توافق هستهای جولای سال ۲۰۱۵ به طور رسمی انزوا و مجازات اقتصادی ایران را پایان داد، اما همچنان عوارض و مصیبتهای تحریمهای همهجانبهای که کشور در طول یک دهه تحمل کرده بود، ادامه دارد.
این تحریمها عمیقا به اقتصاد ایران آسیب رسانده است. دولت- که هم توسط مخالفان داخلی و هم فساد اداری خودش احاطه شده- اقدامات اندکی برای رفع آنها انجام داده است. گرچه از زمان توافق هستهای نشانههای نویدبخشی از زندگی به چشم میخورد، اما آنها نیز زودگذر از آب درآمدند.
ترامپ روز سهشنبه(هجدهم اردیبهشت) اعلام کرد که از توافق هستهای خارج میشود و بخشی از تحریمهایی که در نتیجه این توافق لغو شده بودند، دوباره اعمال خواهند شد. این اقدام فقط یک ضربه مهلک به توافق بین ایران و پنج قدرت جهانی نیست بلکه ضربهای مهلک به طبقه متوسط ایران است و تنها ذینفعان این اتفاق تندروهای دولت و الیتهای فاسد خواهند بود.
خبر غیرمنتظرهای نبود. ترامپ از زمان مبارزات انتخاباتیاش همواره نسبت به توافق هستهای ایران ابراز نفرت و انزجار شدیدی کرده است و در ماه مارس، هنگامی که جان بولتون را که خواستار تغییر رژیم ایران است به عنوان مشاور امنیت ملی خود تعیین کرد، مشخص شد که در چه مسیری حرکت میکند.
ایران بر سر توافق هستهای دو شاخه شده است. الیتها یا با خویشتنداری پولادین یا با خشمی آتشین واکنش نشان دادند. اسحاق جهانگیری، معاون رئیسجمهور، گفت که انتصاب آقای بولتون «هیچ چیزی را در ایران تغییر نخواهد داد». آیتالله خامنهای اقدام ترامپ را «سخیف و سبک» نامید و اعضای پارلمان پرچم آمریکا را سوزاندند.
اما این اخبار موجب شد بسیاری از ایرانیان، عامه مردم، احساس ناامیدی و ناراحتی کنند. دور سفره شام، در صفهای نانوایی و تاکسی، مردم سراسر ایران در مورد خاطرات تلخ زندگیشان تحت تحریمهای مجازاتی بحث میکنند. ایرانیان اکنون چشمانداز نگرانکننده تورمی خردکننده، کاهش بودجه، تاخیر در پرداخت حقوقها و کمبود کالاهای اساسی را در پیش دارند، به خصوص داروهای وارداتی که زندگیهای بسیاری به آنها وابسته هستند.
ما دوستانی داریم که بچههای جوان و شغلهای نسبتا امنی دارند اما یک عمر زندگی و شغلشان را رها کرده و میخواهند کشور را ترک کنند. ما افرادی را میشناسیم که هر کاری میکنند تا داراییهایشان را به خارج از کشور انتقال دهند، زیرا معتقدند که پولشان در هر جایی غیر از ایران امنتر خواهد بود. پدر و مادرهای بسیاری را میشناسیم که تقلا میکنند خانوادههایشان را به خارج از کشور بفرستند.
این موضوع شامل افرادی هم میشود که در بالاترین سطوح دولت قرار دارند. در صورتی که روابط ایران و ایالات متحده بدتر شود و بولتون و متحدانش برنامههایشان برای جنگ را پیش ببرند، قدرتمندترین افراد ایران کسانی هستند که راحتتر میتوانند کشور را ترک کنند. طبق گزارش های خبری، حدود ۱۰۰ مقام بلندپایه دولتی کارت سبز (گرین کارت) آمریکایی دارند و بسیاری دیگر از آنها تابعیت کانادا یا بریتانیا را دارند. این افراد به راحتی میتوانند به بانک های کانادا و آمریکا پول منتقل کنند و وقتی بیمار میشوند به بهترین بیمارستان های غرب بروند. آنها اغلب به خارج از کشور سفر میکنند تا به فرزندان خود سر بزنند، که هزاران نفر از آنها در کشورهای غربی زندگی و تحصیل میکنند.
در همین حال، جنگطلبان دولت ترامپ حامیان موثری برای محافظهکارترین عناصر همان دولتی هستند که میخواهند سرنگون شود. جناح قدرتمندی در دولت ایران نیز با استناد به جنگطلبی آمریکا، سرکوبهای داخلی را توجیه میكند.
مردم عادی در این میان، بین دولت ترامپ و اقتدارگراهای داخلی گیر افتادهاند. شگفتانگیز است که جامعه ایران حتی تحت فشارهای سخت، همچنان پویا باقی مانده است. در واقع، تمام کشور این روزها درگیر مبارزات صلحآمیز است. یک نمونه از این مخالفتها اعتراض زنان به حجاب اجباری است. رادیو زمانه، که یک ایستگاه رادیویی فارسیزبان در آمستردام است، فقط در روز ۲۸ مارس، پنج نشست، تجمع و اعتصاب در سراسر کشور را در زمینه مسائل مختلف، از اخراج گسترده تا توزیع آب از طریق خط لوله ساختهشده در یکی از شهرها، گزارش داد.
فاز اخیر اکتیویسم به طور چشمگیری خلاقانه است: کشاورزان استان اصفهان در اعتراض به دولت در طول نماز جمعه پشت به امام جمعه نشستند و صاحبان کسبوکار کوچک در شهر مریوان، سفرهای خالی و طولانی را در خیابان برای نشان دادن فقر پهن کردند. بی بی سی فارسی هم تخمین زده است که روزانه حدود ۱۷ اعتراض و اعتصاب توسط اتحادیههای کارگری و فعالان در سراسر کشور برگزار میشود.
تصمیم ترامپ برای خروج از توافق هستهای بیشتر از آنکه به دولت آسیب برساند، این گونه جنبشهای مردمی را تحت تأثیر قرار میدهد و اکتیویسم سیاسی و بیان صلحآمیز و خلاقانه اراده مردم برای تغییر آسیب خواهد دید.
تحریمهای جدید و انزوای تازه برای طبقه کارگر و افراد کمدرآمد به معنای فرصتهای شغلی محدودتر، امنیت کمتر و فقر بیشتر خواهد بود. در نتیجه، فقرا مجبور خواهند شد اولویتهایشان را تغییر دهند: زمان و انرژی که میتوانند به اعتراضات صلحآمیز اختصاص دهند، صرف تهیه نان خواهد شد. یا ماجرا میتواند به شکل دیگری رخ دهد: فقر شدید میتواند چنان سطوح بالایی از ناامیدی ایجاد کند که مردم به خشونت روی آورند و در نهایت قدرت دولت سرکوبگر را تقویت کنند.
تحریمهای جدید، بویژه بحث در مورد جنگ، برای طبقه متوسط و مردم شهرهای بزرگ به منزله تهدید وجودی است برای رفاه ناچیزی که برای فراهم آوردنش بسیار سخت کار کردهاند. تصمیم دولت ترامپ برای خروج از توافق هستهای ممکن است طبقه متوسط را محافظهکارتر کند و از آنجا که از فروپاشی اقتصادی و هرج و مرج میترسند به دولت نزدیکتر خواهند شد. آنها از مطالبات برابری و عدالت دست خواهند کشید تا آسایش نسبیای را که به سختی به دست آوردهاند حفظ کنند.
اعمال تحریم برای خود دولت، به خصوص جناح دارای قدرت سرکوبگر متعهد به حاکمیت، آسیب چندانی در پی نخواهد داشت. همانطور که سالهای اوباما ثابت کرد، تحریمها هرگز دولت ایران را مجبور به کاهش بودجههای امنیتی و نظامی نکرد. در عوض، اقتصاد کاملا بسته و بازار سیاه همراه آن به گروهی از افراد قدرتمند اجازه داد تا اقتصاد را به انحصار خود در آورند، و باعث ایجاد یک طبقه مافیایی شد که ثروت را به سطوح بالاتر تزریق کرد یا آن را به خارج از کشور انتقال داد و تمام سرمایههای سیاسی و نظامی خود را برای محافظت از آن به خدمت گرفت.
آنها کسانی هستند که تحت تحریمها رشد میکنند و احتمالا تصمیم ترامپ را جشن میگیرند.
منبع: نیویورکتایمز
نویسندگان: امیر احمدی آریان و رحمان بوذری
منبع: پلهایی برای زنان