اسیدپاشی به ابوذر و سلمان

۲۶ دى ۱۳۹۳

کلمه – شهاب صادقی:
پیچیده ترین ترفند فعالان سیاسی، «ساده سازی» است؛ ترفندی که به چهره «دیگری» اسید می پاشد تا ترکیب صورت از ریخت بیفتد و گوشت اضافه کنار گردی گونه ها آویزان شود و ناظر یا مخاطب را هول بردارد و از سه ذرعی راه کج کند. اسیدپاشان سیاسی این ترفند ساده را سخاوتمندانه خرج می کنند ولو چهره آن «دیگری»، سخن سرراست رئیس جمهوری باشد!
حسن روحانی یکی دو هفته پیش، وقتی دید زبان اندرز و ارشاد به جای ساکنان اتاق عملیات تخریب کارگر نمی افتد، به گفتارش یکی دو قطره صراحت افزود و نزدیک به این مضمون را گفت: «معلوم است که اگر توپ و سایت و رورنامه و پول یکجا جمع شوند، به فساد منجر می شود و حتی اگر سلمان و ابوذر هم باشد در معرض ابتلا به فساد قرار خواهد گرفت.» این جمله از زبان رئیس جمهوری جاری نشده، صداهایی در جامعه پیچید که برای ضمیر مبهم سخن روحانی، مرجع تراشیدند.
از همان یکی دو هفته پیش تا همین دیروز که در جمع میهمانان همایش بسیج رسانه، نمونه نادری از همان تأویل ها زاده شد. خطیب، خیال می کرد با از شکل انداختن اصل سخن روحانی، می تواند مخاطب خود را از رئیس جمهوری منزجر کند. این بود که مقدمات برهانش را چنین سامان داد: «کسانی که تجمع چند تخصص در یک نقطه را فساد دانسته اند و معتقدند که می تواند ابوذر و سلمان را هم فاسد کند، چرا زمانی که شهید افشردی (باقری) دست به اسلحه برد، این را نگفتند؟ چرا که حضور او به دلیل تجمیع رسانه، اسلحه و قدرت بود.» بعد هم برهان ادعایی خود را به توصیه ای در غلاف اخلاق بپیچاند: «برخی از بزرگان باید اشتباه استراتژیک خود را اصلاح کنند.» خطیب، خیال کرد اگر نامی از رئیس جمهور نیاورد، کسی مراد او را از کلمات کشداری چون «برخی بزرگان …» و «کسانی که …» کشف نخواهد کرد، غافل از آن که کتاب «کشف المراد» ایشان را در شهر، از «توپخانه» بگیر تا «افسریه»، زیر بغل هر اهل فهمی می توان یافت.
به اصل، ربطی ندارد اما چرا مشاوران و منسوبان فرهنگ به اصرار وانمود می کنند که ارزشی بودن، انقلابی بودن و بسیجی بودن لاجرم باید عجین و آمیخته با قلب واقعیات باشد؟ بسیج که سکه زرین و درخشان حقیقت یک ملت است، در دست کیمیاگران سیاست باز به مس سیاه تحریف بدل می شود. به خطیبانی از این جنس، هیچ بسیجی انقلابی و ارزش گرایی برات وکالت نسپرده است که از جانب ایشان، اسیدپاشی پیشه کند. بسیجی، زائر آزاده ای است که گرد معبد «حقیقت» طواف مستمر دارد و به این اعتبار می داند که مراد انذار و هشدار روحانی در پرهیز از آلودگی به رانت دقیقا چیست. رگی از ابوذر و سلولی از سلمان در جان هر بسیجی هست و به همین اعتبار به خوبی می داند که اصالت ابوذری و سلامت سلمانی را کدام آفت و عارضه، مخدوش و معلول می کند.
ترفند اسیدپاشان در ساده سازی سخن بدیهی روحانی، ترفندی عقیم است. بسیج هیچ گاه اجازه نداده است که کسانی بر گرده اش بنشینند و در سایه خاکریز صداقت و زلالش، پناه بگیرند و اسم خود را اسم مستعار ارزش ها بنمایانند.