تحریم دوستانِ ایرانی دست بردار نیستند

۸ بهمن ۱۳۹۲

داستان حرکت به سمت تحریم ایران با گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی از خرداد ۱۳۸۲ آغاز شد. مردم ایران پیشتر هم بحران های سخت و توفانی زیادی در سیاست خارجی دیده بودند اما این یکی ۱۰ سال به طول انجامید. در ماه ژوئن ۲۰۰۳، خرداد ۸۲ آژانس بین المللی انرژی اتمی در گزارشی اعلام کرد که دولت ایران به تعهدات خود بر مبنای پیمان منع گسترش تکنولوژی هسته ای پایبند نبوده است.
به گزارش تدبیر، همین گزارش بهانه ای شد تا فشار های بین المللی بر ایران آغاز شود با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد در سال ۸۴ مشکل دیپلماسی ایرانی به بیماری مزمن تبدیل شد که ریشه هایش به زندگی تک تک ایرانیان نفوذ کرد. سیاست های تند دولت احمدی نژاد در حوزه دیپلماسی باعث شد سخت ترین تحریم های بین المللی به کشور ایران تحمیل شود.
رفتار و عملکرد دولت و مجلس محافظه کار رابطه ایران با اکثر کشورهای دنیا را به پایین ترین سطح خود رساند.محمود احمدی نژاد تلاش کرد با کشور هایی ارتباط نزدیک برقرار کند که عملا در جغرافیای سیاسی و اقتصادی جهان وجود خارجی نداشنتد. همین قطع ارتباط باعث شد که روند اعمال تحریم های بین المللی علیه ایران سرعت زیادی بگیرد چرا که عملا هیچ گونه تعاملی حتی با کشور های بی طرف نیز وجود نداشت.
با روی کار آمدن حسن روحانی و عزم او برای ریشه کن کردن بیماری دیپلماسی ایرانی به یک باره شرایط تغییر زیادی کرده است. دولت روحانی در همین مدت کوتاه چند ماه اخیر، جدا از تمامی مشکلاتی که در حوزه اقتصاد و سیاست با آن دست به گریبان است مذاکرات درباره پرونده هسته ای را اولویت کاری خود قرار داد.
همین یک سال پیش عربستان سعودی، مهمترین متحد آمریکا در خاورمیانه، ایران را به ترور سفیر خود متهم می کرد و کشورهای غربی از این اتهام حمایت می کردند. اما اکنون نه تنها عربستان سعودی که بدخواهی های رژیم اسرائیل هم نمی تواند عزم غرب را برای حل بحران هسته ای خدشه دار کند. تا دیروز نخست وزیر رژیم اسرائیل در سازمان ملل نقاشی بمب ایران را می کشد و به کشورهای دنیا هشدار می داد اما امروز در اجلاس داووس همه شرکت های بزرگ اقتصادی اروپا مترصد بستن قرار داد با ایران هستند.
اینکه تندرو های آمریکایی و لابی های وابسته به اسرائیل در مجلس سنای آمریکا سعی در افزایش تحریم های ایران و بر هم زدن توافقنامه موقت دارند عجیب نیست . اما از این سو تلاش محافظه کاران داخل ایران برای ایجاد چالش های جدید نه با منطق قابل تعریف است و نه مناسبتی با عرق ملی دارد. اینکه چرا گروهی منافع ملی و معاش تک تک مردم کشور خود را فدای رقابت ها و دشمنی های داخلی و گروهی می کنند علامت سوالی بزرگی مقابل آینده سیاسی آنان قرار می دهد.
روز گذشته روزنامه کیهان در یادداشت روز خود با عنوان «آزمون وعده ها» به قلم حسین شمسیان ضمن انتقاد از سیاست های داخلی دولت نوشته بود: « کتمان حقایق از مردمی که قرار بود دانستن حقشان باشد و برخورد تحکم‌آمیز با صداهای منتقد موضوع دیگری است که نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت. نمونه ساده آن، همین توافقنامه پرحاشیه و غیراصولی ژنو است که دائم تاکید بر محرمانه بودن محتوای آن و توصیه به نپرداختن به آن می‌شود! آنقدر محرمانه که حتی نمایندگان مردم هم چیز زیادی از آن نمی‌دانند! مثلا به مردم می‌گویند که براساس توافقنامه غنی‌سازی ۵ درصد ادامه دارد اما نمی‌گویند براساس همان توافقنامه، ادامه غنی‌سازی، یعنی حق قانونی کشورمان و میزان و محل آن موکول به توافق ۵+۱ آنهم بر اساس اعلام نیاز از جانب آنهاست. آیا این خوشحالی و ذوق‌زدگی دارد!؟ و این یعنی به زانو درآوردن ابرقدرت‌ها!؟ تلخ‌تر آنجا می‌شود که به مردم می‌گویند: لطفا نفهمید! آن یکی منتقدان را با لبوفروش و راننده تاکسی مقایسه می‌کند و دیگری پرسش و انتقاد مردم در رسانه‌ها را حرف بزرگی که از دهان بچه بیرون آمده می‌داند و با حربه تحقیر به آنها پاسخ می‌دهد!»