احمدی نژاد، سه ضلعی انتخابات و نه به خامنه ای

۲۴ فروردین ۱۳۹۶

علی افشاریکاندیداتوری محمود احمدی نژاد شگفتی روز دوم ثبت نام‌ها بود و فضای انتخاباتی را متحول ساخت. این اتفاق غافلگیر کننده لایه‌ای دیگر بر پیچیدگی انتخابات ۹۶ افزود. این انتخابات می‌رود تا به رویداد سیاسی غیر منتظره با ابعاد اجتماعی پیش بینی ناپذیر تبدیل شود.به نظر می‌رسد معادلات انتخابات از این به بعد با رفتار متقابل بازیگر‌های مختلف تعیین شود وطرح از قبل تدوین شده و اراده فائقی برای کنترل شرایط وجود نداشته و این عدم قطعیت فرصت را برای اثر گذاری افکار عمومی فراهم می‌سازد.

البته هنوز تکلیف برخی از عوامل مشخص نیست و مهمترین آنها رفتار نهایی رهبری است واینکه مداخله‌اش در سطح چینش نهایی کاندیدا‌ها خواهد بود یا مداخله صریح تری می‌کند و شرایط به سمت دخالت فاکتور‌های خارج از صندوق رأی در فرجام انتخابات خواهد رفت. همچنین مهندسی انتخابات برای ممانعت از حضور کاندیداهای خارج از جناح‌های حکومتی کماکان انجام شده و موازین انتخابات آزاد و منصفانه به مانند گذشته نقض می‌شود.

کار احمدی نژاد فراتر از معادلات انتخاباتی شکاف ولایت- جمهوریت را برجسته ساخت و ضربه‌ای کاری به اقتدار نامشروع خامنه‌ای زد. واقعیت همان است که نویسنده خبرگزاری فارس به تلویح احمدی نژاد را متهم کرد که به طرف سینه رهبری تیر پرتاب کرده است.

ولی در هر صورت افزایش هیجانات و تشدید صف بندی‌های انتخاباتی جناح‌های رقیب قادر هستند انتخابات پیش رو را از قابلیت جنبش‌سازی برخوردار کند. ازاینرو روز‌های آخر اردیبهشت می‌تواند آبستن رویداد‌های غافلگیر کننده‌ای شده و جامعه ایران را در شرایط تازه‌ای قرار دهد.
کار احمدی نژاد فراتر از معادلات انتخاباتی شکاف ولایت- جمهوریت را برجسته ساخت و ضربه‌ای کاری به اقتدار نامشروع خامنه‌ای زد. واقعیت همان است که نویسنده خبرگزاری فارس به تلویح احمدی نژاد را متهم کرد که به طرف سینه رهبری تیر پرتاب کرده است.
تعارض ساختاری بین نهاد ولایت فقیه و نهاد‌های انتخاباتی از جمله ریاست جمهوری و شخصیت جنجالی و ماجراجوی احمدی نژاد باعث شد تا کسی که قرار بود این شکاف را به نفع رهبری پر کند و آرزوی خامنه‌ای بر تسلط کامل بر قوه مجریه را تحقق بخشد، امروز در جمع خودی‌های نظام از معدود کسانی است که اقتدار ولی فقیه را عملا به چالش طلبیده و برای نهی و منع وی ارزشی قائل نمی‌شود. پیامد عملی این کار احمدی نژاد مستقل از اهداف وسابقه‌اش در تضعیف اقتدار گرایی و ساخت مطلقه قدرت تاثیر انکار ناپذیری دارد. واکنش‌های خشمگینانه و عجولانه نیرو‌های موسوم به ولایتمدار که تا انتساب برچسب “جاسوسی برای انگلستان” و اتخاذ القابی چون “بی شرم و حیا” پیش رفته‌اند، حاکی از ناخشنودی عمیق نهاد ولایت فقیه از اقدام احمدی نژاد است.

افزایش هیجانات و تشدید صف بندی‌های انتخاباتی جناح‌های رقیب قادر هستند انتخابات پیش رو را از قابلیت جنبش‌سازی برخوردار کند. ازاینرو روز‌های آخر اردیبهشت می‌تواند آبستن رویداد‌های غافلگیر کننده‌ای شده و جامعه ایران را در شرایط تازه‌ای قرار دهد.

اما مستقل از رویارویی با رهبری، اصول گرایان و بویژه بخش‌های تند رو ناراحت هستند که کاندیداتوری احمدی نژاد و اصرار او برنامه آنها برای فضا سازی جهت ثبت نام ابراهیم رئیسی را تحت الشعاع قرار داده است. آنها می‌خواستند رئیسی را نسخه خوب جریان انقلابی و مطیع رهبر معرفی کنند که مزیت‌های احمدی نژاد را بدون معایبش دارد، اما اینک در حضور احمدی نژاد و رویارویی وی با رئیسی جا انداختن این موضوع دشوار است و کماکان احمدی نژاد می‌کوشد تا خود را به عنوان تنها بدیل روحانی و اصلاح طلبان برای پایگاه اجتماعی حامی نظام معرفی کند. در واقع این نیرو‌ها مظنون هستند که این کار احمدی نژاد تمهید مقدمات برای قطعی کردن پیروزی حسن روحانی در انتخابات است.
دلیل عصبانیت اصلی اصول‌گرایان امکان از دست دادن رای‌های خاکستری و شناور است که در این دوره به دلیل مشکلات شدید اقتصادی در اتخاذ رفتاری مشابه سال ۹۲ و اعتماد به روحانی در تردید بسر می‌برند. حضور جریان احمدی نژاد می‌تواند رئیسی را از کسب رای‌های ارتش بیکاران، پدران و مادران دانش آموختگان دانشگاهی بیکار، آرزومندان بهروزی، جامعه روستایی، صاحبان صنایع کوچک و… دور سازد و یا آنها را به سمت روحانی سوق دهد.
برنامه احمدی نژاد چیست؟
او بعد از ثبت نام اعلام کرد که به تعهد اخلاقی‌اش پایبند بوده و فقط برای حمایت از بقایی در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده است. اما با توجه به نقض مفاد نامه‌هایی که به رهبری و شورای بازخوانی خط امام در مهر ماه ۱۳۹۵ نوشت و همچنین اعلام عدم کاندیداتوری در مصاحبه مطبوعاتی اخیر، نمی‌توان این حرف را باور کرد. ممکن است وی همانگونه که علی اکبر جوانفکر از نزدیکانش اظهار داشته تا پایان در صحنه باقی می‌ماند.
اما عدم انصراف وی را در شرایطی مشابه اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۹۲ قرار می‌دهد و به احتمال زیاد می‌تواند دومین رئیس جمهور در نظام جمهوری اسلامی باشد که صلاحیتش برای بازگشت به ساختمان خیابان پاستور تایید نمی‌شود. از سوی دیگر این اتفاق با توجه به رویارویی با رهبری می‌تواند وی را به گسست از نظام و شرایطی مشابه سید محمد خاتمی بکشاند.
احمدی نژاد از بازیگران درجه اول نظام است که توانایی جریان سازی و رفتار‌های نامتعارف را دارد. اما نقطه ضعف او نداشتن پایگاه اجتماعی مشخص و نامانایی موج سازی‌های مقطعی است. همچنین خودشیفتگی و بی اعتنایی او به واقعیت‌ها ودر نظر گرفتن آنچه الترناتیو فکت نامیده می‌شود، او را دچار خطای محاسبه کرده و آسیب پذیر می‌سازد.
البته ممکن است احمدی نژاد بعد از قطعی شدن حضور رئیسی و دو قطبی شدن متعاقب انتخابات دیگر منع خامنه‌ای را فاقد موضوعیت ارزیابی کرده و با توجیه غیر الزام آور بودن آن در رقابت انتخاباتی حضور پیدا کرده است. تکیه احمدی نژاد مبنی بر وجه توصیه‌ای نظر رهبری به نگاهی مسبوق است که جناح راست در دهه شصت در مواجهه با نظراتی از آیت الله خمینی بر می‌گزید که خوشایندش نبود. رهبران جناح راست در جریان تداوم نخست وزیری مهندس میرحسین موسوی و موارد مشابه در برابر نظرات آیت الله خمینی مقاومت کرده و آنها را ارشادی به شمار می‌آوردند که جنبه الزام آور ندارد.
اینک احمدی نژاد در صدد تحمیل هزینه بر رهبری است، هزینه‌ای که نخست با علنی کردن نهی از کاندیداتوری شروع شد و حال با ثبت نام وی را در موقعیت سختی در عرصه عمومی قرار داده است. رد صلاحیت کاندیدایی که زمانی نظرات وی نزدیک‌تر از هاشمی رفسنجانی تلقی می‌شد و برای حفظش هزینه زیادی در سال ۸۸ پرداخت شد، نه تنها دشوار است بلکه باعث آبروریزی نظام در انظار داخلی و جهانی است.

بر خلاف برخورد اغلب چهره‌های اصلاح طلب و اعتدالی شیوه رفتاری متاخر احمدی‌نژاد در برابر خامنه‌ای ویژگی‌های اصلاح طلبانه داشته و در مقایسه با برخورد تسلیم‌گرانه خاتمی و دوگانه روحانی (تسلیم در حرف و تفاوت در منش) مزیت‌های بیشتری برای بهبود حال مردم و هموار سازی گذار مسالمت آمیز به دمکراسی دارد.

شاید احمدی نژاد با اطلاع از این مسئله در صدد رایزنی‌های پشت پرده برای جلب نظر موافقت برای حفظ کاندیدای این جریان در انتخابات ۹۶ باشد. کاندیدای نهایی آنها لزوما بقایی نخواهد بود و ممکن است چهره دیگری باشد که مورد پذیرش نظام قرار بگیرد افرادی چون مجتبی ثمره هاشمی، غلامحسین الهام و عبدالرضا شیخ اسلامی بالقوه چنین شرایطی دارند اما آنها در عین حال با مشایی و بقایی مرزبندی دارند، ولی هیچوقت اختلافات را علنی نساخته‌اند.
بنابراین احمدی نژاد روی جلب سرمایه سیاسی ناشی از رد صلاحیت و یا انصراف تحمیلی حساب کرده است تا بتواند با وعده‌های پوپولیستی، حمله به دو جناح از جایگاه نیروی سوم معترض، تقابل با نهاد ولایت فقیه و انتقاد صریح از روحانیت انتخابات ریاست جمهوری را سه ضلعی بسازد. اگرچه تردید وجود دارد چنین اتفاقی بیفتد اما نمی‌توان آن را به شکل کامل منتفی دانست. احمدی نژاد تا اینجای کار نشان داده است نادیده گرفتن وی در عرصه سیاسی و در حاشیه نگاه داشتن برای نظام و همچنین اصلاح طلب‌ها دردسر‌هایی به همراه دارد که او را به سمت نه گفتن آشکار به راس هرم قدرت بکشاند. بر خلاف برخورد اغلب چهره‌های اصلاح طلب و اعتدالی شیوه رفتاری متاخر او در برابر خامنه‌ای ویژگی‌های اصلاح طلبانه داشته و در مقایسه با برخورد تسلیم‌گرانه خاتمی و دوگانه روحانی (تسلیم در حرف و تفاوت در منش) مزیت‌های بیشتری برای بهبود حال مردم و هموار سازی گذار مسالمت آمیز به دمکراسی دارد. بعید نیست در این انتخابات جریان احمدی نژاد به سمتی برود که از تبدیل انتخابات به همه پرسی برای رهبری و نه گفتن به او عملا حمایت کند. شاید اکنون حرف احمدی نژاد در سخنرانی اش در اهواز ضمیر اصلی خود را پیدا کرده است که یک نفر نمی‌تواند برای ۸۰ میلیون نفر تعیین تکلیف نماید.

در همین زمینه

توهین به چیزی به اسم انتخابات

مطالب بیشتر در صفحه ویژه انتخابات