نابسامانی‌های قانون نفقه

۲۹ مهر ۱۳۹۳

عکس: مهرخانه ماهرخ غلامحسین‌پور- روزنامه نگار «یک سالی بود که فهمیده بودم سر و گوشش می جنبد. این چیزها را زنها سریع می فهمند. نیازی به بوی عطرغریبه ای یا تار مویی هم نیست، کافی است مردت به طرز نامحسوسی دوری بگیرد. دیگر شب ها خبری از میل و اشتیاق یا حتی نوازشش نبود. نه حتی نگاه مهرآمیزی. یک شب جر و بحث ما بالا گرفت. بی تعارف گفت که دیگر دوستت ندارم. از تو خسته شده ام. دلم را زده ای. اگر غرور داری آویزانم نشو. خودت راهت را بگیر و برو. حالم را نمی فهمیدم. هوار می کشیدم. [....]