وطن پرستان وثیقه ای امام خامنه ای؛ یا امام خامنه ای چگونه اینترنت را کنترل می کند

۱۸ تير ۱۳۹۶

مرکز سایبری سپاه: بر ۸ میلیون لایک در فیس‌بوک اشراف داریم

یک داستان واقعی
از ایران خبر رسیده که آرش (نام مستعار) دستگیر شده و شما از این بابت ناراحتید. این روزها خبر دستگیری ها یکی بعد از دیگری می آید. خامنه ای در انتخابات خودش تقلب کرده تا احمدی نژاد را برای ریاست جمهوری انتخاب کند، دویست – سیصد نفر از کسانی که به این روند اعتراض کرده اند، در خیابان و در بازداشتگاهها کشته شده اند و حالا حکومت برای اینکه زهر چشم بگیرد، هر کس که قبلا فعالیت سیاسی داشته، خواه در ارتباط و خواه بی ارتباط به قضایای اخیر، را دستگیر می کند.
آرش را دورادور می شناسید؛ پسر آرام و خوبی است؛ او هم مانند شما بیست و چهار سال بیشتر ندارد؛ مانند شما دانشجو است؛ اما بر خلاف شما هنوز در ایران زندگی می کند. قبلا چند باری با هم چت اینترنتی داشتید و یکبار هم او را در یک جمع چند نفره ملاقات کردید. با توجه به اخباری که از سبوعیت و وحشیگری ملایان می رسد، برای آرش سرنوشت خوبی را پیش بینی نمی کنید.

شما برای درس خواندن به آمریکا آمده اید؛ پرونده قضایی در ایران ندارید و خیلی راحت می توانید به ایران رفت و آمد کنید صرفا اگر دهانتان را ببندید و برای خودتان دردسر درست نکنید؛ ولی پس از مدتی که با وجدانتان کشتی گرفتید متوجه می شوید که زور وجدانتان به آرزوی گشت و گذار آزادانه در ایران و مهمانی رفتن به خانه ی قوم و خویشان می چربد و تصمیم می گیرید هر طور که شده برای رساندن صدای مظلومیت آرش و امثال آرش به رسانه ها و شخصیت های سیاسی آمریکایی اقدام کنید. (با این فرض که کار موثری می کنید!)
پس از دو سه سال تلاش همه جانبه شما و دیگران برای ارسال هفتگی ایمیل لیست؛ تماس مکرر تلفنی یا ایمیلی با رسانه های بیگانه و دفاتر نمایندگان کنگره آمریکا، بالاخره خبر می آید که دوران محکومیت آرش بطور معجزه آسایی به پایان رسیده و عنقریب آزاد می شود. آرش از فداکاری شما چیزی نمی داند و طبعا شما هم انتظار تشکر ندارید. در این دو سه سالی که آرش دستگیر شده شخصیت آرش هم در اثر تلاش های شما و دیگران از یک دانشجوی سال اول و دوم دانشگاه که نهایتا دستی هم در روزنامه دیواری یا تشریه دانشجویی دانشگاهش داشته، فراتر رفته و تبدیل به یک ژورنالیست دربند و روزنامه نگار مبارز شده که با عنوان قهرمان ملی آزاد می شود.
یکی دو ماهی از آزادی آرش می گذرد که شما متوجه می شوید آرش بطور شبانه روزی در فیس بوک مشغول است و سیاست های روز ملایان را تحت عنوان ملی گرایی و ایران دوستی ترویج می دهد! در این نوشته ها سرداران سپاه قهرمان ملی می شوند که به مبارزه با غربی های جنایتکار مشغولند؛ بسیجی های سایبری اسباب افتخار ایرانیان هستند و هر آنچه که موضع سپاه و بخش عقب مانده ی حاکمیت است رویه ملی گرایانه و ایراندوستانه بخود می گیرد و منتشر می شود.
اوایل شما از سر گرفتاری، یا رودربایستی واکنشی نشان نمی دهید اما رفته رفته دیگران که از شما تحمل کمتری دارند، رودربایستی را کنار می گذارند و واکنش منفی نشان می دهند؛ نتیجتا دوستان آرش به دو گروه تقسیم می شوند که گروهی آرش را محکوم می کنند و گروه دیگر که به دفاع از آرش می پردازند و رفته رفته کار به جدال های اینترنتی می کشد. بعد از چند ماه شما هم سعی می کنید با لحن ملایم در مواردی ایرادات استدلال های آرش را نشانش دهید. نتیجه این می شود که وقتی آرش چند بار پاسخی پیدا نکرد، شما را به عنوان «یک خارج نشین که حق ندارد در مسایل ایران دخالت کند» محکوم می کند و خودش را به عنوان «کسی که برای عقایدش هزینه داده و داخل ایران است» محق قلمداد می کند. (مغالطه حمله شخصی)
آرش درون زندان
آرش را در زندان برای بازجویی تحویل “حاجی” می دهند. حاجی شخصیت بسیار مسلمان و شارلاتانی است که در انواع و اقسام پستی ها و رذیلت ها تبحر دارد. حاجی برای آرش شرح می دهد که در بند کناری چندین زندانی نگهداری می شوند که به مادر خودشان تجاوز جنسی کرده اند و اگر آرش همکاری نکند او را تحویل آن زندانیان می دهند که باقی مدت زندان را از او در یک سلول مشترک پذیرایی کنند. حاجی البته اذعان دارد که آرش پسر خوبی است که در مورد نظام مقدس اسلامی دچار اشتباه شده و برای اینکه سو تفاهم بیشتر پیش نیاید، در ادامه گوشه ای از دلاوری ها و سجایای اخلاقی خودش را در مواجه با دیگر زندانیان شرح می دهد و آرش هم متوجه می شود که همکاری با حاجی تا چه اندازه اهمیت دارد.
نهایتا آرش تعهد می دهد که در آینده چیزی خلاف نظر حاجی نگوید و ننویسد و نسبت به نظام اسلامی هم در مقابل دشمنان–که به گفته ی حاجی دشمنان ایران هم هستند–موضع بگیرد و اگر حرکات ضد ایرانی (به باور حاجی) دید با حاجی در میان بگذارد. در این مرحله آرش هنوز قرار نیست رسما مزدور حاجی باشد.
آرش بیرون از زندان
آرش از زندان بیرون آمده اما هنوز پرونده دارد. حاجی از همان ابتدا از آرش قول گرفته بود که برای کم شدن مدت محکومیتش با حاجی همکاری کند که قاضی پروند عطوفت شدیدتری نشان ندهد. همینطور به آرش گفته که اگر بعدا مشکلی پیش بیاید حکم آرش سنگین تر می شود؛ اما از آنجا که آرش پس خوبی است و حاجی هم این را می داند، قرار نیست این اتفاق بیافتد. آرش برای تعهد به حاجی اوایل تعدادی مطلب موافق طبع حاجی منتشر می کند؛ بعد که چند مورد مخالفت دید، پاسخ مخالفین را می دهد و کم کم آن انداره این رویه در طول ماههای آینده تکرار می شود که خودش هم آنچه را که خودش به تناوب می نویسد باور می کند و آن اندازه ادامه می دهد که بطور تمام و کمال به یک بسیحی بی جیره و مواجب تبدیل شود، طوری که اگر روزی حاجی و ارباب حاجی هم گورشان را گم کنند، همان لاطئلات را تکرار کند!
وطن پرستان وثیقه ای
به ازای هر یک نفر زندانی عقیدتی در ایران دستکم پنج نفر زندانی عقیدتی وجود دارد که با وثیقه بیرون هستند! جمهوری اسلامی برای مخالفانش پرونده درست می کند و بعد این مخالفیتن را با وثیقه های سنگین بیرون می اندازد و از این طریق چند هدف را در عین واحد تامین می کند: نخست اینکه تعداد زندانیان عقیدتی را از آنچه واقعا هست، بسیار کمتر نشان دهد. در هر حالی که همه ی آنهایی که بیرون هستند هم در واقع زندانی سیاسی محسوب می شوند. دوم اینکه هزینه ای برای زندانی کردن این افراد نپردازد؛ چون زندانهای ایران همین حالا هم چندین برابر بیش از ظرفیت رسمی خود اشباع شده اند. سوم اینکه با سود این وثیقه ها کسب درآمد کنند؛ اما از همه ی اینها مهمتر اینکه از این افراد به عنوان ابزار رایگان برای انتشار پروپگاندا و تبلیغات سیاسی سو استفاده کند.
امام خامنه ای چگونه اینترنت را کنترل می کند
به عنوان یک قاعده کلی، هر شخصی که به جرم سیاسی وارد زندان های جمهوری اسلامی می شود باید قول همکاری بدهد تا با وثیقه بیرون بیاید و هر شخصی که وارد زندان می شود بلا استثنا در مرحله ای با این خواسته همکاری مواجه می شود.
ممکن است کسانی تعهد همکاری بدهند و در آینده به تعهدشان عمل نکنند؛ یا ایستادگی کنند و بیرون نیایند (در قلیلی از موارد)؛ یا در مواردی صرفا قول بدهند فعالیت ضد نظام نکنند و دست آخر آزادشان کنند؛ ولی آنچه اغلب پیش می آید اینکه قول می دهند و در سطحی همکاری می کنند. دانستن این موضوع در درجه نخست به نفع خود زندانی است؛ هر اندازه جامعه به این روند آگاه تر باشد؛ اینکه کسانی که به بازداشت می روند بعد از بیرون آمدن، مدت ها برای همکاری و انتشار پروپگاندای سیاسی تحت فشار امنیتی هستند، بار بیشتری هم از دوش زندانی برداشته می شود؛ چون مخاطبان هم متوجه می شوند امکان طرح دیدگاههای بخش های امنیتی نظام از جانب این افراد در فضای مجازی وجود دارد و این افراد کمتر مورد فشار قرار خواهند گرفت.
اینکه یکی از سرداران سپاه بگوید ما هشت میلیون لایک فیسبوک را کنترل می کنیم اشاره به همین واقعیت مهندسی رهبران فکری جامعه (کسانی که در هر سطحی مخاطب دارند اعم از: خواننده، بازیگر، ورزشکار، مدل، زندانیان عقیدتی و …) است که گاه با گرفتن امتیاز و اغلب با تهدید و فشار و ارعاب با نهادهای امنیتی همکاری کنند.
در بسیاری از موارد این همکاری ها کاملا واضح نیست یا ممکن است آن استدلال در آن زمان درست به نظر برسد چون مخاطب این پیامها مردم عادی هستند و به همه ی جزییات یک واقعه یا سیاست های روز واقف نیستند و جمهوری اسلامی هم از این طریق با شرح ناقص یک موضوع یا تمرکز بر بخش هایی از حقیقت یک واقعه و آمیختن آن با دروغ موفق می شود افکار عمومی را هدایت کند.
با اینحال حتی این روشها هم موثر واقع نمی شوند و از همینجا است که امام خامنه ای دسته ای از چاقوکش های انصار حزب الله را به کمک دول اسلام پناه روس و چین برای چاقوکشی اینترنتی و اذیت و آزار سایبری تربیت کرده که دست برقضا آن هم محدودیت دارد و تا امروز هیچکدام از این روشها نتوانسته جلوی انتشار حقایقرا–هر اندازه که محدود باشد–بگیرد و اهداف مورد نظر نظام را برآورده کند.