۲ دى ۱۳۹۳
عکس: behzisti ماهرخ غلامحسین پور – روزنامه نگار حدود هفت سال پیش دوست خبرنگارم از یکی از شهرهای جنوبی برای پیگیری یک کار اداری، به تهران آمده بود. خودش و پسرک سه سالهاش، خانه ما ساکن شدند، پسرک نا آرام و بیقرار بود، به همه چیز کار داشت و هر چیزی دم دستش بود یا میخورد زمین و خاکشیر میشد یا به سرعت با دستهای من و مادرش مابین زمین و آسمان نجات داده شده و رستگار میشد. اعتراف میکنم تحمل غرغر و نق نق کردنهای بیوقفهاش چیزی ورای طاقت آدمی بود. از آن کودکانی که به آنها میگویند «کودکان دشوار» [....]