32 دقیقه
تظاهرات روز شنبه راستگرایان افراطی در شارلوتزویل آمریکا به سرعت به خبری جهانی بدل شد، بخصوص پس از اینکه یکی از فعالین چپگرایی که برای مقابله با آن به میدان آمده بود کشته شد. این فعال با ضربه خودرویی کشته شد که راننده آن جیمز الکس فیلدز جونیور، جوان ۲۰ سالهای با افکار نئونازی و فاشیستی است.
ماهیت افکار او با گشت زدن در صفحه فیسبوکش (که اکنون پاکشده) به سرعت معلوم میشد. این صفحه پر بود از عکسهای علائم نازیها مثل صلیب شکسته و عکسهای هیتلر و البته پپهی قورباغه که نماد اینترنتی راستگرایان افراطی جدید است. اما تصویری که خیلیها آمادگیاش را نداشتند تصویری از بشار اسد با لباس نظامی بود که زیر نوشته بود: «شکستنخورده». پس از انتشار این تصویر، روزنامه «واشنگتن پست» گزارشی در مورد محبوبیت اسد در میان راستگرایان افراطی جهانی منتشر کرد که گسترهای محدود داشت و تنها به علاقه بعضی راستهای افراطی آمریکا به اسد اشاره میکرد. اما قضیه بسیار فراتر از این حرفها است.
بر اساس گزارش «واشنگتن پست»، یکی از تظاهرکنندگان راهپیمایی شنبه تیشرتی با عنوان «شرکت ارسال بشکه بشار» داشت که اشارهای به بمبهای بشکهای دارد که رژیم اسد در طول جنگ داخلی بارها از آنها استفاده کرده. این بمبها به دلیل کشتار وسیع غیرنظامیان مورد انتقادهای شدید مدافعین حقوق بشر قرار دارند اما فاشیستها ظاهرا علاقه خاصی به آنها دارند. در گزارش در ضمن از تیم گیونه، فعال شبکههای اجتماعی و طرفدار راستگرایان میخوانیم که در فیلمی که در یوتیوب و توئیتر پست کرده میگوید: «اسد هیچ کار غلطی نکرده. بمبهای بشکهای خیلی هم خوبند!»
چند ماه پیش ستایش یکی از چهرههای اصلی راست افراطی در آمریکا از بشار اسد خبرساز شد. دیوید دوک، که زمانی رهبر گروه ضدسیاهپوست کو کلاکس کلان بود، چند توئیت به نفع اسد ارسال کرد. آقای دوک در یکی از این توئیتها نوشته بود: «سوریه ملتی زیبا با تاریخی غنی و رهبری عالی است. رئیسجمهور اسد باید متحد نزدیک ما باشد.»
در توئیت دیگری او عکسی از زنی بیحجاب را که با ماشینی منقش به عکسهای بشار اسد و پرچم رژیم او سواری میکند منتشر کرد و نوشت: «رئیسجمهور اسد حلال مشکلها است — مرگ بر داعش و تمام حامیانشان!»
این در همان زمانی بود که پس از حمله نظامی دولت آمریکا به یکی از پایگاههای نظامی بشار اسد در سوریه بسیاری از نیروهای راست افراطی آمریکا مخالفت خود را با او اعلام کردند. یکی از چهرههای اصلی جنبش ناسیونالیسم سفیدپوستها، ریچارد بی. اسپنسر، گروهی از حامیان خود را در تظاهراتی اعتراضی در مقابل کاخ سفید جمع کرد.
روابط آقای دوک با رژیم سوریه البته سابقهای طولانی دارد. او در نوامبر ۲۰۰۵ در سفری به دمشق، سخنرانیای انجام داد که از تلوزیزیون سوریه پخش شد. او در سخنانش مدام به اسرائيل حمله کرد و گفت صهیونیستها «بیشتر رسانههای آمریکا را اشغال کردهاند و اکنون بیشتر دولت آمریکا را هم به دست آوردهاند. فقط کرانه غربی فلسطین و بلندیهای جولان نیست که در اشغال صهیونیستها است، آنها واشنگتن دی سی و نیویورک و لندن و خیلی پایتختهای دیگر دنیا را هم گرفتهاند.» آقای دوک در همین سفر با مفتی اعظم سوریه، احمد بدرالدین حسون، دیدار کرد.
یک سال بعد البته او سفر جنجالیتری به خاورمیانه داشت و در کنفرانس بزرگ انکار هولوکاست که محمود احمدینژاد در ایران راه انداخته بود، شرکت کرد. او بارها و بارها از احمدینژاد دفاع کرد و گفت رئیسجمهور وقت ایران خواهان «آزادی بیان» در مورد هولوکاست است. آقای دوک در سال ۲۰۰۷ نوشت: «هر کس جرات ایستادگی در مقابل افراطگرایی یهودی و افشای دولت تروریست و یهودیپرست اسرائیل را دارد باید جور دروغها و نفرت و تهمتهایی که به من و رئیسجمهور احمدینژاد میزنند، بکشد.»
علاقه راست افراطی به بشار اسد اما بنیانهای محکمتری دارد. راست افراطی از یک سو مخالف آنچه نظم جهانی لیبرالی مینامد است که باعث شده ارزشهایی همچون چندفرهنگی و چندنژادی بودن جوامع رواج یابد و از سوی دیگر دنبال چهرههایی است که جلوی چنین نظمی میایستند.، بخصوص اگر این چهرهها نوعی چهره محافظهکارانه، سنتی و مردانه داشته باشند. همین است که نیروهای راست افراطی اروپا عموما علاقه خاصی به بشار اسد و البته ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، دارند.
مارین له پن، رهبر حزب راست افراطی «جبهه ملی» در فرانسه، گفته حفظ بشار اسد در قدرت «اطمینانبخشترین راهحل» است. رهبر سازمان جوانان این حزب، جولین روچدی، سال گذشته با سفر به دمشق با بشار اسد دیدار کرد. در همین سال، یانس ساچینیدیس، نماینده مجلس یونان از حزب راست افراطی «طلوع طلایی»، نیز در دمشق با رئیس مجلس وقت دیدار کرد.
در سال ۲۰۱۳، نیک گریفین، رهبر سابق «حزب ملی بریتانیا» که جریان اصلی راست افراطی نژادپرست بود، در دمشق با نخستوزیر وقت، وائل نادر الحقی، دیدار کرد. آقای الحقی با هیاتی از حزب «فالانژهای» لهستان هم دیدار کرد. حزب راست افراطی «فلامز بلان» (منافع فلاندرزیها) هم سفرهایی رسمی به سوریه داشته است. میتوان گفت سفر به سوریه و دیدار با مقامات رژیم دمشق به یکی از نقاط اصلی زیارتی برای راست افراطی اروپا بدل شده. تا آنجا که این گروهها «جبهه همبستگی اروپا با سوریه» را تشکیل دادهاند.
اما تئوریسین اصلی که افکارش میتواند به نزدیک شدن بشار اسد و فاشیستهای غربی کمک کند مردی مرموز در روسیه است. الکساندر دوگین را بخاطر محاسن بلند و چهره مرموزش گاهی «راسپوتین جدید» مینامند. افکار او را میتوان جزو راست افراطی حساب کرد و خود نیز بارها از کلمه «فاشیسم» استفاده کرده گرچه بلد است مخاطبش را چطور انتخاب کند. کتابهای دوگین همچون «بنیان ژئوپلیتیک» (۱۹۹۷) و «تئوری سیاسی چهارم» (۲۰۰۹) سالها است به زبانهای مختلف محبوب فاشیستها در سراسر دنیا هستند. در نظرگاه او برای مقابله با دنیای لیبرالی باید از جوامع و فرهنگهایی حمایت کرد که سنتگرا هستند همچون روسیه با فرهنگ ارتدوکسش و کشورهای اسلامی مثل ایران و ترکیه. یکی از همکاران او «حیدر جمال» خود از مسلمانهای روسیه است که نسخه مفصلتری از این «ائتلاف اسلام و روسیه علیه غرب» را مدون کرده.
قدرت آقای دوگین در چند سال گذشته به ظاهر رو به زوال گذشته. او زمانی از شاخصترین مشاورین حزب حاکمِ پوتینیها بود و رئیس دانشکده جامعهشناسی دانشگاه دولتی مسکو. در جریان الحاق شبهجزیره کریمه به خاک روسیه در سال ۲۰۱۴ دوگین یکی از نیروهای تحریککننده اصلی بود که مدام در رسانههای روسیه ظاهر میشد. اما در همان ماجرا وقتی در تظاهراتی در حمایت از جداییطلبان اوکراینی شعار «بکش، بکش، بکش» سر داد تا حدودی کنار زده شد. البته دلیل اصلیتر شاید این بود که با انتقاد از پوتین گفته بود او باید بخشهای بیشتری از خاک اوکراین را الحاق میکرد. آقای دوگین البته به هیچ وجه تحت سرکوب نیست و اکنون در تلویزیونی به نام «تزارگراد» (نام قدیمی روسها برای قسطنطنیه/استانبول) ایفای نقش میکند. دوگین در ضمن نقش بسیار مهمی در ترمیم روابط روسیه و ترکیه داشت و اینکه در زمان کودتای نافرجام در ترکیه، در آنکارا بود و بلافاصله در رسانهها ظاهر شد دوباره خبرسازش کرد. منابع متعددی گفتهاند که روابط گسترده او با هیاتهای حاکمه در دو کشور باعث برقراری مجدد روابط بین آنکارا و مسکو شد.
یکی از دیگر کشورهای متحد روسیه که توجه خاصی به دوگین دارد، ایران است. چهرههای اصولگرا در ایران بارها از دوگین دعوت کردهاند و او سخنرانیهای مفصلی در دانشگاه تهران داشته. خود دوگین میگوید به غیر از ترکیه «دو کشور هستند که توجه خاصی به من دارند — ایران و آمریکا.»
از مبلغین ایرانی دیدگاههای دوگین که معمولا او را در سفرهایش همراهی میکند میتوان به نادر طالبزاده اشاره کرد، روزنامهنگار و مستندسازی که سالها در آمریکا زندگی کرده و به عنوان یکی از چهرههای غربرفته اصولگرایان مطرح است. مصاحبهای که طالبزاده با دوگین کرده در وبسایتهای طرفداران این چهره روس پیدا میشود. طالبزاده در سفر به قم هم دوگین را همراهی میکرد. در اینجا بود که «راسپوتین جدید» با آیتالله محمدمهدی میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی، دیدار کرد و گفت: «بینهایت خوشحالم که به مقر اصلی مبارزه با مدرنیته آمدهام. من زندگی خودم را وقف این مبارزه کردهام، زیرا برای من مدرنیته یعنی شیطان».
ضدآمریکاگری سالها است یکی از بنیانهای تفکر دوگین بوده اما اخیرا به قدرت رسیدن ترامپ باعث شده نظر او راجع به آنچه همیشه «روم جدید» میخواند، عوض شود. آقای دوگین پس از مراسم تحلیف ترامپ گفت: «بسیار، بسیار زیبا، یکی از بهترین لحظات زندگیام». از او نقل شده که: «آمریکا نه تنها دشمن نیست، تحت ریاست ترامپ میتواند متحد ما هم باشد.»
تعجبی نیست که استیو بنون، استراتژیست ارشد ترامپ، از هواداران آقای دوگین است و وبسایت «بریبارت» که او یکی از چهرههای اصلیاش بود، افکار او را به زبان انگلیسی منعکس میکند. مقدمه یکی از کتابهای دوگین را نیز پل گوتفرید نوشته، استاد بازنشسته آمریکایی و حامی ترامپ. آقای گوتفرید از اولین کسانی بود که از اصطلاح «راست آلترناتیو» برای جنبش راست افراطی جدید آمریکا که بنون هم خود را بخشی از آن میداند استفاده کرد.
در واقع عشق فاشیستهای آمریکایی به بشار اسد موضوعی عجیب نیست، بخشی از شبکه وسیعی از ارتباطات که راست افراطی ضدغرب و ضدلیبرال در خود غرب را با جنبشهای ارتجاعی در بقیه دنیا پیوند میدهد.