مدیر روزهای بحران

۲۸ تير ۱۳۹۷

محمد کیانوش‌راد
مهم‌ترین و اولیه‌ترین ویژگی‌ای که یک سیاستمدار ملی را از یک سیاستمدار پوپولیست جدا می‌کند، مساله صراحت در بیان تصمیمات درستی است که در مقاطع حساس باید اتخاذ شود. چه سیاستمداران ملی و چه سیاستمداران پوپولیست قبل از هر چیز به کسب اعتماد عمومی می‌اندیشند اما معمولا سیاستمداران پوپولیست به دلیل دلبستگی به حمایت مردم، به جای اتخاذ تصمیمات مبتنی بر برنامه و منافع ملی به تصمیمات غیر کارشناسی رومی‌آورند. اما سیاستمداران ملی با وجود تمایل به جلب اعتماد مردم حاضر نیستند تا برای بقای خود، منافع دراز مدت جامعه و کشور را فدا کنند. این تفاوت اصلی و مهمی است که میان مدیران ملی مبتنی بر انگاره توسعه‌ای و مدیران پوپولیست وجود دارد.
آقای احمدی‌نژاد یکی از مدیران پوپولیست بود که با اتخاذ تصمیمات به ظاهر مورد علاقه مردم عملا باعث افزایش نقدینگی و عدم انضباط مالی و شفافیت شد. حتی اصولگرایانی که از ابتدا طرفدارش بودند به دلیل غیر کارشناسی بودن تصمیمات علیه او ایستادند. اولین اصولگرایی که نسبت به این مساله هشدار داد آقای احمد توکلی بود که گفت چنین تصمیماتی به تخریب اقتصاد کشور و شیوع بیماری هلندی در ایران منجر خواهد شد. در دولت اصلاحات آقای خاتمی به کمک یک تیم اقتصادی مجرب برنامه بازسازی اقتصاد کشور را راهبری کرد. متاسفانه در ابتدای دولت آقای روحانی شاهد بودیم که با طرح‌های غیر کارشناسی همچون سبد کالا یا تداوم پرداختن یارانه‌ها، تصمیمات مبتنی بر واقعیت‌های کشور اتخاذ نشد. در حالی که سیاستمدار ملی باید بتواند در مقاطع حساس تصمیماتی بگیرد که ممکن است در کوتاه‌مدت به مخالفت مردم منجر شود اما در بلندمدت به نفع کشور است. امروز در حوزه سیاست خارجی و اقتصادی نیازمند چنین سیاستمدارانی هستیم که به صراحت مطابق چنین مواضعی گام بردارند.
نمونه اعلای چنین مدیریتی در سطوح عالی تصمیم امام خمینی در مورد پذیرش قطعنامه ۵٩٨ و پایان دادن به جنگ میان عراق و ایران است. امروز نیازمند تصمیمات مهم و جراحی بی‌محابای اقتصادی و سیاست خارجی بر اساس منافع ملی ایران هستیم. سیاستمدار ملی خود را فدای منافع ملی خواهد کرد و سیاستمدار پوپولیست منافع مردم را فدای محبوبیت موقت خود می‌کند. متاسفانه این روزها مدیران از بیان حقیقت و اتخاذ تصمیمات بسیار مهم عاجز هستند. حتی در سطوح میانی و پایینی با برخوردهای نسنجیده‌ای که با این مدیران صورت گرفته عملا قدرت تصمیم‌گیری و ریسک‌پذیری مدیران اجرایی کاهش یافته است. در دوران ملی شدن نفت شاهد بودیم که مردم چه اعتمادی به مصدق داشتند با همراهی با دولت و سپس خرید قرضه‌های دولت در تنظیم درآمد‌ها و بودجه، دولت را یاری کردند. مردم ایران به درجه‌ای از رشد و آگاهی رسیده‌اند که اگر حس کنند تصمیم درستی در جهت منافع ملی اتخاذ شده، با دولت و نظام همراهی خواهند کرد.