محمد كیانوشراد، فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است كه انفعال و سكوت دولت در قبال شرایط اقتصادی قابل توجیه نیست. او همچنین بر این باور است كه رییسجمهوری باید از طرح سوال نمایندگان استقبال كرده، در مجلس حاضر شود و به بیان بیپرده و صریح بسیاری از مشكلات و موانع از طریق تریبون مجلس بپردازد.
با وجود اخباری كه شنیده میشد یا اظهارنظرهایی مبنی بر ترمیم و تغییر كابینه اما همچنان هیچ تغییری میسر نشده است. این موضوع باعث انتقاد مجلسیها و همچنین سایر فعالان سیاسی شده كه معتقدند روحانی در مواجهه با بحرانهای داخلی منفعل است. دیروز هم بالاخره سوال نمایندگان مجلس از رییسجمهوری اعلام وصول شد. به نظر شما این انفعال دولت ناشی از چیست؟
در ابتدا باید یادآور شد كه به نظر میرسد گرایش كلی دولت به سمت و سوی اقتصاد آزاد است اما تاكنون نه دولت صراحتا چنین موضوعی را اظهار كرده و نه تیم اقتصادی با تجربه و متخصصی را در این جهت به كار گرفته است. از سویی حتی اگر دولت به دنبال نسخه اقتصاد آزاد است، در شرایط بحرانی فعلی سكوت و بیتصمیمی قابل توجیه نیست. به هر روی حتی اگر معتقد به سیاستهای اقتصاد آزاد هم باشند باز در موارد بحرانی با استفاده از اهرمهایی چون تعرفههای بازرگانی یا محدودیت در واردات یا جهتگیریهایی به سمت طبقات آسیبپذیر به لحاظ اقتصادی كه اصلیترین حامیان كشور در مواقع بحران هستند باید كنشهای لازم را نشان بدهد. اگر دولت با محدودیتها و موانعی خارج از حیطه خود دست به گریبان است هم باید با چانهزنی بیشتر با نهادهای بالادستی و توجیه برخی نهادها كه میتوانند در فعالیتهای اقتصادی دولت اثر بگذارند نسبت به اصلاح شرایط فعلی گام بردارد. اگر دولت در پشت پرده سیاست در جهت چنین چانهزنیهایی اقدام كرده باز هم آنچه تصور مردم است بیعملی دولت در قبال بحران ارزی و افزایش قیمتها در جامعه است و به همین دلیل رییسجمهوری باید پاسخگو باشد.
بنابراین صرف نظر از اینكه سوالكنندگان از رییسجمهوری چه كسانی هستند باید به این نكته تاكید كرد اولا تابوی سوال از رییسجمهوری در مجلس كه در دورههای گذشته هم به عنوان امری حیثیتی برای دولتیها بوده باید شكسته شود و رییسجمهوری باید پاسخگو باشد. دولت باید از طرح سوال به عنوان فرصتی برای گفتوگو و بیان صریح و بیپرده از طریق تریبون مجلس استفاده كند تا مردم درك واقعی از شرایط داشته باشند.
البته نمیتوان این مساله اساسی را نادیده گرفت كه بخش قابلتوجهی از مشكلات اقتصادی امروز ناشی از تهدیدات و محدودیتهای اعمال شده بینالمللی است كه ضرورت اتخاذ تصمیمات مدبرانه مبتنی بر مصالح جامعه را دوچندان میكند. بدون تردید ما باید با بازنگری اساسی در سیاستهای خارجی خود و در گام اول به كاهش تنش با همسایگان خویش و جلب اعتماد آسیبدیده آنها مبادرت كنیم. ما در شرایطی كه روزبهروز همسایگان را در موضع مخالف خویش قرار دادهایم نمیتوانیم فضای تنفس قابل قبولی را به وجود بیاوریم. برای نمونه كشور عراق با وجود آسیبهای زیادی كه به ایران در زمان جنگ وارد كرد باز هم ایران فداكارانه و سخاوتمندانه در بسیاری از جهات و برخلاف نظر بخشی از مردم ایران به حمایتهای مالی از این كشور مبادرت كرد اما شاهد هستیم در این كشور و در برخی تظاهرات، صراحتا به سیاستهای جمهوری اسلامی حمله میشود. این مساله فارغ از درستی یا نادرستی گویای آن است كه دیپلماسی ما در صحنه خارجی دچار آشفتگی و ابهام است. دولت باید قدری فعالتر با به كارگیری تیم اقتصادی هماهنگتر و با اتخاذ سیاستهای ریاضتی در شرایط بحرانی فعلی از بحران به وجود آمده عبور كند.
برخی معتقدند كه منفعل بودن دولت در مورد تغییر تیم اقتصادی به دلیل تمایل بدنه دولت مبنی بر این است كه هزینه تغییر بر دوش مجلس گذاشتهشود. به نظر شما چقدر چنین تحلیلی درست است؟
دولت نباید در شرایط فعلی به انتظار ابتكار دیگران ازجمله مجلس برای تغییر و ترمیم كابینه قرار بگیرد. اگر دولت واقعا به تیم اقتصادی خود باور دارد باید با جدیت تیم اقتصادی دولت میداندار باشد و البته پاسخگویی مشكلات اخیر را هم برعهده بگیرد. این درحالی است كه به نظر میرسد ظاهرا اعتماد به نفس لازم برای پاسخگویی در تیم اقتصادی دیده نمیشود. عاجلترین كار و در عین حال دم دستیترین اقدام كه البته اثربخش هم هست، میتواند برگزاری سلسله نشستهای رییسجمهوری با اقتصاددانان برجسته دانشگاهی و فعالان بازار كار باشد تا باز راهحلهای ارایه شده به جمعبندی برسد.
در روزهایی كه صحبت از تغییر كابینه مطرح است برخی معتقدند اساسا رفتن عدهای و جایگزین شدن عدهای دیگر مشكلات اساسی را حل نخواهد كرد. به نظر شما این تغییر و تحولات كافی است یا بحرانهای امروز كشور تنها با اصلاحات ساختاری نه اصلاحات فردی كنترل میشود؟
هر مساله از ابعاد گوناگون قابل بحث و بررسی است صرف اینكه افرادی به جای دیگران قرار بگیرند مشكلات حل نخواهد شد. افزون بر آنكه بخش عمدهای از مسائل منشأ بینالمللی دارد. البته نباید نادیده گرفت كه در مواقع بحران وجود افرادی كه قابلیت داشتهباشند و بتوانند تصمیمات جدی بگیرند لازم و ضروری است. حضور چهرههای امتحان پس داده كه صاحب راهبرد مشخص و توانمندی لازم باشند خود به خود به اصلاح ساختار و ایجاد ساختار متناسب با راهبرد میانجامد. از همان ماههای اول بسیاری به آقای روحانی این هشدار را دادند كه ایشان باید از رفتارهایی كه در دولت احمدینژاد شاهد آن بودیم یعنی تصمیمگیریهای متكی به شخص ریاستجمهوری اجتناب كند و باید با نظر كارشناسان تصمیمات اقتصادی اتخاذ كند.
اگرچه وجود ساختار مناسب و سیاستگذاریهای درست چاره ساز است اما تجربه نشان داده كه وجود یك مدیر توانمند و با جسارت كه در مواقع بحران بتواند تصمیم درست بگیرد حتی در ساختار معیوب هم بهره وری را افزایش میدهد.
به نظر شما آنطور كه برخی تحلیلگران میگویند مشكلات اقتصادی ما نشات گرفته از روابط و سیاست خارجی است، مذاكره تغییری در شرایط ایجاد میكند؟
اوایل انقلاب كه عدهای شهید بهشتی را مورد هجمه قرار میدادند و او را به مذاكرات با امریكاییها متهم میكردند، بهشتی در پاسخ به آنها صراحتا میگفت كه نفس مذاكره بلا اشكال است مهم آن است كه ما از چه موضعی به مذاكره ورود میكنیم و چه میگوییم و چه چیزی را میپذیریم. به همین دلیل فرار از مذاكره و تابو كردن مذاكره كاملا اشتباه است. ما در مسیر رسیدن به برجام با امریكاییها نیز مذاكرات رو در رو داشتهایم و در مسائل مربوط به افغانستان و عراق مذاكرات مفصلی توسط دیپلماتها صورت گرفته است؛ آنچه اهمیت دارد گفتوگو از موضع اقتدار و برابری و مبتنی بر دفاع از مصالح و منافع ملی ایران است. بر اساس ساختارهای جمهوری اسلامی نسبت گفتوگو و توافق میتواند اثرگذار باشد به لحاظ سیاسی هم ضمن حفظ مواضع اصولی خودمان نباید به گونهای سخن بگوییم كه دنیا تصور كند ما به دنبال بهانه برای گسترش منازعه و درگیری هستیم. گفتوگو به معنای كوتاه آمدن از حقوق و منافع ملی ما نیست.
مذاكره با امریكا تاثیری رو ی مشكلات معیشتی و اقتصادی دارد؟
اولا چند اصل باید مورد توجه قرار گیرد. اول صرف اینكه ما با امریكا گفتوگو كنیم به معنای حل مشكلات نیست، حتی میتوان گفت لزوما در صورت حل همه مسائل با امریكا ما نباید انتظار داشتهباشیم به یكباره همه مسائل اقتصادی ایران حل و فصل شود. این انتظار سادهاندیشانهای است.
باید در نظر داشتهباشیم كه برخی مسائل و مصایب در سطح دولت و احزاب سیاسی قابل حل نیست بلكه در سطوح بالاتر باید به آن پرداخته شود. به همین دلیل اگر ما بتوانیم در مورد خاص گفتوگو كنیم مواردی مانند عدم تولید سلاح هستهای ضرری نمیكنیم. نباید نسبت به چنین مذاكراتی نگران باشیم. واقعیت تاسفبار این است كه به لحاظ شاخصهای توسعهای ما از بسیاری از رقبا عقب افتادهایم و مسوولیت چنین تصمیماتی را آیندگان برعهده مسوولان فعلی خواهند گذاشت. از همین روی باید هدف جمهوری اسلامی در بعد سیاست خارجی و در سطح بینالمللی و منطقهای تنشزدایی باشد و ما نباید در بازیهای طراحی شده برای ایران بیفتیم كه میخواهند ما را كشوری در پی ایجاد تنش نشان دهند.