سهراب احمری*
رایدهندگان با شرکت در انتخابات جعلی آخوندها فقط خودشان را تحقیر میکنند.
چند ماه پیش از زبان یک دیپلمات عاقل شنیدم که گفت: “طیف سیاسیون ایرانی خیلی وسیعتر از اصلاحطلبان و روحانیون تندرو است.” اینک که ایران روز جمعه به پیشواز یک انتخابات سرنوشتساز دیگر میرود به یاد نکوهش سربسته او میافتم. انتخابکنندگان قرار است از بین دو طعم از اسلام تندرو با تفاوت ناچیز، یکی را انتخاب کنند.
اگر آیتالله خمینی امروز زنده بود، با دیدن توانایی رژیمش در گیج کردن ناظران بیگانه به شادی در میآمد. خمینی با دادن اجازهی شرکت در انتخابات به چند کاندیدای ناتوان عوامفریب که از صافیهای فراوان دستگاههای نظارتی رد شدهاند، توانست توهم یک انتخابات قانونی نیمهدمکراتیک را برای یک دیکتاتوری مذهبی به وجود آورد.
اینگونه است که امروز به گزارش داغ انتخابات ایران رسیدهایم. خبرنگاران خارجی به نظرسنجیها سرک میکشند (در کشوری که یک پست در فیسبوک میتواند به قیمت حکم اعدام شما تمام شود)، در گوشه و کنار ایران با رأیدهندگان مصاحبه میکنند (در حالی که مصاحبهشونده متوجه حضور خبررسان رژیم در کنار پرسشکننده است) و تحلیلهای جدی مینویسند (گویی که انتخاب یک شهردار را در جایی از امریکا گزارش میکنند و نه رویدادی به-دقت-برنامهریزی-شده در یکی از ناآزادترین جوامع دنیا).
فقط یک راه برای پایان دادن به این نمایش وجود دارد: رایدهندگان ایرانی صندوقهای رای را در قالب یک نافرمانی مدنی دستهجمعی بدون خشونت، تحریم کنند.
تا به حال مردم در این نمایش همراهی کردهاند. هر بار که مردم ایران به پای صندوق رای میروند، خیمهشببازی خمینی دوباره تکرار میشود. به همین دلیل هم است که رژیم هر بار در موسم انتخابات از شعارهای همیشگیاش کوتاه میآید و از میزان سرکوبگری خود میکاهد. آخوندها به این وسیله میگویند که میدانیم از ما خوشت نمیآید ولی به هر حال بیا رایت را بده؛ این بار واقعاً اوضاع بهتر خواهد شد.
رژیم با این فرآیند، تجدید قوای سیاسی میکند. حضور گسترده در انتخابات این امکان را به نظریهپردازان رژیم میدهد تا ادعا کنند که ایرانیها با نظام تجدید بیعت کرده و وفاداری خود را به نظام و رهبر آن ابراز کردهاند.
هر بار که ایرانیان در انتخابات شرکت میکنند، فقط به بار فلاکت خود میافزایند. فرقی بین شهروندی که در جمهوری اسلامی رأی میدهد با سبزیفروش مقاله “قدرت بیقدرتان” واسلاو هاول نیست.
در مقاله “هاول”، اشاره به سبزیفروشی میشود که در مغازهاش تابلویی آویخته که روی آن نوشته شده است: “کارگران جهان متحد شوید.” آویختن این تابلو به این دلیل نیست که مغازهدار به آن باور دارد بلکه این، شیوهی ابراز “میزان وفاداری” او است. این تنها شیوهای است که رژیم توان شنیدن آن را دارد؛ یعنی با پذیرش آداب و رسومی که رژیم معین کرده است. وضعیت ایرانیان و انتخابات مشابه است. آیا باید همچنان در این نمایش همراهی کرد؟ آیا بهتر نیست که به جای این و همانطور که در اندیشهی هاول است، قدم به عالم واقعیت گذاشت و صندوقهای رای را تحریم کرد؟
از همین حالا میتوانم صداهای اعتراضهای بلندشده از ایران را بشنوم. اجازه دهید به چند مورد از این اعتراضات اشاره کنم:
♦️ درست است که شورای نگهبان -که خود در فرآیندی غیردمکراتیک انتخاب شده– صلاحیت ۹۹% از کاندیداها را رد کرده است ولی دستکم چند گزینه برای انتخاب توسط ما باقی مانده است. خیلی از رژیمهای سرکوبگر حتی این اجازه را هم به مردمشان نمیدهند.
این اشاره تنها نشان میدهد که جمهوری اسلامی شیادتر از یک دیکتاتوری معمولی است.
♦️ آیا نباید سعی کنیم تا از درون موجب تغییرات شویم؟ به سخنان انتخاباتی روحانی برای دومین دور ریاست جمهوریاش گوش دهید. او از آزادی سخن میگوید.
الان چهار دهه است که دارید این کار را میکنید. پیش از روحانی، محمد خاتمی و پیش از او، اکبر هاشمی رفسنجانی همین حرفها را زدند. چیزی عوض نشد و وضعیت زنها، اقلیتهای قومی و مذهبی، مخالفان سیاسی و افراد معمولی در ایران بهبود نیافت. تا آنجایی که به ادعاهای روحانی در خصوص آزادی مربوط میشود، دفعه قبل هم همین حرفها را زد ولی رهبران جنبش سبز هنوز در حبس خانگی هستند.
♦️ ولی رهبران جنبش سبز سفارش به شرکت در انتخابات کردهاند.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی آدمهای همان رژیم هستند. در اوج اعتراضات سال ۸۸، زمانی که سه میلیون ایرانی به خیابانها آمده بودند و میتوانستند رهبر را سرنگون کنند، همین رهبران جنش سبز مردم را به خانههایشان باز گرداندند. آنها نمیخواستند تا همراه با رژیمی که خود در ساختن آن نقشآفرین بودند، نابود شوند.
♦️ آیا انتخابات ۸۸ نشان نداد که ما واقعاً میتوانیم انتخاب کنیم؟ اگر اینطور نبود، چرا رژیم میبایست در نتایج انتخابات تقلب کند و مجبور به سرکوب اعتراضات پیامد آن بشود؟
انتخابات ۸۸ موردی استثنایی بود که قانون کلی را اثبات کرد. این مورد نشان داد که اگر نتایج یک انتخابات، یک خطر احتمالی پیشبینینشده را متوجه دستگاه کند، آخوندها با دستکاری در این فرآیند به آنچه که مطلوب نظرشان است میرسند. در هر حال، رژیم دیگر هیچوقت خطر اجازه شرکت یک اصلاحطلب محبوب در انتخابات را نخواهد کرد. روحانی -همین قهرمان امروز ادعایی اصلاحات- از بزن و بگیرهای سال ۸۸ ابراز مسرت کرد.
♦️ پس می گویید چه کنیم؟ دوباره برای اعتراض به خیابان بریزیم؟ آیا شاهد بیرحمی آخوندها زمانی که قدرتشان به خطر بیفتد، نبودید؟
نه به خیابان نریزید ولی شرافت و عزت نفس خود را نگاه دارید. رای ندهید.
* سهراب احمری، از نویسندگان تحریریه روزنامهی “والاستریتژورنال” است. نسخهی انگلیسی این یادداشت روز ۱۹ می ۲۰۱۷ (۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶) در این روزنامه منتشر شده است.
The post راهنمایی برای رایدهندگان ایرانی: رای ندهید! appeared first on تقاطع.