کمونیسم مانند اسلامگرایی شما را به خاک سیاه می اندازد

۱۱ اسفند ۱۳۹۲

دروغهایی وجود دارند که چنان به آرزوهای انسان پیوند می خورند که هیچگاه نمی توان آنها را کشت. مهم نیست چه تعداد انسان کشته شوند تا این دروغ ها برای باورمندانشان تبدیل به حقیقت شود.
اخیرا فعالیت چپگرایان در فضای اینترنت و شبکه های مجازی افزایش قابل ملاحظه ای پیدا کرده. امروز یکی از این دوستان در پاسخ پرسشی از من پرسید که آیا من اصلا می فهمم کمونیسم چیست؟ پیش از اینکه جوابش را بدهم؛ این پرسش را یکبار از خودم پرسیدم: آیا من اصلا کمونیسم را می فهمم؟ تا آنجا که به خاطر دارم؛ سالها پیش یک جلد از چهار جلد کتاب سرمایه را خواندم به علاوه تعدادی کتاب و کتابچه ی مارکسیستی و مقالاتی که مستقیما یا بطور غیر مستقیم به این موضوع مربوط بود و البته همه ی اینها را هم در یک زمان نخواندم. اما آیا صرفا خواندن–به فرض فهمیدن– چند کتاب و جزوه کوچک برای درک و قضاوت درباره ی انبوهی از آنچه مارکسیسم و انشعاباتش در حوزه های مختلف و ظرف این صد و اندی سال تولید کرده اند، کفایت می کند؟
برای اینکه پاسخ این دوست کمونیست را بدهم برایش مثالی می زنم که احتمالا هر دو دستکم بر کلیات آن توافق داریم: ۳۵ سال پیش که خمینی به ایران آمد گفت قرار است آب و برق و اتوبوس را مجانی کند؛ علاوه بر آن کرامت انسانی و معنویت مردم را هم اعتلا ببخشد، مهمتر از آن به ملت آزادی و عدالت اجتماعی بدهد و آنها را به مقام انسانیت برساند. گفت قرار است اسلام این کارهای بزرگ را به اذن خداوند متعال انجام دهد. ملت ایران هم دنباله رو خمینی و این وعده ها شدند. سی و پنج سال بعد از این قول و قرارها؛ نظام اسلامی تقریبا در حوزه ای نبوده که وارد شده و فاجعه ای نیافریده باشد. نه راهی برای معیشت ملت گذاشتند؛ نه چیزی از کرامت و اخلاقیات در جامعه مانده، و نه حرمتی برای انسانیتمان نگاه داشتند. اما آیا ملت ایران می توانست سی و پنج سال پیش اینها را بفهمد؟ آیا برای درک اسلام مورد نظر آقای خمینی حتما لازم بود پانصد جلد کتاب بحارالانوار ملا محمد باقر مجلسی و کلیه رسالات و کتب مذهبی ملایان شیعه را بخوانند و قضاوت کنند؛ یا راه دیگری هم برای این فهمیدن وجود داشت؟
همانطور که می دانیم شریعت اسلام کمابیش ۱۴۰۰ سال است که در مملکت ما حضور دارد و علاوه بر ایران در جوامع دیگری هم حیات داشته و دارد. در همه ی این جوامع اسلامی هم اسلامگرایان یک عمل واحد را تا امروز انجام داده؛ همان کاری که آقای خمینی هم وعده می داد انجام دهد و انجام داد. یعنی قوانین شرع و احکام اسلامی را در جامعه به اجرا گذاشتند. انیشتین در تعریف جهالت می گوید: «جهالت عبارت است از اینکه یک عمل واحد را بارها و بارها انجام دهید و انتظار نتیجه ی متفاوت داشته باشید.» ۱۴۰۰ سال در مملکت ما–و بسیار ممالک دیگر–احکام شرع و قوانین اسلام اجرا شده و هیچکدام از آن چیزهایی که خمینی در زمان انقلاب وعده داد؛ اتفاق نیافتاد؛ چطور باید انتظار می داشتیم تا دوباره همان کارها را انجام دهیم و نتیجه ی تازه ای بگیریم؟
از زمان انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه، کمونیسم تقریبا نیمی از جهان را در نوردید و امروز، صد سال بعدتر، حتی یک نمونه نظام قابل دفاع کمونیستی در سرتاسر جهان وجود ندارد. چطور قرار است ما دوباره همان کارها را انجام دهیم و اینبار نتیجه چیز دیگری باشد؟
اسلامگرایان و کمونیستها احتمالا برای شما شرح می دهند؛ آنچه که تا امروز در این جوامع بوده؛ اسلام یا کمونیسم حقیقی نیست و آنچه آنها در آینده به شما عرضه خواهند کرد نسخه ی حقیقی آن چیزی است که ادعایش را دارند. به این ادعای نادرست، مغلطه ی مرد اسکاتلندی راستین می گویند. اما به فرض پذیرفتن این ادعا؛ اگر اسلاف اسلامگرایان یا کمونیستهای کنونی در طول دهه ها یا قرن ها نتوانستند نسخه ی حقیقی چیزی را که مدعی آن هستند برای حتی یکبار ارایه کنند؛ هیچ تضمینی وجود ندارد که اینبار بتوانید در دوران عمر کوتاه شما چنین کاری را انجام دهند.
آیا من می دانم کمونیسم چیست؟ در پاسخ این دوست چپگرایم باید اعتراف کنم که احتمالا چیزی درباره کمونیسم مورد اشاره اش نمی دانم. اما یک چیز را خیلی خوب می دانم: اگر کسی به شما گفت که قرار است شما را به خوشبختی ای برساند که تا به امروز کسی به آن نرسیده و این خوشبختی را هم از راهی بدست آورد؛ که تا امروز کسی نپیموده؛ شما احتمالا با یک شارلاتان یا با یک ایده آلیست طرف هستید؛ اما در نهایت اینکه کدام یک از این دو باشند برای شما تفاوتی نمی کند.