اعترافات شیخ الاسلام به خون‌ریزی بشار اسد؛ سندی بر حقانیت موضع جنبش سبز

۱۳ مرداد ۱۳۹۳

کلمه- زهرا امیری: اندکی پس از شکل گیری جنبش سبز در ایران، موج بهار عربی در خاورمیانه ایجاد شد. حکومت های پوسیده دیکتاتورهای خاورمیانه که همگی چندین دهه قدمت داشتند یکی پس از دیگری دچار بحران مشروعیت شدند و اعتراض های مردمی علیه آنها آغاز شد. به ترتیب بن علی در تونس، حسنی مبارک در مصر، علی عبدالله صالح در یمن و معمر قذافی در لیبی سقوط کردند. البته اعتراضات مردمی در بحرین با کشتار و زندانی کردن مخالفان سرکوب شد.
اما در دیگر کشور خاورمیانه، سوریه، بهار عربی به زمستانی خون بار تبدیل شد. اعتراضات آرام مردم سوریه از همان ابتدا با واکنش تند و سرکوب نیروهای دولتی رو به رو شد. برخورد خونبار دولت بشار اسد با مخالفان باعث بحرانی شدن اوضاع و ورود نیروهای تندرو، مسلح و تکفیری به جریان اعتراضات شد. تاکنون بیش از ۱۰۰ هزار نفر در سوریه کشته شده اند و درگیری ها همچنان ادامه دارد. هرچند رسانه های امپراتوری دروغ تلاش دارند القا کنند که معترضان سوریه هم مانند حکومت خشونت طلب بوده اند، اما واقعیت چیز دیگری است؛ واقعیتی که به تازگی یک مقام حکومتی به آن اذعان کرده است.
رابطه میان اخلاق و سیاست همواره یکی از چالش برانگیزترین حوزه ها در مطالعات سیاسی غرب بوده و هست. پس از ظهور ماکیاولی در قرن ۱۵ بسیاری از سیاستمداران با بدفهمی نظریات او، خود را پیرو ماکیاولیسم معرفی کردند و سیاستی یکسره غیر اخلاقی در پیش گرفتند. اما در مشرق زمین اوضاع به گونه ای دیگر بود. در ایران خواجه نصیر الدین طوسی، فیلسوف، متکلم، فقیه، دانشمند و سیاستمداری بود که کتاب اخلاق ناصِری یکی از مهم‌ترین رساله‌های حکمت عملی در دوره اسلامی را نوشت. از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران از ابتدا پایه های حکومت را بر اخلاق اسلامی بنا نهاد. اما برخی جریان های حاکم در طول سی و شش سال گذشته بارها و بارها نشان داده اند که برای حفظ پاره ای منافع حکومتی که بعضا در راستای منافع ملی نیز نیست، حاضرند اخلاق و انصاف را رها کنند و به طرفداری از ظلم و بی عدالتی بپردازند.
جنبش سبز ایران از همان ابتدای تحولات بهار عربی، مدافع مردمی بود که تونس و مصر و بحرین با اعتراضات آرام خود به دنبال تغییر در مناسبات سیاست و مردم سالاری بودند. در مورد سوریه هم همانند بقیه کشور های عربی، تحلیلگران جنبش سبز بارها و بارها در مورد اعتراضات بحق مردم سوریه نوشتند و از جنایت های بشار اسد انتقاد کردند. اما حاکمیت ایران با استفاده از تمام رسانه های دولتی سعی داشت به مردم القا کند که معترضان سوری از همان ابتدا تروریست بوده اند.
نشانه ها و دلایل زیادی برای اثبات دروغین بودن این ادعا تا به حال ارائه شده، اما حسین شیخ الاسلام٬ مشاور بین‌الملل علی لاریجانی اخیرا سخنانی گفته که نشان دهنده موضع برحق جنبش سبز و دفاع حاکمیت اقتدارگرای ایران در چند سال گذشته از ظلم و خون ریزی بشار اسد است.
شیخ‌الاسلام که سفیر پیشین ایران در سوریه بوده و از تصمیم سازان حاکمیت در خصوص سوریه در سالهای اخیر به شمار می رود، در گفت و گو با شماره دوم نشریه «رمز عبور» که از سوی گروهی از حامیان دولت سابق منتشر می‌شود٬ اذعان کرده که ارتش سوریه به روی تجمعات مردمی رگبار می‌بست و ایران برای جلوگیری از کشتار مردم به اسد «باتوم» داد.
مشاور بین الملل رئیس مجلس همچنین اعتراف کرده که بشار اسد پس از آغاز بحران در سوریه از آنجا که نیروی پلیس نداشت و ارتش همه چیز بود «با کسی اگر مشکلی پیدا می‌کرد با مسلسل به روی آن جماعت رگبار می‌بست».
شیخ‌الاسلام همچنن از نامه‌ای از سوی رهبری به بشار اسد خبر داده که سه سال پیش توسط قاسم سلیمانی تحویل اسد داده شده بود و در آن آمده بود ایران «مخالف کشتار» مردم سوریه است.
شیخ الاسلام در این مصاحبه به روشنی اعتراف می کند که حاکمیت اقتدارگرای ایران برای حفظ پاره ای از منافع خود چگونه از حکومت اسد حمایت کرده و می کند. این مصاحبه از ابتدا با افشاگری آغاز می شود. از همان آغاز مصاحبه کننده از شیخ الاسلام در مورد کشتار حماه می پرسد و شیخ الاسلام در سوالات بعدی سخنان او را تایید می کند.
در ابتدای گفتگو مصاحبه کننده می گوید: «تقریباً همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در سوریه نیز موجی از ناآرامی‌ها شروع شد که حافظ اسد در آن مقطع بشدت دست به خشونت و کشتار زد…کشتار موسوم به حماه ۲ فوریه ۱۹۸۲ و کشتار زندان تدمیر در ۲۷ ژوئن ۱۹۸۰ یعنی در ۶ تیر ۵۹ بود. در همین رابطه با برخی از دیپلمات‌های قدیمی که صحبت می‌کردم می‌گفتند در آن مقطع بحث‌های چالشی در کشور به‌وجود آمده بود که آیا باید از حافظ اسد حمایت کرد یا نه؟! که جمع‌بندی به حمایت از اسد رسید.»
حسین شیخ الاسلام در طول مصاحبه توضیح می دهد که به دلیل حمایت های حافظ اسد از خط مقاومت از همان آغاز انقلاب، مسئولان حکومتی در مقابل این کشتار بی رحمانه سکوت می کنند. معاون علی لاریجانی در این مصاحبه به صراحت اذعان می کند که حافظ اسد پدر بشار در سال ۱۹۸۰ شهر حماه را به توپ می بندد و چهل هزار نفر را می کشد.
شیخ الاسلام در بخش دیگری از این گفت و گو با اشاره به اتفاقات سال های اخیر در سوریه می گوید: «در سوریه متأسفانه دولت شدت عمل بیش از حد انجام داد. عکس‌العمل بیجا و نتوانست مشکلات مدنی را ریشه‌یابی کند. شاهنشاهی‌های عربی خصوصاً درعربستان که می‌ترسید این موج به کشورهای آنها هم برسد دست به کار شدند، خصوصاً آنکه در بحرین این موج متبلور شده بود. آنان برای انحراف حرکت مردم تلاش کردند تا واقعه را به جنگ طایفه‌ای تبدیل کنند. پشتیبانی‌های سیاسی، مالی و در نهایت سلاح و نیرو هم انجام دادند.»
او در بخش دیگری می گوید: «بشار اسد نسبت به پدرش خیلی دموکراتیک‌تر عمل کرد. جالب است بدانید تا قبل از بشار، روزنامه غیردولتی در سوریه نبود و بشار اجازه داد نشریه غیردولتی در سوریه متولد شود. بشار اجازه داد که مخالفین تشکیلات داشته باشند و همین تشکیلات «تنسیق» ۴۰ نفری بودند که با قدرت بشار متشکل شدند و با دولت هم مخالفت کردند و اولین مجله غیردولتی هم برای همین‌ها بود. اما باید پذیرفت که سرعت تغییراتی که بشار می‌آورد اصلاً پاسخگوی تحولات نبود.»
شیخ الاسلام به نامه ای اشاره می کند که از سوی رهبری برای بشار اسد نوشته شده و قاسم سلیمانی آن را به بشار اسد می رساند: «آقای قاسم سلیمانی از طرف رهبری برای اسد در همان ابتدای درگیری‌ها پیام بردند که کشتار نباید صورت بگیرد و اصلاحات باید صورت بپذیرد. موضع علنی ما گفت‌وگوی سوری ـ سوری بدون دخالت خارجی بود. از سوی دیگر سپاه قدس با اسد مستقیم کار کرده بود و شناخت داشت. گاه ما نمی‌توانستیم به موقع موشک به حزب‌الله برسانیم. اسد از انبار خود موشک می‌داد.»
در بخش دیگری از این گفت و گو، شیخ الاسلام با اشاره به نامه رهبری می گوید: «اسد پذیرفت. اجازه بدهید راستش را بگویم! پذیرفت اما به واقع مکانیزم اجرای آن را نداشت. اسد اصلاً پلیس نداشت. هر چه بود ارتش بود و با کسی اگر مشکلی پیدا می‌کرد با مسلسل به روی آن جماعت رگبار می‌بستند.
سوریه اصلاً تجهیزات ضد شورش و حتی یک باتوم هم نداشت و هر چه بود سلاح جنگی بود. تمام فرماندهان ارشد نظامی و امنیتی ایران ماجرای سوریه را می‌فهمند. همین آقای احمدی مقدم فرمانده سپاه ما در لبنان بود. سردار دهقان، سردار قاسم سلیمانی و. . . با منطقه آشنا هستند و می‌دانند مشکل بشار چیست. تا ۴ نفر جمع می‌شدند به جای برخورد پلیس، ارتش رگبارمسلسل می‌بست روی اینها. مذاکره با معارضین کجا بود اصلاً؟! فقط می‌خواست با زور حل کند. بخاطر اینکه مردم کشته نشوند ما رفتیم این امکانات را ایجاد کردیم. رفتیم نیروی سیاسی برای مذاکره با معارضین ایجاد کردیم اینکه بشار قبول کرده مذاکره کند خودش نکته مهمی هست.»
مصاحبه اخیر شیخ الاسلام را می توان سندی برای سربلندی جنبش سبز دانست که از اعتراضات بحق مردم سوریه که به شکلی کاملا مدنی و مسالمت آمیز آغاز شد، حمایت کرد و نشان داد که این حمایت، به معنای همسویی با تکفیری ها و جریانات افراطی نیست. در مقابل اما حاکمیت اقتدارگرا، تنها کاری که در عمل کرد، حمایت از بشار اسد بود؛ با وجود آنکه از خون ریزی های بی رحمانه او کاملا خبر داشت.