دلواپسی‌های کنترل‌شده؛ یک تفاوت ظریف بین امام و رهبری

۲۷ خرداد ۱۳۹۳

کلمه – علی محمد شمس:
خبر انتقاد سرلشکر بسیجی از مطبوعات و رسانه‌های وابسته به سپاه پاسداران به خاطر تبلیغات منفی علیه دولت روحانی،‌ موجب بهت و حیرت همگان شد. بسیجیان همیشه در صحنه که در دوره‌های «بصیرت» و جلسات توجیهی، همواره می‌شنیدند و می‌آموختند که روحانی منحرف و از نزدیکان هاشمی است و برخی چهره‌های وابسته به فتنه را در دولت خود به کار گرفته است، حق داشتند با سخنان سرلشکر بسیجی خود شوکه شوند. آن ها تا همین یک ماه پیش دستور داشتند سی دی فیلم من روحانی هستم را در مساجد و پایگاه‌های بسیج به نمایش بگذارند و در جامعه توزیع کنند. آنان حق داشتند از خود بپرسند اگر تبلیغ علیه دولت روحانی مورد رضایت حضرت آقا نیست پس چرا به رغم اعتراض شدید دولت به نمایش و توزیع فیلم من روحانی هستم، و در حالی که مشخص بود سپاه پاسداران پشت این ماجراست حضرت آقا هیچ واکنشی در حمایت از دولت از خود نشان ندادند و قوه قضائیه هم مأمور به برخورد نشد،‌ تهیه کنندگان سپاهی فیلم نیز نه تنها تذکری دریافت نکردند بلکه از تهیه قسمت دوم فیلم من روحانی هستم خبر دادند.
منتقدان و مخالفان نیز به همین اندازه از اظهارات سرلشکر بسیجی متعجب بودند آن‌ها هم نمی‌توانستند باور کنند سرلشکر بسیجی که بدون اجازه آب نمی‌خورد و حق اظهار نظر ندارد، جرأت داشته باشد سرخود، از سپاه پاسداران انتقاد کند و بالاتر از آن به رسانه‌های سپاه در صورت ادامه تبلیغات منفی علیه دولت، اخطار دهد.
کمی بعد نوبت نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران بود که هشدار بدهد و رسانه های وابسته به سپاه را به نقد منصفانه دعوت کند. علی سعیدی در تأیید نظر سرلشکر بسیجی گفت: «برخی اخبار توسط خبرگزاری‌ها و رسانه‌های وابسته به سپاه بیان می‌شود که دقت لازم را ندارد. او به رسانه‌های وابسته به سپاه تذکر داد «باید به گونه‌ای عمل کرد که دولت احساس کند که رسانه‌ها دلسوز هستند.»
در همین ایام یکی ازنمایندگان مجلس از برخورد و تذکر رهبری به سردار جعفری خبر داد. براساس اخبار مذکور رهبری به سردار نقدی نیز به خاطر صدور اطلاعیه‌ها و شبنامه‌ها علیه دولت از طریق سازمان بسیج تذکر داده است. کسانی که در سخنرانی سردار نقدی استان رشت حضور داشتند و شنیدند که او چگونه بر حمایت از دولت در مذاکرات هسته‌ای تأکید می‌کرد، یقین کردند که لابد پشت پرده اتفاقی افتاده است وگرنه سردار نقدی که تا دیروز سازمان بسیج را در تبلیغات پنهان و صدور بیانیه‌ها و شب‌نامه‌های مختلف علیه دولت روحانی رهبری می‌کرد ممکن نبود چنین سخنانی بر زبان براند. به هر حال دیگر تردیدی وجود نداشت که مسؤلان نهادهای نظامی نظامی امنیتی حامی دلواپسان از ادامه احساس دلواپسی منع شده‌اند.
مسئله در حدی از اهمیت بود که موضوع تحلیل محافل و جریان‌های مختلف سیاسی قرار گیرد. برخی خوشبینانه تحلیل کردند رهبری متوجه شده است که سپاه با گزارشات خود تصویری دگر گون از وضعیت کشور به ایشان ارائه کرده و حقایق را از ایشان پنهان داشته است. در نتیجه پس از اطلاع از وخامت اوضاع قصد تجدید نظر در اداره امور کشور دارد. اما رفتار رهبری به هیچ وجه این تحلیل را تأیید نمی‌کرد. یکی دو هفته پیش از آن رهبری در اقدامی کم سابقه و تنها برای نشان دادن مخالفت خود با سیاست‌های فرهنگ و داخلی دولت از حضور در نمایشگاه کتاب خودداری کرده بود. بسیار بعید بود ظرف کمتر از ده روز تغییری ۱۸۰ درجه در مواضع رهبری رخ داده باشد. آن چه بر شگفتی همگان می‌افزود این بود که درست در اوج این شایعات و در شرایطی که سرلشکر بسیجی به رسانه‌های و ابسته به سپاه را به خاطر تبلیغات علیه دولت هشدار می‌داد، رسانه ملی و تریبون‌های جمعه و جماعات و حتی مطبوعات و سایت‌های وابسته به سپاه حملات شدیدی را علیه شخص رئیس جمهور سامان می‌دادند. امام موقت جمعه در حضور رئیس جمهور نسبت به بازگشت لیبرالیسم دوره اصلاحات!! هشدار می‌داد. و آیت الله مصباح او را به خط گرفتن از انگلستان متهم می‌کرد. و سید احمد خاتمی از این که روحانی گفته است وظیفه ما این نیست که مردم را به زور به بهشت ببریم کف بردهان آورده بود. به راستی این نمونه‌های متضاد در چارچوب چه تحلیلی در کنار یکدیگر سازگار و هماهنگ می‌شوند؟
زمان زیادی نیاز نبود تا حقیقت ماجرا آشکار شود. وقتی رسانه‌های داخلی با تأخیر زمانی قابل توجه نسبت به رسانه‌های خارجی و به عنوان مسئله‌ای بی اهمیت از مذاکره مستقیم ایران و آمریکا خبر دادند، تحلیل‌گران هوشمند به حقیقت ماجرا پی بردند. اتفاقی به مراتب مهم‌تر از اتفاق قبلی در حال وقوع بود. اگر تبلیغ علیه دولت روحانی سابقه‌ای حداکثر یکساله داشت، مخالفت شدید و سرسختانه با مذاکره با آمریکا سابقه‌ای به درازای رهبری آقای خامنه‌ای داشت. در دوره اصلاحات و درحالی که جمهوری اسلامی ایران به برکت حماسه دوم خرداد در اوج مقبولیت بین المللی قرار داشت و در داخل از حمایت ملی برخوردار بود، رهبری حتی با گفت و گوی خاتمی با کلینتون موافقت نکرد. در همان زمان‌ اصلاح طلبان به علت موافقت با مذاکره با آمریکا به مرعوب شدن در برابر آمریکا و ناآشنایی با الفبای سیاست متهم می‌شدند. راه دور نرویم نزدیک به یکسال پیش گفت و گوی تلفنی مختصر روحانی با اوباما به هنگام بازگشت به تهران و در مسیر فرودگاه، رهبری را وادار به موضع گیری علنی کرد. رهبری در طول بیست و پنج سال گذشته بارها علناً اعلام کرده بود تحت هیچ شرایطی اجازه مذاکره با آمریکا را نخواهد داد. آن گاه که جمهوری اسلامی تصمیم گرفت در عراق با آمریکائیان به مذاکره بنشیند، رهبری در توجیه این تصمیم گفت، آن چه با آن مخالف است مذاکره با آمریکا در مسایل مربوط به ایران است بنابراین مذاکره با آمریکا در باره عراق از نظر ایشان منعی ندارد. اما اکنون اتفاق دیگری افتاده بود و جمهوری اسلامی برخلاف موضع ثابت و همیشگی رهبری برای اولین بار پذیرفته بود با آمریکا در باره مهم‌ترین و حیاتی‌ترین مسئله مربوط به ایران یعنی آینده برنامه هسته‌ای ایران و رفع تحریم‌ها پشت یک میز به مذاکره بنشیند. چنان که پیداست این اتفاق کوچکی نبود. تصور کنید دلواپسان از همه جا بیخبر که احتمال انعطاف تیم مذاکره کننده هسته‌ایران دربرابر ۱+۵ خون آن ها به جوش آورده بود و آن چنان دلواپسشان کرده بود که رودربایستی را کنار گذاشته زیر پرچم سپاه سمینار تشکیل می‌دادند و در منابر جمعه و جماعات شوری به پاکرده بودند و کم مانده بود که کفن پوش به خیابان‌ها بریزند، وقتی می‌شنیدند جمهوری اسلامی ایران برسر پرونده هسته‌ای و رفع تحریم‌ها با آمریکا به مذاکره نشسته‌است، چه می‌کردند. بنابراین باید از مدتی پیش تدبیری اندیشیده می‌شد و دلواپسان توجیه می‌شدند که دراین مملکت دلواپسی هم حساب و کتابی دارد، همان گونه که دیگران حق ندارند دلواپس شوند، دلواپسی آنان هم حساب و کتاب دارد. مشکل دیگر مواضع متناقض رهبری در این زمینه بود که به نحوی باید از اذهان پنهان می‌ماند. طبیعتاً توجیه چرخش ۱۸۰ درجه‌ای موضعی که طی ربع قرن گذشته، بخشی از هویت انقلاب و موضع ثابت رهبری نظام تبلیغ می‌شد، کار چندان ساده‌ای نبود. طبیعتا مصلحت نبود همگان دریابند رهبری از مواضع ثابت گذشته خود عقب نشینی کرده و از مذاکره مستقیم با آمریکا حمایت می‌کند. در جریان مذاکرات هسته‌ای با ۵+۱ رهبری همواره مواضعی دو پهلو اتخاذ کرده بودند. از یک سو خواهان عدم تضعیف تیم مذاکره کننده شده و از سوی دیگر اعلام می‌کردند به طرف اروپایی و نتیجه بخش بودن مذاکرات بدبین هستند. از جمله محاسن این موضع دوگانه آن بود که مسؤلیت دادن امتیاز به طرف مقابل در جریان مذاکرات که اجتناب‌ناپذیر بود، به پای رهبری نوشته نمی‌شود اما هرگونه موفقیت در این مذاکرات نتیجه رهبری‌های داهیانه ایشان تبلیغ خواهد شد. به هر حال این هم یکی از تفاوت‌های امام و آیت الله خامنه‌ایست. امام برخلاف رهبری شهامت اعلام عدول از مواضع خود و سرکشیدن جام زهر را داشت. بنابراین مشکل مذاکره مستقیم با امریکا باید به گونه‌ای تدبیر می‌شد که مسؤلیت آن بر عهده رهبری نباشد و بدنه جوان دلواپس و از همه جا بی‌خبر مسئله دار نشود. خلاصه آن که باید به گونه‌ای عمل می‌شد که اولا کسی باشنیدن خبر مذاکره مستقیم با آمریکا احساس دلواپسی نکند و ثانیاً حتی المقدور کسی متوجه تغییر موضع رهبری در خصوص نشود.
بهترین تدبیر همان بود که انجام شد یعنی از چند هفته پیش ازعلنی شدن خبر مذاکره مستقیم با آمریکا باید صورت مسئله عوض می‌شد و موضوع مخالفت با مذاکره هسته‌ای جای خود را به موضوع مخالفت با دولت روحانی می‌داد. کافی بود سرداران حزب پادگانی در این زمینه توجیه شوند و در سطح تبلیغات علنی چنین وانمود گردد که رهبری که همواره از موضع رهبری از دولت‌ها حمایت کرده‌اند، از تضعیف دولت روحانی ناراضی هستند و در این زمینه به فرماندهان سپاه و بسیج تذکر داده‌اند. اما در پشت پرده فرماندهان سپاه که کاملا توجیه شده‌ بودند و به خوبی می‌دانستند که مقصود رهبری از عدم تبلیغات علیه دولت روحانی فقط و فقط مربوط به مذاکره مستقیمی است که قرار است در آینده نزدیک انجام شود وگرنه ادامه تبلیغات منفی علیه سیاست‌های فرهنگی و داخلی دولت بلااشکال است. به این ترتیب هم موافقت رهبری با مذاکره مستقمی با آمریکا در پس این سرو صدا پنهان می‌ماند، هم دلواپسان گوشی دستشان می‌آمد که با شنیدن خبر مذاکره مستقیم با آمریکا نباید دلواپس شوند و هم آقایان مصباح و جنتی و سید احمد خاتمی و نیز تریبون‌های جمعه و جماعات با خیال راحت و اطمینان از این که مخالف نظر رهبری عمل نمی‌کنند، همچنان به حملات خود علیه سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی دولت روحانی ادامه می‌دهند. و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود و رهبری در مراسم سالگرد ارتحال امام می‌توانند با کمال اعتماد به نفس بگویند جمهوری اسلامی هرگز از مواضع خود یک قدم عقب ننشسته و همواره و درتمامی صحنه‌ها پیروز و سربلند بوده است.