گام دوم انقلاب و چگونه ماندن‎

۲۷ بهمن ۱۳۹۷

علیرضا کفایی
بیانیه رهبری که در برخی محافل «گام دوم انقلاب» نامیده شده انتشار یافت و حاوی نکاتی از نگاهی به گذشته و راه طی شده و نیز ترسیمی از آینده بود و مخاطب اصلی آن جوانان بودند که رهبری خطاب به آنها گوشزد کرد «….آنچه را ما دیده ایم و آزموده ایم، نسل شما هنوز تیازموده و ندیده است، ما دیده ایم و شما خواهید دید؛ دهه‌های آینده دهه‌های شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنا فداه) است، نزدیک کنید. برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربه‌ها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. دشمنان انقلاب با انگیزه‌ای قوی، تحریف و دروغ‌پردازی درباره‌ی گذشته و حتّی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همه‌ی ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهزنان فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیاده‌نظامش نمیتوان شنید.»
تاکیدهایی که در این بیانیه شده است در خور واکاوی و جستجویی در چهل سال گذشته و رفتار متولیان امر است، در مقاطعی کشور دچار بحران و جنگ و ناامنی و خساراتی شد، گذر کردن از آن مراحل دشوار؛ حاصل مدیریتهای دلسوزانه و همت بلند مردم در همراهی با آنها بود و هرجا با مشکلی روبرو بوده ایم تندرویها و یا سهل انگاری و فرصت طلبی برخی موجب آن بوده، به یاد آوریم سالهایی که جنگ تحمیل شد و در تحریمهای شدید و بلوک غرب و شرق در اتحادی همه جانبه به دشمن کمک میرساندند، دولتی بر سر کار بود که به تنهایی در میان جهانی که کمر به شکست نظام بسته بودند و گاهی نیز مورد هجمه داخلی قرار داشت اما بخوبی از عهده کار برآمد و توطئه ها را خنثی و بدون خدشه به آزادی سیاسی افراد و گروهها و با به رسمیت شناختن همه گرایشها و بینشهای سیاسی و اجتماعی و پایبندی به قانون اساسی و از نظر اقتصادی با مدیریت اصولی و علمی توانست کشور را از بحران برهاند.
پس از آن دولت سازندگی بر سر کار آمد و به بازسازی ویرانی ها و زمینه سازی برای زیرساختهای اساسی نمود و در زمان خود و با توجه به گذشت از مرحله جنگ دولت نسبتاً موفقی بود، هرچند بهتر می توانست عمل کند ولی بعضی از آزادی های سیاسی محدود شد و اقتصاد در شکل نامتعارفی قرار گرفت، امنیتی ها و نظامی ها نفوذ بیشتری در میان جامعه و مردم یافتند و کشور به آسیبهای دیگری مبتلا شد.
دولت اصلاحات توانست با بدهی های کلان بجا مانده از آن دولت و با رویکرد اصلاحی و تامین آزادی های سیاسی و اقتصادی و با توسعه سیاسی همه جانبه و پایدار و التزام به دموکراسی و مردمسالاری و ایده جامعه مدنی و مطرح کردن ایران و اسلام در میان سایر ملل و طرح گفتگوی تمدنها و بها دادن به مخالف و …… موفق شود امنیت و آسودگی و رفاه نسبی را برای مردم به ارمغان آورد و هرچند با دشمنی های داخلی و خارجی روبرو بود اما بواسطه عملکرد انسانی و اخلاقی و مدیریت سیاسی و اجتماعی مورد اقبال عمومی بود و شکلی از حکومتداری بر مبنای اصلاحطلبی را عرضه نمود که تا امروز و تا همیشه رجوع و تأسی به آن بعنوان راهی که باید دنبال شود در اندیشه سیاسیون خواهد بود. راهی که کهنه نمی شود و تنها راهی است که باید دنبال شود البته با اصلاح در روشها و نو به نو شدن آن به مقتضای عصر.
همچنین به یاد آوریم که در دوران شکوفایی اقتصادی و درآمدهای کلان حاصل از فروش نفت، دولتی زمام امور را بدست گرفت که از همان ابتدا انحراف را آغاز نمود و دروغ و تزویر بر پیشانی آن نقش بست، ذخائر و ثروت عمومی را به تاراج داد و اختلاس نماد آن شد، خطر برای مردم و کشور ایجاد کرد و بحرانهایی را پدید آورد که هنوز هم گریبانگیر مردم است و متاسفانه این دولت مورد حمایت همه جانبه قرار گرفت و تبلیغ بر نظرهای نزدیک بهم بود و حاکمیت یکدست شد اما مشکلات رو به فزونی رفت و دین خدا را به تمسخر گرفتند و عدالت و مهرورزش نامیدند و چه خوابهایی که از رئیس آن دولت نقل محافل نبود و چه زیانهایی که به مردم و دین و انقلاب نزد. تندروی و افراط و هوچی گری و پوپول بازی و فریب و رشد دادن بی مقداران و انزوای بزرگان را نمی توان انکار کرد و دیدیم و می بینیم چه بر سر مردم آمد.
دولت فعلی با حمایت اصلاحطلبان و انزجار جامعه از راست گرایان انحصار طلب رای گرفت و حیلی زود به گفتاردرمانی روی آورد، کارهای بزرگی چون برجام نتیجه فعالیت این دولت و حمایت بی دریغ اصلاحطلبان در روشنگری و امید دادن به مردم بود که با آمدن ترامپ و کارشکنی های داخلی کم اثر شده است، دولت نتوانست به خواستهای مردم و وعده های خود پاسخ در خور دهد و اعتراض و مخالفتها با این دولت فزونی گرفت و کارگزارنش مدیریت توانمندی ندارند، گرچه توطئه های آمریکا و بازگشت تحریمها و وجود ترامپ و آمریکای امروز موثر است اما دولت پنهان و آنها که ظرفیت پذیرش شکست انتخاباتی را نداشتند و رای مردم را که از اول هم قبول نداشتند، انگلیسی و حرام خواند و حرکات تندروانه و جنجال آفرینی و آتش به اختیاری آنها نیز در ناکامی دولت موثر بوده و متاسفانه این همراهی تندروها با دشمنان خارجی بدون توجه به منافع ملی و پایداری نظام در وهله اول به نظام و مردم ضربه می زند که اگر ادامه یابد و اراده ای برای کنترل آنها نباشد آینده را با خطر جدی روبرو خواهند کرد.
رهبری در بیانیه خود می گوید:« انقلاب اسلامی همچون پدیده‌ای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آماده‌ی تصحیح خطاهای خویش است» و نیز « درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم میشود.» می بایست خطاهای گذشته که همانا در راس آنها دوری از انحراف آن دولت احمدی نژادی است که بخشهایی از حاکمیت با تمام توان پشت سر او ایستادند و عدالت محورش نامیدند تصحیح کرد و از دولتهای دفاع مقدس و اصلاحات که مردم در هر انتخاباتی به آنها واکنش مثبت نشان داده اند و پاکدستان هستند درود فرستاد.
مسلماً «جمهوری اسلامی….. برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند»، نسلی که آغازگر بودند یا به شهادت رسیدند و یا مهجورند و یا از گردونه مدیریتها بیرونند، حصر امروز و زندانی کردن حتی مخالفین نظام شایسته نظام جمهوری اسلامی نیست، کسانی که هرگاه زمزمه رفع حصر و یا اقدامی برای آزادی محصورین و دیگر زندانیان می شود سراسیمه به میدان می آیند و خط و نشان می کشند و اخلال و جنجال بپا می کنند و با براندازان و منافقین و سلطنت طلبان همنوا می شوند و فضایی را پدید می آورند تا آزادی رخ ندهد به کدام نظام دلبسته اند و چگونه ماندن جمهوری اسلامی را چگونه توجیه می کنند.
جمهوری اسلامی باید نشانه های جمهوریت و اسلامیت را از خود نشان دهد، حصر و زندان و احضار و بازداشت آن هم دلسوزان نظام و مدیران موفق و مورد اعتماد و اقبال مردم؛ چهره واقعی جمهوری اسلامی نیست، شایسته نیست در جهل سالگی انقلاب زندانی سیاسی و محصور وجود داشته باشد.
ترویج گفتگو و مناظره و بیان دیدگاهها با آزادی و آزادی پس از بیان بسیار مهم است، مگر از گفتگوی آقایان تاجزاده و زاکانی کسی آسیب دید و یا به نظام خدشه ای وارد شد، بلکه آبرویی برای نظام و جناحهای سیاسی است و باید از آن استقبال کرد. چرا برخی در درون یک جریان سیاسی مانند بچه های خردسال در مقابل جناح رقیب و یا مخالف، خود را بی منطق نشان نمی دهد و بسرعت خود را در دامان قدرت می اندازد و به شکایت کردن و استفاده از اهرمهاییی مانند بازداشت کردن و احضاریه فرستادن سود می برد، اگر پاسخی دارند با کلام و گفتمان بگویند و اگر حقیقتی را می بینند بپذیرند، شیوه های قرون وسطایی تهدید و ایجاد محدودیتها و زندانی کردن زیبنده یک جناح سیاسی و نیز حاکمیت نیست، اقناع در گفتمان و حق پذیری مهم است.
آنچه لازم است در گام دوم انقلاب به آن توجه شود پرهیز از خطاهای گذشته و اصلاح امور و برداشتن حصارها و محدودیتها و اتحاد و آشتی ملی و گفتگو و امنیت در بیان و آزادی در ابراز عقیده است تا جوانان با آرامش و دلبستگی بیشتر در آن گام بردارند.