منوچهر برومند: جهل و جور

۲۸ آبان ۱۳۹۶


از منوچهر برومند
م ب سها
جهل و جور
به گیتى که نامهربانى کند
تباهى جهان کامرانى کند
زمانه چو ناسازگار آمدست
جفا در جهان کامکار آمدست
زمانه ز ناسازگارى خویش
کند زهر در جام مخلوق بیش
پلشتى و پستى در آن گشته چیر
بر ابناء نوع بشر سخت گیر
به هر سو ابر قدرتى بیخرد
پى ِکسبِ زر رو به جنگ آورد
ره آورد هر روزه اش ظلم و جور
به چرخ تباهى گرفتست دور
ننوشد دمى آب خوش آدمى
به اندوه خوگر شد از همدمى
نبینى بجز درد و زجر و قتال
تحجّر دگر باره گشته وبال
گهى داعش و بارِشِ مرگ و میر
تبه خوى خَلْقى سیه رو چو قیر
به تارى شبى، یورشى سهمگین
به شهرى بَرَدْ تا بَرَدْ عزّ ِ دین
به بَرْدِه سرایش به کُند و کَمَنْد
پرى روى مه پیکران بند بند
کُنَدْ جوى خون جارى از گردنى
که جُسْت است پیکار با ره زنى
به بمبى جِتى گیرد آتش به جان
زخبثِ خبیثى در آن جِتْ نهان
بگیرد بزیر و بریزد چو برگ
پلیدى که رانَدْ بر ارّابه مرگ
مسلمان و ترسا چو بودى (١) یهود
به جهل اندر از جور جویند سود
م ب سها
پاریس ١٨ نوامبر ٢٠١٧
(١) بودى: بودائیان