سه آرزوی من برای تغییر در نوروز امسال

۲ فروردین ۱۳۹۳

نوروز، شادمانی واقعی طبیعت را تکرار میکند و شادمانی مردم نیز دقیقا ریشه در این شادمانی طبیعت دارد. نوروز سرفصل روییدن، زایش، تولید و شادمانی در میانه رقص گلها و غنچه هاست برای نشان دادن اعجاز هستی.
 
خانه تکانی در نوروز، تصویر رسوبی و سنتگرایانهء برداشت از نوروز و یا تغییر خلاق در روند طبیعت است. شادی مردم و یا گرامی داشتن نوروز و فرارسیدن بهار ابدا با این نگرش و رفتار سنتگرایانه، نه تامین میشود و نه با این رفتار میتوان معنی "آغازین" در تغییر را به توضیح کشید.  نوروز برای انسان سرفصل زایش در تفکر، سیالیت در اندیشه، تغییر در عادتهای کهنه، دگرگونه در سمت رویدن جوانه های تعالی و تعمیق در مناسبات همزیستی مسالمت جوایانه انسانها با تمامی تفاوتهای آنهاست. همچنانکه طبعیت با تمامی انواع پدیده هایش یک همزیستی خارق العاده ایی را با خود همراه میکند.
 
بی دلیل نیست که نوروز با انواع نامها از سوی ملتهای مختلف و در سرزمین های متفاوت جشن گرفته میشود و مردمان مختلف شادمانی طبعیت را با شامادنی بهره مندی از مواهب مادی طبیعت از سویی و تغییر در شیوهء نگرش انسان به مسائل پیرامونی از سوی دیگر در هم می آمیزند. جدا از شادمانی ملتهای مختلف در خاورمیانه، حتی جایی خوانده ام که سرخپوستان در آمریکای نیز فرارس بهار را گرامی میدارند.
 
فرا رس بهار و روز آغازین آن نوروز اما برای مردمان ایران با مشکلات و ناهنجاریهایی زیادی همراه بود. اساسا فلسفه نوروز نیز صرفا توجه به مواهب مادی طبیعت نیست، بلکه با پیشرفتهای اجتماعی، رشد تکنولوژی و رشد و توسعه اقتصادی، نوروز تداعی نگاهی فلسفی در تغییر، تعمیق در تفکر خلاق را برای انسانها در جامعه مدرن بوده است. من مطمئنم که یک خانه تکانی فیزیکی در منزل هرگز پاسخی منطقی به فرارس نوروز نیست، بلکه تغییر در تفکر، تغییر در رفتار، بارقه های مثبت و انسانگرایانه ایستکه بایستی از نوروز در ذهنیت انسان جای بدیلی برای خود باز کند.
به نظر من در نوروز امسال "سه آرزو" برای تغییر در سال جدید از اهمیت ویژه ایی برخوردار است. مسائلی که مردم به آن بیاندیشند و  تفکرات و منش خود را نسب به این سه مسئله مشمول تغییر بکنند؛
 
یک: نفی مجازات مرگ از قوانین جزایی
یکی از این آرزوها مذموم دانستن مجازات مرگ در قوانین جزایی است. در طول تمامی تاریخ مدرن ایران مجازات مرگ چه در حکومت سلطنتی پهلوی ها و چه در دوره جمهوری اسلامی، کشتن انسان به نام قانون، بنام دین، بنام پاسداری از مملکت، بنام پاسداری از ناموس و دهها نام دیگر مجاز شمرده شده است. مجازات مرگ، در طول این سالها به ترویج و تشویق "فرهنگ مرگ" کمک کرده است و زمینه های ترویج خشونت را در ابعاد مختلفی گسترده است.
 
 
مذموم دانستن مجازات مرگ، مخالفت فعال با آن، هم میتواند به "مرگ انسان به دست انسان" پایان دهد، هم میتواند فرهنگ مرگ و خشونت را از جامعه انسانی بزداید، هم میتواند انسان گرایی و انسان دوستی را در جامعه تقویت کند و هم براساس تحقیقات انجام شده سطح خشونت در جامعه را به طرز قابل توجهی کاهش دهد. این یکی از آن تغییراتی است که مردمان ایران با هر پیشینه اتنیکی، جنیستی، دینی و... باید به آن در تفکر و منش خود تا حد ممکن تغییرات ایجاد کنند.
 
دو: تغییر نگاه در جهت برابری زن و مرد در جامعه
دومین مسئله ایی که نوروز امسال را بایستی با آن همرا کرد، تغییر در نوع نگاه به "زن" و تغییر تفکر و منش در راستای حقوق برابر زن و مرد در جامعه است.  زنان در طول تاریخ شلاق نابرابری، فشار، تعرض و حتی تجاوز به حقوقشان روبرو بوده اند. فرهنگ مردسالارانه جامعه و عقب ماندگیهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی فرجه تغییر در این سمت را با سختی ها بسیار مواجه ساخته است. روند رو به رشد فرهنگ مردم ایران و بویژه جامعه شهری در مناطق مختلف ایران، توجه و دقت به حقوق برابر زنان با مردان به مرکز توجه بخشی از جامعه تبدیل شده است. بی حقوقی زنان در دوره حاکمیت جمهوری اسلامی به قانون تبدیل شده است. بنابرای برای اعتراض به این بی حقوقی و برای تعمیق در نگرش و رفتار انسانی نوروز امسال مناسبترین فرصت برای تغییر فکر و منش در سمت برابری حقوق زن و مرد در ایران است.
 
سه: تغییر  در جهت برابر حقوقی ملیتهای ساکن در ایران
سومین مسئله ایی که نوروز امسال در آن عرصه تغییر را طلب میکند و این تغییر چشم انداز زندگی در صلح، امنیت و همبستگی در ایران را تقویت میکند، تغییر در نوع نگاه به حقوق اتنیکی در جامعه چندملیتی و چند زبانی ایران است. به دلیل تبعیض ها و تحقیرهای روا رفته در 90 سال گذشته نسبت به ملیتهای غیرفارس، مردمان این مناطق همواره و از هر جهت (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) مورد ستم مضاعف و تحت تحقیرها و تبعیض های مختلف بوده اند. این تبعیض ها و تحقیر ها امروز در جامعه ایران به یک چالش جدی تبدیل شده است و میرود که جامعه ایران را بسوی تعارض بکشاند و تفکیک میان مردم در این کشور را تقویت کند. این روند نه در راستای انسانگرایی است و نه با روح برابری انسان خوانایی دارد. در عین حال این روند میرود که تفکیک و تفرق در جامعه ایران را تقویت کند و این کشور را بسوی چالشهایی بسیار جدی بکشاند. به همین جهت تلاش در جهت تقویت روح همبستگی در جامعه ایران با پذیرفتن واقعیت چند اتنیکی و چند زبانه گی ایران تنها میتوان با تغییر در نوع نگرش و منش برای برابری حقوق جمعی و اتنیکی در جامعه ایران، روح همبستگی انسانی در این کشور را تقویت کرد و چشم انداز کشور را برای برپایی یک کشور بر پایه های عادلانه و برابری طلبانه تقویت نماید.
 
این سه تغییر آن آرزوهایی استکه به نظر من در نوروز امسال میتواند معالم و چراغ راهی برای سعادت مردم در ایران باشد.
20140320