اضطراب هیچوقت از بین نمی‌رود

۴ اسفند ۱۳۹۶

Detail from Farewell (1914) by August Macke. Museum Ludwig, Cologne. Photo courtesy Wikipedia
پروفسور دو دانشکده در نیویورک سمیر چوپرا، در مقاله ایی با عنوان « منافع ترس و بیم» سعی می کند اشاره همه جانبه ایی به به  یک پدیده شایع در زندگی بشر  یعنی « اضطراب» اشته باشد.
از نظر او اضطراب یک واکنش طبیعی و ماندگار در انسان ها است و بهتر است به دنبال یافتن راهی برای حذف آن نباشیم. تشویش به این دلیل وجود دارد که مدام برای تخمین زدن برای وضعیت آینده مان، نگران کمبودها و حتی تکرار غفلت های گذشته باشیم. تشویش موجود زنده را مهیا و آماده نگه می دارد.
اضطراب قوی تر از ترس است. می تواند ناگهانی باشد. می تواند نفسگیر باشد. زندگی هیچوقت نمی تواند اضطراب را میانبر بزند. برای همین اضطراب یک نوع از دیدن هستی است.
اضطراب هیچوقت از بین نمیرود. هر ساقه اش را قطع کنیم دوباره از یک گوشه دیگر زندگی جوانه می زند. تشویش و نگرانی در دوره های مختلف زندگی مان وجود دارد.  ما فکر می کنیم که یک اتفاق یا مرگ یک عزیز یا یک تجربه تلخ و ترسناک باعث اضطراب و تشویش ما است ولی این احساس ریشه قدیمی تر دارد و .از کودکی با ما است
این استاد فلسفه در ادامه می افزاید برای من یک راه باقی مانده بود و آن پذیرش اضطراب و ترس از اتفاقات آینده نامعلوم… ترس از مرگ عزیزان، مشکلات اقتصادی، شکسته شدن قلبم و هر حادثه شوم و بدی که می شود حدس زد.
فیلسوف قرن 17 انگلیس «جان لاک» می گوید ما ترکیبی هستیم از تصاویر و تجربیات و اطلاعاتی که مدام به ما اضافه می شود. من معتقدم ما ترکیبی هستیم از انواع نگرانی و ها ترس و و بیم ای که برای خود داریم.
برای همین با بررسی اضطراب مان می توایم ببینیم چه چیزی اذیت مان می کند. از این طریق است که می توانیم به شناخت خودمان برسیم. اضطراب ما را به خودشناسی می رساند.
دنیای ما، اگر بپذیریم که یک خانه شنی است که بر روی ساحل طوفانی بنا نهاده شده فقط یک نتیجه واقعبینانه دارد و ان اینکه هیچ چیز قابل پیش بینی ندارد. این بی اطلاعی از سرانجام، اصل و اساسِ اضطرابی است که همیشه داریم.
برای همین دلیل منطقی وجود ندارد که با دارو آن را از وجودمان حذف کنیم. شاید برای بعضی افراد که اضطراب زندگی شان را کاملا مختل می کند دارو تجویزش ضروری است ولی نه برای تشویش روزانه زندگی… وسایل جایگزین نظیر مشروب و مواد مخدر یا هر وسیله دیگر نیز چاره ساز نیستند و نمی توانیم از آن بگریزیم یا موقتا فراموش کنیم.
تشویش و ترس از اتفاقات ناگوار در حقیقت مدرسه زندگی است. ما باید به آگاهی کامل از ترس های مان برسیم. کنجکاوشان باشیم. اضطراب فرصتی است برای گفتگوی خودمان با وجدان و شعور مان…
اضطراب به ما کمک می کند از یک انسانی که هیچ تخصصی در اداره زندگی نداریم تبدیل به افرادی شویم که با مهارت های لازم، زندگی غیرقابل پیشبینی را در حد ممکن اداره کنیم. اگر بپذیریم دنیا هیچ مسیر مشخصی ندارد و از همه مهمتر هیچ توقع مشخصی هم قابل پیش بینی نیست ما به یک رهایی توام با تشویش می رسیم.
با مرگ والدین، تازه می فهمیم که از یک نوع  اضطراب رها می شویم و آن توقع و احساسات والدین نسبت به وضعیت ما است.
دور شدن از هر ایدئولوژی و ایده ایی که مسیر مشخصی را نشان می دهد نیز باعث رهایی ما از یک اضطراب بزرگ می شود. ما از این به بعد فقط یک اضطراب داریم و آن ترس از عدم وجود خودمان است.
 
 
خلاصه ای از مقاله
The usefulness of dread
https://aeon.co/essays/dread-accompanies-me-through-life-but-it-is-not-without-consolation