پروین فهیمی: حاکمان به رای مردم احترام بگذارند تا خون سهراب‌ها پایمال نشود

۲۴ تير ۱۳۹۳

کلمه : پنج سال از شهادت سهراب اعرابی می گذرد. پنج سالی که به طور حتم به سخن راحت به زبان می آید. آنچه بر مادر و خانواده سهراب گذشته است در قالب هیچ کلمه ای نمی گنجد. پسری از خانه خارج می شود برای آن که سوالش این بوده است: “رای من کجاست؟” اما جوابش را با گلوله ای می دهند. پیکرش را ۲۹ خرداد ۸۸ به سردخانه تحویل می دهند ولی خبری به خانواده چشم انتظار نمی دهند و حتا دروغ می گویند که او در اوین است. نتیجه نزدیک به یک ماه انتظار و نگرانی و جست وجو تحویل جنازه سهراب است در ۲۵ تیر ماه همان سال. پنج سال از آن روزهای تلخ گذشته و دولت احمدی نژاد رفته است. این بار مقابل خانم پروین فهیمی نشسته ایم و با او درباره توقعات او از دولت جدید می پرسیم. او از آقای روحانی می خواهد شرایطی فراهم کند تا پرونده های سال ۸۸ رها نشوند . اولین خواسته شناسایی قاتلان دهها شهید حوادث سال ۸۸ است. خانم فهیمی از محصوران نیز غافل نیست.
گفت و گو زیر با پروین فهیمی مادر شهید سهراب اعرابی را در آستانه سالگرد پیدا شدن پیکرش بخوانید:
خانم فهیمی پنج سال از شهادت سهراب گذشته است،‌بعد از این مدت جزییات نحوه کشته شدن ایشان و مکان و زمان آن برای شما مشخص شده است؟
درباره نحوه کشته شدن و محل آن هیچ خبری نداریم. نمی دانیم کجاست. اما به هر حال با توجه به نامه و گزارش پزشکی قانونی و پیکر سهراب که فرزندان دیگر و اقوامم دیده اند،‌دو تیر به سهراب اصابت شده است. با علم بر اینکه مطابق گزارش پزشکی قانونی پیکر سهراب ۲۹ خرداد به پزشکی قانونی تحویل داده شده است،‌احتمالا ۲۵ خرداد مورد اصابت گلوله قرار گرفته است.
کسی هست که سهراب را در لحظه های آخر دیده باشد؟
تا امروز و این لحظه نه هیچ خبری نیست.
منتظر خبری هستید؟
به زمان سپردم که همه واقعیت ها طی زمان ثابت خواهد شد.
چیزی از لباس ها و یا وسایل همراه فرزندتان به شما رسیده است؟
هیچ وسیله ای را تحویل ندادند. به آگاهی و دادسرا هم شکایت کردم،‌اما پاسخی نگرفتم.
چه جوابی می دهند؟
می گویند وسایل پپیش ما نیست. به بیمارستانها هم مراجعه کرده ام، گفتند وسیله ای پیش آنها نیست. عینک، لباس، دو انگشتر یادگاری پدر و مادربزرگش،‌گوشی موبایل،‌گردنبند از وسایل همراه سهراب بوده است.
در مورد کشته شدن سهراب شما چه پیگیری هایی داشتید و نهادهای انتظامی و امنیتی و قضایی چه کمکی برای مشخص کردن حقیقت در این زمینه کرده اند؟
شکایت کردم آمر و عامل شهادت فرزندم را معرفی کنند. وسایل فرزندم را به من بدهند،‌قاتل فرزندم را شناسایی کنند. ولی هیچ مقام مسوولی تاکنون پاسخگو نبوده است. فقط آخرین حکم این بوده که قبول کردند سهراب تیر خورده است و چهار نفر قاضی قبول کردند که در معابر عمومی به وسیله یکی از ۲۵ انواع سلاح جنگی –شکاری کشته شده است. من نمی دانم این سلاح های جنگی شکاری دست چه کسانی است؟
پنج سال پیش شما در چنین ایامی در جستجوی پسرتان بودید. چرا زودتر نگفتید که سهراب شما کشته شده است؟ چه شد بالاخره متوجه شدید؟ در این بین هیچ اطلاع دیگری از طریق غیررسمی از سهراب به گوشتان نرسید؟
تمام مراکز امنیتی قانونی و قضایی پاسخ شان این بود که سهراب در زندان اوین است و حتی بعضی از آنها تاکید داشتند در دست اطلاعات سپاه است. ما هم امیدوار بودیم سهراب در زندان اوین است. حتی برای زمان کنکور پیگیری می کردیم که از زندان بیرون بیاید و آزمون دهد، به نمایندگان مجلس هم نامه دادم که برای یافتن سهراب پیگیری کنند اما از هیچ کدام پاسخی دریافت نکردم، تا اینکه ۲۰ ام تیر ماه ۸۸ سهراب را در آگاهی شاهپور شناسایی کردم. با اینکه دفعه اول هفت تا هشت عکس در آگاهی شاهپور به من نشان دادند؛ اما هیچ کدام سهراب نبود.
به نبودن سهراب عادت کرده اید؟
قبول کردم که نیست. اما به نبودنش عادت نکردم. جایش همیشه خالی است. اما حضورش را همیشه حس می کنم. ارتباط معنوی با هم داریم. در این پنج سال نشان داده که حضور دارد. این فقط در مورد سهراب نیست. در مورد سایر مادران هم همینگونه است. شهدا حضور فیزیکی ندارند ولی حضور معنوی با ما دارند و پیام های شان را می دهند.  ضمن اینکه قبول کردم که باید راهش را ادامه دهم. همیشه می گویم سهراب تو وظیفه سنگینی را بر دوش من گذاشتی.
شعار سهراب ما نمرده این دولته که مرده از شعارهای قابل تامل آن دوره بود. خود شما این شعار را از مردم شنیده اید؟
روز قدس سال ۸۸ اولین بار بود که این شعار را در خیابان کنار دانشگاه شنیدم. آن روز عکس سهراب را برداشتم و سمت میدان هفت تیر رفتم و از آنجا به سمت میدان ولیعصر و بعد خیابان دانشگاه آمدم. آن روز خیلی ها من را شناختند. در خیابان کنار دانشگاه جوانان زیادی را دیدم که همه مثل سهراب برای پیگیری رای خود اعتراض داشتند. من هم روی عکس سهراب نوشته بودم « رای من کو؟» جوانان مشابه سهراب وقتی من را دیدند و شناختند شروع کردن شعار «سهراب ما نمرده این دولته که مرده»سردادند.
وقتی شنیدید چه حسی داشتید؟
خوشحال شدم جوانان زیادی مثل سهراب پیگیر رای شان هستند و با من همدردی می کنند.
در مورد شعارهای سال ۹۲ چطور؟ این که می گفتند سهراب رایت را پس گرفتیم و ..
سال ۸۸ سهراب و امثال سهراب و ما مردم رای مان به کاندیدای منتخب آقای میرحسین موسوی بود و هنوز هم ما اعتقاد به ایشان داریم و چیزی از اعتقاد ما به ایشان کم نشده است.
بهترین تعبیری که در این سالها در مورد سهراب شنیدید چه بوده است؟
این گفته یکی از بزرگان است که گفت:« سهراب سهراب همه ملت ماست. او مانند همه جوانان(این کشور)جان خودش را،‌خون خودش را فدای آرمان های بزرگی کرده است. شهیدانی که این جنبش داد هر کدام بزرگ و عزیز و پاک هستند. همه ش تصویر سهراب جلوی چشمم هست و دل آدم از این ظلم خون است.این جوان با آن پیشانی بند سبز و سیمای به یادماندنی و پاک مثل جوانان اساطیری مان(آرش ) است.»
به عنوان یک مادر شهید به این فکر کرده اید که جوان ما چرا و به چه گناهی کشته شد؟ به صراحت بگویید آیا فکر می کنید خون سهراب پایمال شده است؟
به نظر من اگر حاکمان و مسوولان به این نتیجه برسند که در کشور به مساله انتخابات اهمیت دهند و برای رای مردم ارزش قائل شوند خون بچه ها پایمال نمی شود؛‌اما اگر از این هدف دور شوند به نظر من نشان داده می شود که خون ها پایمال شده است. به هر حال خوشحالم که دست دولت قبلی رو شد که دزدی و فساد و غارت بیت المال و غارت رای رو شد.خوشحالم که حاکمان سال ۹۲ به این نتیجه رسیدند که آراء مردم خوانده شود که این یک قدم مثبت برای رسیدن گام به گام جوانان ما به اهداف شان است.
از دولت روحانی چه انتظاری دارید؟ ظاهرا دولت حل مسایل اقتصادی و خارجی را بر مسایل سیاست داخلی و حقوق بشری اولویت داده است. فکر می کنید این صبوری در جامعه وجود دارد که ابتدا بگذارند رنج های اقشار ضعیف تر جامعه کاهش یابد تا نوبت به احقاق حقوق دیگر برسد؟
این توقع هست آقای روحانی اتفاقات پس از سال ۸۸ را دریابند و قبول کنند. آقای روحانی با رای مردم به ریاست جمهوری رسیده است. ما هم خواسته هایی داریم. اینکه به قوه قضاییه فشار بیاورند و بخواهند نسبت به پرونده های سال ۸۸ بی تفاوت نباشند. باید مسایل پس از سال ۸۸ را باز کنند و بگویند چه اتفاقی افتاده است؟ از کجا و چه ناحیه ای ظلم شده است؟ ما انتظار داریم واقعیت روشن شود. در حق ما مردم ظلم شده است. روی مردم اسلحه کشیدند، بچه ها را به خاک و خون کشیدند. آقای روحانی باید با مردم و آسیب دیدگان همدردی کند. باید حقی برای ما قائل شوند. باید به دیدار خانواده ها بروند. در مورد اولویت های فعلی دولت هم که اشاره کردید که به مسایل سیاست خارجی اهمیت می دهد،‌خوب برای شخص من منافع ملی مهم است. خوشحالم کشورمان با دنیا تعامل می کند. اما در عین حال نباید به مسایل داخلی بی توجه باشند. با بی تفاوتی و نادیده گرفتن نمی توانند مردم را برای خود نگه دارند. این همه زندانی سیاسی، این همه شهدا با پرونده های نیمه باز،‌از جمله پرونده فرزند من و یا وضعیت نگران کننده ای که محصورین دارند. به هر حال مردم با وجود فشارها و سرکوب های سال ۸۸ نسبت به حاکمیت ملاطفت کردند و رای دادند و رییس جمهوری انتخاب کردند که باید مطالبات مردم را در نظر بگیرد. آنها را مورد رسیدگی قرار دهد.
بعد از یک سال از انتخابات ۹۲ هنوز بسیاری از عوامل سرکوب های سال ۸۸ میدان دار هستند و می خواهند با وجود خواست و رای مردم نگذارند فضا عوض شود. مصداق بارز آن هم ادامه حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم زهرا رهنورد است. شما که در میان مردم هستید فکر می کنید نگاه مردم به این فتنه فتنه کردن ها چیست؟ آیا آنطور که در محافل اقتدارگرایان گفته می شود مردم آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد را فراموش کرده اند؟
فتنه فتنه کردن ها چیزی جز شعارهای تبلیغاتی برای ابراز وجود کردن این گروه نیست. اما مردم خوب واقعیت را می دانند و متوجه اوضاع هستند. اگر حرف های آنها اثری داشت خوب مردم از کاندیداهای آنها انتخاب می کردند. مردم مشخصا نشان دادند که رای ونظرشان چیست. این گروه با سمپاشی هایی که بر علیه سرمایه هایی مانند آقای موسوی و آقای خاتمی دارند، سعی می کنند دیدگاه و ذهن مردم را عوض کنند. اما این حرکات نتیجه عکس دارد و تغییری در دیدگاه مردم نمی توانند ایجاد کنند جز آنکه پیوند ما را با آنها مستحکم تر می کنند. این برخوردهای تند و حرف های آنها دست کمی از داعش ندارد.
در بین رهبران محصور،‌خانم رهنورد وضعیت ویژه ای دارند و از سویی ایشان هم مانند آقای کروبی و موسوی در حصر مطلق اند و از عوارض جسمی آن رنج می برند. از سویی به نقش مهم ایشان در جنبش سبز کمتر توجه شده است. برخوردها و عملکرد دکتر رهنورد بعد از انتخابات تا زمان حصر را چطور ارزیابی می کنید؟
خانم رهنورد بانوی مبارز و روشنفکر جنبش سبز است. تعامل خوبی با مردم دارد.دنبال منافع شخصی نیست. بعد از انتخابات سال ۸۸ تا زمان حصر هم به دنبال منافع مردم فعالیت می کرد. با آنکه فشار زیادی روی ایشان بود به اکثر خانواده ها سر می زد. مهم تر آنکه پشتیبان همسرش بود و هم از همسرش حمایت کرد و هم از رای مردم. هر زمان پیش خانواده زندانیان می رفتیم، ایشان را ملاقات می کردم و فکر می کنم حصر مشکلات زیادی برایشان بوجود آورده است. من همیشه نگران حال ایشان هستم. همچنان به راهی که آنها ادامه می دهند پایبندم.