهای حکومتی، نهایتا به نتیجه ای که منافع حوزه سلامت عمومی جامعه و تقویت جایگاه مدنی پزشکان را تامین کند، منجر نخواهد شد و روند تضعیف نهادهای مدنی در حاکمیتی که از هر تشکل غیر وابسته هراس دارد، ادامه می یابد.

فردا انتخابات پزشکان مهندسی می شود: انتصاب منتخبان حکومت در یک نهاد مدنی

کلمه – گروه اجتماعی: پس از کش و قوس های فراوان در انتخابات نظام پزشکی، به دلیل مهندسی انتخابات و آراء، رد صلاحیت ها و دخالت نهادهای حکومتی، نهایتا فردا انتخاباتی برگزار می شود که بنا بر نظر طیف موثری از فعالان جامعه پزشکی، منافع حوزه سلامت عمومی جامعه و تقویت جایگاه مدنی پزشکان را تامین نخواهد کرد.
به گزارش کلمه، در همین راستا امروز “ائتلاف سپید” متشکل از پزشکان طرفدار تقویت نهادهای مدنی در برابر دولت که بر اساس این دیدگاهشان، در حوزه سیاست متعلق به جریان سبزها و اصلاح طلبان محسوب می شوند، طی بیانیه ای اعلام کرد که در انتخابات نظام پزشکی لیست ارائه نمی دهد.
در بیانیه این ائتلاف آمده است: “عملکرد سیاسی، سلیقه ای و خارج از ضوابط هیئت های نظارت و دخالت جانبدارانه و جهت دار رئیس دولت در برگزاری ششمین دوره انتخابات نظام پزشکی، فضای غیرشفاف و ابهام آلودی را در این دوره انتخابات رقم زد.”
در بیانیه ائتلاف سپید با اشاره به شروع این فضای نامناسب که با بیانیه سیاسی شهاب الدین صدر، رئیس کل سازمان نظام پزشکی صورت گرفت، تصریح شده است: “وی که در انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی به دلایلی غیرسیاسی و شخصی ردصلاحیت شده بود، با هدف به حاشیه بردن ردصلاحیت خود و مهم جلوه دادن حضور پزشکان اصلاح طلب و ترساندن مسئولان اجرایی انتخابات و کشور از جنبش اصلاحات تلاش بسیار نمود. لیکن از آنجا که اراده الهی بر این تحقق یافته که مکر و حیله افراد را به خودشان برگرداند، خودش نیز در دام پهن شده گرفتار آمد و دوستان اصولگرایش در هیئت نظارت نیز نتوانستند از کنار تخلفات گسترده او بگذرند.”
در ادامه بیانیه آمده است: “با ورود یکی از کاندیداهای اصولگرا از ائتلاف ۱+۲ به موضوع انتخابات، فعالیت های بسیج جامعه پزشکی و سفارش های رئیس دولت مبنی بر تائید صلاحیت “فرد خاص” عملا انتخابات به محل منازعه گرایش های مختلف جریان اصولگرایی تبدیل شد.”
فرد خاص در اینجا همان شهاب الدین صدر است که به دلایل شخصی رد صلاحیت شد. از ائتلاف ۱+۲ نیز، تنها علی اکبر ولایتی است که پزشک است. وی قرار بود در این انتخابات فعال تر ظاهر شود، ولی بنا بر توصیه مقامات امنیتی که او را یکی از گزینه های مدنظر خود و رهبری برای انتخابات ریاست جمهوری می دانند، جهت کنار ماندن از تنش های این انتخابات، از دور دستی بر آتش داشت و کمتر دخالت مستقیم کرد تا این اواخر که موضوع رد صلاحیت متخلفان شخصی منسوب به جریان حاکم، وی را به میدان کشید.
این بیانیه اضافه کرده است: “از آنجا که ردصلاحیت گسترده کاندیداهای مستقل و با گرایش اصلاح طلبی در تهران و شهرستان های بزرگ مورد تائید همه اصولگرایان بود، اعتراضات فراوان شخصیت های حقیقی و حقوقی هیچ یک از مجموعه های فوق را مجبور به واکنش نکرد.”
در این بیانیه به اظهار نظر احمدی نژاد درباره ردصلاحیت های انتخابات نظام پزشکی نیز واکنش نشان داده شده و اعلام کرده اند: :بدیهی است اقدام دیرهنگام رئیس دولت و دستور تجدیدنظر به نهادهای تحت امر دولت نمی تواند با نگاه حمایت از حقوق همه اعضای جامعه پزشکی تفسیر شود. ضمن اینکه رفتارهای غیرقانونی هیئت های نظارت را نمی توان با دخالت های فراقانونی دیگر اصلاح نمود.”
ائتلاف سپید نهایتا در بیان موضع خود در قبال انتخابات فردا گفته است: “ضمن اعتراض مجدد به نحوه بررسی صلاحیت ها و تشکیل هیئت های اجرایی و نظارت، انتخابات دوره ششم را انتخابات مهندسی شده می داند و به دلیل ردصلاحیت یا کناره گیری تمامی کاندیداهایش، امکانی برای ارائه لیست ندارد.”
 اگرچه در این بیانیه صرفا به عدم ارائه لیست اشاره شده، اما با توجه به مطالب منتشر شده ار سوی چند عضو موثر این ائتلاف، از جمله محمدرضا ظفرقندی، علی شکوری راد و علی تاجرنیا، به نظر می رسد که نظر اغلب افراد متعلق به این جریان، تحریم آن است و این طیف در انتخابات فردا شرکت نخواهند کرد.
 البته در بین لیست های ارائه شده در این انتخابات، لیستی به نام “ائتلاف امید” به سبب حضور تعدادی از چهره های موجه در بین جامعه پزشکی تا حدی توجه برخی پزشکان را به خود جلب کرده، اما این اشتراکات کمتر از آن است که در کنار اتفاقاتی که برای مهندسی انتخابات از سوی نهادهای حکومتی در جریان است، منجر به آن شود که رویکرد “مشارکت در انتخابات” در دستور کار پزشکان سبز و اصلاح طلب قرار گیرد.
در کنار این موارد، از ذکر این نکته نمی توان به سادگی گذشت که “ائتلاف سپید”، به جز اجماع بر عدم ارائه لیست به عنوان یک کنش سلبی، نتوانست در تجویز راهبرد ایجابی به نظر واحد و قطعی برسد. نکته ای که در آینده و به خصوص برای انتخابات ریاست جمهوری باید مورد آسیب شناسی جریان اصلاحات و سبزها قرار گیرد تا بتوانند موضع شفاف تر و قاطع تری را اتخاذ کنند،
با تمام این شرایط، نکته اصلی در آن است که حکومت به نقطه ای رسیده که رسما جلوی هر نگاه متفاوت و منتقدی را حتی در حوزه های صنفی و مسایل مربوط به حوزه سلامت مردم را گرفته است. در چنین شرایطی است که شاید درک برخورد با هر آنکس که حرف از “انتخابات آزاد” بزند، قابل درک می شود.
 نکته دیگری که درباره این انتخابات مورد توجه قرار گرفت، موضع دولت و شخص احمدی نژاد درباره رد صلاحیت ها بود. نکته ای که مورد توجه غلامحسین الهام، سخنگوی دولت هم قرار گرفت. وی امروز با اشاره به نامه رییس دولت مبنی بر لزوم بررسی مجدد صلاحیت کاندیداهای رد صلاحیت شده ششمین دوره انتخابات نظام پزشکی، اظهار داشت: در انتخابات نظام پزشکی مطابق ماده ۲۳ قانون تشکیل سازمان نظام پزشکی و ماده ۱۰ آیین‌نامه انتخابات هیات‌های مدیره، شورای عالی نظام‌پزشکی و رییس کل نظام پزشکی بررسی صلاحیت داوطلبان در این انتخابات صرفا با استعلام از وزارت اطلاعات، وزارت بهداشت، وزارت دادگستری، سازمان نظام پزشکی و دانشگاه علوم پزشکی مربوطه صورت می‌گیرد. وی تاکید کرد: بدون رعایت این مقررات، انتخابات مخدوش خواهد بود
اما باید دانست که این موضع ربطی به رد صلاحیت کسانی که بابت مواضع سیاسی خود از یک انتخابات صنفی محروم شده اند، ندارد. در واقع اعتراض دولت به رد صلاحیت کسانی است که به خاطر خطاهای مالی و شخصی، توسط نیروهای همسو با خودشان نیز امکان تایید صلاحیتشان وجود نداشت.
به هر تقدیر، فردا انتخاباتی برگزار می شود که به دلیل رد صلاحیت ها، مهندسی انتخابات و آراء و دخالت نهادهای حکومتی، نهایتا به نتیجه ای که منافع حوزه سلامت عمومی جامعه و تقویت جایگاه مدنی پزشکان را تامین کند، منجر نخواهد شد و روند تضعیف نهادهای مدنی در حاکمیتی که از هر تشکل غیر وابسته هراس دارد، ادامه می یابد.

هرانا؛ وضعیت نگران کننده یک زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر کرج

خبرگزاری هرانا - نامق محمودی زندانی سیاسی که به اتهام محاربه بازداشت شده است در شرایط وخیم جسمی بسر می‌برد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، نامق محمودی زندانی ۶۲ ساله که از کهولت سن و آب مروارید رنج می‌برد، هم اکنون در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج در وضعیت نگران کننده‌ای بسر می‌برد.

باوجودی که این زندانی سیاسی بدلیل آب مروارید از ناحیه یک چشم کاملا نابینا گشته و چشم دیگر وی نیز دید بسیار محدودی دارد، بهداری زندان هیچ گونه اقدامی برای درمان و یا بهبود وضع جسمی وی انجام نمی‌دهد.
این زندانی سیاسی ۹ ماه پیش در تاریخ ۱۷ فروردین ۱۳۹۱ به همراه سه فرزند خود، توسط وزارت اطلاعات بازداشت و در بند اطلاعات سنندج و سپس ۲۰۹ اوین مورد بازجویی قرار گرفت و سپس به سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج منتقل گردید.
گفتنی است، هر سه فرزند وی در آبان ماه سال جاری آزاد شده‌اند ولی نامق محمودی کماکان بلاتکلیف در زندان بسر می‌برد.
اتهامی که قرار است نامق محمودی بخاطر آن محاکمه گردد محاربه عنوان شده است.

تکرار فینال کشتی فرنگی در کشتی آزاد؛ ایران ۶ آمریکا ۱

تیم ملی کشتی آزاد ایران با برتری مقابل آمریکا، راهی دیدار پایانی جام جهانی ۲۰۱۳ کشتی آزاد شد. با این نتیجه ایران برای کسب عنوان قهرمانی، بعدازظهر جمعه مقابل روسیه قرار خواهد گرفت.تیم ملی کشتی آزاد ایران با برتری مقابل آمریکا، راهی دیدار پایانی جام جهانی ۲۰۱۳ کشتی آزاد شد. با این نتیجه ایران برای کسب عنوان قهرمانی، بعدازظهر جمعه مقابل روسیه قرار خواهد گرفت.

ایران که در فینال کشتی فرنگی مقابل روسیه قرار گرفت و ۵-۲ شکست خورد، حالا در کشتی آزاد برای جبران شکست کشتی فرنگی و حفظ جام قهرمانی، مجدداً با روسیه رویارو خواهد شد.

در دیدار ایران و آمریکا و مقابل بیش از ۱۵ هزار تماشاچی که نشسته و ایستاده در ورزشگاه آزادی نظاره‌گر این مسابقه بودند، ابتدا حسن رحیمی با نمایش تکنیکی، زاک ساندرز را از پیش رو برداشت. سپس مسعود اسماعیل‌پور موفق شد نفر سوم المپیک لندن یعنی اسکات کولمن را مغلوب کند.

در سومین دیدار، مهدی تقوی دارنده دو مدال طلای جهانی از سد برنت مت کالف گذشت. در مصاف بعدی در حالی که همه منتظر مسابقه چهارم صادق گودرزی با جردن ارنست باروز بودند، رسول خادم ترجیح داد عزت الله اکبری را به روی تشک بفرست. اکبری هم مقابل قهرمان سال ۲۰۱۱ جهان و فاتح المپیک لندن تسلیم شد.

در دیدار بعدی، احسان لشکری مقابل توانست با اجرای تماشایی فن درخت کن در تایم اول و تداوم برتری در وقت دوم، مکس اسکرن را مغلوب کند و با این پیروزی، ایران برتری خود مقابل آمریکا را قطعی کرد.

در ۹۶ کیلو حامد تاتاری مقابل جیمز برگمن قرار گرفت و با نمایشی بر‌تر، پنجمین پیروزی ایران را کسب کرد. در فوق سنگین هم کمیل قاسمی برنده مدال برنز المپیک پکن مقابل تراول دلاگنف برنده مدال برنز مسابقات جهانی ۲۰۰۹ دانمارک قرار گرفت و با برتری در سه تایم، ششمین پیروزی ایران را رقم زد.

پیش از آغاز مسابقه، مراسم افتتاحیه جام جهانی کشتی آزاد با نمایش همبستگی تیم‌های کشتی جهان و شعار «المپیک، بدون کشتی هرگز» جلوه ویژه‌ای به خود گرفت.

در این مراسم، کشتی گیران پس از رژه دست در دست هم دادند و نمانیدگان ۱۰ تیم بر‌تر جهان از جمله ایران، روسیه و آمریکا پوس‌تر بزرگی که بر روی آن «المپیک، بدون کشتی هرگز» نوشته شده بود را به دست گرفتند. کشتی گیران کشورهای شرکت کننده اتحاد جهان کشتی برای بازگرداندن این رشته کهن به المپیک را به نمایش گذاشتند.

بیش از ۱۲ هزار تماشاگر حاضر در سالن ۱۲ هزار نفری آزادی تهران نیز که به وجد آمده بودند، یک صدا شعار «المپیک، المپیک» سر دادند. سپس ایران ۷-۰ تیم قدرتمند گرجستان را از پیش رو برداشت که نتایج انفرادی مسابقه در ادامه آمده است.

۵۵ کیلوگرم: حسن رحیمی ۸ گیوی داویدوی ۱
رحیمی وقت اول را با دو زیرگیری برد. در تایم دوم ملی پوش ایران با خاک، بارنداز و فتیله پیچ تماشاگران را به وجد آورد و ۵ امتیاز گرفت. سپس هر دو کشتی گیر یک امتیاز دشت کردند.

۶۰ کیلوگرم: حسن مرادقلی ۳ مالخاز کوردیانی ۱
مرادقلی با پیش انداز و چرخش دیدنی یک امتیاز در وقت اول گرفت و در ادامه حریفش را به بیرون برد و ۲-۰ برنده شد. در ثانیه‌های پایانی وقت دوم مرادقلی خاک شد و کار به وقت سوم کشید. اما در این تایم مرادقلی در ۱۰ ثانیه آخر حریف را در خاک نشاند تا دومین برد نصیب ایران شود.

۶۶ کیلوگرم: مهدی تقوی ۲ مالخاز زارکوا ۰
دارنده دو مدال طلای جهان در دو ثانیه به پایان به پاهای حریفش رسید و ۱-۰ پیروز شد. تقوی همین شیوه را در تایم دوم هم پیش گرفت و پیروز شد.

۷۴ کیلوگرم: صادق گودرزی ۴ جاکوب ماکاراشویلی ۱
نایب قهرمان المپیک با خاک و بارانداز اجازه عرض اندام به حریفش نداد و تایم اول را برد. کشتی در وقت دوم به کلیچ کشیده شد که گوی به نفع کشتی گیر گرجی بیرون آمد و ۱-۰ پیروز شد. در تایم سوم گودرزی با دو خم عالی حریف را در خاک نشاند و برنده شد.

۸۴ کیلوگرم: احسان لشگری ۱۰ نودار اگادزه ۲
برنده مدال برنز المپیک، فنون مختلفی از جمله زشت و زیبا را روی حریف گرجی آزمود. او در تایم دوم هم حریفش را از بالا به پل زد. گرچه ملی پوش اصلی گرجستان در این وزن، داتو مارساگیشویلی است که مثل لشگری در المپیک لندن روی سکوی سوم ایستاد.

۹۶ کیلوگرم: حامد تاتاری ۸ بکا چلیدزه ۱
تاتاری که اولین کشتی خود را در جام جهانی می‌گرفت از لحاظ قوای بدنی به حریفش کاملا سر بود و در هر دو تایم با خاک و بارانداز امتیاز گرفت.

۱۲۰ کیلوگرم: محمدرضا آذرشکیب ۸ توریکه خیدشویلی ۰
آذرشکیب در وقت اول فشار زیادی به خود وارد نکرد و یک بار پای حریفش را بیرون برد. در تایم دوم آذرشکیب با خاک و بارانداز سه امتیاز پیش افتاد، سپس با خاک و به پل زدن حریف، امتیازاتش را به هفت رساند و هفتمین برد را نصیب ایران کرد.

تکرار فینال کشتی فرنگی در کشتی آزاد؛ ایران ۶ آمریکا ۱

تیم ملی کشتی آزاد ایران با برتری مقابل آمریکا، راهی دیدار پایانی جام جهانی ۲۰۱۳ کشتی آزاد شد. با این نتیجه ایران برای کسب عنوان قهرمانی، بعدازظهر جمعه مقابل روسیه قرار خواهد گرفت.تیم ملی کشتی آزاد ایران با برتری مقابل آمریکا، راهی دیدار پایانی جام جهانی ۲۰۱۳ کشتی آزاد شد. با این نتیجه ایران برای کسب عنوان قهرمانی، بعدازظهر جمعه مقابل روسیه قرار خواهد گرفت.

ایران که در فینال کشتی فرنگی مقابل روسیه قرار گرفت و ۵-۲ شکست خورد، حالا در کشتی آزاد برای جبران شکست کشتی فرنگی و حفظ جام قهرمانی، مجدداً با روسیه رویارو خواهد شد.

در دیدار ایران و آمریکا و مقابل بیش از ۱۵ هزار تماشاچی که نشسته و ایستاده در ورزشگاه آزادی نظاره‌گر این مسابقه بودند، ابتدا حسن رحیمی با نمایش تکنیکی، زاک ساندرز را از پیش رو برداشت. سپس مسعود اسماعیل‌پور موفق شد نفر سوم المپیک لندن یعنی اسکات کولمن را مغلوب کند.

در سومین دیدار، مهدی تقوی دارنده دو مدال طلای جهانی از سد برنت مت کالف گذشت. در مصاف بعدی در حالی که همه منتظر مسابقه چهارم صادق گودرزی با جردن ارنست باروز بودند، رسول خادم ترجیح داد عزت الله اکبری را به روی تشک بفرست. اکبری هم مقابل قهرمان سال ۲۰۱۱ جهان و فاتح المپیک لندن تسلیم شد.

در دیدار بعدی، احسان لشکری مقابل توانست با اجرای تماشایی فن درخت کن در تایم اول و تداوم برتری در وقت دوم، مکس اسکرن را مغلوب کند و با این پیروزی، ایران برتری خود مقابل آمریکا را قطعی کرد.

در ۹۶ کیلو حامد تاتاری مقابل جیمز برگمن قرار گرفت و با نمایشی بر‌تر، پنجمین پیروزی ایران را کسب کرد. در فوق سنگین هم کمیل قاسمی برنده مدال برنز المپیک پکن مقابل تراول دلاگنف برنده مدال برنز مسابقات جهانی ۲۰۰۹ دانمارک قرار گرفت و با برتری در سه تایم، ششمین پیروزی ایران را رقم زد.

پیش از آغاز مسابقه، مراسم افتتاحیه جام جهانی کشتی آزاد با نمایش همبستگی تیم‌های کشتی جهان و شعار «المپیک، بدون کشتی هرگز» جلوه ویژه‌ای به خود گرفت.

در این مراسم، کشتی گیران پس از رژه دست در دست هم دادند و نمانیدگان ۱۰ تیم بر‌تر جهان از جمله ایران، روسیه و آمریکا پوس‌تر بزرگی که بر روی آن «المپیک، بدون کشتی هرگز» نوشته شده بود را به دست گرفتند. کشتی گیران کشورهای شرکت کننده اتحاد جهان کشتی برای بازگرداندن این رشته کهن به المپیک را به نمایش گذاشتند.

بیش از ۱۲ هزار تماشاگر حاضر در سالن ۱۲ هزار نفری آزادی تهران نیز که به وجد آمده بودند، یک صدا شعار «المپیک، المپیک» سر دادند. سپس ایران ۷-۰ تیم قدرتمند گرجستان را از پیش رو برداشت که نتایج انفرادی مسابقه در ادامه آمده است.

۵۵ کیلوگرم: حسن رحیمی ۸ گیوی داویدوی ۱
رحیمی وقت اول را با دو زیرگیری برد. در تایم دوم ملی پوش ایران با خاک، بارنداز و فتیله پیچ تماشاگران را به وجد آورد و ۵ امتیاز گرفت. سپس هر دو کشتی گیر یک امتیاز دشت کردند.

۶۰ کیلوگرم: حسن مرادقلی ۳ مالخاز کوردیانی ۱
مرادقلی با پیش انداز و چرخش دیدنی یک امتیاز در وقت اول گرفت و در ادامه حریفش را به بیرون برد و ۲-۰ برنده شد. در ثانیه‌های پایانی وقت دوم مرادقلی خاک شد و کار به وقت سوم کشید. اما در این تایم مرادقلی در ۱۰ ثانیه آخر حریف را در خاک نشاند تا دومین برد نصیب ایران شود.

۶۶ کیلوگرم: مهدی تقوی ۲ مالخاز زارکوا ۰
دارنده دو مدال طلای جهان در دو ثانیه به پایان به پاهای حریفش رسید و ۱-۰ پیروز شد. تقوی همین شیوه را در تایم دوم هم پیش گرفت و پیروز شد.

۷۴ کیلوگرم: صادق گودرزی ۴ جاکوب ماکاراشویلی ۱
نایب قهرمان المپیک با خاک و بارانداز اجازه عرض اندام به حریفش نداد و تایم اول را برد. کشتی در وقت دوم به کلیچ کشیده شد که گوی به نفع کشتی گیر گرجی بیرون آمد و ۱-۰ پیروز شد. در تایم سوم گودرزی با دو خم عالی حریف را در خاک نشاند و برنده شد.

۸۴ کیلوگرم: احسان لشگری ۱۰ نودار اگادزه ۲
برنده مدال برنز المپیک، فنون مختلفی از جمله زشت و زیبا را روی حریف گرجی آزمود. او در تایم دوم هم حریفش را از بالا به پل زد. گرچه ملی پوش اصلی گرجستان در این وزن، داتو مارساگیشویلی است که مثل لشگری در المپیک لندن روی سکوی سوم ایستاد.

۹۶ کیلوگرم: حامد تاتاری ۸ بکا چلیدزه ۱
تاتاری که اولین کشتی خود را در جام جهانی می‌گرفت از لحاظ قوای بدنی به حریفش کاملا سر بود و در هر دو تایم با خاک و بارانداز امتیاز گرفت.

۱۲۰ کیلوگرم: محمدرضا آذرشکیب ۸ توریکه خیدشویلی ۰
آذرشکیب در وقت اول فشار زیادی به خود وارد نکرد و یک بار پای حریفش را بیرون برد. در تایم دوم آذرشکیب با خاک و بارانداز سه امتیاز پیش افتاد، سپس با خاک و به پل زدن حریف، امتیازاتش را به هفت رساند و هفتمین برد را نصیب ایران کرد.

آغاز فعالیت وب سایت «آوای کار» با رویکرد همپیوندی جنبش کارگری و جنبش سبز

پایگاه خبری تحلیلی «آوای کار» با محوریت اخبار کارگران و اقشار زحمتکش به عنوان همراهان اصلی جنبش سبز فعالیت خود را آغاز کرد.
به گزارش کلمه، این وب سایت خبری تحلیلی که دست اندرکارانش هدف از راه اندازی آن را برای پیشبرد اهداف «منشور جنبش سبز» در رابطه با حقوق کارگران و زحمتکشان معرفی کرده اند، در آدرس www.avayekar.org قابل دسترسی است.
این سایت در معرفی خود تاکید کرده است که خواستار همپیوندی جنبش کارگری ایران با مبارزات دیگر اقشار ستم‌کشیده جامعه، به‌خصوص زنان و جوانان، است و همپیوندی جنبش کارگری با جنبش سبز را در شرایط حاضر ضروری می‌داند. نویسندگان این سایت همچنین خواستار آزادی همهٔ فعالان کارگری محبوس، دیگر زندانیان سیاسی کشور و رهبران جنبش سبز شده اند.
اخبار کارگری، اقتصادی، سیاسی، حقوق بشر، زنان کار، کودکان کار، آموزش های سندیکایی، تاریخ جنبش کارگری از جمله بخش های تفکیک شده در آوای کار است.
از جمله اهداف «آوای کار» انعکاس وضعیت اقتصادی و معیشتی کارگران و دیگر زنان و مردان زحمتکش ایران، طرح خواست‌های برحق آنان، دفاع از حقوق صنفی و سندیکایی زحمتکشان، و همراهی و همبستگی با مبارزات آنان اعلام شده است.
آوای کار که شعار «پیش به سوی ایجاد تشکل های مستقل کارگری» را در پیشانی لوگوی خود حک کرده، تاکید دارد در راه دستیابی به این حق مسلم مبارزه می‌کند. طراحان این سایت همچنین در لوگوی خود این جمله میرحسین موسوی را بازنشر کرده اند که «شما عزیزان.. بدانید که مسایل شما مسایل همه ملت ماست و جدا نیست.اگر شما در تشکیل شورای مستقل صنفی مشکل دارید و هر حرکتی که می کنید با محدودیت و دستگیری ها روبرو می شوید و در فعالیت خود دچار مشکل هستید… با سینه برآمده و سری افراشته از حق خود دفاع کنید و کوتاه نیایید.»
در بخش معرفی این سایت آمده است «آوای کار» خواستار اجرای فصل‌های سوم (حقوق ملت) و چهارم (اصول اقتصادی) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در راستای منافع کارگران و زحمتکشان است.
آوای کار در بخش معرفی خود با بازنشر بندهای ۸ و ۹ از بخش «راهکارها»ی منشور جنبش سبز آورده است: «جنبش سبز به‌منظور قدرت‌بخشی به اقتصاد کشور از راه تأمین حقوق مادی کارگران، کشاورزان و کارکنان خدماتی، از روش‌های مبتنی بر عدالت اجتماعی در چارچوب قانون، افزایش بهره‌وری انسانی، کاهش هزینه‌های تولید کالا و خدمات، و ترمیم حداقل دستمزد با نظارت واقعی نمایندگان نیروی کار در عرصه‌های مختلف، بهره می‌گیرد.»
همچنین در تشریح موضع این تارنما با ارجاع به مواضع میرحسین تاکید شده است: «توجه به اقشار محروم از طریق تقویت اقتصاد ملی از اصول تعطیل‌ناپذیر جنبش سبز است. از همین رو، دستگیری از نیازمندان از طریق ایجاد شبکه‌های همیاری و تکفل و توانمندسازی آنان و نیز حمایت از فعالان عرصهٔ اقتصاد ملی در مقابل واردات بی‌رویهٔ کالاهای خارجی، از برنامه‌های عملی جنبش سبز خواهد بود.»
در این سایت هم چنین آخرین اخبار بحران های کارگری، تجمعات و اعتراضات کارگری، اخراج و تعدیل نیروی کار، نقد سیاست های خصوصی سازی و هدفمندی یارانه ها مشاهده می شود. بهای ارزاق عمومی اعم از گوشت و مرغ تا تخم مرغ ، برنج، حبوبات و دیگر اقلام نیز در این تارنما به روز می شود.

آغاز فعالیت وب سایت «آوای کار» با رویکرد همپیوندی جنبش کارگری و جنبش سبز

پایگاه خبری تحلیلی «آوای کار» با محوریت اخبار کارگران و اقشار زحمتکش به عنوان همراهان اصلی جنبش سبز فعالیت خود را آغاز کرد.
به گزارش کلمه، این وب سایت خبری تحلیلی که دست اندرکارانش هدف از راه اندازی آن را برای پیشبرد اهداف «منشور جنبش سبز» در رابطه با حقوق کارگران و زحمتکشان معرفی کرده اند، در آدرس www.avayekar.org قابل دسترسی است.
این سایت در معرفی خود تاکید کرده است که خواستار همپیوندی جنبش کارگری ایران با مبارزات دیگر اقشار ستم‌کشیده جامعه، به‌خصوص زنان و جوانان، است و همپیوندی جنبش کارگری با جنبش سبز را در شرایط حاضر ضروری می‌داند. نویسندگان این سایت همچنین خواستار آزادی همهٔ فعالان کارگری محبوس، دیگر زندانیان سیاسی کشور و رهبران جنبش سبز شده اند.
اخبار کارگری، اقتصادی، سیاسی، حقوق بشر، زنان کار، کودکان کار، آموزش های سندیکایی، تاریخ جنبش کارگری از جمله بخش های تفکیک شده در آوای کار است.
از جمله اهداف «آوای کار» انعکاس وضعیت اقتصادی و معیشتی کارگران و دیگر زنان و مردان زحمتکش ایران، طرح خواست‌های برحق آنان، دفاع از حقوق صنفی و سندیکایی زحمتکشان، و همراهی و همبستگی با مبارزات آنان اعلام شده است.
آوای کار که شعار «پیش به سوی ایجاد تشکل های مستقل کارگری» را در پیشانی لوگوی خود حک کرده، تاکید دارد در راه دستیابی به این حق مسلم مبارزه می‌کند. طراحان این سایت همچنین در لوگوی خود این جمله میرحسین موسوی را بازنشر کرده اند که «شما عزیزان.. بدانید که مسایل شما مسایل همه ملت ماست و جدا نیست.اگر شما در تشکیل شورای مستقل صنفی مشکل دارید و هر حرکتی که می کنید با محدودیت و دستگیری ها روبرو می شوید و در فعالیت خود دچار مشکل هستید… با سینه برآمده و سری افراشته از حق خود دفاع کنید و کوتاه نیایید.»
در بخش معرفی این سایت آمده است «آوای کار» خواستار اجرای فصل‌های سوم (حقوق ملت) و چهارم (اصول اقتصادی) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در راستای منافع کارگران و زحمتکشان است.
آوای کار در بخش معرفی خود با بازنشر بندهای ۸ و ۹ از بخش «راهکارها»ی منشور جنبش سبز آورده است: «جنبش سبز به‌منظور قدرت‌بخشی به اقتصاد کشور از راه تأمین حقوق مادی کارگران، کشاورزان و کارکنان خدماتی، از روش‌های مبتنی بر عدالت اجتماعی در چارچوب قانون، افزایش بهره‌وری انسانی، کاهش هزینه‌های تولید کالا و خدمات، و ترمیم حداقل دستمزد با نظارت واقعی نمایندگان نیروی کار در عرصه‌های مختلف، بهره می‌گیرد.»
همچنین در تشریح موضع این تارنما با ارجاع به مواضع میرحسین تاکید شده است: «توجه به اقشار محروم از طریق تقویت اقتصاد ملی از اصول تعطیل‌ناپذیر جنبش سبز است. از همین رو، دستگیری از نیازمندان از طریق ایجاد شبکه‌های همیاری و تکفل و توانمندسازی آنان و نیز حمایت از فعالان عرصهٔ اقتصاد ملی در مقابل واردات بی‌رویهٔ کالاهای خارجی، از برنامه‌های عملی جنبش سبز خواهد بود.»
در این سایت هم چنین آخرین اخبار بحران های کارگری، تجمعات و اعتراضات کارگری، اخراج و تعدیل نیروی کار، نقد سیاست های خصوصی سازی و هدفمندی یارانه ها مشاهده می شود. بهای ارزاق عمومی اعم از گوشت و مرغ تا تخم مرغ ، برنج، حبوبات و دیگر اقلام نیز در این تارنما به روز می شود.

عمل زیبایی "خون‌آشام" برای درخشش بر فرش قرمز اسکار

مراسم اهدای جوایز اسکار تنها یک مراسم سینمایی نیست، یک رخداد صنعت مد نیز هست. بازیگران برای آن‌که بر فرش قرمز بدرخشند به انواع روش‌های زیبایی دست می‌زنند. جدیدترین آن‌ها یک عمل زیبایی پوست به نام "خون‌آشام" است.
در واپسین روزهای باقی‌مانده تا مراسم اسکار (۶ اسفند/ ۲۴ فوریه) در کنار اخبار سینمایی، خبرها در رابطه با لباس هنرمندان، به ویژه هنرمندان زن، هم تا آن‌جا زیاد است که گفته می‌شود اسکار به همان میزان ‌که یک مراسم سینمایی است، یک رویداد در عرصه صنعت مد نیز است.

با این تفاوت که یک ستاره در عرصه سینما در شب اهدای جوایز، جایزه خود را دریافت کند یا نمی‌کند. اما از زاویه مد یک رخداد ممکن است از روزها قبل تا روزها بعد و حتی در مواردی تا چندین سال بعد سرتیتر خبرهای مربوط به اسکار باشد.

ستاره‌های هالیوود تمام تلاش خود را به کار می‌گیرند تا در شب اسکار و بر روی فرش قرمز بدرخشند. به گزارش خبرگزاری رویترز، گاه اصرار به زیبایی جلوه‌های اغراق‌آمیزی به خود می‌گیرد، نظیر صرف ۲۵۰ هزار دلار برای لاک ناخن حاوی الماس سیاه یا استفاده از ماسک صورت ساخته شده از مدفوع پرنده‌ی ژاپنی.

چهره‌های سینما معمولا از نظر فعالیت‌هایی که در راستای زیباتر شدن انجام می‌دهند، همیشه کنجکاوی برانگیز‌ند حتی اگر این فعالیت‌ها نه اقداماتی تکنولوژیک و صنعتی که برگرفته از سنن کشورهای دور باشد. به‌عنوان مثال دمی مور، بازگیر زن ۵۰ ساله هالیوود، پیش از این تصدیق کرد که زالو بر پوستش گذاشته تا خونش را بمکد. گوئیت پالترو نیز زمانی با اثر حجامت بر کمر خود در عرصه عمومی ظاهر شد.

آنجلینا جولی نیز در سال ۲۰۱۱ از مدل خاصی از پدیکور سخن به میان آورد که پسرانش از آن استفاده کرده‌اند. در این روش ماهی‌ها پوست‌های مرده‌ی پا را می‌جوند. بنا بر گزارش‌ها، سایمون کاول هم بسته‌های کوچک اکسیژن همراه خود داشت تا ظاهرش را شاداب حفظ کند.

یک "خون‌آشام" برای جوان‌کردن پوست

امسال (۲۰۱۳) در حالی زمان برگزاری مراسم اسکار فرا می‌رسد که گفته می‌شود عمل‌های زیبایی وارد مرحله دیگری شده‌اند. عمل زیبایی پوست صورت معروف به "خون‌آشام" کاربرد زیادی یافته است. در این عمل خون بدن خود فرد به اعضای مختلف او نظیر صورت تزریق می‌شود تا چین و چروک برطرف شود و شادابی به پوست برگردد.

یک جراح پلاستیک که مطب‌اش در غرب لس‌آنجلس است، به رویترز گفته است که عمل زیبایی "خون‌آشام" شامل گرفتن خون از فرد، جدا کردن برخی از اجزای آن و ترکیب آن با پرکننده‌های پوستی و تزریق دوباره آن به پوست است.

وی می‌گوید که پاسخ پوست به ورود پرکننده‌ها فوری است اما مزایای بلندمدت این عمل، شکل‌گیری کولاژن جدید، حجم طبیعی و پوست سالم‌تر خواهد بود.

با این همه برای آن‌هایی که از سوزن خوردن به پوست خود گریزان‌اند نیز ظاهرا راه‌های دیگری وجود دارد. استفاده از مدفوع پرنده در این حالت به کمک می‌آید.

یکی از سالن‌های زیبایی گران‌قیمت در منهتن نیویورک به مراجعه‌کنندگان خود نوعی از ماسک صورت را پیشنهاد می‌کند که "گیشا" نام دارد. در این نوع درمان که یک ساعت به طول می‌انجامد مدفوع یک نوع پرنده ژاپنی به صورت پودر بر روی صورت فرد گذاشته می‌شود. این مدفوع توسط صاحب سالن زیبایی از ژاپن وارد می‌شود و به گفته او شامل آنزیم‌های طبیعی‌ای است که پوست را ترمیم می‌کنند.

به گفته این فرد، راه‌های بسیاری برای ترمیم پوست نظیر مصرف قرص‌های شیمیایی یا استفاده از دستگاه‌های مختلف وجود دارد. با این همه وی تاکید می‌کند: «اگر می‌خواهید درمان طبیعی‌تری داشته باشید، ماسک گیشا هم نتیجه عالی‌ای دارد. پوست مرده برداشته و رنگ پوست روشن‌تر می‌شود. شما می‌مانید و یک چهره درخشان.»

درباره مو هم روش‌های درمانی آرایشی عجیبی وجود دارد. یک آرایشگر ایرانی در سانتا مونیکا در کالیفرنیا از بیضه گاو نر برای ترمیم موی سر استفاده می‌کند. سمیرا آسمانی‌فر به رویترز می‌گوید که خانواده ایرانی او نسل به نسل با جوشاندن بیضه‌های گاو معجونی از پروتئین و هورمون تهیه می‌کردند که برای تقویت و ترمیم مو کاربرد داشت. به گفته وی، اکنون مشتری‌‌‌ها هم از ضخیم‌شدن و ترمیم موی خود خبر می‌دهند. برخی از آن‌ها نیز از رشد سریع‌تر مو می‌گویند.

ناخن‌های آغشته به الماس سیاه

درباره لباس و جواهرات ستاره‌ها روی فرش قرمز خیلی نظر و بحث پیش می‌آید. با این همه اغلب لباس‌ها و جواهرات برای استفاده ستاره‌ها بر فرش قرمز قرضی هستند م نه خریداری‌شده. بسیاری از طراحان هم برای آن‌که بازیگر لاغرتر و قدبلندتر بر فرش قرمز جلوه کند، روش‌های خاص خود را دارند.

یک طراح هنگ‌کنگی در کفش‌ها نوعی پاشنه‌ی داخلی غیرقابل دیدن می‌گذارد که قد استفاده‌کننده را با توجه به نوع کفش از ۵ تا ۱۲ سانتی‌متر بلندتر از واقعیت جلوه می‌دهد. برخی از لباس‌ها نیز از نوعی پارچه فشرده تهیه شده‌اند. کسی که این لباس‌ها را می‌پوشد، تا یک سایز لاغرتر از واقعیت به نظر می‌رسد.

اگر ستاره سینما مشکلی در هزینه‌کردن نداشته باشد، می‌تواند با لاک‌های ناخنی بر فرش قرمز ظاهر شود که در آن ۲۶۷ قیراط الماس سیاه می‌درخشد. یک طراح جواهرات در لس‌آنجلس به رویترز می‌گوید: «هیچ کار اشتباهی در این‌که باعث شوی کسی احساس زیبایی کند، مرتکب نمی‌شوی. ما پول خرج جنگ نمی‌کنیم. ما به کسی آسیب نمی‌رسانیم. تنها به یک زن این حس را می‌دهیم که ملکه است.»

عمل زیبایی "خون‌آشام" برای درخشش بر فرش قرمز اسکار

مراسم اهدای جوایز اسکار تنها یک مراسم سینمایی نیست، یک رخداد صنعت مد نیز هست. بازیگران برای آن‌که بر فرش قرمز بدرخشند به انواع روش‌های زیبایی دست می‌زنند. جدیدترین آن‌ها یک عمل زیبایی پوست به نام "خون‌آشام" است.

احمدی‌نژاد در جمع حامیان دولت: به‌زودی وضعیت دگرگون می‌شود

محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری اسلامی، در جمع "وبلاگ‌نویسان حامی دولت" که بعد از سخنان اخیر علی خامنه‌ای از او "راهبرد" خواسته بودند، گفته است: «این فشارها کوتاه مدت خواهد بود، به‌زودی وضعیت دگرگون خواهد شد.»

نماینده مجلس: طرح محدودیت گذرنامه برای زنان زیر ۴۰ سال منتفی شد

رئیس کمیسیون زنان و خانواده مجلس گفته است مصوبه مربوط به اعمال محدودیت برای صدور گذرنامه برای زنان مجرد زیر ۴۰ سال «منتفی شده است».رئیس کمیسیون زنان و خانواده مجلس گفته است مصوبه مربوط به اعمال محدودیت برای صدور گذرنامه برای زنان مجرد زیر ۴۰ سال «منتفی شده است».

به گزارش خبرگزاری مهر، فاطمه رهبر‌، رئیس کمیسیون زنان و خانواده مجلس، گفته است مصوبه‌ای که صدور گذرنامه برای زنان ایرانی مجرد زیر ۴۰ سال را به اجازه «ولی» آنان محدود می‌کرد، «منتفی شده است».

این نماینده مجلس گفته است: «زمان تصویب این طرح در کارگروه ما مخالف بودیم زیرا زنی با ۴۰ سال خود می‌تواند تصمیم‌گیری کند.»

بیش از سه ماه پیش در روز ۲۳ آبان کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران به ماده‌ای از لایحه گذرنامه رای داد که بر اساس آن، صدور گذرنامه برای زنان ایرانی مجرد زیر ۴۰ سال مشروط به موافقت رسمی «ولی قهری» آنان و در غیر این صورت «حکم حاکم شرع» می‌شود.

در قانون فعلی گذرنامه در ایران، همه افراد زیر ۱۸ سال برای دریافت گذرنامه به اجازه رسمی ولی یا قیم خود نیاز دارند اما درباره افراد بالای ۱۸ سال تفاوتی بین زنان و مردان نیست. در عین حال طبق قانون فعلی نیز زنان متاهل برای دریافت گذرنامه به اجازه رسمی همسر خود یا حاکم شرع نیاز دارند.

لایحه گذرنامه در فروردین ماه ۹۱ از سوی دولت به مجلس ارائه شده است.

با تصویب این قانون در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران، راه آن برای طرح در صحن علنی مجلس هموار شد. اما در هفته‌های بعد، این ماده از لایحه گذرنامه مایه اعتراض گسترده فعالان حقوق زنان در ایران شد و در رسانه‌های داخل ایران از این بخش از این لایحه انتقاد شد.

روز ۲۲ آذرماه سخنگوی فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی خبر داد که لایحه گذرنامه به دولت بازگردانده می‌شود تا بخش مربوط به محدودیت‌ها برای صدور گذرنامه برای زنان اصلاح شود.

لاله افتخاری در این باره گفت که فراکسیون زنان مجلس پیشنهاد داده‌ است که «لایحه اصلاح قانون گذرنامه و بحث خروج دختران و زنان برای اصلاح به دولت برگردد».

لاله افتخاری، نماینده اصولگرا و سخنگوی فراکسیون زنان در مجلس، همچنین گفت این لایحه با اصول ۲۰ و ۲۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی و با ماده ۱۰۱۲ قانون مدنی ایران «مغایرت» دارد.

اصل ۲۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی می‌گوید «همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.» اصل ۲۱ این قانون نیز می‌گوید «دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید». ماده ۱۰۱۲ قانون مدنی ایران نیز درباره «نحوه تعیین امین برای فرد غایب از طرف دادگاه و به درخواست مدعی‌العموم یا اشخاص ذی‌نفع» است.

انتقادها به این لایحه محدود به فعالان منتقد حکومت نبوده است. از جمله دبیرکل یکی از گروه‌های نزدیک به حکومت به نام «جامعه فاطمیون»، این طرح را «تبعیض‌آمیز» و «بدون توجیه» و از «اصل و بنیان نادرست» شمرده است.

طاهره رحیمی گفته است بر اساس قانون فعلی، دختر زمانی که عاقل، بالغ و رشیده شود مسئول اعمال خود است اما لازم است نمایندگان مجلس «به جای تصمیم‌گیری‌های شتاب‌زده، تدابیری بیندیشند که زنان بی‌سرپرست نباشند.»

این لایحه و ماده مناقشه‌برانگیز آن در حالی برای اصلاح به دولت بازگردانده شد که روز ۱۷ آذر معاون امور خانواده مرکز امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری ایران از آن دفاع کرد.

زهرا سجادی در این باره گفت که دختران نیز مانند زنان که حتی تا سن پنجاه سالگی باید با اجازه همسر گذرنامه بگیرند، باید از پدر خود اجازه دریافت کنند.

به گفته معاون مرکز زنان نهاد ریاست جمهوری، «اگر دختران از ۴۰ سالگی عقلشان کامل شده و می‌تواند خودش برای خروج از کشور تصمیم بگیرد، اما دختران زیر ۴۰ سال از نظر شرعی نیز مجاز نیستند که بدون اذن ولی گذرنامه دریافت و از کشور خارج شوند.»

حال رئیس فراکسیون زنان و امور خانواده در مجلس گفته است: «پس از بررسی‌های انجام شده متوجه شدیم که تعداد اندکی از خانم‌ها در خارج از کشور مرتکب تخلف شده‌اند که نهایتاً ۷۶ نفر هستند.»

به گفته فاطمه رهبر، این ۷۶ نفر «صلاحیت سفر به خارج بدون اجازه ولی را ندارند» ولی این مبنای اعمال محدودیت برای همه زنان ایرانی نمی‌شود.

نماینده مجلس: طرح محدودیت گذرنامه برای زنان زیر ۴۰ سال منتفی شد

رئیس کمیسیون زنان و خانواده مجلس گفته است مصوبه مربوط به اعمال محدودیت برای صدور گذرنامه برای زنان مجرد زیر ۴۰ سال «منتفی شده است».رئیس کمیسیون زنان و خانواده مجلس گفته است مصوبه مربوط به اعمال محدودیت برای صدور گذرنامه برای زنان مجرد زیر ۴۰ سال «منتفی شده است».

به گزارش خبرگزاری مهر، فاطمه رهبر‌، رئیس کمیسیون زنان و خانواده مجلس، گفته است مصوبه‌ای که صدور گذرنامه برای زنان ایرانی مجرد زیر ۴۰ سال را به اجازه «ولی» آنان محدود می‌کرد، «منتفی شده است».

این نماینده مجلس گفته است: «زمان تصویب این طرح در کارگروه ما مخالف بودیم زیرا زنی با ۴۰ سال خود می‌تواند تصمیم‌گیری کند.»

بیش از سه ماه پیش در روز ۲۳ آبان کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران به ماده‌ای از لایحه گذرنامه رای داد که بر اساس آن، صدور گذرنامه برای زنان ایرانی مجرد زیر ۴۰ سال مشروط به موافقت رسمی «ولی قهری» آنان و در غیر این صورت «حکم حاکم شرع» می‌شود.

در قانون فعلی گذرنامه در ایران، همه افراد زیر ۱۸ سال برای دریافت گذرنامه به اجازه رسمی ولی یا قیم خود نیاز دارند اما درباره افراد بالای ۱۸ سال تفاوتی بین زنان و مردان نیست. در عین حال طبق قانون فعلی نیز زنان متاهل برای دریافت گذرنامه به اجازه رسمی همسر خود یا حاکم شرع نیاز دارند.

لایحه گذرنامه در فروردین ماه ۹۱ از سوی دولت به مجلس ارائه شده است.

با تصویب این قانون در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران، راه آن برای طرح در صحن علنی مجلس هموار شد. اما در هفته‌های بعد، این ماده از لایحه گذرنامه مایه اعتراض گسترده فعالان حقوق زنان در ایران شد و در رسانه‌های داخل ایران از این بخش از این لایحه انتقاد شد.

روز ۲۲ آذرماه سخنگوی فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی خبر داد که لایحه گذرنامه به دولت بازگردانده می‌شود تا بخش مربوط به محدودیت‌ها برای صدور گذرنامه برای زنان اصلاح شود.

لاله افتخاری در این باره گفت که فراکسیون زنان مجلس پیشنهاد داده‌ است که «لایحه اصلاح قانون گذرنامه و بحث خروج دختران و زنان برای اصلاح به دولت برگردد».

لاله افتخاری، نماینده اصولگرا و سخنگوی فراکسیون زنان در مجلس، همچنین گفت این لایحه با اصول ۲۰ و ۲۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی و با ماده ۱۰۱۲ قانون مدنی ایران «مغایرت» دارد.

اصل ۲۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی می‌گوید «همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.» اصل ۲۱ این قانون نیز می‌گوید «دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید». ماده ۱۰۱۲ قانون مدنی ایران نیز درباره «نحوه تعیین امین برای فرد غایب از طرف دادگاه و به درخواست مدعی‌العموم یا اشخاص ذی‌نفع» است.

انتقادها به این لایحه محدود به فعالان منتقد حکومت نبوده است. از جمله دبیرکل یکی از گروه‌های نزدیک به حکومت به نام «جامعه فاطمیون»، این طرح را «تبعیض‌آمیز» و «بدون توجیه» و از «اصل و بنیان نادرست» شمرده است.

طاهره رحیمی گفته است بر اساس قانون فعلی، دختر زمانی که عاقل، بالغ و رشیده شود مسئول اعمال خود است اما لازم است نمایندگان مجلس «به جای تصمیم‌گیری‌های شتاب‌زده، تدابیری بیندیشند که زنان بی‌سرپرست نباشند.»

این لایحه و ماده مناقشه‌برانگیز آن در حالی برای اصلاح به دولت بازگردانده شد که روز ۱۷ آذر معاون امور خانواده مرکز امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری ایران از آن دفاع کرد.

زهرا سجادی در این باره گفت که دختران نیز مانند زنان که حتی تا سن پنجاه سالگی باید با اجازه همسر گذرنامه بگیرند، باید از پدر خود اجازه دریافت کنند.

به گفته معاون مرکز زنان نهاد ریاست جمهوری، «اگر دختران از ۴۰ سالگی عقلشان کامل شده و می‌تواند خودش برای خروج از کشور تصمیم بگیرد، اما دختران زیر ۴۰ سال از نظر شرعی نیز مجاز نیستند که بدون اذن ولی گذرنامه دریافت و از کشور خارج شوند.»

حال رئیس فراکسیون زنان و امور خانواده در مجلس گفته است: «پس از بررسی‌های انجام شده متوجه شدیم که تعداد اندکی از خانم‌ها در خارج از کشور مرتکب تخلف شده‌اند که نهایتاً ۷۶ نفر هستند.»

به گفته فاطمه رهبر، این ۷۶ نفر «صلاحیت سفر به خارج بدون اجازه ولی را ندارند» ولی این مبنای اعمال محدودیت برای همه زنان ایرانی نمی‌شود.

شهلا لاهیجی: ديگر اميدی به ادامه حيات فرهنگی نداريم

شهلا لاهیجی، نویسنده، ناشر و مترجم ایرانی شرايط انتشارت کتاب و ديگر عرصه‌های فرهنگی در ايران را بحرانی توصيف کرد.
 
خبرگزاری کار ایران (ایلنا) امروز پنج‌شنبه دوم بهمن‌ماه به نقل از شهلا لاهیجی، نویسنده، ناشر و مترجم ایرانی نوشت، "نزدیک به دو سال است کتابی را آماده کرده‌ام و تنها کار جمع‌بندی آن مانده که به دلیل همین مشکلات، از انجام‌ آن باز مانده‌ام."
 
مدیر انتشارات روشنگران و مطالعات زنان با اعلام این‌که "در طول یک سال اخیر نزدیک به دو سه کتاب منتشر کرده‌ایم"، افزود: "با این شرایط واقعاً ذهن من خالی است و توان جمع‌آوری و سامان دادن به چند اثرم را ندارم."
 
وی با بیان این‌که "من با سی و چند سال سابقه می‌دانم چه کتابی را می‌توان منتشر کرد"، تأکید نمود: "کتابی را که برای انتشار به وزارت ارشاد می‌سپارم، از فیلتر خودم عبور کرده و تمام خطوط قرمز را در نظر گرفته‌ام."
 

شهلا لاهيجی: ما دوران میرسلیم را هم دیدیم که با وجود تمام سختگیری‌ها، از لحاظ فرهنگی زنده ماندیم، اما الان دیگر امیدی نداریم که بتوانیم ادامه‌ حیات فرهنگی بدهیم

شهلا لاهیجی نخستین ناشر زن در ایران است که موفق شد در سال ۱۳۸۵ جایزه "آزادی نشر" را از سوی اتحادیه بین‌المللی ناشران در مراسم گشایش نمایشگاه بین‌المللی کتاب گوتنبرگ سوئد دریافت کند.
 
این نویسنده با اشاره به افزودن چند تبصره‌ به مصوبه ‌شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد صدور مجوز کتاب از سوی وزارت ارشاد، آن‌ها را مغایر با قانون اساسی دانست و گفت وزارت ارشاد خود نمی‌تواند قانون بگذارد.
 
لاهيجی گفت: "کتاب‌های مختلفی بوده که به موضوع خشونت در خانواده‌ها، خشونت اجتماعی، سن ازدواج و... پرداخته، اما مجوز انتشار دریافت نکرده‌اند."
 
وی با اعلام این نکته که "هیچ کس بر اساس این قانون نمی‌تواند برای صدور مجوز پیش از چاپ کتاب، بررسی و ممیزی انجام دهد"، تأکید کرد: "این‌که کجای یک کتاب حذف و اصلاح شود، سلیقه ممیز است."
 
این ناشر ممیزی و سانسورهای فعلی را نوعی "توهین" دانست و اضافه کرد: "اکنون برای یک مجوز ‌گاه نزدیک به شش ماه منتظر می‌مانیم و همین بلاتکلیفی امکان هر نوع برنامه‌ریزی را از ما می‌گیرد."
 
لاهیجی با اشاره به سایر مشکلات صنف نشر و کتاب گفت: "لیتوگرافی‌ها نیز عملا تعطیل شده‌اند و تیراژ کتاب‌ها به ۵۰۰ نسخه رسیده است."
 
وی توقف تولیدات فرهنگی یک جامعه را به معنای متوقف شدن مغز و "مرگ" آن جامعه عنوان کرد و افزود: "از جامعه کتاب‌خوان نباید ترسید، از جامعه‌ای که کتاب نمی‌خواند باید ترسید."
 
مدير انتشارات روشنگران در پايان گفت: "ما دوران میرسلیم را هم دیدیم که با وجود تمام سختگیری‌ها، از لحاظ فرهنگی زنده ماندیم، اما الان دیگر امیدی نداریم که بتوانیم ادامه‌ حیات فرهنگی بدهیم."
 
در چند سال اخیر، مسئولان اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به دلایل گوناگون یا اجازه انتشار بسیاری از کتاب‌ها در موضوعات مختلف را صادر نکردند و یا بسیاری از آثار را با سانسور و ایرادات فراوان مواجه کردند. همچنین در سال‌های اخیر مجوز نشر برخی آثار را نیز که قبلاً صادر شده بود، باطل کرده‌اند.
 
آذرماه گذشته بیش از یک‌صد تن از نویسندگان، شاعران و مترجمان ایرانی با انتشار متنی خواهان لغو فوری مجوز انتشار کتاب از سوی وزارت ارشاد و کلیه‌ مقررات و قوانین مربوط به آن شدند.
 
آن‌ها با اعلام این‌که نویسندگان باید بتوانند آزادانه بیندیشند و حاصل اندیشه و هنر خود را آزادانه عرضه کنند تأکید کردند: "حق مردم است که فارغ از هرگونه سانسور و فشار حکومتی به آثار ادب، هنری و اطلاعات دسترسی پیدا کنند و خود به داوری و نقد بپردازند."
 

دلیل "موجه" حصر موسوی و کروبی

اکبر گنجی

اکبر گنجی - دو سال از حصر زهرا رهنورد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی گذشت. رژیمی که آنان را در خانه‌ زندانی کرده، ادعاهایی در مورد نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ دارد.
 
نتایج مورد ادعای جمهوری اسلامی در انتخابات دوره دهم چنین بود:
محمود احمدی نژاد       ۲۴۵۲۷۵۱۶  رأی
میر حسین موسوی      ۱۳۲۱۶۴۱۱  رأی
محسن رضایی             ۶۷۸۲۴۰     رأی
مهدی کروبی                ۳۳۳۶۳۵     رأی
 
پس از اعلام نتایج انتخابات و اعتراض موسوی و کروبی به نتایج اعلام شده و متقلبانه خواندن انتخابات، تظاهرات اعتراضی در کلان شهرها و به خصوص تهران برپا شد. تظاهراتی که با شعار "رأی من کجاست" آغاز شد و با طرح شعارهای رادیکال ادامه یافت.
 
رژیم در واکنشی تند به این تظاهرات، به سرکوب مردم پرداخت و پس از گذشت ۸ ماه خیابان‌ها را از معترضان خالی کرد. این سرکوب از جمله شامل بازداشت،شکنجه، تیراندازی و کشتن ده‌ها نفر شد. آخرین اقدام رژیم در آن زمان، برگزاری تجمع ۹ دی ۱۳۸۸ بود که از آن تحت عنوان "حماسه ی ۹ دی" یاد می‌کنند.
 
اما اعتراض سیاسی به گونه‌های مختلف ادامه یافت و موسوی و کروبی همچنان می‌تاختند. حرکت اعتراضی  ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ واکنش تند زمام‌داران رژیم را به دنبال داشت. آیت‌الله جنتی در نمازجمعه ۲۹/۱۱/۸۹ گفت: "کاری که قوه قضاییه می‌تواند انجام دهد و من فکر می‌کنم که در اندیشه است که انجام بدهد، این است که ارتباط اینها را به کلی از مردم قطع کند. در خانه آنها باید بسته شود، رفت و آمدهایشان محدود شود، نتوانند پیام بدهند و پیام بگیرند و تلفن و اینترنت آنها باید قطع شود و در خانه خود باید زندانی شوند".
 
چند روز بعد موسوی و کروبی به همراه همسران خود  در خانه‌هایشان زندانی شدند. ماه ها گذشت و رژیم مدعی شد که فتنه را خفه کرده است. سرکوبگران حال سرشار از پیروزی می‌گفتند:
 

دلیل موجه حصر موسوی و کروبی پایگاه اجتماعی این دو است. رژیم تندترین و رادیکال‌ترین سخنان را "تحمل" می‌کند، اما "حرکت‌های جمعی" را مطلقا تحمل نمی‌کند. هرگونه حرکت سازمان‌یابی پیشاپیش سرکوب می‌شود، اما "فرد تنها" می‌تواند "حرف" بزند. چرا که حرف و سخن قدرت معینی دارد. کلام باید بتواند به عمل تبدیل شود.

الف- موسوی و کروبی آن ۱۳ میلیون رأی دهنده و معترضان را فریب داده بودند. پس از روشنگری‌های رهبری و افشای ماهیت سران فتنه و حرکت ضد دینی‌شان، آن ۱۳ میلیون رأی دهنده به کلی آب رفت و دیگر آنان مدافعی ندارند تا به دفاع از آنها بر خیزد.
 
ب- موسوی و کروبی پس از دو سال حصر، به هیچ وجه از مواضع خود عدول نکرده و حاضر به توبه و ندامت نیستند.
 
پرسش این بود و هست: چرا افرادی را که هیچ خطری برای نظام به شمار نمی روند، همچنان در منزلشان زندانی کرده‌اید؟ اگر پاسخ این است که آنان مرتکب جرم یا جرایمی شده‌اند، چرا آنان را در دادگاه محاکمه نمی‌کنید؟
 
اما پاسخ این بوده که محاکمه آنان به مصلحت نیست. آزادی آنان نیز به مصلحت نیست.
 
از همین پاسخ می‌توان به کاذب بودن مدعای آب رفتن طرفداران پی برد. مسأله این است: موسوی و کروبی همچنان دارای پایگاه اجتماعی‌اند و می‌توانند افراد را به حرکت در آورند.
 
اگر موسوی و کروبی فاقد پایگاه اجتماعی بودند، آیت‌الله خامنه ای اجازه می‌داد تا در حصر نامزد انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۹۲ شوند. موسوی یا کروبی در حصر تمام عیار هم برنده انتخابات خواهتد بود.
 
دلیل موجه حصر، پایگاه اجتماعی این دو است، وگرنه اینک در داخل ایران برخی افراد شجاع تندترین سخنان را علیه آیت‌الله خامنه ای ایراد می‌کنند، رژیم هم نمی‌کوشد آنان را به هر قیمت ساکت کند؛ نه از آن رو که هزینه خاموش کردن آنان از فایده‌اش برای حکومت بیشتر است و توانایی بسیج اجتماعی این
انسان‌های شجاع نیز چنان نیست که حساب هزینه و فایده رژیم را به شکل اساسی تغییر دهد.
 
رژیم تندترین و رادیکال‌ترین سخنان را "تحمل" می‌کند، اما "حرکت‌های جمعی" را مطلقا تحمل نمی‌کند. هرگونه حرکت سازمان‌یابی پیشاپیش سرکوب می‌شود، اما "فرد تنها" می‌تواند "حرف" بزند. چرا که حرف و سخن قدرت معینی دارد. کلام باید بتواند به عمل تبدیل شود.
 
ده ها تلویزیون و رادیوی فارسی زبان شبانه روز در حال اطلاع رسانی و ایراد رادیکال‌ترین سخنان  علیه جمهوری اسلامی هستند. هر فساد و جنایتی را به اطلاع مردم می‌رسانند، مردم را به سرنگونی رژیم فرا می‌خوانند، از تحریم‌های اقتصادی فلج کننده دفاع می‌کنند، حتی برخی از افراد و گروه‌ها، از تهاجم نظامی به ایران و وضع "منطقه پرواز ممنوع" در استان‌هایی از ایران سخن گفته‌اند.
 

بزرگ‌ترین سرمایه‌ای که موسوی و کروبی دارند، اعتماد بخش قابل توجهی از مردم ایران به صداقت آنان است. این سرمایه بالقوه قدرت تبدیل شدن به شبکه‌های اجتماعی بالفعل را دارد و حکومت بیش از هر چیز از بروز و ظهور همبستگی اجتماعی در میان مردم بیم دارد.

برخی دیگر از ضرورت تجزیه  ایران دفاع کرده و می‌کنند. همه این سخنان از طریق همین رسانه‌ها به گوش مردم ایران می‌رسد. اما فاقد قدرت بسیج کننده‌اند و البته این نشانه هشیاری مردم ایران نیز هست که نمی‌خواهند کشورشان به سرنوشت سوریه گرفتار شود.
 
آری، موسوی و کروبی، با دیگران تفاوت دارند. آن دو طی فرایندی اجتماعی دارای قدرت شدند. معنا و قدرت ساخته می‌شوند. آنان دارای ذاتی متفاوت از دیگران نیستند، آنان تغییر کردند، بر سر مواضع اصولی خود ایستادند، و هیچ فشاری موجب عقب نشینی شان نشد. شجاعت عنصر مهمی در قلمرو سیاسی است.
 
شجاعت شرط لازم است، اما شرط کافی نیست. عناصر دیگری هم باید بر این متغیر افزوده شوند تا فرد قدرتمند شود. یعنی از قدرت بسیج اجتماعی برخوردار شود. مهم‌ترین این عناصر اعتماد است. موسوی و کروبی بزرگترین سرمایه‌ای که دارند اعتماد بخش قابل توجهی از مردم ایران به صداقت آنان است. اعتماد هم اساس سرمایه اجتماعی و پیوندهای ماندگار در میان مردم است.
 
 اعتماد و پیوندهای ماندگار خمیرمایه شبکه های همبستگی و عمل سیاسی و فعالیت اجتماعی هستند. این سرمایه بالقوه موسوی و کروبی است که قدرت تبدیل شدن به شبکه‌های اجتماعی بالفعل را دارد و حکومت بیش از هر چیز از بروز و ظهور همبستگی اجتماعی در میان مردم بیم دارد.
 
حکومت هم‌چنین به خوبی از میزان اعتماد مردم به روسای قوای فعلی و دستگاه های فاقد استقلال آنان آگاه است. موازنه  قوا در این عرصه به نفع موسوی و کروبی و دوستداران تحول دموکراتیک، عدالت و آن نظام سیاسی است که کرامت انسان‌های واقعی را ارج می‌نهد.
 
مهم‌ترین سرمایه جنبش‌های سرکوب شده احساس پیروزی اخلاقی در میان هواداران آن‌هاست. حکومت ممکن است یک نبرد را در جنگی طولانی یا به قول خودش در نهم دی، برده باشد اما در جنگ اخلاقی و پیکار دراز مدت برای حفظ اعتماد مردم و مشروعیت قدرت خود شکست خورده است.
 
هر چه حصر موسوی و کروبی طولانی تر شود حکومت اعتماد مردم را بیشتر از دست خواهد داد و کفه ترازوی ضرر حکومت سنگین تر خواهد شد. چرا که ادامه این حصر نشانه  فقدان اعتماد به نفس حکومت و ترس آن از مردم است و مردم هم این را می‌فهمند.
 

آیت‌الله خامنه‌ای می‌تواند چنین بیندیشد که  موسوی  و کروبی اگر "فرصت" بیابند قادر به بسیج نیرو هستند، پس این فرصت را باید از آنان گرفت. اما نمی‌تواند از تبعات این تصمیم بگریزد که با این نوع محاسبه سیاسی، در واقع به اپوزیسیون مدافع حمله نظامی و تجزیه ایران "فرصت" می‌دهد و ترجیح سیاسی خود را برملا می‌کند. 

جمهوری اسلامی فاقد هرگونه توجیه اخلاقی یا حقوقی برای در حصر نگاه داشتن آنان است. اما این حصر از نظر دوام روش‌های استبدادی، دارای "دلیل موجه" است. حصر موسوی و کروبی موجه است، برای این که دارای پایگاه اجتماعی و قدرت بسیج اجتماعی‌اند.
 
اما آیا آیت‌الله خامنه‌ای حتما باید از ظرفیت بسیج اجتماعی مخالفانی بترسد که به دنبال جنگ داخلی و تشدید تحریم‌های فلج کننده نیستند، نمی‌خواهند قدرت ایران به عنوان کشور تقلیل یابد، به دنبال "منطقه پرواز ممنوع" و تجزیه و کشتار و آوارگی گسترده  مردم ایران و رسیدن به قدرت به هر قیمت نیستند؟
 
ادامه این حصر غیرعادلانه نشان خواهد داد که آیت‌الله خامنه‌ای کدام نوع اپوزیسیون و کدام مسیر تحول سیاسی را برای ایران ترجیح می دهد.
 
مخالفان حکومت و آیت‌الله خامنه‌ای از قضای روزگار بر سر دوراهی یک انتخاب قرار گرفته‌اند: سوریه و لیبی و عراق از یک سو و گذر به نظامی دمکراتیک‌تر از نوع آفریقای جنوبی و شیلی از سوی دیگر.
 
سیاست آمریکا مدیریت منازعات منطقه از همان نوعی است که در دو سال گذشته در سوریه شاهد بوده‌ایم. آمریکا در حال حاضر دیگر مثل گذشته قادر به لشگرکشی و ایفای نقش فصل‌الخطاب در مناقشات منطقه‌ای نیست و ملاحظه‌های نهایی‌اش تا این لحظه این است که نتیجه این منازعات برتری کیفی اسرائیل را در موازنه قوای منطقه‌ای تغییر ندهد و گروه‌های افراطی به سلاح‌های پیشرفته یا تسلیحات کشتار جمعی دست پیدا نکنند.
 
همه چیز دیگر در وضعیتی سیال و مبهم قرار دارد. قدرت‌های سلفی‌پرور منطقه (عربستان سعودی، قطر، و...) هم به دنبال بسط نفوذ خود و دور کردن بحران و اعتراض سیاسی از درون مرزهای خود و تلاش برای حذف متحدان ایران از صفحه سیاسی منطقه به قیمت تحمیل جنگ داخلی‌اند.
 
 آیا کاهش مستمر سرمایه مشروعیت سیاسی نظامی که درگیر بحران‌های جدی داخلی و خارجی و مذاکرات حساس سیاسی بر سر برنامه هسته‌ای است موضع آیت‌الله خامنه‌ای و نظام سیاسی کنونی را در این نوع مذاکرات و در توازن قوای منطقه‌ای که در حال دگرگونی اساسی به ضرر ایران است، تقویت خواهد کرد؟
 
 آیت‌الله خامنه‌ای می‌تواند چنین بیندیشد که  موسوی  و کروبی اگر "فرصت" بیابند قادر به بسیج نیرو هستند، پس این فرصت را باید از آنان گرفت. اما نمی‌تواند از تبعات این تصمیم بگریزد که با این نوع محاسبه سیاسی در واقع به اپوزیسیون مدافع حمله نظامی و تجزیه ایران "فرصت" می‌دهد و ترجیح سیاسی خود را برملا می‌کند. مردم ایران هم می‌فهمند که کیست که اپوزیسیون مرجح خود را تعیین می‌کند.

در باب کارآمدی محمود احمدی نژاد

در طول هشت سال، غربی ها از دشمنی با محمود احمدی نژاد لذت بردند. رئیس جمهوری ایران که توسط ولی فقیه علی خامنه ای تا خط مقدم به جلو رانده شده بود، پیش از اولین حکمش در ۲۰۰۵ با گفتن اینکه ایرانی ها برای دموکراسی انقلاب نکرده اند، برای برانگیختن حسرتِ دورانِ رئیس جمهور پیشین، یعنی محمد خاتمی آرام و انعطاف پذیر، از هیچ تلاشی فروگذار نکرد.
خاتمی هشت سال مظهر روزهای مطلوب تر جمهوری اسلامی بود، نه نظامی به دنبال اصلاحات انقلابی بلکه در ظاهر قائل به ارزش گفتگوی تمدن ها، مفهومی به غایت سازگار با مذاکره. با محمود احمدی نژاد و بیزاری اش از جبهه اصلاحات، با موعودگرایی افراطی و یهودستیزی بیمار گونه اش، ایران یک اندیشمند را در ازای یک مجری اوامر مبادله کرد و مسائل بار دیگر شفاف شدند. آیا غربی ها اشتباه کردند؟ آیا آنها آنقدر کور شده بودند که متوجه نشوند که پشتِ یک تدارکاتچی خنثی، تجسد منحصر به فردی از کاوه آهنگر نشسته، قهرمان افسانه های ایرانی، حامی ضعفا (به طور مشخص هوادارانش) و مدافع منافع عمومی (در شرایطی که به معنی نفع خودش باشد)؟ آیا توان رئیس جمهوری را در ناخواسته رشد دادن نظام دست کم گرفته بودند؟ رشدی مختصر با نتیجه ای کارا: انفجاری از درون. علی خامنه ای، رئیس واقعی دولت و مظهر نظریه «ولایت فقیه» بعنوان ستون ایدئولوژیک رژیم، باید هر روز به خاطر سوزاندن بخش مهم سرمایه سیاسی اش به خود لعنت بفرستد. با حمایت همه جانبه از دست نشانده اش در ۲۰۰۹ که با دستکاری واضح پیروزی نخست وزیر سابق؛ میر حسین موسوی، به انتخاباتی جنجالی ختم شد. موسوی که خود بعنوان یک تدارکاتچی سابق، مانند نوشدارو پس از مرگ سهراب به جرگه مخالفین پیوست. (به زودی دو سال می شود که او در حصر خانگی به سر می برد.) چهار سال از اعتراضات خیابانی جنبش «سبز» به نتایج انتخابات می گذرد، اعتراضاتی که با بیرحمی سرکوب شد. در طول این چهار سال شاهد فاصله گرفتن لحظه به لحظه احمدی نژاد از رهبر بودیم که متعاقبا جایگاهش از کسی که تحت حمایت رهبر است به قربانی رسمی جمهوری اسلامی تغییر پیدا کرد. دشنام ها، توهین های عمومی و کمپین مطبوعات می بایست کار او را یکسره می کردند، اما موفق نشدند. زین پس، تسویه حساب های دو گروه آشتی ناپذیر در بطن نهادها صورت می گیرد، جلوی چشم همه. کدام رژیم استبدادی را سراغ دارید که در آن، مانند آنچه در دوم فوریه گذشت، یک رئیس جمهوری در مقابل مجلسی که از او متنفر است، متن یک مکالمه خصوصی ضبط شده تلفنی را بخواند که موقعیت مقام ارشد قوه قضائیه که خودش برادر رئیس مجلس و از نزدیکان رهبر است را به خطر بیندازد؟ همسایگان عرب که خود جواب فتنه را با تصفیه های خونین می دادند در مقابل چنین وضعیتی متحیر مانده اند.

توازن قدرت دیگر به سود رئیس جمهوری نیست که او حالا رهبر، نهاد قدرتمند نظامی سپاه پاسداران و همچنین مجلس را در مقابل دارد. شانس او برای نگه داشتن قدرت از طریق یکی از نزدیکانش در انتخابات ژوئن ضعیف است. شورای نگهبان قانون اساسی که دانه های سالم را از میان خوشه نامزدهای مجاز برای رقابت جدا می کند، بی شک متحدان او را کنار خواهد گذاشت. روندی که می تواند با مشاور و فامیل سببی اش یعنی اسفندیار رحیم مشائی، آغاز شود. اما احمدی نژاد تا انتها به بر هم زدن قواعد بازی ادامه خواهد داد.

ماه هاست قانون برکناری یا زندان حاکم است، همچنان که برای چند ساعت از دوشنبه تا سه شنبه، سعید مرتضوی دادستان سابق تهران را هدف گرفت که حکم فوکیه تنویل (Fouquier-Tinville) (دادستان عمومی در زمان انقلاب فرانسه) را برای رئیس جمهوری داشت و از نزدیکان او بود. در مقایسه با نزاع های حال حاضر تهران، تبلیغات منفی آخرین کمپین ریاست جمهوری آمریکا به نمایشی کمدی می ماند. توازن قدرت دیگر به سود رئیس جمهوری نیست که او حالا رهبر، نهاد قدرتمند نظامی سپاه پاسداران و همچنین مجلس را در مقابل دارد. شانس او برای نگه داشتن قدرت از طریق یکی از نزدیکانش در انتخابات ژوئن ضعیف است. شورای نگهبان قانون اساسی که دانه های سالم را از میان خوشه نامزدهای مجاز برای رقابت جدا می کند، بی شک متحدان او را کنار خواهد گذاشت. روندی که می تواند با مشاور و فامیل سببی اش یعنی اسفندیار رحیم مشائی، آغاز شود. اما احمدی نژاد تا انتها به بر هم زدن قواعد بازی ادامه خواهد داد. زیان های ناشی از این نبرد برادرکُش تا همین جای کار هم مخرب بوده اند. با انتقاد مستمر از چشم پوشی نظام قضائی در برابر فساد، آنجا که به دشمنانش مربوط می شود، همچنین با درخواست تحریک آمیز بازدید از زندان اوین یعنی محل پوسیدن زندانیان سیاسی و البته به تازگی چند تن از دوستان او، رئیس جمهوری توانسته اکثریت خاموش؛ این رای دهندگان روستایی و عامی طرفدارش را، قانع به منحرف شدن انقلاب کند. از طرف دیگر، تلاش بی سابقه رهبر معظم در دعوت از سربازان دو جبهه به منطق گرایی، او را تا مقامِ رئیسِ به چالش کشیده شده یک جناح پایین آورده و خطر آن می رود تا از سوی دیگر آسیبی جبران ناپذیر به مقامی وارد کند که تا زمانی که او هدایت کشور را پس از مرگ روح الله خمینی در ۱۹۸۹ به دست گرفت، خود را بعنوان امری بدیهی تحمیل نکرده بود. فرای این نمایش هیجان انگیز که با برافتادن پرده ای عظیم جریان دارد، این تضعیف ممکن است موجب ایجاد سدهای پی در پی شود. بیش از هرچیز بیم آن می رود که انتخابات ریاست جمهوری آتی خالی از هرگونه سودی باشد. انتخاباتی که هر چند همیشه در بند نظارت بوده اما گاهی چون در ۲۰۰۹ سرریز شده و جدی ترین لرزش رژیم را رقم زده است. در برابر دو نیروی شر که به نظر رهبر این اصلاح طلبان اخیر هستند و مفهوم مشارکت در انتخابات را زیر سوال برده اند و نزدیکان محمود احمدی نژاد، رهبر ممکن است عرصه را از همیشه تنگ تر کند. شاید تا آنجا که انتخاب رئیس جمهوری را به مجلسی فرمانبردار واگذار کند. جنگ درونی ایران بیش از همه برای آمریکا بی گاه است که به تازگی پیشنهادی برای گفتگو با رژیم بر سر برنامه ی هسته ای و امکان وجود ابعاد نظامی آن ارائه داده است. پیامد این مذاکرات، دست کشیدن تهران از غنی سازی اورانیوم خواهد بود که آن را حق مسلم می خواند. اقدامی که به مثابه خطرکردنی بی مانند تلقی خواهد شد و انتقاداتی را در پی خواهد داشت. رهبر ایران که چنین دچار بی مهری رقبایش است، بر فرض تمایل به مذاکره، آیا می تواند این جام را به سلامت بنوشد؟ * از: ژیل پقی / در:لوموند

برآشفتگی وزارت ارشاد

وزارت ارشاد ایران جعفر پناهی را تهدید می کند. دلیل این تهدید این است که پناهی به فیلم سازی ادامه می دهد و جایزه نیز می برد.
جواد شمقدری اصلاً کیست؟ او در وزارت ارشاد معاون امور سینمایی است. مجموعه ای از موضوع های مهم را باید سر و سامان بدهد: در «کشور دینی» چه واکنشی نشان داده می شود که در سال ۲۰۱۲ جایزۀ اسکار برای بهترین فیلم به زبان خارجی دست برقضا به «نادر و سیمین» که یک فیلم انتقادی اجتماعی است داده شد؟ موضوع دوم به آلمان مربوط می شود. شمقدری به این مسئله واکنش نشان داد که در جشنوارۀ فیلم برلین فیلم «پرده» از جعفر پناهی و کامبوزیا پرتوی نشان داده شد و جایزۀ خرس نقره ای را برای فیلمنامه گرفت. رسانه های ایرانی از قول شمقدری می نویسند: «در ایران باید فیلم با اجازه ساخته و نیز با اجازه به خارج فرستاده شود، از اینرو تولید و نمایش این فیلم غیرقانونی و در نتیجه جرم است.» وی اضافه کرد تاکنون صبر نشان داده شده است: «اما نه ما بلکه نیروی انتظامی مسئول این موارد است.» شمقدری با این حرف عملاً خواستار تعقیب کیفری پناهی شده است. برای یادآوری: پناهی به زندان و بیست سال ممنوعیت از شغل کارگردانی محکوم شد. این ممنوعیت زیر پا گذاشته شد، «پرده» در کنار دریای خزر ساخته و بعد به خارج قاچاق شد. پرتوی اجازه یافت به برلین برود، پناهی نه. جوابی به اظهارات شمقدری را پناهی در عمل با فیلم ماقبل آخرش که در سال ۲۰۱۱ در کن نمایش داده شد داده است. این فیلم «این فیلم نیست» نام دارد. وقتی فیلمی فیلم نیست نمی تواند ساخت آن غیرقانونی باشد. اما «پرده» چیست؟ یک اظهار نظر سیاسی که از وسایل سمعی و بصری استفاده می کند؟ نه. جعفر پناهی به این دلیل نیز به معروف ترین قربانی سینماییِ حکومتِ ایران تبدیل شده که پی برده موقعیت حساس کنونی اش به گونه ای است که بتوان دربارۀ آن فیلم ساخت – حالا اگر نیز همچون فیلم بزرگی مانند «بانو» نباشد که کارگردان فرانسوی لاک بسون دربارۀ زن آزادیخواه برمه ای آنگ سان شوچی ساخته است. پناهی تقابل را در عرصۀ خود سینما انجام می دهد، سینمایی که خود را در جهتی تغییر می دهد که امکان حمله به آن را از مقامات می گیرد. شمقدری احتمالاً می داند میزان فشاری که علیه سینما لازم است نه دیگر امکان پذیر و نه منطقی است. از این جهت حرف هایش تا حدوی شبیه انجامِ وظیفۀ کلامی است. در عین حال پناهی باید نگران باشد که برایش گرفتارهای جدید ایجاد شود. بازی موش و گربه ادامه پیدا می کند. * از: بِرت رِبهاندِل / در: دی تاگس تسایتونگ عکس: dpa

حمله هوایی ترکیه به کردهای مسلح در آستانه مذاکره با اوجالان

ارتش ترکیه مواضع نیروهای حزب کارگران کردستان ترکیه را بمباران کرد. این حمله کمی پیش از رسیدن موعد دیدار رهبران کرد ترکیه با عبدالله اوجالان، رهبر زندانی «پ ک ک» صورت گرفت. دیداری که قرار بود به حل مسئله کردها کمک کند.
فرستنده تلویزیونی سی سی ان ترک (CNN-Türk) خبر داد که هشت جنگنده ارتش ترکیه مواضع نیروهای مسلح «پ ک ک» (حزب کارگران کردستان ترکیه) را در کوه‌های منطقه قندیل هدف حملات خود قرار دادند. این حملات روز پنج‌شنبه (۳ اسفند/۲۱ فوریه) یعنی درست دو روز مانده به تاریخی رخ داده که است بود رهبران کرد ترکیه با عبدالله اوجلان گفتگو کنند. هدف این گفتگوها حل مسالمت‌آمیز مسئله کردهای ترکیه است.

منطقه قندیل واقع در ۱۰۰ کیلومتری مرز جنوبی ترکیه، مقر اصلی نیروهای مسلح «پ ک ک» است. بنابر گزارش فرستنده تلویزیونی «سی ان ان ترک» تصاویر هواپیماهای تجسسی بی سرنشین نشان داده‌اند که نیروهای مسلح حزب کارگران کردستان ترکیه مجددا به این منطقه بازگشته‌اند. این نیروها در گذشته بر اثر حملات هوایی از منطقه قندیل رانده شده بودند.

عبدالله اوجالان، رهبر حزب کارگران کردستان ترکیه از سال ۱۹۹۹ زندانی است. او به دنبال اعلام آمادگی برای حل بحران کردهای ترکیه ، از ماه دسامبر گذشته مذاکره با نیروهای امنیتی ترکیه را آغاز کرد. بحرانی که ۳۰ سال از عمر آن می‌گذرد.

پس از مجادلات بسیار، بالاخره هفته گذشته نخست وزیر ترکیه با دیدار سه تن از رهبران حزب کردی "آزادی و دموکراسی" با عبدالله اوجالان رهبر زندانی حزب‌کارگران کردستان ترکیه موافقت کرد.

قرار بر این است که سه تن از رهبران این حزب روز شنبه (۵ اسفند/۲۳ فوریه) به زندان ایمرالی، جایی که اوجالان در آن نگهداری می‌شود بروند. برنامه دیدار این است که اوجالان در ملاقات با این سه تن که نمایندگان مجلس ترکیه هستند، درباره شرایط رسیدن به یک صلح گفتگو کند. بنابر گزارش‌ها احتمال داده می‌شود که عبدالله اوجالان فراخوان آتش بس بدهد.

ضرورت اصلاحات در ترکیه

ضرورت اصلاحات در قوانین ترکیه، چه در زمینه حقوق کردها و چه سایر آزادی‌ها، از جمله آزادی مطبوعات و حق بیان، یکی از مطالبات دائمی از حکومت ترکیه است. اصلاحاتی که تاکنون تنها وعده داده شده و قدم‌های ناچیزی در راه آن برداشته شده است.

گام برنداشتن ترکیه در مسیر این اصلاحات در عین حال مانعی برسر پذیرش این کشور به اتحادیه اروپا بوده و هست. قرار است آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان در سفر روز یک‌شنبه (۷ اسفند/۲۵ فوریه) به ترکیه درباره مناسبات دو کشور و هم‌چنین روند عضویت کامل ترکیه در اتحادیه اروپا با عبدالله گل و رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور و نخست‌وزیر ترکیه گفتگو کند.

اصلاح «قوانین ضد ترور»

گزارشگران بدون مرز از صدراعظم آلمان خواسته‌اند در سفرش به ترکیه بر اصلاحات در قوانین «ضد ترور» پافشاری کند. به گفته گزارشگران بدون مرز، هر انتقادی از دولت، ارتش و سیاست ترکیه در قبال کردها، باعث می‌شود که یک خبرنگار سر از زندان درآورد. گزارشگران انتقاد می‌کنند که این رفتار شایسته حکومتی نیست که خود را «پیشتاز دمکراسی در منطقه» می‌نامد.

کریستیان میر، رئیس گزارشگران بدون مرز در برلین گفته است که صدراعظم آلمان باید در گفتگوهای خود با رهبران ترک تاکید کند که اصلاحات وعده داده شده، نباید سطحی و نیمه‌کاره باقی بمانند. وی همچنین از مرکل خواسته است که در سفرش به ترکیه خواهان آزادی روزنامه‌نگاران دربند شود. روزنامه‌نگارانی که به گفته وی بدون سند و مدرک قابل استناد به زندان افتاده‌اند.

«قوانین ضد ترور» یا قوانین ضد خبررسانی آزاد؟

سعدالدین ارگین، وزیر دادگستری ترکیه در هفته‌های گذشته از به جریان افتادن طرحی برای اصلاح «قوانین ضد ترور» خبر داد. گزارشگران بدون مرز سال‌هاست که به این قوانین به عنوان مهم‌ترین سد راه آزادی مطبوعات و آزادی بیان انتقاد می‌کنند.

بنا بر اصلاحات وعده داده شده، قرار است «قوانین ضد ترور» دیگر شامل عقاید انتقادی نشود، بلکه تنها معطوف به مواردی شود که پای اقدامات خشونت‌آمیز در میان باشد.

یکی از مواردی که به آن انتقاد می‌شود این است که بنا بر ماده ۲۱۵ قوانین جنایی ترکیه خطاب قرار دادن عبدالله اوجالان با واژه «آقای محترم» مصداق تمجید از او به شمار می‌رود! گزارشگران بدون مرز هم‌چنین به ماده ۳۱۸ اشاره می‌کنند. این ماده در مورد مجازات‌هایی است که به دلیل انتقاد به نیروهای مسلح ترکیه اعمال می‌شود.

گزارشگران بدون مرز تاکید می‌کنند که اصلاحات وعده داده شده باید گسترده و همه‌جانبه و با جزییات کاملا روشن باشند تا هر دادستانی نتواند بنا به سلیقه خود این اصلاحات را بی‌اثر کند.

دادگاه‌های طولانی و غیرعلنی

تاکنون قوانین بسیاری دست نخورده باقی‌مانده‌اند. از جمله ماده مربوط به مجازات انتقاد از نهادهای دولتی. قوانین بسیاری نیز برای سانسور اینترنت و آزادی بیان وجود دارد که باید اصلاح شوند. نبود دادگاه‌های علنی و طولانی بودن روند رسیدگی به پرونده روزنامه‌نگاران نیز یکی از اهرم‌های خارج کردن رسانه‌ها و خبرنگاران منتقد از صحنه فعالیت رسانه‌ای است.

نمونه بارزی از اعمال فشار بر روزنامه‌نگاران، زندانی کردن فوزون اردوغان، سردبیر «رادیو آزادی» است. رادیویی که به خاطر طرفداری از کردها زیر تیغ رفت. به وی اتهام زده شده که با فعالیت‌های حرفه‌ای خود، به اتحاد تروریست‌ها یاری رسانده است. او شش سال است که در حبس بسر می‌برد و دادگاه‌ رسیدگی به پرونده او تنها چند روز در سال برگزار می‌شود. دادگاه هنوز هیچ مدرکی دال بر صحت اتهام زده شده به فوزون اردوغان ارایه نداده است.

در حال حاضر ۷۱ روزنامه‌نگار در زندان‌های ترکیه در بازداشت بسر می‌برند. گزارشگران بدون مرز بیش از همه نگران سرنوشت همکاران رسانه‌های چپ و طرفدار کردهای ترکیه است.

حمله هوایی ترکیه به کردهای مسلح در آستانه مذاکره با اوجالان

ارتش ترکیه مواضع نیروهای حزب کارگران کردستان ترکیه را بمباران کرد. این حمله کمی پیش از رسیدن موعد دیدار رهبران کرد ترکیه با عبدالله اوجالان، رهبر زندانی «پ ک ک» صورت گرفت. دیداری که قرار بود به حل مسئله کردها کمک کند.

Explosions in Indian City Kill at Least 10

At least ten people have been killed in a series of explosions in the southern Indian city of Hyderabad.

Police reported that at least two bomb blasts occurred minutes apart outside a movie theater and near a bus stop in crowded areas of the city.

Hyderabad has a population of nearly 7 million people.

Earlier this month, India hanged a Kashmiri man for a deadly attack on the country's parliament in 2001. The execution sparked clashes in Kashmir between protesters and police in which ...

استقبال از حضور تیم کشتی آمریکا در تهران

تیم کشتی آمریکا برای شرکت در مسابقات کشتی وارد تهران شده است. ریچ بندر، مدیر اجرایی فدراسیون کشتی آمریکا، در تهران در گفت و گو با خبرنگاران گفت: «ما رابطه ای عمیق و طولانی با فدراسیون کشتی ایران داریم و این رابطه در آینده نیز ادامه خواهد یافت. امیدواریم تیم کشتی ایران در مسابقات روز جهانی کشتی که ۱۶ مه در نیویورک برگزار می شود، حضور یابد.»

اعضای فدراسیون های کشتی ایران و آمریکا می کوشند تا با همکاری یکدیگر، برای بقای مسابقات کشتی در رقابت های المپیک بکوشند. کمیته بین المللی المپیک ...

Explosions Rock Southern Indian City, Killing at Least 10

At least two explosions rocked a crowded market-place in the southern Indian city of Hyderabad on Thursday killing at least 10 people and injuring 50, a senior government official said.

Television channels said as many as 15 people may have been killed in the explosions. "We have been in touch with state government officials,'' R.K. Singh, the top bureaucrat in the federal interior ministry, told reporters in New Delhi.  "Ten people were killed and 50 ...

شیوخ امارات شاهکار معماری ایرانی را دزدیدند + تصاویر

رنامه ای که می توان آن را "خیانت آمیز ترین اقدام علیه هویت ملی ایران" دانست تلاش گستاخانه شیوخ امارات برای "ثبت جهانی بادگیر ایرانی" با عنوان "بادگیر و میراث عربی" در سازمان ملل متحد می باشد. هم اکنون مراحل اصلی این پروژه با جدیت توسط این کشور پیگیری شده است و عنقریب این دزدی آشکار به رسمیت خواهد رسید.

چندین سال است که اعراب حوزه خلیج فارس و به خصوص کشور امارات متحده عربی چشم طمع به آب و خاک سرزمین ایران دوخته اند این رفتار نابجا از تغییر نام خلیج فارس آغاز شد و سپس نوبت به جزایر سه گانه رسید. اما این زیاده خواهی به همین جا ختم نشد و این بار، اعراب، یکی از قدیمی ترین و بومی ترین دانش ایرانی را به یغما برده اند. با ۲۲ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش دانش و فناوریلینک مستقیم

بقایای یک کوشک ساسانی در نزدیکی کوهدشت از خاک بیرون کشیده شد

با کاوش‌های باستان‌شناختی در نزدیکی کوهدشت در غرب ایران، بقایای یک بنای دوره ساسانی از خاک بیرون کشیده شده که احتمالا یک «کوشک» بوده است. کوشک عموما به کاخ‌ها و قصرهای کوچک گفته می‌شود.

به گزارش خبرگزاری مهر، این بنای تاریخی در محوطه قلعه‌گوری سیمره در ۷۰ کیلومتری جنوب‌غرب شهرستان کوهدشت در غرب ایران کشف شده است.

طبق این گزارش، از این کوشک پنج اتاق مرتبط به هم، دو اتاق ستون‌دار و یک حیاط کشف شده است.

در این محوطه همچنین سفالینه‌های ساده، لعاب‌دار، مزین به نقوش کنده و برجسته، گچ‌بری‌های نفیس با نقوش هندسی، گل و بوته، انسانی و حیوانی نیز کشف شده‌اند.با ۲۹ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش هنر و ادبیاتلینک مستقیم

«خانواده وکلای زندانی درویش‌ها، با آنان ملاقات کردند»

خبر / رادیو کوچه
صبح روز پنج‌شنبه سوم اسفندماه، وکلای زندانی درویش‌های گنابادی که مدت ۳۷ روز را در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ به صورت ممنوع الملاقات سپری کرده‌اند، ملاقات کوتاهی با خانواده‌های خود داشتند.
به گزارش «سایت مجذوبان نور» وابسته به درویش‌های نعمت‌اللهی گنابادی، این ملاقات که تنها شامل پدر، مادر و یا همسر زندانیان می‌شد، در شرایط امنیتی و در حضور ماموران صورت پذیرفته و تنها چند دقیقه به طول انجامید.

ماه گذشته گزارش‌هایی از ضرب و شتم این افراد توسط بازجوها منتشر شده بود. وکلای درویش‌های گنابادی زندانی، اعلام کرده بودند که به دلیل تخلفات قضایی قاضی صلواتی حاضر به حضور در دادگاه نیستند. این زندانیان عقیدتی اواخر دی‌ماه گذشته در نامه‌ای به دادستان انتظامی قضات، از «ابوالقاسم صلواتی» شکایت کرده و خواستار رسیدگی به تخلفات وی شده بودند.
بیشتر بخوانید:
«نامه سی زندانی سیاسی در دفاع از حقوق درویش‌ها»
«توهین و ضرب و شتم درویش‌های گنابادی در زندان»
«نامه درویش‌های گنابادی به رهبر جمهوری اسلامی»

ازدواج در سن پايين در ایران به مرز هشدار رسید

در سه ماهه نخست سال جاری ازدواج ۹ هزار و ۸۶۳ دختر و پسر کمتر از ۱۵ سال در ایران ثبت شده است.
 
روزنامه ابتکار در گزارشی نوشته است، آمارهای سازمان ثبت احوال ایران نشان می‌دهد در یک دوره سه ماهه سال جاری ازدواج ۱۲ هزار و ۸۸ دختر و پسر کمتر از ۲۰ سال به ثبت رسیده که ۹ هزار و ۸۶۳ زوج آن‌ها کمتر از ۱۵ سال سن داشته‌اند.
 
بر اساس اعلام سازمان ثبت احوال، در سال گذشته ۲۹ هزار و ۸۳۱ دختر و پسر کمتر از ۱۵ سال در ایران با یکدیگر ازدواج کرده بودند. این آمار نشان می‌دهد، پایین‌ترین میزان ازدواج زودهنگام متعلق به شهر تهران و بیشترین آن مربوط به مناطق روستایی استان‌های اصفهان و سیستان و بلوچستان بوده است.
 
فرشید یزدانی، عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان دی‌ماه سال جاری در این زمینه به خبرگزاری مهر گفته بود: "در سال ۱۳۸۹ خورشیدی ۴۲ هزار ازدواج کودک ۱۰ تا ۱۴ سال در ایران ثبت شده است."
 
وی افزوده بود: "آخرین سرشماری انجام شده در سال ۸۹، نشان می‌دهد که ۳۴۲ هزار کودک زیر ۱۸ سال در کشور ازدواج کرده‌اند."
 

بر پایه این گزارش از سال ۸۴ تا ۸۹ ازدواج و طلاق در میان کودکان حدود ۴۵ درصد افزایش یافته است

بر پایه این گزارش از سال ۸۴ تا ۸۹ ازدواج و طلاق در میان کودکان حدود ۴۵ درصد افزایش یافته است.
 
شهریور امسال احمد تویسرکانی، رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک ایران گفت در سال گذشته ۷۵ مورد ازدواج دختر و پسر با سن کمتر از ۱۰ سال در تهران ثبت شده است.
 
در همین حال، احمد قشمی، مدیرکل ثبت احوال استان تهران، دی‌ماه آمار تویسرکانی را رد کرده و به خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گفته بود: "قطعاً آمار منتشرشده متعلق به استان تهران نبوده و در کشور به ثبت رسیده است."
 
سازمان ثبت احوال اعلام کرده است در سال ۸۵ بیش از ۳۳ هزار و ۴۰۰ دختر زیر ۱۵ سال ازدواج کردند که این میزان در سال ۱۳۸۹ به ۴۳ هزار و ۴۵۰ مورد رسیده است.
 
به گفته کار‌شناسان، تعداد ازدواج‌های کودکان به دلیل رسم‌های سنتی در مناطق روستایی بیشتر از نقاط شهری است اما بر اساس آمار‌ها با توجه به مهاجرت روستاییان به شهر‌ها آمار ازدواج کودکان در نقاط شهری ۵۵ درصد و در روستا‌ها ۴۵ درصد است.
 
سازمان ثبت احوال ایران می‌گوید علت افزایش آمار ازدواج‌های زودهنگام در استان‌ها‌ی جنوبی و مرزی در چند سال اخیر، ثبت ازدواج‌های شرعی در فاصله سال‌های ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ بوده است که برای برخورداری از امکانات و تسهیلات اجتماعی نظیر دریافت یارانه، سهام عدالت، دریافت گذرنامه برای سفرهای زیارتی بوده است. فرشید یزدانی نیز مهم‌ترین دلیل ازدواج کودکان ۱۰ تا ۱۵ سال را "فقر اقتصادی" می‌داند.
 
بر اساس قوانین ایران ثبت ازدواج دختران زیر سن ۱۳ سالگی و پسران زیر سن ۱۵ سالگی ممنوع است اما اگر سرپرست دختر یا پسر و دادگاه اجازه دهند، دختران و پسران در سنین پایین می‌توانند ازدواج کنند.
 
شماری از مقامات ایران ازدواج زودهنگام دختران را راهی برای جلوگیری از "فساد" می‌دانند. این در حالی است که بنا به آمار ارائه شده از سوی صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف)، عوارض ناشی از بارداری و زایمان یکی از مهم‌ترین علل مرگ دختران در سنین ۱۵ تا ۱۹ سال در سطح جهان است و سالانه منجر به ۷۰ هزار مرگ می‌شود.
 
نوزادان مادران کمتر از ۱۸ سال نیز ۶۰ درصد بیشتر از سایر نوزادان با خطر مرگ و بیماری روبه‌رو هستند.
 
بالا بردن سن ازدواج زنان در قوانین ایران یکی از خواسته‌های فعالان حقوق زنان در ایران است.
 
 

ایرانی‌ها رکورددار سرطان معده در جهان

در حال حاضر کشور ما بیشترین بیماری سرطان معده را در جهان دارد و وزارت بهداشت نیز تأیید کرده است که آمار ابتلا به سرطان در کشور ما رو به افزایش است و یک‌سوم مبتلایان به سرطان به‌خاطر محصولات کشاورزی به این بیماری دچار می‌شوند.

به گزارش زیست ‌نیوز، به‌ گفته کارشناسان افزایش آمار سرطان در ایران که بعضا از آن به‌عنوان سونامی سرطان نام برده می‌شود به‌خاطر تأثیرات نگران‌کننده مواد شیمیایی در کشور است. یکی از مسئولان وزارت جهادکشاورزی اخیرا، میزان مصرف کود در کشور را نگران‌کننده توصیف کرد و این مواد را به‌دلیل دارا بودن کادمیوم و نیترات باعث افزایش نرخ سرطان در جامعه معرفی کرد. به‌گفته وی مصرف سموم دفع آفات و کودهای شیمیایی در مناطق کشاورزی ایران، باعث رشد فزاینده سرطان در این مناطق شده است.

براساس نظر کارشناسان و آمار رسمی کشور وضعیت محصولات کشاورزی ما به‌دلیل استفاده از سموم شیمیایی زیاد، خطرناک است و سالانه ۷۰ هزار بیمار سرطانی به آمار سرطانی‌های کشور اضافه می‌شود که یک‌سوم آنها بر اثر استفاده از محصولات کشاورزی مسموم دچار این بیماری می‌شوند. به‌نظرمی‌رسد اقدامات انجام گرفته از سوی وزارت جهاد کشاورزی در این زمینه کافی نیست و رفع بخشی از این مشکلات درخصوص محصولات کشاورزی بر عهده وزارت بهداشت است.

در همین حال دکتر علیرضا یعقوبی رئیس دانشگاه علوم پزشکی تبریز سرطان را دومین عامل مرگ‌ومیر کشور بعد از بیمارهای قلبی و عروقی اعلام کرد. از سوی دیگر دکتر اسماعیل اکبری رئیس مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، سرطان‌های شایع در زنان ایرانی را سرطان سینه، پوست، روده‌بزرگ، معده و مری و سرطان‌های شایع در مردان ایرانی را پوست، معده، مثانه، پروستات، روده‌بزرگ و خون عنوان کرد و گفت: در ایران سالانه سرطان‌ها حدود ۵۰۰هزار سال عمر مردم ما را کم می‌کند. سرطان‌ها در منطقه خاورمیانه از تمام مناطق جهان بیشتر رشد داشته است.

در ایران نیز سالانه میزان ابتلا به سرطان هشت در صدهزار نفر جمعیت رشد داشته است. دکتر عبدالحسن طلایی‌زاده، رئیس مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه جندی‌شاپور اهواز در گفت‌وگو با خبرنگار روزنامه همشهری در پاسخ به این سؤال که دلیل رشد ابتلا به سرطان در کشور چیست؟

اظهار داشت: این وضعیت رشد ابتلا به سرطان یک پدیده جهانی است مع‌هذا افزایش طول عمر بیماران سرطانی به‌علت امکانات تشخیص زودرس و درمان‌های بهینه کنونی می‌تواند ژن‌های مستعد را در نسل‌های بعدی بیشتر گسترش دهد به علاوه عوامل محیطی مثل افزایش روزافزون امواج یونیزان در محیط اطراف ما، آلودگی هوا و تغییر رژیم غذایی و روش زندگی ماشینی می‌توانند در این امر مؤثر باشند.

وی همچنین در مورد آمار شیوع، مبتلایان و مرگ‌ومیرهای حاصل از سرطان در ایران نیز گفت: سرطان سومین علت مرگ در کشور بعد از حملات قلبی عروقی و حوادث است. به‌طور متوسط سالانه حدود ۷۵تا۸۰هزار مورد ابتلا به سرطان در کشور ثبت می‌شود که تقریبا یک‌چهارم اینها جان خود را از دست می‌دهند و به‌طور کلی در آقایان شایع‌تر از خانم‌هاست.رئیس مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه جندی‌شاپور اهواز مهم‌ترین عامل سرطانی شدن سلول‌ها را تغیرات ژنتیک دانست که یا به ارث می‌رسد یا به علت عوامل محیطی و تغذیه‌ای ایجاد می‌شود.

دکتر طلایی‌زاده در مورد درمان‌های جدید سرطان در کشور اظهار داشت: علاوه بر روش‌های پیشرفته جراحی و امکانات مدرن پرتو درمانی، داروهای جدید شیمی‌درمانی و درمان‌های هدفمند که بعضا تولید داخلی هم دارند، در ایران موجود است و در اغلب استان‌ها این امکانات فراهم است.

رئیس مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه جندی‌شاپور اهواز در پاسخ به این سؤال که چه سرطان‌هایی در کشور شیوع بیشتری دارند؟ گفت: در کل شایع‌ترین سرطان و مرگ‌ومیر ناشی از آن در کشور ما سرطان معده است. انحصارا سرطان سینه شایع‌ترین نوع سرطان در خانم‌هاست و سرطان پروستات شایع‌ترین نوع سرطان در آقایان است. البته سرطان روده‌بزرگ از سرطان‌های شایع در هر دو جنس است که شیوع آن در کشور روبه‌افزایش است.

وی همچنین در مورد تأثیر زندگی صنعتی و مشکلات روحی و روانی بر افزایش رشد سرطان در ایران اظهار داشت: طبیعی است زندگی ماشینی و فشارهای روحی و روانی محیط کار و زندگی می‌توانند نقش مهمی را در ابتلا و یا حتی عود سرطان داشته باشند وی در مورد توصیه‌هایی که برای پیشگیری از ابتلا به سرطان وجود دارد، گفت: رژیم غذایی مناسب که حاوی میوه و سبزیجات تازه ولی قند و چربی و گوشت قرمز کمتر باشد و همینطور تهیه و مصرف غذای تازه و پرهیز از غذاهای کنسروی و یخچالی به همراه ورزش منظم و دوری از آلودگی‌های محیطی و فشارهای روحی روانی و اتخاذ شیوه مناسب زندگی می‌تواند در کاهش ابتلا به سرطان مؤثر باشد.

گفتگو با یکی از اعضا حزب دموکرات کردستان درباره تمامیت ارضی، آینده ایران و شاخه نظامی احزاب کُرد

علیرضا موسوی: برگزاری نشست حزب دموکرات کردستان با جمعی از فعالان اپوزیسیون در بروکسل بهانه ای شد تا به عنوان یک جوان لیبرال که دغدغه آینده ایران و حفظ تمامیت ارضی آن را دارد با کاوه آهنگری، نماینده حزب دموکرات کردستان در امور اتحادیه اروپا گفتگویی را انجام دهم و پرسش‌ها و نگرانی های خود در رابطه با موضع و عملکرد حزب دموکرات کردستان در قبال آینده ایران را با او در میان گذارم. همچنین از او در رابطه با شاخه نظامی احزاب کرد – معروف به “پیش‌مرگان کرد”- و نقش احتمالی آنها در آینده ایران پرسیدم.
متن کامل گفتگو با کاوه آهنگری را در ادامه می خوانید.با ۴۴ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش سیاستلینک مستقیم

تجاوز گروهی به هویت‌های جنسی

گویا امسال بیش از چند و چون رقابت هنرجوها در مسابقه تلویزیونی «آکادمی گوگوش» در شبکه «من و تو»، این شرکت‌کنندگان برنامه هستند که خبرساز شده‌اند و به واسطه خبرسازی هرکدام،‌ سویه خشن جامعه ایرانی خود را نشان می‌دهد. برای «امیرحسین» هم مانند «ارمیا»، شرکت در این مسابقه تبدیل به یک چالش بزرگ شده است؛ چالشی که با راه‌افتادن یک کمپین فیس‌بوکی با عنوان «کمپین تجاوز گروهی به امیرحسین آکادمی گوگوش»، هویت او را مورد خشونت قرار داده ‌است.
امیرحسین اما به اندازه «جاستین بیبر»، خواننده و بازیگر کم سن و سال اهل کانادا، شهرت ندارد. این سوپراستار موسیقی پاپ، همان اندازه که شهرتش را مدیون اینترنت است، هدف حمله‌های اینترنتی هم قرار گرفته و صفحه‌های فیس‌بوکی که در مخالفت با او و سبک لباس پوشیدن و ظاهرش باز شده است، اعضای میلیونی دارند.با ۳۴ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعیلینک مستقیم

سفر منشور کوروش بزرگ به آمریکا

برای نخستین بار در تاریخ منشور کوروش بزرگ به آمریکا سفر خواهد کرد و در موزه های ۵ شهر عمده آمریکا به نمایش گذاشته خواهد شد. از نهم مارس ۲۰۱۳ (۱۹ اسفند ۱۳۹۱) تا دوم دسامبر ۲۰۱۳ در موزه های شهرهای واشنگتن، هوستون، نیویورک، سانفرانسیسکو، لس آنجلس. منشور کوروش بزرگ از زمان کشف در ۱۸۷۹ تاکنون در موزه بریتانیا در لندن نگهداری می شود.
با ۳۰ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش هنر و ادبیاتلینک مستقیم

بازداشت دراويش معترض در مقابل زندان اوين

صبح امروز دراويش گنابادی که به حمايت از وکلای دراويش و ساير دراويش زندانی در مقابل زندان اوين حضور يافته بودند، بازداشت و گروهی از آنان پس از چند ساعت آزاد شدند.
 
به گزارش تارنمای مجذوبان نور، صبح امروز پنج‌شنبه سوم اسفندماه گروهی از دراويش گنابادی که در مقابل زندان اوين تجمع کرده بودند توسط نيروهای امنيتی و انتظامی بازداشت شدند.
 
بنا به اين گزارش تعدادی از اين دراويش پس از انتقال به بازداشتگاه مورد ضرب و شتم و توهين قرار گرفتند.
 
گزارش می‌افزايد مأموران امنيتی خواستار امضای تعهدنامه توسط دراويش بودند که با مقاومت آن‌ها روبه‌رو شدند و پس از چند ساعت گروهی از آنان آزاد شدند.
 
بهزاد نوری کوچی، عطاءالله پورمند، کيوان کولی‌وند، حميد رحمانی، حسن مقدم، امين کرمی، علی اسدی، رضا فردوس مقدم، مسعود رضايی، محمد هاشمی، نجم‌الدين نوری، علی‌اشرف شادکام، پيمان امرايی و امير حاجی‌آبادی، از جمله دراويشی بودند که بازداشت شدند.
 
پس از آزادی چند تن از آنان هنوز از سرنوشت تعدادی از بازداشت‌شدگان اطلاعی در دست نيست.
 

سرکوب دراویش گنابادی و تخریب حسینیه‌ها و اماکن مذهبی آنان در ايران در سال‌های اخیر افزایش یافته است و نیروهای سپاه پاسداران، بسیج، لباس‌شخصی‌ها و گروه‌های فشار در اين برخوردها نقش دارند

اين دراويش در روزهای گذشته اعلام کرده بودند که برای حمايت از وکلای دراويش و ساير دراويش زندانی که بيش از ۳۵ روز است در سلول‌های انفرادی و اعتصاب غذا به‌سر می‌برند، با ساک و وسايل خود در ساعت ۱۰ روز سوم اسفند، در جلوی زندان اوين حضور خواهند يافت و آماده هستند که مانند وکلا و ساير دراويش زندانی، دستگير و راهی زندان شوند.
 
به دلیل تحصن دراویش گنابادی مقابل مجلس ايران در سوم اسفندماه سال ۱۳۸۷ در اعتراض به تخریب حسينه‌های دراويش در شهرهای قم، بروجرد و اصفهان، و سرکوب و بازداشت تعدادی از ایشان توسط نیروهای انتظامی، از سوی آنان "روز درویش" نامگذاری شده است. 
 
تارنمای مجذوبان نور پيش از اين خبر داده بود که جمع زيادی از دراويش گنابادی در شهرهای مختلف ايران اعلام کرده‌اند به دليل وخامت حال دو درويش گنابادی که بيش از يک ماه است در اعتصاب غذا هستند و در حمايت از وکلای زندانی محبوس در بندهای امنيتی زندان اوين، در روز سوم اسفند در يک حرکت خودجوش و در اعتراض به نقض حقوق قانونی دراويش به عنوان يک شهروند ايرانی قصد حضور در مقابل زندان اوين را دارند.
 
آن‌ها همچنين خواهان فراهم شدن محاکمه عادلانه دراويش زندانی در دادگاهی عادلانه شدند و اعلام کردند که در غير اين صورت حاضرند خود به زندان بروند. اين گروه از دراويش ساک و وسايل خود را نيز به‌همراه داشتند.
 
تارنمای مجذوبان نور همچنين نوشته است خبرهای پراکنده‌ای نيز از امضا‌ی نامه‌ای توسط دراويش گنابادی منتشر شده که در آن آمده است: "ما را زندانی کنيد تا شاهد ستم بر برادران و مدافعان‌مان نباشيم."
 

صبح امروز همزمان با تجمع دراويش، وکلای زندانی دراویش پس از ۳۷ روز بی‌خبری به مدت کوتاه با خانواده‌های خود ملاقات کردند

دراویش در ایران از اقلیت‌های مذهبی به‌شمار می‌روند و سلسله‌های گوناگونی از آنان در ايران زندگی می‌کنند با این حال جمهوری اسلامی ایران فشارهای زیادی از جمله بازداشت، تخریب خانقاه‌ها و حسینیه‌های دراویش را بر آن‌ها وارد می‌کند.
 
سرکوب دراویش گنابادی و تخریب حسینیه‌ها و اماکن مذهبی آنان در ايران در سال‌های اخیر افزایش یافته است و نیروهای سپاه پاسداران، بسیج، لباس‌شخصی‌ها و گروه‌های فشار در اين برخوردها نقش دارند.
 
در همين حال صبح امروز همزمان با تجمع دراويش، وکلای زندانی دراویش پس از ۳۷ روز بی‌خبری به مدت کوتاه با خانواده‌های خود ملاقات کردند.
 
اين وکلا در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات زندانی و ممنوع الملاقات بودند.
 
از سوی ديگر دو تن از دراویش گنابادی محبوس در زندان عادل‌آباد شیراز همچنان در اعتصاب غذا به‌سر می‌برند و صالح مرادی و کسری نوری، دو تن ديگر از آنان از روز ۲۷ دی‌ماه و در اعتراض به انتقال وکلای دراویش به سلول‌های انفرادی بازداشتگاه وزارت اطلاعات در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده‌اند که حال جسمی این دو نیز وخیم گزارش شده است.
 
در روزهای ۱۲ و ۱۳ شهريورماه ۱۳۹۰ (سوم و چهارم سپتامبر ۲۰۱۱) بيش از ۶۰ نفر از دراويش گنابادی و وکلای آن‌ها در شهر‌های کوار، شيراز و تهران دستگير شدند.
 
سازمان عفو بين‌الملل نيز با انتشار بيانيه‌ای اين دستگيری‌ها را محکوم کرد و نوشت: "تمامی‌ اعضای گروه اقلیت در ایران از جمله بهایی‌ها، تازه مسیحی‌‌ها، اهل تسنن، علمای شیعه منتقد دولت، اهل حقٔ و هچنین دراویش تحت تبعیض، آزار و اذیت، بازداشت بی‌دلیل و تجاوز و تخریب مکان‌های عمومی آن‌ها قرار می‌گیرند و نسبت اهریمنی دادن به این گروه‌ها در سال‌های اخیر افزایش يافته است."
 
 

Clashes Reported in Northern Mali

Heavy gunfire and explosions have rocked Mali's northern city of Gao, where Malian, French and West African troops are fighting Islamist militants.

Malian defense officials said Thursday the clashes erupted after militants attacked central Gao overnight and troops moved in to repel them.  The French news agency reports the main courthouse in Gao is on fire.

A Malian Defense Ministry spokesman, Lieutenant Colonel Diarran Kone, tells VOA Gao had been liberated but that "pockets ...

روسیه می گوید : مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا نباید به ضرر روسیه باشد

معاون وزارت خارجه روسیه سرگئی ریابکوف می گوید: روسیه با مذاکرات دو جانبهٔ ایران و آمریکا مخالفتی ندارد ولی تاکید دارد که این مذاکرات شفاف باشد وبه ضرر منافع روسیه نباشد.

به گزارش خبرگزاری روسی اینترفکس، ریابکوف به خبرنگاران گفت:«در صورت انجام مذاکرات دوجانبه میان ایران و آمریکا، روسیه مایل است از ماهیت توافق ها آگاه باشد تا مطمئن شود که که هیچ اقدامی به ضرر روسیه یا مخالف منافع روسیه انجام نگیرد».

Doctors Issue List of 90 Routine But Unnecessary Procedures

A broad coalition of physician and consumer advocacy groups is releasing a list of dozens of medical tests, treatments and procedures they say are unnecessary, expensive and even harmful.

The 90 procedures considered to be needless are twice the number compiled on a similar list just last year.

The list is part of a campaign launched by the American Board of Internal Medicine called "Choosing Wisely," aimed at discouraging doctors from performing such treatments that have become ...

انتشار کتاب « شریعت عقلانی» اثر مرحوم احمد قابل

هفتمین جلد از مجموعه آثار مرحوم احمد قابل با نام « شریعت عقلانی»  در سایت شخصی آن استاد فقید منتشر شد.
به گزارش کلمه، این کتاب با نام شریعت عقلانی، مقالاتی در نسبت عقل و شرع (۸۷-۱۳۸۳) حاوی شش مقاله از نویسنده، ده مقاله در نقد وی و هفت مقاله در پاسخ به نقدها گردآمده است.
کتاب «شریعت عقلانی» با دیگر کتاب نویسنده «مبانی شریعت» که در واپسین روزهای حیات وی منتشر شد،  قرابت فراوان دارد و در حقیقت چارچوب نظری مباحث فقهی قابل است.
چکیده نظر قابل در این کتاب این است: «عقل حجت اصلی و اولی است و شرع حجت ثانوی. شرایع تنها در منظقةالفراغ عقل حق اظهارنظر مستقل را دارند و در سایر موارد موظف به تأیید و تأکید حکم عقل می‌باشند. شریعت می‌باید از چیزی که «عقل مشترک بشری» آن را نفی می‌کند، لزوماً پرهیز کند و دورباش دهد و به چیزی که عقل، وجود آن را لازم می‌شمارد، رو آورد و دستور دهد. در حوزه‌ی مسائل غیرعبادی، رویکردهای شرعی با معیارهای موردنظر عقلای زمان نزول وحی یا زمان حضور اولیاء خدا، هماهنگی داشته و مبتنی بر «مدارا با عقلانیت بشر در هر زمان» بوده که اصلی اساسی در حوزه‌ی تشریع است. مراد و مقصود ما از عقل، همان است که از آن با عنوان «عقل عرفی» یاد می‌شود.»
کتاب « شریعت عقلانی»   که به مرضیه پاسدار همسر فداکار احمد قابل تقدیم شده است را از اینجا دریافت کنید.
از همین ناشر «یادنامه احمد قابل» در اسفندماه جاری و جلد هشتم مجموعه آثار وی با عنوان «فقه، کارکردها و قابلیت‌ها» در فروردین‌ماه سال آینده منتشر خواهد شد.
ششمین جلد از مجموعه آثار احمد قابل با عنوان «بیم و امیدهای دینداری» در سایت شخصی آن استاد فقید منتشر شده بود که  حاوی خطابه های آن عالم نواندیش است که در بین سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۸ ایراد شده است.
کتاب الکترونیک «بیم و امیدهای دینداری» نیز  از اینجا قابل دریافت است.

انتشار کتاب « شریعت عقلانی» اثر مرحوم احمد قابل

هفتمین جلد از مجموعه آثار مرحوم احمد قابل با نام « شریعت عقلانی»  در سایت شخصی آن استاد فقید منتشر شد.
به گزارش کلمه، این کتاب با نام شریعت عقلانی، مقالاتی در نسبت عقل و شرع (۸۷-۱۳۸۳) حاوی شش مقاله از نویسنده، ده مقاله در نقد وی و هفت مقاله در پاسخ به نقدها گردآمده است.
کتاب «شریعت عقلانی» با دیگر کتاب نویسنده «مبانی شریعت» که در واپسین روزهای حیات وی منتشر شد،  قرابت فراوان دارد و در حقیقت چارچوب نظری مباحث فقهی قابل است.
چکیده نظر قابل در این کتاب این است: «عقل حجت اصلی و اولی است و شرع حجت ثانوی. شرایع تنها در منظقةالفراغ عقل حق اظهارنظر مستقل را دارند و در سایر موارد موظف به تأیید و تأکید حکم عقل می‌باشند. شریعت می‌باید از چیزی که «عقل مشترک بشری» آن را نفی می‌کند، لزوماً پرهیز کند و دورباش دهد و به چیزی که عقل، وجود آن را لازم می‌شمارد، رو آورد و دستور دهد. در حوزه‌ی مسائل غیرعبادی، رویکردهای شرعی با معیارهای موردنظر عقلای زمان نزول وحی یا زمان حضور اولیاء خدا، هماهنگی داشته و مبتنی بر «مدارا با عقلانیت بشر در هر زمان» بوده که اصلی اساسی در حوزه‌ی تشریع است. مراد و مقصود ما از عقل، همان است که از آن با عنوان «عقل عرفی» یاد می‌شود.»
کتاب « شریعت عقلانی»   که به مرضیه پاسدار همسر فداکار احمد قابل تقدیم شده است را از اینجا دریافت کنید.
از همین ناشر «یادنامه احمد قابل» در اسفندماه جاری و جلد هشتم مجموعه آثار وی با عنوان «فقه، کارکردها و قابلیت‌ها» در فروردین‌ماه سال آینده منتشر خواهد شد.
ششمین جلد از مجموعه آثار احمد قابل با عنوان «بیم و امیدهای دینداری» در سایت شخصی آن استاد فقید منتشر شده بود که  حاوی خطابه های آن عالم نواندیش است که در بین سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۸ ایراد شده است.
کتاب الکترونیک «بیم و امیدهای دینداری» نیز  از اینجا قابل دریافت است.

روزشمار انتخابات ۳ اسفند ۱۳۸۷/ مرتضی نبوی: میرحسین موسوی در صحنه انتخابات نمی ماند

روزشمار تاریخ؛ انتخابات دهم
۳ اسفند ۱۳۸۷
 
سرخط خبرها
- مرتضی نبوی: مواضع میرحسین موسوی مستقل از مواضع خاتمی و کروبی است (فارس)
- حسن غفوری فرد: احمدی نژاد رای بالایی در انتخابات ریاست جمهوری دهم دارد (فارس)
- دبیرکل حزب موتلفه: طبق نظرسنجی‌ها احمدی‌نژاد محبوب‌ترین گزینه انتخابات است (فارس)
- روسای کمیته‌های ستاد انتخاباتی خاتمی انتخاب شدند (فارس)
- عزت الله سحابی: مخالف تضعیف پایه های حکومت جمهوری اسلامی ایران هستیم (فارس)
- الگوی اخلاق مسلمانی در انتخابات منتشر می‌شود (فارس)
- هدایت آقایی: حضور میرحسین در انتخابات منتفی شده است (فارس)
- سایت دانشجویان حامی میرحسین موسوی آغاز به کار کرد (فارس)
- مشاور امور روحانیت در دولت خاتمی: تخریب می کنند چون کم می آورند (خبرآنلاین)
- میرحسین موسوی این هفته با مراجع دیدار می‌کند (سحام نیوز)
- محسن رضایی،موسوی لاری و ناطق نوری در کابینه میرحسین موسوی (جهان نیوز)
- یاری نیوز فیلتر شد (عصر ایران)
- جلسه شورای هماهنگی ستاد انتخاباتی سیدمحمد خاتمی تشکیل شد (ایسنا)
- عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران: آرایش دوم خردادی‌ها تاثیری بر اصول‌گرایان ندارد (ایسنا)
 
فراتر از خبر
- مرتضی نبوی طی سخنانی در جلسه ماهانه جامعه اسلامی مهندسین در خصوص حضور میرحسین موسوی در انتخابات نیز گفت: میرحسین موسوی در سالهای ۶۰ تا ۶۸ نخست‌‌ وزیر بوده است و گرایش به اقتصاد متمرکز دولتی بود و بعد از آن زیاد نظری را ارائه نداده است. عضو جامعه اسلامی مهندسین در ادامه اظهار داشت: موسوی در این مقطع احساس مسئولیت کرده که به صحنه انتخابات بیاید و همچنین موسوی در ارتباط با شهید بهشتی و تشکل نظراتی را اعلام کردند و از این نظرات این برداشت صورت می‌گیرد که میرحسین موسوی ایجاد گفتمان را مقدم بر قدرت می‌داند و در خصوص حزب نیز مانند شهید بهشتی معتقد است که حزب برای خدمت به مردم و نه برای رسیدن به قدرت است.
نبوی ادامه داد: میرحسین برنامه‌هایی برای بر طرف کردن مشکلات کشور داشت که تقریباً یک مؤسسه دین و توسعه است و بنظر می‌رسد موسوی فعلاً در مقام ایجاد گفتمان و مطرح کردن ایده‌های خود است و به نظر می‌رسد اولویت‌های طرح مواضع برای او اهمیت دارد و اینکه میرحسین موسوی اینکه در صحنه می‌ماند یا نه، مسئله قابل پیش‌بینی نیست ولی برداشت بنده این است که در عین حالی که مواضع او مستقل از خاتمی و کروبی است او در صحنه باقی نمی‌ماند چرا که نمی‌خواهد بین وی و دیگر اصلاح طلبان تعارض ایجاد شود.
- سایت جهان نیوز وابسته به زاکانی نماینده اصولگرای مجلس ادعا کرد: تیم در نظر گرفته شده از سوی میر حسین هم کسانی هستند که با افکار گذشته وی سنخیت دارند . به طوری که گفته می شود در کابینه احتمالی میرحسین کسانی چون قالیباف، ناطق نوری، موسوی لاری، محسن رضایی، جهانگیری و عماد افروغ حضور دارند. به طوری که حتی شایعات منتشره حکایت از آن دارند که برای برخی از افراد فوق نیز سمت ها ازهم اکنون مشخص شده تا آنجا که احتمالا محسن رضایی به عنوان وزیر نفت در نظر گرفته شده است.
 
برگزیده ها
سرمقاله روز/ جمهوری اسلامی
سرمقاله روز به سرمقاله ای از روزنامه جمهوری اسلامی اختصاص دارد که عنوان آن «شکست اخلاقی» است و به بی اخلاقی های انتخاباتی که چهارسال پیش در چنین روزهایی رخ داد می پردازد:
شکست اخلاقی
سرگرم شدن جناح ها گروه های سیاسی و مسئولان بخش های مختلف به مسائل مربوط به انتخابات ریاست جمهوری دهم آنها را از توجه کردن به تهدیدها به ویژه خطر تهاجم فرهنگی غافل کرده و در ورطه سقوط اخلاقی قرار داده است .
چند ماه قبل رهبر معظم انقلاب به همه هشدار دادند که ورود زودهنگام به مسائل مربوط به انتخابات به مصلحت کشور نیست . آن هشدار کاملا بموقع و بجا بود و خوشبختانه مورد توجه و عمل فعالان سیاسی نیز قرار گرفت . با این حال در هفته های اخیر یکبار دیگر تنور انتخابات داغ شده و توجه محافل سیاسی و حتی افراد به این موضوع جلب شده است .
شاید اصل توجه و پرداختن به موضوع انتخابات در این زمان که فقط سه ماه و نیم به روزهای داغ تبلیغات اسلامی انتخابات ریاست جمهوری دهم مانده است امری طبیعی باشد اما حواشی فراوانی که این ماجرا پیدا کرده آنرا از حالت طبیعی خارج نموده و موجب غفلت از مسائل جاری شده است . متاسفانه این روزها همه چیز بوی تبلیغات انتخاباتی می دهد بطوری که از اظهارنظرهای گروه های سیاسی گرفته تا بعضی اقدامات آنها و حتی گزارش ها و سخنرانی های بعضی مسئولان بیش از آنکه صبغه بیان واقعیت و اطلاع رسانی به مردم داشته باشند گرفتار کشمکش های تبلیغات انتخاباتی شده اند. اشکال عمده و اساسی این وضعیت اینست که مردم در این بازار مکاره تبلیغات بی محتوا دچار سردرگمی خواهند شد و به جای آنکه به آگاهی برسند اسیر چنگال بی رحم و اغواگر ادعاهای خلاف واقع و حتی کینه توزی ها و دشمنی ها می شوند و در نهایت ذهن ها به تضادهای خطرناکی مبتلا می گردند که خود تهدید بزرگی برای اصل و اساس انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است .
هنوز به یاد داریم تبلیغات انحرافی و تخریبی دوران انتخابات ریاست جمهوری نهم را که عده ای حتی از رادیو و تلویزیون نیز برای از میدان خارج کردن رقبای خود استفاده کردند و مطالب خلافی گفتند که به معنای فلج بودن همه امور کشور در دهه های گذشته و بی نتیجه بودن انقلاب و ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی بود. این نوع بهره برداری از رسانه ملی و حتی سایر رسانه ها بهیچوجه به مصلحت کشور و ملت نیست و نوعی اتلاف سرمایه های ملی و ضربه زدن به مصالح عمومی و امنیت جامعه و موجودیت نظام است . قصد نداریم بگوئیم باید در تبلیغات انتخاباتی مطالبی در تعریف و تمجید از عملکرد انقلاب و نظام بر خلاف واقع گفته و نوشته شود اما بر این نکته اصرار داریم که آنچه واقعیت دارد بیان شود و از مطالب خلاف واقع پرهیز گردد. این راه درست تبلیغات در همه زمینه هاست و اقتضای امانتداری به ویژه برای کسانی که در نظام حکومتی مسئولیت دارند نیز همین است . بیش از آنچه واقعیت دارد گفتن و کمتر از آنچه هست مطرح کردن هر دو خیانت هستند و البته راه به جائی نیز نخواهند برد. پیروزی های موقت و شکست های کوتاه مدت نباید کسی را فریب دهند و افراد نیز نباید چنین تصور کنند که با توسل به دروغ و تخریب و مطالب انحرافی و خلاف می توانند به موقعیتی دست یابند. همان موقعیت ظاهری نیز در واقع شکست است و توسل به این قبیل روش ها در جهت خلاف مسیری قرار دارند که آرمانهای انقلابی و ارزشهای اسلامی برای ما ترسیم کرده اند.
این روزها بعضی قلم ها و زبان ها در روزنامه ها سایت ها و تریبون ها به شدت مشغول تخریب رقبا هستند. شاید بعضی از آنها فکر می کنند به تکلیف انقلابی و شرعی خود عمل می کنند ولی اگر چنین تصوری دارند در واقع خود را فریب می دهند زیرا نه تعالیم اسلام و نه اخلاق انسانی هرگز هیچ مجوزی برای تخریب این و آن و توسل به انواع ابزارهای آلوده با هدف مشوه نمودن چهره دیگران صادر نکرده اند. این روش ها همواره توسط رهبری انقلاب و نظام جمهوری اسلامی نیز محکوم شده اند و تجربه نیز زیانبار بودن آنرا به اثبات رسانده است . دلسرد نمودن مردم از اصل انقلاب و نظام ایجاد تردید در مردم برای شرکت در انتخابات و ناامید کردن مردم نسبت به کارائی اسلام و نظام حکومتی دینی و دادن خوراک تبلیغاتی به دشمنان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی حداقل ضرباتی هستند که عاملان اقدامات تخریبی به این ملت فداکار می زنند.
علاوه بر اینها دشمن با استفاده از فرصت بر شدت تهاجم فرهنگی می افزاید تا نظام اسلامی را از درون تهی کند و در نهایت به هدف خود که براندازی نظام است برسد. وضعیت اسفباری که از نظر فرهنگی در جامعه مشاهده می شود و ناهنجاری های اخلاقی شدیدی که وجود دارد و رو به گسترش است نتیجه همین تخریب ها و تفرقه افکنی ها و حاکم ساختن فرهنگی طرد و دفع است . برای تقویت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی همواره به وحدت و همبستگی و احترام گذاشتن به همدیگر نیازمندیم و باید از هر اقدامی که به این مولفه ها ضربه وارد کند بشدت بپرهیزیم .
در انتخابات نیز چارچوب تبلیغات اسلامی و اخلاقی و قانونی کاملا مشخص است ; بیان نقاط مثبت کاندیدای مورد نظر تشریح عملکردها و نقد منصفانه آنها و تبیین اهداف براساس واقعیت ها. اگر همه در همین چارچوب حرکت کنند و از تخریب رقبا پرهیز نمایند هم به وظیفه خود عمل می کنند و هم به پیروزی ها و موفقیت های واقعی و بلند مدت می رسند. صیانت از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به چنین روشی نیازمند است . غیر از این هر اقدامی فقط نشان دهنده شکست اخلاقی اقدام کنندگان است حتی اگر تصورشان این باشد که درصدد دفاع از انقلاب و نظام هستند. نظام جمهوری اسلامی برای ماندن هرگز به تخریب و روش های غیراخلاقی نیاز ندارد.
خبرروز/ فردا نیوز
توصیه شریعتمداری برای جلوگیری از ترور خاتمی
مدیرمسئول روزنامه کیهان در یادداشتی به اظهارات اخیر محسن آرمین درباره اینکه حفاظت از خاتمی به عهده شریعتمداری باشد واکنش نشان داد.
به گزارش «فردا»، در این یادداشت که تحت عنوان “بازرسی بدنی” منتشر شده آمده است: معلوم نیست ـ البته فقط ظاهراً معلوم نیست! ـ که چرا هشدار کیهان نسبت به تروریست بودن آمریکا و عوامل داخلی آن، تا این اندازه افراطیون مدعی اصلاحات را دستپاچه و سراسیمه کرده است؟! پیش از این مجمع روحانیون مبارز بی آن که متوجه اصل ماجرا باشد بیانیه‌ای شتابزده علیه کیهان صادر کرد که ظاهراً بعد از پاسخ کیهان به اقدام نسنجیده خود پی‌برده است. چرا که به نوشته کیهان تنها سه گروه از هشدار کیهان عصبانی می‌شوند، اول؛ آنان که آمریکا را تروریست نمی‌دانند! دوم؛ کسانی که از سوءقصد به آقای خاتمی استقبال می‌کنند! و سوم عوامل داخلی آمریکا که احیاناً مأموریتی داشته‌اند.
شریعتمداری در ادامه با بیان قابل پیش‌بینی بودن واکنش آرمین به این موضوع و اینکه وی انتظار این واکنش را داشته، به چند نکته اشاره می‌کند.
مدیرمسئول کیهان در اولین نکته خود می‌نویسد: آقای آرمین از مدیرمسئول کیهان خواسته است شخصاً حفاظت آقای خاتمی را برعهده بگیرد. خب! بدیهی است که برای حفاظت از شخصیت‌ها، مراکز رسمی و تعریف شده‌ای در کشور وجود دارد بنابراین پیشنهاد آقای آرمین عملی و قانونی نیست، اما کیهان برای حفاظت از آقای خاتمی یک توصیه امنیتی کاملاً، حرفه‌ای و منطقی دارد.
وی در بیان توضیه خود می‌گوید: توصیه کیهان این است که تیم حفاظت آقای خاتمی به آن عده از افراطیون مدعی اصلاحات که سوابقی نظیر، رابطه پنهان با عوامل آمریکا، دریافت کمک مالی از آمریکا و سابقه همراهی و همکاری با جاسوسان شناخته شده آمریکا نظیر رامین جهانبگلو، هاله اسفندیاری، شائول بخاش، کیان تاجبخش و… دارند به هیچوجه اجازه ندهد به آقای خاتمی نزدیک شوند و در صورت اصرار و درخواست خودشان یا آقای خاتمی، حتماً و بدون کمترین ملاحظه آنها را به دقت بازرسی بدنی کند. زیرا بیشترین احتمال سوءقصد از طریق عوامل آمریکا وجود دارد بنابراین به طور طبیعی و منطقی کسانی که سوابقی نظیر آنچه اشاره شد ـ مخصوصاً همکاری و همراهی با جاسوسان شناخته شده آمریکا ـ را در کارنامه خود دارند، نباید بدون بازرسی بدنی و مراقبت کامل به آقای خاتمی نزدیک شوند. اسناد ـ آشکار و نه محرمانه ـ رابطه این عده از مدعیان اصلاحات با جاسوسان آمریکایی در کیهان منتشر شده بنابراین شناسایی آنها برای تیم حفاظت آقای خاتمی بسیار آسان است.
دیگر آنکه آن دسته از مدعیان اصلاحات که در گذشته آقای خاتمی را ـ با عرض پوزش ـ بی‌عرضه می‌نامیدند و به این علت که علیه نظام آنگونه که آنها انتظار دارند ساختارشکنی نمی‌کند وی را با گورباچف مقایسه می‌کردند نیز باید مورد سوءظن تیم حفاظت ایشان باشند، توضیح آن که چند روز بعد از اجلاس استنفورد آمریکا و پیشنهاد «گیل لاپیداس» که خاتمی را با گورباچف مقایسه کرده و از اصلاح‌طلبان ایران خواسته بود او را کنار زده و شخصی مانند یلتسین را جایگزین او کنند، عده‌ای از مدعیان اصلاحات که هم‌اکنون سنگ حمایت از خاتمی را به سینه می‌زنند در روزنامه تحت مسئولیت خود به خاتمی هشدار دادند که اگر بیش از این در ساختارشکنی تسامح به خرج دهد، دیگر از او حمایت نکرده و به فکر جایگزینی خاتمی با شخصی مشابه یلتسین خواهند بود! آیا افرادی با این دیدگاه می‌توانند مورد اعتماد بوده و در اطراف آقای خاتمی پرسه بزنند؟! این عده بلافاصله بعد از پیشنهاد آمریکا برای جایگزینی خاتمی با «یلتسین» در روزنامه خود از این پیشنهاد حمایت کردند، بنابراین چه تضمینی هست که اگر آمریکا طرح سوء قصدی داشته باشد، این خواسته شوم را عملیاتی نکنند؟!
شریعتمداری در ادامه می‌نویسد: ظاهراً آقای آرمین و دوستانش متوجه ماجرا شده‌اند ولی از آنجا که آقایان سابقه درازی در تظاهر به فراموشی دارند باید گفت؛ شهید رجایی و شهید باهنر را چه کسانی ترور کردند؟ به یقین پاسخ خواهند داد «آمریکایی‌ها» و البته این پاسخ قابل قبول است، اما آمریکا چگونه رجایی و باهنر را شهید کرد؟ آیا تفنگداران آمریکایی را برای ترور آن بزرگواران به ایران فرستاد؟! پاسخ منفی است. پس چه کسی آن عزیزان را به شهادت رساند؟ آقایان فراموش نکرده‌اید که قاتل آن دو شهید بزرگوار شخصی به نام «کشمیری» بود. نبود؟! خب! کشمیری را چه کسانی به شهید رجایی معرفی کرده و نسبت به تعهد و انقلابی بودن او به آن شهید بزرگوار اطمینان صددرصد داده بودند؟! آیا می‌توانید انکار کنید که کشمیری را سران سازمان مجاهدین انقلاب به شهید رجائی معرفی کرده بودند؟! به یقین نمی‌توانید! ممکن است بگوئید «کشمیری» شما را هم فریب داده بود. بسیار خوب! می‌پذیریم ـ و شاید به همین علت بعد از بازداشت تعدادی از اعضای سازمان، این پرونده به دستور امام راحل(ره) مختومه شد ـ ولی از کجا معلوم که بار دیگر دچار همان فریب نشوید؟! بنابراین قبول کنید که حضوربرخی از مدعیان اصلاحات در اطراف آقای خاتمی می‌تواند یکی از راهکارهای آمریکا برای سوءقصد علیه ایشان باشد.
حالا متوجه شدید که چرا کیهان دغدغه دارد و چرا پیشنهاد می‌کند تیم حفاظت آقای خاتمی هرگز نباید اجازه دهد برخی از مدعیان به ظاهر سینه چاک آقای خاتمی بدون بازرسی دقیق بدنی به ایشان نزدیک شوند؟!
وی در پایان تأکید می‌کند که به هیچوجه قصد مقایسه شهید رجایی با آقای خاتمی را ندارد.
 
آرشیو روزشمار انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸

روزشمار انتخابات ۳ اسفند ۱۳۸۷/ مرتضی نبوی: میرحسین موسوی در صحنه انتخابات نمی ماند

روزشمار تاریخ؛ انتخابات دهم
۳ اسفند ۱۳۸۷
 
سرخط خبرها
- مرتضی نبوی: مواضع میرحسین موسوی مستقل از مواضع خاتمی و کروبی است (فارس)
- حسن غفوری فرد: احمدی نژاد رای بالایی در انتخابات ریاست جمهوری دهم دارد (فارس)
- دبیرکل حزب موتلفه: طبق نظرسنجی‌ها احمدی‌نژاد محبوب‌ترین گزینه انتخابات است (فارس)
- روسای کمیته‌های ستاد انتخاباتی خاتمی انتخاب شدند (فارس)
- عزت الله سحابی: مخالف تضعیف پایه های حکومت جمهوری اسلامی ایران هستیم (فارس)
- الگوی اخلاق مسلمانی در انتخابات منتشر می‌شود (فارس)
- هدایت آقایی: حضور میرحسین در انتخابات منتفی شده است (فارس)
- سایت دانشجویان حامی میرحسین موسوی آغاز به کار کرد (فارس)
- مشاور امور روحانیت در دولت خاتمی: تخریب می کنند چون کم می آورند (خبرآنلاین)
- میرحسین موسوی این هفته با مراجع دیدار می‌کند (سحام نیوز)
- محسن رضایی،موسوی لاری و ناطق نوری در کابینه میرحسین موسوی (جهان نیوز)
- یاری نیوز فیلتر شد (عصر ایران)
- جلسه شورای هماهنگی ستاد انتخاباتی سیدمحمد خاتمی تشکیل شد (ایسنا)
- عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران: آرایش دوم خردادی‌ها تاثیری بر اصول‌گرایان ندارد (ایسنا)
 
فراتر از خبر
- مرتضی نبوی طی سخنانی در جلسه ماهانه جامعه اسلامی مهندسین در خصوص حضور میرحسین موسوی در انتخابات نیز گفت: میرحسین موسوی در سالهای ۶۰ تا ۶۸ نخست‌‌ وزیر بوده است و گرایش به اقتصاد متمرکز دولتی بود و بعد از آن زیاد نظری را ارائه نداده است. عضو جامعه اسلامی مهندسین در ادامه اظهار داشت: موسوی در این مقطع احساس مسئولیت کرده که به صحنه انتخابات بیاید و همچنین موسوی در ارتباط با شهید بهشتی و تشکل نظراتی را اعلام کردند و از این نظرات این برداشت صورت می‌گیرد که میرحسین موسوی ایجاد گفتمان را مقدم بر قدرت می‌داند و در خصوص حزب نیز مانند شهید بهشتی معتقد است که حزب برای خدمت به مردم و نه برای رسیدن به قدرت است.
نبوی ادامه داد: میرحسین برنامه‌هایی برای بر طرف کردن مشکلات کشور داشت که تقریباً یک مؤسسه دین و توسعه است و بنظر می‌رسد موسوی فعلاً در مقام ایجاد گفتمان و مطرح کردن ایده‌های خود است و به نظر می‌رسد اولویت‌های طرح مواضع برای او اهمیت دارد و اینکه میرحسین موسوی اینکه در صحنه می‌ماند یا نه، مسئله قابل پیش‌بینی نیست ولی برداشت بنده این است که در عین حالی که مواضع او مستقل از خاتمی و کروبی است او در صحنه باقی نمی‌ماند چرا که نمی‌خواهد بین وی و دیگر اصلاح طلبان تعارض ایجاد شود.
- سایت جهان نیوز وابسته به زاکانی نماینده اصولگرای مجلس ادعا کرد: تیم در نظر گرفته شده از سوی میر حسین هم کسانی هستند که با افکار گذشته وی سنخیت دارند . به طوری که گفته می شود در کابینه احتمالی میرحسین کسانی چون قالیباف، ناطق نوری، موسوی لاری، محسن رضایی، جهانگیری و عماد افروغ حضور دارند. به طوری که حتی شایعات منتشره حکایت از آن دارند که برای برخی از افراد فوق نیز سمت ها ازهم اکنون مشخص شده تا آنجا که احتمالا محسن رضایی به عنوان وزیر نفت در نظر گرفته شده است.
 
برگزیده ها
سرمقاله روز/ جمهوری اسلامی
سرمقاله روز به سرمقاله ای از روزنامه جمهوری اسلامی اختصاص دارد که عنوان آن «شکست اخلاقی» است و به بی اخلاقی های انتخاباتی که چهارسال پیش در چنین روزهایی رخ داد می پردازد:
شکست اخلاقی
سرگرم شدن جناح ها گروه های سیاسی و مسئولان بخش های مختلف به مسائل مربوط به انتخابات ریاست جمهوری دهم آنها را از توجه کردن به تهدیدها به ویژه خطر تهاجم فرهنگی غافل کرده و در ورطه سقوط اخلاقی قرار داده است .
چند ماه قبل رهبر معظم انقلاب به همه هشدار دادند که ورود زودهنگام به مسائل مربوط به انتخابات به مصلحت کشور نیست . آن هشدار کاملا بموقع و بجا بود و خوشبختانه مورد توجه و عمل فعالان سیاسی نیز قرار گرفت . با این حال در هفته های اخیر یکبار دیگر تنور انتخابات داغ شده و توجه محافل سیاسی و حتی افراد به این موضوع جلب شده است .
شاید اصل توجه و پرداختن به موضوع انتخابات در این زمان که فقط سه ماه و نیم به روزهای داغ تبلیغات اسلامی انتخابات ریاست جمهوری دهم مانده است امری طبیعی باشد اما حواشی فراوانی که این ماجرا پیدا کرده آنرا از حالت طبیعی خارج نموده و موجب غفلت از مسائل جاری شده است . متاسفانه این روزها همه چیز بوی تبلیغات انتخاباتی می دهد بطوری که از اظهارنظرهای گروه های سیاسی گرفته تا بعضی اقدامات آنها و حتی گزارش ها و سخنرانی های بعضی مسئولان بیش از آنکه صبغه بیان واقعیت و اطلاع رسانی به مردم داشته باشند گرفتار کشمکش های تبلیغات انتخاباتی شده اند. اشکال عمده و اساسی این وضعیت اینست که مردم در این بازار مکاره تبلیغات بی محتوا دچار سردرگمی خواهند شد و به جای آنکه به آگاهی برسند اسیر چنگال بی رحم و اغواگر ادعاهای خلاف واقع و حتی کینه توزی ها و دشمنی ها می شوند و در نهایت ذهن ها به تضادهای خطرناکی مبتلا می گردند که خود تهدید بزرگی برای اصل و اساس انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است .
هنوز به یاد داریم تبلیغات انحرافی و تخریبی دوران انتخابات ریاست جمهوری نهم را که عده ای حتی از رادیو و تلویزیون نیز برای از میدان خارج کردن رقبای خود استفاده کردند و مطالب خلافی گفتند که به معنای فلج بودن همه امور کشور در دهه های گذشته و بی نتیجه بودن انقلاب و ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی بود. این نوع بهره برداری از رسانه ملی و حتی سایر رسانه ها بهیچوجه به مصلحت کشور و ملت نیست و نوعی اتلاف سرمایه های ملی و ضربه زدن به مصالح عمومی و امنیت جامعه و موجودیت نظام است . قصد نداریم بگوئیم باید در تبلیغات انتخاباتی مطالبی در تعریف و تمجید از عملکرد انقلاب و نظام بر خلاف واقع گفته و نوشته شود اما بر این نکته اصرار داریم که آنچه واقعیت دارد بیان شود و از مطالب خلاف واقع پرهیز گردد. این راه درست تبلیغات در همه زمینه هاست و اقتضای امانتداری به ویژه برای کسانی که در نظام حکومتی مسئولیت دارند نیز همین است . بیش از آنچه واقعیت دارد گفتن و کمتر از آنچه هست مطرح کردن هر دو خیانت هستند و البته راه به جائی نیز نخواهند برد. پیروزی های موقت و شکست های کوتاه مدت نباید کسی را فریب دهند و افراد نیز نباید چنین تصور کنند که با توسل به دروغ و تخریب و مطالب انحرافی و خلاف می توانند به موقعیتی دست یابند. همان موقعیت ظاهری نیز در واقع شکست است و توسل به این قبیل روش ها در جهت خلاف مسیری قرار دارند که آرمانهای انقلابی و ارزشهای اسلامی برای ما ترسیم کرده اند.
این روزها بعضی قلم ها و زبان ها در روزنامه ها سایت ها و تریبون ها به شدت مشغول تخریب رقبا هستند. شاید بعضی از آنها فکر می کنند به تکلیف انقلابی و شرعی خود عمل می کنند ولی اگر چنین تصوری دارند در واقع خود را فریب می دهند زیرا نه تعالیم اسلام و نه اخلاق انسانی هرگز هیچ مجوزی برای تخریب این و آن و توسل به انواع ابزارهای آلوده با هدف مشوه نمودن چهره دیگران صادر نکرده اند. این روش ها همواره توسط رهبری انقلاب و نظام جمهوری اسلامی نیز محکوم شده اند و تجربه نیز زیانبار بودن آنرا به اثبات رسانده است . دلسرد نمودن مردم از اصل انقلاب و نظام ایجاد تردید در مردم برای شرکت در انتخابات و ناامید کردن مردم نسبت به کارائی اسلام و نظام حکومتی دینی و دادن خوراک تبلیغاتی به دشمنان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی حداقل ضرباتی هستند که عاملان اقدامات تخریبی به این ملت فداکار می زنند.
علاوه بر اینها دشمن با استفاده از فرصت بر شدت تهاجم فرهنگی می افزاید تا نظام اسلامی را از درون تهی کند و در نهایت به هدف خود که براندازی نظام است برسد. وضعیت اسفباری که از نظر فرهنگی در جامعه مشاهده می شود و ناهنجاری های اخلاقی شدیدی که وجود دارد و رو به گسترش است نتیجه همین تخریب ها و تفرقه افکنی ها و حاکم ساختن فرهنگی طرد و دفع است . برای تقویت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی همواره به وحدت و همبستگی و احترام گذاشتن به همدیگر نیازمندیم و باید از هر اقدامی که به این مولفه ها ضربه وارد کند بشدت بپرهیزیم .
در انتخابات نیز چارچوب تبلیغات اسلامی و اخلاقی و قانونی کاملا مشخص است ; بیان نقاط مثبت کاندیدای مورد نظر تشریح عملکردها و نقد منصفانه آنها و تبیین اهداف براساس واقعیت ها. اگر همه در همین چارچوب حرکت کنند و از تخریب رقبا پرهیز نمایند هم به وظیفه خود عمل می کنند و هم به پیروزی ها و موفقیت های واقعی و بلند مدت می رسند. صیانت از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به چنین روشی نیازمند است . غیر از این هر اقدامی فقط نشان دهنده شکست اخلاقی اقدام کنندگان است حتی اگر تصورشان این باشد که درصدد دفاع از انقلاب و نظام هستند. نظام جمهوری اسلامی برای ماندن هرگز به تخریب و روش های غیراخلاقی نیاز ندارد.
خبرروز/ فردا نیوز
توصیه شریعتمداری برای جلوگیری از ترور خاتمی
مدیرمسئول روزنامه کیهان در یادداشتی به اظهارات اخیر محسن آرمین درباره اینکه حفاظت از خاتمی به عهده شریعتمداری باشد واکنش نشان داد.
به گزارش «فردا»، در این یادداشت که تحت عنوان “بازرسی بدنی” منتشر شده آمده است: معلوم نیست ـ البته فقط ظاهراً معلوم نیست! ـ که چرا هشدار کیهان نسبت به تروریست بودن آمریکا و عوامل داخلی آن، تا این اندازه افراطیون مدعی اصلاحات را دستپاچه و سراسیمه کرده است؟! پیش از این مجمع روحانیون مبارز بی آن که متوجه اصل ماجرا باشد بیانیه‌ای شتابزده علیه کیهان صادر کرد که ظاهراً بعد از پاسخ کیهان به اقدام نسنجیده خود پی‌برده است. چرا که به نوشته کیهان تنها سه گروه از هشدار کیهان عصبانی می‌شوند، اول؛ آنان که آمریکا را تروریست نمی‌دانند! دوم؛ کسانی که از سوءقصد به آقای خاتمی استقبال می‌کنند! و سوم عوامل داخلی آمریکا که احیاناً مأموریتی داشته‌اند.
شریعتمداری در ادامه با بیان قابل پیش‌بینی بودن واکنش آرمین به این موضوع و اینکه وی انتظار این واکنش را داشته، به چند نکته اشاره می‌کند.
مدیرمسئول کیهان در اولین نکته خود می‌نویسد: آقای آرمین از مدیرمسئول کیهان خواسته است شخصاً حفاظت آقای خاتمی را برعهده بگیرد. خب! بدیهی است که برای حفاظت از شخصیت‌ها، مراکز رسمی و تعریف شده‌ای در کشور وجود دارد بنابراین پیشنهاد آقای آرمین عملی و قانونی نیست، اما کیهان برای حفاظت از آقای خاتمی یک توصیه امنیتی کاملاً، حرفه‌ای و منطقی دارد.
وی در بیان توضیه خود می‌گوید: توصیه کیهان این است که تیم حفاظت آقای خاتمی به آن عده از افراطیون مدعی اصلاحات که سوابقی نظیر، رابطه پنهان با عوامل آمریکا، دریافت کمک مالی از آمریکا و سابقه همراهی و همکاری با جاسوسان شناخته شده آمریکا نظیر رامین جهانبگلو، هاله اسفندیاری، شائول بخاش، کیان تاجبخش و… دارند به هیچوجه اجازه ندهد به آقای خاتمی نزدیک شوند و در صورت اصرار و درخواست خودشان یا آقای خاتمی، حتماً و بدون کمترین ملاحظه آنها را به دقت بازرسی بدنی کند. زیرا بیشترین احتمال سوءقصد از طریق عوامل آمریکا وجود دارد بنابراین به طور طبیعی و منطقی کسانی که سوابقی نظیر آنچه اشاره شد ـ مخصوصاً همکاری و همراهی با جاسوسان شناخته شده آمریکا ـ را در کارنامه خود دارند، نباید بدون بازرسی بدنی و مراقبت کامل به آقای خاتمی نزدیک شوند. اسناد ـ آشکار و نه محرمانه ـ رابطه این عده از مدعیان اصلاحات با جاسوسان آمریکایی در کیهان منتشر شده بنابراین شناسایی آنها برای تیم حفاظت آقای خاتمی بسیار آسان است.
دیگر آنکه آن دسته از مدعیان اصلاحات که در گذشته آقای خاتمی را ـ با عرض پوزش ـ بی‌عرضه می‌نامیدند و به این علت که علیه نظام آنگونه که آنها انتظار دارند ساختارشکنی نمی‌کند وی را با گورباچف مقایسه می‌کردند نیز باید مورد سوءظن تیم حفاظت ایشان باشند، توضیح آن که چند روز بعد از اجلاس استنفورد آمریکا و پیشنهاد «گیل لاپیداس» که خاتمی را با گورباچف مقایسه کرده و از اصلاح‌طلبان ایران خواسته بود او را کنار زده و شخصی مانند یلتسین را جایگزین او کنند، عده‌ای از مدعیان اصلاحات که هم‌اکنون سنگ حمایت از خاتمی را به سینه می‌زنند در روزنامه تحت مسئولیت خود به خاتمی هشدار دادند که اگر بیش از این در ساختارشکنی تسامح به خرج دهد، دیگر از او حمایت نکرده و به فکر جایگزینی خاتمی با شخصی مشابه یلتسین خواهند بود! آیا افرادی با این دیدگاه می‌توانند مورد اعتماد بوده و در اطراف آقای خاتمی پرسه بزنند؟! این عده بلافاصله بعد از پیشنهاد آمریکا برای جایگزینی خاتمی با «یلتسین» در روزنامه خود از این پیشنهاد حمایت کردند، بنابراین چه تضمینی هست که اگر آمریکا طرح سوء قصدی داشته باشد، این خواسته شوم را عملیاتی نکنند؟!
شریعتمداری در ادامه می‌نویسد: ظاهراً آقای آرمین و دوستانش متوجه ماجرا شده‌اند ولی از آنجا که آقایان سابقه درازی در تظاهر به فراموشی دارند باید گفت؛ شهید رجایی و شهید باهنر را چه کسانی ترور کردند؟ به یقین پاسخ خواهند داد «آمریکایی‌ها» و البته این پاسخ قابل قبول است، اما آمریکا چگونه رجایی و باهنر را شهید کرد؟ آیا تفنگداران آمریکایی را برای ترور آن بزرگواران به ایران فرستاد؟! پاسخ منفی است. پس چه کسی آن عزیزان را به شهادت رساند؟ آقایان فراموش نکرده‌اید که قاتل آن دو شهید بزرگوار شخصی به نام «کشمیری» بود. نبود؟! خب! کشمیری را چه کسانی به شهید رجایی معرفی کرده و نسبت به تعهد و انقلابی بودن او به آن شهید بزرگوار اطمینان صددرصد داده بودند؟! آیا می‌توانید انکار کنید که کشمیری را سران سازمان مجاهدین انقلاب به شهید رجائی معرفی کرده بودند؟! به یقین نمی‌توانید! ممکن است بگوئید «کشمیری» شما را هم فریب داده بود. بسیار خوب! می‌پذیریم ـ و شاید به همین علت بعد از بازداشت تعدادی از اعضای سازمان، این پرونده به دستور امام راحل(ره) مختومه شد ـ ولی از کجا معلوم که بار دیگر دچار همان فریب نشوید؟! بنابراین قبول کنید که حضوربرخی از مدعیان اصلاحات در اطراف آقای خاتمی می‌تواند یکی از راهکارهای آمریکا برای سوءقصد علیه ایشان باشد.
حالا متوجه شدید که چرا کیهان دغدغه دارد و چرا پیشنهاد می‌کند تیم حفاظت آقای خاتمی هرگز نباید اجازه دهد برخی از مدعیان به ظاهر سینه چاک آقای خاتمی بدون بازرسی دقیق بدنی به ایشان نزدیک شوند؟!
وی در پایان تأکید می‌کند که به هیچوجه قصد مقایسه شهید رجایی با آقای خاتمی را ندارد.
 
آرشیو روزشمار انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸

جبهه ملی و انقلاب اسلامی (بخش دوم)

سعيد بشيرتاش:
اگر پادشاه همان زمانی که اين نامه را دريافت کرده بود دست دوستی به سوی سران جبهه ملی دراز می کرد و آنها را مأمور تشکيل دولت می کرد، به احتمال قوی نيروهای چپی و اسلام‌گرا نمی‌توانستند مانع موفقيت آن دولت شوند.
چند ماه بعد از اين نامه، در آبان ١٣٥٦، نيروهای امنيتی و چماق‌داران حکومت به ميتينگ جبهه ملی در کاروان‌سراسنگی هجوم بردند که در اين يورش، داريوش فروهر و شاپور بختيار هم مجروح شدند.
افزايش فعاليت‌های جبهه ملی باعث واکنش خشن ساواک شد تا آنجا که در فروردين ۵۷ بمبی در خانه فروهر و بمبی روبه‌روی خانه سنجابی منفجر کردند.
اين اقدامات خشن در زمانی بود که حکومت سياست رسمی اش را «ايجاد فضای باز سياسی» اعلام کرده بود. اما کندی در گشايش فضای سياسی، هم‌زمان با پرهيز شاه از مذاکرات مؤثر با رهبران جبهه ملی و نيز حاکميت گفتمان انقلابی و اسلام‌گرايانه و لنينيستی بر جامعه روشنفکری، زمينه‌ساز قوی‌تر شدن هر چه بيشتر نيروهای اسلام‌گرا در سطح جامعه و نيروهای لنينيستی در محيط‌های دانشگاهی و روشنفکری شد. در مدتی کوتاه، نيروهای اسلام‌گرا با توان انقلابی بسيار، بر عرصه سياسی تسلط يافتند و انديشه‌های دموکراتيک ـ سکولار ـ ملی جبهه ملی در حاشيه قرار گرفت. در اين وضع، مساجد نيز تبديل به پايگاه‌هايی برای جوانان انقلابی شده بود.
جبهه ملی، پس از اعلام موجوديت در تاريخ ٣٠ تير ١٣٥٧، همچنان خواهان اجرای قانون اساسی و احيای اصول مشروطيت بود. در تاريخ هفتم شهريور ماه ١٣٥٧، جبهه ملی در بيانيه‌ای دوازده‌ماده‌ای خواسته‌های خود را اعلام کرد. انحلال ساواک، آزادی زندانيان سياسی، بازگشت تبعيديان داخلی و خارجی، آزادی بيان و قلم و مطبوعات و احزاب، استقلال قوه قضائيه، و اعاده حيثيت به محکومان دادگاه‌های نظامی از آن جمله بود.
اين اعلاميه جبهه ملی در زمانی که ديگر گروه‌های سياسی خواهان نابودی کامل نظام پادشاهی، نابودی سرمايه‌داری، مبارزه با امپرياليسم، و برقراری آرمان‌شهرهای اسلامی و کمونيستی بودند به نظر انقلابيون بسيار سازش‌کارانه و بی ارزش بود.
در ماه رمضان ۱۳۵۷، هزاران جوان انقلابی هر شب از مساجد بيرون می آمدند و به تظاهرات‌هايی دست می زدند که گاه خشونت‌آميز و همراه با آتش زدن سينماها و بانک‌ها بود. در اين حال، همه نيروهای جداشده از جبهه ملی نيز با تمام توان خود، به صفوف انقلاب پيوسته و از رهبری آيت الله خمينی پشتيبانی می کردند.
آتش‌سوزی سينما رکس آبادان، که به ادعای اپوزيسيون و نيز در نظر مردم کار حکومت بود، و سپس کشتار ١٧ شهريور در ميدان ژاله به نقاط عطف در تاريخ انقلاب بدل شدند. پس از واقعه ١٧ شهريور، جامعه وارد مرحله‌ای راديکال شد. در همان حال که اپوزيسيون هر چه بيشتر راديکال می شد، حکومت شاه نيز با عقب‌نشينی های مداوم نشان می داد که اراده‌ای جدی برای ايستادگی ندارد. در چنين وضعی، امکان مصالحه روزبه‌روز کمتر می‌شد؛ و در اين گير و دار، رهبران جبهه ملی می‌بايستی، با تحليل شرايط سياسی و بررسی امکانات و احتمالات، دست به انتخابی تاريخی می زدند.با ۴۶ امتیاز و ۱۴ نظر فرستاده شده در بخش سیاستلینک مستقیم

لاله افتخاری: کسانی که با اهداف خاصی خارج می روند، مشخص هستند/ ابطال گذرنامه مسافرانی که کار غیر اخلاقی می کنند

قضایی - آبان ماه امسال کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی طرحی را تصویب کرده که به موجب آن زنان مجرد زیر 40 سال باید با اجازه 'ولی قهری' خود یا اجازه ' حاکم شرع' از کشور خارج شوند.

نامه نیما ابراهیم زاده فرزند کارگر زندانی؛سلام بر همه مردم ، سلام بر کارگران

من نیما ابراهیم زاده فرزند کارگر زندانی در بند ودوستدار کودکان بهنام ابراهیم زاده هستم، بیش از یک ماه است که در بیمارستان محک کودکان بستری شده ام،

بیش از دوسال ونیم است که پدرم به جرم دفاع از ما کودکان وجامعه کارگری در زندان بسر می برد، اولین ملاقات ودیدار با پدرم بعد از ماهها انفرادی ومحروم از ملاقات را هنوز یاد دارم دیدن ان لحظات دهشناک وپر از تشویش ونگرانی، هنگامیکه پدر را برای اولین بار بعد از ماهها از بند 209 وزرارت اطلاعات به سالن ملاقات آوردند قلب من به شدت مجروح شد، حسرت اینکه پدر نمی تواند در کنارما بماند و به ما نزدیک شود در ان لحظه دوست داشتم با تمام وجودم پدرم را در اغوش بگیرم اما وجود شیشه های بیرنگ وبیروح که حتی به سختی می توانستم پدر را در انسوی میله های زندان ببینم اجازه این را به من نمی داد که پدر را با تمام وجودم در اغوش بگیرم، همیشه به خانواده ام به پدر ومادرم وپدر بزرگم افتخار کرده ام در نبود پدر،پدر بزرگ ودوستان ورفقای پدرم همواره در کنار من ومامان بوده اند، تا به امروز ما را تنها نگذاشته اند این نیز توان ونیروی من ومامان را در نبود پدر برای زنده ماندن دو چندان می کند، روزهایی که پدر عزیزم در کنارم بود وهرسال روز جهانی کودک مرا به مراسم روز جهانی کودک وجمعیت دفاع از کودکان کار وخیابان میبرد روزهای که به همراه پدر ومامان به کردستان خانه بابا بزرگ میرفتیم وخوش بودیم واز این همه خوش برخوردی مردم ودوستان واشنایان بسیار خوشحال بودم و آرزو دارم باز هم چنین روزهایی داشته باشم.
من که کودکی پر شور وفعال وپرتحرک ، اجتماعی وعاشق فعالیت های اجتماعی وانسانی پدر بودم، اما اکنون بیش از یکماه است در بیمارستان محک کودکان در بخش انکولوژی یک طبقه چهارم ساختمان محک مخصوص کودکان سرطا نی بستری شده ام مادرم همراه من است، وقتی مرا نگاه می کند چشمانش همیشه پر از اشک می شود و باتمام وجود حسرت مر ا می خوردکه تنها فرزندش در بستر بیماری است پدر هر روز از جنوبی ترین نقطه تهران ساعت دوازده ظهر به بیمارستان می آید که در کنار من چند ساعتی بماند با اینکه خودش از ناراحتی های آرتروز گردن ودرد گوش بشدت رنج میبرد هنوز فرصت پیدا نکرده است که خودش را معالجه کند او به شدت درگیر وضعیت پیش آمده وپیگروضعیت درمان ومعالجه من است این روزها که به سال نو نزدیک میشویم بیشتر در رنج وناراحتی بسر میبرم نگرانی از اینکه من در بستر بیماری ام واینکه نکند پدر را به زندان برگردانند، اینکه وقتی می بینم همه مردم وخانوادها این روز ها به همراه فرزندان خود برای خرید راهی بازار شهر میشوند، من در بستر بیماری هستم ، نمی توانم به همراه پدر ومادرم به خرید عید بروم واصلا می توانیم عیدی داشته باشیم؟آیا وسفری خواهیم داشت؟ سخت ناراحت می شوم .با ۴۷ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش سیاستلینک مستقیم

فرزند شهید نظری: اظهارات طائب کاملا خلاف چیزی است که شهدا می‌خواستند

کلمه- زهرا صدر: حجت نظری، فرزند سردار شهید حجت نظری، فرمانده ۲۵ ساله‌ی جنگ تحمیلی، با اشاره به صحبت‌های مهدی طائب درباره‌ی اولویت خاک سوریه به خاک خوزستان می‌گوید: بارها در دوران کودکی و نوجوانی لفظ آخوند انگلیسی را شنیده بودم اما هر بار برای یافتن مصداق با مشکل مواجه بودم. آدم‌هایی که عملا در جهت خواست کشورهایی مثل انگلیس که همیشه‌ی تاریخ به دنبال تجزیه بوده‌اند، گام برداشته و بر می‌دارند! من فکر می‌کنم بعضی از افراد خواسته یا ناخواسته، هر چیزی که انگلیس می‌خواهد را در ایران پیاده می‌کنند.

به اعتقاد فرزند شهید نظری، صحبت‌های کسانی مثل آقای طائب بیش از پیش به بحث‌های قومیتی دامن می‌زند و این اصلا به سود کشور نیست.

به گزارش کلمه، مهدی طائب، رئیس “قرارگاه راهبردی عمار“ که از نهادهای تازه‌تاسیس برای به اصطلاح «مقابله با جنگ نرم» است، روز پنجشنبه ۲۶بهمن‌ماه در جمع گروهی از دانشجویان عضو بسیج گفته است: “سوریه استان سی و پنجم و یک استان استراتژیک برای ماست. اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم“.

حجت نظری در گفت و گو با کلمه تاکید می کند: هرچند ایشان مصاحبه‌ای کرده و گفته که من این صحبت‌ها را نگفته‌ام و حرف‌های من را تحریف کردند. جالب این است که اولا ایشان نگفته که اصل صحبت چه بوده که تحریف شده و ثانیا تصریح نکرده که من نگفتم که خوزستان برای ما در اولویت نیست و سوریه در اولویت است. همین‌که حرف‌های منتسب به خودش را نفی نکرده، به این معناست که آقای طائب آن حرف‌ها را گفته و از گفته‌هایش پشیمان هم نیست!

فرزند این شهید عملیات‌ آبی – خاکی‌ بدر و نیز نیزارهای‌هورالعظیم‌، می‌افزاید: با نگاهی متفاوت درباره‌ی سخنان آقای طائب، معتقدم اگر ما بتوانیم کشور خود را به لحاظ موقعیت‌های مختلف، چه اقتصادی چه سیاسی چه نظامی، به جایگاه مطلوب برسانیم اشکالی ندارد که به کشورهای دیگر هم کمک کنیم، منتها همانطور که عقل حکم می‌کند، چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.

پیش از این همسر شهید محمدابراهیم همت با ابراز تاسف از اظهار نظر مهدی طائب در خصوص خاک خوزستان و اولویت داشتن خاک سوریه به کلمه گفته بود: که ادبیات خشونت و جنگ در سخنان آقایان جاری است و نگران کننده است، صحبت های ایشان اشاعه فتنه و انحراف است. اگر برای این آقا دفاع از خاک سوریه خیلی اولویت دارد، بسم الله همین الان تشریف ببرد و همانجا به شهادت برسد.

همچنین همسر شهید باکری در گفت و گو با کلمه گفته بود: من نمی دانم آقای طائب چطور فکر کرده که این حرف از دهانش در می آید. من واقعا اینها را نمی فهمم ولی فکر می کنم شیطان هم بهشان کمک می کند. انسان وقتی که خیلی منیت داشته باشد بالاخره یک جاهایی اشتباه می کند. ولی خب برخی اشتباه ها مانند این اشتباه مردم را اذیت می کند. البته همه ی این ۸ سال با حرف زدن هایشان همه را اذیت کردند. چه با دروغ گفتن های شان، چه با هم دعوا کردن هایشان، چه تهمت زدن هایشان. کار خداست که امثال مهدی طائب با حرف هایش طوری عمل کنند که مردم آن ها را بهتر بشناسند.

شانزدهم اسفند ماه سال ۱۳۶۵ بود. سردار حجت‌ نظری پس از اقامه‌ی‌ نماز مغرب‌ و عشاء درحال بازدید و سرکشی از خاکریزها و سنگرهای محور عملیاتی بود که‌ ناگهان‌ خمپاره‌ای‌ در نزدیکی‌ آن‌ها فرود آمد و منفجر شد. ترکش‌ خمپاره‌ قسمتی‌ از سر او را با خود برد و به‌ این‌ ترتیب‌، حجت‌ نظری‌ پس‌ از ۷۴ ماه‌ حضور در جبهه‌ و سه‌ بار مجروحیت‌، در حالی‌ که‌ فرماندهی‌ گردان‌ حضرت‌ ابوالفضل‌ (ع‌) از لشکر ۱۶ قدس‌ گیلان‌ را برعهده‌ داشت‌، در راه دفاع از خاک کشورش به شهادت رسید.

حجت نظری فرزند این فرمانده شهید، همچنین خاطرنشان می‌کند: متاسفانه حتی در شرایط بسیار بد اقتصادی کشور که مردم عزیزمان گاه از پس هزینه های روزمره خود برنمی آیند، شاهد کمک‌های میلیارد دلاری به سوریه و لبنان و فلسطین هستیم. در فضایی که یک کالای بی‌ارزش هزار تومانی را باید داخل کشور ۱۲هزار تومان بخریم. هدف برای برخی وسیله را توجیه می‌کند و حاضرند به هر نحوی که شده، حتی با فدا کردن خاک این کشور، به شعارهای خود تا هر اندازه که می‌توانند جامه عمل بپوشانند. تازه این زمانی است که بخواهیم خیلی خوشبینانه به ماجرا نگاه کنیم. متاسفانه برخی دیگر صرفا به دنبال منافع خود یا اربابان خود، حاضرند خاک و ملت و حتی دین را فدا کنند.

وی خاطرنشان می‌کند: من وقتی بخواهم به عنوان یک فرزند شهید این طرز تفکر را ارزیابی کنم، سوای همه‌ی تمایلات احساسی که به خاک و خون‌های ریخته بر آن دارم، لاجرم باید به قانون اساسی کشورم هم توجه کنم. ما در قانون اساسی به صراحت داریم که تمامیت ارضی کشور خدشه ناپذیر است و بسیاری از جوانانی که امروز می‌توانستند سرنوشت کشور را به گونه‌ای دیگر رقم بزنند، جان و زندگی و خانواده‌شان را گذاشتند تا یک وجب از خاک این کشور دست بیگانه نیفتد و از این کشور جدا نشود. اما متاسفانه رفتار کسانی مثل آقای طائب یا در بسیاری مواقع، رفتار کسانی مثل آقای احمدی‌نژاد و کسانی که من فکر می‌کنم نگاه ایدئولوژیک خودساخته‌ای دارند، خطرات واضحی برای این تمامیت ارضی ایجاد می کند. این روزها، در هر شهر یا استان مرزی که دقیق می‌شویم، بحران و زمزمه های خطرناک را به عینه می بینیم. بخشی اعظمی از این بحران، ناشی از سوءمدیریت و ناکارآمدی مسئولین خودمان است.

وی در ادامه می‌افزاید: کار را به جایی رسانده‌اند که به لحاظ اقتصادی کشتی کشور به گل نشسته، به لحاظ سیاسی کشور واقعا با بحران مواجه است، در سایر حوزه ها هم که واضح است چه می‌گذرد. پرسش من این است که آیا واقعا اولویت مسئولین ما، با مردم لبنان و فلسطین و سوریه است؟ آیا استحقاق ملت ایران بیش از این نیست؟

فرزند این فرمانده شهید همچنین می‌گوید: من فکر می‌کنم اگر بخواهیم ذره‌ای برای خون این شهدا، برای خاک و آینده و سرمایه‌های انسانی و سرمایه‌های طبیعی و سرمایه‌های تاریخی این مملکت ارزش قایل باشیم، باید آنها را زمان موضع‌گیری‌های خود لحاظ کنیم. بی‌شک همین گفته‌ی ساده، کاملا خلاف آن چیزی بود که شهدا می‌خواستند.

وی با بیان اینکه البته بعضی از شهدا و رزمندگان ما، همان زمان در لبنان و یا کشورهای دیگر جنگیدند معتقد است: من به جرات می‌توانم بگویم نگاه اکثریت شهدای ما به جنگ، دفاع از میهن و ناموس بوده است. با این اعتقاد رفتند که دارند از کشورشان دفاع می کنند. در واقع به اعتقاد من باید توجه کنیم که هر چند آنان افرادی مذهبی و مومن بودند، اما در این حوزه قهرمانان ملی بودند نه قهرمان دینی. البته ناگفته نگذارم که بنده تنها در یک صورت می توانم بگویم شهدای ما نگاه دینی داشتند. آن هم با توجه به این فرموده‌ی نبی مکرم اسلام(ص) است، آنجا که می‌فرماید«حب الوطن من الایمان»

در بخشی‌ از وصیت‌ نامه‌‌ی این شهید‌ می‌خوانیم‌: “زمانی دیدم که شاه خائن و مزدور بر مسند خلافت نشسته و حق مردم را بیهوده به دست ابرقدرت‌ها می‌دهد، به نوای امام عزیز لبیک گفتم و در تظاهرات و راهپیمایی‌ها شرکت نمودم تا اینکه انقلاب پیروز گردید و زمانی که صدام عزم تجاوز به خاک میهن اسلامی‌مان کرد، من هم وظیفه خود دانستم که به ندای امام لبیک گویم و در این امر مهم شرکت نمایم. که به امید اتصال به خدا به نحو احسن تا آنجائیکه توان دارم انجام خواهم داد. باشد که این عمل مورد تائید و عنایت پروردگار قرار گیرد.”

شهید حجت نظری و برادرش بشیر نظری و هزارها هزار شهید دیگر، در راه دفاع از مام وطن رفتند و فرزندشان، دست در دست دیگر فرزندان این آب و خاک، در راه دفاع از وجب به وجب خاک کشور ایستاده‌اند.با ۴۸ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش سیاستلینک مستقیم

انفجار بمب در دمشق مراکز دولتی و دفاتر حزب بعث را به لرزه درآورد

رسانه‌های دولتی سوریه روز پنجشنبه اعلام کردند انفجار بمب در مرکز شهر دمشق که در نزدیکی دفاتر حزب حاکم بعث بوقوع پیوست و همچنین شلیک خمپاره به یک مرکز نظامی در پایتخت سوریه تلفات زیادی برجای گذاشته است.رسانه‌های دولتی سوریه اعلام کردند انفجار یک بمب در مرکز شهر دمشق که در نزدیکی دفاتر حزب حاکم بعث بوقوع پیوست و همچنین شلیک خمپاره به یک مرکز نظامی در پایتخت سوریه  تلفات زیادی برجای گذاشته است.

به گفته شبکه‌های دولتی سوریه، این انفجار ظهر روز پنجشنبه، سوم اسفندماه، در مرکز شهر دمشق در اثر برخورد یک خودروی بمب‌گذاری شده به پاسگاه بازرسی امنیتی‌ در نزدیکی دفاتر حزب بعث و سفارت روسیه رخ داده است.

در حالی که رسانه های سوریه می‌گویند «شمار بسیاری» در اثر این انفجار کشته و زخمی شده‌اند، گروه حقوق بشری ناظران حقوق بشر سوریه که مقر آن در بریتانیا است می‌گوید این انفجار «دستکم ۳۱ کشته» بر جای گذاشته است.

رسانه‌های دولتی سوریه این انفجار را که در محل پر رفت و آمدی در مرکز شهر دمشق رخ داده است، به «تروریست‌ها» نسبت داده‌ و تاکید کرده‌اند که «دستکم چهار کودک» در اثر این واقعه زخمی شده‌اند.

این انفجار همچنین به ده‌ها ساختمان و خودرو  آسیب رسانده‌ است.

شبکه تلویزیونی روسیه نیز ضمن تایید وقوع انفجار در نزدیکی سفارت روسیه اعلام کرده که این حادثه موجب تخریب ساختمان سفارت شده اما به کارکنان سفارت آسیبی نرسانده است.

در کنار این انفجار، شبکه تلویزیونی سوریه از وقوع یک رشته انفجار در نزدیکی یک مرکز نظامی در دمشق خبر داده است.

تلویزیون سوریه با بیان اینکه این ساختمان در زمان وقوع انفجارها به دلیل بازسازی خالی بوده، تاکید کرده است که این حادثه تلفاتی به همراه نداشته است.

این انفجارها در حالی رخ داده‌اند که یک روز پیشتر، دوم اسفندماه، انفجار دو خمپاره در نزدیکی یک استادیوم فوتبال در دمشق موجب مرگ یک بازیکن شد.

اول اسفندماه نیز انفجار دو خمپاره در نزدیکی یکی از سه کاخ بشار اسد خرابی‌هایی به بار آورد.

نزدیک به دوسال از آغاز ناآرامی‌ها در سوریه می‌گذرد و به گفته سازمان ملل در این مدت «دستکم ۷۰ هزار تن» قربانی‌ ناآرامی‌های سوریه شده‌اند. به گفته سازمان ملل در این مدت همچنین «بیش از ۸۵۰ هزار تن» سوریه را ترک کرده‌اند.

Car Bomb Kills 31 in Syrian Capital

Syrian activists say a car bombing has killed at least 31 people near the headquarters of the country's ruling Ba'ath Party in central Damascus.

The Britain-based Syrian Observatory for Human Rights said Thursday most of the dead were civilians.

Syrian state media called the blast a "terrorist bombing" that struck a densely populated area near the al-Mazraa neighborhood.

The explosion comes a day after Syrian activists said rebels shot down a warplane outside Damascus, ...

New Treatments Emerging for Parkinson's Disease

As people around the world live longer, maladies of old age are becoming more common. And that has doctors searching for ways to treat or prevent diseases like Parkinson's...a degenerative brain condition that usually develops after age 50, and that's known for its disabling physical tremors. Medications today can treat the symptoms of Parkinson's, but researchers are hopeful that soon, there will be a way to halt its devastating advance.

Sarah Taylor knew something was very ...

معاون وزیر علوم ایران: دانشگاهها تا انتخابات تحمل خود را بالا ببرند

حکومت ایران حساسیت ویژه ای بر فعالیت های سیاسی در دانشگاهها دارد

غلامرضا خواجه سروی معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم ایران می گوید مسئولان دانشگاهی در ماههای آینده تا زمان انتخابات ریاست جمهوری با دانشجویان تعامل داشته باشند تا "طی آن بتوانیم نارضایتی های احتمالی را به حداقل کاهش دهیم."
آقای خواجه سروی در نشست معاونان دانشجویی و فرهنگی دانشگاههای سراسر کشور گفته که مسئولان دانشگاهها "در چند ماه تحمل خود را بالا ببرند."
به گفته معاون وزارت علوم ایران، "باید انرژی های متراکم شده و یا در حال تراکم نیز تخلیه یابد تا هیچ انرژی تخلیه نشده ای طی ماه های آینده در محیط دانشگاه باقی نماند."
نقش دانشجویان و دانشگاهها همواره در دوره پیش از انتخابات پررنگ بوده است و در سالهای اخیر حکومت ایران در آستانه انتخابات به خصوص انتخابات ریاست جمهوری حساسیت ویژه ای روی فعالیت های سیاسی دانشجویان نشان داده است.
انتخابات جنجال برانگیز سال ۱۳۸۸ باعث شده تا در چند سال اخیر محدودیت هایی بر فعالیت های سیاسی در دانشگاهها اعمال شود.
برخی چهره های سیاسی وضعیت فعلی سیاسی را امنیتی توصیف می کنند و نسبت به بسته بودن زمینه فعالیت سیاسی و فرهنگی در دانشگاهها انتقاد دارند.
انتخابات ریاست جمهوری ایران در ۲۴ خرداد ماه سال آینده برگزار می شود و در آن جانشین محمود احمدی نژاد انتخاب خواهد شد.
آقای خواجه سروی در باره حضور کاندیداهای ریاست جمهوری و نمایندگان آنها گفته که دانشگاهها باید طبق مقررات، شرایط را برای این افراد فراهم کنند و از جمله این مقررات این است که "افردا برای حضور و سخنرانی در دانشگاهها باید از سوی تشکلها دعوت شوند."
این مقام وزارت علوم در عین حال بر "لزوم بازخوانی مقررات حاکم بر فعالیت سیاسی دانشگاهها" تاکید کرده و گفته است "لازم است مقررات حاکم بر فعالیت سیاسی دانشگاهها که مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است در هیات رئیسه دانشگاهها به طور مجدد بازخوانی شود."
بنابر مقرراتی که شورای انقلاب فرهنگی در باره فعالیت های سیاسی دانشجویان تصویب کرده است، "تجمع، راهپیمایی، میزگرد،‌ تربیون آزاد" با ارائه مجوز از هیأت نظارت دانشگاه امکان پذیر است که در آن رئیس دانشگاه، مسئول نمایندگی آیت الله خامنه ای در دانشگاهها و نماینده وزارت علوم عضو هستند. بنابر این مقررات، در صورتی که فعالیت های سیاسی مغایر "مصالح دانشگاه" و "ضوابط شرعی و ارزش های انقلاب اسلامی،‌" باشد رئیس دانشگاه باید جلوی آن را بگیرد.

Soccer Match-fixing Suspect Arrested in Milan

Italian authorities say they have arrested a suspected football match-fixer after he arrived in Milan from Singapore.

Admir Suljic was wanted by police in Cremona, Italy as part of a probe into a wide-ranging scam to fix the results of hundreds of European football matches, including some from the World Cup and Champions League qualifying games. The international police agency Interpol had said earlier that a suspect was on his way from Singapore to Italy.

Interpol says Suljic is believed to ...

گرامی مقدم: خسارتی که دولت احمدی نژاد به ایران زد، مغول ها نزدند/ اولویت با اصلاحات اقتصادی است

اسماعیل گرامی مقدم، مشاور ارشد مهدی کروبی از رهبران در حصر جنبش سبز، هشدار می دهد که اصلاح طلبان نباید بگذارند منافع کشور در اثر کشمکش های بین جریان احمدی نژاد و جریان اصولگرا بیش از این ضایع و زایل شود و باید در میانه این چالش ها، صداقتی را که در اداره کشور داشتند، مجددا به حاکمیت و مردم ارائه کنند.
به گزارش کلمه، این نماینده سابق مجلس خسارات دولت احمدی نژاد به کشور را تاریخی ارزیابی می کند و معتقد است که اگر دولت اصلاح طلبی بر سر کار بیاید، ابتدا باید سازمان برنامه را احیا کند و اقتصاد کشور را به مسیر علمی بازگرداند، سپس طرح های اقتصادی موجود را اولویت بندی کند و در نهایت به اتمام طرح های نیمه تمام بپردازد.
او تاکید می کند که در این صورت، حتما بازار کسب و کار سامان داده می شود و ارزش واحد پولی ما معتبرتر خواهد شد و بسیاری رخداد های اقتصادی دیگر به نظرم اتفاق خواهد افتاد که دلیل آن ویژگی اصلاح طلبان در اداره کشور است که زمان حاکم بودن با شعار سیاسی آمدند ولی در حوزه اقتصاد بیشترین دستاوردها را برای کشور رقم زدند.
گرامی مقدم البته تاکید می کند که شرط این امور، اعتمادسازی حاکمیت درباره سلامت انتخابات است و توجه اصولگرایان به این واقعیت که احمدی نژاد در به هم زدن نتیجه آرا حرفه ای است و ابزار آن را هم دارد. او به عنوان یک پیشنهاد عملی، حضور موثر اصلاح طلبان در هیات های نظارت را پیشنهاد می کند، تا قدمی به سمت انتخابات آزاد برداشته شود.
مشاور مهدی کروبی و سخنگوی حزب اعتماد ملی همچنین معتقد است اولویت کار اصلاح طلبان باید مسائل اقتصادی باشد و آنها باید با درس گرفتن از تجربه سال ۸۴ به معرفی نامزدی بپردازند که دارای بیشترین مقبولیت و محبوبیت بین مردم است. او به مقایسه اجمالی عملکرد دولت اصلاحات با دولت فعلی می پردازد و معتقد است که مردم این واقعیت ها را می بینند و به همین خاطر وزن اجتماعی و محبوبیت اصلاح طلب ها به شدت افزایش پیدا کرده و این خودش را در یک انتخابات آزاد نشان خواهد داد.
مشروح گفت و گوی اسماعیل گرامی مقدم به دوهفته نامه الکترونیک خرداد را در زیر بخوانید:

جناب گرامی مقدم با تشکر از وقتی که در اختیار خرداد قرار دادید، با موضوع وزن و جایگاه گروه های سیاسی در کشور مصاحبه را شروع می کنیم. شما سه و سال و نیم بعد از انتخابات سال ۸۸ وزن و پایگاه اجتماعی گروه های سیاسی در کشور بویژه اصلاح طلب ها را چطور ارزیابی می کنید؟
درباره وزن گروه های اصلاح طلب یا حتی غیر اصلاح طلب نمی توانیم به صورت دقیق و علمی مطلبی بیان کنیم، اما می توانیم در مورد ویژگی هایی که بایستی بر اساس آن تشخیص بدهیم یک گروه دارای وزن بالا یا پایین است، صحبت کنیم. برای وزن کشی دقیق ما نیاز به یک انتخابات داریم. انتخابات ریاست جمهوری پیش رو می تواند در صورتی که استانداردهای یک انتخابات آزاد کاملا مهیا شود فرصتی باشد تا وزن کشی به صورت دقیق انجام بگیرد. اما به هر حال آنچه مسلم است درباره گروه های اصلاح طلب و اصولگرا می توان به عملکرد دولت اصولگرا استناد کرد که البته خودش را از اصول گرایان سنتی کاملا جدا کرده و معیارها و شاخص های علمی نشانکر ناموفق بودن و شکست آن است. اگر مردم را هم معیار سنجش در این وزن کشی بدانیم ، آنها امروزه از وضعیتی که برای آنها در معیشت، زندگی، اشتغال و … ایجاد شده و همینطور در روابطی که امروزه بین کشور ما و کشورهای دیگر با آن مواجه هستیم راضی نیستند . نارضایتی بین مردم از عملکرد دولت به شدت افزایش پیدا کرده و این شاخص و ویژگی از پایین آمدن وزن اجتماعی جریان اصول گرا در میان مردم حکایت می کند. از طرف دیگر ما می توانیم بر همین اساس استنباط کنیم که وزن و محبوبیت گروه های اصلاح طلب افزایش پیدا کرده چرا که در یک مقایسه سرانگشتی، وقتی مردم این دوره را با گذشته و دوران آقای خاتمی مقایسه می کنند وضعیت آنهابه لحاظ اشتغال، معیشت زندگی، برقرار بودن نسبت منطقی بین درآمدها و هزینه های یک خانواده، شأن و منزلت اجتماعی مردم، شأن و منزلت بین المللی ایران، روابط گسترده ای که با دول بزرگ داشتیم، بدتر شده است که البته آن زمان در انزوا قرار نداشتیم. در یک مقایسه خیلی سطحی اگر مردم زندگی اکنون خودشان را با شاخص مشخصی که حالا خود دولت هم اعلام می کند و البته اقتصاد دان ها آن را نمی پسندند و نمی پذیرند، یعنی همین نرخ تورم سی درصدی که بانک مرکزی در چند روز اخیر اعلام کرد، مقایسه کنند ، مسلم است که مردم شرایط دوره اصلاحات را که تورم تا سطح پانزده درصد کاهش پیدا کرده بود، مطلوب تر می دانند. بنابراین در یک چنین مقایسه ای اگر بدون رسیدن به یک انتخابات، مردم خودشان این مقایسه را انجام دهند به نظر می رسد وزن اصلاح طلب ها و محبوبیت آنها به شدت افزایش پیدا کرده و حتما این خودش را در انتخابات آینده، اگر یک انتخابات آزاد باشد، نشان خواهد داد.
آقای دکتر شما هم فعال سیاسی هستید و هم اقتصاد دان و هم دستی بر آتش انتخابات داشتید، تأثیر پولهایی که دولت تحت عنوان یارانه و عیدانه و به طرق مختلف بین اقشار مختلف علی الخصوص اقشار ضعیف جامعه تقسیم می کند در سبد أی حامیان دولت در انتخابات سال ۹۲ چگونه می بینید؟
اولا من در خصوص یارانه ها عرض کنم که واقعا این یارانه ها و حذف آنها و هدفمند کردنش مورد توافق همه ایده های اقتصاددان ها بود یعنی چه آنهایی که معتقد به سیاست رشد گرا هستند و چه آنهایی که معتقد به عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت و یا به عبارت دیگر اقتصاد دولتی داشتند. همه در این زمینه اتفاق نظر دارند. منتها آقای احمدی نژاد و دولت دهم از این ایده اقتصادی صحیح کاملا سوء استفاده کردند و اجرای غلط آن منجر به افزایش حجم نقدینگی در جامعه شد و رکود حاکم بر تولید، که شکاف این دو تا هر چقدر افزایش پیدا کرد یعنی شکاف میان نقدینگی و رکود که میزان تورم را افزایش داد. بنابراین این طرح را آقای احمدی نژاد نتوانست به درستی اجرا کند و به شکست منجر شد و از آن فقط در رویداد های انتخاباتی استفاده می کند. در گذشته هم ما دیدیم که یک ماه مانده به انتخابات سال ۸۸ ایشان شروع کرد به توزیع سهام عدالت بدون اینکه روند قانونی آن را پشت سر گذاشته باشد و الان هم با اینکه مجلس مخالف است ولی اقدام به توزیع پول در شب عید خواهد کرد و همچنین برای بعد از انتخابات هم برنامه دارد که به بهانه یارانه پول توزیع کند. قطعا توزیع پول در لایه های فرودست جامعه و در طبقات پایین به لحاظ درآمدی تأثیر خواهد داشت، به ویژه در جامعه روستایی و جامعه حاشیه شهر. بنابراین حاکمیت از این نظر بایستی کاملا هوشیار باشد که جریان دولت دهم که قصد دارد در قدرت باقی بماند از قانون سوءاستفاده نکند، چون این اتفاق اگر یک بار دیگر بیافتد این بار اصلاح طلب ها نیستند که کنار زده می شوند، بلکه این بار به واسطه پول و به دست خود اصول گرایان، جریان اصول گرا و جریانی که نزدیک به رهبری است هم به حاشیه رانده خواهند شد.
پیش بینی می شود اقتصاد در انتخابات بعدی نقش پر رنگی برای رقابت بین اصول گرا ها داشته باشد. سؤال من این است که آیا اصولا بین اصولگرایان تفاوتی در نحوه مدیریت اقتصاد کشور وجود دارد؟ یعنی اگر در سال ۸۴ آقای لاریجانی رییس جمهور می شد، اوضاع امروز اقتصاد کشور چقدر متفاوت بود؟ با توجه به اینکه جنابعالی خودتان سابقه حضور در مجلس هفتم را هم دارید و شاهد بودید که لایحه تثبیت قیمت ها و سیاست های پوپولیستی اقتصادی پیش از ظهور دولت نهم آغاز شد.
من از آخر سوال شما شروع می کنم. من یکی از مخالفین بحث طرح تثبیت قیمت ها در مجلس هفتم بودم و خیلی تلاش کردیم ولی به دلیل اینکه رای اقلیت داشتیم، نتوانستیم مانع از تصویب آن طرح بشویم. طرحی که کاملا انتخاباتی بود و اصولگرایان در صدد بودند با کسب رضایت نسبی مردم و کنترل قیمتها بتوانند انتخابات آتی ریاست جمهوری را برنده بشوند. اما واقعیتش این است که حتما بین اصلاح طلب ها و اصول گرایان در دیدگاه اقتصادی تفاوت وجود دارد و این تفاوت هم در دوره های گذشته هم کاملا برجسته بود. اصلاح طلبان توانستند نرخ رشد اقتصادی را در این کشور به هفت درصد برسانند و بعد از اینکه اصلاح طلبان از قدرت کنار رفتند هرگز کشور ما چنین رشد اقتصادی را تجربه نکرد. خط فقر در دوره اصلاح طلب ها به شدت کنترل شد و این باعث این تا بسیاری از مردم که در زیر خط فقر بودند خودشان را به بالای خط فقر برسانند و این در حالی بود که دولت آقای خاتمی با درآمد های نفتی هفت دلار تا هجده دلار کشور را در آن هشت سال اداره می کرد. واردات و صادرات ما جهت گیری مثبت پیدا کرد و ما برای اولین بار به صادرات محصولات پتروشیمی و فرآورده های نفت و گاز بالغ بر پنج میلیارد دلار دست پیدا کردیم که برای اولین بار بعد از پیروزی انقلاب این اتفاق افتاد. در بسیاری از زیر ساخت ها مثل تولید سیمان ما توانستیم در دوره آقای خاتمی علاوه بر تأمین نیاز داخلی ، سیمان را به بسیاری از کشورها صادر کنیم. در دوره آقای خاتمی خودکفایی گندم اتفاق افتاد. در دوره آقای خاتمی بود که بسیاری از پروژه های عظیم پتروشیمی مثل عسلویه شروع به فعالیت کرد که متاسفانه بعد از آمدن دولت آقای احمدی نژاد آن پروژه ها متوقف شد. در حوزه توسعه اکتشاف نفت و همچنین در حوزه صنایع خودروسازی ما شاهد تحولات بسیار چشمگیری بودیم. خوب همه اینها را هم مردم می بینند. ولی بالاخره برخی اصول گرایان ممکن است دیدگاه های نزدیک به ما هم داشته باشند که حتما متفاوت تر از آقای احمدی نژاد هستند. در مجلس هفتم که رییس آن آقای حداد عادل بود، اصولگراها پشت برنامه های اقتصادی آقای احمدی نژاد ایستادند. یعنی ما مخالف کاهش نرخ سود بانکی به صورت اداری و دستوری بودیم ولی اصول گرا ها حمایت کردند. طرح تثبیت قیمتها را آنها حمایت کردند. طرح پروژه های زود بازده را که منجر به شکست شد، آنها حمایت کردند. توزیع پول به صورت نقدی توسط دولت آقای احمدی نژاد را آنها حمایت کردند و در مجلس به تصویب رساندند. بنابراین این حمایتی که اصول گرایان کردند نتیجه اش امروز شکست در حوزه اقتصاد است. همینجا هم این پرانتز را باز کنم من اعتقاد ندارم تمامی این وضعیت نا به سامان اقتصادی که امروز ما با آن مواجه هستیم ناشی از تحریم های بین المللی است، نهایت سی درصد آنها تاثیر دارد. هفتاد درصد بی کفایتی اقتصادی دولت آقای احمدی نژاد بود که من این را در نطق پیش از دستورم در مخالفت با بودجه سال ۸۶ رسما از پشت تریبون عرض کردم که این دولت با این بودجه عدم کفایت اقتصادی خودش را نشان داده است. بنابراین در صورتیکه اصلاح طلب ها و اصول گرایان در عرصه انتخابات حاضر بشوند حتما مردم برنامه های اقتصادی اصلاح طلب ها خواهند پذیرفت. اما این نکته را هم عرض کنم، قطعا اگر آقای لاریجانی یا آقای قالیباف یا دیگر شخصیت های اصول گرا، به جای آقای احمدی نژاد رییس جمهور بودند این مسیر اقتصادی را نمی رفتند و تا این حجم خسارت به کشور وارد نمی شد. من خسارتی که در حوزه اقتصادی آقای احمدی نژاد روی میز جمهوری اسلامی گذاشته و این سررسید بسیار گرانی که گذاشته، در طول تاریخ حتی از حمله مغول به ایران تا به حال هم این صورت حساب را برای مردم ایران سنگین می دانم. برای اینکه هفتصد هزار میلیارد تومان درآمد کشور را ظرف هفت سال حیف و میل کرد و این جز اتلاف منافع چیز دیگری نبود.
با توجه به بی برنامگی و بی انضباطی دولت دهم و مشکلات اقتصادی که برخی از آنها را شما برشمردید، اگر دولت بعدی اصلاح طلب باشد اولویت های اقتصادی آن در عمل چه خواهد بود؟
من فکر می کنم اگر دولت اصلاح طلب بیاد و مثلا ما دوباره شاهد تکرار ریاست جمهوری آقای خاتمی باشیم خوب قاعدتا ایشان اولین کاری که می کند، سازمان مدیریت برنامه ریزی و بودجه کشور را احیا خواهد کرد. این اولین گام ایشان خواهد بود چرا که بالاخره قطار توسعه کشور بایستی روی یک ریلی حرکت کند و سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، ریل توسعه است که در آن سه حوزه دانش، کار مدیریت اقتصادی کشور و توسعه کشور را پایه ریزی می کنند. یعنی دانش مهندسی صنایع، دانش مدیریت مالی و دانش اقتصادی. این سه تا با ترکیب برنامه های خودشان در حقیقت جدول برنامه ریزی را در حجم بسیار وسیعی برای کشور به صورت دقیق معین می کنند و به مجلس ارائه می دهند. شما می دانید که برنامه بودجه سالیانه که دولت های گذشته و از جمله آقای خاتمی می برد، بیش از پانزده جلد بود که هر کدامشون هزار صفحه بودند به مجلس تسلیم( یا تقسیم) می کرد. یعنی به صورت کاملا ریز تمامی بودجه را به صورت متوازن برای همه استان ها و بر اساس نظام جغرافیایی که بر ایران حاکم هست به صورت استانی، شهرستانی توزیع می کردند و به مجلس می آوردند. آن بودجه بندی عظیم امروز شده یک کتابچه ای با قطر تقریبا صد صفحه که بیشتر کلیات است و آقای احمدی نژاد فقط دستورالعمل را به مجلس می برد. گام دوم، پایان دادن به طرح های غیر اقتصادی و غیر اولویت دار است و گام سوم هم اتمام طرح های نیمه تمام. که اینها باهم توامان انجام می گیرد. حتما بازار کسب و کار سامان داده می شود و ارزش واحد پولی ما معتبرتر خواهد شد و بسیاری رخداد های اقتصادی دیگر به نظرم اتفاق خواهد افتاد که دلیل آن ویژگی اصلاح طلبان در اداره کشور است که زمان حاکم بودن با شعار سیاسی آمدند ولی در حوزه اقتصاد بیشترین دستاوردها را برای کشور رقم زدند.
به نظر شما اصول گرایان در این انتخابات با توجه به حجم جدل و نزاعی که با آقای احمدی نژاد دارند چه برنامه ای را دنبال می کنند، یعنی این دعوا تا چه سطحی و تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد؟
به نظرم این اختلاف رو به افزایش است و این نامه ای هم که آقای احمدی نژاد به مقام رهبری نوشتند واقعا خارج از شأن یک رییس جمهوری است که به مدت ۷ سال رهبری از ایشان کاملا دفاع کردند ولی وی در تعبیر عرف جامعه ایران که می گویند نمک خورد و نمکدان شکست و نمک نشناسی کرد. حالا اگر یه رییس جمهوری می شد که به هر حال مستقل بود، وابسته نبود، از حمایت های رهبری برخوردار نبود، اشکال نداشت حالا هم این گونه مکاتبه کردن خارج از اشکال نبود، هم نزاع را تا این سطح که به هر حال رهبری فصل الخطاب نباشد افزایش نمی داد. ولی ایشان تا این سطح نزاع را بالا آورده و به نظرم می رسد تا ایشان قول تایید صلاحیت آقای رحیم مشائی را که نامزد مورد حمایتش است از حاکمیت نگیرد به این نزاع ها و به این کشمکش ها ادامه خواهد داد و ما شاهد خواهیم بود که در هنگام رد صلاحیت ها و یا اجرای انتخابات توسط دولت چالش داشته باشیم. فکر می کنم اصلاح طلب ها بایستی که از این موقعیت استفاده بکنند و صداقتی را که در اداره کشور داشتند مجددا به جامعه و به حاکمیت ارائه بکنند و فضای اعتماد را به وجود بیاورند تا منافع کشورمان در اثر این کشمکش ها بیش از این ضایع و زائل نشود. این وضعیتی که آقای احمدی نژاد امروز با افشاگری ها به وجود آورده، نشان می دهد در صدد باج گیری از حاکمیت است و همین جا باید عرض کنم که در هیچ دوره ای، هیچ رییس جمهوری تا این سطح در مقابل رهبری موضع نگرفته بود. رهبری تقریبا شش ماه هست که تذکرهایی را از پشت تریبون رسمی نسبت به مسئولین اعلام می کند و در یک ماه گذشته رسما گفته اند که هر کسی تا انتخابات فضای کشور را متشنج بکند خائن است ولی باز هم دیدیم که رییس دولت (مستقر) آقای احمدی نژاد توجهی به این درخواست رهبری نکرد. این بی سابقه است. یعنی وقتی که ما به روابط آقای هاشمی رفسنجانی با رهبری، رابطه آقای خاتمی با رهبری، رابطه آقای کروبی در دوران مجلس و یا حتی بعد از آن با مقام رهبری نگاه می کنیم، اینها همه نشان می دهد که این شخصیت ها، شخصیت هایی بودند که تمامی چهارچوب و قواعد بازی را و اداره کشور را رعایت می کردند، قانون مدار بودند. به هر حال جایگاه ولی فقیه را در قانون اساسی جمهوری اسلامی مثل بقیه قوانین که البته ما به عدم اجرای آنها اشکال و ایراد داریم و منتقدیم، حفظ می کردند. شأن رهبری را و شأن خودشان را که در این سطح کشور را هرگز با چالش مواجه نکردند. اما به اعتقاد من این رییس جمهور تمامی قواعد گذشته را به هم زده است.
به عنوان سؤال پایانی می خواستم از شما بپرسم که حاکمیت باید چه استانداردهایی را برای انصاف سیاسی و برای عادلانه برگزار شدن انتخابات رعایت کند تا اصلاح طلب ها بتوانند در انتخابات سال ۹۲ ریاست جمهوری شرکت کنند و در این صورت اصلاح طلب ها باید با چه آرایشی وارد بشوند تا اشتباه استراتژیک سال ۸۴ را و واگذار کردن عرصه را به رقیب را تکرار نکنند؟
ببینید ما دو تا مسأله داریم اینجا. یکی مسأله برگزاری انتخابات و سلامت انتخابات است که حاکمیت بایستی این اعتماد را برگرداند. الان قوه اجرا در انتخابات، اختیاراتش در دست آقای احمدی نژاد است و واقعا نه اصلاح طلب ها اعتماد دارند و نه اصول گراها و می دانند که آقای احمدی نژاد در به هم زدن نتیجه آرا حرفه ای است و ابزار آن را هم دارد. این را باید حاکمیت تلاش کند که در شورای نگهبان افرادی که سر صندوق ها گمارده می شوند از دو جبهه باشند. من این را به صورت اجرایی و عملیاتی پیشنهاد می دهم. چون خودم سالها دست اندر کار انتخابات بودم و در سطوح عالی انتخابات هم حضور و مسئولیت داشتم. اگر شورای نگهبان از اصلاح طلب ها بخواهد که نمایندگان خودشان را در هیأت های نظارت معرفی بکنند، یعنی اگر شش نفری را که شورای نگهبان بر سر هر صندوقی می گمارد یا در شهرستانها به عنوان هیات های نظارت، خوب آنها را پنجاه پنجاه بین اصول گرایان حامی حاکمیت و بین اصلاح طلب ها توزیع بکند و به نظرم می رسه که در این صورت بخشی از اعتماد بر می گردد. اصلا نیازی هم نیست برای یک انتخابات آزاد ما به دنبال این باشیم که از مجامع خارجی برای نظارت در انتخابات بیایند یا نظارت بین المللی صورت بگیرد. شورای نگهبان وسیله و ابزار آن را دارد که خودش یا ازطریق فراخوان زدن، چهره های اصلاح طلب را شناسایی کند و بخشی از هیات های نظارت را در استانها و شهرستانها در اختیار آنها بگذارد. در این صورت احتمال تقلب در انتخابات از بین می رود یا کاهش پیدا می کند. چرا که آن یک نماینده ای که می گویند در اختیار نامزد است، اختیار چندانی بر سر صندوق ندارد و حضور او را نمی توان به عنوان ملاک سلامت انتخابات تلقی کرد. فکر می کنم اگر شورای نگهبان این ابتکار عمل را به خرج دهد در آن صورت از اقداماتی که آقای احمدی نژاد برای برنده شدن در انتخابات و سوءاستفاده هایی که می خواهد با استفاده از پول و دولت انجام دهد، ممانعت خواهد شد.
در مورد آرایش نیروهای سیاسی در طرف ما اصلاح طلب ها و تجربه انتخابات سال ۸۴ که به آن اشاره کردید، من معتقدم که همان یک تجربه هم برای کشور و هم برای ما اصلاح طلب ها بس بود و شخصیت های اصلاح طلب تمام تلاششان را باید به کار گیرند که در این دوره از انتخابات با یک نامزد وارد عرصه انتخابات بشوند. چون قطعا با تعدد کاندیدهای اصلاح طلب، به رقیب اجازه می دهیم که از فضا استفاده کند تا نامزد مورد حمایت آنها به قدرت برسد. اصلاح طلب ها پایگاه هایی مثل سپاه و یا بسیج را واقعا در اختیار ندارند و پایگاه آنها مردمی است. این مردم را نبایستی متفرق و آنها را تقسیم یا حتی آنها را سردرگم کنند. نامزدی را هم که اصلاح طلب ها می خواهند معرفی بکنند بایستی مقبولیت داشته باشد، بایستی مردم نسبت به او شناخت داشته باشند با عنایت به اینکه ممکن است در مقابل نامزد آقای احمدی نژاد رقابت کند و این رقابت سنگین است، باید چهره ای باشد که مردم از او خوش نامی سراغ داشته باشند و بدانند که در صورت رییس جمهور شدن این فرد حداقل ابتدایی ترین شرایط زندگیشان تغییر می کند و می توانند شرافتمندانه زندگی بکنند. قاعدتا هر شخصیتی می خواهد نامزد بشود محترم است ولی اصلاح طلبان باید توجه داشته باشند که باید از شخصیتی حمایت کنند که دارای بیشترین مقبولیت و محبوبیت در بین مردم است.

گرامی مقدم: خسارتی که دولت احمدی نژاد به ایران زد، مغول ها نزدند/ اولویت با اصلاحات اقتصادی است

اسماعیل گرامی مقدم، مشاور ارشد مهدی کروبی از رهبران در حصر جنبش سبز، هشدار می دهد که اصلاح طلبان نباید بگذارند منافع کشور در اثر کشمکش های بین جریان احمدی نژاد و جریان اصولگرا بیش از این ضایع و زایل شود و باید در میانه این چالش ها، صداقتی را که در اداره کشور داشتند، مجددا به حاکمیت و مردم ارائه کنند.
به گزارش کلمه، این نماینده سابق مجلس خسارات دولت احمدی نژاد به کشور را تاریخی ارزیابی می کند و معتقد است که اگر دولت اصلاح طلبی بر سر کار بیاید، ابتدا باید سازمان برنامه را احیا کند و اقتصاد کشور را به مسیر علمی بازگرداند، سپس طرح های اقتصادی موجود را اولویت بندی کند و در نهایت به اتمام طرح های نیمه تمام بپردازد.
او تاکید می کند که در این صورت، حتما بازار کسب و کار سامان داده می شود و ارزش واحد پولی ما معتبرتر خواهد شد و بسیاری رخداد های اقتصادی دیگر به نظرم اتفاق خواهد افتاد که دلیل آن ویژگی اصلاح طلبان در اداره کشور است که زمان حاکم بودن با شعار سیاسی آمدند ولی در حوزه اقتصاد بیشترین دستاوردها را برای کشور رقم زدند.
گرامی مقدم البته تاکید می کند که شرط این امور، اعتمادسازی حاکمیت درباره سلامت انتخابات است و توجه اصولگرایان به این واقعیت که احمدی نژاد در به هم زدن نتیجه آرا حرفه ای است و ابزار آن را هم دارد. او به عنوان یک پیشنهاد عملی، حضور موثر اصلاح طلبان در هیات های نظارت را پیشنهاد می کند، تا قدمی به سمت انتخابات آزاد برداشته شود.
مشاور مهدی کروبی و سخنگوی حزب اعتماد ملی همچنین معتقد است اولویت کار اصلاح طلبان باید مسائل اقتصادی باشد و آنها باید با درس گرفتن از تجربه سال ۸۴ به معرفی نامزدی بپردازند که دارای بیشترین مقبولیت و محبوبیت بین مردم است. او به مقایسه اجمالی عملکرد دولت اصلاحات با دولت فعلی می پردازد و معتقد است که مردم این واقعیت ها را می بینند و به همین خاطر وزن اجتماعی و محبوبیت اصلاح طلب ها به شدت افزایش پیدا کرده و این خودش را در یک انتخابات آزاد نشان خواهد داد.
مشروح گفت و گوی اسماعیل گرامی مقدم به دوهفته نامه الکترونیک خرداد را در زیر بخوانید:

جناب گرامی مقدم با تشکر از وقتی که در اختیار خرداد قرار دادید، با موضوع وزن و جایگاه گروه های سیاسی در کشور مصاحبه را شروع می کنیم. شما سه و سال و نیم بعد از انتخابات سال ۸۸ وزن و پایگاه اجتماعی گروه های سیاسی در کشور بویژه اصلاح طلب ها را چطور ارزیابی می کنید؟
درباره وزن گروه های اصلاح طلب یا حتی غیر اصلاح طلب نمی توانیم به صورت دقیق و علمی مطلبی بیان کنیم، اما می توانیم در مورد ویژگی هایی که بایستی بر اساس آن تشخیص بدهیم یک گروه دارای وزن بالا یا پایین است، صحبت کنیم. برای وزن کشی دقیق ما نیاز به یک انتخابات داریم. انتخابات ریاست جمهوری پیش رو می تواند در صورتی که استانداردهای یک انتخابات آزاد کاملا مهیا شود فرصتی باشد تا وزن کشی به صورت دقیق انجام بگیرد. اما به هر حال آنچه مسلم است درباره گروه های اصلاح طلب و اصولگرا می توان به عملکرد دولت اصولگرا استناد کرد که البته خودش را از اصول گرایان سنتی کاملا جدا کرده و معیارها و شاخص های علمی نشانکر ناموفق بودن و شکست آن است. اگر مردم را هم معیار سنجش در این وزن کشی بدانیم ، آنها امروزه از وضعیتی که برای آنها در معیشت، زندگی، اشتغال و … ایجاد شده و همینطور در روابطی که امروزه بین کشور ما و کشورهای دیگر با آن مواجه هستیم راضی نیستند . نارضایتی بین مردم از عملکرد دولت به شدت افزایش پیدا کرده و این شاخص و ویژگی از پایین آمدن وزن اجتماعی جریان اصول گرا در میان مردم حکایت می کند. از طرف دیگر ما می توانیم بر همین اساس استنباط کنیم که وزن و محبوبیت گروه های اصلاح طلب افزایش پیدا کرده چرا که در یک مقایسه سرانگشتی، وقتی مردم این دوره را با گذشته و دوران آقای خاتمی مقایسه می کنند وضعیت آنهابه لحاظ اشتغال، معیشت زندگی، برقرار بودن نسبت منطقی بین درآمدها و هزینه های یک خانواده، شأن و منزلت اجتماعی مردم، شأن و منزلت بین المللی ایران، روابط گسترده ای که با دول بزرگ داشتیم، بدتر شده است که البته آن زمان در انزوا قرار نداشتیم. در یک مقایسه خیلی سطحی اگر مردم زندگی اکنون خودشان را با شاخص مشخصی که حالا خود دولت هم اعلام می کند و البته اقتصاد دان ها آن را نمی پسندند و نمی پذیرند، یعنی همین نرخ تورم سی درصدی که بانک مرکزی در چند روز اخیر اعلام کرد، مقایسه کنند ، مسلم است که مردم شرایط دوره اصلاحات را که تورم تا سطح پانزده درصد کاهش پیدا کرده بود، مطلوب تر می دانند. بنابراین در یک چنین مقایسه ای اگر بدون رسیدن به یک انتخابات، مردم خودشان این مقایسه را انجام دهند به نظر می رسد وزن اصلاح طلب ها و محبوبیت آنها به شدت افزایش پیدا کرده و حتما این خودش را در انتخابات آینده، اگر یک انتخابات آزاد باشد، نشان خواهد داد.
آقای دکتر شما هم فعال سیاسی هستید و هم اقتصاد دان و هم دستی بر آتش انتخابات داشتید، تأثیر پولهایی که دولت تحت عنوان یارانه و عیدانه و به طرق مختلف بین اقشار مختلف علی الخصوص اقشار ضعیف جامعه تقسیم می کند در سبد أی حامیان دولت در انتخابات سال ۹۲ چگونه می بینید؟
اولا من در خصوص یارانه ها عرض کنم که واقعا این یارانه ها و حذف آنها و هدفمند کردنش مورد توافق همه ایده های اقتصاددان ها بود یعنی چه آنهایی که معتقد به سیاست رشد گرا هستند و چه آنهایی که معتقد به عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت و یا به عبارت دیگر اقتصاد دولتی داشتند. همه در این زمینه اتفاق نظر دارند. منتها آقای احمدی نژاد و دولت دهم از این ایده اقتصادی صحیح کاملا سوء استفاده کردند و اجرای غلط آن منجر به افزایش حجم نقدینگی در جامعه شد و رکود حاکم بر تولید، که شکاف این دو تا هر چقدر افزایش پیدا کرد یعنی شکاف میان نقدینگی و رکود که میزان تورم را افزایش داد. بنابراین این طرح را آقای احمدی نژاد نتوانست به درستی اجرا کند و به شکست منجر شد و از آن فقط در رویداد های انتخاباتی استفاده می کند. در گذشته هم ما دیدیم که یک ماه مانده به انتخابات سال ۸۸ ایشان شروع کرد به توزیع سهام عدالت بدون اینکه روند قانونی آن را پشت سر گذاشته باشد و الان هم با اینکه مجلس مخالف است ولی اقدام به توزیع پول در شب عید خواهد کرد و همچنین برای بعد از انتخابات هم برنامه دارد که به بهانه یارانه پول توزیع کند. قطعا توزیع پول در لایه های فرودست جامعه و در طبقات پایین به لحاظ درآمدی تأثیر خواهد داشت، به ویژه در جامعه روستایی و جامعه حاشیه شهر. بنابراین حاکمیت از این نظر بایستی کاملا هوشیار باشد که جریان دولت دهم که قصد دارد در قدرت باقی بماند از قانون سوءاستفاده نکند، چون این اتفاق اگر یک بار دیگر بیافتد این بار اصلاح طلب ها نیستند که کنار زده می شوند، بلکه این بار به واسطه پول و به دست خود اصول گرایان، جریان اصول گرا و جریانی که نزدیک به رهبری است هم به حاشیه رانده خواهند شد.
پیش بینی می شود اقتصاد در انتخابات بعدی نقش پر رنگی برای رقابت بین اصول گرا ها داشته باشد. سؤال من این است که آیا اصولا بین اصولگرایان تفاوتی در نحوه مدیریت اقتصاد کشور وجود دارد؟ یعنی اگر در سال ۸۴ آقای لاریجانی رییس جمهور می شد، اوضاع امروز اقتصاد کشور چقدر متفاوت بود؟ با توجه به اینکه جنابعالی خودتان سابقه حضور در مجلس هفتم را هم دارید و شاهد بودید که لایحه تثبیت قیمت ها و سیاست های پوپولیستی اقتصادی پیش از ظهور دولت نهم آغاز شد.
من از آخر سوال شما شروع می کنم. من یکی از مخالفین بحث طرح تثبیت قیمت ها در مجلس هفتم بودم و خیلی تلاش کردیم ولی به دلیل اینکه رای اقلیت داشتیم، نتوانستیم مانع از تصویب آن طرح بشویم. طرحی که کاملا انتخاباتی بود و اصولگرایان در صدد بودند با کسب رضایت نسبی مردم و کنترل قیمتها بتوانند انتخابات آتی ریاست جمهوری را برنده بشوند. اما واقعیتش این است که حتما بین اصلاح طلب ها و اصول گرایان در دیدگاه اقتصادی تفاوت وجود دارد و این تفاوت هم در دوره های گذشته هم کاملا برجسته بود. اصلاح طلبان توانستند نرخ رشد اقتصادی را در این کشور به هفت درصد برسانند و بعد از اینکه اصلاح طلبان از قدرت کنار رفتند هرگز کشور ما چنین رشد اقتصادی را تجربه نکرد. خط فقر در دوره اصلاح طلب ها به شدت کنترل شد و این باعث این تا بسیاری از مردم که در زیر خط فقر بودند خودشان را به بالای خط فقر برسانند و این در حالی بود که دولت آقای خاتمی با درآمد های نفتی هفت دلار تا هجده دلار کشور را در آن هشت سال اداره می کرد. واردات و صادرات ما جهت گیری مثبت پیدا کرد و ما برای اولین بار به صادرات محصولات پتروشیمی و فرآورده های نفت و گاز بالغ بر پنج میلیارد دلار دست پیدا کردیم که برای اولین بار بعد از پیروزی انقلاب این اتفاق افتاد. در بسیاری از زیر ساخت ها مثل تولید سیمان ما توانستیم در دوره آقای خاتمی علاوه بر تأمین نیاز داخلی ، سیمان را به بسیاری از کشورها صادر کنیم. در دوره آقای خاتمی خودکفایی گندم اتفاق افتاد. در دوره آقای خاتمی بود که بسیاری از پروژه های عظیم پتروشیمی مثل عسلویه شروع به فعالیت کرد که متاسفانه بعد از آمدن دولت آقای احمدی نژاد آن پروژه ها متوقف شد. در حوزه توسعه اکتشاف نفت و همچنین در حوزه صنایع خودروسازی ما شاهد تحولات بسیار چشمگیری بودیم. خوب همه اینها را هم مردم می بینند. ولی بالاخره برخی اصول گرایان ممکن است دیدگاه های نزدیک به ما هم داشته باشند که حتما متفاوت تر از آقای احمدی نژاد هستند. در مجلس هفتم که رییس آن آقای حداد عادل بود، اصولگراها پشت برنامه های اقتصادی آقای احمدی نژاد ایستادند. یعنی ما مخالف کاهش نرخ سود بانکی به صورت اداری و دستوری بودیم ولی اصول گرا ها حمایت کردند. طرح تثبیت قیمتها را آنها حمایت کردند. طرح پروژه های زود بازده را که منجر به شکست شد، آنها حمایت کردند. توزیع پول به صورت نقدی توسط دولت آقای احمدی نژاد را آنها حمایت کردند و در مجلس به تصویب رساندند. بنابراین این حمایتی که اصول گرایان کردند نتیجه اش امروز شکست در حوزه اقتصاد است. همینجا هم این پرانتز را باز کنم من اعتقاد ندارم تمامی این وضعیت نا به سامان اقتصادی که امروز ما با آن مواجه هستیم ناشی از تحریم های بین المللی است، نهایت سی درصد آنها تاثیر دارد. هفتاد درصد بی کفایتی اقتصادی دولت آقای احمدی نژاد بود که من این را در نطق پیش از دستورم در مخالفت با بودجه سال ۸۶ رسما از پشت تریبون عرض کردم که این دولت با این بودجه عدم کفایت اقتصادی خودش را نشان داده است. بنابراین در صورتیکه اصلاح طلب ها و اصول گرایان در عرصه انتخابات حاضر بشوند حتما مردم برنامه های اقتصادی اصلاح طلب ها خواهند پذیرفت. اما این نکته را هم عرض کنم، قطعا اگر آقای لاریجانی یا آقای قالیباف یا دیگر شخصیت های اصول گرا، به جای آقای احمدی نژاد رییس جمهور بودند این مسیر اقتصادی را نمی رفتند و تا این حجم خسارت به کشور وارد نمی شد. من خسارتی که در حوزه اقتصادی آقای احمدی نژاد روی میز جمهوری اسلامی گذاشته و این سررسید بسیار گرانی که گذاشته، در طول تاریخ حتی از حمله مغول به ایران تا به حال هم این صورت حساب را برای مردم ایران سنگین می دانم. برای اینکه هفتصد هزار میلیارد تومان درآمد کشور را ظرف هفت سال حیف و میل کرد و این جز اتلاف منافع چیز دیگری نبود.
با توجه به بی برنامگی و بی انضباطی دولت دهم و مشکلات اقتصادی که برخی از آنها را شما برشمردید، اگر دولت بعدی اصلاح طلب باشد اولویت های اقتصادی آن در عمل چه خواهد بود؟
من فکر می کنم اگر دولت اصلاح طلب بیاد و مثلا ما دوباره شاهد تکرار ریاست جمهوری آقای خاتمی باشیم خوب قاعدتا ایشان اولین کاری که می کند، سازمان مدیریت برنامه ریزی و بودجه کشور را احیا خواهد کرد. این اولین گام ایشان خواهد بود چرا که بالاخره قطار توسعه کشور بایستی روی یک ریلی حرکت کند و سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، ریل توسعه است که در آن سه حوزه دانش، کار مدیریت اقتصادی کشور و توسعه کشور را پایه ریزی می کنند. یعنی دانش مهندسی صنایع، دانش مدیریت مالی و دانش اقتصادی. این سه تا با ترکیب برنامه های خودشان در حقیقت جدول برنامه ریزی را در حجم بسیار وسیعی برای کشور به صورت دقیق معین می کنند و به مجلس ارائه می دهند. شما می دانید که برنامه بودجه سالیانه که دولت های گذشته و از جمله آقای خاتمی می برد، بیش از پانزده جلد بود که هر کدامشون هزار صفحه بودند به مجلس تسلیم( یا تقسیم) می کرد. یعنی به صورت کاملا ریز تمامی بودجه را به صورت متوازن برای همه استان ها و بر اساس نظام جغرافیایی که بر ایران حاکم هست به صورت استانی، شهرستانی توزیع می کردند و به مجلس می آوردند. آن بودجه بندی عظیم امروز شده یک کتابچه ای با قطر تقریبا صد صفحه که بیشتر کلیات است و آقای احمدی نژاد فقط دستورالعمل را به مجلس می برد. گام دوم، پایان دادن به طرح های غیر اقتصادی و غیر اولویت دار است و گام سوم هم اتمام طرح های نیمه تمام. که اینها باهم توامان انجام می گیرد. حتما بازار کسب و کار سامان داده می شود و ارزش واحد پولی ما معتبرتر خواهد شد و بسیاری رخداد های اقتصادی دیگر به نظرم اتفاق خواهد افتاد که دلیل آن ویژگی اصلاح طلبان در اداره کشور است که زمان حاکم بودن با شعار سیاسی آمدند ولی در حوزه اقتصاد بیشترین دستاوردها را برای کشور رقم زدند.
به نظر شما اصول گرایان در این انتخابات با توجه به حجم جدل و نزاعی که با آقای احمدی نژاد دارند چه برنامه ای را دنبال می کنند، یعنی این دعوا تا چه سطحی و تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد؟
به نظرم این اختلاف رو به افزایش است و این نامه ای هم که آقای احمدی نژاد به مقام رهبری نوشتند واقعا خارج از شأن یک رییس جمهوری است که به مدت ۷ سال رهبری از ایشان کاملا دفاع کردند ولی وی در تعبیر عرف جامعه ایران که می گویند نمک خورد و نمکدان شکست و نمک نشناسی کرد. حالا اگر یه رییس جمهوری می شد که به هر حال مستقل بود، وابسته نبود، از حمایت های رهبری برخوردار نبود، اشکال نداشت حالا هم این گونه مکاتبه کردن خارج از اشکال نبود، هم نزاع را تا این سطح که به هر حال رهبری فصل الخطاب نباشد افزایش نمی داد. ولی ایشان تا این سطح نزاع را بالا آورده و به نظرم می رسد تا ایشان قول تایید صلاحیت آقای رحیم مشائی را که نامزد مورد حمایتش است از حاکمیت نگیرد به این نزاع ها و به این کشمکش ها ادامه خواهد داد و ما شاهد خواهیم بود که در هنگام رد صلاحیت ها و یا اجرای انتخابات توسط دولت چالش داشته باشیم. فکر می کنم اصلاح طلب ها بایستی که از این موقعیت استفاده بکنند و صداقتی را که در اداره کشور داشتند مجددا به جامعه و به حاکمیت ارائه بکنند و فضای اعتماد را به وجود بیاورند تا منافع کشورمان در اثر این کشمکش ها بیش از این ضایع و زائل نشود. این وضعیتی که آقای احمدی نژاد امروز با افشاگری ها به وجود آورده، نشان می دهد در صدد باج گیری از حاکمیت است و همین جا باید عرض کنم که در هیچ دوره ای، هیچ رییس جمهوری تا این سطح در مقابل رهبری موضع نگرفته بود. رهبری تقریبا شش ماه هست که تذکرهایی را از پشت تریبون رسمی نسبت به مسئولین اعلام می کند و در یک ماه گذشته رسما گفته اند که هر کسی تا انتخابات فضای کشور را متشنج بکند خائن است ولی باز هم دیدیم که رییس دولت (مستقر) آقای احمدی نژاد توجهی به این درخواست رهبری نکرد. این بی سابقه است. یعنی وقتی که ما به روابط آقای هاشمی رفسنجانی با رهبری، رابطه آقای خاتمی با رهبری، رابطه آقای کروبی در دوران مجلس و یا حتی بعد از آن با مقام رهبری نگاه می کنیم، اینها همه نشان می دهد که این شخصیت ها، شخصیت هایی بودند که تمامی چهارچوب و قواعد بازی را و اداره کشور را رعایت می کردند، قانون مدار بودند. به هر حال جایگاه ولی فقیه را در قانون اساسی جمهوری اسلامی مثل بقیه قوانین که البته ما به عدم اجرای آنها اشکال و ایراد داریم و منتقدیم، حفظ می کردند. شأن رهبری را و شأن خودشان را که در این سطح کشور را هرگز با چالش مواجه نکردند. اما به اعتقاد من این رییس جمهور تمامی قواعد گذشته را به هم زده است.
به عنوان سؤال پایانی می خواستم از شما بپرسم که حاکمیت باید چه استانداردهایی را برای انصاف سیاسی و برای عادلانه برگزار شدن انتخابات رعایت کند تا اصلاح طلب ها بتوانند در انتخابات سال ۹۲ ریاست جمهوری شرکت کنند و در این صورت اصلاح طلب ها باید با چه آرایشی وارد بشوند تا اشتباه استراتژیک سال ۸۴ را و واگذار کردن عرصه را به رقیب را تکرار نکنند؟
ببینید ما دو تا مسأله داریم اینجا. یکی مسأله برگزاری انتخابات و سلامت انتخابات است که حاکمیت بایستی این اعتماد را برگرداند. الان قوه اجرا در انتخابات، اختیاراتش در دست آقای احمدی نژاد است و واقعا نه اصلاح طلب ها اعتماد دارند و نه اصول گراها و می دانند که آقای احمدی نژاد در به هم زدن نتیجه آرا حرفه ای است و ابزار آن را هم دارد. این را باید حاکمیت تلاش کند که در شورای نگهبان افرادی که سر صندوق ها گمارده می شوند از دو جبهه باشند. من این را به صورت اجرایی و عملیاتی پیشنهاد می دهم. چون خودم سالها دست اندر کار انتخابات بودم و در سطوح عالی انتخابات هم حضور و مسئولیت داشتم. اگر شورای نگهبان از اصلاح طلب ها بخواهد که نمایندگان خودشان را در هیأت های نظارت معرفی بکنند، یعنی اگر شش نفری را که شورای نگهبان بر سر هر صندوقی می گمارد یا در شهرستانها به عنوان هیات های نظارت، خوب آنها را پنجاه پنجاه بین اصول گرایان حامی حاکمیت و بین اصلاح طلب ها توزیع بکند و به نظرم می رسه که در این صورت بخشی از اعتماد بر می گردد. اصلا نیازی هم نیست برای یک انتخابات آزاد ما به دنبال این باشیم که از مجامع خارجی برای نظارت در انتخابات بیایند یا نظارت بین المللی صورت بگیرد. شورای نگهبان وسیله و ابزار آن را دارد که خودش یا ازطریق فراخوان زدن، چهره های اصلاح طلب را شناسایی کند و بخشی از هیات های نظارت را در استانها و شهرستانها در اختیار آنها بگذارد. در این صورت احتمال تقلب در انتخابات از بین می رود یا کاهش پیدا می کند. چرا که آن یک نماینده ای که می گویند در اختیار نامزد است، اختیار چندانی بر سر صندوق ندارد و حضور او را نمی توان به عنوان ملاک سلامت انتخابات تلقی کرد. فکر می کنم اگر شورای نگهبان این ابتکار عمل را به خرج دهد در آن صورت از اقداماتی که آقای احمدی نژاد برای برنده شدن در انتخابات و سوءاستفاده هایی که می خواهد با استفاده از پول و دولت انجام دهد، ممانعت خواهد شد.
در مورد آرایش نیروهای سیاسی در طرف ما اصلاح طلب ها و تجربه انتخابات سال ۸۴ که به آن اشاره کردید، من معتقدم که همان یک تجربه هم برای کشور و هم برای ما اصلاح طلب ها بس بود و شخصیت های اصلاح طلب تمام تلاششان را باید به کار گیرند که در این دوره از انتخابات با یک نامزد وارد عرصه انتخابات بشوند. چون قطعا با تعدد کاندیدهای اصلاح طلب، به رقیب اجازه می دهیم که از فضا استفاده کند تا نامزد مورد حمایت آنها به قدرت برسد. اصلاح طلب ها پایگاه هایی مثل سپاه و یا بسیج را واقعا در اختیار ندارند و پایگاه آنها مردمی است. این مردم را نبایستی متفرق و آنها را تقسیم یا حتی آنها را سردرگم کنند. نامزدی را هم که اصلاح طلب ها می خواهند معرفی بکنند بایستی مقبولیت داشته باشد، بایستی مردم نسبت به او شناخت داشته باشند با عنایت به اینکه ممکن است در مقابل نامزد آقای احمدی نژاد رقابت کند و این رقابت سنگین است، باید چهره ای باشد که مردم از او خوش نامی سراغ داشته باشند و بدانند که در صورت رییس جمهور شدن این فرد حداقل ابتدایی ترین شرایط زندگیشان تغییر می کند و می توانند شرافتمندانه زندگی بکنند. قاعدتا هر شخصیتی می خواهد نامزد بشود محترم است ولی اصلاح طلبان باید توجه داشته باشند که باید از شخصیتی حمایت کنند که دارای بیشترین مقبولیت و محبوبیت در بین مردم است.

محکم بود و در عین حال ادعایی نداشت، از ما بود و بی‌ما نبود. او کنار ما ایستاده بود.....

روزی که میرحسین موسوی در حالی که دست همسرش را در دست داشت وارد صحنه‌ی عمومی سیاست ایران شد. همه تعجب کرده بودیم. مگر می‌شود در عرصه‌های رسمی سیاست ایران مردی دست همسرش را بگیرد؟ مگر قرار نیست نگاه به زن در سیاست ایران در بهترین حالت چیزی در حد شعار و یک پست درجه‌ی دوم در کابینه باشد؟ این آدم نمی‌ترسد؟ نمی‌ترسد بخش‌های سنتی جامعه یا اصلا همان سیاسی‌ها نسبت به او واکنش منفی نشان دهند؟ پس حتما باید خیلی عوض شده باشد. شاید زده تو کانال غرب. نکند مثل این سیاست‌مدارهای فله‌ای باشد که یا اهل به میخ و نعل زدن هستند‏‏ یا خیلی سنتی و یا منتظر-فرار-به-غرب. اما صدایی داشت خوب و دلنشین که هیچ کدام نبود. به نعل و به میخ نمی‌زد،.....با ۳۴ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعیلینک مستقیم

سرگرمی ماشالا خان در بارگاه هارون الرشید

"ماشالا خان در بارگاه هارون الرشید" اثری بی نظیر از "ایرج پزشکزاد"است . پزشکزاد که از طریق سریال معروف "دایی جان ناپلئون"برای مخاطبان ایرانی آشناست از طنز نویسان معاصر و دارای آثار بی شماری در زمینه ادبیات طنز میباشد که سریال "قهوه تلخ " در واقع برداشتی سطحی از کتاب "ماشالا خان .... " میباشد .
این کتاب زیبا و طنز بصورت فایل صوتی و بصورت نمایش رادیویی تهیه شده که قابل دانلود کردن میباشد . شما میتوانید فصل های مختلف این کتاب را بصورت صوتی دانلود و در داخل اتومبیل و یا زمان پیاده روی و در اتوبوس و یا هر زمان آزادی که دارید گوش کنید . با ۲۴ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش سرگرمیلینک مستقیم

آیا میدانید کلمه رمز عبور تان تا چه اندازه قوی است و چگونه می‌‌توانید آنرا بهتر کنید؟

تعداد زیادی از مردم به هنگام انتخاب کلمه عبور مرتکب اشتباه شده، و کلمات ساده و قابل حدس زدن را انتخاب میکنند.آیا میدانید کلمه رمز عبور تان تا چه اندازه قوی است و چگونه می‌‌توانید آنرا بهتر کنید؟با ۲۴ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش دانش و فناوریلینک مستقیم

فتح الله زاده استعفا داد / شهریاری جانشین شوالیه؟

مدیرعامل باشگاه استقلال روزگذشته استعفای خود را به هیئت مدیره باشگاه تقدیم و یک نسخه از آن را هم به دفتر وزیر ورزش ارسال کرد. یک منبع موثق در این باره گفت: فتح الله زاده در این نامه او عدم انجام تعهدات مالی از سوی وزارت ورزش که قرار بوده بالغ از 7 میلیارد به این باشگاه بپردازند را دلیل استعفای خود دانسته و تاکید کرده هر چه سریع تر جانشین او تعیین گردد تا در شرایط حساس کنونی ، تیم ضربه نخورد. قبلا" هم به نقل از او در محافل خصوصی گفته شده بود می دانم تا من هستم پول نمی دهند پس به خاطر استقلال می روم. اظهاراتی که هیچگاه رسما" و علنی بیان و تایید نشده است.

گفته می شود به احتمال فراوان تا ابتدای هفته آینده سردار شهریاری عضو هیئت مدیره استقلال جانشین فتح الله زاده خواهد شد.

فتح الله زاده به اطرافیان خود اعلام کرده بود که این موضوع رسانه ای نشود تا روی روحیه تیم تاثیر منفی نگذارد.با ۱۷ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش ورزشلینک مستقیم

Car Bomb Explodes in Syrian Capital

A car bomb has exploded central Damascus near the headquarters of Syria's ruling Ba'ath Party.

Syrian state media called it a "terrorist attack" that caused casualties in a densely populated area near the al-Mazraa neighborhood.

The explosion comes a day after Syrian activists said rebels shot down a warplane outside Damascus, shortly after an airstrike killed at least 20 people in the same area.

Amateur video circulated by the Britain-based London Observatory for Human ...

نیجریه سه نفر را به اتهام جاسوسی برای ایران دستگیر کرد

پلیس مخفی نیجریه می‌گوید که یک روحانی شیعه و دو همدست وی را به اتهام «جاسوسی» برای ایران بازداشت کرده‌ است. به گفته پلیس، جمع‌آوری اطلاعات در مورد سازمان‌های آمریکایی و اسرائیلی و ترور دو رهبر پیشین نیجریه در دستور کار این افراد بوده است.پلیس مخفی نیجریه می‌گوید که یک روحانی شیعه و دو همدست وی را به اتهام «جاسوسی» برای ایران بازداشت کرده‌ است. به گفته پلیس، جمع‌آوری اطلاعات در مورد سازمان‌های آمریکایی و اسرائیلی و ترور دو رهبر پیشین نیجریه در دستور کار این افراد بوده است.

به گزارش خبرگزاری فرانسه مریلین، اوگار، سخنگوی پلیس مخفی نیجریه، روز دوم اسفندماه اعلام کرد که ماه دسامبر گذشته «عبداللهی مصطفی بِرِنده» ۵۰ ساله را که، به گفته پلیس، رهبر فرقه‌ای از شیعیان در شهر مرکزی «ایلورین» است «به دلیل نقش فعالش در جاسوسی و فعالیت‌های تروریستی» دستگیر کرده است.

خانم اوگار افزود که آقای برنده برای فعالیت‌های جاسوسی در ایران آموزش دیده و پشتیبانان وی در ایران از او خواسته بودند تا به منظور «صورت دادن حملات»، مکان‌های عمومی و هتل‌های شناخته شده‌ای را که «محل رفت و آمد آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها» است، شناسایی کرده و در موردشان اطلاعات جمع‌آوری کند.

خبرگزاری رویترز نیز گزارش داده که آقای برنده نخستین بار در سال ۲۰۰۶ به ایران سفر کرده و به تحصیل در یک دانشگاه اسلامی پرداخته است. رویترز می‌افزاید که به گفته پلیس نیجریه، آقای برنده سال ۲۰۱۱ بار دیگر برای آموزش در حوزه تسلیحات و مواد منفجره به ایران رفته است.

آقای برنده اگرچه اتهام جاسوسی و فعالیت‌های مرتبط با اقدامات تروریستی را رد کرده، ولی پذیرفته است که در مورد برخی افراد و سازمان‌ها، اطلاعات جمع‌آوری کرده است.

به گفته پلیس نیجریه، آقای برنده از جمله به گرد‌آوری اطلاعات در مورد سازمان کمک‌رسانی آمریکایی «یو اِس اِید» (آژانس ایالات متحده برای توسعه بین‌المللی) و مرکز فرهنگی یهودیان «چاباد» در شهر لاگوس پرداخته است.

جمهوری اسلامی ایران هنوز به این اظهارات واکنشی نشان نداده است.

پلیس مخفی نیجریه روز چهارشنبه اعلام کرد که آقای برنده متهم به تأسیس یک «هسته تروریستی» در جنوب غرب آفریقا با تأکید ویژه روی شهر لاگوس است و دو فرد بازداشت شده دیگر نیز در ارتباط با این هسته تروریستی بازداشت شده‌اند.

طبق اظهارات سخنگوی پلیس مخفی نیجریه، ترور ابراهیم بابانگیدا، دیکتاتور پیشین نیجریه و ابراهیم داسوکی از رهبران سابق مسلمانان در شمال نیجریه، در دستور کار این افراد بوده است.

به گزارش خبرگزاری رویترز، آقای برنده برای گردآوری اطلاعات برای ایران «۳۰ هزار دلار» دریافت کرده است.

این نخستین بار نیست که نیجریه انگشت اتهام را به سوی ایران نشانه می‌رود.

آبان ماه سال ۱۳۸۹ به دنبال کشف و ضبط یک محموله سلاح در بندر لاگوس، مقام‌های نیجریه ایران را متهم به ارسال این محموله کرده و عظیم آقاجانی، از اعضای نیروی قدس سپاه را در ارتباط با این تسلیحات بازداشت کردند.

آن زمان ایران با اعزام منوچهر متکی، وزیر وقت خارجه به لاگوس این موضوع را نوعی سوء تفاهم دانست و اعلام کرد که این محموله تسلیحاتی ساخت ایران بوده و برای یک کشور آفریقای غربی ارسال شده است.

به گزارش رویترز سال ۲۰۰۴ میلادی نیز منابع اسرائیلی از دستگیری یک دیپلمات ایرانی در نیجریه به اتهام جاسوسی سفارت اسرائیل در ابوجا، پایتخت نیجریه خبر دادند. آن زمان ایران خبر این دستگیری را تکذیب کرد.

نماينده ايران در سازمان ملل: دولت اوباما عليه ايران جنگ اقتصادی اعلام کرده است

نماينده دائم ايران در سازمان ملل روز چهارشنبه نشبت به فشار غرب بر برنامه هسته‌ای ايران هشدار داد و گفت که تحريم‌های بيشتر عليه تهران می‌تواند روند گفت‌وگوها بر سر پرونده هسته‌ای تهران را به خطر بياندازد.نماينده دائم ايران در سازمان ملل روز چهارشنبه، دوم اسفند، نشبت به فشار غرب بر برنامه هسته‌ای ايران هشدار داد و گفت که تحريم‌های بيشتر عليه تهران می‌تواند روند گفت‌وگوها بر سر پرونده هسته‌ای تهران را به خطر بياندازد.

محمد خزائی که بلندپايه‌ترين ديپلمات ايرانی در آمريکا است در يک سخنرانی که در انجمن آسيا در نيويورک ايراد کرد گفت که «فشارهای بيشتر تنها می‌تواند به بروز اعتمادی بيشتر منجر شود و اميد ايران را به اينکه مسائل می‌تواند از راه گفت‌وگو حل و فصل شود از بين ببرد.»

به گزارش خبرگزاری فرانسه، وی اظهار داشت:«مادامی که فشار بر ايران وجود دارد، مادامی که شمشير روی سر ما قرار دارد تا به پای ميز مذاکره بياييم، معنای این گفت‌وگو نيست و ايرانی‌ها نمی‌توانند اين مسئله را بپذيرند.»

آقای خزائی گفته که گفت‌وگوهای ميان ايران و آمريکا بايد بر پايه «احترام متقابل» باشد و ايران «سياست دوگانه فشار و تعامل را رد می‌کند.»

با اين حال نماينده جمهوری اسلامی در سازمان ملل تاکيد کرده که دولت باراک اوباما «جنگ اقتصادی» عليه ايران اعلام کرده است.

جمهوری اسلامی ايران به دليل امتناع از همکاری با آژانس بين المللی انرژی اتمی و شورای امنيت هدف چهار دور تحريم‌های سازمان ملل قرار گرفته است و علاوه بر آن، آمريکا و اتحاديه اروپا به طور يکجانبه تحريم‌های شديدی بر ضد تهران اعمال کرده‌اند.

اين تحريم‌ها موجب شده که فروش نفت ايران و درآمدهای حاصل از آن تا ۵۰ درصد کاهش يابد و در تازه‌ترين مورد، ايران قادر نيست که اين درآمدها را از کشورهای خريدار نفت خود به داخل انتقال دهد و بايد آن را صرف خريد کالا از اين کشورها کند.

محمد خزائی در سخنرانی روز چهارشنبه خود با اشاره به پيشنهاد اخير جو بايدن، معاون رييس جمهوری آمريکا، اظهار داشت که رهبران ايران از پيشنهادهای اخير آمريکا برای مذاکرات ديپلماتيک استقبال کرده اند.

نماينده ايران در حالی از استقبال رهبران جمهوری اسلامی از پيشنهاد مذاکره آمريکا سخن گفته است که پس از واکنش‌های مثبت رييس جمهوری و وزير امور خارجه ايران به این پيشنهاد، آيت‌الله علی خامنه‌ای به عنوان عالی‌ترين مقام جمهوری اسلامی هرگونه مذاکره با واشينگتن را رد کرد.

رهبر ايران روز ۱۹ بهمن در ديدار با فرماندهان نيروی هوايی ارتش از پيشنهاد مذاکره آمريکا به عنوان «يک حرکت حيله‌گرانه» ياد کرد و گفت که «شما می‌خواهيد اسلحه را مقابل ملت ايران بگيريد، بگوييد: يا مذاکره کن يا شليک می‌کنم...بدانيد ملت ايران در مقابل اين چيزها مرعوب نخواهد شد.»

آمريکا همراه با روسيه، فرانسه، چين، بريتانيا و آلمان کشورهای عضو گروه پنج به علاوه يک هستند که درباره برنامه هسته‌ای ايران رايزنی می‌کنند. واشينگتن بارها گفته است که از حق ايران برای دستيابی به انرژی صلح آميز هسته‌ای ايران حمايت می‌کند ولی اجازه نخواهد داد که تهران در پوشش برنامه اتمی‌اش به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای باشد.

قرار است طرفين روز ۲۶ فوريه- هشتم اسفند- در آلماتی قزاقستان، دور تازه گفت‌وگوهای خود را برای رسيدن به چارچوبی برای حل و فصل برنامه هسته‌ای ايران برگزار کنند.

با اين حال، به گزارش خبرگزاری فرانسه ديپلمات‌های غربی حتی با وجود ارائه يک پيشنهاد جديد انتظار ندارند که پيشرفتی در اين مذاکرات حاصل شود.

توماس پيکرينگ، معاون پيشين وزارت امور خارجه آمريکا، به خبرگزاری فرانسه گفته که زورآزمايی با ايران هنوز به «لحظه حياتی» خود نرسيده است.

وی اظهار داشت: «ايران و ايالات متحده آمريکا به مدت ۳۰ سال در بی اعتمادی و عدم تفاهم به سر برده‌اند و اين يک نکته جدی است. بين آنها بيشتر حرف جنگ بوده است، تحريکات فراوان در زمينه بروز جنگ.»

آقای پيکرگينگ گفته که مذاکرات قزاقستان بايد «گام مهمی در زمينه پيدا کردن راه حلی برای معضلی بسيار طولانی باشد.»

وی خواستار آن شده که طرفين «از اين گام‌های کوچک برای ايجاد اعتماد بهره گيرند.»

در همين حال، به گفته يک ديپلمات غربی، گروه ۵+۱ آماده است در گفت و گوهای هسته ای قزاقستان پيشنهادهای «جدی» و «قابل توجه» برای حل مساله هسته‌ای ايران ارائه دهد.

خبرگزاری های فرانسه و رويترز به نقل از يک ديپلمات که هويتش فاش نشده است اين خبر را منتشر کردند و افزودند اين ديپلمات حاضر به افشای اين «پيشنهاد های جدی» نشده ولی تاکيد کرده که آن شامل «موضوعات اساسی» است.

"بازداشت مؤسس گروه شال" در ايران

در ايران گفته شده بنيانگذار يک گروه به نام شورای آزادی لرستان (شال) بازداشت شده است.
 
خبرگزاری فارس، روز يکم اسفندماه اعلام کرد، "تعدادی از افراد که اقدام به ايجاد حزب (شال) برای جدايی لرستان از کشور با الهام از حزب منحله دمکرات کرده بودند شناسايی شدند."
 
به گفته اين خبرگزاری "عامل اصلی اين گروه" به مدت ۵۰ روز در مقر حزب دمکرات کردستان ايران حضور داشته و آموزش‌های سياسی و نظامی اين حزب را سپری کرده است.
 
حزب دمکرات کردستان ايران ضمن تکذيب اين خبر در بيانيه‌ای اعلام کرده است، "نه حزبی به اين نام را می‌شناسد و نه کسانی به اين نام با حزب دمکرات تماس گرفته‌اند."
 

حزب دمکرات کردستان ايران: نه حزبی به اين نام را می‌شناسيم و نه کسانی به اين نام با حزب دمکرات تماس گرفته‌اند

خبرگزاری فارس به مکان و اسم فرد بازداشت‌شده اشاره‌ای نکرده، اما گفته است بنيانگذار اصلی "گروه شال" پس از بازگشت از عراق بازداشت شده است.
 
به گفته اين خبرگزاری نزديک به نيروهای امنيتی و نظامی جمهوری اسلامی، تعدادی از ساکنان شهرستان سراب‌دوره با الهام از حزب دمکرات اقدام به ايجاد حزب شال برای جدايی لرستان از ايران کرده‌اند و در پی اقدام مسلحانه برعليه جمهوری اسلامی بوده‌اند.
 
حزب دمکرات کردستان ايران نيز در ادامه بيانيه خود گفته است، "چنين اتهامی ساخته و پرداخته دستگاه‌های سرکوب جمهوری اسلامی است که مثل هميشه درصدد صادر کردن حکم مجازات‌های سنگين برای افرادی به اين اتهام هستند."
 
شهرستان سراب‌دوره در استان لرستان واقع شده و جمعيتی بيش از ۳۵ هزار نفر دارد.
 
حزب دمکرات کردستان ايران بيش از ۶۷ سال پيش فعاليت‌های سياسی خود را آغاز کرده است.
 
در ابتدا اين حزب خواهان خودمختاری کردستان ايران بود. اما در سال‌های گذشته اعلام کرده به دنبال ايجاد يک ايران فدرال و دمکرات است.
 
هم اکنون اين حزب به دو بخش حزب دمکرات کردستان (به رهبری خالد عزيزی) و حزب دمکرات کردستان ايران (به رهبری مصطفی هجری) منشعب شده‌ و مقرهای اصلی آنان در شهرستان کويه در کردستان عراق واقع شده‌اند.
 
 

نماينده ايران در سازمان ملل: دولت اوباما عليه ايران جنگ اقتصادی اعلام کرده است

نماينده دائم ايران در سازمان ملل روز چهارشنبه نسبت به فشار غرب بر برنامه هسته‌ای ايران هشدار داد و گفت که تحريم‌های بيشتر عليه تهران می‌تواند روند گفت‌وگوها بر سر پرونده هسته‌ای تهران را به خطر بياندازد.نماينده دائم ايران در سازمان ملل روز چهارشنبه، دوم اسفند، نسبت به فشار غرب بر برنامه هسته‌ای ايران هشدار داد و گفت که تحريم‌های بيشتر عليه تهران می‌تواند روند گفت‌وگوها بر سر پرونده هسته‌ای تهران را به خطر بياندازد.

محمد خزائی که بلندپايه‌ترين ديپلمات ايرانی در آمريکا است در يک سخنرانی که در انجمن آسيا در نيويورک ايراد کرد گفت که «فشارهای بيشتر تنها می‌تواند به بروز اعتمادی بيشتر منجر شود و اميد ايران را به اينکه مسائل می‌تواند از راه گفت‌وگو حل و فصل شود از بين ببرد.»

به گزارش خبرگزاری فرانسه، وی اظهار داشت:«مادامی که فشار بر ايران وجود دارد، مادامی که شمشير روی سر ما قرار دارد تا به پای ميز مذاکره بياييم، معنای این گفت‌وگو نيست و ايرانی‌ها نمی‌توانند اين مسئله را بپذيرند.»

آقای خزائی گفته که گفت‌وگوهای ميان ايران و آمريکا بايد بر پايه «احترام متقابل» باشد و ايران «سياست دوگانه فشار و تعامل را رد می‌کند.»

با اين حال نماينده جمهوری اسلامی در سازمان ملل تاکيد کرده که دولت باراک اوباما «جنگ اقتصادی» عليه ايران اعلام کرده است.

جمهوری اسلامی ايران به دليل امتناع از همکاری با آژانس بين المللی انرژی اتمی و شورای امنيت هدف چهار دور تحريم‌های سازمان ملل قرار گرفته است و علاوه بر آن، آمريکا و اتحاديه اروپا به طور يکجانبه تحريم‌های شديدی بر ضد تهران اعمال کرده‌اند.

اين تحريم‌ها موجب شده که فروش نفت ايران و درآمدهای حاصل از آن تا ۵۰ درصد کاهش يابد و در تازه‌ترين مورد، ايران قادر نيست که اين درآمدها را از کشورهای خريدار نفت خود به داخل انتقال دهد و بايد آن را صرف خريد کالا از اين کشورها کند.

محمد خزائی در سخنرانی روز چهارشنبه خود با اشاره به پيشنهاد اخير جو بايدن، معاون رييس جمهوری آمريکا، اظهار داشت که رهبران ايران از پيشنهادهای اخير آمريکا برای مذاکرات ديپلماتيک استقبال کرده اند.

نماينده ايران در حالی از استقبال رهبران جمهوری اسلامی از پيشنهاد مذاکره آمريکا سخن گفته است که پس از واکنش‌های مثبت رييس جمهوری و وزير امور خارجه ايران به این پيشنهاد، آيت‌الله علی خامنه‌ای به عنوان عالی‌ترين مقام جمهوری اسلامی هرگونه مذاکره با واشينگتن را رد کرد.

رهبر ايران روز ۱۹ بهمن در ديدار با فرماندهان نيروی هوايی ارتش از پيشنهاد مذاکره آمريکا به عنوان «يک حرکت حيله‌گرانه» ياد کرد و گفت که «شما می‌خواهيد اسلحه را مقابل ملت ايران بگيريد، بگوييد: يا مذاکره کن يا شليک می‌کنم...بدانيد ملت ايران در مقابل اين چيزها مرعوب نخواهد شد.»

آمريکا همراه با روسيه، فرانسه، چين، بريتانيا و آلمان کشورهای عضو گروه پنج به علاوه يک هستند که درباره برنامه هسته‌ای ايران رايزنی می‌کنند. واشينگتن بارها گفته است که از حق ايران برای دستيابی به انرژی صلح آميز هسته‌ای ايران حمايت می‌کند ولی اجازه نخواهد داد که تهران در پوشش برنامه اتمی‌اش به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای باشد.

قرار است طرفين روز ۲۶ فوريه- هشتم اسفند- در آلماتی قزاقستان، دور تازه گفت‌وگوهای خود را برای رسيدن به چارچوبی برای حل و فصل برنامه هسته‌ای ايران برگزار کنند.

با اين حال، به گزارش خبرگزاری فرانسه ديپلمات‌های غربی حتی با وجود ارائه يک پيشنهاد جديد انتظار ندارند که پيشرفتی در اين مذاکرات حاصل شود.

توماس پيکرينگ، معاون پيشين وزارت امور خارجه آمريکا، به خبرگزاری فرانسه گفته که زورآزمايی با ايران هنوز به «لحظه حياتی» خود نرسيده است.

وی اظهار داشت: «ايران و ايالات متحده آمريکا به مدت ۳۰ سال در بی اعتمادی و عدم تفاهم به سر برده‌اند و اين يک نکته جدی است. بين آنها بيشتر حرف جنگ بوده است، تحريکات فراوان در زمينه بروز جنگ.»

آقای پيکرگينگ گفته که مذاکرات قزاقستان بايد «گام مهمی در زمينه پيدا کردن راه حلی برای معضلی بسيار طولانی باشد.»

وی خواستار آن شده که طرفين «از اين گام‌های کوچک برای ايجاد اعتماد بهره گيرند.»

در همين حال، به گفته يک ديپلمات غربی، گروه ۵+۱ آماده است در گفت و گوهای هسته ای قزاقستان پيشنهادهای «جدی» و «قابل توجه» برای حل مساله هسته‌ای ايران ارائه دهد.

خبرگزاری های فرانسه و رويترز به نقل از يک ديپلمات که هويتش فاش نشده است اين خبر را منتشر کردند و افزودند اين ديپلمات حاضر به افشای اين «پيشنهاد های جدی» نشده ولی تاکيد کرده که آن شامل «موضوعات اساسی» است.

Japan's Abe: China Schools Teach Anti-Japan Sentiment

Japanese Prime Minister Shinzo Abe is accusing China of using its state-run school system to encourage anti-Japan sentiment, thereby worsening the two countries' territorial disputes.

On the eve of his visit to Washington, Prime Minister Abe said, in an interview with the Washington Post, that China has a "deeply ingrained" need for conflict with Japan and its other neighbors. He says Beijing uses the disputes to maintain strong domestic support. Because of this, he says it is ...

سناتور آمریکایی: ۴۷۰۰ نفر در حملات هواپیماهای بدون سرنشین کشته شده‌اند

لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه ایالات متحده آمریکا روز چهارشنبه گفت که در جریان حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا تاکنون ۴۷۰۰ نفر کشته شده‌اند که در میان آنها افراد غیرنظامی نیز به چشم می خورند.لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه ایالات متحده آمریکا روز چهارشنبه، دوم اسفند،گفت که در جریان حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا تاکنون ۴۷۰۰ نفر کشته شده‌اند که در میان آنها افراد غیرنظامی نیز به چشم می خورند.

این نخستین بار است که یک مقام آمریکایی به تعداد کشته‌شدگان حملات هواپیماهای بدون سرنشین این کشور اشاره می‌کند در حالی که گروه‌های حقوق بشری همواره این حملات را محکوم کرده‌ و آنها را «ترور» خوانده‌اند.

خبرگزاری فرانسه می‌نویسد، ابعاد حملات موشکی هواپیماهای بدون سرنشین ایالات متحده به شبه‌نظامیان مظنون القاعده در پاکستان، یمن و دیگر نقاط جهان همیشه پنهان بوده است و مقامات آمریکا هیچ‌گاه به صورت علنی درباره جزییات آن صحبت نکرده‌اند.

اما اکنون سناتور جمهوری‌خواه، لیندسی گراهام که خود از حامیان طرح حملات هواپیماهای بدون سرنشین است، از آماری سخن می‌گوید که نشان می‌دهد تعداد کشته‌شدگان در این حملات بیشتر از آن چیزی است که منابع مستقل تخمین می‌زدند.

بر اساس این گزارش که به نقل از وبسایت محلی «ایسلی پچ» منتشر شده است، سناتور گراهام اذعان داشت: «ما ۴۷۰۰ نفر را کشته‌ایم.»

آقای گراهام به این وبسایت که اخبار شهر کوچک ایسلی در کارولینای جنوبی را پوشش می‌دهد، گفت: «گاهی اوقات شما مردم بی‌گناه را هدف قرار می‌دهید که من از این ماجرا بیزارم، اما ما در جنگ به‌ سر می‌بریم و ما تاکنون تعداد زیادی از سران القاعده را از بین برده‌ایم.»

این سخنان بازتاب گسترده‌ای داشت و دفتر سناتور گراهام نیز آن را تکذیب نکرده و تنها گفته است که او هیچ آمار رسمی طبقه‌بندی شده و محرمانه‌ای را فاش نکرده است.

یکی از نزدیکان سناتور گراهام در این‌باره به خبرگزاری فرانسه گفته است که آقای گراهام «به آماری اشاره  کرده که به صورت علنی در برخی از شبکه‌های خبری تلویزیونی منتشر شده است».

با این حال سخنان سناتور گراهام بی‌سابقه به نظر می‌رسد چرا که مقامات آمریکا تنها به تعداد تلفات غیرنظامیان اشاره‌هایی داشته‌اند، اما هیچ‌گاه تعداد کل کشته‌شدگان را ذکر نکرده بودند.

میکاه زنکو، یکی از اعضای شورای روابط خارجی که موسسه‌ای مستقل در آمریکا محسوب می‌شود، گفت: «این نخستین بار است که یک مقام رسمی ایالات متحده تعداد کل کشته‌شدگان را ذکر می‌کند.»

او اضافه کرد که اگر آمار رسمی از تعداد کشته‌شدگان وجود داشته باشد، این آمار محرمانه است و از این رو احتمال می‌رود که سناتور گراهام قوانین مربوط به اطلاعات محرمانه را نقض کرده باشد.

این آمار همچنین نزدیک به آماری است که پیش از این دفتر روزنامه‌نگاری تحقیقی، مستقر در لندن منتشر کرده بود.

این نهاد رسانه‌ای گفته بود که تعداد کشته‌شدگان حملات هواپیماهای بدون سرنشین ایالات متحده در پاکستان، یمن و سومالی بین ۳۰۷۲ تا ۴۷۵۶ نفر است.

بنیاد آمریکای نوین که در واشنگتن مستقر است، می‌گوید که ایالات متحده از سال ۲۰۰۴ تاکنون ۳۵۰ مورد حمله با هواپیماهای بدون سرنشین را تدارک دیده که بیشتر آنها در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما رخ داده است.

این بنیاد نیز تعداد کشته‌شدگان را بین ۱۹۶۳ تا ۳۲۹۳ نفر عنوان کرده که از این تعداد ۲۶۱ تا ۳۰۵ نفر افراد غیرنظامی هستند.

نهادهای امنیتی ایالات متحده و کاخ سفید تاکنون از انتشار جزییات این حملات که اطلاعات طبقه‌بندی شده محسوب می‌شود، سر باز زده‌اند. مقامات آمریکا همچنین گفته‌اند که تنها تعداد اندکی از غیرنظامیان در این حملات به اشتباه کشته شده‌اند.

سناتور آمریکایی: ۴۷۰۰ نفر در حملات هواپیماهای بدون سرنشین کشته شده‌اند

لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه ایالات متحده آمریکا روز چهارشنبه گفت که در جریان حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا تاکنون ۴۷۰۰ نفر کشته شده‌اند که در میان آنها افراد غیرنظامی نیز به چشم می خورد.لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه ایالات متحده آمریکا روز چهارشنبه، دوم اسفند،گفت که در جریان حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا تاکنون ۴۷۰۰ نفر کشته شده‌اند که در میان آنها افراد غیرنظامی نیز به چشم می خورد.

این نخستین بار است که یک مقام آمریکایی به تعداد کشته‌شدگان حملات هواپیماهای بدون سرنشین این کشور اشاره می‌کند در حالی که گروه‌های حقوق بشری همواره این حملات را محکوم کرده‌ و آنها را «ترور» خوانده‌اند.

خبرگزاری فرانسه می‌نویسد، ابعاد حملات موشکی هواپیماهای بدون سرنشین ایالات متحده به شبه‌نظامیان مظنون القاعده در پاکستان، یمن و دیگر نقاط جهان همیشه پنهان بوده است و مقامات آمریکا هیچ‌گاه به صورت علنی درباره جزییات آن صحبت نکرده‌اند.

اما اکنون سناتور جمهوری‌خواه، لیندسی گراهام که خود از حامیان طرح حملات هواپیماهای بدون سرنشین است، از آماری سخن می‌گوید که نشان می‌دهد تعداد کشته‌شدگان در این حملات بیشتر از آن چیزی است که منابع مستقل تخمین می‌زدند.

بر اساس این گزارش که به نقل از وبسایت محلی «ایسلی پچ» منتشر شده است، سناتور گراهام اذعان داشت: «ما ۴۷۰۰ نفر را کشته‌ایم.»

آقای گراهام به این وبسایت که اخبار شهر کوچک ایسلی در کارولینای جنوبی را پوشش می‌دهد، گفت: «گاهی اوقات شما مردم بی‌گناه را هدف قرار می‌دهید که من از این ماجرا بیزارم، اما ما در جنگ به‌ سر می‌بریم و ما تاکنون تعداد زیادی از سران القاعده را از بین برده‌ایم.»

این سخنان بازتاب گسترده‌ای داشت و دفتر سناتور گراهام نیز آن را تکذیب نکرده و تنها گفته است که او هیچ آمار رسمی طبقه‌بندی شده و محرمانه‌ای را فاش نکرده است.

یکی از نزدیکان سناتور گراهام در این‌باره به خبرگزاری فرانسه گفته است که آقای گراهام «به آماری اشاره  کرده که به صورت علنی در برخی از شبکه‌های خبری تلویزیونی منتشر شده است».

با این حال سخنان سناتور گراهام بی‌سابقه به نظر می‌رسد چرا که مقامات آمریکا تنها به تعداد تلفات غیرنظامیان اشاره‌هایی داشته‌اند، اما هیچ‌گاه تعداد کل کشته‌شدگان را ذکر نکرده بودند.

میکاه زنکو، یکی از اعضای شورای روابط خارجی که موسسه‌ای مستقل در آمریکا محسوب می‌شود، گفت: «این نخستین بار است که یک مقام رسمی ایالات متحده تعداد کل کشته‌شدگان را ذکر می‌کند.»

او اضافه کرد که اگر آمار رسمی از تعداد کشته‌شدگان وجود داشته باشد، این آمار محرمانه است و از این رو احتمال می‌رود که سناتور گراهام قوانین مربوط به اطلاعات محرمانه را نقض کرده باشد.

این آمار همچنین نزدیک به آماری است که پیش از این دفتر روزنامه‌نگاری تحقیقی، مستقر در لندن منتشر کرده بود.

این نهاد رسانه‌ای گفته بود که تعداد کشته‌شدگان حملات هواپیماهای بدون سرنشین ایالات متحده در پاکستان، یمن و سومالی بین ۳۰۷۲ تا ۴۷۵۶ نفر است.

بنیاد آمریکای نوین که در واشنگتن مستقر است، می‌گوید که ایالات متحده از سال ۲۰۰۴ تاکنون ۳۵۰ مورد حمله با هواپیماهای بدون سرنشین را تدارک دیده که بیشتر آنها در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما رخ داده است.

این بنیاد نیز تعداد کشته‌شدگان را بین ۱۹۶۳ تا ۳۲۹۳ نفر عنوان کرده که از این تعداد ۲۶۱ تا ۳۰۵ نفر افراد غیرنظامی هستند.

نهادهای امنیتی ایالات متحده و کاخ سفید تاکنون از انتشار جزییات این حملات که اطلاعات طبقه‌بندی شده محسوب می‌شود، سر باز زده‌اند. مقامات آمریکا همچنین گفته‌اند که تنها تعداد اندکی از غیرنظامیان در این حملات به اشتباه کشته شده‌اند.

جمهوری اسلامی ترکیبی است از اشکانیان و صفویان• گزارش تصویری

آنگاه که زبان منطق از گفتن باز می‌ماند، زبان طنز چاره‌ ساز می‌شود. آن‌ هم طنزی تلخ که می‌تواند بازتابی از وضعیت جامعه باشد. زمانی مردم به تلویزیون، "پشم شیشه" می‌گفتند. حال بازگشت صف به زندگی مردم، باعث شده تا طنز نام دیگری برای سیستم سیاسی برگزیند. طنزی گزنده و گویا!
با ۲۶ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش اقتصادلینک مستقیم

تروریست‌ها در شبکه‌های اجتماعی چه می‌کنند؟

مجله آتلانتیک با انتشار گزارشی درباره حضور تروریست‌ها در شبکه‌های اجتماعی، جوانب این موضوع جنجال‌برانگیز را بررسی کرده است. چکیده‌ای از این گزارش را درباره یکی از چالش‌های مهم عصر دیجیتال در این مطلب می‌خوانید.
در روزگاری که شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های نوین در تار و پود زندگی آنلاین و آفلاین ساکنان زمین در هم تنیده شده‌اند و میزان استفاده از آنها هر روز گسترده‌تر از روز پیش است، تبلیغ و ترویج ایده‌ها در این فضاهای مجازی هم مساله‌ای رایج است.

هر کسی که چیزی برای ارائه دارد تلاش می‌کند تا با بهره‌گیری از ظرفیت‌های بی‌نظیر سرویس‌هایی همچون فیس‌بوک، توییتر، یوتیوب و ... آن را به گستره بزرگ‌تری از مخاطبان و متقاضیان احتمالی در سراسر جهان ارائه کند؛ امکاناتی که پیش از این استفاده از آنها هرگز به سادگی میسر نبود. شبکه‌سازی، تبلیغ فکر و ترویج ایده و جلب توجه عمومی، امروز ساده‌تر از هر زمان دیگری در طول تاریخ است.

اما هر پدیده‌ای، سویه تاریکی هم دارد. نیروهای "خیر و شر"، هم‌زمان می‌توانند از این امکانات و ظرفیت‌ها استفاده کنند. تروریست‌ها، جهادگرایان افراطی، نئونازی‌ها و بسیاری گروه‌های مخرب دیگر هم امروز تلاش می‌کنند تا از فرصت‌های بی‌نظیری که پدید آمده برای گسترش دامنه فعالیت‌های خود بهره ببرند.

گروه افراط‌گرای "الشباب" که از تروریست‌های مسلمان نزدیک به القاعده تشکیل شده و در سومالی مستقر است، یکی از این گروه‌ها است که حالا همچون گروه‌های همتای خود، با حضور آنلاین‌اش تبدیل به چالشی برای رسانه‌های اجتماعی جهان شده است.

تروریست‌ها در جست‌وجوی مخاطب جهانی

چندی پیش توییتر یکی از اکانت‌های مربوط به الشباب را حذف کرد. این اتفاق پس از آن رخ داد که این گروه رسما در صفحه توییتر خود تهدید کرد که در صورت خودداری دولت کنیا در برآوردن نیازهای آنها، گروگان‌های کنیایی خود را خواهد کشت. تهدید آشکار و مستقیم به خشونت، نقض اصولی است که کاربران توییتر موظف به رعایت آن هستند. البته توییتر درباره حذف اکانت این تروریست‌ها هیچ توضیحی نداد.

این اتفاق تا کنون چندین بار در فیس‌بوک هم رخ داده که آخرین مورد آن حذف اکانت‌های مرتبط با شاخه رسانه‌ای طالبان پاکستان بود. در این مورد هم بلافاصله پس از حذف، اکانت‌های دیگری با همان خط مشی و اهداف آغاز به کار کردند.

حذف اکانت‌های تروریست‌ها در توییتر و فیس‌بوک، فعالیت آنها را متوقف نمی‌کند. بلافاصله اکانتی دیگر ایجاد می‌شود و این بازی ادامه دارد، اگرچه مسدود کردن اکانت‌های آنها در روند فعالیت‌شان اختلالات مقطعی ایجاد می‌کند. تروریست‌ها می‌خواهند به مخاطبان جهانی دسترسی داشته باشند و این مساله دردسرهای زیادی برای غول‌هایی نظیر فیس‌بوک و توییتر ایجاد می‌کند.

شبکه‌های اجتماعی از طرف دولت‌ها تحت فشارند که فعالیت گروه‌های تروریستی و جهادی در این محیط‌های مجازی را متوقف کنند و از سوی دیگر اکتیویست‌ها از آنها می‌خواهند که درباره سانسور و حذف پاسخ‌گو باشند و شفاف اقدام کنند.

یک بام و چند هوا؛ معضل سیاست‌های متغیر شبکه‌های اجتماعی

ربکا مک‌کینون، از چهره‌های سرشناس فعال در زمینه آزادی اینترنت، در گفت‌وگو با مجله آتلانتیک درباره سیاست‌های کمپانی‌هایی نظیر توییتر و فیس‌بوک برای حذف و سانسور اطلاعات می‌گوید: «وقتی پای درخواست دولت‌ها در میان باشد، سیاست این کشورها بسته به این‌که با چه دولتی طرف‌اند دستخوش تغییر می‌شود.»

البته انتشار گزارش شفافیت ابتکاری است که کمپانی‌هایی نظیر گوگل و توییتر در پیش گرفته‌اند تا کاربران را در جریان درخواست دولت‌ها برای دریافت اطلاعات خصوصی آنها قرار دهند. این گزارش‌ها نشان می‌دهند که میزان درخواست دولت‌ها برای دریافت اطلاعات خصوصی کاربران یا حذف محتوا از روی سرورهای این شبکه‌های اجتماعی، پیوسته رو به افزایش است. البته فیس‌بوک هنوز انتشار این گزارش‌های شفافیت را آغاز نکرده است.

مساله مهم در تشخیص گروه‌های تروریستی برای شبکه‌های اجتماعی نظیر فیس‌بوک و توییتر، انگلیسی نوشتن آنهاست. تجربه نشان داده گروه‌هایی که محتوای خود را به زبان انگلیسی منتشر می‌کنند، سریع‌تر از دیگران شناسایی و حذف می‌شوند، گرچه زبان‌های دیگر هم همچنان زیر رادار هستند.

با این همه، در حضور فعالان و متخصصانی که وضعیت را با دقت زیر نظر دارند، کمپانی‌های بزرگی همچون توییتر و فیس‌بوک همواره باید خود را آماده پاسخ‌گویی ببینند و بتوانند توضیح دهند که خط سانسور و حذف را کجا ترسیم می‌کنند.

تروریست‌ها در شبکه‌های اجتماعی چه می‌کنند؟

مجله آتلانتیک با انتشار گزارشی درباره حضور تروریست‌ها در شبکه‌های اجتماعی، جوانب این موضوع جنجال‌برانگیز را بررسی کرده است. چکیده‌ای از این گزارش را درباره یکی از چالش‌های مهم عصر دیجیتال در این مطلب می‌خوانید.

نکاتی در مورد اطلاعیه وزارت اطلاعات

کلمه – حمزه غالبی:
مامورانی منتسب به وزارت اطلاعات به چهار روزنامه کشور حمله می کنند و ۱۶ روزنامه نگار را می ربایند. شبیه اتفاقاتی که در کشورهای دیگر در شرایط یک کودتای نظامی رخ می دهد. این اتفاق آنقدر عجیب بود که وزارت اطلاعات را به تکاپو برای توجیه این اقدام خود بیاندازد. اما بعد از اطلاعیه اول آنچنان که علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با روزنامه بهار گفته است “چون در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری هستیم بخشی از حکومت می‌خواهد انتخابات را کنترل کند… من شخصا از اطلاعیه‌هایی که وزارت اطلاعات صادر کرده است یک دلیل موجهی برای بازداشت این روزنامه‌نگاران دریافت نکردم. مسائل مبهمی را گفته بودند که در مورد هرکسی می‌توان این مسائل را مطرح کرد. نحوه بازداشت این روزنامه‌نگاران هم درست نبوده، همه این روزنامه‌نگاران قاعدتا با یک احضار خودشان به وزارت اطلاعات مراجعه می‌کردند و نیاز به ورود به تحریریه روزنامه‌ها نبود.” جالب اینکه توضیحات معاون فرهنگی وزارت اطلاعات آنطور احمد بخشایش نماینده اردستان و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در گفت و گو با روز گفته است به نفع مدعای آقای مطهری است: «توضیحاتی که در کمیسیون ارائه دادند بر این مبنا بود که این بازداشت ها برای پیشگیری صورت گرفته و شبکه تورمانندی در خارج و داخل کشور را مطرح کردند که این شبکه اهدافی را دنبال میکرده و در استانه انتخابات برای پیشگیری، اقدام به برخورد و بازداشت شده است. معاون امور فرهنگی وزارت توضیح داد که خود این روزنامه نگاران هم حاضر هستند بیایند و توضیح دهند که اشتباه کرده اند.»
آنطور که معاون وزیر اطلاعات گفته است این روزنامه نگاران به خاطر اتفاقاتی که بر اساسا تحلیل کارمندهای وزارت اطلاعات ممکن است در آینده رخ بدهد بازداشت شده اند تا جلو آن را گرفته شود. این حرف اعتراف به این موضوع است که هیچ جرمی در حال حاضر رخ نداده است. همچنین با توجه به اینکه مضمون اطلاعیه های وزارت اطلاعات این است که تحقیقات از خلال بازجویی ها در جریان است و بازجوها سعی دارند از خلال بازجویی هایی که همه می دانیم در چه شرایطی انجام می شود از خود روزنامه نگران اقرار هایی علیه خودشان به عنوان مدرک جرم به دست بیاورند، معلوم نیست مرجع قضایی – البته اگر مرجع قضایی دخیل بوده است – بر اساس چه مدارکی – که به اقرار نویسندگان اطلاعیه وزارت اطلاعات همچنان قرار است از خلال بازجویی ها به دست بیاید – حکم جلب روزنامه نگران آن هم بدون احضار قبلی را صادر کرده است!
حتی اگر بخواییم فضای وهم آلود اطلاعیه وزارت اطلاعات را نادیده بگیریم، معلوم نیست این همه آسمان به ریسمان بافتن و هجوم شبانه به چهار روزنامه کشور به این اتهام بوده است که «این روزنامه نگاران آنطور که در کمیسیون عنوان شد دنبال خبرسازی برای آینده بودند. اینکه با چه کسی مصاحبه کنند چه چیزی بپرسند و چگونه پیش بروند تا برای انتخابات خبرسازی کنند. »
اینکه اطلاعیه وزارت اطلاعات شبیه یک یادداشت ضعیف در صفحات داخلی روزنامه کیهان است، فقط نشانه کیفیت نیروی انسانی نازلی نیست که در این وزارتخانه پولدار از بیت المال ارتزاق می کنند. نکته اصلی چیز دیگری است. ظاهرا اینقدر رفتار غیر قانونی سازمانهای امنیتی کشور روزمره شده است که برایشان بدیهی است که وزارت اطلاعات هم بازوی عملیاتی یک جناح سیاسی است. برای همین فکر نمی کنند که اگر مثل یک تحلیل نویس روزنامه، رقیب را بنوازنند، خیلی رسواست. انگار خیلی وقت است عادی شده است که این نهادهای عمومی – که از بودجه عمومی کشور اداره می شوند و قرار بوده است حافظ امنیت مردم باشند – به بازوهای عملیاتی یک جناح سیاسی تبدیل شده اند. ماموریتشان نه تامین امنیت مردم که حفظ قدرت افرادی معدود است. چنان این وضعیت طبیعی شده است که دیگر فکر نمی کنند این طور اطلاعیه دادن چقدر زشت و مضحک است. برای همین هم متوجه نمی شوند این اطلاعیه ها به جای اینکه اقدام غیرقانونی شان در بازداشت روزنامه نگران را توجیه کنند، بیشتر رسوایی آنها را عیان می کند.
برای روشن تر شدن این موضوع لازم است بپرسم وزارت اطلاعات تا الان چند اطلاعیه در مورد اختلاس های کلان مالی مدیران دولتی داده است؟ وزارت اطلاعات چطور مانع فرار مدیر یک بانک که میلیاردها از سرمایه های عمومی کشور را دزدید، نشد؟ یا مثلا وزارت اطلاعات تا حالا چند اطلاعیه داده است تا از اسکله های غیر تجاری که به صورت غیر قانونی کار تجاری می کنند، پرده بردارد؟ وزارت اطلاعات چطور جلوی برنامه ریزی مسئولان حکومت برای تاثیر گذاری بر انتخابات را گرفته است؟ نمی شود گفت همه، ولی عمده اطلاعیه های این وزارت امنیتی شده است اطلاعیه هایی علیه منتقدین و مخالفین رئیس حکومت. یعنی همین سرنوشت شوم که توصیف شد: اینها نه سازمانهایی برای حفظ امنیت مردم، که بازوهای امنیتی یک جناح سیاسی محدود هستند.
هر چند همیشه نصیحت حاکمان و مدیران جامعه برای اصلاح امور و بازگشتن به شرع و قانون واجب است اما اکنون روی سخن با آن دسته از نیروهای متدین و مخلصی است که در بدنه این نهاد همچنان به قصد خدمت به کشور اجرای وظیفه می کنند و همچنان رعایت قانون و شرع برایشان مهم است: شاید بد نباشد کمی بیشترتامل کنید. آیا پولی که از بیت المال خرج این نهاد می شود مشروع است؟ و آیا لقمه ای که به خاطر خدمت در این نهادها با این همه قانون شکنی های آشکار و خلاف شرع های یین، سر سفره خانوده خود می برید، حلال است؟

نکاتی در مورد اطلاعیه وزارت اطلاعات

کلمه – حمزه غالبی:
مامورانی منتسب به وزارت اطلاعات به چهار روزنامه کشور حمله می کنند و ۱۶ روزنامه نگار را می ربایند. شبیه اتفاقاتی که در کشورهای دیگر در شرایط یک کودتای نظامی رخ می دهد. این اتفاق آنقدر عجیب بود که وزارت اطلاعات را به تکاپو برای توجیه این اقدام خود بیاندازد. اما بعد از اطلاعیه اول آنچنان که علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با روزنامه بهار گفته است “چون در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری هستیم بخشی از حکومت می‌خواهد انتخابات را کنترل کند… من شخصا از اطلاعیه‌هایی که وزارت اطلاعات صادر کرده است یک دلیل موجهی برای بازداشت این روزنامه‌نگاران دریافت نکردم. مسائل مبهمی را گفته بودند که در مورد هرکسی می‌توان این مسائل را مطرح کرد. نحوه بازداشت این روزنامه‌نگاران هم درست نبوده، همه این روزنامه‌نگاران قاعدتا با یک احضار خودشان به وزارت اطلاعات مراجعه می‌کردند و نیاز به ورود به تحریریه روزنامه‌ها نبود.” جالب اینکه توضیحات معاون فرهنگی وزارت اطلاعات آنطور احمد بخشایش نماینده اردستان و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در گفت و گو با روز گفته است به نفع مدعای آقای مطهری است: «توضیحاتی که در کمیسیون ارائه دادند بر این مبنا بود که این بازداشت ها برای پیشگیری صورت گرفته و شبکه تورمانندی در خارج و داخل کشور را مطرح کردند که این شبکه اهدافی را دنبال میکرده و در استانه انتخابات برای پیشگیری، اقدام به برخورد و بازداشت شده است. معاون امور فرهنگی وزارت توضیح داد که خود این روزنامه نگاران هم حاضر هستند بیایند و توضیح دهند که اشتباه کرده اند.»
آنطور که معاون وزیر اطلاعات گفته است این روزنامه نگاران به خاطر اتفاقاتی که بر اساسا تحلیل کارمندهای وزارت اطلاعات ممکن است در آینده رخ بدهد بازداشت شده اند تا جلو آن را گرفته شود. این حرف اعتراف به این موضوع است که هیچ جرمی در حال حاضر رخ نداده است. همچنین با توجه به اینکه مضمون اطلاعیه های وزارت اطلاعات این است که تحقیقات از خلال بازجویی ها در جریان است و بازجوها سعی دارند از خلال بازجویی هایی که همه می دانیم در چه شرایطی انجام می شود از خود روزنامه نگران اقرار هایی علیه خودشان به عنوان مدرک جرم به دست بیاورند، معلوم نیست مرجع قضایی – البته اگر مرجع قضایی دخیل بوده است – بر اساس چه مدارکی – که به اقرار نویسندگان اطلاعیه وزارت اطلاعات همچنان قرار است از خلال بازجویی ها به دست بیاید – حکم جلب روزنامه نگران آن هم بدون احضار قبلی را صادر کرده است!
حتی اگر بخواییم فضای وهم آلود اطلاعیه وزارت اطلاعات را نادیده بگیریم، معلوم نیست این همه آسمان به ریسمان بافتن و هجوم شبانه به چهار روزنامه کشور به این اتهام بوده است که «این روزنامه نگاران آنطور که در کمیسیون عنوان شد دنبال خبرسازی برای آینده بودند. اینکه با چه کسی مصاحبه کنند چه چیزی بپرسند و چگونه پیش بروند تا برای انتخابات خبرسازی کنند. »
اینکه اطلاعیه وزارت اطلاعات شبیه یک یادداشت ضعیف در صفحات داخلی روزنامه کیهان است، فقط نشانه کیفیت نیروی انسانی نازلی نیست که در این وزارتخانه پولدار از بیت المال ارتزاق می کنند. نکته اصلی چیز دیگری است. ظاهرا اینقدر رفتار غیر قانونی سازمانهای امنیتی کشور روزمره شده است که برایشان بدیهی است که وزارت اطلاعات هم بازوی عملیاتی یک جناح سیاسی است. برای همین فکر نمی کنند که اگر مثل یک تحلیل نویس روزنامه، رقیب را بنوازنند، خیلی رسواست. انگار خیلی وقت است عادی شده است که این نهادهای عمومی – که از بودجه عمومی کشور اداره می شوند و قرار بوده است حافظ امنیت مردم باشند – به بازوهای عملیاتی یک جناح سیاسی تبدیل شده اند. ماموریتشان نه تامین امنیت مردم که حفظ قدرت افرادی معدود است. چنان این وضعیت طبیعی شده است که دیگر فکر نمی کنند این طور اطلاعیه دادن چقدر زشت و مضحک است. برای همین هم متوجه نمی شوند این اطلاعیه ها به جای اینکه اقدام غیرقانونی شان در بازداشت روزنامه نگران را توجیه کنند، بیشتر رسوایی آنها را عیان می کند.
برای روشن تر شدن این موضوع لازم است بپرسم وزارت اطلاعات تا الان چند اطلاعیه در مورد اختلاس های کلان مالی مدیران دولتی داده است؟ وزارت اطلاعات چطور مانع فرار مدیر یک بانک که میلیاردها از سرمایه های عمومی کشور را دزدید، نشد؟ یا مثلا وزارت اطلاعات تا حالا چند اطلاعیه داده است تا از اسکله های غیر تجاری که به صورت غیر قانونی کار تجاری می کنند، پرده بردارد؟ وزارت اطلاعات چطور جلوی برنامه ریزی مسئولان حکومت برای تاثیر گذاری بر انتخابات را گرفته است؟ نمی شود گفت همه، ولی عمده اطلاعیه های این وزارت امنیتی شده است اطلاعیه هایی علیه منتقدین و مخالفین رئیس حکومت. یعنی همین سرنوشت شوم که توصیف شد: اینها نه سازمانهایی برای حفظ امنیت مردم، که بازوهای امنیتی یک جناح سیاسی محدود هستند.
هر چند همیشه نصیحت حاکمان و مدیران جامعه برای اصلاح امور و بازگشتن به شرع و قانون واجب است اما اکنون روی سخن با آن دسته از نیروهای متدین و مخلصی است که در بدنه این نهاد همچنان به قصد خدمت به کشور اجرای وظیفه می کنند و همچنان رعایت قانون و شرع برایشان مهم است: شاید بد نباشد کمی بیشترتامل کنید. آیا پولی که از بیت المال خرج این نهاد می شود مشروع است؟ و آیا لقمه ای که به خاطر خدمت در این نهادها با این همه قانون شکنی های آشکار و خلاف شرع های یین، سر سفره خانوده خود می برید، حلال است؟

صدای پورمحمدی هم درآمد: چرا در مملکت دروغ می گویید؟ /اگر غرب بد است، چرا سوار هواپیما می شوید؟

مصطفی پورمحمدی با اشاره به برخی از اظهار نظر‌ها در کشور در خصوص هدفمندی‌یارانه‌ها و مخالفت برخی‌ها با اظهارات اقصاد‌دانان با تکیه بر اینکه معلومات این افراد غربی است گفت: اگر علمی که از غرب آمده خوب نیست چرا سوار هواپیما و ماشین می‌شوید، چرا دارو مصرف می‌کنید؟
وی اضافه کرد: چرا در مملکت دروغ می‌گویید، چرا عوام فریبی می‌کنید و به ناروا سخن می‌گویید و بر خلاف منطق و عقل صحبت می‌کنید و بینات و حرف‌های آشکار را زیر پا می‌گذارید؟
رئیس سازمان بازرسی کل کشور با بیان اینکه مشکلات زیادی به دلیل این تصمیمات ایجاد می‌‌شود، اظهار داشت: چند روز دیگر یارانه‌ها پرداخت می‌شود تورم ابتدایی که آمد تورم واقعی هم پشت سرش می‌آید.
وی با اشاره به اینکه به زور هم فشار می‌آوریم که مجلس تمکین کند، خاطرنشان کرد: من کوتاه آمدن مجلسی‌ها را قبول ندارم زیرا دلیلی ندارد بر روی منابع ملی کوتاه بیاییم.
پورمحمدی پرتاب کنندگان مُهر به رئیس مجلس در مراسم ۲۲ بهمن حرم مطهر حضرت معصومه را کوردلانی خواند که تابلو بصیرت بلند کرده‌اند و گفت: با بصیرت بصیرت گفتن و حلوا حلوا کردن که دهان شیرین نمی‌شود بصیرت عمق بینش و فهم می‌خواهد.
وی ابراز داشت: با انقلابی حرف زدن که آدم انقلابی نمی‌شود بلکه باید مرد میدان‌ها بود و در جبهه‌های سخت حضور داشت تا انقلابی بودن ثابت شود.
پور محمدی گفت: امروز یک موج حمایتی جدی در رسانه‌های غربی به نفع سردمداران جریان انحراف در مقابل رهبری شکل گرفته است.
وی تاکید کرد: نتیجه کارهای بدلی و انحرافی تشکیل جلسه به نام دهه فجر می‌شود که از دل آن ماموریت بر هم زدن جشن انقلاب بیرون می‌آید که با گذشته مدت زمان زیادی هنوز سو‍ژه رسانه‌های دنیا است.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور با با بیان اینکه امروز یک موج حمایتی جدی در رسانه‌های غربی به نفع سردمداران این جریانات و جریان انحراف در مقابل رهبری شکل گرفته است، اظهار داشت: در حال حاضر یک موج قدرتمند حمایتی در رسانه‌های خارجی شکل گرفته و به صورت برجسته فضای دوقطبی را علنی کرده است.
وی اذعان داشت: آنها از ابتدا به دنبال این بودند که این فضای دو قطبی شکل بگیرد که یک طرف آن رهبری است و برای طرف مقابل هم دنبال کسی بودند که بتوانند آن را در این مکان قرار دهند.
پورمحمدی با بیان اینکه اگر قرار باشد به انقلاب آفت بیفتد این آفت از بطن خودش است،‌ ابراز داشت: باید مراقب باشیم که این آفت شکل نگیرد.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور ابراز داشت: در این مسیر آنچه رسالت ما است حرکت خالصانه، عالمانه و آگاهانه با برخورداری از تمام توان و به دور از کم‌فروشی، هواپرستی و خودمحوری است.
* تضعیف نظام انحراف بزرگ است
وی با اشاره به اینکه باید وقت خود را برای یک نظام مقدس و الهی که می‌خواهد تحولات عظیم در جهان ایجاد کند صرف کنیم، یادآور شد: تضعیف این نظام، سست کردن پایه‌های آن و دلسرد کردن مردم از نظام انحراف بزرگ است.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور حضور گسترده مردم در نقاط مختلف کشور در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال را نشانه بصیرت مردم انقلابی ایران دانست و گفت: مردم در ۲۲ بهمن نشان دادند رو دست نخورده و نخواهند خورد.
وی با بیان اینکه مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن حضور خود را تثبیت کردند اظهار داشت: مردم آمدند بگویند ما پای انقلاب، رهبر و دین ایستاده‌ایم و حساب مسئولانی را که بد عمل می‌کنند از انقلاب، ‌اسلام و رهبری جدا می‌کنیم.
* استیضاح اخیر را قبول نداشتم
پورمحمدی با بیان اینکه نباید ‌روی حرف‌های بی‌فایده دعوا نکنیم،‌ ابراز داشت: استیضاح را قبول نداشتم به دوستان هم گفتم چند ماه بیشتر نمانده چرا استیضاح می‌کنید.
وی در عین حال با تاکید بر اینکه بر سر منابع ملی و معیشت مردم هیچ کس نباید کوتاه بیاید، اذعان داشت: برای چه کوتاه بیاییم و نسبت به گرانی و بیکاری در کشور دامن زده و اقتصاد کشور را متزلزل کنیم؛ اینجا جای دعوا است زیرا سر معیشت مردم با کسی شوخی نداریم.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور با انتقاد از راه‌اندازی دعوای انحرافی در کشور یادآور شد: از این حرفای جاهلانه زیاد زده و می‌زنند در هر کتاب و سایت و ماهواره‌ای هم که بروید از این حرف‌ها وجود دارد؛ ما عالم و دانشمند داریم که جواب این حرف‌ها را آنها باید بدهند.
وی تضعیف اقتصاد کشور مقتدر جمهوری اسلامی ایران را انحراف دانست و گفت: انحراف بزرگ آن است که پایه‌های دیپلماسی کشور و پرستیژ جمهوری اسلامی را تضعیف می‌کنیم.
پورمحمدی تصریح کرد: یک آدم جاهل حرف‌های بی‌ربطی زده است نباید وقت خود را بیهوده صرف این حرف‌ها کنیم با یک مقاله نیز می‌توان جواب او را داد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه باید امور کشور را به گونه‌ای طراحی کنیم که سال آینده‌مان از امروز بهتر باشد، یادآور شد: برای این کار باید از امروز تدبیر لازم را انجام دهیم و فرصت را از دست ندهیم، به درستی هدف‌گیری و امکانات را در این زمینه بسیج کنیم.
پورمحمدی با اشاره به گرفتاری‌ها و مسائل کشور در عرصه‌‌های داخلی و خارجی گفت: برای رفع این گرفتاری‌ها راهکار‌هایی وجود دارد که با عزم و اراده و البته با تقوای الهی می‌توان آنها را به ثمر رساند.
وی با اشاره به روایتی مبنی بر اینکه هر کس عقل ندارد دین ندارد، اظهار داشت: اگر می‌خواهیم آدم‌های متدینی باشیم باید دیانت ما بر اساس عقل شکل بگیرد.

صدای پورمحمدی هم درآمد: چرا در مملکت دروغ می گویید؟ /اگر غرب بد است، چرا سوار هواپیما می شوید؟

مصطفی پورمحمدی با اشاره به برخی از اظهار نظر‌ها در کشور در خصوص هدفمندی‌یارانه‌ها و مخالفت برخی‌ها با اظهارات اقصاد‌دانان با تکیه بر اینکه معلومات این افراد غربی است گفت: اگر علمی که از غرب آمده خوب نیست چرا سوار هواپیما و ماشین می‌شوید، چرا دارو مصرف می‌کنید؟
وی اضافه کرد: چرا در مملکت دروغ می‌گویید، چرا عوام فریبی می‌کنید و به ناروا سخن می‌گویید و بر خلاف منطق و عقل صحبت می‌کنید و بینات و حرف‌های آشکار را زیر پا می‌گذارید؟
رئیس سازمان بازرسی کل کشور با بیان اینکه مشکلات زیادی به دلیل این تصمیمات ایجاد می‌‌شود، اظهار داشت: چند روز دیگر یارانه‌ها پرداخت می‌شود تورم ابتدایی که آمد تورم واقعی هم پشت سرش می‌آید.
وی با اشاره به اینکه به زور هم فشار می‌آوریم که مجلس تمکین کند، خاطرنشان کرد: من کوتاه آمدن مجلسی‌ها را قبول ندارم زیرا دلیلی ندارد بر روی منابع ملی کوتاه بیاییم.
پورمحمدی پرتاب کنندگان مُهر به رئیس مجلس در مراسم ۲۲ بهمن حرم مطهر حضرت معصومه را کوردلانی خواند که تابلو بصیرت بلند کرده‌اند و گفت: با بصیرت بصیرت گفتن و حلوا حلوا کردن که دهان شیرین نمی‌شود بصیرت عمق بینش و فهم می‌خواهد.
وی ابراز داشت: با انقلابی حرف زدن که آدم انقلابی نمی‌شود بلکه باید مرد میدان‌ها بود و در جبهه‌های سخت حضور داشت تا انقلابی بودن ثابت شود.
پور محمدی گفت: امروز یک موج حمایتی جدی در رسانه‌های غربی به نفع سردمداران جریان انحراف در مقابل رهبری شکل گرفته است.
وی تاکید کرد: نتیجه کارهای بدلی و انحرافی تشکیل جلسه به نام دهه فجر می‌شود که از دل آن ماموریت بر هم زدن جشن انقلاب بیرون می‌آید که با گذشته مدت زمان زیادی هنوز سو‍ژه رسانه‌های دنیا است.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور با با بیان اینکه امروز یک موج حمایتی جدی در رسانه‌های غربی به نفع سردمداران این جریانات و جریان انحراف در مقابل رهبری شکل گرفته است، اظهار داشت: در حال حاضر یک موج قدرتمند حمایتی در رسانه‌های خارجی شکل گرفته و به صورت برجسته فضای دوقطبی را علنی کرده است.
وی اذعان داشت: آنها از ابتدا به دنبال این بودند که این فضای دو قطبی شکل بگیرد که یک طرف آن رهبری است و برای طرف مقابل هم دنبال کسی بودند که بتوانند آن را در این مکان قرار دهند.
پورمحمدی با بیان اینکه اگر قرار باشد به انقلاب آفت بیفتد این آفت از بطن خودش است،‌ ابراز داشت: باید مراقب باشیم که این آفت شکل نگیرد.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور ابراز داشت: در این مسیر آنچه رسالت ما است حرکت خالصانه، عالمانه و آگاهانه با برخورداری از تمام توان و به دور از کم‌فروشی، هواپرستی و خودمحوری است.
* تضعیف نظام انحراف بزرگ است
وی با اشاره به اینکه باید وقت خود را برای یک نظام مقدس و الهی که می‌خواهد تحولات عظیم در جهان ایجاد کند صرف کنیم، یادآور شد: تضعیف این نظام، سست کردن پایه‌های آن و دلسرد کردن مردم از نظام انحراف بزرگ است.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور حضور گسترده مردم در نقاط مختلف کشور در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال را نشانه بصیرت مردم انقلابی ایران دانست و گفت: مردم در ۲۲ بهمن نشان دادند رو دست نخورده و نخواهند خورد.
وی با بیان اینکه مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن حضور خود را تثبیت کردند اظهار داشت: مردم آمدند بگویند ما پای انقلاب، رهبر و دین ایستاده‌ایم و حساب مسئولانی را که بد عمل می‌کنند از انقلاب، ‌اسلام و رهبری جدا می‌کنیم.
* استیضاح اخیر را قبول نداشتم
پورمحمدی با بیان اینکه نباید ‌روی حرف‌های بی‌فایده دعوا نکنیم،‌ ابراز داشت: استیضاح را قبول نداشتم به دوستان هم گفتم چند ماه بیشتر نمانده چرا استیضاح می‌کنید.
وی در عین حال با تاکید بر اینکه بر سر منابع ملی و معیشت مردم هیچ کس نباید کوتاه بیاید، اذعان داشت: برای چه کوتاه بیاییم و نسبت به گرانی و بیکاری در کشور دامن زده و اقتصاد کشور را متزلزل کنیم؛ اینجا جای دعوا است زیرا سر معیشت مردم با کسی شوخی نداریم.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور با انتقاد از راه‌اندازی دعوای انحرافی در کشور یادآور شد: از این حرفای جاهلانه زیاد زده و می‌زنند در هر کتاب و سایت و ماهواره‌ای هم که بروید از این حرف‌ها وجود دارد؛ ما عالم و دانشمند داریم که جواب این حرف‌ها را آنها باید بدهند.
وی تضعیف اقتصاد کشور مقتدر جمهوری اسلامی ایران را انحراف دانست و گفت: انحراف بزرگ آن است که پایه‌های دیپلماسی کشور و پرستیژ جمهوری اسلامی را تضعیف می‌کنیم.
پورمحمدی تصریح کرد: یک آدم جاهل حرف‌های بی‌ربطی زده است نباید وقت خود را بیهوده صرف این حرف‌ها کنیم با یک مقاله نیز می‌توان جواب او را داد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه باید امور کشور را به گونه‌ای طراحی کنیم که سال آینده‌مان از امروز بهتر باشد، یادآور شد: برای این کار باید از امروز تدبیر لازم را انجام دهیم و فرصت را از دست ندهیم، به درستی هدف‌گیری و امکانات را در این زمینه بسیج کنیم.
پورمحمدی با اشاره به گرفتاری‌ها و مسائل کشور در عرصه‌‌های داخلی و خارجی گفت: برای رفع این گرفتاری‌ها راهکار‌هایی وجود دارد که با عزم و اراده و البته با تقوای الهی می‌توان آنها را به ثمر رساند.
وی با اشاره به روایتی مبنی بر اینکه هر کس عقل ندارد دین ندارد، اظهار داشت: اگر می‌خواهیم آدم‌های متدینی باشیم باید دیانت ما بر اساس عقل شکل بگیرد.

Pistorius Investigator Faces Murder Charges

The South African detective leading Oscar Pistorius' murder investigation is facing murder charges of his own.

Authorities said Thursday that Detective Hilton Botha has been charged with seven counts of attempted murder in connection with allegedly firing at a vehicle he was trying to stop.

The charges related to the 2011 incident had been provisionally withdrawn, but police say they have been reinstated.

A bail hearing for Pistorius continues Thursday, following testimony from Botha on ...

سه نفر در ژاپن اعدام شدند

در ژاپن هم اکنون ۱۳۰ نفر به اعدام محکوم شده و در انتظار اجرای حکم هستند

ژاپن برای اولین باز از زمان به قدرت رسیدن دولت محافظه‌کار شینزو آبه، نخست‌وزیر این کشور، سه نفر را اعدام کرده است.
این سه نفر پیشتر در دادگاه به اتهام قتل محاکمه شده و به اعدام محکوم شده بودند.
وزارت دادگستری ژاپن اعدام این افراد را که اوائل صبح امروز، پنجشنبه، ۲۱ فوریه صورت گرفته، تائید کرده است. یکی از افراد اعدام شده، دختر نوجوانی را کشته بود.
ژاپن و آمریکا تنها کشورهای صنعتی دنیا هستند که حکم اعدام را هنوز به اجرا در می‌آورند.
در ژاپن هم اکنون ۱۳۰ نفر به اعدام محکوم شده و در انتظار اجرای حکم هستند.
ژاپن معمولا چند نفر را با هم اعدام می‌کند. اعدام‌های امروز، اولین اعدام‌ها از سپتامبر ۲۰۱۲ به این سو است.
گروه‌های حقوق بشری به طور گسترده اجرای احکام اعدام در ژاپن را محکوم کرده‌اند.
در ژاپن، افرادی را که قرار است اعدام شوند، برای مدتی که در برخی مواقع به چند سال می‌رسد، در سلول‌های انفرادی نگه می‌دارند و تنها ساعاتی پیش از اجرای حکم به آنها خبر اعدامشان داده می‌شود.
آمارهای دولتی نشان می‌دهد که بیش از ۸۰ درصد از مردم از اجرای احکام اعدام حمایت می‌کنند.

شورشیان سوریه به کاخ بشار اسد در دمشق حمله کردند

شورشیان روز سه شنبه با خمپاره به یکی از کاخ های بشار اسد در دمشق حمله کردند. در همین حال تعداد تلفات در حمله موشکی به حلب شهر تجاری سوریه به سی و یک نفر رسید. در میان تلفات شهر حلب، چهارده کودک و پنج زن نیز دیده می شوند. حمله به کاخ بشار اسد که برای نخستین بار از سوی دولت نیز تایید شد، نشان می دهد که جنگ داخلی سوریه به بخش هایی از پایتخت رسیده که تا چندی پیش جز مناطق امن محسوب می شد. در همین حال خبرگزاری های غربی می گویند روسیه دو فروند هواپیمای حمل و نقل و چهار ناو هواپیمابر، به آب های ساحلی سوریه برای کسانی که خواهان ترک این کشور جنگ زده شده اند، اعزام کرده است.با ۴۸ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاستلینک مستقیم

آمادگی غرب برای ارائه مشوق‌های «جدی و قابل‌توجه» به ایران

قدرت‌های جهانی اعلام کرده‌اند که حاضرند در برابر مصالحه هسته‌ای مشوق‌های «جدی و قابل‌توجهی» به ایران ارائه کنند. گفته می‌شود در بسته پیشنهادی جدید عناصری وجود دارد که در هیچ‌یک از مذاکرات پیشین ارائه نشده بود.

آمادگی غرب برای ارائه مشوق‌های «جدی و قابل‌توجه» به ایران

قدرت‌های جهانی اعلام کرده‌اند که حاضرند در برابر مصالحه هسته‌ای مشوق‌های «جدی و قابل‌توجهی» به ایران ارائه کنند. گفته می‌شود در بسته پیشنهادی جدید عناصری وجود دارد که در هیچ‌یک از مذاکرات پیشین ارائه نشده بود.
در آستانه‌ی دور جدید دور جدید مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ که قرار است روز ۲۶ فوریه (۸ اسفند) در آلماتی٬ پایتخت قزاقستان٬ برگزار شود، رویترز به نقل از دیپلمات‌های غربی گزارش داده٬ قدرت‌های جهانی حاضرند در برابر مصالحه هسته‌ای مشوق‌های «جدی و قابل‌توجهی» به ایران ارائه کنند.

هدف شش قدرت جهانی در این مذاکرات٬ متقاعد کردن ایران به متوقف ساختن غنی‌سازی ۲۰ درصدی و تعطیلی تاسیسات فردو و انتقال ذخایر اورانیوم به خارج از کشور است. ایران در مقابل خواستار لغو تحریم‌ها و به رسمیت شناخته شدن حق خود برای غنی‌سازی اورانیوم است.

به گفته دیپلمات‌های غربی٬ در بسته پیشنهادی جدید به ایران٬ عناصری وجود دارد که در هیچ‌یک از مذاکرات پیشین ارائه نشده بود.

از زمان آغاز بحران در پرونده هسته‌ای ایران٬ قدرت‌های غربی جمهوری اسلامی را متهم به پرده‌پوشی و تلاش پنهان برای دست‌یابی به قابلیت تولید و توسعه تسلیحات هسته‌ای کرده‌اند٬ اما جمهوری اسلامی همواره با رد این اتهامات اعلام کرده که به هیچ وجه قصد دست‌یابی به سلاح هسته‌ای را ندارد و همه تاسیسات هسته‌ای کشور در راستای مقاصد صلح‌آمیز به کار گرفته خواهد شد.

تحریم‌های غرب علیه ایران به خاطر بحران هسته‌ای در ماه‌های اخیر به شدت افزایش یافته و اقتصاد ایران را در شرایط بحرانی قرار داده است. همین موضوع٬ امید مصالحه و سازش در دور جدید مذاکرات را در ذهن مقامات غربی تقویت می‌کند.

«کاهش سرعت ذخیره‌سازی اورانیوم»

در همین‌حال دیپلمات‌های متخصص در موضوع بحران هسته‌ای ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی روز چهارشنبه (۲ اسفند٬ ۲۰ فوریه) اعلام کردند که آخرین گزارش آژانس که قرار است روز پنج‌شنبه یا جمعه هفته جاری منتشر شود نشان می‌دهد که سرعت ذخیره‌سازی «اورانیوم با درجه بالا غنی‌شده» در ایران کاهش یافته است٬ چون ایران از بخشی از ذخایر خود برای تولید سوخت رآکتور استفاده کرده است.

به گزارش خبرگزاری رویترز٬ اگر آنچه دیپلمات‌ها گفته‌اند در گزارش فصلی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی منعکس شود٬ به قدرت‌های جهانی کمک خواهد کرد تا زمان بخرند و دیپلماسی خود در برابر ایران را با آرامش بیشتری به پیش ببرند.

ایران و شش قدرت جهانی قرار است برای اولین بار در هشت ماه گذشته٬ هفته آینده بار دیگر به میز مذاکره برگردند٬ اما برخی از متخصصان همچنان نسبت به هرگونه پیشرفت در این گفت‌وگوها ابراز تردید می‌کنند. به اعتقاد آنها ایران همچنان برای این که در راستای ابهام‌زدایی و رفع تردیدهای جامعه جهانی گام بردارد٬ انگیزه و عزم جدی ندارد.

از سوی دیگر٬ خط قرمزی که اسرائیل برای پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران مد نظر دارد نیز دارد از راه می‌رسد. سال گذشته٬ بنیامین نتانیاهو٬ نخست‌وزیر این کشور در مجمع عمومی سازمان ملل اعلام کرد که اواسط سال ۲۰۱۳ زمانی است که ایران ممکن است به میزان کافی برای ساخت یک بمب هسته‌ای «اورانیوم غنی‌شده با غلظت بالا» در اختیار داشته باشد.

اسرائیل پیش‌تر هشدار داده که پیش از رسیدن به این مرحله٬ با حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران مانع از دست‌یابی جمهوری اسلامی به تسلیحات هسته‌ای خواهد شد. اما حالا دیپلمات‌ها می‌گویند استفاده ایران از ذخایر اورانیومی برای تولید سوخت رآکتور ممکن است خط قرمز اسرائیل را هم به تعویق بیاندازد.

با این همه٬ با توجه به این‌که ایران قصد دارد سانتریفوژهای پیشرفته‌تری را در تاسیسات غنی‌سازی خود نصب کند و به کار گیرد٬ ممکن است این استدلال خریدار جدی در میان قدرت‌های جهانی نیابد. یکی از دیپلمات‌ها در گفت‌وگو با خبرگزاری رویترز گفته که ایران ممکن است تا کنون چندین نمونه از این سانتریفیوژها را در نطنز نصب و راه‌اندازی کرده باشد٬ اما بهره‌برداری از آنها هنوز آغاز نشده است.

گذشته از این٬ دیپلمات‌ها می‌گویند ایران آمادگی این را دارد که ظرفیت غنی‌سازی خود در تاسیسات زیرزمینی فردو را هم افزایش دهد؛ فردو در حال حاضر با یک‌چهارم ظرفیت خود مشغول فعالیت است.

دولت: الگوی بازسازی مناطق زلزله زده یک رکورد جهانی است/ نماینده مجلس: مردم ورزقان در چادر زندگی می کنند

در حالی که هنوز تعدادی از خانواده های زلزله زده به رغم سرمای شدید در چادرها زندگی می کنند، احمدی نژاد با قدردانی از تلاشهای صورت گرفته در راستای بازسازی مناطق زلزله زده آذربایجان شرقی ادعا کرد: عملکرد بی نظیر و مثال زدنی ستاد بازسازی زلزله آذربایجان شرقی به عنوان یک رکورد دست نیافتنی در دنیا ثبت شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، محمود احمدی نژاد در جلسه هیات دولت با اشاره به حجم بسیار سنگینی از کار که لازم است در یک حادثه غیر مترقبه مثل زلزله انجام شود، از عملکرد بی نظیر و مثال زدنی ستاد بازسازی زلزله آذربایجان شرقی به عنوان یک رکورد دست نیافتنی در دنیا تشکر و قدردانی کرد.
این در حالی است که به رغم ادعای مسئولان دولتی، نماینده ورزقان الله‌وردی دهقانی گفته است که تنها ۱۵درصد و در خوش‌بینانه‌ترین حالت ۴۰درصد مسکن دائم مناطق زلزله‌زده تحویل شده است.
نماینده مردم ورزقان و خاروانا در مجلس شورای اسلامی با تأکید بر اینکه هنوز هم تعدادی چادرنشین در مناطق زلزله‌زده وجود دارد، گفت: حتی در مسیرهای اصلی نیز هنگام گذرهای شبانه می‌توان سوسوی چراغ‌های نفتی را در چادرها مشاهده کرد.
اما احمدی نژاد مدعی است که شیوه بازسازی در مناطق زلزله زده آذربایجان شرقی باید در قالب نظام نامه ای جامع تدوین و به عنوان الگو در این عرصه معرفی شود.
وی همچنین بر لزوم اطلاع رسانی دقیق و صحیح به افکار عمومی در موارد مشابه برای دستیابی به یک همراهی و همبستگی عمومی تأکید کرد.
احمدی نژاد با اشاره به یک میلیون و ۵۰۰ هزار مسکن نوسازی شده در قالب مسکن مهر و دهها هزار واحد مسکونی بازسازی شده در مناطق مختلف زلزله زده تصریح کرد: هیچ یک از این واحدها در زلزله های بعد آسیب ندیده و اگر خانوارهای روستایی با کمک هایی که از سوی دولت برای بازسازی و نوسازی در نظر گرفته شده نسبت به نوسازی واحدهای خود اقدام کنند، ضمن تأمین رفاه خانواده، از ایجاد خسارت هنگام حوادث غیرمترقبه جلوگیری خواهند کرد.

دولت: الگوی بازسازی مناطق زلزله زده یک رکورد جهانی است/ نماینده مجلس: مردم ورزقان در چادر زندگی می کنند

در حالی که هنوز تعدادی از خانواده های زلزله زده به رغم سرمای شدید در چادرها زندگی می کنند، احمدی نژاد با قدردانی از تلاشهای صورت گرفته در راستای بازسازی مناطق زلزله زده آذربایجان شرقی ادعا کرد: عملکرد بی نظیر و مثال زدنی ستاد بازسازی زلزله آذربایجان شرقی به عنوان یک رکورد دست نیافتنی در دنیا ثبت شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، محمود احمدی نژاد در جلسه هیات دولت با اشاره به حجم بسیار سنگینی از کار که لازم است در یک حادثه غیر مترقبه مثل زلزله انجام شود، از عملکرد بی نظیر و مثال زدنی ستاد بازسازی زلزله آذربایجان شرقی به عنوان یک رکورد دست نیافتنی در دنیا تشکر و قدردانی کرد.
این در حالی است که به رغم ادعای مسئولان دولتی، نماینده ورزقان الله‌وردی دهقانی گفته است که تنها ۱۵درصد و در خوش‌بینانه‌ترین حالت ۴۰درصد مسکن دائم مناطق زلزله‌زده تحویل شده است.
نماینده مردم ورزقان و خاروانا در مجلس شورای اسلامی با تأکید بر اینکه هنوز هم تعدادی چادرنشین در مناطق زلزله‌زده وجود دارد، گفت: حتی در مسیرهای اصلی نیز هنگام گذرهای شبانه می‌توان سوسوی چراغ‌های نفتی را در چادرها مشاهده کرد.
اما احمدی نژاد مدعی است که شیوه بازسازی در مناطق زلزله زده آذربایجان شرقی باید در قالب نظام نامه ای جامع تدوین و به عنوان الگو در این عرصه معرفی شود.
وی همچنین بر لزوم اطلاع رسانی دقیق و صحیح به افکار عمومی در موارد مشابه برای دستیابی به یک همراهی و همبستگی عمومی تأکید کرد.
احمدی نژاد با اشاره به یک میلیون و ۵۰۰ هزار مسکن نوسازی شده در قالب مسکن مهر و دهها هزار واحد مسکونی بازسازی شده در مناطق مختلف زلزله زده تصریح کرد: هیچ یک از این واحدها در زلزله های بعد آسیب ندیده و اگر خانوارهای روستایی با کمک هایی که از سوی دولت برای بازسازی و نوسازی در نظر گرفته شده نسبت به نوسازی واحدهای خود اقدام کنند، ضمن تأمین رفاه خانواده، از ایجاد خسارت هنگام حوادث غیرمترقبه جلوگیری خواهند کرد.

تحریم ها گلوی اقتصاد کشور را می فشارد؛ پول چینی و روسی جایگزین دلار آمریکایی شد

متقاضیان سرگردان و اعتراضی که نتیجه اعلام جایگزینی پول چینی با دیگر ارزهای مورد نیاز وارد‌کنندگان بود؛ دیروز مرکز مبادلات برخلاف روزهای دیگر که «نداریم» یا «فعلا خبری نیست» را تحویل مراجعان می‌دادند، با خبرهای خوش و ناخوشی همراه بود. خبر خوش، یوان و یورو هفته آینده می‌رسد؛ ناخوش دلار و روبل فعلا نداریم. مسئولان بانک مرکزی اما خبر دیگری داشتند و آن هم این‌که متقاضیان دیگر ارزها می‌توانند معادل ارز مورد نظر پول چینی بگیرند.
بسیاری از متقاضیان البته خوشحال از دریافت پول چینی و خارج‌شدن از بلاتکلیفی چندین ماهه. جایگزینی پول چینی با دیگر ارزهای دنیا امروز وابستگی ایران به چین را بیش از هر زمان دیگر می‌کند تا بازار واسطه‌های چینی سکه شود. کالای چینی، پول چینی، ماشین چینی، پوشاک چینی و البته کارگران چینی. بی‌تعارف شاید دیگر بتوان ایران را از نظر اقتصادی یکی از استان‌های چین نامید. دلار هم که دیگر گفتن ندارد نبودنش و جابه‌جایی آن در بازارهای جهانی برای تجار ایرانی. مدیران هم پذیرفته‌اند تاثیر تحریم‌ها بر اقتصاد را و مشکلات فعلی در تجارت خارجی ایران را.
به گزارش بهار، شاید صحبت‌های مقام مسئولی که خبر از عرضه یورو و یوان در هفته آینده و جایگزینی سایر ارزها با یوان را داده است، در نگاه اول خوشحال‌کننده باشد اما واقعیت این است که اقتصاد ایران به تنگی نفس دچار شده است و تحریم‌ها گلوی تجارت خارجی ایران را می‌فشارند. به هر حال امروز بانک مرکزی همچون گذشته روزانه فکر می‌کند و تصمیم می‌گیرد تا ضرب‌المثل معروف «چو فردا شود، فکر فردا کنیم» همچنان در سطح کلان اقتصاد ایران جاری باشد.
بر همین اساس یک مقام مسئول با تشریح جزییات بیشتر از جلسه ویژه عصر سه‌شنبه واردکنندگان با رییس کل بانک مرکزی به مهر، گفت: هفته آینده با ورود مقدار مناسبی یورو و یوان چین به مرکز مبادلات ارزی، تقاضای تمام وارد‌کنندگان در نوبت انتظار دریافت ارز از این مرکز پاسخ داده خواهد شد. یک مقام مسئول که در جلسه عصر سه‌شنبه مسئولان بانک مرکزی با وارد‌کنندگان حضور داشت در گفت‌وگو با مهر با اعلام جزییات بیشتری از این جلسه، گفت: به دستور رییس کل بانک مرکزی، هفته آینده مقدار مناسب و زیادی از یورو و یوان چین در مرکز مبادلات ارزی تزریق خواهد شد تا این مرکز بتواند به تقاضای تمام واردکنندگانی که در نوبت انتظار دریافت ارز هستند، پاسخ دهد.
وی افزود: بر همین اساس، عرضه روبل روسیه و دلار در مرکز مبادلات ارزی با محدودیت مواجه خواهد شد. به گفته این مقام مسئول، از اوایل هفته آینده امکان تبدیل ارز دارندگان یورو، دلار و روبل و تبدیل آن به یوان چین با سهولت در مرکز مبادلات ارزی فراهم خواهد شد. وی اظهار داشت: مرکز مبادلات ارزی و بانک مرکزی متعهد شدند تا ارز مورد نیاز متقاضیان را به یورو، یوان چین به میزان کافی تامین کنند.
براساس این گزارش با توجه به دستور رییس‌ دولت مبنی بر تشکیل این جلسه برای حل مسائل ارزی پیش روی واردات کالاهای اساسی و مواد اولیه بخش تولید، رییس کل بانک مرکزی مسائل و مشکلات را بررسی کرد و قرار بر این شد که تدابیر لازم را برای تامین به موقع ارز از مرکز مبادلات ارزی به کار بندد. در واقع این جلسه، یک جلسه هماهنگی میان بانک مرکزی، مرکز مبادلات ارزی کشور و واردکنندگان بود تا با توجه به این‌که بعضی واردکنندگان، بر سر دریافت ارز و تخصیص ارز از مرکز مبادلات ارزی مشکلاتی داشتند، بتوانند سریع‌تر به منابع ارزی برای رفع نیازهای کشور دسترسی پیدا کنند. قرار بر این شد که رییس کل بانک مرکزی دستورات لازم را در این زمینه صادر و مشکلات را حل و فصل کند. جلسه عصر سه‌شنبه به منظور تامین نیاز ارزی واردات کالاهای اساسی و مواد اولیه بخش تولید برگزار شد.

تبدیل ۲۰‌درصد منابع صندوق توسعه به ریال

تهیه و تامین ارز در مرکز مبادلات با دشواری‌های بسیاری همراه است و این روزها دولتی همه توان خود را برای تزریق ارز به این سیستم به کار گرفته است. در همین سخنگوی مرکز مبادلات ارزی از تبدیل ۱۴/۵‌درصد ارز مربوط به سهم شرکت نفت و ۲۰‌درصد سهم قابل تبدیل صندوق توسعه ملی به ریال خبر داد و گفت: اگر مقرر شود که منابع دیگری از صندوق توسعه ملی هم به ریال تبدیل شود، به نرخ مبادله‌ای قابل انجام خواهد بود.
صمد کریمی در گفت‌وگو با مهر درباره میزان ارز تبدیل‌شده به ریال از منابع صندوق توسعه ملی در مرکز مبادلات ارزی گفت: با توجه به این‌که از آغاز فعالیت مرکز تاکنون عرضه ارز مربوط به ۱۴/۵‌درصد سهم شرکت نفت و ۲۰‌درصد سهم قابل تبدیل به ریال صندوق توسعه ملی بوده است، مرکز توانست حداکثر استفاده را از این منابع محدود برای تخصیص ارز به اولویت‌های کالایی ۳ تا ۹ انجام دهد. سخنگوی مرکز مبادلات ارزی کشور افزود: بر همین اساس، تصمیم بزرگ با توجه به آسیب‌شناسی مرکز گرفته شد و آن هدایت عمده درآمدها و منابع ارزی کشور به بازار بین بانکی یا مرکز مبادلات ارزی کشور طی یک برنامه زمان‌بندی و با یک نمودار صعودی است.
وی تصریح کرد: نظر به این‌که ارز صادرکنندگان شامل پتروشیمی‌ها تاکنون به سیستم بانکی کشور و مرکز مبادلات ارزی وارد نشده است، اقدامات لازم برای هدایت این منابع ارزی به بازار بین بانکی در حال انجام است، به عبارت دیگر چالش اساسی مرکز درباره عرضه بوده است که با این تصمیم بزرگ برطرف و براساس آن، عمده عرضه ارز به بازار بین بانکی هدایت شده تا تقاضاهای واقعی ارز با حداکثر سرعت اعمال شود. به گفته این مقام مسئول در بانک مرکزی نیازهای ارزی واحدهای بزرگ نیز قرار است از طریق مرکز مبادلات ارزی و با مدیریت بانک مرکزی پوشش داده شود. کریمی در پاسخ به این سوال که مرکز مبادلات ارزی کشور برای تبدیل ارز صندوق توسعه ملی به ریال برای پرداخت کمک اقتصادی شب عید به مردم چه اقدامی خواهد کرد، گفت: اگر مقرر شود که منابع دیگری غیر از ۲۰‌درصد سهم قابل تبدیل به ریال صندوق توسعه ملی به بازار یا مرکز مبادلات عرضه شود، با توجه به فرآیندهای کاری در بازار بین بانکی این امر به راحتی به نرخ مبادله‌ای قابل انجام خواهد بود.

تحریم ها گلوی اقتصاد کشور را می فشارد؛ پول چینی و روسی جایگزین دلار آمریکایی شد

متقاضیان سرگردان و اعتراضی که نتیجه اعلام جایگزینی پول چینی با دیگر ارزهای مورد نیاز وارد‌کنندگان بود؛ دیروز مرکز مبادلات برخلاف روزهای دیگر که «نداریم» یا «فعلا خبری نیست» را تحویل مراجعان می‌دادند، با خبرهای خوش و ناخوشی همراه بود. خبر خوش، یوان و یورو هفته آینده می‌رسد؛ ناخوش دلار و روبل فعلا نداریم. مسئولان بانک مرکزی اما خبر دیگری داشتند و آن هم این‌که متقاضیان دیگر ارزها می‌توانند معادل ارز مورد نظر پول چینی بگیرند.
بسیاری از متقاضیان البته خوشحال از دریافت پول چینی و خارج‌شدن از بلاتکلیفی چندین ماهه. جایگزینی پول چینی با دیگر ارزهای دنیا امروز وابستگی ایران به چین را بیش از هر زمان دیگر می‌کند تا بازار واسطه‌های چینی سکه شود. کالای چینی، پول چینی، ماشین چینی، پوشاک چینی و البته کارگران چینی. بی‌تعارف شاید دیگر بتوان ایران را از نظر اقتصادی یکی از استان‌های چین نامید. دلار هم که دیگر گفتن ندارد نبودنش و جابه‌جایی آن در بازارهای جهانی برای تجار ایرانی. مدیران هم پذیرفته‌اند تاثیر تحریم‌ها بر اقتصاد را و مشکلات فعلی در تجارت خارجی ایران را.
به گزارش بهار، شاید صحبت‌های مقام مسئولی که خبر از عرضه یورو و یوان در هفته آینده و جایگزینی سایر ارزها با یوان را داده است، در نگاه اول خوشحال‌کننده باشد اما واقعیت این است که اقتصاد ایران به تنگی نفس دچار شده است و تحریم‌ها گلوی تجارت خارجی ایران را می‌فشارند. به هر حال امروز بانک مرکزی همچون گذشته روزانه فکر می‌کند و تصمیم می‌گیرد تا ضرب‌المثل معروف «چو فردا شود، فکر فردا کنیم» همچنان در سطح کلان اقتصاد ایران جاری باشد.
بر همین اساس یک مقام مسئول با تشریح جزییات بیشتر از جلسه ویژه عصر سه‌شنبه واردکنندگان با رییس کل بانک مرکزی به مهر، گفت: هفته آینده با ورود مقدار مناسبی یورو و یوان چین به مرکز مبادلات ارزی، تقاضای تمام وارد‌کنندگان در نوبت انتظار دریافت ارز از این مرکز پاسخ داده خواهد شد. یک مقام مسئول که در جلسه عصر سه‌شنبه مسئولان بانک مرکزی با وارد‌کنندگان حضور داشت در گفت‌وگو با مهر با اعلام جزییات بیشتری از این جلسه، گفت: به دستور رییس کل بانک مرکزی، هفته آینده مقدار مناسب و زیادی از یورو و یوان چین در مرکز مبادلات ارزی تزریق خواهد شد تا این مرکز بتواند به تقاضای تمام واردکنندگانی که در نوبت انتظار دریافت ارز هستند، پاسخ دهد.
وی افزود: بر همین اساس، عرضه روبل روسیه و دلار در مرکز مبادلات ارزی با محدودیت مواجه خواهد شد. به گفته این مقام مسئول، از اوایل هفته آینده امکان تبدیل ارز دارندگان یورو، دلار و روبل و تبدیل آن به یوان چین با سهولت در مرکز مبادلات ارزی فراهم خواهد شد. وی اظهار داشت: مرکز مبادلات ارزی و بانک مرکزی متعهد شدند تا ارز مورد نیاز متقاضیان را به یورو، یوان چین به میزان کافی تامین کنند.
براساس این گزارش با توجه به دستور رییس‌ دولت مبنی بر تشکیل این جلسه برای حل مسائل ارزی پیش روی واردات کالاهای اساسی و مواد اولیه بخش تولید، رییس کل بانک مرکزی مسائل و مشکلات را بررسی کرد و قرار بر این شد که تدابیر لازم را برای تامین به موقع ارز از مرکز مبادلات ارزی به کار بندد. در واقع این جلسه، یک جلسه هماهنگی میان بانک مرکزی، مرکز مبادلات ارزی کشور و واردکنندگان بود تا با توجه به این‌که بعضی واردکنندگان، بر سر دریافت ارز و تخصیص ارز از مرکز مبادلات ارزی مشکلاتی داشتند، بتوانند سریع‌تر به منابع ارزی برای رفع نیازهای کشور دسترسی پیدا کنند. قرار بر این شد که رییس کل بانک مرکزی دستورات لازم را در این زمینه صادر و مشکلات را حل و فصل کند. جلسه عصر سه‌شنبه به منظور تامین نیاز ارزی واردات کالاهای اساسی و مواد اولیه بخش تولید برگزار شد.

تبدیل ۲۰‌درصد منابع صندوق توسعه به ریال

تهیه و تامین ارز در مرکز مبادلات با دشواری‌های بسیاری همراه است و این روزها دولتی همه توان خود را برای تزریق ارز به این سیستم به کار گرفته است. در همین سخنگوی مرکز مبادلات ارزی از تبدیل ۱۴/۵‌درصد ارز مربوط به سهم شرکت نفت و ۲۰‌درصد سهم قابل تبدیل صندوق توسعه ملی به ریال خبر داد و گفت: اگر مقرر شود که منابع دیگری از صندوق توسعه ملی هم به ریال تبدیل شود، به نرخ مبادله‌ای قابل انجام خواهد بود.
صمد کریمی در گفت‌وگو با مهر درباره میزان ارز تبدیل‌شده به ریال از منابع صندوق توسعه ملی در مرکز مبادلات ارزی گفت: با توجه به این‌که از آغاز فعالیت مرکز تاکنون عرضه ارز مربوط به ۱۴/۵‌درصد سهم شرکت نفت و ۲۰‌درصد سهم قابل تبدیل به ریال صندوق توسعه ملی بوده است، مرکز توانست حداکثر استفاده را از این منابع محدود برای تخصیص ارز به اولویت‌های کالایی ۳ تا ۹ انجام دهد. سخنگوی مرکز مبادلات ارزی کشور افزود: بر همین اساس، تصمیم بزرگ با توجه به آسیب‌شناسی مرکز گرفته شد و آن هدایت عمده درآمدها و منابع ارزی کشور به بازار بین بانکی یا مرکز مبادلات ارزی کشور طی یک برنامه زمان‌بندی و با یک نمودار صعودی است.
وی تصریح کرد: نظر به این‌که ارز صادرکنندگان شامل پتروشیمی‌ها تاکنون به سیستم بانکی کشور و مرکز مبادلات ارزی وارد نشده است، اقدامات لازم برای هدایت این منابع ارزی به بازار بین بانکی در حال انجام است، به عبارت دیگر چالش اساسی مرکز درباره عرضه بوده است که با این تصمیم بزرگ برطرف و براساس آن، عمده عرضه ارز به بازار بین بانکی هدایت شده تا تقاضاهای واقعی ارز با حداکثر سرعت اعمال شود. به گفته این مقام مسئول در بانک مرکزی نیازهای ارزی واحدهای بزرگ نیز قرار است از طریق مرکز مبادلات ارزی و با مدیریت بانک مرکزی پوشش داده شود. کریمی در پاسخ به این سوال که مرکز مبادلات ارزی کشور برای تبدیل ارز صندوق توسعه ملی به ریال برای پرداخت کمک اقتصادی شب عید به مردم چه اقدامی خواهد کرد، گفت: اگر مقرر شود که منابع دیگری غیر از ۲۰‌درصد سهم قابل تبدیل به ریال صندوق توسعه ملی به بازار یا مرکز مبادلات عرضه شود، با توجه به فرآیندهای کاری در بازار بین بانکی این امر به راحتی به نرخ مبادله‌ای قابل انجام خواهد بود.

طرح جدید آمریکا برای مقابله با جاسوسی اینترنتی

باور بر این است که عمده جاسوسی اینترنتی در جهان توسط چین صورت می‌گیرد

دولت آمریکا می‌گوید مقابله با هکرهایی را که دست به جاسوسی صنعتی می‌زنند، در اولویت قرار داده است.
اریک هولدر دادستان کل آمریکا گفته است که سرقت اسرار تجاری و صنعتی آمریکا سالانه دهها میلیارد دلار به شرکت‌های آمریکایی آسیب می‌رساند و تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا به شمار می‌رود.
دولت آمریکا از شرکت‌ها خواسته تا شواهد و مدارک چنین سرقت‌های اینترنتی را در اختیار یکدیگر و مقامات مربوطه قرار دهند.
باور بر این است که عمده جاسوسی اینترنتی در جهان توسط چین صورت می‌گیرد.
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفته است که این مساله، "تقریبا" در همه دیدارهای مقام‌های آمریکایی با چینی، مورد بحث قرار گرفته است.
اخیرا

یک شرکت فعال در زمینه امنیت سایبری در آمریکا گفت که یک واحد نظامی سری چین در انجام مجموعه گسترده‌ای از حملات هکری دست داشته است.
شرکت ماندیانت گفت این واحد نظامی صدها ترابایت اطلاعات را از شماری زیادی از صنایع که اکثر آن‌ها در آمریکا و تعدادی از آنها در کانادا و بریتانیا مستقر هستند، به سرقت برده است.

چین این اتهام را رد کرده و گفته است هیچ سند و مدرکی که نشان دهد یک واحد خاص از ارتش این کشور در این سرقت اینترنتی دست داشته وجود ندارد.
کاخ سفید روز چهارشنبه، ۲۰ فوریه، خواهان همکاری بیشتر سازمان‌ها و ادارات مختلف دولتی این کشور در این زمینه شد.
به گفته یک نماینده دموکرات مجلس آمریکا، میزان خسارات ناشی از جاسوسی اینترنتی و سرقت اسرار تجاری و صنعتی، در سال ۲۰۱۲ بالغ بر ۳۰۰ میلیارد دلار بوده است.
در همین حال وزیر امور خارجه چین روز چهارشنبه گفت که کشورش قربانی حملات اینترنتی است. او به گزارشی که در سال ۲۰۱۲ توسط وزارت فن‌آوری اطلاعات تهیه شده بود اشاره کرد و گفت بیشترین حملات سایبری علیه چین، از آمریکا بوده است.
کارشناسان امنیت سایبری به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته‌اند که سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا به طور مرتب، جاسوسی سایر کشورها را می‌کنند اما دست به حملات مشابه و سرقت اطلاعات شرکت‌های چینی نمی‌زنند.
لئون پانه‌تا، وزیر دفاع آمریکا سال پیش هشدار داده بود که حملات سایبری می‌توانند به اندازه حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی به آمریکا ضربه بزنند.
آقای پانه‌تا گفته بود که طبق اطلاعات سازمان‌های جاسوسی، "عوامل خارجی" سیستم‌های کنترل‌کننده بخش‌های زیربنایی، صنایع و حمل‌ونقل آمریکا را هدف قرار داده‌اند.

پریود مغزی

علی مهتدی: شاید اکثر ما این خاطره مشترک را داشته باشیم که مخفیانه برای خرید نوار بهداشتی به سر کوچه فرستاده شدیم و با یک کیسه سیاه به خانه بازگشته باشیم. حرف از پریود و اینکه دوست یا آشنایی بداند که مادر و خواهرمان پریود شده‌اند، انگار مایه خجالت بود.
به خاطر دارم در زمان زلزله بم، دوستی بسیار مذهبی از شدت ناراحتی در برابرم به گریه افتاد؛ اما گریه‌اش نه برای قربانیان زلزله، بلکه برای چیز دیگری بود. می‌گفت به حال جامعه‌ای می‌گرید که شرم و حیا را از دست داده و در رسانه‌ها از لزوم ارسال هر چه سریع‌تر «نوار بهداشتی» برای زلزله‌زدگان صحبت می‌کند.

با ۳۴ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعیلینک مستقیم

کنفرانس مطبوعاتی در اعتراض به بازداشت روزنامه نگاران

رادیو کوچه: با تلاش جمعی از روزنامه‌نگاران ایرانی مقیم فرانسه ، روز پنج‌شنبه ۲۱ فوریه ۲۰۱۳ مصادف با سوم اسفند ۱۳۹۱ ، کنفرانسی مطبوعاتی در زمینه موج بازداشت و سرکوب روزنامه نگاران و اهالی مطبوعات در ایران، در مرکز پذیرش رسانه‌های خارجی فرانسه CAPE برگزار خواهد شد.
در این کنفرانس مطبوعاتی «عبدالرضا تاجیک» روزنامه‌نگار و زندانی سیاسی سابق ایرانی، «لوسی موریون» مدیر پژوهش سازمان گزارش‌گران بدون مرز، «الیویه دالاژ» معاون دبیرکل سندیکای بین‌المللی روزنامه‌نگاران (آی.اف.جی) و «سارا دانیل»، مسوول سرویس بین‌الملل هفته نامه فرانسوی «نوول ابزرواتور»، سخن خواهند گفت.با ۴۴ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش سیاستلینک مستقیم

فلسفه و سکس

 فیلسوف سوئیسی الاصل انگلیس Alain de Botton که ۱۰ سال پیش، با فروش میلیونی اولین کتابش با عنوان « حرف هایی در باره عشق»، اسمش را بر سر زبانها انداخته است به سراغ موضوع  همجوارِ عشق یعنی سکس رفته است و کتابی با عنوان « چگونه بیشتر در باره سکس فکر کنیم؟» را به رشته تحریر در آورده است.
de Botton در این کتاب بر طبق مرام فیلسوفان سعی دارد از طریق ایجاد سئوال های بزرگ به جواب های عمومی در باره عشق، بد و خوب بودن تمایلات جنسی، خیانت و حتی پورنوگرافی بپردازد. عضو هیئت تحریریه مجله معروف « سالن»، خانم تریسی کلارک فلوری، مصاحبه ای با فیلسوف انگلیسی تهیه دیده است که گوشه هایی از آن را برای تان جمع آوری کرده ایم.
تریسی کلارک فلوری:  بزرگترین دروغهایی که به « سکس» نسبت می دهیم چیست؟
de Botton: فکر می کنم بزرگترین دروغی که جامعه به خورد ما می دهد این است که زیاد نسبت به سکس سخت نگیریم. می گویند سکس امر خیلی مشخص و راحتی است. به ما گفته شده است که  سکس در قرن ۱۹  پیچیده بود و به شکل خنده داری سرشار  از شرم و خجالت بود…  باور عمومی اذعان می کند که مردم قدیم، میل جنسی شان سرکوب می شد ولی ما احساس رهایی و آزادی نسبت به سکس داریم. نه… این واقعیت ندارد. سکس همچنان گریبان ما را گرفته است و با آن مشکل داریم چون سکس اصالتاً مشکل ساز است.
چرا سکس ذاتا و اصالتاً مشکل آفرین است؟
برای اینکه امیال جنسی همیشه در تقابل با چیزهای دیگری است که در زندگی خودمان می خواهیم. این ادعا که سکس در ترکیب با یک عشق به یک رابطه طولانی مدت می انجامد یک افسانه است. سکس در واقعیت، همیشه با شغل ما، با نحوه تربیت فرزندان و بویژه با برنامه ما برای زندگی طولانی مدت با یک فرد دیگر در تضاد است. تضاد حل نشدنی که سمت و سوی مذهبی می گیرد و چاره ایی ندارد جز انکار تمایلات جنسی و  ایجادِ احساس گناه… برای همین امکان ندارد که نسبت به سکس بی خیال باشیم و آن را حل شده بدانیم.
پس بگذار در باره خیانت حرف بزنیم چون از یکطرف، تو بودن در یک رابطه طولانی مدت را غیر واقعی می دانی و از طرف دیگر معتقد به داشتن رابطه آزاد بیرون از ازدواج هم نیستی.
به نظر من این تقسیم بندی که « هم توی رابطه زناشویی باشیم و هم آزاد باشیم» یا « بهتر است دست از امیال جنسی بکشیم و زندگی مزخرف مان را ادامه دهیم»، هر دوی شان به یک اندازه سطحی هستند. در دهه ۶۰ همه به فکر پیدا کردن راه حل مسائل اصلی زندگی بودند در صورتی که برای خیلی از پدیده ها و مثلا برای بزرگترین این دغدغه ها یعنی مرگ جوابی وجود ندارد. به دور از  هر نوع سماجتی کوتاه بینانه ، به نظرم بد نیست به این واقعیت تن بدهیم که راه حلی وجود ندارد و تنش بین تعهد در رابطه زناشویی و میل به داشتن سکس هیجان انگیز هرگز آرام و قرار نمی یابد.
اشاره می کنی که رابطه جنسی داشتن با شریک زندگی به تخیلات سرکش میدان می دهد و این عمل وسیله و پناه خوبی است برای فرار از تنهایی و  تک افتادگی؟
دقیقاً، دقیقاً. اگر یک نفر ترا به همان صورتی که هستی بپذیرد اتفاق مهمی افتاده است. برای همین عمل جنسی با سایر اعمال بشر تفاوت دارد. ما در هر کار دیگری انسان کنترل شده و مودبی هستیم. برای همین است که به غیر از اوقاتی که سکس داریم بقیه کارهای ما و رفتار ما سرد و ناخواسته است.
پس چرا در حین  زندگی مشترک با یک نفر که او را با تمام وجود پذیرفتیم تمایل جنسی ما کم می شود؟
برای اینکه بشر احتیاج دارد که در بینابین احساس نزدیکی به یک نفر و داشتن فاصله با او زندگی کند. فاصله زیاد سردی و تنهایی به بار می آورد و نزدیکی بیش از حد کنترل و محدودیت را دامن می زند. وقتی بیش از حد با یک نفر نزدیکی عاطفی داشته باشیم سکس که قرار بود مکز ثقل یک رابطه عاطفی و عاشقانه باشد از تب و تاب می افتد و بیفایده می گردد.
به همین دلیل است که  اولین رابطه جنسی با یک نفر، بسیار هیجان انگیز است چون فاصله عظیم بین دو نفر و تنهایی و سردی موجود در روحیه شان به سرعت ذوب خواهد شد. و البته وقتی به این مرحله از رابطه رسیدند جذابیت ماجرا کم کم رنگ خواهد باخت.
برای این کاهش خواهش چه می شود کرد؟
راه حل معجزه آسایی وجود ندارد. زوجها باید انواع حیله ها و پیشنهادات برای تازه نگه داشتن تمایل جنسی به همدیگر را امتحان کنند. یکی از  چیزهای غمگین در رابطه طولانی مدت این است که هر دوی شان فراموش می کنند که  تمایل انها به دیگران می تواند وجود داشته باشد. زوج ها به طرز بدی از هم سوء استفاده می کنند.
یکبار با اعلام اینکه بهتر است سطح کیفیت پورنوگرافی ها بالاتر برود کلی سر و صدا ایجاد کردی! چه نوع پورنوگرافی منظورت بود؟
پورنوگرافی مشکل بزرک جوامع بشری است بخصوص که پدیده ماندگاری است. سئوال اصلی این است که آیا پورنوگرافی با فضیلت هایی چون اعتماد، خردمندی و مهربانی تلفیق بشود یا با تعصب تمام، پورنوگرافی را جدا از سرشت خوبی ها، در سطحی احمقانه، زشت، خشن و نامهربان نگه داریم.

ما بهتر است پورنوگرافی را با ارزش های خوب پیوند بزنیم و تولیدات بهتری ارائه دهیم، کاری که هنوز از عهده آن بر نیامدیم. یکی از دلائل عدم موفقیت این است که آدم های به اصطلاح جدی وارد این ماجرا نمی شوند و فضای آن همچنان غیرمحترم می ماند و به حال خود رها شده… تجسم کنید اعمال دیگری همچون غذا خوردن و هنر آشپزی زشت و بی حرمت تلقی شود و آدم های خلاق و مبتکر به آن نزدیک نشوند ، این اتفاقی است که در حول و حوش پورنوگرافی اتفاق افتاده است. امیدوارم بر تعداد آدم هایی که آن را جدی می گیرند و شیوه های انسانی تر از آن را تهیه می کنند بیشتر شود. من این روزها امیدوارتر هستم چون «اینترنت» ممکن است این شیوه زننده پورنوگرافی را تصریح کند.
ولی مگر عملِ پورنوگرافی همه قرار و مدارش این نیست که غیر مرسوم و غیر محترمانه باشد؟ مگر همین حالت و انتظار غیرمتمدانه بودن پورنوگرافی، آن را لذتبخش نمی کند؟
شکی نیست که پورنوگرافی می خواهد زننده و خشن و افراطی باشد ولی خشن و غیر افراطی بودن در کار خوبی چون ژولیوس سزار اثر شکسپیر هم وجود دارد. برای همین معتقدم که پورنوگرافی خشن و افراطی ولی خوش ساخت و پیچیده هم می توان داشت.
http://www.amazon.com/dp/125003065X/?tag=saloncom08-20
http://www.alternet.org/philosophy-sex?paging=off
http://www.amazon.com/Essays-Love-Alain-Botton/dp/0330440780
http://www.salon.com
 
 

سوریه-دمشق: کودکی که شکنجه و اعدام صحرایی شده است | با زیرنویس فارسی

هجدهم فوریه 2013، عربین، حومه دمشق: سه روز شکنجه توسط مزدوران اسد کافی بود تا به زندگی محمود المرجی، کودک سوری پایان دهد. اما این شکنجه ها به اعدام صحرایی ختم شد. دیدن جسد این کودک با تمام آثار شکنجه بر بدنش، حمزه الخطیب را به یاد ما می آورد که با شکنجه به شهادت رسید. این محمود است که برای اخرین بار چشمهایش را بسته با شکنجه هایی که تن ظریفش را پوشانده اند. آیا یک کودک باید بازداشت شود؟ آیا اصلا امکانش هست که کودکی در بازداشت شکنجه شود؟ آیا اعدام یک کودک قانونی است؟ بله برای رژیم اسد تمام این ها امکان پذیر است.
کجاست آن خط قرمزهای جوامع حقوق بشری؟ آیا واژه "کودکی" در این گروه قرار می گیرد یا خیر؟با ۳۵ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعیلینک مستقیم

سردار سابق سپاه: اصلاح طلبان هیچ خاصیتی ندارند، اصولگرایان رای های مردم را به حساب خود واریز کنند

فرمانده سابق سپاه اشاره به اشتباهات اصولگرایان در حمایت بیدریغ از احمدی نژاد مدعی است که مردم به ماهیت اصلاح طلبان پی برده‌اند و به همین دلیل می‌دانند که آن‌ها هیچ خاصیتی برای کشور نخواهند داشت. به همین دلیل اصولگرایان فرصت خوبی دارند تا بتوانند رای‌ها را به حساب خود واریز کنند و بتوانند برای بار چندم در این سال‌ها، فرصت خدمتگزاری به ملت را به دست بیاورند.
این ادعا در حالی صورت می گیرد که بر اساس نظرسنجی های حکومتی هنوز درصد بالایی از آرای مردم به اصلاح طلبان تعلق دارد.
نایب رییس کمسیون امنیت ملی همچنین با اشاره به اهمیت اتحاد انتخاباتی برای جبهه اصولگرایی معتقد است که اتحاد انتخاباتی اصولگرایان واجب و مهم است و آن را امری ممکن الوصول می داند ولی در ادامه به این نتیجه می رسد که اما چون رقیب اصلاح طلبی وجود ندارد، ممکن است آنها به این واجب تن در ندهند.
او می گوید: به همین دلیل نگرانی چندانی احساس نمی‌شود و انشاءالله یازدهمین دولت جمهوری اسلامی دولتی اصولگرا خواهد بود.
این نماینده که با عصر ایران گفت و گو می کرد، می افزاید: اصولگرایان هیچ‌گاه حاضر به تایید فرد خطا کار نمی‌‌شوند و این طور نیست که بخواهیم به واسطه اصولگرا بودن چشم به روی کاستی‌‌ها ببندیم تا جامعه بحرانی نشود.
وی مدعی است: برای ما هیچ فرقی ندارد که اسم رییس جمهوری چه باشد و به کدام طیف سیاسی تعلق داشته باشد. هر کسی که به عنوان نفر اول اجرای کشور انتخاب شود، باید بداند که انتخاب شده است تا خدمت کند نه قدرت طلبی ، پس باید این مساله را همیشه در نظر داشته باشد که در صورت تخلف، حتما موانعی را پیش روی خود خواهد دید. به هر حال باید برابر تحرکات هر مجموعه‌ای که که کار‌هایش منافع ملی را تهدید می‌کند، ایستادگی کرد.
این نماینده مجلس می افزاید: ما شرایط موجود در کشور را به خوبی درک کرده‌ایم و با این علم به استقبال انتخابات می‌‌رویم که اگر بتوانیم یک نفر از جانب اصولگرایان وارد انتخابات شود، احتمال اینکه رییس جمهوری بعدی با پشتوانه رای بیشتری کارش را شروع کند، بیشتر است و در نتیجه می‌‌تواند کارایی موثرتری داشته باشد.
اسماعیل کوثری با اشاره به انتخابات پیش رو می گوید: همه سلیقه‌ها با هر نگاهی می‌توانند خود را در معرض رأی مردم بگذارند و اگر توانستند نظر مثبتشان را جلب کنند، روی کار بیایند. اصلاح طلبان هم با وجود اینکه نمی‌توانند امیدی به موفقیت داشته باشند، باید حق حضور در انتخابات را داشته باشند. البته حضور آن‌ها در انتخابات آن طور که برخی می‌گویند، مهم نیست و نمی‌تواند تاثیری بر انتخابات بگذارد.
این فرمانده سابق سپاه می افزاید: اگر قرار بود چهره‌های اصولگرا با رقیبی اصلاح طلب رقابت کنند شاید به حکم ضرورت به وحدت تن می‌دادند،اما با شرایط فعلی نیاز چندانی به یکی بودن در بین اصولگرا‌ها احساس نمی‌شود و به همین دلیل هر کدام از گروه های اصولگرایان تلاش می‌کنند تا خود، زمام امور کشور را به دست بگیرند.

سردار سابق سپاه: اصلاح طلبان هیچ خاصیتی ندارند، اصولگرایان رای های مردم را به حساب خود واریز کنند

فرمانده سابق سپاه اشاره به اشتباهات اصولگرایان در حمایت بیدریغ از احمدی نژاد مدعی است که مردم به ماهیت اصلاح طلبان پی برده‌اند و به همین دلیل می‌دانند که آن‌ها هیچ خاصیتی برای کشور نخواهند داشت. به همین دلیل اصولگرایان فرصت خوبی دارند تا بتوانند رای‌ها را به حساب خود واریز کنند و بتوانند برای بار چندم در این سال‌ها، فرصت خدمتگزاری به ملت را به دست بیاورند.
این ادعا در حالی صورت می گیرد که بر اساس نظرسنجی های حکومتی هنوز درصد بالایی از آرای مردم به اصلاح طلبان تعلق دارد.
نایب رییس کمسیون امنیت ملی همچنین با اشاره به اهمیت اتحاد انتخاباتی برای جبهه اصولگرایی معتقد است که اتحاد انتخاباتی اصولگرایان واجب و مهم است و آن را امری ممکن الوصول می داند ولی در ادامه به این نتیجه می رسد که اما چون رقیب اصلاح طلبی وجود ندارد، ممکن است آنها به این واجب تن در ندهند.
او می گوید: به همین دلیل نگرانی چندانی احساس نمی‌شود و انشاءالله یازدهمین دولت جمهوری اسلامی دولتی اصولگرا خواهد بود.
این نماینده که با عصر ایران گفت و گو می کرد، می افزاید: اصولگرایان هیچ‌گاه حاضر به تایید فرد خطا کار نمی‌‌شوند و این طور نیست که بخواهیم به واسطه اصولگرا بودن چشم به روی کاستی‌‌ها ببندیم تا جامعه بحرانی نشود.
وی مدعی است: برای ما هیچ فرقی ندارد که اسم رییس جمهوری چه باشد و به کدام طیف سیاسی تعلق داشته باشد. هر کسی که به عنوان نفر اول اجرای کشور انتخاب شود، باید بداند که انتخاب شده است تا خدمت کند نه قدرت طلبی ، پس باید این مساله را همیشه در نظر داشته باشد که در صورت تخلف، حتما موانعی را پیش روی خود خواهد دید. به هر حال باید برابر تحرکات هر مجموعه‌ای که که کار‌هایش منافع ملی را تهدید می‌کند، ایستادگی کرد.
این نماینده مجلس می افزاید: ما شرایط موجود در کشور را به خوبی درک کرده‌ایم و با این علم به استقبال انتخابات می‌‌رویم که اگر بتوانیم یک نفر از جانب اصولگرایان وارد انتخابات شود، احتمال اینکه رییس جمهوری بعدی با پشتوانه رای بیشتری کارش را شروع کند، بیشتر است و در نتیجه می‌‌تواند کارایی موثرتری داشته باشد.
اسماعیل کوثری با اشاره به انتخابات پیش رو می گوید: همه سلیقه‌ها با هر نگاهی می‌توانند خود را در معرض رأی مردم بگذارند و اگر توانستند نظر مثبتشان را جلب کنند، روی کار بیایند. اصلاح طلبان هم با وجود اینکه نمی‌توانند امیدی به موفقیت داشته باشند، باید حق حضور در انتخابات را داشته باشند. البته حضور آن‌ها در انتخابات آن طور که برخی می‌گویند، مهم نیست و نمی‌تواند تاثیری بر انتخابات بگذارد.
این فرمانده سابق سپاه می افزاید: اگر قرار بود چهره‌های اصولگرا با رقیبی اصلاح طلب رقابت کنند شاید به حکم ضرورت به وحدت تن می‌دادند،اما با شرایط فعلی نیاز چندانی به یکی بودن در بین اصولگرا‌ها احساس نمی‌شود و به همین دلیل هر کدام از گروه های اصولگرایان تلاش می‌کنند تا خود، زمام امور کشور را به دست بگیرند.

Introducing the Band: Neemeha

Sima Sahar Zerehi – Have you ever had a crush on a voice?  My first voice-crush was in my early teens on Leonard Cohen, I could care less that Cohen was old and wrinkly by the time I first discovered him. He could have had a hunch-back with a single bloodshot-eye, all I wanted was his “Hallelujah” lulling me to sleep; his baritone voice made me quiver.

I’m not a teenager anymore, and I thought I might be immune to voice-crushes by now; I’m all grown up after all, well sort of.  All that changed when I heard Neemeha’s Behrouz Jahanbeiglou’s tenor belt out ‘Asheghooneh’ (loosely translated as lovingly).  Sure, it didn’t hurt that it was a love-song, but trust me, I’ve heard Behrouz sing O Canada and he makes our lack-luster anthem sexy.
Behrouz is one-third of the Tehranto band Neemeha, a local group that includes his older brother Behman as well as drummer Arshia Basiri.
While it’s hard to classify Neemeha’s music, as the group is still exploring various musical genres and styles, one thing is certain, this is no typical Iranian-pop-band belting out the same tired tunes overplayed at family weddings and community dances.  In fact, they refuse to use the 6/8 clave typical to Iranian dance songs.
At the heart of Neemeha we find the Jahanbeiglou brothers, Behrouz the younger of the two, is the voice of the band on stage, Behnam is the spokesperson offstage. Between the two of them they can play nearly a dozen instruments and have impressive music skills.  Arshia, who was instrumental in forming the group, keeps the beat going, occasionally plays the guitar and percussion, and provides much needed balance to the mix.
Within a few minutes of speaking to the guys in their Richmond Hill studio it becomes clear that Behnam, who studied musical composition at York University, is the backbone of the group.  He’s the musician, lyricist and composer that dreams-up the unique songs that have made Neemeha so popular in such a short time.
Although the guys were all involved in various projects independently as well as jointly prior to forming Neemeha, the group was officially established in 2009.
Speaking of the formation of Neemeha Behnam explains, “We were doing English work with musicians from here, but I felt that there was many empty spaces that could have been taken by us if we produced Farsi songs.”
Behnam’s instincts about filling a need in the niche Iranian market were right on.  The song Kook, which became synonymous with the pro-democracy movement in Iran following the 2009 fraudulent election, was the band’s first hit.  The sardonic lyrics are a playful ode to the resilience of the people of Iran, a people destined to persevere regardless of the oppression they face at the hands of the Islamic regime.
“It was a surprise to us,” admits Behnam, “Kook spoke to so many people, It was distributed on various websites, we didn’t even know who was circulating it.”
True to their experimental style, Kook was written in the 5/4 complex time signature, providing a song that seems almost schizophrenic at times.  Despite its complexity the various disparate elements of the song are weaved together, taking the listener on the journey through the sometimes-radical transitions, rather than leaving us behind.   This is experimental music created for the active listener, not cannibalized for the purpose of being avant-garde.
Explaining the music Behnam notes, “The rhythm was based on an additive rhythm, it’s something very unique to Iranian music.”
“We were experimenting,” adds Behnam, “We got results and decided to change our sound, get out of the hard guitar sound because the Metallica sound was overplayed.”
Since the release of their first album also titled Kook, Neemeha has steadily gained notoriety within the Iranian music scene, opening for big name acts such as Siavash Ghomeshi and Andy.
Neemeha has also been hosting a radio program, which has given Behnam an opportunity to showcase his musical knowledge through in-depth interviews with other musicians such as Mehdi Razania.
Recently the group joined a slew of Tehranto musicians to mount Strange Fruit, a sold-out show at the Richmond Hill Centre for the Performing Arts, featuring bass player Roudabeh Taghizadeh, guitarist Maneli Jamal, rapper Saye Sky, santour player Mehdi Rezania, Araz Nayeb Pashayee on koozeh and daf, Roya Sepehri on vocals, and the band Circle (Mona Ketabian, Sara Nejad, Shahab Baradaran).
The concert was a testament to Neemeha’s ability not only to create innovative music but also to foster a community of like-minded artists from various musical backgrounds.  Strange Fruit managed to weave together disparate musical styles such as traditional Iranian sounds, with rock guitar and hip-hop influences, and classic western instruments, the result was a uniquely Tehranto experience that energized the masses.
The collaborators of Strange Fruit are working jointly to submit a proposal to Tirgan Festival at Harbourfront this July.  With thousands of local fans the proposed concert is sure to be a highlight at the summer arts festival.
Since the release of Kook the band has been busy at work fine-tuning their sound.
Speaking of the evolution of their work, Behnam notes, “One thing that happened is that we decided that Behrouz should sing more.”  As a result Neemeha’s newest released songs Asheghooneh and Yaad-e-to are primarily sung by Behrouz, a move that has made a tremendous impact on the strength of the pieces.
Currently, Neemeha is working on their second album.  Although, they won’t give away anything about what we can expect, they speak candidly about the aim of the group.
“Our ultimate aim is to produce music that both Iranian audiences as well as international audiences will enjoy.  We want to create music for the thinking person, pieces that are fun to listen to, but also require active listening, music that you can grow with,” explains Behnam.
____________
To learn more about Neemeha visit their Facebook page https://www.facebook.com/neemeha?fref=ts

وقتی علی کریمی پولی برای بنزین زدن نداشت

صمدابراهیمی که دوست کریمی و وکیل قلعه نویی است دیروز از یک کمک ویژه کریمی به یک پیرزن و پیرمرد پرده برداشت . اتفاقی که کریمی از شنیدنش خوشحال نمی شودو از کمک میلیونی شماره 8 به یک خوانده فقیر خبر می دهد.با ۱۹ امتیاز و ۳ نظر فرستاده شده در بخش ورزشلینک مستقیم

میلان 2 - بارسا صفر

میلان با برد دو بر صفر مقابل بارسلونا گامی بسیار بلند به سوی مرحله یک‌چهارم نهایی برداشت. بارسا مانند بازی فصل گذشته دو تیم در سن‌سیرو که به تساوی بدون گل انجامید مالکیت توپ را در اختیار کامل داشت اما نمی‌توانست موقعیت ایجاد کند.

ماسیمیلیانو آلگری در غیاب ماریو بالوتلی از جیامپائولو پاتزینی در کنار استفان الشعراوی استفاده کرده بود و چابی هم در آخرین لحظات به این بازی رسیده بود.

بارسا بازی را در کنترل داشت و بازیکنان میلان مضطرب بودند اما اولین فرصت بازی نصیب میلان شد. الشعراوی در فراری عالی می‌توانست دروازه ویکتور والدس را تهدید کند اما توپ از پایش فاصله گرفت و کارلس پویول آن را دفع کرد. در کرنر حاصل هم ضربه کوین پرینس بواتنگ با فاصله اندکی به بیرون رفت.

اندکی بعد فیلیپ مکسس خوش‌شانس بود که هند او در محوطه جریمه را داور به دلیل آفساید بازیکنان بارسلونا نادیده گرفت.

بارسا توپ را در اختیار داشت اما میلان با دفاع عالی و پرتعداد خود مانع آن می‌شد که این مالکیت منجر به موقعیت شود.

میلان در دقیقه 57 در اتفاقی بحث‌برانگیز صاحب گل اول شد. روی یک ضربه ایستگاهی بود که کوین کنستان توپ را به ریکاردو مونتولیوو سپرد. شوت او با ضربه سر بازیکنان بارسلونا به دستان کریستین زاپاتا که باز بودند برخورد کرد و مقابل پای بواتنگ افتاد. بازیکنان بارسا به گمان خطا ایستادند اما بازی ادامه یافت و بواتنگ با شوت پای چپ گل اول را زد. اعتراض شدید بازیکنان بارسا کارت زردی را برای جرارد پیکه به همراه داشت.

بارسا تلاش می‌کرد حمله کند اما شوت آندرس اینیستا از راه دور تنها باری بود که دروازه کریستین آبیاتی واقعا به خطر افتاد.

میلان در دقیقه 81 به گل دوم رسید. امبایه نیانگ توپ را به الشعراوی سپرد و او هم پویول را که در برخورد سرش با سر پاتزینی آسیب دیده بود به راحتی جا گذاشت و توپ را به سولی مونتاری سپرد تا او گل دوم را با وجود تلاش انبوه مدافعان بارسا بزند.

بارسلونا هر چه تلاش کرد نتوانست مقابل دفاع سرسخت میلان کاری از پیش ببرد و بازی با همان نتیجه به پایان رسید. بارسا اکنون در نوکمپ باید دست کم دو گل به دفاعی بزند که در سن‌سیرو فوق‌العاده بود.با ۱۸ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش ورزشلینک مستقیم

۵۰۰ پورشه دیگر در کشور؛ مرجع واردکننده ارز مبهم است

رئیس کمیسیون شوراها با بیان اینکه اخیرا خبر رسیده تعداد ۵۰۰ دستگاه خودروی لوکس پورشه از طریق جزیره ابوموسی به کشور وارد شده گفت: مرجع واردکننده و ارز تخصیصی به این خودروهای لوکس مبهم است.
براساس آمار گمرک ایران در سال گذشته ۵۶۳ دستگاه انواع خودروهای پورشه به ارزش بیش از ۴۹٫۸ میلیون دلار وارد ایران شد.
خودروهای پورشه عمدتا از امارات وارد ایران شدند. تعداد بسیاری محدودی از این خودرو نیز از طریق بحرین، اتریش و آلمان وارد ایران شدند. مدلهای وارداتی پورشه به ایران شامل پانامرا،‌ کاین،‌ باکستر، کررا و‌ کیمن می‌شوند. پورشه برنامه خود را برای سال جاری واردات ۸۰۰ دستگاه از خودروهایش به ایران اعلام کرده بود.
امیر خجسته با اشاره به تذکر کتبی امروز خود به وزیر صنعت معدن و تجارت در صحن علنی مجلس و با طرح این سوال که ۵۰۰ خودروی پورشه توسط چه کسی و با چه ارزی وارد کشور شده است، گفت: اخیرا خبر رسیده تعداد ۵۰۰ دستگاه خودروی لوکس پورشه از طریق جزیره ابوموسی به کشور وارد شده که مرجع واردکننده و ارز تخصیصی به آن مبهم است.
رئیس کمیسیون شوراها با اشاره به مأموریت واردات خودروی لوکس با حجم مصرف بنزین بالا به کشور گفت: در حالیکه شرایط اقتصادی کشور نیاز به آرامش و ثبات داشته و بسیاری از مردم در تامین معیشت روزانه خود مشکل دارند، معلوم نیست ۵۰۰ دستگاه خودرو با این قیمت نجومی به چه طریق و به چه ارزی وارد کشور شده است.
وی با اشاره به فرمان هشتم دی رهبری  در تاکید اخیر ایشان مبنی بر مبارزه با مفاسد اقتصادی از عزم جدی مجلس و کمیسیون متبوع خود برای ریشه یابی و مبارزه با مفاسد اقتصادی خبر داد و گفت: با توجه به دستور رهبری برای مبارزه با مظاهر مفاسد به خصوص فساد اقتصادی کمیسیون شوراها با قاطعیت و با رصد کردن اتفاقاتی از این دست به مبارزه جدی با اخلال گران امنیت کشور خواهد پرداخت.

۵۰۰ پورشه دیگر در کشور؛ مرجع واردکننده ارز مبهم است

رئیس کمیسیون شوراها با بیان اینکه اخیرا خبر رسیده تعداد ۵۰۰ دستگاه خودروی لوکس پورشه از طریق جزیره ابوموسی به کشور وارد شده گفت: مرجع واردکننده و ارز تخصیصی به این خودروهای لوکس مبهم است.
براساس آمار گمرک ایران در سال گذشته ۵۶۳ دستگاه انواع خودروهای پورشه به ارزش بیش از ۴۹٫۸ میلیون دلار وارد ایران شد.
خودروهای پورشه عمدتا از امارات وارد ایران شدند. تعداد بسیاری محدودی از این خودرو نیز از طریق بحرین، اتریش و آلمان وارد ایران شدند. مدلهای وارداتی پورشه به ایران شامل پانامرا،‌ کاین،‌ باکستر، کررا و‌ کیمن می‌شوند. پورشه برنامه خود را برای سال جاری واردات ۸۰۰ دستگاه از خودروهایش به ایران اعلام کرده بود.
امیر خجسته با اشاره به تذکر کتبی امروز خود به وزیر صنعت معدن و تجارت در صحن علنی مجلس و با طرح این سوال که ۵۰۰ خودروی پورشه توسط چه کسی و با چه ارزی وارد کشور شده است، گفت: اخیرا خبر رسیده تعداد ۵۰۰ دستگاه خودروی لوکس پورشه از طریق جزیره ابوموسی به کشور وارد شده که مرجع واردکننده و ارز تخصیصی به آن مبهم است.
رئیس کمیسیون شوراها با اشاره به مأموریت واردات خودروی لوکس با حجم مصرف بنزین بالا به کشور گفت: در حالیکه شرایط اقتصادی کشور نیاز به آرامش و ثبات داشته و بسیاری از مردم در تامین معیشت روزانه خود مشکل دارند، معلوم نیست ۵۰۰ دستگاه خودرو با این قیمت نجومی به چه طریق و به چه ارزی وارد کشور شده است.
وی با اشاره به فرمان هشتم دی رهبری  در تاکید اخیر ایشان مبنی بر مبارزه با مفاسد اقتصادی از عزم جدی مجلس و کمیسیون متبوع خود برای ریشه یابی و مبارزه با مفاسد اقتصادی خبر داد و گفت: با توجه به دستور رهبری برای مبارزه با مظاهر مفاسد به خصوص فساد اقتصادی کمیسیون شوراها با قاطعیت و با رصد کردن اتفاقاتی از این دست به مبارزه جدی با اخلال گران امنیت کشور خواهد پرداخت.

مخالفت علی مطهری با محدود کردن خبرنگاران در مجلس

علی مطهری، نماینده مجلس و عضو کمیسیون فرهنگی، با طرح محدودکردن فعالیت عکاسان خبری در جلسات مجلس مخالفت کرد و آن را با هدف قانون اساسی مغایر دانست.علی مطهری، نماینده مجلس و عضو کمیسیون فرهنگی، با طرح محدودکردن فعالیت عکاسان خبری در جلسات مجلس مخالفت کرده و آن را با هدف قانون اساسی مغایر دانست.

این اظهارات در پی طرح کمیسیون آیین‌نامه برای محدود کردن حضور عکاسان در مجلس بیان شده است.

علی مطهری گفته است محدود کردن عکاسان خبری در صحن علنی مجلس با هدف قانون اساسی مغایر است. او پیش‌بینی کرده است که این طرح رأی نمی‌آورد.

آقای مطهری در این باره به خبرگزاری «خانه ملت»، ارگان خبری مجلس، گفته است: «مقایسه مجلس با سایر قوا درست نیست. چرا که مجلس نمونه کوچکی از جامعه ایرانی... است.»

به گفته این نماینده مجلس، «وقتی مجلس جلسه علنی برگزار می‌کند، باید مطالب مطرح شده و اتفاقاتی که می‌افتد در محضر ملت باشد و مردم از جزئیات آن با خبر شوند.»

آقای مطهری معتقد است محدود کردن عکاسان پارلمانی موجب خواهد شد که «برخی اتفاقات مهم از دسترس مردم خارج شود». او یادآوری کرده است که طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، باید مذاکرات صحن علنی مجلس از رادیو به صورت زنده پخش شود «و این نشان می‌دهد که قانونگذار تاکید داشته است که اتفاقات درون مجلس به اطلاع مردم برسد.»

پیش از این رئیس کمیسیون آیین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی از تصویب طرحی برای محدود کردن کار عکاسان خبری در صحن پارلمان خبر داده بود.

عزت‌الله یوسفیان ملا در این باره به خبرگزاری مهر گفته است: «در طرح اولیه مقرر شده بود که عکاسان خبری ۱۵ دقیقه اول شروع جلسه علنی مجلس در صحن حضور داشته باشند و کار خبری خود را انجام دهند اما در بررسی این طرح کمیسیون این زمان را به یک ساعت افزایش داد.»

به گفته این رئیس کمیسیون آیین‌نامه داخلی مجلس، علت چنین پیشنهادی آن بوده است که «جمعی از نمایندگان نسبت به انتشار عکس‌هایشان در حالت‌های مختلف شکایت داشتند و معتقد بودند که کجای دنیا رسم است که نماینده به سرش دست بکشد و عکسش منتشر شود؟»

آقای یوسفیان ملا تاکید کرده است که برای خبرنگاران و همچنین برای حضور تصویربرداران صدا و سیما محدودیتی تعریف نمی‌شود و این پیشنهاد صرفا کار عکاسان خبری به یک ساعت محدود می‌کند.

مهدی کوچک‌زاده، نماینده تهران که در برخورد با روزنامه‌نگاران سابقه دارد، سال گذشته همراه با چند نماینده دیگر که از انتشار عکس‌هایشان در وبسایت‌ها و خبرگزاری‌ها ناراضی بودند، این طرح را برای محدودیت کار خبرنگاران تهیه کردند و خواستار فوریت در تصویب آن شدند ولی مجلس به فوریت آن رای نداد و به صورت عادی در دستور کار مجلس قرار گرفت.

به گفته رئیس کمیسیون آیین‌نامه داخلی مجلس، این طرح به تصویب این کمیسیون رسیده است و احتمالا هفته آینده در دستور کار صحن مجلس قرار می‌گیرد.

نفت عربستان در برابر برق اتمی، نفت ایران برای دریافت دارو و غذا!

ایران چهل سال پیش طرحی برای تولید بیست هزار مگاوات برق اتمی در دست اجرا داشت. دو واحد اولیه از این طرح قرار بود در سالهای 1981 (بیش از 30 سال پیش) در بوشهر عملیاتی شوند. مطالعات اجرایی دو واحد دیگر در ساوه و دو واحد مشترک نیز در دارخوین- اهواز تکمیل شده بود. واحد شماره یک از دو واحد تولید برق اتمی بوشهر با ظرفیت نهایی 1000 مگاوات هنوز به تولید نهایی نرسیده و رسما مورد بهره برداری قرار نگرفته است.

بمنظور متوقف ساختن تلاش‌هایی که جمهوری اسلامی "برنامه تولید سوخت اتمی" معرفی می‌کند، تولید و صدور نفت خام و گاز طبیعی ایران مورد تحریم قرار گرفته است. تنها یک قلم از زیانهایی‌ که در نتیجه اعمال تحریم‌ها به ایران تحمیل شده، مطابق گزارش روز 12 فوریه سازمان بین المللی انرژی، بیش از 40 میلیارد دلار کاهش درآمدهای ارزی در سال گذشته است.

40 میلیارد دلار معادل هزینه ساخت 40 کارخانه هزار مگاواتی برق اتمی است. سوختی که ایران تا کنون به تولید آن دست یافته تنها می‌تواند مصرف یک رآکتور اتمی 1 مگاواتی50 ساله را تامین کند. محصول رآکتور آزمایشگاهی یادشده برق نیست. در صورت کار کردن، می‌توان پاره‌ای از شیمی‌داروها را از پس‌ماندۀ سوختی آن تامین کرد. ارزش تجاری این پس‌مانده‌های سوختی و شیمی‌داروهای تولیدی که ایران به راحتی قادر به خرید معادل آنها با کیفیت بهتر از بازارهای خارجی است، در سال بیش از 200 هزار دلار نیست!

در عمل دولت ایران در برابر ارزش 200 هزار دلار شیمی‌داروهای تولیدی، 40 میلیارد دلار زیان ناشی از کاهش درآمدهای صادرات نفت را به مردم خود تحمیل کرده است، و در صورت ادامه وضع موجود، این زیان‌ها تا توقف کامل صادرات نفت ایران هر سال تکرار خواهد شد.

یک مورد از زیان‌های مستقیم دیگر، کاهش 70 در صد ارزش پول ملی است. زیان‌های مستقیم و غیرمستقیم پیگیری این سیاست اعجاب‌انگیز اتمی، وجه‌المصالحه قرار دادن امنیت ملی، استقبال از جنگ خارجی، تخریب زیرساخت‌های شهری و اقتصادی و دفاعی کشور، توسعه فقر عمومی، افزایش میزان مرگ ومیر و رسیدن به حدودی است که عراق در فاصله سالهای 1995 تا سال 2003 تجربه کرد: داشتن اجازه مبادله نفت در برابر غذا و دارو!
تا سال گذشته عربستان صادرکنندۀ شماره یک نفت خام اوپک بود و ایران بعد از آن کشور در ردیف دوم قرار داشت. در صورت ادامه وضع موجود، طی سه تا پنج سال آینده صادرات نفت خام ایران به صفر می‌رسد.با ۲۶ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش اقتصادلینک مستقیم

طرح تازه روسیه و اتحادیه عرب برای بحران سوریه

روسیه و اتحادیه عرب برای پایان دادن به جنگ داخلی سوریه خواهان گفتگوی مستقیم حکومت بشار اسد و مخالفان مسلح آن شده اند.
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، روز چهارشنبه (۲۰ فوریه، دوم اسفند) در مسکو، پس از دیدار با مقام‌های ارشد اتحادیه عرب اعلام کرد که بحران سوریه راه حل نظامی ندارد.
آقای لاوروف در پی مذاکره با نبیل عربی، دبیرکل این اتحادیه، به خبرنگاران گفت: "هیچ یک از طرفین نمی‌تواند به راه حل نظامی تکیه کند، چرا که گزینه نظامی راه به جایی نخواهد برد و نابودی متقابل مردم را در پی خواهد داشت."
آقای لاوروف و دبیرکل اتحادیه عرب می‌گویند که اولویت آنها تشکیل یک دولت انتقالی در دمشق برای پایان دادن به درگیری‌ها است.
آنها می‌گویند هنوز برای مذاکرات احتمالی شرایطی در نظر گرفته نشده است.
طرح روسیه و اتحادیه عرب در بدو اعلام، با واکنش سرد مخالفان بشار اسد و رئیس جمهوری سوریه، مواجه شده است.
عبد الباسط سیدا‎، از مقام‌های ارشد ائتلاف ملی سوریه گفت: "اول اسد و گروهش باید بروند. بعد از آن ما می‌توانیم با دیگران در رژیم که در کشتار مردم دست نداشته اند، گفتگو کنیم."
در جریان اعتراضات و درگیری‌های داخلی سوریه که از ماه حدود ۳ سال پیش آغاز شده است، دست کم ۷۰ هزار نفر کشته شده اند.
تحرک دیپلماتیک تازه روسیه و اتحادیه عرب در حالی شکل گرفته است که ائتلاف ملی سوریه، متشکل از شخصیت‌ها و گروه‌های مخالف بشار اسد ، به زودی در قاهره، پایتخت مصر، نشست دو روزه خود را آغاز خواهد کرد.
جیم میور، خبرنگار بی‌بی‌سی در قاهره می‌گوید حکومت سوریه و مخالفان مسلح آن در مورد حل بحران از طریق گفتگو صحبت می‌کنند اما احتمال وقوع این امر بسیار کم است.
احمد معاذ خطیب، رئیس ائتلاف ملی سوریه، پیشتر دعوت روسیه برای سفر به این کشور و مذاکره در مورد این بحران را رد کرده بود.
روسیه و چین برخلاف سایر قدرت‌های جهان همچنان روابط نزدیکی با بشار اسد دارند.
دولت روسیه به تازگی اعلام کرده بود که دو فروند هواپیمای حامل کمک‌های انساندوستانه را به شهر بندری لاذقیه در سوریه اعزام می‌کند.
وزارت خارجه روسیه می‌گوید شهروندان روس ساکن سوریه که مایل به ترک آن کشور هستند، می‌توانند با این هواپیماها به کشور بازگردند.

Brain Researchers Uncover Secrets of Memory

Much research on the human brain is focused on understanding how people form memories, store them and retrieve them. Now, a study by scientists at the University of California-Davis and the University of Texas Health Science Center in Houston is providing new insight into the process. Researchers at the two schools found that separate areas of the brain coordinate much like little radio stations -- to form memories involving time and space.

In Memorial-Hermann hospital at the University of ...

قاضی صلواتی های، بیرون از زندان بیشمارند.

دوستان گرامی نوشتار از اهمیت ویژه ای برخوردار است وقت بزارید و کامل بخوانید یکی از مشکلات فرهنگی مردم ما قضاوتهای بیجا میباشد
گزیده نوشته:
آری قاضیان بیرون از زندان سنگ دل تر از قاضی صلواتی میباشند.
آری در همان زمان که دوران محکومیت خویش را میگذراندم، از گوشه و کنار به گوشم میرسید، کسانی که حتا کوچکترین هزینه ای برای باورهایشان تا کنون نداده اند، چگونه در ارتباط با فداکاریهای من و همسرم در کرسی قاضی صلواتی تکیه زده اند، و دست به لجن پراکنی میزنند.
به تازگی داشتم اندیشه میکردم، در مدتی که به خارج آمدم در نوشتارها و رادیو و تلویزیونها پارسی زبان بارها مطالبی در ارتباط با خودم شنیدم که به هیچ روی حقیقت نداشته و ندارد.
در این ارتباط با همسرم مشورتی کردم، و پرسیدم براستی ریشه اتهام زنی کور و یا یک کلاغ چهل کلاغ در نزد مردم ما کجاست؟
چرا برخی از مردم ما به قدری شرافت خویش را کنار گذاشته اند، که بدون هیچگونه هزینه پرداختند و یا دانش در مسئله مورد بحث به خود پروانه میدهند، در ارتباط با دیگران در کرسی قضاوت بنشینند؟ و بدون ذره ای وجدان در ارتباط با اشخاص دست به لجن پراکنی بزنند؟
ادامه در سایت
نگارنده : امید دانابا ۴۵ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاستلینک مستقیم

احمدی ‌نژاد: وضعیت بزودی دگرگون خواهد شد

احمدی‌نژاد در پیامی به حامیانش: صبر کنید٬ وضعیت بزودی دگرگون خواهد شد

محمود احمدی‌نژاد در پیامی خطاب به وبلاگ‌نویسان حامی خود اعلام کرد: «زندگی در سایه ولایت فقیه تمرین زندگی در سایه امامت عصر» است و فشار‌ها کوتاه مدت بوده و بزودی وضعیت «دگرگون» خواهد شد.

به گزارش روز چهارشنبه (دوم اسفند) سایت «امتداد مهر»٬ آقای احمدی‌نژاد این پیام را در حاشیه مراسم سخنرانی خود در سومین همایش «وحدت و انسجام ملی جوانان ایران اسلامی» صادر کرده است.

وی در این پیام از حامیان خود خواسته تابع ولایت فقیه باشند٬ چرا که «ولایت فقیه حلقه اتصال ما با انسان کامل، حضرت بقیه‌الله الاعظم است.»

رئیس دولت دهم در پیام خود هیچ اشاره‌ای به نام علی خامنه‌ای نکرده است.

این پیام در شرایطی صادر شده که گروهی از وبلاگ‌نویسان حامی رئیس دولت دهم در چند روز گذشته با انتقاد صریح از علی خامنه‌ای٬ فعالیت وبلاگی خود را متوقف کرده‌اند.

این دسته از وبلاگ‌نویسان به نحوه انتقاد آقای خامنه‌ای به عملکرد احمدی‌نژاد و لاریجانی در جلسه استیضاح وزیر سابق کار معترض هستند.

آن‌ها معتقدند رهبر جمهوری اسلامی حملات گسترده‌ای به رئیس قوه مجریه کرده٬ اما با علی لاریجانی آن‌طور که باید برخورد نکرده است.

سخنرانی‌ها و موضع‌گیری‌ها احمدی‌نژاد در ماه‌های اخیر منجر به افزایش جنجال‌های سیاسی شده است٬ اما علی خامنه‌ای همچنان به سیاست خود مبنی بر تحمل در برابر این رفتار‌ها ادامه می‌دهد.

احمدی‌نژاد پس از برکناری وزیر کار از سوی مجلس٬ موضع‌گیری‌های دوپهلو و کنایه‌های خود به رهبر جمهوری اسلامی٬ سپاه پاسداران و کلیت نظام جمهوری اسلامی را افزایش داده است.

وی در تازه‌ترین پیام خود هرچند از حامیانش خواسته تابع ولایت فقیه باشند٬ اما به طور تلویحی زندگی زیر سایه ولایت فقیه را «فشاری» دانسته که باید در برابر آن «صبر» کرد چراکه «بهار» نزدیک است.

گفتگو با روح امام خمینی! (طنز)

وبلاگ secularatheist.wordpress

بعد از مدتها سعی و تلاش شبانه روزی بالاخره موفق شدیم تا با کمک ناسا روح آیت الله خمینی رو که در مدار ماه در حال گردش بود احضار کنیم و گفتگویی با ایشون ترتیب بدیم. متن گفتگو رو ملاحظه میکنید:

سکولار: خوش آمدید. اگه میشه خودتون رو معرفی کنید.

امام: روح الله الموسوی الخمینی – معروف به امام

سکولار: ممنون. اگه پیامی دارید برای مردم بفرمایید اگه نه که سوالات رو آغاز کنیم.

امام: هیچی

سکولار: بسیار عالی. امام، میشه بفرمایید هدفتون از مخالفت با شاه چی بود؟

امام: از اون زمانی که شاه مخلوع به زنان حق رای داد اختلاف من باهاش شروع شد. آخه این کاملا خلاف اسلام بود.

سکولار: خوب خیلی چیزهای دیگه هم که شما در پاریس میگفتید خلاف اسلام بود، مثل جامعه مدرن و دموکراسی و آزادیهای اجتماعی و …

امام: من از اولش هم مشکل داشتم با تمامی فسادها ولی خوب این بنیصدر و قطب زاده و یزدی گفتن اگه تقیه نکنم مردم راضی به طرفداری نمیشن.

سکولار: قضیه آب و برق مجانی چی بود؟

امام: اون که خیلی ساده است. این امّت از کار نکردن و مفت خوری خوشش میاد. ما هم گفتیم. همونطور که احمدینژاد هم گفت نفت میدیم به مردم و رای آورد.

سکولار: امام، شما که انقلاب کردید و موفق هم شدید. دیگه هون همه خونریزی برای چی بود؟

امام: کدوم خونریزی؟؟؟

سکولار: از اعدامهای ژنرالها بالای پشت بام مدرسه علوی گرفته تا اعدامهای 67.

امام: والا من روحمم خبر نداشت از این چیزا. بعد از رحلتم فهمیدم تازه که خلخالی کلی رو اعدام کرده.

سکولار: یعنی شما که رهبر کشور بودید بی خبر از این مسائل بودید؟

امام: من کاره ای نبودم اصلا. همونطور که عبدالکریم سروش بی اطلاع از انقلاب فرهنگی دانشگاهها بود و بنیصدر هم از انقلاب فرهنگی خبری نداشت و با این که با من و بازرگان عکس داره بالای پشت بوم مدرسه علوی ولی خبری از اعدام نداشت یا میر حسین موسوی که نخست وزیر این خراب شده بود ولی از هیچ اعدام و سرکوب و نارضایتی اطلاع نداشت میخواید من اطلاع داشته باشم؟

سکولار: در مورد ایران الان چی فکر میکنید؟

امام: هیچی

سکولار: منظورم اینه که الان وضع بهتره یا زمان شما؟

امام: معلومه که زمان من! الان این همه معصیت میشه ولی هیچکی نه بازداشت میشه نه خلخالی وجود داره. امّت ویدیو دارن و موزیک گوش میکنن و هیچکی صداش در نمیاد.

سکولار: خوب راه حل چیه؟

امام: تنها کسی که شاید بتونه مملکت رو نجات بده همین عزیز دل من میرحسینه. این بشر تنها کسی هست که هنوز از آرمانهای من و دوران طلایی من حرف میزنه و کلی هم ایستادگی کرده و لی حرفش یکیه خلاصه.

سکولار: ممنون از این که وقتتون رو در اختیار ما قرار دادید. پیام خاصی برای مردم ندارید؟

امام: مردم حواستون باشه به هیچ کسی جز خادمان من اعتماد نکنید چون ممکنه دوباره فسادهای زمان شاه بر قرار بشه. 34 سال زجر کشیدید که به اسلام برسید. واقعا دوست دارید دوباره بساط خوشگذرونی و فساد و زن و مرد مختلط تو دریا و مملکت اروپایی مانند داشته باشید؟؟؟ به اسلام فکر کنید. سال یه بار هم برید آنتالیا تفریحتون رو بکنید. والسلام.

Cycling-Armstrong Ignores USADA Deadline to Cooperate

The United States Anti-Doping Agency (USADA) will push ahead with efforts to clean up cycling without help from Lance Armstrong after the disgraced cyclist rejected another deadline to meet anti-doping investigators by Wednesday.
      
Armstrong's lawyer Tim Herman said in a statement released on Wednesday that the former cyclist still had issues with USADA, who had exposed him as drug cheat and led to him being stripped of his seven Tour de France ...

شهزاده رویا" با صدای عهدیه و رقص فروزان، از فیلم دالاهو

ترانه "شهزاده رویا" موسیقی : همایون خرم - ترانه سرا: بیژن ترقی - خواننده: عهدیه - از فیلم "دالاهو" ساخته سیامک یاسمی، ۱۳۴۶ - در این فیلم، فروزان (هنرپیشه) این ترانه را لب خوانی می کند.با ۲۸ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش هنر و ادبیاتلینک مستقیم

دانشکده نوبنیاد مداحی و فساد مداحان

اکبر فلاح‌زاده

اکبر فلاح‌زاده -  تاکنون عربده‌کشی و چاقوکشی برای مداحی کافی بود. سواد و تخصصی هم لازم نبود. اما حالا که تعداد عربده‌کشان زیاد و رقابت سخت‌تر شده، شرایط تازه‌ای برای مداح شدن قائل شده‌اند.
 
به گزارش ایرنا «علی اکبر مداحی»، رییس سازمان بسیج مداحان کشور گفت: تا دو سال آینده، دانشکده «هنر و ادبیات آیینی (مداحی)» در دانشگاه بسیج راه‌اندازی می‌شود. به گفته او «سرفصل‌ها و طرح درس‌های این رشته توسط دکتر «سنگری» و کمیته تحقیق و پژوهش سازمان بسیج مداحان کشور تهیه شده و تحقیق برای تهیه متون درسی آن در حال انجام است.
 
در این رشته تحصیلی علاوه بر دروس تخصصی مداحی به درس‌هایی همچون اخلاق، اعتقادات، سیره پیامبر اسلام و ائمه اطهار نیز توجه شده است. وی با بیان اینکه پذیرش در این رشته از طریق آزمون ورودی صورت می‌گیرد، شرط ورود به این رشته را «مداح» بودن ذکر کرد.
 
مداحی گفت: از حدود ۱۰۰ هزار مداح کشور تاکنون ۲۰ هزار مداح زن و مرد را در سازمان بسیج مداحان کشور ساماندهی کرده‌ایم که از این تعداد حدود هشت هزار نفر در دوره‌های آموزشی این سازمان شرکت کرده‌اند.
 

عبدالرضا هلالی، مداح:
«حاج منصور به من گفت: این چه ریشی‌ست؟ برو به اندازه عقلت ریش بگذار!»
 

رئیس سازمان بسیج مداحان کشور گفت: آموزش و سازماندهی مداحان، تهیه و تدوین نظام تربیتی و آموزشی مداحان، اجرای تدابیر رهبر معظم انقلاب در خصوص مداحی، هیئت‌داری و شعر مذهبی، استعدادیابی و کادرسازی از بین مداحان نوجوان و جوان، تولید محصولات فاخر فرهنگی و ایجاد مدرسه مداحی برای دوره متوسطه تحصیلی از جمله برنامه‌های این سازمان است.
 
مداحی با بیان اینکه «دستگاه حضرت سیدالشهدا» متعلق به همه مردم است، خاطرنشان کرد: مداحان یکی از اثرگذار‌ترین اقشار جامعه بر روی توده‌های مردم با گرایش‌های مختلف هستند.
قبل از ایجاد «دانشکده» برای مداحان دوره‌های آموزشی می‌گذاشتند که هم شامل مردان و هم شامل زنان می‌شد: همین دو ماه پیش یک دوره آموزشی زنان مداح به پایان رسید: به گفته «مدیر واحد خواهران سازمان بسیج مداحان کشور» این دوره آموزشی در دو سطح مقدماتی و متوسطه با برگزاری ۲۰۰ ساعت آموزش برای هر سطح در ۲۷ فصل برگزار شد که «دوره پُرخیر و برکتی» بود و طبق برنامه زمان‌بندی شده انجام شد و «توانستیم از استادان برجسته کشوری» در این زمینه بهره ببریم.
 
منظور او از «استادان برجسته کشوری» افرادی مانند مهدی طائب، ذوالنور و امثال آن‌هاست.
 
وی هدف از برگزاری این دوره‌ها را افزایش سطح دانش و آگاهی مداحان کشور برشمرد و با بیان اینکه تاکنون حدود چهار هزار نفر از بانوان مداح در این دوره‌ها شرکت کرده‌اند، گفت: «تلاش می‌کنیم تا این دوره‌ها را به صورت جداگانه برای هر استان برگزار کنیم، چرا که با انجام این‌کار می‌توانیم تعداد بیشتر از ذاکران و مداحان اهل بیت را آموزش دهیم و دوره‌های پُربار‌تر و منظم‌تری را برگزار نماییم.»
 
در زمانی که بیکاری بیداد می‌کند، مداحان پول پارو می‌کنند. به همین خاطر مردم برای مداح شدن که در یک جامعه بسته امکان ارتقاء اجتماعی را فراهم می‌کند، از سر و کول هم بالا می‌روند. به خصوص اینکه تعداد امام‌زاده‌های کشور هم بعد از انقلاب رشد محیرالعقولی داشته و چند برابر شده است. تعداد مساجد و تکایا و حسینیه‌ها نیز تقریباً به همین میزان افزایش یافته و خرافات نیز به‌طرز وحشتناکی شیوع یافته است.
 
چگونگی ورود به جرگه مداحان
 
با این حال هرچند وارد شدن به جرگه مداحان دانش و فرهنگ نمی‌خواهد، اما  فرزی‌های خاصی نیاز دارد و باید دم خیلی‌ها را دید تا بگذراند مداح شوی. از جمله این مداحان یکی هم «عبدالرضا هلالی» است که سایت مشرق‌نیوز در مورد چگونگی ورودش به جرگه مداحان با او گفت‌وگو کرده.
 
هلالی می‌گوید: «اولین بار سیزده سالم بود که پای میکروفون مداحی کردم (...) شاید کلاً در آن زمان سه - چهار تا شعر بیشتر بلد نبودم و کاملاً ناپخته بودم، اما خیلی دوست داشتم به سبک سینه‌زنی بخوانم.»
 
او در پاسخ به این پرسش که آیا کلاسی هم رفته و پای درس استادی آموزش دیده، می‌گوید: «نه. کلاس آن‌طور که بخواهم بروم مداحی یاد بگیرم، نرفتم، و چون علاقمند به روضه شده بودم و به سمت هیأت گرایش پیدا کرده بودم؛ به جلسات حاج منصور می‌رفتم و نوارهای آقای آهنگران را گوش می‌دادم. بعضی‌ها طیف حاج منصور و روضه را می‌پسندیدند و برخی‌ها هم طیف کلاسیک مانند آهنگران را؛ اما من فضای بین این دو سبک را می‌پسندیدم.»
 
او البته توضیح نمی‌دهد که چرا به جای این‌کار‌ها نمی‌رفته به مدرسه که درسش را بخواند. چون این مداح از آلات موسیقی «غیر مجاز» استفاده می‌کرده، مداحان سابقه‌دار مانند «حاج منصور» و «حدادیان» تحویلش نمی‌گرفته‌اند.
 
به گفته خودش «نمی‌گفتند حاج منصور مخالف است، من مصاحبتی با ایشان نداشتم. البته احساس می‌کردم که با روش من مخالف است (...) اما ایشان بروز نمی‌داد. من خیلی با ترس و لرز ایشان را از دور نگاه می‌کردم و تا چشمش به من می‌افتاد، فرار می‌کردم که یک موقع صدایم نکند، بگوید بیا اینجا.»
 
دسته‌های مافیایی
 

 مداحان، پیاده‌نظام
خط مقدم جنگ نرم؟
 

وارد شدن به این محیط بنا به گفته‌های این مداح فرق زیادی با ورود به دسته‌های مافیایی ندارد: ابتدا باید دم پدرخوانده یا اطرافیانش را دید و به او خدمت کرد و پیش او دولا و راست شد تا کم کم به داخل دسته راهت بدهند. این بخش از گفت‌وگوی مشرق‌نیوز با هلالی به‌خوبی روابط مافیایی را در میان مداحان نشان می‌دهد:
 
- اولین دیدارتان چگونه بوده است؟ آیا آقای ارضی (حاج منصور) چیزی به شما گفت؟
 
هلالی: اولین بار که با حاجی سلام علیک کردم، سلام علیکمان این‌طور بود که خیلی تند به من گفت این چه ریشی است که شما گذاشته‌اید؟ به اندازه عقلت ریش بگذار! بعد سریع پشتش را به من کرد. من هم سریع گفتم چشم، شما چه امری می‌فرمایید؟ حاج آقا گفت برو ریش‌‌ات را بزن. البته به‌نظرم بحث اصلی حاج آقا حرف گوش کردن بود والا بحث حاجی صرف بلند یا کوتاه بودن ریش نبود، می‌خواست ببینید چقدر حرفش را گوش می‌دهم. اشاره کرد گفت شما محاسنت را کوتاه کن. خیلی نگاه نکرد و خیلی هم تند برخورد کرد، اما چون خیلی دوستش داشتم فردای آن روز محاسنم را زدم. خودش هم تعجب کرد که اینقدر سریع دستورش را اجرا کردم. این امر باعث شد که ایشان من را یک فرد تابع بداند (...) حاج منصور بیشتر با رفتارش خیلی مسائل را گوشزد می‌کند. مثلاً روزی که حاج منصور نگاهت نمی‌کرد می‌فهمیدیم کار اشتباهی کردیم. یا اینکه سلام می‌دادیم نگاه‌مان نمی‌کرد، با رفتارش می‌فهماند که کار اشتباهی انجام دادیم.»
 
بیکاری جوانان و نداشتن امکان تفریح و سرگرمی، آن‌ها را عملاً به نوچه مداحان تبدیل می‌کند. مصاحبه‌کننده مشرق‌نیوط می‌پرسد:«(...) عده‌ای دور مداح‌ها جمع می‌شوند و یک‌سری خودشان را آدم یک مداح حساب می‌کنند و دنبالش به این هیئت و آن هیئت می‌روند. من خودم دیده‌ام حاج منصور وقتی از مسجد بازار بیرون می‌آمد برمی‌گشت به آن‌ها تندی می‌کرد و می‌گفت پشت سر من راه نروید (...) یک سری آدم‌ها جمع می‌شوند از اول صبح پشت در منزل شما هستند تا آخر شب بعد از هیئت. می‌آیند می‌گویند مثلاً آقا رضا (هلالی) را برسونیم یا اگر آقا رضا کاری دارد انجام بدهیم، شما چه برخوردی با این‌گونه مسائل داشتید؟»
 
هلالی می‌گوید: «خُب ما اوایل حیا می‌کردیم (...) و از آن طرف هم نمی‌شد که به کسی بگویم آقا طرفم نیا.»
 
از همین گفته‌ها به‌خوبی مشخص است که چه محیط رقت‌باری در کسب و کار مداحی ایجاد شده است. جوانانی که در یک جامعه سالم گرم تحصیل و ورزش و دارای روحیه شاد و با نشاط‌اند، در جامعه ما غالباً یا به اعتیاد کشانده می‌شوند یا اینکه به شوق یافتن کار و کسب یک لقمه نان، غرورشان را زیر پا می‌گذارند و به هر دری می‌زنند و حتی نوچگی اینگونه مداحان را هم می‌کنند. چنان که تجربه تلخ سالیان اخیر نشان داد، بسیاری از این مداحان به همراه نوچه‌هایشان در هیئت‌های سینه‌زنی، از عوامل سرکوب دانشجویان و مردم در تظاهرات خیابانی هم بوده‌اند.
 
فساد مداحان
 

حاشا از این تباهی/ تا کی شب و سیاهی عزاداری:
هیئت بعثت در شهر یزد.
مداحی متفاوت.
این فیلم مداحی را از شبکه استانی یزد به‌طور زنده پخش می‌کردند
که ناگهان متوجه محتوای آن شدند
و آن را قطع کردند.
آیا ساماندهی مداحان زیر پوشش دانشکده مداحی تلاشی‌ست برای هدایت مداحان در جهتی که حکومت می‌پسندد؟
آیا حکومت وحشت دارد
از تکرار تجربه‌هایی مانند مداحی هیئت بعثت در یزد؟
 

البته نفوذ اجتماعی و درآمد زیاد این شغل، فسادآور هم هست: فیلمی از تریاک کشیدن همین «مداح اهل بیت» به همراه دو دختر که توسط تلفن همراه گرفته شده، در اینترنت افشاء شده. همچنین فیلم مشابه‌ای از فردی به نام «آخوند گلستانی» که در سایت‌های اجتماعی به طور گسترده‌ای پخش شده است.
 
به نوشته سایت بازتاب «فساد اخلاقی وحشتناک برخی مسئولان، روی دیگر سکه ریاکاری است. این سایت هر چند پرداختن موردی به فساد اخلاقی افراد را از نظر اخلاقی و شرعی «زیبنده» نمی‌داند، اما این پرسش را مطرح می‌کند که «چه شد که فساد اخلاقی تا این اندازه میان نیروهای ارزشی نفوذ کرده است؟ با افزایش پرونده‌های مفاسد اخلاقی حتی در میان نیروهای ارزشی و متدین، مسئولان این سؤال را از خود می‌پرسند که با این فضای پررنگ ارزشی در جامعه، چرا فساد میان نیرو‌ها و مدیران ارزشی نفوذ کرده است.»
 
به گزارش این سایت، در سال‌های اخیر، به ویژه سال جاری، پرونده‌های مفاسد اخلاقی نیروهای متدین و ارزشی به صورت تعجب‌آوری افزایش یافته است. ارتباطات جنسی برخی مداحان مشهور با خانم‌های متعدد، سقوط اخلاقی مدیران امنیتی و قضایی، صرف مشروبات الکلی و مواد مخدر توسط نیروهای به‌ظاهر حزب‌اللهی یکی پس از دیگری رخ می‌دهد و زنگ هشدار درباره فروپاشی اخلاق اسلامی را به صدا درآورده است.
 
به نظر بازتاب سه عامل اصلی «در رخ دادن این پدیده» مؤثر بوده است:
 
«نخست اوج گرفتن ریاکاری، تظاهر و تملق در جامعه که به پوک شدن رفتار‌ها و اعمال دینی از نیت و معنویت واقعی انجامیده و موجب شده است تا این طیف اخلاق و رفتار دینی را به عنوان نمایشی برای حفظ موقعیت، شأن اجتماعی و قدرت بدانند (…) و در خلوت که دیگر ریا و تملق دستاوردی ندارد، دست به آن کار دیگر بزنند، زبان به مشروبات الکلی بازکنند، مواد مخدر مصرف کنند و دامن به زن‌بارگی بیالایند.
 
دوم، فساد اقتصادی و بازشدن پول حرام به زندگی این طیف که ابتدا با توجیه تأمین حداقل معیشت آغاز می‌شود، موجب شده تا رزق حرام مسیر ورود به سایر گناهان و تباهی‌های اخلاقی را به زندگی متدینین باز کند و این مسیر نه تنها خود آن‌ها را به سقوط کشانده، بلکه بسیاری از خانواده‌های این افراد را دچار تباهی کرده است.
 
سوم، برخی ظلم‌های سیاسی، قضایی و امنیتی که در سال‌های اخیر رخ داده، اگرچه با توجیه ایدئولوژیک و برای حفظ نظام بوده، اما آمران و مرتکبان را با عذاب وجدان همراه ساخته است، به‌خصوص که اخیراً حقانیت بسیاری از سخنانی که تا دیروز بر زبان راندن آن‌ها جرم تلقی می‌شد، آشکار شده است. اما وجدانی که به ندای آن توجه نشود، یا به خواب می‌رود یا برای خاموش کردن آن باید در زیر آوار فساد دفن گردد.»
 
به جز سایت بازتاب که خودی محسوب می‌شود، این حرف‌ها از دهان هر کس دیگری در آید، به این زودی‌ها از زندان رهایی پیدا نمی‌کند.
 

Women Fight for Equal Role on Tunisia's Future Path

As the political crisis in Tunisia deepens, opposition groups are continuing to demand fresh elections. As in the revolution two years ago, women are at the vanguard of the activists demanding change.

In a cold gymnasium adorned with Tunisian flags, the national wrestling team trains for its next tournament.  Here, men train alongside women, youth alongside adults.

Marwa Meziane is women's African champion at 48 kilograms, and competed at the London 2012 Olympics.

She says ...

ملی‌گرایی اقلیت‌ها، بحران مدرنیته و زبان مادری

به بهانه روز جهانی زبان مادری

میثم بادامچی - گذاری در اینترنت نشان می‌دهد که در چند سال اخیر ملی‌گرایی‌های منتسب به اقلیت‌های قومی، رشدی سریع در ایران داشته است. در این میان به‌طور مشخص می‌توان از رشد ملی‌گرایی‌های ترکی و عربی یاد کرد.
 
این مسئله چندان از سوی روشنفکران ایرانی جدی گرفته نشده و به خصوص کوششی از سوی آنان برای تبیین این پدیده بر اساس اصول جامعه‌شناختی صورت نگرفته است. این نوشته را که به مناسبت روز جهانی زبان مادری (۲۱ فوریه) منتشر می‌شود، می‌توان مقدمه‌ای برای کوششی وسیع تر برای تبیین جامعه‌شناسانه این موضوع مهم و مورد غفلت- از دیدگاه نویسنده- دانست.
 
ایده اصلی مقاله «ملی‌گرایی اقلیت‌ها، بحران مدرنیته و زبان مادری» آن است که ظهور پدیده ملی‌گرایی اقلیت‌ها در فضای اجتماعی و سیاسی ایران بیش از هرچیزی نشان از نوعی بحران در مدرنیته ایرانی دارد که اگر برای آن چاره‌جویی نشود و بر اساس دستاوردهای علوم انسانی جدید، نسبت به آن واکنش مناسب نشان داده نشود، می‌تواند عواقب نامطلوبی برای آینده سیاسی و اجتماعی ایران و تمامیت ارضی آن داشته باشد.
 
دخالت دولت‌های خارجی- موثر، ولی ناکافی
 
در میان ایرانیان و حتی طبقه روشنفکر، رایج است که ظهور پدیده ملی‌گرایی قومیت‌ها یا‌‌ همان هویت‌طلبی را بر اساس دخالت دولت‌های خارجی دشمن ایران و نیز همسایگان در امور داخلی ایران توضیح دهند. وجود چنین دخالتی گرچه در مواردی غیر قابل انکار است، ولی هرگز به تنهایی نمی‌تواند ظهور جدی پدیده ملی‌گرایی اقلیت‌ها را در ایران توضیح دهد.
 

اقتصاد مرکزگرا در ایران نابرابری میان مرکز و پیرامون پدید آورده است و چون اکثر اقوام غیر فارسی زبان در ایران، در مناطق مرزی این کشور زندگی می‌کنند، این نارضایتی در زمینه ظهور ملی‌گرایی اقوام هم تاثیر بارزی داشته است. پر شدن این شکاف البته به نوبه خود محتاج برقراری یک دولت مردم‌سالار و نظام دموکراتیک در ایران است که در آن حکومت به علوم انسانی جدید و علم اقتصاد بها دهد.

می‌توان به درستی تصور کرد همانگونه که جمهوری اسلامی، شیعیان لبنان یا مذهبیون جمهوری آذربایجان را پتانسیلی برای اهداف سیاسی خویش تصور می‌کند، همسایه شمالی ایران یعنی جمهوری آذربایجان هم، جمعیت فوق‌العاده زیاد ترکان آذری در ایران را گاهی پتانسیلی برای برخی شیطنت‌های غیرمستقیم یا مستقیم ببیند. با این حال اگر عاملی در خود یک مملکت از نظر جامعه‌شناختی زمینه مساعد برای رشد نداشته باشد، هرقدر هم دولت‌های خارجی یا احیاناً دشمنان بکوشند، چندان رشد نخواهد کرد. برعکس ملی‌گرایی اقلیت‌ها در سال‌های اخیر رشدی فرا‌تر از تصور داشته است. ظهور جدی این نوع ملی‌گرایی که گاهی سر در جدایی‌طلبی نیز می‌گذارد، در کنار سایر عوامل می‌تواند نشان از وجود نوعی بحران در مدرنیته ایرانی داشته باشد که روشنفکران ایرانی را بر آن می‌دارد که مفهوم تجدد ایرانی را از شکل رضاشاهی و نیمه اول قرن بیستمی آن درآورند و آن را به صورت جدی و بر اساس آخرین دستاوردهای علوم انسانی دنیا از نو تعریف کنند. این مسئله البته پروژه‌ای کلان است که افراد مختلفی باید هریک سهمی در آن ایفا کنند. پیرو آنچه نگارنده به‌تازگی در مقاله «و طرحی نو دراندازیم: برنامه‌‌‌ پژوهشی مطالعات آذربایجان» بدان اشاره کرده است، این مسئله را می‌توان بخشی از «برنامه پژوهشی آذربایجان» دانست.
 
ملی‌گرایی همچون واکنشی در برابر حس تحقیر و تبعیض
 
تحقیقات آیزیا برلین در مورد ریشه‌های رمانتیسیسم و ملی‌گرایی یکی از بهترین تحقیقات انجام شده در این زمینه است. برلین در گفت‌وگویی که با رامین جهانبگلو انجام داده (که در عمل خلاصه‌ای از نکاتی است که در آثار دیگرش به طور مبسوط بدان‌ها پرداخته) [۱] می‌گوید ملی‌گرایی وقتی در میان قومی یا ملیتی رشد می‌کند که آن قوم یا ملیت احساس تحقیر در برابر قومی دیگر را حس کرده باشد.
 
پیرو تحلیل برلین، ظهور ملی‌گرایی‌های اقلیت‌های ترک و کرد و عرب را در ایران در سال‌های اخیر باید نتیجه نوعی تبعیض و مورد تحقیر واقع شدن این اقوام در برابر مرکزنشینان، و خصوصاً تهرانی‌ها دانست. شاید بتوان ریشه‌های این حس تحقیرشدگی یا مورد ظلم واقع شدن را در سه عامل «زبان»، «تاریخ» و «اقتصاد» خلاصه کرد [۲] و درنتیجه امیدوار بود که اگر نابرابری‌ها در این سه زمینه حل شوند، شکاف مرکز- پیرامون، یا آنچه را در این مقاله بحران مدرنیته ایرانی می‌نامیم، به شکل جدی تقلیل یابد.
 
اقتصاد مرکزگرا در ایران نابرابری میان مرکز و پیرامون پدید آورده است و چون اکثر اقوام غیر فارس زبان در ایران، در مناطق مرزی این کشور زندگی می‌کنند، این نارضایتی در زمینه ظهور ملی‌گرایی اقوام هم تاثیر بارزی داشته است. پر شدن این شکاف البته به نوبه خود محتاج برقراری یک دولت مردم‌سالار و نظام دموکراتیک در ایران است که در آن حکومت به علوم انسانی جدید و علم اقتصاد بها دهد و از اقتصاددانانی که در این زمینه‌ها خبره هستند، برای پرکردن شکاف اقتصادی شکل گرفته میان مرکز و پیرامون سود جوید. در مورد شکاف مرکز-‌ پیرامون در زمینه مسائل اقتصادی و تاثیر آن در ناکام بودن مدرنیته ایرانی می‌توان تبریز را مثال زد.
 

شکاف میان مناطق پیرامونی و مرزی ایران با تهران یا مرکز از نظر اقتصادی، به نوبه خود زمینه رشد ملی‌گرایی‌های قومی دارای نیروی گریز از مرکز را ایجاد می‌کند. خصوصاً اینکه در مرزهای مجاور هریک از قومیت‌های غیرفارس زبان در ایران معمولاً کشورهایی قرار دارند که مردمانشان با وجود همزبان بودن با مردم آن منطقه، از نظر اقتصادی در وضعیت بهتری قرار دارند (آذربایجان و ترکیه در مورد آذربایجان ایران) و مقایسه میان وضعیت اقتصادی این مناطق با آن کشور‌ها خواه‌ناخواه تا حدی بر احساس تبعیض دامن می‌زند.

بازار تبریز در دوران مشروطه یکی از غنی‌ترین مراکز اقتصادی ایران (مهم‌ترین مرکز اقتصادی ایران بعد از تهران یا حتی جلو‌تر از آن) بود و به همین سبب تبریز و آذربایجان با رغبت توانستند با پشتیبانی اقتصادی و فرهنگی خویش از حرکت مشروطه‌خواهی سهم مهمی در پیروزی این جنبش و در نتیجه در برقرار کردن حکومت مدرن در ایران داشته باشند. به باور بسیاری از مردم تبریز این شهر در هشتاد سال گذشته (یعنی پس از برقرار شدن حکومت مدرن در ایران) به اندازه تهران از نظر اقتصادی رشد نکرده است و امروز هم می‌بینیم که اقتصاد آذربایجان (با وضعیت اقتصادی ترکان بازار تهران اشتباه نشود) جایگاهی را که در دوران انقلاب مشروطه داشت، در سیستم اقتصادی ایران ندارد.
 
 وضعیت کردستان، یا بلوچستان و یا خوزستان احتمالاً بسیار بد‌تر از آذربایجان است. این شکاف میان مناطق پیرامونی و مرزی ایران با تهران یا مرکز از نظر اقتصادی، به نوبه خود زمینه رشد ملی‌گرایی‌های قومی دارای نیروی گریز از مرکز را ایجاد می‌کند. خصوصاً اینکه در مرزهای مجاور هریک از قومیت‌های غیر فارسی زبان در ایران معمولاً کشورهایی قرار دارند که مردمانشان با وجود همزبان بودن با مردم آن منطقه، از نظر اقتصادی در وضعیت بهتری قرار دارند (آذربایجان و ترکیه در مورد آذربایجان ایران) و مقایسه میان وضعیت اقتصادی این مناطق با آن کشور‌ها خواه‌ناخواه تا حدی بر احساس تبعیض دامن می‌زند.
 
مسئله دومی که در ایران، در میان اقوام نیروی گزیز از مرکز ایجاد کرده و زمینه رشد ملی‌گرایی‌های اقلیت شده است، مسئله جایگاه نوشتاری زبان‌های غیر فارسی (خصوصاً ترکی و کردی) در کشور است. می‌توان ادعا کرد اینکه یک زبان از حالت شفاهی دربیاید و جایگاه نوشتاری و رسمی یا نیمه رسمی در کشوری پیدا کند، بسیار در عزت نفس قومی که به آن زبان سخن می‌گویند، و در پاسداشت میراث فکری و ادبی آن مهم و موثر است. برعکس اگر زبانی در مقایسه با زبان رسمی صرفاً حالت شفاهی داشته باشد، باعث کم شدن حس غرور و عزت قومی می‌شود که بدان سخن می‌گوید. در واقع یکی از فرق‌های مهم جوامع روستایی با جوامع شهری در آن است که در اولی زبان صرفاً حالت شفاهی و مکالمه‌ای دارد و وارد نوشتار و سیستم آموزش و پرورش نشده است.
 
بر این اساس وقتی آموزش نوشتاری زبان‌های ترکی و کردی (به عنوان مثال) در مدارس ایران وجود نداشته باشد و نشر کتاب در این زبان‌ها با محدودیت‌های مختلف روبه‌رو باشد، در عمل به تبعیض میان این اقوام و فارس زبان‌ها دامن زده شده است. به نظر می‌‌رسد برای غلبه بر این مشکل باید در کنار فارسی که زبان مشترک کشور است، و آموزش آن متضمن حفظ وحدت و تمامیت ارضی ایران (و در نتیجه لازم و اجباری)، زبان‌های غیر فارسی عمده اقوام ایرانی در مدارس تدریس شوند، و تدریس به شکل دوزبانه در زبان فارسی و یکی از آن زبان‌ها انجام شود. این مدل باید لااقل در مناطقی که اقوام در آن‌ها در اکثریت‌اند، صورت پذیرد.
 

وقتی آموزش نوشتاری زبان‌های ترکی و کردی (به عنوان مثال) در مدارس ایران وجود نداشته باشد و نشر کتاب در این زبان‌ها با محدودیت‌های مختلف روبه‌رو باشد، در عمل به تبعیض میان این اقوام و فارس‌زبان‌ها دامن زده شده است. به نظر می‌‌رسد برای غلبه بر این مشکل باید در کنار فارسی که زبان مشترک کشور است، و آموزش آن متضمن حفظ وحدت و تمامیت ارضی ایران (و در نتیجه لازم و اجباری)، زبان‌های غیر فارسی عمده اقوام ایرانی در مدارس تدریس شوند.

از دوران مشروطه به این سو که ایران به تبع از اروپا مدل دولت- ملت را برای متجدد شدن برگزید، زبان‌های غیر فارسی اقوام (مانند تمام دولت- ملت‌های دنیا) هیچ جایگاهی در اداره رسمی کشور یا سیستم آموزش و پروش نداشتند. در ایران پس از انقلاب هم هیچگاه اصل ۱۵ قانون اساسی که در آن اجازه تدریس زبان اقوام در مدارس داده شده، ضمانت اجرایی نداشته است. برای غلبه بر این مشکل به نظر می‌رسد باید ترس‌ها را کنار گذاشت، و با مسئله زبان به‌جای برخورد امنیتی برخورد فرهنگی کرد، و در گسترش و تقویت زبان‌های اقوام به صورت نوشتاری کوشید، تاجایی که این زبان‌ها هم به‌تدریج به نوبه خود حامل اندیشه علمی و فلسفی شوند، یعنی رشد کنند و امروزی شوند. البته که این کار محتاج برنامه‌ریزی بلندمدت و عالمانه و آموختن از تجربه‌های دنیا در این زمینه است.
 
سوم آنکه ظهور ملی‌گرایی‌های غیر فارس‌زبان گریز از مرکز را می‌توان به ناهنجاری تاریخ کلاسیک ایران، خصوصاً آنچه در کتاب‌های تاریخ و ادبیات مدارس تدریس می‌شود، مربوط دانست. برای غلبه بر این مشکل با ایجاد حس احترام نسبت به اقوام غیر فارس زبان ضرورت دارد که این تاریخ‌ها بازنگری شوند و به کل از نو نوشته شوند. در تاریخ‌نگاری کلاسیک ایرانی، خصوصاً در شکل عامیانه و شوونیستی آن، ترک‌ها مهاجم و بیگانه‌اند و ورود آن‌ها به ایران یکی از عوامل جدی عقب‌ماندگی و انحطاط فکری این کشور است، کرد‌ها یا بلوچ‌ها یا گیلک‌ها یا ازشان خبری نیست یا اگر هستند در درجه‌های ضعیفی از اهمیت‌اند، و عرب‌ها قومی پست و بدوی و ورودشان عامل بدبختی ایران محسوب می‌شود.
 
این مسئله حس تبعیض و تحقیر در اقوام ایجاد می‌کند و باید اصلاح شود. تاریخی که در گفتمان‌های رسمی بدان اتکا می‌شود، باید به گونه‌ای بازنویسی شود که در قومیت‌ها حس غرور و افتخار (و نه سرافکندگی و شرم) از هویت خود ایجاد کند و روی تکثر گشوده باشد. این البته پروژه‌ای است که ابتدا باید ایران‌شناسان و تاریخدانان بدان همت گمارند، تا در مرحله بعدی وارد افکار عامه نیز شود.
 
لزوم اصلاح معنای مدرن بودن در فرهنگ عامه ایرانی
 
گویا از دوران رضا شاه به بعد مدرن بودن مساوی عضویت در طبقه متوسط ساکن شمال تهران تعریف شده است و اینکه مردم فارسی را با لهجه تهرانی صحبت کنند.
 

تاریخی که در گفتمان‌های رسمی بدان اتکا می‌شود، باید به گونه‌ای بازنویسی شود که در قومیت‌ها حس غرور و افتخار (و نه سرافکندگی و شرم) از هویت خود ایجاد کند و روی تکثر گشوده باشد. این البته پروژه‌ای است که ابتدا باید ایران‌شناسان و تاریخدانان بدان همت گمارند، تا در مرحله بعدی وارد در افکار عامه نیز شود.

در دوره پهلوی (که عقبه آن در طبقه متوسط دوران جمهوری اسلامی امروز هم زنده است) صحبت کردن به زبان فارسی با لهجه تهرانی و داشتن سبک زندگی خاص شمال تهرانی گویا معیاری شد برای مدرن بودن در میان عامه. احتمالاً از آن دوران است که اگر مثلاً فارسی را با لهجه ترکی صحبت کند، به او به عنوان روستایی و غیر مدرن نگاه می‌شود و احیاناً مورد تمسخر قرار می‌گیرد. چنان که از تاریخ سروده شدن شعر «الا تهرانیای» شهریار می‌توان حدس زد از‌‌ همان دوران است که مسخره کردن یا حقیر دیدن غیر فارس زبان‌ها در تهران، و نیز جوک‌های قومیتی، رواج داده شده است. بر این اساس مدرنیته دوران پهلوی، با همه برخی مزایایی که برای ایران داشته، بسیار ناموزون بوده، و نوعی حس تحقیر را در میان قومیت‌های غیر فارس زبان ایران ایجاد کرده است. این حس تحقیر و تبعیض تا امروز هم در بسیاری موارد بازتولید می‌شود و ادامه می‌یابد.
 
شاید چون درباریان و خانواده شاه در کاخ‌های شمال تهران که آب و هوایش خوش بود می‌زیستند، نوعی پیوند عوامانه در فرهنگ عامه ایرانی میان مدرن بودن و شمال شهر تهرانی بودن برقرار شد. از قضا این مفهوم از تهرانی بودن ربطی به زندگی سنتی بسیاری از مردم تهران، مثلاً مردم بومی منطقه شمیرانات ندارد که در آغاز دوران جدید زندگی آن‌ها هم به عنوان مثال تفاوتی جدی با زندگی روستایی در روستاهای آذربایجان یا فارس نداشته است. بروز ملی‌گرایی‌های اقلیت‌ها (ترک و کرد و عرب...) در ایران نشان می‌دهد تعریفی از مدرنیته که در دوران پهلوی از سوی رسانه‌ها و مجلات و سینما و تلویزیون در میان مردم رواج داده ‌شد، و در آن مفهوم دختر یا پسر «شمال تهرانی بودن» به عنوان معیاری برای مدرن بودن ضرب زده شد، امروز دچار بحران جدی شده است و به خوبی نشان داده با تکثر قومی و زبانی و فرهنگی در ایران ناسازگار است. این مفهوم عامیانه از تجدد باید با مفهومی فلسفی از آن، به عنوان مثال آن چیزی که مصطفی ملکیان در نظریه عقلانیت و معنویت از آن دفاع می‌کند، جایگزین شود. بگذارید بکوشیم براین اساس یکی از علل اصلی محبوبیت ملی‌گرایی ترکی در آذربایجان ایران را توضیح دهیم.
 
فردی را در نظر بگیرید که در یکی از روستاهای آذربایجان از پدرومادری ترک‌زبان به دنیا می‌آید و زبان مادری‌اش ترکی است. همین فرد وقتی بزرگ می‌شود و به سن جوانی می‌رسد، چون زبان مادری‌اش ترکی است، به طور طبیعی هرقدر هم تلاش کند مشکل است فارسی را با لهجه شمال تهران صحبت کند (همانطور که کسی که در منطقه‌ای فارس‌نشین به دنیا بیاید، یادگرفتن زبان ترکی با لهجه درست برای او مشکل‌تر از یک کودک آذربایجانی است). به علاوه در نظر بگیرید که به رسمیت شناخته شدن (آنچه فلاسفه سیاسی چون چارلز تیلور recognition مطرح می‌کنند) برای یک جوان و در کل هر فرد انسانی بسیار مهم است. فرهنگ عامیانه ایران امروز از جوان شهرستانی آذربایجانی می‌خواهد برای مدرن شناخته شدن (و درنتیجه بهره‌برداری از مزایای آن چون دوست دختر داشتن) و در نتیجه مورد احترام اجتماعی واقع شدن و مسخره نشدن، فارسی را با لهجه تهرانی صحبت کند. جوان آذربایجانی (مانند اکثر جوان‌های دیگر ایران) در روزگار کنونی عطش مدرن بودن و بهره‌مندی از فواید آن را دارد. حال در نظر بگیرید که به عنوان رقیبی برای ملی‌گرایی ایرانی، به واسطه برخی رسانه‌ها (اینترنت، کانال‌های ماهواره‌ای) رقیبی وجود دارد به عنوان ملی‌گرایی ترکی آذری که به شما که مثلاً ترک روستایی در مرند یا اهر هستید می‌گوید تو بدون اینکه یک کلمه فارسی بلد باشی می‌توانی کاملا مدرن باشی، یعنی دوست دختر داشته باشی، مورد احترام باشی، و غیره (یعنی بسیط‌ترین مزایای مدرن بودن در فرهنگ امروز) و با این حال این فارس‌ها تو را از حقوق زبانی‌ات محروم کرده‌اند. این رقیب محتملاً به جوان آذربایجانی می‌گوید: «بیا به دامان من که حق تو را از این اشغالگرایان فارس بگیرم». در تحلیل جامعه‌شناختی ما هیچ بعید نیست این جایگزین به مذاق جوان ترک آذربایجانی که ایران تنها در صورت‌بندی شوونیستی و ضد تکثر آن، یا در شکل حکومت دینی‌دارای بحران مشروعیت، برای او تعریف شده است، خوش بیاید و در نتیجه او جذب ملی‌گرایی ترکی آذری شود (که در جمهوری آذربایجان پس از فروپاشی شوروی ایدئولوژی رسمی حکومت است [۳]). به نظر می‌ رسد از نظر جامعه‌شناختی، این یکی از رازهای گسترش گرایش‌های جدایی‌طلب در میان جوانان ترک آذری در ایران است. کافی است سری به اینترنت بزنیم و بکوشیم بر اساس شواهدی که از شبکه‌های مجازی به دست می‌آوریم، نظریه‌ خود را تست کنیم.
 
به نظر می‌رسد تنها راه حل غلبه بر این مشکل بازتعریف معنای مدرنیته در ایران به شکلی کاملاً جدید و فلسفی (مدرنیته مساوی تعقل، و جرئت در به کارگیری خرد خویش)، و شکستن اسطوره غلط مدرن مساوی تهرانی بودن یا فارس بودن در میان عامه مردم ایران است. باید فضای اجتماعی و سیاسی ایران را به گونه‌ای تغییر داد که جوان ترک، کرد، عرب، بلوچ و گیلک، از ترک یا کرد یا عرب و گیلک بودن خود احساسن غرور کند، و هیچ تضادی میان این هویت‌ها و ایرانی بودن خویش حس نکند و میان این‌ها همبستگی حس کند. این کار صورت نمی‌پذیرد، مگر آنکه تبعیض‌های اقتصادی به طور جدی کاهش یابند و زبان‌های ایرانی غیر فارسی به همراه تاریخ این اقوام، در کنار زبان و تاریخ ادبیات فارسی وارد برنامه درسی مدارس شوند. حتی فرزندان فارس زبان هم چه بسا بهتر است لازم باشد در مدارس یکی از زبان‌های ایرانی غیر فارسی را در کنار زبان فارسی به شکل اجباری بیاموزند تا از مزیت دو زبانه بودن بهره‌مند شوند و هموطنان خود را همدلانه‌تر درک کنند.
 
پانویس:
۱- ترجمه بسیار خوبی از این کتاب به زبان ترکی توسط انتشارات Yapi Kredi با عنوان Isaiah berlin» le konuşmalar منتشر شده است. در زبان فارسی هم این کتاب ترجمه شده و با عنوان در جست‌و‌جوی آزادی موجود است.
۲- فعلا به ذهن نگارنده این سه عامل می‌‌رسد. ممکن است با تحقیق عمیق‌تر بتوان عوامل نابرابری دیگری را به لیست سه‌گانه مزبور اضافه کرد.
۳- بنا بر دلایل مختلفی همچون جنگ قره‌باغ و اشغال بخش مهمی از خاک جمهوری آذربایجان توسط ارمنستان، ملی‌گرایی ترکی آذری در جمهوری آذربایجان بسیار پرشور وحرارت است. اینکه مرتفع‌ترین پرچم ملی در جهان در سال‌های اخیر در باکو برفراشته شده است را شاید بتوان سمبلی بر این امر دانست.
 
در همین زمینه:
زبان مادری و محتوای آن
زبان خانه‌ی هستی است
زبان مادری و حقوق مدنی انسان‌ها
اهمیت زبان مادری به زبان ساده
روز زبان مادری
دکتر براهنی: زبان مادری، زبان مقدسی است
آیا فقط فارسی شکر است؟

منابع غربی: پیشنهاد اتمی به ایران جدی خواهد بود

منابع دیپلماتیک می‌گویند پیشنهاد جدید "قابل توجه" و "جدی" است

خبرگزاری‌ها به نقل از منابع دیپلماتیک غربی گزارش کرده‌اند که در مذاکرات بعدی نمایندگان گروه ۱+۵ با دولت ایران، پیشنهادهای تازه و جدی ای با هدف حل مناقشه اتمی، به تهران ارائه خواهد شد.
دوره بعدی مذاکرات هسته‌ای ایران با گروه ۱+۵ متشکل از آمریکا، بریتانیا، فرانسه، چین، روسیه و آلمان روز ۲۶ ماه فوریه در آلماتی، پایتخت قزاقستان برگزار خواهد شد.
خبرگزاری رویترز به نقل از یک دیپلمات غربی می‌نویسد: "ما پیشنهادی قابل توجه و جدی به همراه خود می‌بریم. ما معتقدیم این پیشنهاد گزینه‌های جدید قابل توجهی را شامل می‌شود."
این منبع می‌افزاید: "دیپلمات‌ها به دستیابی به یک راه حل دیپلماتیک پایبند هستند، اما دولت ایران باید نشان دهد آن اقدامی را که می‌گوید،‌‌ همان را انجام می‌دهد."
برخی گزارش‌ها حاکیست که کشورهای غربی در نظر دارند مساله کاهش تحریم طلا و دیگر فلزات ارزشمند به ایران را در ازای تعطیل شدن تاسیسات غنی سازی اورانیوم فردو در نزدیکی قم، مطرح کنند.
ایران بار‌ها بر ادامه غنی سازی اورانیوم در تاسیسات فردو تاکید کرده است.
یک دیپلمات دیگر به رویترز گفته است: "این یک پیشنهاد باز و مثبت است و ما امیدواریم ایران آنرا قبول کند."
بنا بر این گزارش، پیشنهاد قدرت‌های بزرگ جنبه‌هایی از طرحی را شامل می‌شود که در سال ۲۰۰۸ میلادی به ایران ارائه شده بود، اما این بار "جزئیات بیشتری درباره گزینه‌ها وجود دارد."
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران، پیش‌تر گفته بود کشورش نیز قبلا به گروه ۱+۵ "پیشنهادهایی ارائه کرده بود."
او ابراز امیدواری کرده بود پاسخ قدرت‌های بزرگ به این پیشنهاد "هم سطح و در شان با پیشنهادات جامع" نمایندگان ایران باشد.
آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار است تا چند روز دیگر گزارش جدیدی درباره فعالیت‌های اتمی ایران منتشر کند.
بخش‌هایی از این گزارش که به دست خبرگزاری‌ها افتاده است نشان می‌دهد ایران در ظرف ماه‌های گذشته ذخایر اورانیوم با غلظت ۲۰ درصدی خود را با تبدیل آن به سوخت کاهش داده است.
آمریکا و متحدانش ایران را به تلاش برای دستیابی به سلاح هسته‌ای متهم می‌کنند.
ایران با رد این اتهام بر صلح آمیز بودن برنامه اتمی خود تاکید دارد.

جنتی امروز ۸۷ ساله شد

محمدرضا یزدان پناه احمد جنتی امروز شمع ۸۶ سالگی تولد خود را فوت می‌کند و ۸۷ ساله می‌شود. او سوم اسفند ۱۳۰۵ در محله لادان از محلات قدیمی غرب اصفهان متولد شد؛ تنها هشت سال پس از آغاز صدور شناسنامه در ایران.اما این تاریخ تولد شناسنامه ای، برای ده ها صفحه فیسبوکی و وبلاگی که کارشان فقط و فقط انتشار آخرین جوک ها و طنزها درباره سن و سال جنتی است، معتبر به شمار نمی آید.
این صفحات و وبلاگ ها، ده ها هزار عضو و خواننده دارند که سعی می کنند روزی را بدون ساختن و خواندن یک جوک جدید درباره جنتی، شب نکنند.
به عنوان مثال، یکی از هزاران جوک ساخته شده درباره این آیت الله ۸۷ ساله می گوید: "باستان شناسان در کاوش های اخیر خود در شهر سوخته، یک دست نوشته پیدا کردند که ترجمه آن چنین بود: احمد! من میرم بیرون، یادت نره زیر گازو خاموش کنی".
شهر سوخته، بقایای یک دولت ـ– شهر احتمالی در شرق ایران است که گفته می شود ساکنان آن در ۶ هزار سال پیش، یکی از پیشرفته ترین شهرهای قبل از تاریخ را به وجود آورده بودند اما جوک های زیاد دیگری هم درباره جنتی وجود دارند که عمر او را به نخستین روزهای آغاز گیتی منتسب می کنند.
مثل این: "جنتی به دانشمندان گفته اگر بیگ بنگ برای شما فرضیه است، برای من خاطره است".
بیگ بنگ یا انفجار بزرگ، در برخی تئوری های فیزیک، نقطه آغاز و گسترش جهان عنوان می شود.
یا اینکه گفته می شود: "چون خدا آدم و حوا را آفرید آن دو را به بهشت فرستاد. آدم و حوا کمی در بهشت چرخیدند و همی از پی یافتن گندم و سیب برآمدند که پیرمردی سپید موی و سپید ریش و چروکیده بر آنان پدیدار گشت که در زیر سایه‌ای چرت می زد. آدم هراسان نزد پروردگار دوید و گفت: مگر نه اینکه من نخستین انسانی هستم که آفریدی؟ پس این موجود کهنسال کیست؟ خداوند لبخندی زد و گفت: آه او آیت الله جنتی ست من هم که آمدم او اینجا بود، از این رو نام اینجا را جنت نهادم."

هدف: "تحت فشار گذاشتن رهبری"
حجت الاسلام باقر کازرونی، از روحانیون حوزه علمیه قم، ساخت این جوک ها را "پروژه ای برنامه ریزی شده" با هدف "تخریب این یار دیرین امام و رهبری" می داند.
او به "روز" می گوید: "دشمنان جمهوری اسلامی می دانند که حضرت آیت الله جنتی از یاران مورد اعتماد و به تعبیری از عماران مقام معظم رهبری هستند. به همین خاطر با تخریب شدید این عالم ربانی و مبارز، قصد دارند تا اعتبار چهره های اینچنینی را در نزد افکار عمومی پایین بیاورند و رهبر انقلاب را تحت فشار بگذارند تا از حمایت و محبت خود نسبت به ایشان دست بردارند."
به نظر می آید حجت الاسلام کازرونی درست می گوید که جنتی واقعا مورد اعتماد و حمایت ویژه رهبر جمهوری اسلامی است. او ۲۰ سال است که با حکم علی خامنه‌ای، دبیر یا‌‌ همان رئیس شورای نگهبان، از کلیدی‌ترین نهادهای حکومتی نظام است؛ ۳۰ سال است که دبیر شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی است؛ باز با حکم رهبر جمهوری اسلامی، امام جمعه موقت تهران است و علیرغم انتقادهای شدیدی که جناح اصلاح طلب و مقام های ارشد دولت موسوم به اصلاحات و مجلس ششم از جنتی می کردند، تاکنون از جای خود تکان نخورده است.
انتصاب فقهای شورای نگهبان قانون اساسی جزو اختیارات رهبر جمهوری اسلامی است و جنتی رکورددار بیشترین مدتی است که یک دولتمرد در جمهوری اسلامی توانسته اعتماد آیت الله خامنه‌ای را جلب کند و در سمت خود ابقا شود.
با وجود این گویا دیگر هم حکومت و هم خود جنتی به این نتیجه رسیده اند که سن او برای انجام برخی کارهای مهم، واقعا بالا رفته است. او مدتهاست که با عصا و در حالی که محافظان یا مسئولان دفترش باید مراقب راه رفتنش باشند، قدم بر می دارد.
از سوی دیگر، ستاد برگزاری نماز جمعه تهران در مهر ماه همین امسال اعلام کرد که جنتی از این پس به علت "کهولت سن" کمتر این نماز را اقامه خواهد کرد.
به نظر می‌آید همین عمر بلند و حضور طولانی مدت او در بالا‌ترین سطوح قدرت سیاسی در ایران بوده که سن و سال جنتی را به یکی از دستمایه‌های اصلی طنز سیاسی در کشور و بخصوص فضای مجازی تبدیل کرده است.
از شواهد بر می آید که خود جنتی و دیگر نزدیکان او نیز لااقل تا حدودی از این فضا خبر دارند چون صبحی در تابستان ۱۳۸۹ که شب قبل از آن شایعه مرگ دبیر شورای نگهبان با سرعتی عجیب در اینترنت منتشر شد، سخنگوی این شورا به خبرنگاران گفت که جنتی خود نیز این خبر را شنیده و به آن "خندیده" است.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو رهبر در حصر جنبش سبز که در تابستان ۱۳۸۹ توسط جنتی به دریافت یک میلیارد دلار از کشورهای خارجی برای براندازی جمهوری اسلامی متهم شدند نیز در واکنش او را به "دروغگویی" و "ناتوانی ذهنی" ناشی از "کهولت سن" متهم کردند.
حجت الاسلام کازرونی می گوید: "اگر اهل فتنه و خون به جگر کردگان رهبر معظم انقلاب، تصور می کنند می توانند با این حملات ناجوانمردانه و دروغ پراکنی علیه آیت الله جنتی، این مجاهد نستوه را خانه نشین کنند کور خوانده اند."

تا سال ۹۷
بسیاری از اصلاح طلبان و فعالان سیاسی که سال های پس از روی کار آمدن دولت محمد خاتمی را به یاد دارند، احمد جنتی را یکی از موانع اصلی موفقیت پروژه اصلاحات در ایران می دانند.
او در آن هنگام در مقام دبیر شورای نگهبان، طرح ها و لوایح بسیاری را که دولت و مجلس موسوم به اصلاحات با هدف توسعه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تصویب می کردند،رد کرد.
شورای نگهبان زیر نظر او همچنین هزاران کاندیدای اصلاح طلب و مستقل چند انتخابات متعدد مجلس و ریاست جمهوری را رد صلاحیت کرده است.
مصطفی تاجزاده، معاون وزارت کشور در دولت خاتمی و مسئول اجرای انتخابات دوره ششم مجلس، در سال ۷۹ از جنتی به اتهام "ابطال غیر قانونی ۵۰۰ هزار رای" مردم تهران در آن انتخابات شکایت کرد.
به این شکایت هرگز رسیدگی نشد اما تاجزاده خود پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ تاکنون در زندان به سر می برد.
به گفته کازرونی، دبیر شورای نگهبان در تمام این سالها به وظیفه قانونی و شرعی خودش که توسط رهبر جمهوری اسلامی به او محول شده بود عمل کرده و همین مسئله نیز دلیل اصلی "دشمنی بدخواهان و براندازان و اهل فتنه" با وی است.
احمد جنتی امروز در حالی ۸۷ سالگی خودش را جشن می‌گیرد که به تازگی و در تیرماه سال جاری برای یک دوره شش ساله دیگر به عنوان دبیر شورای نگهبان در این سمت ابقا شد. احمد جنتی در آن هنگام در صورت زنده بودن حداقل ۹۲ سال سن خواهد داشت.

نوه امام: برخوردهایی که با موسوی، رهنورد و کروبی می شود قطعا محکوم، ضد اخلاقی و ضد اسلامی است

نوه امام ضمن محکوم کردن حصر خانگی  زهرا رهنورد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی و برخوردهایی که با آنها می شود، از این برخورد حاکمیت به عنوان اقدامی ضد اخلاقی و ضد اسلامی یاد کرده است.
نعیمه اشراقی، نوه ی امام خمینی با تاکید بر اینکه برخوردهایی که با جناب مهندس موسوی، خانم دکتر رهنورد و جناب آقای کروبی می شود قطعا محکوم، ضد اخلاقی و ضد اسلامی است، گفته است: اگر اتهامی به آنها وارد است باید بیایند در دادگاه صالحه و با برخورداری از حقوق قانونی، حق داشتن وکیل و حق اظهار نظر، به این اتهامات رسیدگی شود.
او که با سایت روزآنلاین گفت و گو می کرد، افزود: اگر اتهامات منجر به صدور حکم شود، حکم اجرا شود اما چنین برخوردی کاملا ضد اخلاقی و ضداسلامی است ولی متاسفانه دارد اتفاق می افتد و به قول فرزندان شان، آدم ربایی است.
نوه امام در مورد پیگیری رفع حصر رهبران جنبش سبز و خانم رهنورد از سوی خانواده امام گفته است: ما به شدت از این مساله متاثریم ولی موضوع آقای موسوی و آقای کروبی و خانم رهنورد موضوعی نیست که خانواده امام بتوانند تلاش مثمر ثمری داشته باشند.
او اضافه می کند: اینکه خانواده امام همیشه حامی آنها بوده اند کاملا واضح است؛ اما این موضوع در سطح ملی مطرح است و موضوع کوچکی نیست که تلاش های خانواده امام تاثیرگذار باشد و خانواده امام بتوانند کاری از دست شان بر بیاید. ما فقط می توانیم دعا کنیم.

نوه امام: برخوردهایی که با موسوی، رهنورد و کروبی می شود قطعا محکوم، ضد اخلاقی و ضد اسلامی است

نوه امام ضمن محکوم کردن حصر خانگی  زهرا رهنورد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی و برخوردهایی که با آنها می شود، از این برخورد حاکمیت به عنوان اقدامی ضد اخلاقی و ضد اسلامی یاد کرده است.
نعیمه اشراقی، نوه ی امام خمینی با تاکید بر اینکه برخوردهایی که با جناب مهندس موسوی، خانم دکتر رهنورد و جناب آقای کروبی می شود قطعا محکوم، ضد اخلاقی و ضد اسلامی است، گفته است: اگر اتهامی به آنها وارد است باید بیایند در دادگاه صالحه و با برخورداری از حقوق قانونی، حق داشتن وکیل و حق اظهار نظر، به این اتهامات رسیدگی شود.
او که با سایت روزآنلاین گفت و گو می کرد، افزود: اگر اتهامات منجر به صدور حکم شود، حکم اجرا شود اما چنین برخوردی کاملا ضد اخلاقی و ضداسلامی است ولی متاسفانه دارد اتفاق می افتد و به قول فرزندان شان، آدم ربایی است.
نوه امام در مورد پیگیری رفع حصر رهبران جنبش سبز و خانم رهنورد از سوی خانواده امام گفته است: ما به شدت از این مساله متاثریم ولی موضوع آقای موسوی و آقای کروبی و خانم رهنورد موضوعی نیست که خانواده امام بتوانند تلاش مثمر ثمری داشته باشند.
او اضافه می کند: اینکه خانواده امام همیشه حامی آنها بوده اند کاملا واضح است؛ اما این موضوع در سطح ملی مطرح است و موضوع کوچکی نیست که تلاش های خانواده امام تاثیرگذار باشد و خانواده امام بتوانند کاری از دست شان بر بیاید. ما فقط می توانیم دعا کنیم.

پیام تسلیت خانواده های زندانیان سیاسی به مناسبت درگذشت مادر شهید رامین رمضانی

جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی درگذشت مادر شهید رامین رمضانی را تسلیت گفتند.
به گزارش نوروز در این پیام تسلیت آمده است: “خدای بزرگ! اینک مادری مهربان را از میان مادران شهدا گلچین کرده به نزد خود خوانده ای که در تمام دوران هجرت فرزندش به دنیای خوبان و پاکان، درد را چون گوهری دُردانه در وجود خویش نهان کرد و به تو پناه آورد که بهترین پناه گاهی و آن گاه که گرامی همسرش، پدرشهید رامین رمضانی را تنها به جرم شاهد بودن، به بند کشیدند باز هم سکوت کرد و صبوری و نام تو را از زبان فروننهاد.”
گفتنی است شهید رامین رمضانی در روز ۲۵ خرداد ۸۸ در جریان راهپیمایی مسالمت آمیز مردم، از پایگاه بسیج هدف شلیک گلوله قرار گرفت و شهید شد. پدر شهید رامین رمضانی در آذرماه ۱۳۸۹ بر سر مزار فرزند ۲۲ ساله اش بازداشت شد و از آن زمان برای مدت حدود یک ماه و نیم در بازداشت بود، تا آنکه در نهایت در ۲۱ دی ماه با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. دادگاه وی در تاریخ بیست و سوم فروردین برگزار شد و قاضی مقیسه او را به سه سال حبس محکوم کرد.
متن کامل پیام تسلیت خانواده های زندانیان سیاسی در پی می آید:
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
پروردگارا شاهد باش که ما بندگان درد کشیده ات چگونه با صبوری همه آزمایش ها و امتحان های تو را مورد استقبال قرار می دهیم.
پرورگارا شاهد باش که بندگان یاغی و طغیان گرت خانه های گرم ما را ویران می خواهند و دل های گرم ما را یخ زده و رنجور می پسندند و دست های ناپاکشان گل وجود نازنین ترین فرزندان ایران عزیز را از شاخه چیده و با دل های سنگشان بی تفاوت از این جان کاه ترین حوادث تاریخ مظالم بشری گذشتند و اجازه سوگواری هم به خانواده های آنان ندادند که مبادا ناله های محزونشان دل سنگ را آب کند و نام زیبای حقیقت را بر آن حک نماید. خدای بزرگ! اینک مادری مهربان را از میان مادران شهدا گلچین کرده به نزد خود خوانده ای که در تمام دوران هجرت فرزندش به دنیای خوبان و پاکان، درد را چون گوهری دُردانه در وجود خویش نهان کرد و به تو پناه آورد که بهترین پناه گاهی و آن گاه که گرامی همسرش، پدرشهید رامین رمضانی را تنها به جرم شاهد بودن، به بند کشیدند باز هم سکوت کرد و صبوری و نام تو را از زبان فروننهاد.
شنیدیم که هم زمان با درگذشت این مادر شهید، آقای رمضانی را هم برای اجرای حکم سه ساله اش احضار کرده اند و خشمگین شدیم همراه خشم خدایی تو که بندگانت را تا روز موعود مهلت داده ای و ناظر اعمالشان هستی و ثبت کننده ذره ذره اعمال نیک و بدی که در آن روز جزا خواهد یافت. خدایا تو شاهد باش که خانواده های مظلوم شهدا و آسیب دیدگان کودتای ۸۸، دردشان را نزد تو می آورند و درمان از غیر تو نمی خواهند. به مقام کبریایی خودت این دردها را پایان و این همه گره های کور را درمان و همه مشکلات جامعه ما را سامان ببخش.
ای خدای مهربان! روح خواهر عزیز ما زهرا مختار زاده را در روضه رضوانت آرام ببخش و دل های داغدار و رنجور ما را نیز آرام ببخش و دل های همه بازماندگان این عزیز به ویژه همسر داغ دیده اش را آرام ببخش به حق عزت و بزرگی ات ای شفا دهنده دل ها و درمان کننده همه دردها.
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی
بهمن ماه ۹۱

پیام تسلیت خانواده های زندانیان سیاسی به مناسبت درگذشت مادر شهید رامین رمضانی

جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی درگذشت مادر شهید رامین رمضانی را تسلیت گفتند.
به گزارش نوروز در این پیام تسلیت آمده است: “خدای بزرگ! اینک مادری مهربان را از میان مادران شهدا گلچین کرده به نزد خود خوانده ای که در تمام دوران هجرت فرزندش به دنیای خوبان و پاکان، درد را چون گوهری دُردانه در وجود خویش نهان کرد و به تو پناه آورد که بهترین پناه گاهی و آن گاه که گرامی همسرش، پدرشهید رامین رمضانی را تنها به جرم شاهد بودن، به بند کشیدند باز هم سکوت کرد و صبوری و نام تو را از زبان فروننهاد.”
گفتنی است شهید رامین رمضانی در روز ۲۵ خرداد ۸۸ در جریان راهپیمایی مسالمت آمیز مردم، از پایگاه بسیج هدف شلیک گلوله قرار گرفت و شهید شد. پدر شهید رامین رمضانی در آذرماه ۱۳۸۹ بر سر مزار فرزند ۲۲ ساله اش بازداشت شد و از آن زمان برای مدت حدود یک ماه و نیم در بازداشت بود، تا آنکه در نهایت در ۲۱ دی ماه با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. دادگاه وی در تاریخ بیست و سوم فروردین برگزار شد و قاضی مقیسه او را به سه سال حبس محکوم کرد.
متن کامل پیام تسلیت خانواده های زندانیان سیاسی در پی می آید:
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
پروردگارا شاهد باش که ما بندگان درد کشیده ات چگونه با صبوری همه آزمایش ها و امتحان های تو را مورد استقبال قرار می دهیم.
پرورگارا شاهد باش که بندگان یاغی و طغیان گرت خانه های گرم ما را ویران می خواهند و دل های گرم ما را یخ زده و رنجور می پسندند و دست های ناپاکشان گل وجود نازنین ترین فرزندان ایران عزیز را از شاخه چیده و با دل های سنگشان بی تفاوت از این جان کاه ترین حوادث تاریخ مظالم بشری گذشتند و اجازه سوگواری هم به خانواده های آنان ندادند که مبادا ناله های محزونشان دل سنگ را آب کند و نام زیبای حقیقت را بر آن حک نماید. خدای بزرگ! اینک مادری مهربان را از میان مادران شهدا گلچین کرده به نزد خود خوانده ای که در تمام دوران هجرت فرزندش به دنیای خوبان و پاکان، درد را چون گوهری دُردانه در وجود خویش نهان کرد و به تو پناه آورد که بهترین پناه گاهی و آن گاه که گرامی همسرش، پدرشهید رامین رمضانی را تنها به جرم شاهد بودن، به بند کشیدند باز هم سکوت کرد و صبوری و نام تو را از زبان فروننهاد.
شنیدیم که هم زمان با درگذشت این مادر شهید، آقای رمضانی را هم برای اجرای حکم سه ساله اش احضار کرده اند و خشمگین شدیم همراه خشم خدایی تو که بندگانت را تا روز موعود مهلت داده ای و ناظر اعمالشان هستی و ثبت کننده ذره ذره اعمال نیک و بدی که در آن روز جزا خواهد یافت. خدایا تو شاهد باش که خانواده های مظلوم شهدا و آسیب دیدگان کودتای ۸۸، دردشان را نزد تو می آورند و درمان از غیر تو نمی خواهند. به مقام کبریایی خودت این دردها را پایان و این همه گره های کور را درمان و همه مشکلات جامعه ما را سامان ببخش.
ای خدای مهربان! روح خواهر عزیز ما زهرا مختار زاده را در روضه رضوانت آرام ببخش و دل های داغدار و رنجور ما را نیز آرام ببخش و دل های همه بازماندگان این عزیز به ویژه همسر داغ دیده اش را آرام ببخش به حق عزت و بزرگی ات ای شفا دهنده دل ها و درمان کننده همه دردها.
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی
بهمن ماه ۹۱