سوخت و سوز ندارد؛ نوبت سایر مدیران متخلف قوه قضاییه هم می‌رسد

۲ اردیبهشت ۱۳۹۷

کلمه- نرگس مستوفی: چندی پیش دادستان تهران خطاب به کاوه مدنی در خصوص خروج او از کشور گفت که دیر یا زود دارد اما سوخت و سوز ندارد و بالاخره هم باز می گردد و مجازات می شود.
بله آقای دادستان تهران درست می‌گویید سوخت و سوز ندارد اما دیر یا زود دارد و البته نه در مورد مدیر نخبه کشور کاوه مدنی که در خصوص شما و رفقایتان.
شما امروز بر همان صندلی تکیه زدید که روزگاری سعید مرتضوی پادشاهی میکرد. مرتضوی بیش از شما اختیارات داشت، خدای قوه قضاییه بود که حتی رئیس این دستگاه نیز نمی توانست چیزی به او بگوید. نه مرگ زهرا کاظمی مهم بود و نه توقیف فله‌ای مطبوعات و نه صدها جنایت خرد و کلانی که مرتکب شد، حتی کهریزک هم مهم نبود اگر سعید مرتضوی همدست محمود احمدی نژاد برای زدن برادر رئیس قوه قضاییه نمی‌شد.
سعید عزیز نظام بود، دردانه‌ای که به پشتوانه بیت و سپاه به سلول‌های دو الف می‌رفت و تاج زاده و صفایی فرهانی و رمضان زاده و دیگر مدیران نظام را تهدید می‌کرد. عزیز دردانه‌ای که به سلول زهرا کاظمی می‌رفت و فردایش جسد او را تحول میداد، عزیز دردادنه‌ای که برای توقیف یک شبه صدها روزنامه و نشریه انگشتری آقا را هدیه می‌گیرد، عزیز دردانه‌ای که تمام قوانین کشور را زیر پا میگذاشت و به انگشت اشاره‌ای روزنامه نگار سرشناسی را راونه زندان می کرد و دیگری را از کار بیکار و حتی نمایندگان مجلس نیز از دست او در امان نبودند. بارها گفته بود که من خودم قانون هستم و حتی با محافظین مسلح به دادگاه‌هایی که علیه خودش تشکیل میشد میرفت و او بود که برای دادگاه وقت مشخص میکرد نه دادگاه برای او.
هیچ کدام از مقامات فعلی قوه قضاییه اندازه سعید مرتضوی خوش خدمتی نکرده و عزیز نبوده‌اند، هیچ کدام اندازه او پادشاهی نکرده و اختیار نداشته‌اند، اما سعید عزیز نظام فراری شد، یک روز در خارج از کشور و روز دیگر در داخل. نهایتا نیز چون دزدان و قاچاقچیان در ویلایی در شمال بازداشت می‌شود و تحقیر شده و سرخورده به تهران برای اجرای حکم آورده میشود.
سعید نظام راهی زندان می‌شود اما نه به دلیل اقتدار قوه قضاییه و ادعاهای رئیس و سخنگو و دادستان‌هایش که ما با هیچ کس شوخی نداریم و همه را میگیریم و حیثیت دستگاه قضا مهم است و …. خیر بلکه به این دلیل که مرتضوی خطوط قرمرز را رد کرد، از برادر آملی لاریجانی فیلم گرفت، دوره‌اش تمام شد، دستگاه پر فساد و خطای قضایی نیاز به قربانی داشت و چه کسی بهتر از مجرم کهریزک و محکوم کردن رقیب قضایی.
حال مردی که روزگاری، کمتر روزنامه نگاری جرات انتقاد از او داشت سوژه یک رسانه‌ها شده است، عکس‌هایش چون تهبکاران با تمسخر منتشر می شود، دادنامه علیهش از سوی همان روزنامه نگارانی که روزگاری جرات نداشتند نامش را بر زبان آورند منتشر می‌شود و بسیاری خاطرات دادگاه‌هایش را با طنز بیان می‌کنند و از قاضی بی سوادی می‌گویند که با کمترین سواد قضایی حکم میداد.
دوران سعید مرتضوی با خفت و تحقیر تمام شد؛ هرچند که تلاش کرد روزگاری خود را در دولت جای دهد و همین نیز شد پرونده‌های فساد اقتصادی برای او در تامین اجتماعی و ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز.
برای سعید مرتضوی سوخت و سوز نداشت و بالاخره در مخفیگاهش بازداشت شد، و برای دیگران هم سوخت و سوز ندارد هرچند که دیر یا زود دارد. محسنی اژه‌ای، جعفری دولت آبادی، منتظری، آملی لاریجانی، حسین طائب، حیدر مصلحی و بسیار نام های دیگر که در سیستم قضایی و امنیتی پادشاهی میکنند، با اشاره دستی افراد را راهی زندان میکنند، در زندان های تحت الامرشان افراد خودکشی میکنند، تحقیر می‌شوند و برای قدرت بی مرزشان پایانی متصور نیستند باید بیشتر عکس های این روزهای سعید مرتضوی را که حتی به روی دیوارهای شهر چسبیده است را ببینند. تاریخ مصرف همه اینها یک روز تمام میشود و نوبت آنها میشود که راهی زندان شوند، بالاخره دیر یا زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. برای همین نیزآقای دولت آبادی بهتر است که شما خودت را در آینه سعید مرتضوی ببینی، بر همان صندلی تکیه زده‌ای، خودت را با زمان شروع کارت مقایسه کن و ببین چقدر شبیه سعید مرتضوی شدی و چه کراهتی بر خود و آخرتت اضافه کردی.
آقای دادستان در بر یک پاشنه نخواهد چرخید، شما هم به جای ستاندن داد مردم به بازی های سیاسی و راضی نگه داشتن قدرت مشغول باش، اما بالاخره عدالت بر زمین نمی‌ماند و یقه شمارا خواهد گرفت و این سنت الهی و وعده‌ی الهی است که عدالت نه فقط به دست انسان ها که به دست خدا اجرا خواهد شد، هرچند که عدالت در خصوص مرتضوی ناقص اجرا شده و ۲ سال زندان برای او بسیار کم است.