کمون پاریس و قدرت کارگری

۱۶ فروردین ۱۳۹۵

نوشته: رامین جوان این درست است‌که درایت رهبران انقلاب اکتبر به‌لحاظ پیچیدگی و سازمان‌یافتگی با درایتِ ساده‌ و خودجوش رهبران كمون قابل مقایسه نیست؛ اما باید به‌این نکته نیز توجه داشت که: اولا- انقلاب اکتبر بدون قیام کمون ـ‌اگر شدنی بود‌ـ ناگزیرْ بسیاری از سادگی‌های کمون برشانه‌‌های آن سنگینی می‌کرد و حرکتش را به‌کُندی و چه‌بسا به‌سکون می‌کشاند؛ و دوماً‌ـ در فاصله‌ی تقریباً 50 ساله‌ی کمون پاریس و انقلاب اکتبر همه‌چیز و به‌ویژه مناسبات سرمایه و دانش مبارزه‌ی طبقاتی تحولات و پیشرفت‌های شگفتی را از سرگذرانده بودند. به‌کرشمه‌ی مثال، می‌توان این‌طور نیز گفت که کمون پاریسْ پدری با صلابت، و انقلاب اکتبرْ فرزندی خلف بود که تنها در هم‌راستایی تاریخی نسبت به‌هم مقایسه‌پذیراند؛ و مقایسه‌ی حقیقیْ حرکت در همان راستایی است که تاریخاً به‌آن‌ها وحدت می‌بخشد. به‌هرروی، نقد و بررسی کمون (و طبعاً انقلاب اکتبر) بدون گام‌های عملی، و گام‌های عملی بدون تدارک نظریِ قابل آزمون، بیش‌تر به‌خودارضایی روشن‌فکرانه و ذهنی می‌ماند تا جان‌مایه کمون و اکتبر را به‌تبادل دربیاورد. کسی که برای مردم افسانه‏ های انقلابی نقل می‏کند، کسی که آن‌ها را با داستان‏های احساساتی سرگرم می‏سازد، به‌اندازه‌ی آن جغرافی‌دانی مجرم است که برای دریانوردانپ نقشه‌های دروغین ترسیم می‌کند.                     [...]