نخستین مشکل کودتاگران پس از کودتا؛ محاکمه مصدق

۳۱ شهریور ۱۳۹۷


تصمیم درباره سرنوشت مصدق یکی از مسائل بغرنجی بود که در برابر رژیم کودتا و حامیان آمریکایی و انگلیسی آن قرار داشت. برنامه سرکوب نهضت ملی ایران، با بازگرداندن شاه به سلطنت و استقرار زاهدی در مسند نخست وزیری و نیز بازداشت و زندانی کردن هزاران تن از مبارزان نهضت، پایان نمی یافت. جنبش ملی ایران فراتر از یک حرکت انقلابی، به صورت یک تحول فرهنگی درآمده بود. میزان دلبستگی به ارزشهای اخلاقی و موازین مدنی و عشق و علاقه به آزادی و دموکراسی را در فرهنگ سیاسی ایران متعالی ساخته بود و جنبش های دیگری را در میان ملل استعمار زده شرق و غرب موجب شده بود. در چنین شرایطی پس از سرکوب نهضت ملی ، مساله ریشه کن ساختن آن و یا لااقل مخدوش کردن آن در میان بود و این مهم شاید از راه به محاکمه کشیدن و محکومیت مصدق و یارانش امکان داشت.
لوی هندرسون سفیر آمریکا، در به محاکمه کشیدن مصدق تاکید داشت. وی به شاه توصیه کرد:«…دولت باید به سرعت و قاطعیت مصدق را محاکمه کند، زیرا تردید و تاخیر در این کار، مصدق پیر را به صورت یک اسطوره درخواهد آورد…»
برای ریشه کن کردن جنبش استعماری مردم ایران و نیز محو آثار و نتایج آن از جنبه های تاریخی، سیاسی و حقوقی، باید رهبران آن به سختی مجازات می شدند. عباس شاهنده، مدیر معلوم الحال روزنامه فرمان نوشت:«…تنها با اعدام مصدق و یاران خائن تر از خودش می توان آتش خشم عمومی را خاموش کرد…» عبدالقدیر آزاد در روزنامه آزاد گفت:«مصدق باید اعدام و اموالش به نفع شهدای! ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مصادره شود…» با همه کوششی که در تهیه «سناریو» دادگاه و محاکمه مصدق و یاران او به عمل آمد، نه تنها نتیجه مورد نظر دستگاه تامین نشد، آثار معکوس به بار آورد: انتشار کیفرخواست علیه مصدق نیز با واکنش شدید مردم ایران روبرو گردید. در ۱۶ مهر ۱۳۳۲ به دستور نهضت مقاومت ملی، مردم تهران و بیشتر شهرستانها در اعتراض به این محاکمه فرمایشی دست از کار کشیدند و با سردادن شعار«مصدق پیروز است» علیه دولت کودتا به تظاهرات پرداختند. هندرسون، سفیر توطئه گر آمریکا ضمن ابراز عدم رضایت از علنی بودن دادگاه و نتایج آن گفت:« طرح محاکمه مصدق نتیجه مطلوب را به بار نیاورد. مصدق در دفاع از خود، با پیام هایش توده ها را تحریک کرد…خوشبختانه برای شاه و زاهدی «جادوگر» خاموش شد و دادگاه او را به سه سال زندان مجرد محکوم کرد.»
مصدق؛ سالهای مبارزه و مقاومت- سرهنگ غلامرضا نجاتی- ص ۱۸۳-۱۸۵
از: فیس بوک فرشاد میلانی