چرا همه دنیا را آماج حملات خود قرار داده ایم؟

۸ شهریور ۱۳۹۶

 
هر بار که صدای انفجار در یکی از شهرهای دنیا به گوش می رسد دوباره همه چیز از نو از سر گرفته می شود. من راهی دفتر تحریریه می شوم. همه چشم ها به خبرهای فوری رسانه ها خیره می شوند. همکاران زمزمه کنان می گویند مهم این است که این دفعه عامل جنایت عرب یا مسلمان نباشد. تا همین جا بس است. به سخنانشان گوش می دهم و من با آنها همراه می شوم. اما رویدادها با چه سرعتی آرزوهایمان را برباد می دهند. دیگر بر کسی پوشیده نیست که تخصص حمله و تجاوزگری به مردم در سراسر جهان تنها به ما محدود شده است. ما یکه تاز این تخصص وحشیانه شده ایم و کسی به گرد پای ما در این زمینه نمی رسد.
می دانم مردی که با ماشین عده ای از توریست ها را در فلان کشور زیر گرفت نه کشورش را نمایندگی می کند و نه مذهب و دین خاصی را. همین فرد جنایتکار پیش از آنکه در غرب مرتکب جنایت شود در کشورش تحت پیگرد بوده و عامل تهدیدی برای کشورش به شمار می رفته.
به خوبی می دانم که تعصب و عناد ویژگی خاص منطقه یا مذهب یا کشور معینی نیست. اما این را هم باید بی تعارف گفت که ما رکورد ارتکاب حمله و جنایت به مردم در کشورهای جهان را شکستیم و حالا نام ما در گینس ثبت شده است و کسی هم یارای رقابت با ما را در این زمینه ندارد.
باور کنید مبالغه نمی کنم. صحنه گردشگران سر تا پا قرمز و خونی بر اثر اقدام جنایتکارانی فردی از کشورهایمان مرا سخت آشفته و پریشان می کند. نمی دانم چرا حس می کنم که باید عذرخواهی کنم از همان خانواده چینی که به شکل اتفاقی در همان مکان در بارسلونا بودند یا از آن گردشگر ژاپنی که به نیس آمده بود یا شهروند آلمانی که در حال بازدید از اقصر بود.
این وحشتناک است. چه کسی به ما این حق را داده که در کشورها و شهرهای جهان مردم را به کشتن بدهیم؟ چه کسی به ما این حق را داده تا جوانانی در حال تفریح در استانبول را به رگبار ببندیم؟ چه کسی به ما این حق را داده که در نیویورک ساکنان برج های دوقلو را بکشیم؟ بهانه تراشی و مظلوم نمایی و اینکه به ما در فلان زمان و فلان جا ظلم شده تنها پرده ای است که در ورای آن هوس عمیق کشتن دیگری پنهان می شود. این تمایل شدید برای حذف دیگری با چهره و مذهب متفاوت انگیزه این اقدامات است. اگر فرض بگیرم که ظلمی هم صورت گرفته باشد آیا آن ظلم با ارتکاب ظلم به مراتب بیشتر بر مردم بیگناه جبران می شود؟ بهانه نفرت جهانیان از ما درست نیست. نمی توان منکر اقدامات نکوهیده و البته محدود در غرب در واکنش به اقدامات زشت ما شد.
اما بی تردید همان رفتارهای ناپسندیده غربی ها در آن حد نیستند که در واکنش به آنها دست به کشتارهای هماهنگ در کشورهای دور و نزدیک بزنیم. کسانی که در غرب زندگی می کنند می دانند که حاکمیت قانون در این کشورها در راس اولویت ها قرار داشته و حتی کسانی که به نفرت پراکنی مشغولند از همین قانون مداری غرب بهره مند هستند. خیلی ها می دانند که جوامع عربی و اسلامی مقیم اروپا  احیانا از آزادی بیشتری نسبت به کشورهای اصلی شان برخوردارند.
چرا مردم جهان را هدف می گیریم؟ مگر نه به این دلیل که ما گذشته گرایی را به جای حرکت به سوی آینده برگزیدیم؟ چرا به مردم جهان حمله می کنیم؟ آیا به این خاطر که آنها مخترع هواپیمایی هستند که ما با آن به اینجا و آنجا سفر می کنیم؟ آیا به این خاطر که آنها مخترع خودرویی هستیم که ما سوار آن می شویم؟ و آیا به این خاطر که آنها مخترع داروی ضد سرطانی هستند که در بیمارستان ها ما مورد استفاده قرار می گیرد؟ ضمنا این چه نفرتی از غرب است که همه ما آرزو می کنیم فرزاندان و نوه هایمان در دانشگاه های غرب تحصیل کنند و فارغ التحصیل شوند؟
چرا در کشورهای جهان بساط تجاوزگری و جنایتکاری راه انداخته ایم؟ مگر نه به این دلیل که ما از ایجاد کشورهای مدرن و تحقق پیشرفت و توسعه و اشتغال زایی و تضمین آزادی و قانون مداری باز مانده ایم؟ آیا پیشرفت دیگری را باید به مثابه شکست و تهدید وجودی خود فرض کنیم؟ آیا مساله با انفجار و بمبگذاری حل می شود یا اینکه باید از تونل های تاریکی که برای مدت های مدید ساکن آنها بودیم خارج شویم؟ آیا این درست است که ما از رنگ ها و گزینه ها و فرصت های گوناگون هراس داریم و می ترسیم که این دنیای یکرنگ از دستمان برود؟ دنیایی که فکر می کنیم ضامن وجود ما و هویت ما است. آیا این درست نیست که ما هر بار که طنین زنگ های مدرنیته را می شنویم  از وحشت به خود می لرزیم؟ زنگ های پیشرفت علمی و فناوری و پزشکی و فکری و فرهنگی و آموزشی و موسیقی.
 چرا در کشورهای جهان بساط جنایت راه انداختیم؟ این همه نفرت و کینه توزی از کجا آمده است؟ چرا این تقابل تکاندهنده با جهانیان به جای همزیستی برای ما اغوا کننده شده است؟ چرا انفجار را بر گفت و گو و مرگ را بر ارتباط و ویرانگری را بر همزیستی و خاکستر را بر تعدد گرایی و انزوا را بر تعامل و معادله قاتل و مقتول را بر گفت و گو با دیگری ترجیح می دهیم؟
نمی توان به حمله و تجاوز به جهانیان ادامه داد. این رویکرد در درجه اول منجر به نابودی جوامع ما می شود و سپس کافه یا موزه یا برج در کشورهای غربی را نابود می کند. این قاتلان دوره گرد که در توهم کشتار دیگری هستند در درجه اول به کشورهای اصلی شان آسیب می رسانند. کشورهای غربی که به نظر می رسد توانایی مقابله با تهدیدات این چنینی را ندارند کشورهای نهاد محور بوده که خالی از اشتباه نیستند اما نقاط ضعفشان را بررسی می کنند و در پی ایجاد راهکار هستند.
دیگر وقت آن فرا رسیده که مقابله با تندروی در راس همه امور در کشورهایمان قرار بگیرد. باید به این تندروی که در خانه و محله و مدرسه و کلیه مسائل زندگی سایه افکنده پایان داد. باید  موج رو به گسترش نفرت پراکنی در رسانه ها و شبکه های اجتماعی را متوقف کرد. باید از خود بپرسیم که تمایل به حمله و تجاوز به دیگران از کدام فرهنگ نشات می گیرد. ما بدون ایجاد راهکار معقول هر چه بیشتر در این گرداب غوطه ور خواهیم شد و قاتلان دوره گرد بیشتری تحویل جهانیان می دهیم.

The post چرا همه دنیا را آماج حملات خود قرار داده ایم؟ appeared first on الشرق الاوسط فارسی، پنجره ای بسوی جهان ایرانی و دنیای عرب.