جعلیات بی بی سی ۱؛ زبان فارسی همواره زبان مشترک ایرانیان است

۵ اسفند ۱۳۹۲

بی بی سی. تصویر در قلمرو عموم.
بنابر اسناد منتشر شده سایت ویکی لیکس دولت انگستان به همراه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، اسراییل، عربستان و حتی پاکستان متصدی امر حمایت از تجزیه طلبی در ایران هستند (این مطلب را به همراه تمام منابعش ببینید.). بنا به گفته ی لوموند دیپلماتیک سازمان سیا اینکار را علاوه بر حمایت مستقیم، با هزینه کردن میلیونها دلار، با نام حقوق بشر و در غالب سازمانهای حقوق بشری انجام داد؛ بنابر این جای تعجب نباید باشد که بدانید بسیار از کسانی که عنوان فعال حقوق بشر و فعال حامی حقوق اقوام به خودشان بستند؛ از کجا تامین مالی می شوند.

چند سالی است که بی بی سی، ارگان دولتی کشور انگلستان، بخشی را با نام «ناظران می گویند» در وبسایت فارسی خود ایجاد کرده و عده ای از تجزیه طلبان شناخته شده در آن قلم می زنند. علی رغم اینکه به تلویزیون فارسی بی بی سی دسترسی ندارم؛ اما بی شرمانه ترین و زشت ترین مطالب ضد ایرانی را در همین چند سال از وبسایت بی بی سی فارسی خواندم. کار به جایی رسید که حتی برای تجزیه ایران هم مبنای حقوقی دست و پا کردند؛ در حالی که حقی به نام حق تجزیه طلبی در قالب حق تعیین سرنوشت مطلقا یک دروغ بی شرمانه است. ادامه ی این رویه باعث شد تا من از این ببعد بخشی مجزا در وبلاگم ایجاد کنم تا به تهمتها و جعلیات این نوشته ها بپردازم.
بی بی سی ادعا می کند که مسئولیتی در قبال نوشته های دیگران در وبسایت خود ندارد که این ادعای نادرستی است. چون بی بی سی هم نویسنده ی مطلب را انتخاب می کند و هم مسئول انتشار این مطالب است. تا امروز چندین بار کامنت های محترمانه من هم در بخش کامنتهای این مطالب حذف شده که دو نمونه را که پیشتر فرصت انتشار نداشتم منتشر خواهم کرد. زمینه ی اصلی تمام این مطالب موضوعی به نام «ستم ملی» است. . همانطور که پیشتر توضیح دادم؛ شاید هیچکدام از این مقالات به تنهایی اهمیتی نداشته باشد؛ اما رویه ای که این مطالب مجموعا در پیش می گیرند؛ نهایتا این توهم را به خواننده القا می کند که در ایران قومی به نام قوم فارس وجود دارد که به اشکال مختلف اقتصادی، اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و زبانی حقوق اقوام دیگر را نقض می کند. برای اینکه از شیوه عملکرد و نحوه ی تاثیرگذاری رسانه ای مثل بی بی سی آگاه شویم؛ باید تا حدی با نحوه ی تبلیغات سیاسی و پروپگاندای رسانه های مدرن آشنایی داشته باشیم.
در مطلب اخیری که یک نویسنده قومگرا به نام شاهد علوی منتشر کرده، ادعا شده : ۱) تجزیه طلبی در ایران یک توهم است. ۲) ادعای تاریخی بودن زبان فارسی به عنوان زبان مشترک ایرانیان بی معنی است چون این موضوع پیش از دوران معاصر نمی تواند مفهومی داشته باشد. ۳) یک گروه بسیار افراطی پان ایرانیست و آریایی گرا به طور کل مخالف هر نوع گشایش فرهنگی معطوف به زبان‌های غیرفارسی در ایران هستند و آن را مخالف مصالح ایران و بر ضد زبان فارسی ارزیابی می‌کنند. ۴) علایق جدایی طلبانه، و نه استقلال طلبانه، در مواجه با فضای سیاسی دمکراتیک، آزادی‌های فرهنگی، زبانی و بازسازی ساخت قدرت سیاسی به شیوه نامتمرکز/فدرال و تضمین بدون قید و شرط حق همگان برای مشارکت در تمام سطوح بازی سیاسی، رنگ می‌بازد.
اگر تجزیه طلبی در ایران توهم بود بنا به اسناد دولتی آمریکا–که بعدتر رسما افشا شد–و گزارش رسانه هایی مانند تلگراف یا لوموند، این دولتها میلیونها دلار در ایران هزینه نمی کردند تا به گسترش این توهم بپردازند. اگر توهم بود دولت انگلستان عده ای را برای گسترش نفرت قومی در ایران بکار نمی گرفت. البته علوی در سطر پایانی نوشته اش این موضوع را بهتر روشن می کند. در واقع به زعم علوی و امثال علوی در ایران تجزیه طلبی وجود ندارد چون اینها که می خواهند مملکت را تکه پاره کنند؛ تجزیه طلب نیستند بلکه استقلال طلبند.
در این نوشته همچنین ادعا شده که زبان فارسی هیچگاه زبان مشترک مردم ایران نبوده چون کسانی که این ادعا را می کنند مفهوم تاریخی بودن زبان را نمی دانند و گفتگو از زبان مشترک پیش از دولت ملی مدرن اساسا بی معنا است! معلوم نیست گفتگو از زبان مشترک پیش از دوران مدرن به چه علت بی معنا است؟ دولتهای مدرن که در قرون هجده و نوزده پدید آمدند و مفاهیمی مانند ملیت چه ربطی به زبان مشترک با پیشینه ی صدها و هزاران سال دارند؟ بر خلاف نویسنده ی بی بی سی، پروفسور آرنولد توینبی، زبانشناس برجسته انگلیسی، بر این باور است که زبان پارسی همواره زبان مشترک ایرانیان بوده.
علاوه بر این، سایت بی بی سی فارسی به پان ایرانیستها هم اتهام افراطی زدن میزند؛ بدون اینکه به این گروه فرصتی داده باشد که از خود دفاع کنند. این رفتار نه تنها غیر اخلاقی و ناجوانمردانه است بلکه غیر حرفه ای هم محسوب می شود. پان ایرانیستها هیچگاه اعتقاد نداشتند که زبانهای غیر فارسی باید در ایران ممنوع باشند. یادگیری هر زبان تازه، پنجره ای رو به جهانی تازه است. هر زبانی، هر اندازه محدود و مهجور هم که باشد، شگفتی ها و ظرافتهایی دارد که در دیگر زبانها نیست. از این حیث آموزش زبانهای غیر فارسی، به هزینه ی دولتی، نه تنها باید برای اقوام میسر باشد؛ بلکه باقی ایرانیان هم باید بتوانند زبانهای رایج در ایران را بیاموزند. این موضوع نه تنها ایرادی ندارد که کمتر کسی هم با آن مخالف است؛ آنچه که ما با آن به شدت مخالفیم، اجباری شدن آموزش یک زبان، تضعیف زبان مشترک ایرانیان به عنوان میراث تاریخی همه ی اقوام ایرانی و نه فقط یک قوم (درباره مفهوم فارس/پارس و پارسی این مقاله ی خوب را بخوانید.) و آویختن به ریسمان زبان مادری برای ایجاد نفرت قومی است.
سخنی هم با هم میهنان نازنین از اقوام ایرانی دارم. امروز که ملت ما تحت ستم تاریخی نظام ملایان است؛ آزادی همه ایرانیان از هر قومی در گرو همیاری ما و آزادی همه مردم ایران است. در فردای آزاد ایران، هر ایرانی–به عنوان شهروند ایران (و نه به عنوان شهروند یک قوم و قبیله)–حقوق انسانی و شهروندی دارد که باید فارغ از تعلقات قومی استیفا شود. جمهوری اسلامی به همه ی مردم ایران ظلم می کند؛ اما این اجحاف در حق برخی گروهها بیشتر بوده؛ با اینحال نباید فراموش کنیم که مشکل اصلی ملت ایران استبداد است و نه اینکه چه کسی کرد یا لر یا آذری است.
برخی کشورهای بیگانه برای فشار آوردن به نظام اسلامی و باج خواهی در ایران حرکتهای تجزیه طلبانه تدارک دیدند. این موضوع به فروپاشی ایران منجر نخواهد شد اما می تواند جنگهای قومی و قبیله ای و نفرت قومی در ایران ایجاد کند؛ چیزی که تا امروز در ایران سابقه نداشته. درک این موضوع دشوار نیست که اگر دولت انگلستان و رسانه ی دولتی اش دغدغه ی حمایت از حقوق قومی داشتند؛ می توانستند این محبت را در حق ایرلندی ها و اسکاتلندی ها بجا آورند و نه اینکه در بدترین شرایط اقتصادی که امروز دارند؛ میلیونها پاوند هزینه پخش برنامه های فارسی شان کنند.
متن کامنتی که بی بی سی سانسور کرد و منتشر نکرد:

یادداشتهای این مجموعه قطعا بیانگر دیدگاههای بی بی سی فارسی است. شما نویسنده مطلبتان را خودتان انتخاب می کنید و مقاله را هم خودتان منتشر می کنید بنابر این یقینا در برابر چیزی که منتشر می کنید، مسئولیت دارید.
اطلاق عنوان بسیار افراطی به «پان ایرانیست ها» نه جوانمردانه است (چون این گروه حق برابر دفاع از خودش را در برابر اتهامات نویسنده ی مقاله را ندارد.) و نه ژورنالیستی و حرفه ای است. علاوه بر این شما به این گروه «بسیار افراطی» اعتقادی را نسبت دادید که منبعی برای آن نیامده به اینکار مغالطه مرد پوشالی می گویند. نویسنده خودش تصمیم می گیرد که چه کسی چه اعتقادی داشته باشد بعد آن عقیده را نقد می کند.
این بخش هم اشتباه است اگر نگویم دروغ است: «…طبیعی بودن انتخاب زبان فارسی همچون زبان مشترک همه ایرانیان…این درک غیر تاریخی است چرا که سخن گفتن از زبان مشترک پیش از تشکیل دولت ملی مدرن که مختص به دنیای معاصر است و در ایران کمتر از یکصد سال عمر دارد، اساسا بی‌معنی و ناشی از غلبه عارضه ناهمزمانی تاریخی بر ذهن مدعی است.»
برای مثال اینجا از پروفسور آرنولد توینبی:
Arnold J. Toynbee, A Study of History,V, pp. 514-15
In the Iranic world, before it began to succumb to the process of Westernization, the New Persian language, which had been fashioned into literary form in mighty works of art…gained a currency as a lingua franca; and at its widest, about the turn of the sixteenth and seventeenth centuries of the Christian Era, its range in this role extended, without a break, across the face of South-Eastern Europe and South-Western Asia from the Ottoman pashalyq of Buda, which had been erected out of the wreckage of the Western Christian Kingdom of Hungary after the Ottoman victory at Mohacz
ترجمه: در جهان ایرانی، پیش از آنکه فرآینده غربگرایی آغاز شود، زبان پارسی نو (منظور زبان پارسی در دوران پس از اسلام است.) که در آثار برجسه هنری متداول بود به عنوان زبان مشترک [ایرانیان] رواج داشت.
بخش انگلیسی را می توانید در کتابخانه گوگل جستجو کنید.
این کامنت را در حالی می فرستم اما تا امروز بسیاری از کامنتهای محترمانه من در این وبسایت حذف شده. اگر این هم حذف شود این چند کامنت را می فرستم برای بالاترین. اما امیدوارم به حداقل اصول آزادی بیان معتقد باشید یا اگر نیستید شاید بهتر باشد که اعتقاد پیدا کنید.