دادستان و توجیه مرگ

۲۲ بهمن ۱۳۹۶

امروز دادستان تهران درباره مرگ کاووس سیدامامی اینگونه نوضیح داده است :" جعفری دولت آبادی درباره علت بازداشت و مرگ کاووس سید امامی استاد دانشگاه می‌گوید: این فرد یکی از همان متهمان جاسوسی بوده و با توجه به اینکه می‌دانسته اعترافات زیادی هم علیه وی شده و هم خود اعترافاتی داشته در زندان دست به خودکشی زده است/ایلنا "
با خواندن این خبر به آخرین روزهای تیرماه سال ٨٢ بازگشتم. پس از تشکیل مجلس ششم من به لطف نمایندگان اصلاح طلب به عنوان نماینده مجلس در هیات نظارت برمطبوعات انتخاب شدم و درهمان زمان رئیس هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران هم بودم. جلسه های هیات نظارت برمطبوعات معمولاً روزهای دوشنبه تشکیل می شد و درهمان روزهای دوشنبه به ابتکار آقای مسجدجامعی وزیر وقت ارشاد برخی بعداز ظهرها جلسه ای بین مدیران مسئولان مطبوعات و مسئولان حکومتی برگزار می شد. در آخرین روزهای تیرماه ٨٢ و روزدوشنبه ای بود وقتی جلسه هیات نظارت برمطبوعات تمام شد آقای مسجدجامعی گفت که بعد از ظهر جلسه ای بین مدیران مسئول مطبوعات و مرتضوی دادستان تهران برقرار است و خواست که هریک از اعضای هیات نظارت می توانند در آن جلسه شرکت کنند و من در آن جلسه شرکت کردم. تعداد زیادی از مدیران مسئول مطبوعات آمده بودند و با شروع جلسه مرتضوی شروع کرد توضیح دادن راجع به ناآرامی های دانشجوئی اتفاق افتاده و با زبان بازی مخصوص و آسمون و ریسمون بهم بافتن شرح کشافی راجع به بازداشت فردی داد که در لباس روزنامه نگاری به عکسبرداری از این ناآرامی مشغول بوده و در هنگامی که داشته از خانواده بازداشت شدگان در بیرون زندان اوین عکسبرداری می کرده است توسط معموران انتظامی بازداشت شده و کلی وسائل جاسوسی از وی کشف شده است و حالا هم در حال بازجوئی است و روزهای آتی خبرهای بیشتری دراین باره خواهند شنید. پس از نزدیک به سه ربع توضیح در پایان گفت حال اگر حضار سئوالی دراین باره دارند بپرسند. افراد حاضر که همه تقریبا مبهوت شده و درضمن از مواجهه با مرتضوی واهمه داشتند ساکت بودند و بهم نگاه می کردند در این هنگام من خطاب به مرتضوی گفتم والا همه از این توضیحات شما جاخورده اند و در صحت سخنان شما تردید دارند و نمی دانند چه بپرسند که از سوی شما دچار مشکل نشوند لذا برای راستی آزمائی سخنان شما بهتر است فردا مرا به عنوان نماینده مجلس و رئیس هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران و اقای یوسف پور را که به عنوان رئیس انجمن روزنامه نگاران مسلمان باخودتان به زندان اوین ببرید تا از نزدیک این موجود عجیب و غریب را که در لباس روزنامه نگاری جاسوسی می کرده است از نزدیک ببینیم. مرتضوی با لبخند و قیافه ای حق بجانب گفت باشه ترتیب اینکار را می دهم و جلسه پایان گرفت و فردایش هم هیچ اقدامی از سوی ایشان برای بردن ما به زندان اوین انجام نگرفت اما دوسه روز بعد خبر مرگ زهرا کاظمی در زندان اعلام شد و نگو همه این صحنه سازی های دادستان برای توجیه مرگ وی بوده است چرا که زهرا کاظمی قبل از آن جلسه کشته شده بود و دادستان داشت زمینه سازی می کرد که وقتی خبرش اعلام شد مدیران مسئول بدلیل جاسوس بودن جرئت پیگیری آنرا نداشته باشد، و البته این نقشه اش با دستور پیگیری موضوع توسط آقای خاتمی به سه وزیر نقش برآب شد و مرگ زهرا کاظمی به موضوعی مهم برای بحث و بررسی و ارزیابی عملکرد دستگاه قضائی در برخورد با زندانیان تبدیل شد. هرچند با اعمال نفوذهائی که شد سرانجام بابرگزاری دادگاهی سعی کردند سر و ته این قضیه را جمع و مرتضوی سوگلی وقت حرم را از انجام این جنایت تبرئه نمایند اما چوب خدا صد ندارد و بالاخره آثارتبعی ظلم یقه اورا گرفت و حالا مبغوض شده است و...
اما حیرت انگیز است که این آقای جعفری دولت آبادی که جانشین مرتضوی شده است چرا دارد راه اورا می رود؟ و در باره توجیه مرگی که در زندان اتفاق افتاده است اینگونه سخن می گوید :" این فرد یکی از همان متهمان جاسوسی بوده و با توجه به اینکه می‌دانسته اعترافات زیادی هم علیه وی شده و هم خود اعترافاتی داشته در زندان دست به خودکشی زده است "،آیا این راه بستن بروی تحقیق و بررسی درباره مرگ این فرد نیست؟ به ویژه که اینروزها تعداد خودکشی در زندانها زیاد شده است؟ و آیا آقای دادستان که قرار بوده به دادمردم برسد و داد مردم را بستاند از سرنوشت مرتضوی درس نگرفته است؟ و دستگاه قضا چقدر برای جان شهروندان و حقوق شهروندی ارزش و اعتبار قائل است؟ و آیا این آیه قرآن نیست :" ...هر كس كسى را جز به قصاص قتل يا [به كيفر] فسادى در زمين بكشد چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد و هر كس كسى را زنده بدارد چنان است كه گويى تمام مردم را زنده داشته است..." ( سوره مائده آیه ٣٢ ).