کادریه اورتاکایا از دانشگاه علوم اجتماعی مرمره بیرون آمد ، نامه ای به خانواده نوشت و مستقیم راهی مرزهای ترکیه با کوبانی شد ، تک تیراندازهای ارتش ترکیه هنگام خروج از مرز او را از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار دادند ، کادریه کنار دروازهای کوبانی کشته شد و روز بعد متن نامه او از این قرار منتشر گشت ، قسمتهایی از نامه اورتاکایا را باهم بخوانیم
کادریه اورتاکایا
1 . خانواده عزیزم : من اینک در کوبانی هستم ، این جنگ تنها برای کوبانی یایی ها نیست ، این مبارزه از آن همه ماست ، من به دلیل عشق عمیق به خانواده ام و انسانیت در این مبارزه مشارکت می کنم ، اگر سرنوشت این جنگ را برای خود انتخاب نکنیم در فردایی بسیار نزدیک خانه ها و شهرهای ماست که زیر بمباران خاکستر می شوند و آنهنگام ما تنها مانده ایم . اگر در این مبارزه پیروز شویم محرومان و ستمدیدگان پیروز خواهند شد . من در این مبارزه شرکت می کنم و اطمینان دارم که ماموریت من مفید واقع خواهد شد . شاید بخاطر این تصمیم باعث عصبانیت شما هستم اما به زودی حق را به من خواهید داد ...
2 . من می خواهم تمامی انسانها آزاد و برابر زندگی کنند ، کسی بخاطر مقداری نان و خانه ای برای خفتن یک عمر بردگی نکند و از او بهره کشی نشود . برای بدست آوردن این خواسته ها باید به مبارزه پیوست و تا سر جان جنگید . همینکه جنگ پایان گرفت برمی گردم ، تا بازنگشته ام با دوستانم مهربان باشید و برای پیدا کردنم تلاش نکنید ... به ارگانهای دولتی ، پلیس مراجعه نکنید ، اگر زنده برگردم دستگیر می شوم ... نامه را بعد از خواندن پاره کنید ...
3 . وصیت من به شما مبارزه است ، به مبارزه بپیوندید ، پدر و مادرم شما را دوست دارم ، برادرم تو زندگی خوبی خواهی داشت . عکس هایم را داشته باشید ، همه عزیزانم با تمامی عشق انقلابی شما را در آغوش می کشم . خوب بمانید .
4 . کادریه اورتاکایا از دانشگاه علوم اجتماعی مرمره بیرون آمد ، نامه ای به خانواده نوشت و مستقیم راهی مرزهای ترکیه با کوبانی شد ، تک تیراندازهای ارتش ترکیه هنگام خروج از مرز او را از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار دادند ، کادریه کنار دروازهای کوبانی کشته شد و روز بعد متن نامه او از این قرار منتشر گشت.