توانا- هانیبال الخاص، نقاش، منتقد هنری و مترجم و نویسندهی ایرانی در سال ۱۳۰۹ از پدر و مادری آشوری در شهر کرمانشاه دیده به جهان گشود. پدرش کارمند گمرک بود و از اینرو مدام از شهری به شهر دیگر در سفر بودند. پدرش، آدای الخاص نویسنده نیز بود. جان الخاص عموی هانیبال نیز شاعر بود هانیبال تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان فیروزبهرام گذراند که یکی از دبیرستانهای قدیمی و زرتشتی شهر تهران بود. هانیبال نقاشی را از سنین بسیار پایین آغاز کرد و در ابتدا برای مجلات فکاهی نظیر توفیق کاریکاتور میکشید. در چهاردهسالگی برای اولین بار به وسیلهی جوانی به نام «آلکسی گیورگیز» که خود نقاشی را در روسیه آموخته بود با رنگ و روغن آشنا میشود. هانیبال با شوق بسیار نزد این جوان میرفت و رنگها را برایش میچید و به نقاشیهایش نگاه میکرد. الخاص میگوید که گاهی نیز این جوان هنرمند کاغذ و رنگ به او میداد و میگفت نقاشی کن. در تهران به کلاس جعفر پتگر، نقاش توانا رفت و نقاشی را به صورت جدیتری دنبال کرد.
در همین کلاسها بود که الخاص به پرتره علاقهمندی پیدا کرد اما در همهی این سالها الخاص به عنوان نقاشی فیگوراتیو شناخته شد که تصویر انسان، چهرهی انسان و اندام انسان دلمشغولیاش بود. الخاص به مدت دو سال و نیم در کلاس پتگر آموزش کلاسیک نقاشی دید و پس از آن به آمریکا سفر کرد و در آنجا در رشتهی پزشکی به تحصیل مشغول شد اما این رشته را نیمهکاره رها کرد و ابتدا فلسفه و پس از آن نقاشی خواند و در رشتهی ایلوستراسیون(تصویرسازی) لیسانس و فوق لیسانس گرفت. او همچنین در سال ۱۹۵۶ میلادی لیسانس هنرهای تجسمی و در سال ۱۹۵۸ فوق لیسانس همین رشته را از انستیتوی هنر شیکاگو دریافت کرد. هانیبال الخاص در مورد نقاش شدنش میگوید: «هر وقت نگاه میکنم که چطور شده که من نقاش شدهام، میبینم تصادفهایی بوده، امکاناتی در کنار من بوده که چه بسا دست خود من هم نبوده، یعنی اتفاق افتاده و من شدهام نقاش.» الخاص میگوید که از ابتدای کار نقاشی انسان برای او موضوع جالبی بود: «خیلی دوست داشتم به قیافه و نگاه آدمها فکر کنم و عمق عواطف، اندوه، تکبر، خودخواهی، مهربانی آنها را دریابم. در دانشگاه، از کلاس کشیدن اندام انسانها لذت میبردم. بیشتر دوست داشتم بروم در کلاسهای مدل زنده، نقاشی کنم. در همان کلاس بود که برای اولین بار کارهای ذهنی کردم. آن کار ذهنی پر از صورتهای آدم بود. تخیلات بیشتر روی کارهایی بود که در آن اندام انسان و چهرۀ انسان بود، ولی اولین باری که در کارهایم موضوعی را نگه داشتم و تکرارش کردم و بعدها به صورت امضاء کارهای من شد، وفور آدم بود.» (جدیدآنلاین)
الخاص میگوید که در ابتدا بیبرنامه بود «یک صورت را اینجا و یک صورت را آنجا میگذاشتم؛ یک اندام را اینجا و یک اندام را آنجا. بعد کمکم پرداختم به پیوند آنها، اولین رابطهای که در ایران زیاد به آن برخوردم، صف بود. آدمهای پست سر هم ایستاده، صف دراز آدمها. از اینجا تا ابتدا و تا بینهایت، تا قیامت دارند میروند و حتا یک زمانی تابلوهایی داشتم که چیزی نبود جز صفهای مختلف ادم. چپ و راست میرفتند تا ناپدید میشدند.» هانیبال در زندگی هنریاش چهار کتاب در زمینهی آموزش هنر تالیف کرد و برای دهها کتاب مختلف طرح روی جلد کشید. الخاص عضو دورههای مختلف دوسالانهی نقاشی معاصر ایران در دهههای سی و چهل بود و مدت دو سال «گالری گیلگمش» را که از اولین گالریهای معاصر ایران بود اداره میکرد. در دههی پنجاه الخاص به ممدت چهار سال در روزنامهی کیهان نقد هنری نوشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت شورای هنرمندان و نویسندگان ایران درآمد که در سال ۱۳۵۸ عضو اجرایی آن شد. الخاص به حزب توده گرایش داشت و پس از اشغال سفارت آمریکا به وسیلهی «دانشجویان خط امام» و انقلابیان مسلمان، الخاص به همراه تعداد دیگری از هنرمندان بر روی دیوار سفارت طرحهای ضد آمریکایی نقاشی کردند. با اینحال در سال ۱۳۶۴ به دنبال مشکلاتی که برای روشنفکران توسط نظام اسلامی به وجود آمد مانند بسیاریها ایران را ترک کرد و در آمریکا مقیم شد. الخاص علاوه بر نقاشی به شعر و ادبیات نیز علاقهمند بود و در آن دستی داشت. «شعر همیشه به پناه من میآمد و چارهای نبود جز همصداشدن با نیما که«من کار خود را میکنم دنبال»» او اشعار زیادی به زبان مادری - آشوری- سرود و همچنین اشعار بسیاری از نیمایوشیج، ایرج میرزا، میرزاده عشقی، پروین اعتصامی و غزلهای حافظ را با حفظ وزن و قافیه و معنا به زبان آشوری برگرداند. در سال ۲۰۰۴ مراسم بزرگداشتی برای هانیبال در ایران اختصاص داده شد که در خانهی هنرمندان برگزار شد. این مراسم بدون حضور میزبانان برگزار شد. در این مراسم هانیبال الخاص پشت میکروفن رفت و با بغضی فروخورده گفت: «نمیدانم چرا آقای بهشتی اينجا حضور ندارند. نمیدانم چرا همهتان از اينکه دير به شما خبر دادهاند گله میکنيد.
عذرخواهی شما کار را بدتر میکند. راه به دستآوردن دل هنرمندی که شصت سال سابقه نقاشی دارد، اين نيست. صد در صد بدانيد دلسوزی من برای کسی است که شصت سال نقاشی کرده است. اگر من در اروپا شصت سال نانوای موفقی بودم، احتمالا در بزرگداشت من دکانی با تنوری زيبا برای پختن نان به من میدادند. خدارا شکر که من زيرزمينی برای زندگی دارم. اما بهترين جايزه من نگاههای گرم و مهربان شماهايی است که به نمايشگاه من میآييد و مرا می شناسيد.» الخاص بیش از ۳۵ سال سابقهی تدریس داشته است. او در هنرستان پسران، دانشکدهی هنرهای زیبای تهران، دانشکدهی مانتی سلو در ایالت ایلینوی آمریکا و دانشگاه آزاد تدریس کرده است اما آنطور که خودش میگوید نه حقوق بازنشستگی گرفته است و نه بیمهی پزشکی داشته است. آثار این نقاش نوگرای معاصر در بیشتر از صد نمایشگاه انفرادی و بیش از دویست نمایشگاه گروهی در ایران و اروپا و آمریکا و کانادا به نمایش درآمده است. هانیبال الخاص در خردادماه ۱۳۸۹ به دلیل بزرگداشتی که شاگردانش در خانهی هنرمندانایران برای او برگزار کردند به ایران سفر کرد و قصد داشت در صورت تامین هزینههای بیماری و بیمهشدن در ایران بماند اما این اتفاقا نیافتاد و الخاص در همان سال به آمریکا بازگشت و ۲۳ شهریورماه ۱۳۸۹ به دلیل حادشدن بیماری سرطانش درسن ۸۰ سالگی و در ایالت کالیفرنیای آمریکا درگذشت.