مجید تفرشی
سخنرانی جمعه شب دونالد ترامپ و تلاش جدید و گسترده سیاسی و تبلیغاتی هیات حاکمه جدید امریکا، در جهت بیاثر کردن توافق موسوم به برجام، واکنشهای گسترده و مختلفی در ایران و جهان به دنبال داشته و خواهد داشت.
در هفتههای گذشته که ترامپ و همکارانش مرتبا علیه ایران به رجزخوانی و تهدید مشغول بودهاند، افراد و نهادهای دولتی و مستقلی در سطح اتحادیه اروپا به واکنش نرم و دوستانه یا تند و پرخاشجویانه علیه مواضع اردوگاه ترامپ پرداختهاند. واقعیت این است که برخلاف دوران هشتساله ریاستجمهوری محمود احمدینژاد که دو روی سکه زیاده طلبیهای ضدایرانی اروپا و امریکا از یک سو و سوء سیاست داخلی و خارجی دولت ایران، دور جدید مذاکرات هستهای، علاوه بر دستیابی به یک توافق بسیار مهم در جهت جلوگیری از بروز یک بحران جدی منطقهای و جهانی، دو نتیجه بسیار مهم دیگر هم داشت: قرار دادن ایران در مذاکرات، از موضعی قوی و مستقل در برابر شش قدرت بزرگ جهانی و ناکارآمد کردن اتحاد ضدایرانی امریکا و اروپا.
این در حالی است که در طول حدود ٩ ماهی که از آغاز ریاستجمهوری ترامپ میگذرد، جدایی مواضع اروپا و امریکا در موضوع برنامه هستهای ایران و برجام به طرز فزایندهای عمیقتر و آشکارتر شده است. در این موضوع میتوان به انبوهی از آرای رهبران سیاسی کشورهای عضو اتحادیه اروپا، تحلیلهای اندیشکدهها و اتاقهای فکر و گروههای لابی و رسانههای مهم اروپایی در این مدت اشاره کرد.
از نظر کشورهای اروپایی، سرباز زدن احتمالی امریکا از تمکین به توافق برجام یا تلاش برای تضعیف یا تخریب آن، عملا نه تنها به طرز غیرقابل کنترلی بحرانزا خواهد بود، بلکه به اعتبار امریکا و شرکای اروپایی آن در توانایی برای کمک به حل دیگر مناقشات جهانی تاثیر مخرب و غیرقابل جبرانی خواهد داشت. این صدای متفاوت بیسابقه در اروپا علیه تصمیمات و سیاستهای نوین امریکا، آنقدر شدید و قوی است که حتی بریتانیای در آستانه خروج از اتحادیه اروپا و محافظهکاران حاکم به رهبری ترزا می، که به طرز مستاصلانهای حساب خاصی روی حمایت و اتحاد با امریکا در دوران پسابرگزیت باز کرده و متهم به چاپلوسی و کرنش بیچون و چرا در برابر واشنگتن هستند نیز در حمایت کامل از برجام سخن گفته و چه قبل از نطق جمعه ترامپ و چه بلافاصله پس از آن، مخالفت خود با مواضع جدید دولت امریکا را ابراز کردهاند.
این موضع انتقادی علیه سیاستهای ترامپ در برابر ایران، حتی شامل اندیشمندان و اتاق فکرهای دست راستی معمولا ضدایرانی اروپایی نیز شد و نسبت به دیدگاههای ترامپ تردید و انتقاد جدی دارند. شاید اگر به حدود شش سال قبل برگردیم، پیشبینی چنین افتراقی میان مواضع اروپا و امریکا در برابر ایران به یک رویای دست نیافتنی مینمود، ولی اکنون این افتراق واقعا شکل گرفته و احتمالا در آیندهای نزدیک آشکارتر و گستردهتر هم خواهد شد.
اروپاییان جدا معتقدند که در سیاست ضدایرانی جدید امریکا، بیش از آنکه در جهت منافع امریکا، شرکای مهم اروپایی واشنگتن و امنیت و تنشزدایی جهانی باشد، بیشتر در جهت منافع لابی قوی و ثروتمند ضد ایرانی اسراییل و پادشاهی سعودی است. موضع کنونی ضدایرانی امریکا با همه ابهامات و ابعاد پنهانی که دارد، یک محور مشخص و آشکار دارد: تضعیف برجام از طریق ایجاد شرایط جدید، محدودیتهای مختلف تازه برای ایران و نهایتا بیاعتبار کردن این توافق و مجبور کردن ایران به خروج از توافق.
این بازی که ترامپ، از مدتها قبل آغاز کرده، ولی رفقا و رقبای او کاملا دستش را خواندهاند به نظر نمیرسد که برخلاف بلوفهای این قمارباز نیویورکی، دست کم در کوتاهمدت به نتیجه دلخواه او بینجامد. تاکنون، با وجود فشارهای فزاینده واشنگتن، لابی قدرتمند و ثروتمند تل آویو و ریاض، اتحادیه اروپا بهطور نسبی و تقریبا بدون تزلزل به برجام وفادار مانده و برخلاف نظر و میل امریکا، پایبندی ایران به آن را تایید کرده است. این به تنهایی، خود دستاورد و توفیق مهمی برای ایران است که باید قدر آن را دانست. با این همه، نباید با خوشخیالی امیدوار بود که اروپا برای همیشه و بهطور نامشروط و غیرقابل تغییر، همچنان با ایران همراه باشد و منافع خود و روابط ناگسستنی خود با امریکا و تا حد زیادی اسراییل و سعودی را فدای حقانیت ایران کند.
مساله مهم دیگر این است که گرچه، مواضع نابخردانه و منزوی ترامپ و شرکای ضدایرانی او، در ایران، اروپا و جامعه بینالمللی با مخالفت و ناخشنودی گسترده مواجه شده، ولی از تاثیرگذاری سیاسی و اقتصادی آن علیه برجام و ایران نباید غافل ماند. تهییج و بسیج افکار عمومی، رسانهها، نخبگان و سیاستمداران ایران و جهان، امری مهم و مثبت است که باید قدرش را دانست، ولی از یک سو نباید به تاثیرگذاری اقدامات ضدایرانی اردوگاه ترامپ و اتحاد محور نامقدس لابی تلآویو- ریاض غافل ماند.
اگرچه امریکا و متحدانش سالها در پی اعمال سیاست ایرانهراسی، ایرانستیزی و نادیده و بیاثر دانستن جایگاه و قدرت منطقهای و بینالمللی ایران بوده و در این راه در مجموع و نسبتا ناکام ماندند، ولی با وجود پشت کردن اروپا، چین و روسیه به امریکا در قبال ایران، این واقعیت تاریخی، نباید به معنای شکست کامل قطعی تلاش جدید ترامپ تلقی شود. در شرایطی که افکار عمومی و سیاستهای جهانی در مجموع به سود ایران نشان داده میشود، ایران نباید در این موقعیت از خطرات و چالشهای بالقوه فرا روی خود غافل بماند.
ایران امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند سیاستی هوشمندانه و دقیق و نگاهی درازمدت و راهبردی در قبال تهدیدهای بالقوه و بالفعل امریکا و متحدانش است. این سیاست ضروری نوین با ساز و کار سنتی و آزموده شده ایران به نتیجه کامل و مطلوب نخواهد رسید. بخش مهمی از تلاشهای ضدایرانی سالهای اخیر به خصوص در دوره پسابرجام، در امریکا، اروپا و خاورمیانه، از طریق دیپلماسی اقتصادی- تجاری و دیپلماسی عمومی- مردممحور اعمال شده و میشود. این امر عمدتا از طریق گروههای لابی، اندیشکدهها، اتاقهای فکر، موسسات حقوقی و سازمانهای رسانهای و مشاورهای با پول و هدایت نئوکانها، اسراییل و سعودی تامین و هدایت میشود. تا جایی که در نطق جمعه شب ترامپ حتی یک بار، ولو بهطور اشاره، به خطر جهانی داعش و متحدان و سازندگان آن پرداخته نشد.
در این معرکه ایران نیز چارهای جز این ندارد که متقابلا از طریق دیپلماسی تجاری و دیپلماسی عمومی وارد معرکه دفاع از منافع منطقهای و بینالمللی خود، بهخصوص در سطح اروپا و به خصوص در مواجهه با سیاستورزان، نخبگان، رسانهها و افکار عمومی اروپایی شود. این موضوع اصلا بحث جدید و کشف تازهای نیست و سالهاست که در مورد آن صحبت میشود. با این حال، متاسفانه در دوران هشت ساله ریاستجمهوری احمدینژاد، مقوله اساسا و ماهیتا غیردولتی دیپلماسی عمومی قلب ماهیت شده و نه تنها به آن توجهی نکردند، بلکه با دولتی کردن و الحاق آن به ساختار رسمی وزارت خارجه، عملا مانع تاثیرگذاری و جدی گرفته شدن همه تلاشهای مستقل حامی ایران در عرصه دیپلماسی عمومی در جهان شدند. این در حالی بود که دشمنان و بدخواهان ایران در منطقه و جهان به سختترین و پیچیدهترین شکل ممکن، از دیپلماسی مردممحور علیه ایران استفاده کرده و میکنند. متاسفانه این اشتباه در چهار سال گذشته نیز اصلاح نشد و همچنان در بر همان پاشنه بدفهمی و اعمال نادرست ساز و کار دیپلماسی عمومی چرخیده و این نیاز همچنان باقی مانده و نه تنها ایران از این ابزار سرنوشتساز محروم مانده، بلکه همچنان مسیر ناکارآمد و غلطی را در اجرای آن ادامه میدهد.
باز هم متاسفانه، این اشتباه هماکنون یک بار دیگر در عرص دیپلماسی تجاری و اقتصادی نیز در حال تکرار است و دولت در تلاش است تا با برنامههایی کاملا رسمی و فرمایشی در این مسیر گام بردارد. تغییر ساختار ظاهری وزارت خارجه و افزودن معاونتهایی برای دولتی کردن یک امر مستقل، عملا نقض غرض و از بین بردن راهکارهای موجود و مفید از این راه است.
ایران برای بیاثرکردن واقعی سیاستهای ضدایرانی ترامپ نیازمند به حمایت جامعه بینالمللی و بهرهوری از احساسات و عواطف ایرانیان داخل و خارج از کشور است. ولی ادامه این مسیر جز با اصلاح ساختار اداری و اجرایی دستگاه دیپلماسی و سپردن امر دیپلماسی عمومی و دیپلماسی اقتصادی به عناصر و دوایر غیردولتی (البته با نظارت، هدایت و اشراف دستگاه رسمی دیپلماسی و دولت) میسر نیست.
توافق برجام قطعا یک دستاورد مهم تاریخی دستگاه دیپلماسی ایران در جهت منافع ملی ایران است. ولی ادامه حیات و تاثیرگذاری آن مطلقا با ساز و کار وضعیت کنونی و کارکرد وزارت خارجه ایران در عرصه دیپلماسی عمومی و تجاری سازگاری ندارد. اگر پوستاندازی و تغییر جدی رویکرد در این مسیر رخ ندهد، ما صرفا میتوانیم به اعتراضهای مردمی انفرادی علیه به کار بردن تعبیر نادرست به جای نام واقعی خلیج فارس توسط ترامپ یا اعتراض به رفتار بیادبانه و بیاعتنایی او به حقوق بینالمللی و تاریخ و جغرافیا بسنده کنیم.
مواضع اتحادیه اروپا علیه سیاستهای ضدایرانی ترامپ، مهم، تاریخی و قابل احترام است، ولی منافع ایران را با رویای تغییر ناپذیری این سیاستها گره نزنیم. سیاست خارجی ایران نیازمند پوستاندازی و توجه جدی به دیپلماسی مردممحور و دیپلماسی تجاری از طریق فعالان غیردولتی و البته با نظارت و توجه دولت است. بدون بازنگری در ناکارآمدی ایران در این دو مورد نباید همواره منتظر ماند که دیگران منافع ملی خود را فراموش کرده و به منافع ما بیندیشند.
امید است که در ادامه سخنان هوشمندانه و بجای حسن روحانی، رییسجمهوری ایران بتوانیم با درایت و تامل و بازنگری شجاعانه در روشها و رویکردهای دیپلماتیک خود از منافع راهبردی ایران در منطقه و جامعه بینالمللی دفاع کرده و اجازه ندهیم که یاوهگوییهای ترامپ و متحدان ضدایرانی او، راه را برای احیا و گسترش تنشآفرینی، ایرانهراسی و ایرانستیزی باز کرده و منافع ملی ما را تضعیف کنند.
منبع: روزنامه اعتماد
اتحادیه اروپا در بازی ترامپ، کجا ایستاده و خواهد ایستاد؟
۲۳ مهر ۱۳۹۶