نوشته: رامین جوان این درست استکه درایت رهبران انقلاب اکتبر بهلحاظ پیچیدگی و سازمانیافتگی با درایتِ ساده و خودجوش رهبران كمون قابل مقایسه نیست؛ اما باید بهاین نکته نیز توجه داشت که: اولا- انقلاب اکتبر بدون قیام کمون ـاگر شدنی بودـ ناگزیرْ بسیاری از سادگیهای کمون برشانههای آن سنگینی میکرد و حرکتش را بهکُندی و چهبسا بهسکون میکشاند؛ و دوماًـ در فاصلهی تقریباً 50 سالهی کمون پاریس و انقلاب اکتبر همهچیز و بهویژه مناسبات سرمایه و دانش مبارزهی طبقاتی تحولات و پیشرفتهای شگفتی را از سرگذرانده بودند. بهکرشمهی مثال، میتوان اینطور نیز گفت که کمون پاریسْ پدری با صلابت، و انقلاب اکتبرْ فرزندی خلف بود که تنها در همراستایی تاریخی نسبت بههم مقایسهپذیراند؛ و مقایسهی حقیقیْ حرکت در همان راستایی است که تاریخاً بهآنها وحدت میبخشد. بههرروی، نقد و بررسی کمون (و طبعاً انقلاب اکتبر) بدون گامهای عملی، و گامهای عملی بدون تدارک نظریِ قابل آزمون، بیشتر بهخودارضایی روشنفکرانه و ذهنی میماند تا جانمایه کمون و اکتبر را بهتبادل دربیاورد. کسی که برای مردم افسانه های انقلابی نقل میکند، کسی که آنها را با داستانهای احساساتی سرگرم میسازد، بهاندازهی آن جغرافیدانی مجرم است که برای دریانوردانپ نقشههای دروغین ترسیم میکند. [...]
کمون پاریس و قدرت کارگری
۱۶ فروردین ۱۳۹۵