کلمه – علی بردبار:
سردار علیرضا زاکانی، از نیروهای اقتدارگرای مستقر در مجلس در سخنانی آشکارا ضد امنیت داخلی و خارجی نظام گفته است: «امروز انقلاب اسلامی سه پایتخت کشورهای عربی را در اختیار دارد و تا چند وقت دیگر صنعا را نیز گرفته و سیستم یکپارچه‌سازی مسلمانان را اجرایی خواهد کرد».
او در این سخنان که اخیرا در مشهد عنوان کرده، عربستان را هم تهدید کرده و گفته که پس از پیروزی در یمن به‌طور حتم نوبت عربستان است زیرا این دو کشور حدود ۲ هزار کیلومتر مرز مشترک داشته و از طرفی نیز امروز ۲ میلیون نفر اسلحه به دست سازمان‌یافته شده در یمن وجود دارد.
اینکه یک نماینده مجلس در قامت یک سیاستمدار نتواند تحلیل های جنگ سالارانه را از نقش جدیدش تفکیک کند و با خود اندکی عقلانیت به سیاست آورد، تبعاتی دارد که در نظام بین الملل با ابزارهایی چون تحریم و کاهش روابط پاسخ می گیرد. کاری که همفکران آقای زاکانی در این سالها انجام داده اند و کمترین نتیجه اش این است که باید یک دولت و ملت متحد شوند تا سنگی را که این افراد در چاه می اندازند، به در آورند. فرض بعید بگیریم که همه اتفاقات اخیر یمن، نتیجه طراحی جمهوری اسلامی است. آیا در این صورت نسبت دادن آن به ایران و حمایت از گسترش آن به دیگر کشورهای قدرتمند منطقه، نشانه واضح نادانی بیش از حد مدعیان بصیرت نیست؟
این اظهارات اگر از سوی یک فرد عادی بیان می شد، شاید قابل نادیده گرفتن بود. اما چنین مواضعی که یادآور توهمات احمدی نژاد است، از سوی یک نماینده مجلس دارای سوابق نظامی و حضور در سپاه، می تواند موجب بهانه جویی همسایگان و رقبای منطقه ای ایران شده و سیاست خارجی دولت را دچار چالش کند.
این در حالی است که مناطق جنوبی کشور ما در سال های اخیر استعداد برخی تنش آفرینی ها با حمایت برخی کشورهای عرب منطقه را از خود نشان داده و بر این اساس در انداختن چنین بازی هایی، چیزی نیست که در آینده ما را از تبعات آن در امان نگه دارد. ضمن اینکه دیگر آشوب هایی که در منطقه با آن مواجهیم و توجه به اقلیت بودن شیعیان در این نزاع های نابرابر و بی فایده برای کل منطقه، درک و فهم بالاتری را از سوی بازیگران سیاست طلب می کند.
بی فکری و سخنان بی منطق زاکانی در این نشست محدود به امنیت خارجی نشده و در ادامه حرف هایی زده که امنیت داخلی را نیز می تواند هدف قرار دهد. او در سخنانی که خلاف صریح مواضع رهبری مبنی بر پیشی نگرفتن از رهبری از سوی نیروهای حامی وی است، بار دیگر بر طبل تندروی تحت عنوان پی گیری منویات رهبری کوبیده و گفته است: انتظار از جوان انقلابی این است در سطح پنجم بصیرت قرار گیرد وقتی مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «انتظار من از بسیجیان این است که از سکوت من نیز درس بگیرند»، یعنی یک جوان انقلابی باید در سطحی اعلا از بصیرت قرار داشته باشد.
زاکانی در یک قیاس ناصواب و بی ربط با اشاره به ماجرای برادر خلیفه سوم، گفته که خلیفه سوم برادری داشت که پیامبر در مورد او فرموده بودند: «اگر این فرد را درحالی‌که خود را از پرده کعبه گرفته است، دیدید، او را پایین آورید و گردن بزنید؛ روزی خلیفه سوم برادرش را برای بخشش نزد پیامبر آورد و در میان مردم سه بار از پیامبر درخواست عفو کرد و پیامبر سکوت کردند؛ پس از بار سوم ایشان برادر خلیفه را بخشیدند و در پاسخ به مردم که چرا او را بخشیدید، فرمودند: «شما که دستور مرا شنیده بودید و می‌دانستید باید این فرد را گردن بزنید، چرا همه سکوت کردید؟ من منتظر بودم تا یکی از شما فرمان مرا اجرا کند».
زاکانی در ادامه با دعوت مخاطبان جوان خود به رفتارهای بی قاعده، ادعا کرده که این یک قاعده است که ما می‌توانیم مسیر را به‌گونه‌ای دنبال کنیم که رهبری سطح بالاتری از انتظارات خود را طلب کنند.
این گونه مواضع از جنس بهانه هایی است که برای نیروهای تندروی قانون گریز برای بر هم زدن نظم و امنیت داخلی به کار می رود و نام آن را کمک به رهبری برای پیگیری منویات درونی و بر زبان نیامده ی ایشان می گذارند. کاری که از جمله مثال های آن حمله به سفارت انگلیس در چند سال گذشته بود که نهایتا اعتراض دیرهنگام آیت الله خامنه ای را نیز در پی داشت.
این گونه مواضع در زمان استقرار دولت تدبیر و امید و همزمان با فعال شدن و تهدیدهای گروه های خشونت طلب همچون انصار حزب الله، نشانه ای از تهدید امنیت داخلی است که هوشیاری نیروهای مدنی و دولت را در برابر آن ضروری تر می سازد. به بیان روشن تر، این وظیفه دولت، به خصوص وزارت اطلاعات و نیز شورای عالی امنیت ملی است که با کنترل اینگونه نیروهایی که بصیرت لازم برای حضور در عرصه سیاست را ندارند، امنیت داخلی و خارجی کشور را صیانت کنند؛ نه اینکه منادیان صلح و قانون و اصلاح را هر از چندی با عناوین امنیتی به زندان های طولانی مدت ببرند.