هشدار درباره سرایت سبک زندگی نوین به لایه‌های مذهبی ایران

۱۳ خرداد ۱۳۹۶

وب‌سایت «الف» عامل «پنهان و عمیق» پیروزی روحانی در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را «چالش روند سبک زندگی طبقه متوسط با ارزش‌های قانون اساسی» عنوان کرده است.
این وب‌سایت محافظه‌کار در یادداشتی ضمن انتقاد از محافظه‌کاران که «بعضا از بیخ و بن٬ رسمیتی برای شکاف‌های اجتماعی و فاصله خود با جمهور مردم قائل نیستند»٬ هشدار داده که این «چالش»٬ به سرعت در حال «گسترش به طبقات پایین‌تر و لایه‌های مذهبی مردم» است.
متن کامل این یادداشت با عنوان «انتخابات، چالش سبک زندگی و رایی که ساخته می‌شود»:
در تحلیل آراء غیرقابل انتظار روحانی،دلائل گوناگونی مطرح شده است.
رقیب هراسی به واسطه ی جنگ، دوقطبی سازی‌های تصنعی، تغییر آرایش انتخاباتی از دو مرحله‌ای به تک مرحله‌ای، پازل قالیباف و رئیسی، تاکتیک مهره پوششی، تبلیغات تلگرامی و جولان اینستایی و..برخی از دلایلی است که ضرائب مختص به خود را در آهنگ اعتراضی برگه‌های رای به سود روحانی رقم زدند‌.
۲۳ میلیون رای، رقمی نبود که حتی خود کابینه یازدهم توقع آن را می‌داشت. پدیده بی‌نظیر کاندیداتوری معاون اول دولت برای پشتیبانی از روحانی و هم اظهارات رادیکال رئیس جمهور در هفته آخر تبلیغات، همه حکایت از چشمان پرتردید دولت به نتایج آراء بود.
اما به نظر می‌رسد، شاه کلیدی که راهی دوباره برای اعتدالیون گشود، بسیار عمیق‌تر و پنهان‌تر از عوامل آشکاری است که مطرح شده‌اند‌.
سرمستی حاصل از پیروزی کوتاه مدت، نباید جریان سیاسی حاکم را از ریشه بنیادینی که سبب الاسباب این پیروزی سلبی شد٬ باز دارد. مداقه در این فقره، روشن خواهد ساخت که پای تقصیر همه جریانات سیاسی انقلاب در میان است.
آن عامل پنهان، چالش روند سبک زندگی بخش‌هایی از طبقه متوسط در ایران با ارزش‌های قانون اساسی است. چالشی که اگر برای آن تدبیر نشود، به سرعت در حال گسترش به طبقات پایین‌تر و لایه‌های مذهبی مردم است.
موریانه‌ای که با رسوخ به پایه‌های فرهنگ ملی و تقابل با ارزشهای ملی و قانون اساسی، حاکمیت فرهنگ اسلامی-ایرانی را هدف گرفته است.
امروزه سبک زندگی برخواسته از منظومه فرهنگ ایرانیان با گرایش بخش قابل توجهی از مردم و مناسبات رایج بین نسل جوان٬ فاصله معتنابهی گرفته است.
فارغ از علت‌یابی برای این مساله، عنصر حاضر را می‌توان تعیین‌کننده ترین مولفه در نتیجه نهایی انتخابات اخیر دانست‌. علی رغم شرایط نامطلوب اقتصادی در دولت یازدهم، یافتن راهی برای استیلای مدل مطلوب سبک زندگی، به ناچار طبقاتی از مردم را به سوی انتخاباتی سلبی و حداقلی رهنمون ساخت.
در واقع اصلاحات و اعتدال٬ با تصویر سازی خاص از چهره رقیب خود، با «گرایشات» طرفداران این «چالش» به ائتلافی نانوشته دست یافتند. ائتلافی که جز شعار نتوانسته الگویی بینابینی و راه حلی مناسب برای این پدیده بیابد‌.
مع‌الاسف، اصلاح‌طلبی در ایران که در بستری از توجه به کاستی‌ها و نقد صحیح جریان حداکثری حاکم در انقلاب شکل گرفته بود، به سطح پایینی از رقابت‌های سیاسی تنزل یافته است. جریانی که امروز می‌بایست پیشران‌های نظری‌اش، پاسخی درخور برای چالش‌های جدی جامعه ایرانی می‌داشت؛ از چالش‌ها به عنوان سوژه‌ای سیاسی در جهت تفوق بر رقیب استفاده می‌کند.
 
بزرگترین راه حل آنها، «عدم تجویز» نسخه برای بحران‌های فرهنگی و وانهادن چالش‌های اجتماعی به رشد نباتی خود است.
اصولگرایان اما سهم بیشتری در این معضل اجتماعی دارند. اصولگرایان در این میان گرچه به سیلی‌های مکرر انتخاباتی نواخته شده‌اند، اما بزرگترین تقصیرشان این است که بعضا از بیخ و بن٬ رسمیتی برای شکاف‌های اجتماعی و فاصله خود با «جمهور» مردم قائل نیستند.
 
آن‌ها‌ اعتقادی به این ندارند که امروزه بخشی از جوانان٬ دیگر اقبالی به سبک زندگی تجویزی آنان برای مردم ندارند‌.
البته این «چالش»٬ در انتظار بیداری اصولگرایان و اصلاح طلبی اصلاح‌طلبان نمی‌ماند‌‌. در آن سوی٬ ارزش‌های سرمایه‌داری و لیبرال دموکراسی، جان فرهنگ مردم را ستانده است؛ و در این سوی، «تنازع قدرت» جانی برای سیاسیون باقی نگذارده است.
شاید روزی برسد که مسابقه انتخابات دیگر نتواند سوپاپی برای کنترل این «چالش ها» باشد. آن وقت دیگر کمی دیر شده است.