مجید محمدی
پس از توافق اتمی وین طرفداران این توافق بالاخص برای تغییر افکار عمومی در ایالات متحده و تحت تاثیر قرار دادن رای کنگره به توجیهاتی دست زدند که مملو از مغالطه و خلط بوده است. در این نوشته به چهار خلط در این مباحث اشاره میکنم.
۱) خلط ایران و جمهوری اسلامی
آن دسته از غربیانی که میخواهند با جمهوری اسلامی کنار بیایند و معامله داشته باشند -با هر توجیه و علتی، مشروع یا غیر مشروع- یا ایرانیانی که میخواهند این رابطه را تشویق کنند مدام بر این نکته تاکید میکنند که غیر از ایران تروریست و ایران ناقض حقوق بشر و سرکوبگر، ایران دیگری نیز وجود دارد. همه این را میدانند. آن ایران دیگر مردم ایران هستند که میخواهند مثل همه جای دنیا زندگی کنند اما حکومت نمیگذارد. این ایران دیگر، بخشی از حکومت یا خود حکومت نیست. مردمی هستند که قدرتی هم ندارند و صدایشان نیز چندان شنیده نمیشود. دولتهای غربی هم با آنها معامله نمیکنند. حتی خبرنگاران غربی را به نماز جمعه میبرند و اجازه ندارند با منتقدان یا با مردم کوچه و بازار به طور تصادفی مصاحبه کنند. با این وضع چقدر میتوان روی آن «ایران دیگر» حساب کرد؟ آیا این ایران دیگر توانست جلوی پیشرفت برنامهی اتمی را بگیرد یا از آتشافروزی جمهوری اسلامی در منطقه جلوگیری کند یا یک انتخابات بدون نظارت استصوابی برگزار کند؟
وجه دومِ خلط میان ایران و جمهوری اسلامی، طرح موضوع ایرانهراسی است. داستان ایرانهراسی یک دروغ بزرگ است چون در دنیا ایرانهراسی وجود ندارد. هرچه هراس هست از حکومت جمهوری اسلامی است اما سیاستمداران غربی در سخنانشان وقتی میگویند «ایران» منظورشان رژیم است که باید با دقت بیشتری سخن بگویند. هراس از جمهوری اسلامی با پروندهای که دارد یک هراس واقعی و معقول است. حتی میتوان گفت که دولتها و جوامع غربی به اندازهی کافی از رژیم نمیهراسند چون آن را به درستی نمیشناسند.
وجه سوم این خلط در موضوع رفع تحریمها و تصور بهتر شدن وضع مردم ایران است. این توافق در مورد ایرانیان نبوده و نیست. در مورد حکومت است و منافع توافق نیز نه عاید مردم ایران بلکه عاید حکومت میشود.
در فروش توافق به سراغ مردم میروند اما هدف از توافق، تداوم حیات رژیم با تزریق پول و تکنولوژی بوده است. توافق اتمی به مصلحت نظام است و نه مصلحت مردم.
درآمدهای حاصل از رفع تحریمها همانند دیگر درآمدهای ارزی کشور عمدتا صرف سه موضوع شده و خواهد شد: فساد، گسترشطلبی و اتلاف. عضو کمیته تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از بدهی بابک زنجانی، در گفتوگو با روزنامه “زمان” ترکیه میگوید: «بیشتر اموال گمشده بابک زنجانی نزد رضا ضراب در ترکیه است… ثروت بابک زنجانی ۵ میلیارد دلار است… با توجه به اطلاعاتی که در دست داریم بابک زنجانی و رضا ضراب جدا از هم نیستند.» (۲۷ مرداد ۱۳۹۴) هزینهی فساد برای اقتصاد ایران سالانه ۳۴ میلیارد دلار است. (احمد توکلی، فارس ۲۶ فروردین ۱۳۹۴) تنها از فسخ قرارداد کرسنت ۱۴ میلیارد دلار ضرر نصیب کشور میشود. (وزیر ارشاد، تابناک ۱۹ خرداد ۱۳۹۴)
رقمی که جمهوری اسلامی صرف شکل دادن به امپریالیسم شیعی میکند (با صرف در حوزهها، ساخت مقابر ائمه شیعه در عراق، تبلیغات دینی، و دخالت نظامی و کمکهای غیرنظامی به کشورها و گروههای همپیمان) روشن نیست اما سالانه به دهها میلیارد دلار میرسد. تنها گنبد حرم امامین عسگریین با مساحت ۱۲۰۰ مترمربع، بزرگترین گنبد در اعتاب مقدسه محسوب میشود که در ساخت آن ۲۵ هزار خشت طلا به کار رفته است. (هر خشت ۳۵۰ هزار تومان، ۸۷۵۰ میلیون تومان معادل سه میلیارد دلار). برای بازسازی حرم امامعلی نیز ۱۲۵۰۰ خشت طلا مصرف شد. مبلغ برآوردشده برای انجام پروژهی توسعه حرم امامحسین ۴۵۰ میلیون دلار است. (ایرنا ۱۰ شهریور ۱۳۹۴). این پروژهها توسط مراکز دولتی انجام میشود.
بنا به گزارش سرویس پژوهشهای کنگره امریکا، ایران سالی ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون دلار خرج حزبالله، ۳/۵ میلیارد تا ۱۵ میلیارد دلار خرج رژیم اسد در سوریه، ۱۲ تا ۲۶ میلیون دلار خرج شبهنظامیان شیعه در سوریه و عراق و ۱۰ تا ۲۰ میلیون دلار خرج حوثیهای یمن و چند ده میلیون نیز خرج حماس میکند. امپراطوریهای سپاه و بیت، بخش قابل توجهی از منابع کشور را بدون نظارت هزینه میکنند.
طرفداران توافق اتمی، همیشه تحریمها را اقدامات آسیبرسان به مردم ایران معرفی کردهاند در حالی که تحریمها حکومت را نشانه رفته بود. تحریمها هیچ ضرری به اقشار فقیر نمیزنند و نزدند. تحریم دارو نیز افسانهسازی بود از روی مدل عراق و واقعیت نداشت.
وجه چهارم این خلط به برنامهی اتمی مربوط میشود. برنامهی اتمی از ابتدا برنامهی ایران نبوده است؛ برنامهی جمهوری اسلامی بوده است، چه آن زمان که کیک زرد را به نمایش میگذاشتند و چه در یک سال گذشته که ۹۸ درصد آن را به کشورهای دیگر فرستادند. مردم ایران همیشه نسبت به این برنامه در تاریکی نگاه داشته شدند. از همین جهت، اعلام موافقت اکثریت مردم ایران با این توافق بر اساس نظرسنجیهای دولتی و شبهدولتی بیاساس به نظر میرسد. مردمی که از هزینهها و روش و اهداف برنامهی اتمی خبر ندارند چطور میتوانند با توافق مربوط به آن موافق باشند؟
و وجه پنجم این خلط، به خلط برنامه اتمی با عوامل عزت و غرور مردم ایران مربوط میشود. مقامات حکومتی همیشه به این برنامه افتخار میکردند. هیچ نظرسنجی مستقلی نشان نمیدهد که مردم به این برنامه افتخار میکردند. با همین خلطِ میان غرورِ حاکمان و مردم است که ماجرای ۲۸ مرداد در رسانههای غربی به عنوان عامل شکست غرور ملی مطرح میشود در حالی که اسلامگرایان و چپها مصدق را مرتد و بورژوا میدانستند.
۲) خلط موفقیت دولت روحانی و مردم ایران
موافقان توافق هستهای میان موفقیت دولت روحانی در پیشبرد مذاکرات و موفقیت مردم خلط میکنند. تیم ظریف یک ماموریت از سوی خامنهای داشت که تحریمها را بردارد و در این ماموریت موفق شد و جایزهشان را نیز باید از ولی فقیه بگیرند. سرمایهای که ظریف و روحانی در این جهت کسب کردند مصرف حکومت خواهد شد و نه مردم. ممکن است برخی نظرسنجیهای مراکز دولتی حاکی از موافقت اکثریت مردم با این توافق باشد اما حتی اگر این نظرسنجیها از واقعیت حکایت کند این بدین معنی نیست که موفقیت دولت روحانی و مردم یکی است. مردم ایران همیشه انتخابهایی میان بد و بدتر دارند و در این زمینه نیز میان بد (توافق اتمی) و بدتر (دریغ شدن همین لقمهی نانی که به اکثریت آنها میرسد) یکی را انتخاب میکنند. انتخاب آنها نیز مبتنی بر اطلاعات کافی نیست.
۳) خلط توافق هستهای با صلحطلبی/ و مخالفت با آن با جنگطلبی
موافقان توافق یک دوگانهی ساده و بسیار ابتدایی میسازند مبنی بر اینکه هر کس با این توافق موافق نبوده خواهان جنگ است. برخی نیز تا آنجا پیش میروند که مخالفان توافق را همان مدافعان حمله به عراق یا دیوانه معرفی کنند. این سخن از اساس باطل است. مولف همین نوشته با حملهی نظامی به عراق مخالف بود و با توافق اتمی نیز مخالف بوده است. بدیل توافق موجود فقط جنگ نیست و فقط جمهوریخواهان و طرفداران جنگ مخالف این توافق نیستند.
موافقان این توافق آن را در زرورق صلح و امید و رفاه میفروشند در حالی که اولا جنگ هیچگاه گزینه اوباما نبوده است. طرح این مسأله نوعی انحراف موضوع است. ثانیا جنبش صلحی در ایران و در میان ایرانیان وجود نداشت و ندارد؛ این کارزار یک کارزار دولتی با پشتیبانی جمهوری اسلامی بوده که برخی از نیروهای جوان با خوشدلی با آن همراهی میکنند بدون آنکه از عواقب و برنامهریزان آن آگاه باشند. جمهوری اسلامی راه جذب نیروهای چپ و اسلامگرای ضد امپریالیست در کشورهای غربی را یافته است. جمهوری اسلامی در پی صلح در منطقه نیست. سیاست رسمی جمهوری اسلامی جنگ و مداخلهی نظامی است: «هر کس اسراییل را بکوبد مورد حمایت جمهوری اسلامی قرار میگیرد» سخن خامنهای است.
مخالفان توافق میگفتند توافق بهتری میتوان داشت و این امر در کنگره امریکا سابقه داشته: ۲۰۰ بار توافقها و پیماننامهها به کنگره رفته و تغییر یافته است. جمهوری اسلامی در وضعیت بحرانی بود و میشد آن را به عقبنشینی بیشتر وادار کرد. جمهوری اسلامی مثل کره شمالی نمیتواند درها را ببندند. طبقه حاکم کاسب و تاجر است. دستگاههای دولتی و عمومی کاسب و تاجرند و به معامله با دنیا نیاز دارند.
۴) خلط توافق اتمی و به سر عقل آمدن جمهوری اسلامی
فروش توافق وین به عنوان دریچهای برای عادی شدن روابط ایران و غرب از شوخیهای روزگار است. برخی از لابیگران جمهوری اسلامی چنان از این توافق سخن میگویند که گویی اتفاقی خاص در روابط بینالمللی افتاده است. البته خود آنها بهتر میدانند که چنین اتفاقی نیفتاده اما آنها برای تلطیف چهرهی جمهوری اسلامی ناچار از این پردهپوشی و فریب افکار عمومی هستند. علی خامنهای در این زمینه هشدارها را داده است. او به صراحت گفته است که دشمنی با غرب ادامه خواهد یافت و این یعنی تداوم سیاست نفرت و دشمنی با غرب. این توافق برای جمهوری اسلامی فقط یک عقبنشینی تاکتیکی بود و نه تغییر راهبرد.
توافق اتمی وین چه میکند و چه نمیکند؟
این توافق یک فرصت میانمدت (۱۰ تا ۱۵ سال بر اساس موضوعات اصلی درگیر مثل تعداد و نوع سانتریفیوژها و میزان اورانیم ذخیرهشده) برای تجدیدنظر جمهوری اسلامی در برنامهی اتمیاش در اختیار این رژیم قرار میدهد. این معامله، ساخت بمب را غیر ممکن نمیسازد. حتی تضمینی برای پیشگیری از تجدید برنامهی اتمی جمهوری اسلامی در سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۲ نیست بلکه این موضوع دشوار را برای رییس جمهور بعدی ایالات متحده در دورهی اول یا دومش به یادگار میگذارد. این توافق تنها فرصتی برای جمهوری اسلامی جهت تجدیدنظر در سیاست اتمیاش است و نه بیشتر. حتی در یک سال گذشته جمهوری اسلامی از خرید موادی با کاربرد دوگانه دست بر نداشته است (به گزارش سازمانهای امنیتی آلمان).
معامله جولای ۲۰۱۵ وین بخش قابل توجهی از زیرساختهای اتمی جمهوری اسلامی را حتی پس از اجرایی شدن آن دستناخورده باقی میگذارد در حالی که بازگرداندن رژیم تحریمها عملا کاری بسیار دشوار است. بر اساس توافق وین، هزینههای تقلب و امکان کسب اطلاع از آن بیشتر میشود اما تقلب دشوارتر نمیشود و امکان آن از میان نمیرود. این توافق تنها فاصلهی جمهوری اسلامی با بمب را از دو تا سه ماه به یک سال افزایش داده است.
The post چهار خلط در دفاع از توافق اتمی appeared first on Taghato | تقاطع.