رسانه‌های مستقل و جامعه‌ی مدنی

۸ شهریور ۱۳۹۳

حسن فتحی
از زمانی که با گسترش رسانه‌ها و از بین رفتن مرزهای مصنوعی ساخت دست بشر، جهان به دهکده‌ای تبدیل شده، نقش و جایگاه رسانه‌ها آشکارتر شده و بر اهمیت آن افزوده شده است. در این میان رسانه‌های مستقل که دارای وابستگی‌های دولتی یا گروهی نبوده و بر جریان آزاد اطلاعات اهمیت می‌دهند جایگاه ویژه‌ای داشته و توانسته‌اند نقشی پیشتاز و مثبت در تحولات اجتماعی و حتی سیاسی ایفا کنند.
در سال‌های گذشته با گسترش شبکه‌های رسانه‌ای و اجتماعی به‌خصوص در فضای مجازی قدرت این شبکه‌ها در زمینه‌ی اطلاع‌رسانی و نزدیک کردن دیدگاه‌ها و جهت‌دادن به افکار عمومی بیش از پیش آشکار شده و به اثبات رسیده است. به‌طوری که به جرأت می‌توان گفت در مقطع کنونی وجود و فعالیت رسانه‌های مستقل، از ضروریات و نیازهای جامعه‌ای پویا و شهروند مدار است.
استقلال و پویایی رسانه‌ای می‌تواند باعث رشد و توسعه‌ی نهاد‌های مدنی شده و سدی در برابر خود محوری‌ها و انحرافات به وجود بیاورد. به این دلیل که رسانه‌های مستقل بدون وابستگی به گروه‌ها و جناح‌ها تریبون اندیشه‌ها و افرادی هستند که صرفا به روشنگری اهمیت داده و منافع‌جمعی و اجتماعی را برتر از نیاز‌های شخصی و حزبی می‌دانند.
اگرچه تحمل چنین رسانه‌هایی به‌خصوص در جوامعی که توجهی به تقابل آزاد اندیشه و بیان نمی‌شود بسیار سخت است؛ اما در این جوامع بیش از اینکه اندیشه متضرر شود مردم و مخاطبان هستند که به دلیل نقصان اطلاعات و گزارش‌های شفاف در معرض انواع و اقسام تهدیدات رسانه‌ای قرار گرفته و به بیراهه سوق داده می‌شوند؛ زیرا گفتمان همه با هم به همه با من تغییر می‌کند. به گفته‌ی جورج اورول زیبایی هنگامی زیباست که در لذتش با دیگران شریک باشی، ولی اگر شریک نباشی آن همه زیبایی بیهوده و بی‌معنا می‌شود.
در عصری که علم دنیا را فشرده و فاصله‌ها را کوتاه کرده رسانه‌ها توانسته‌اند این فاصله‌ی کوتاه را هم از بین ببرند. در چنین شرایطی رسانه‌های مستقل مانع می‌شوند تا سیاست حالت نمایش تک نفره به خود گرفته و بحران مشارکت پیش بیاید. این رسانه‌ها را می‌توان از نهادهای مدنی به حساب آورد که حد واسط ملت و حاکمیت به شمار می‌آیند.
بحران مشارکت را نمی‌توان نادیده گرفت. اگرچه در نظام‌های توتالیتر توجهی به مشارکت و بهره‌گیری از اندیشه‌ها و دیدگاه‌های مختلف نمی‌شود؛ اما برای گریز و رهایی از جمود سیاسی و اجتماعی نیاز به رسانه‌هایی است که راهگشا باشند. به گفته‌ی کلمن «بحران مشارکت از مسائلی است که پیش روی نوسازی در جوامع جهان سومی قرار دارد و زمانی بروز می‌کند که جامعه با فقدان نهادهای مشارکتی به منظور انتقال تقاضاهای توده مردم به دولت مواجه شود.»
توسعه عبارت از مرگ تدریجی نظام کهن و تولد و رشد تدریجی نظام تازه است. در چنین فرایندی رسانه‌های مستقل جایگاه و نقش ویژه‌ای ایفا کرده و اهمیت بسیاری دارند. هرچند ممکن است برخی حکومت‌های تمامیت خواه مخالف این مشارکت و همراهی و همدلی باشند؛ اما دموکراسی بدون پیشرفت و پیشرفت بدون دموکراسی محال است.
عده‌ای بر این باور هستند که در سرزمین ناشنوایان از سخن گفتن چه کاری بر می‌آید در حالی که در هر جامعه‌ای می‌توان سخن گفت، ولی باید به نحوه و شرایط سخن گفتن نیز توجه کرد. رسانه‌های مستقل در بالابردن تحمل مردم و دست اندرکاران نقش داشته و می‌توانند مروج عقلانیت و تعامل و همراهی شوند. حاکمیت عقلانیت می‌تواند به آشتی مردم و دولتمردان منجر شده و به همفکری آنها بیانجامد. به گفته جان کندی رئیس جمهوری پیشین آمریکا: «آنها که انقلاب صلح‌ آمیز را ناشدنی می‌سازند انقلاب قهرآمیز را گریزناپذیر می‌سازند.» در شکل‌گیری یک جامعه‌ی پاسخگو و مردمانی که مخالف پرخاشگری هستند اخلاقیات و ترویج آن از سوی رسانه‌های مستقل اهمیت بسیاری دارد. ویل دورانت معتقد است: اخلاقیات احکامی هستند که جامعه به کمک آن افراد و جماعات خود را ترغیب به رفتار موافق نظم- امنیت و تعالی خویش می‌کند.
لیندون جانسون رئیس جمهوری پیشین آمریکا می‌گفت سر مقاله‌های روزنامه واشنگتن پست به اندازه‌ی ۱۰ لشکر برای من ارزش دارند. همچنین لرد نورت کلیف معتقد بود: از میان همه‌ی روزنامه‌های آمریکا ترجیح می‌دادم واشنگتن پست برای من باشد؛ زیرا نماینده‌های کنگره آن را سر میز صبحانه می‌خوانند. از این سخنان می‌توان به قدرت و توان رسانه‌ها پی برد.
رشد و آگاهی یک ملت می‌تواند در رشد سیاسی و افزایش تحمل دست اندرکاران، موثر واقع شود. رشد آگاهی هم ارتباط مستقیم با رفع جهل دارد؛ امام علی (ع) می‌فرماید: «بدترین فقر، جهل است»، ولی جالب است بدانیم در بودجه‌ی کشورهای عقب افتاده فرهنگ و بهداشت قربانی تجهیزات و تسلیحات می‌شود، ولی آیا با این تسلیحات و تجهیزات می‌توان مانع رشد مخالفت‌ها شد؟
تجربه‌ی بهار عربی نشان داد که بی‌توجهی به نیازهای اساسی مردم می‌تواند خسارت جبران‌ناپذیری را متوجه جامعه سازد. حکومت‌هایی که سرنگون شدند از نظر تسلیحاتی در وضعیت قابل قبولی بودند؛ اما نمی‌توانستند نیازهای فکری ملت‌های خود را برآورده سازند. فقدان نشریات و رسانه‌های مستقل و پاسخگو، فاصله بین ملت‌ها و دولت‌ها را افزایش داده و در نهایت آنها را رویاروی هم قرار داد. امروزه حدود ۸۰ درصد جمعیت جهان در کشورهای در حال توسعه زندگی می‌کنند که از مشخصات آنها درآمد کم و فقر زیاد – بیکاری زیاد و آموزش کم است. تاکید بر آموزش برای افزایش سطح آگاهی ملت‌هاست تا فریب ادعاهای واهی را نخورده و تن به قضا و قدر ندهند و اجازه ندهند دیگران برای آنها تصمیم‌گیری کنند. در برنامه‌ی جهانی شدن این مسئله مورد حمایت قرار گرفته که اگر قرار است شکاف بین کشورهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافته محدودتر شود باید نظام تحصیلات متوسطه و دانشگاهی نیرومندی وجود داشته باشد؛ البته داشتن افراد تحصیل کرده بدون شغل چندان فایده‌ای ندارد؛ زیرا این گروه‌ها صرفا نظاره‌گر بوده و تصمیم‌گیرنده نیستند.
پرداختن به رسانه‌ها و بهادادن به آنها هزینه کردن از جیب نیست بلکه افزودن بر سرمایه‌های ملی است. سامرست موام می‌گوید: انسان وقتی هیچ کار از دستش بر نمی‌آید نویسنده می‌شود، ولی در هر کشور باید افرادی وجود داشته باشند که تاثیرگذار باشند. برشت معتقد است: «هنرمند آن نیست که فقط از واقعیت سخن بگوید بلکه کسی است که واقعیتی را بگوید که اکنون باید گفت. دکتر شریعتی هم می‌گوید: کسی که ۳۰ سال سخن گفته و هیچ کس به او ایراد نگرفته به خاطر این است که ۳۰ سال سخن گفته و هیچ کس از او نتیجه‌ای نگرفته است.»
رسانه تاثیرگذار با هر جمله و تیتر خود، می‌تواند بر مخاطب اثر گذاشته و خط بطلانی بر بی‌اعتمادی‌ها و بی‌اعتنایی‌ها بکشد. این رسانه‌ها قادر هستند جامعه را پویا و قابل تحمل کنند تا سخنان علاوه بر اینکه شنیده می‌شوند پر معنا و تاثیرگذار هم باشند.
منبع: درنگ