دیروز دوست، امروز اخلالگر

۵ دى ۱۳۹۲

در اثر رقابت و کشمکش با ایران تناقضات داخلی سیستم حاکم سعودی ها بیشتر بیرون میزند، بنظر رهبران ریاض دمکراسی فقط زمانی مطلوب است که آن‌ها به غرب مسافرت میکنند و مقنعه، چادر را کنار می‌گذارند و خرید میکنند، دمکراسی به عنوان یک پدیده غربی جذاب است اما در جوامع عربی نه متشکریم، در آنجا دمکراسی موجب شورشگری اقلیت شیعه، لیبرال ها و چپ ها می شود.
جهان اما سریعتر از آنچه که عربستان سعودی میخواهد درحال تغییر است، ملت‌های عرب در حال قیامند، سوریه پاره پاره می‌شود، ایران در حال گشایش است و امریکائی ها... نوشته  ذیل در تاریخ 8 دسامبر دربخش اینترنتی هفته نامه آلمانی ““دی سایت““ درج شده بود .
همه شواهد بر این امر دلالت دارند که پس از توافقات بین‌المللی بر سر برنامه اتمی با ایران ، دنیا برای عربستان فرو ریخته است . ریاض دیگر تنها متحد آمریکا در خلیج نیست ، ایران دیگر ایزولنیست و امریکائی ها و ایرانی‌ها برای هم دست تکان می‌دهند ، عربستان سعودی تا زمانی با غربیها دوست بود که ایران از آن‌ها فاصله داشت بخصوص هشت سالی را که احمدی نزاد با سیاستی خصمانه بر آن حکومت میکرد ، اما حالا حسن روحانی رئیس جمهور است و مصمم است تا کشورش را ازاین حالت خارج سازد او در عرصه بین‌المللی در ارتباط با برنامه اتمی به توافق دست یافته است و ازاین پس ممکن است جهان بین مراکش تا پاکستان دستخوش تغییرات ودگرگونی شود.
نزدیکی ایران به غرب بدان منجر خواهد شد که عربستان از نگاه دیگری دیده شود ، سعودی ها در تمام این مدت از فضائی بهره جستند که تحت آن ایران بعنوان دشمن غرب همه توچه را به خود معطوف کرده بود ، با آنکه هنوز اوضاع در این رابطه خیلی تغییر نکرده اما تناقضات سیاست سعودی ها بیرون زده است چیزی که مدتهاست نادیده گرفته میشد. رقابت عربستان سعودی با ایران بر سر قدرت برتر بودن در خاورمیانه ، تمام سیاست خارجی آنرا فرا گرفته است ، سعودی ها در تلاشند تا جنبش های عربی را سمت دهند ، آنها با صدور نوع افراطی اسلام و در همان حال حمایت از مسلمانان سنی جنگی سرد را علیه ایران شیعی سازمان داده‌اند. ریاض از روابط واشنگتن و تهران به خشم آمده است . ایران در حال خروج از وضعیت اسفبارش است و عربستان در حال تبدیل شدن از یک دوست به یک اخلالگر ، امروز دیگر مشکل بزرگ در تهران نیست بلکه در ریاض است و این اصلآ قابل تصور نبود.
پیمان اتحاد بین امریکائیها و سعودیها در سال 1945 توسط فرانکلین روزولت و ملک عبدالعزیز آل سعود بسته شد و این همواره یک دستاورد بزرگ در دنیای سیاست قلمداد می شد ، اما حالا این پیمان در حال در حال سست شدن است با آغاز قیام در جوامع عرب دوکشور دارای مواضع متفاوتی بخصوص در مصر و سوریه بوده اند . در مصر بنیادگرایان سعودی جانب حسنی مبارک این دیکتاتور سکولار را گرفته بودند و امریکائی ها را نفرین میکردند که چرا گذاشتند تا او سرنگون شود و امروز نیز واشنگتن را تحت فشار میدهند تا از کودتای ژنرال عبدالفتاح السیاسی حمایت کند و این در حالیست که ریاض در سوریه از شورشیان سنی در مقابله با حاکم سکولار آن ، اسد دفاع میکند.
همه چیز در خدمت یک هدف ، ایران این دشمن بزرگ باید متوقف شود
ازآنجائیکه سرعت تحولات خارج حد تحمل حکومت های منطقه است عربستان سعودی در صدد است تا آنرا متوقف کند ، با صرف پول زیاد سعودی ها در صدد خفه کردن جنبش دراطرافشان هستند ازهمین رو یک جا از اسلامگرایان افراطی و جائی دیگر از ژنرال های سکولار . سلفی های تغذیه شده توسط ریاض درتلاشند تا نگذارند مدرنیته ارزشهای اسلامی مورد نظر سعودی ها را از جهان اسلام بزداید . در قاهره ژنرال السیاسی همان امنیتی را تضمین میکند که در زمان مبارک همواره مورد ستایش ریاض بود ، اما در سوریه آن‌ها در صدد متوقف کردن بشار الاسد ، القاعده و اخوان المسلمین سرکش اند ، و این‌ها همه در خدمت یک هدف بزرگ و آن ممانعت از پیشی گرفتن ایران ، این رقیب بزرگ در خلیج است .
از سوریه یک جدال تاریخی در خاور نزدیک آغاز شده است دیگر موضوع ، جدال سکولارها با مذهبیون یا غرب علیه شرق نیست بلکه این نبردیست بر سر کدام نوع اسلام ، جنگ مسلمانان با مسلمانان ، جنگ عربستان سعودی مسلمان با ایران اسلامی . دین اما در اینجا فقط بهانه است وسیله‌ای برای به کنترل در آوردن. در سوریه واحدهای جنگجوی مسلمان علیه بشارالاسد در حال جنگند اما در مصر بدترین دشمنان سعودی ها اخوان المسلمین اسلام گرا به رهبری رئیس جمهور سابق محمد مرسی هستند ، در حالیکه در قاهره هزاران تظاهرکننده زیر رگبار آتش نیروهای امنیتی جان می‌دادند این سعودی ها بودند که با خونسردی میلیارد ها را حواله میکردند.
چرا سعودی ها اخوان المسلمین را تکفیر میکنند ؟ برای آنکه آن‌ها یک جنبش ریشه‌دار اجتماعی اند که اسلام درباری نوع آل سعود را رد میکنند ، دربار ریاض یک نوع خاص اسلام ارتدوکس بنام وهابیگری را ترویج میکند.
وهابیگری برداشتی سنتی و کهنه از اسلام سنی است که بر اساس تعالیم خشک محمد بن عبدل وهاب در قرن 18 بوجود آمد و دین رسمی سعودی ها گردید ، مبلغین آن به شکل همه جانبه در حال صدور وهابیگری به تمام جهان اسلامند ، بنیادهای خصوصی سعودی فعالیت خود را روی کشورهائی چون بنگلادش ، بوسنین یا چچن متمرکز کرده اند که در نتیجه جنگ ، شورش های اجتماعی و فقر خرد شده‌اند سرمایه داران سعودی در افغانستان و پاکستان روی ساختن مساجد و مدارس مذهبی سرمایه‌گذاری میلیونی میکنند با این شرط که تو هیچ مذهب دیگری جز وهابیگری نباید داشته باشی.
کشوری که شهرهای مقدس اسلامی را در خود جا داده است برای بسیاری از همسایگان بخصوص سنی‌های مصری ، فلسطینی ،اردنی ، سوری و عراقی محلی برای کسب و کار و پول در آوردن است و اغلب این کارگران مهاجر با توشه باری از این اندیشه‌های خشک باز میگردند.
دین وسیله‌ای برای اعمال قدرت در خاور نزدیک است
در حالیکه در تمام عربستان اجازه برپائی حتی بک کلیسا را نمی دهند بنیادهای خصوصی سعودی مشغول ترویج اسلام وهابی در سراسر جهان هستند و این در حالیست که متفکرین مدرن اسلامگرا و حتی تمایلات سنتی و عرفی اسلامی نیز تحت فشار قرارمیگیرند .
برخی از کسانیکه که به کشورشان باز میگردند به جهادیست ها می پیوندند و یه جنگ مقدس کشیده می‌شوند ، بسیاری از سوئ قصد کنندگان 11 سپتامبر از عربستان آمده بودند. اما از سال 2003 القاعده عملیاتش را علیه دربارسعودی نیز آغاز کرده است . القاعده امروز دشمن شماره یک دربار آل سعود می باشد و این در حالیست که خود محصول سیاست مذهبی آنها میباشد.
غلیرغم اینکه آن‌ها در کشور خود هدف عملیات القاعده قرار دارند اما حکام سعودی در سوریه از رادیکالهای سنی حمایت میکنند همان کسانیکه علیه اسد دیکتاتور علوی میجنگند و این در حالیست که در سایر نقاط آن‌ها از حکومت ها علیه انقلابیون دفاع میکنند ، اما اینجا برعکس شده چرا که دشمنی با اسد در ارتباط با ایران شیعی معنی پیدا میکند. زیر پوشش اختلاف مذهبی این دو قدرت منطقه یک جنگ خونین نیابتی را در سوریه به پیش میبرند.
در ابتدا این ایران بود که نیروهای خود را برای شکار شورشیان سوریه بدانجا فرستاد ، عربستان سعودی اما بعدتر نحت عنوان جلوگیری از برپائی یک ““ امپراطوری فارس ““ جدید به مسلح کردن سنی ها پرداخت.
ریاض امیدوار بود که امریکائیها در جنگ سوریه در کنار آن‌ها باشند اما وقتی اوباما تصمیم گرفت که بجای بمباران هوائی سوریه با روسیه روی تسلیحات شیمیائی به توافق برسد ، سعودی ها را بشدت ناامید کرد . از آن پس دیگر سعودی ها برخلاف غربی‌ها از شورشیان میانه رو حمایت نمی‌کنند بلکه هرچه بیشتر به سمت جهادیست های رادیکال تمایل پبدا کرده اند.
شاهزاده بندر رئیس سازمان امنیت و شاهزاده سلمان معاون وزارت دفاع در صدد ایجاد ““ارتش اسلام““ هستند ارتشی که قرار است از متحد کردن واحدهای جنگجوی اسلامی تشکیل شود و حاضر است از القاعده فاصله بگیرد، سعودی ها با کمک سازمان امنیت پاکستان در حال ساختن یک ارتش جدید سوریه هستند تا از این طریق قصد تضعیف ایران و اسد را عملی کنند که البته با شکلگیری این واحدهای ویژه جهادی این ارتش آزاد سوریه مورد حمایت غرب خواهد بود که در پایان صحنه را خواهد باخت .
آیا ریاض در جنگ علیه تهران موفق خواهد شد ؟ در تمام جهان عرب سعودی های کرخت می کوشند تا ایرانی های فعال را ترمز کنند ، این کار تا جائی گسترش یافته است که آن‌ها با سیاست صدور گسترده نفت در صدد قطع شریان ایران هستند و این در حالیست که ایران بدلیل تحریم های بین‌المللی بشدت به درآمد نفت نیازمند است. ریاض سالهاست که با جاری کردن نفت به بازار مانع از افزایش قیمت بشکه های نفت شده است چیزی که ایران حقیقتآ بدان نیازمند است ، جاری شدن نفت به بازار به اقتصاد جهانی کمک میکند اما به ایران لطمه میزند.
این جنگ اتحادی را که غیر ممکن به نظر میرسید عملی کرده است ، عربستان سعودی با همکاری اسرائیل در حال سازماندهی محافلی در غرب در مخالفت با توافق بین‌المللی ایران هستند ، دیپلمات های دو کشور در مکان های سری بر سر نحوه رفتار در قبال ایران با هم مذاکره میکنند در حالیکه علی القاعده میبایست بر سر سرنوشت فلسطینی با یکدیگر در کشمکش باشند ّ، اما بنظر میرسد ایران مهمتر است.
اگر این تلاش‌ها منجر به شکست شوند عربستان سعودی خود را مجبور خواهد دید تا راسآ وارد عمل شود ، اگر نزدیکی امریکائیها و ایران همچنان بیشتر شود یا اتحاد دوستان سوریه با سعودی ها، امریکائیها، اروپائی ها فرو بپاشد در آنصورت راه دیگری برای عربستان وجود خواهد داشت، سعودی ها قبلآ به پیشبرد برنامه نظامی اتمی پاکستان بسیار کمک‌ کرده بودند آن‌ها اکنون نیز در صدد ساختن نیروگاهی برای شیرین کردن آب شور در آن کشور هستند در این میان میتواند خواست هائی برای ادای دین مطرح گردد ازجمله اینکه چگونه می‌توان بمب اتمی ساخت ، در چنین حالتی عربستان سعودی وهابی بزودی دولتی با اسلحه اتمی خواهد بود.
در اثر رقابت و کشمکش با ایران تناقضات داخلی سیستم حاکم سعودی ها بیشتر بیرون میزند، بنظر رهبران ریاض دمکراسی فقط زمانی مطلوب است که آن‌ها به غرب مسافرت میکنند و مقنعه، چادر را کنار می‌گذارند و خرید میکنند، دمکراسی به عنوان یک پدیده غربی جذاب است اما در جوامع عربی نه متشکریم، در آنجا دمکراسی موجب شورشگری اقلیت شیعه، لیبرال ها و چپ ها می شود.
جهان اما سریعتر از آنچه که عربستان سعودی میخواهد درحال تغییر است، ملت‌های عرب در حال قیامند، سوریه پاره پاره می‌شود، ایران در حال گشایش است و امریکائی ها دیگر جنگ نیابتی را پیش نمی برند.
ملک عبدالئه به رفرمیست بودن شهرت دارد اما خیلی چیزها آهسته پیش می‌روند بگونه ای که زنها فقط از سال 2015 حق انتخاب کردن خواهند داشت و البته تا آنوقت احتمالآ هنوز مجاز به راننگی نخواهند بود.
تناقض ناشی از ترویج اعتقادات متعصبانه وخشک توسط رهبران سعودی ازیکسو و زندگی لوکس و سرشار از تجمل آن‌ها از سوی دیگر ، منجر به مقاومت افراطیون بنیادگرا شده است. هرچه آن‌ها پرتجمل تر زندگی میکنند به همان نسبت از اسلام محافظه کارتری حمایت میکنند تا بهانه را از دستان رادیکالها خارج کنند و این همان ویژه گی است که موتور دیدگاه‌های افراطی در منطقه شده و سراسر آنرا فراگرفته است.