واکنش مردم به صداقت مسوولان

۲۵ شهریور ۱۳۹۷

حسین راغفر
بازار خبرهای منفی درباره قیمت کالاها به یکی از موضوعات روزانه جامعه ‌ایرانی تبدیل شده است. اما چه کسانی زمینه‌ساز شکل‌گیری این وضع شده‌اند و باید آنها را سرزنش کرد؟ درست است که مردم نباید در دامن زدن به خبرهای بد همراهی داشته باشند اما زمانی این واقعیت را در نظر بگیریم که آنها صبح بیدار شده و به یک‌باره مشاهده می‌کنند ارزش دارایی‌های آنها ۲۰ درصد کاهش پیدا کرده است، آیا طبیعی نیست که هر شایعه‌ای را باور کنند؟ به نظر می‌رسد شکل‌گیری این باورهای بدبینانه و رواج اخبار ناامیدکننده و منفی، به این امر بستگی دارد که چقدر زمینه‌های واقعی آن در جامعه وجود دارد.
یکی از مواردی که تیر خلاص به ذهن بسیاری از مردم جامعه وارد کرد به مناظره‌های انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته و شیوه‌ای که رقبای انتخاباتی با هم برخورد و یکدیگر را خطاب کردند، برمی‌گردد. در این مناظره‌ها، رقبا یکدیگر را به اختلاس و فساد اقوام نزدیک متهم کردند، اما شاهد بودیم که درباره این گفته‌ها هیچ گونه حساب‌کشی و برخورد رخ نداد. یکی از داوطلبان ریاست‌جمهوری قائم‌مقام دستگاه قضایی بود و به رقیب خود اتهاماتی را وارد کرد، اما در نهایت هیچ کاری انجام نشد و تنها در مقابل رقیب اتهامات دیگری را به او وارد کرد. چنین برخوردهایی به لحاظ روانی اثر بسیار منفی بر جامعه داشت؛ تا آن زمان اگر شایعاتی در شبکه‌های اجتماعی وجود داشت، گروه‌هایی از جامعه آنها را باور نمی‌کرد، اما پس از این مناظره‌ها بسیاری این موضوع را عنوان می‌کنند که لابد خبرهایی هست و این شایعه‌ها نمی‌تواند به کلی نادرست باشد.
چنین وضعی باعث شد تا هر دروغی در شبکه‌های اجتماعی به سرعت پخش شود و افراد به صرف اینکه ممکن است رگه‌ای از حقیقت در آن باشد، نسبت به پخش آن اقدام کنند. با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان چنین تحلیل کرد مردم در انتشار خبرهای منفی یا دروغ به تنهایی متهم نیستند، زیرا بخشی از این کنش محصول رفتار مسوولان است و برای رفع و از بین بردن این رویه نیز ابتدا باید مسوولان رفتار خود را تغییر دهند.
کاهش روزانه دارایی‌های مردم نه‌تنها اعتمادساز نیست بلکه به اعتمادزدایی منجر می‌شود. رسانه‌های اجتماعی در این شرایط شایعه‌ها و خبرهای کذب را به سرعت منتشر می‌کنند اما برای از بین بردن علت انتشار این خبرها علی‌الاصول باید زمینه‌های از بین بردن بی‌اعتمادی ابتدا فراهم شود. نمی‌شود دولت خودش قیمت‌ها را بالا ببرد و بعد وانمود کند عوامل غیبی و گروه‌هایی برای تخریب دولت این کار را می‌کنند. به عنوان مثال قیمت بلیت هواپیما به یک‌باره به‌شدت افزایش یافت و دو هفته هزینه‌های گزافی را به مسافران داخلی و خارجی تحمیل کرد، بعد از گذشت این مدت، معاون هواپیمایی کشوری اعلام کرد ۵۲ درصد ناوگان هوایی زمینگیر شده و مردم تقاضایی برای آن ندارند. در این راستا قیمت بلیت پروازهای داخلی کاهش یافت بدون اینکه تغییری در قیمت بلیت پروازهای خارجی اتفاق بیفتد. آیا این انحصاری که در اختیار داخل است و هواپیمایی ورشکسته ما، هزینه گزاف و ناکارآمدی خود را به دوش مسافران می‌اندازد اعتمادزدا است؟ در این شرایط طبیعی است مردم باور نمی‌کنند که مسوولان درست می‌گویند. همچنین وقتی با تزریق ۳ درصد از کل ارز وارد شده به اقتصاد کشور قیمت دلار چنین جهشی پیدا می‌کند و قیمت تمام کالاها اعم از یخچال و تلویزیون و… که بالطبع بر زندگی همه مردم اثرگذار است را بالا می‌برد، چطور می‌توان گفته‌های مسوولان را باور کرد؟ مردم احساس می‌کنند مورد تعرض و هجوم هستند در نتیجه نسبت به کسانی که باید حافظ مال و جان و ثروت آنها باشند بی‌اعتماد شده و در مقابل به هر شایعه‌ای پاسخ می‌دهند.
برای رفع این چالش تنها راه این است که زمینه‌های عملی اعتمادزدایی را از بین ببریم. زمانی که نقد به رفتار مردم وارد می‌کنیم باید در نظر بگیریم که این همان مردمی هستند که در طول جنگ و دهه اول انقلاب فداکارانه رفتار کرده‌اند. آنها کسانی هستند که فرزندان خود را به جبهه فرستاده و نسبت به هدیه کردن اموال خود کاملا بی‌اعتنا بوده‌اند. اینکه چرا مردم تغییر رفتار می‌دهند و برای خرید سکه و ارز و اینها هجوم می‌آورند به واکنش آنها به میزان صداقت مسوولان برمی‌گردد. ما نمی‌توانیم تنها با توصیه‌های صرفا اخلاقی بگوییم به مردم بگوییم چه را باور کنند و چه را باور نکنند. آنها اگر احساس کنند مسوولان حافظ اموال آنها هستند به این امر جواب مثبت می‌دهند و در این زمینه نیازمند اقدامی فراتر از شعار و حرف هستیم.
منبع: اعتماد