تحلیل شما از آینده ایران چیست؟
قبل از اینکه ترامپ روی کار بیاید و برجام را به هم بزند، عدهای کوشیدند برجام را در داخل به هم بزنند. این افراد میخواهند نقش خود را در ناکارآمد کردن برجام پنهان کنند حال آنکه سهم کارشکنیها در داخل برای به شکست کشاندن برجام کمتر از کارشکنیها در خارج نبود. پس درست است که ترامپ بازی را برهم زد اما واقعیت این است که ما قبل از آن هم نتوانستیم از فرصت برجام استفاده کامل کنیم.
ببینید فرض بر این بود که با پذیرش برجام در حال تبدیل شدن به یک بازیگر معقول و موثر در صحنه جهانی هستیم و میتوانیم از این نظم اگرچه ناعادلانه است اما منافع و سود خود ببریم البته در کنار محدودیتهایی که به ما تحمیل میشود. اما در داخل اجازه ادامه این مسیر را ندادند. باید از همان ابتدا علاوه بر مساله هستهای، مباحث دیگر را هم در دستور کار قرار میدادیم و در قالب یک بسته به توافق دست مییافتیم یا وقتی بحث هستهای تمام شد برجام منطقهای را در دستور کار قرار میدادیم. نباید گفت که ما با آمریکا نمیتوانیم به اشتراک نظر برسیم، زیرا در برخی موارد مانند عراق و افغانستان مواضع ما به آمریکا نزدیکتر از اروپاست. پس در این مناطق با آمریکا میتوانیم همکاری کنیم. البته اختلافات بسیار جدی هم با امریکا داریم اما برجام ثابت کرد که ما میتوانیم درباره موضوعات مختلف به توافق برسیم و البته چالش ها هم بر سر مسائل اختلافی پابرجا بماند. بنابراین اولین مشکل این بود که اجازه ندادند در مورد مسائل غیر هستهای مذاکره کنیم و در منطقه بازی برد بردی تعریف کنیم که با کاهش حساسیتها علیه خود در دنیا اهداف ملت ایران را پیش ببریم.
متاسفم که توسعه همه جانبه ایران محور سیاست خارجی نیست. یعنی به امنیت ملی و پایدار از منظر توسعه کشور نگاه نمیشود. از این منظر وقتی کشوری توسعه مییابد، امنیت مییابد حتی بیشتر از یک کشور توسعه نیافته که تنها در زمینه صنایع نظامی پیشرفت کرده است.
❓راستیها میگویند که ما زمان مذاکره با غرب این روزها را پیشبینی میکردیم
این گروه اگر قدرت چنین پیشبینیهایی را داشتند به ملت ایران توضیح دهند که چرا پیش بینی نکردند که پرونده ایران به شورای امنیت میرود؟ ما که بارها و بارها اعلام کردیم با مسیری که شما پیش گرفتهاید پرونده ایران به شورای امنیت میرود و ما تحریم میشویم و روز به روز این تحریم ها بیشتر و کمرشکن میشود. خب این افرادی که مدعی هستند که این روزها را پیشبینی کرده بودند، چرا سال ۹۰ پیشبینی نکردند که ایران تحریم نفتی و بانکی میشود؟! اگر یادتان باشد آن زمان میگفتند نفت ما را تحریم نمیکنند چون نفت میشود بشکهای ۲۵۰دلار. تحریم نفتی کردند یک دلار هم نفت گران نشد. گفتند بانک مرکزی ما را تحریم نمیکنند چون اساسا به لحاظ فنی امکانپذیر نیست که بانک مرکزی یک کشور را تحریم کنند. بانک مرکزی تحریم شد و هیچ اتفاقی هم نیفتاد. بنابراین اگر این اصولگرایان اهل پیشبینی علمی بودند در زمان خود پیشبینی می کردند. در آن زمان به آنها می گفتیم نگذارید که کشود تحریم شود که در آن صورت به این راحتی شرایط به حالت اول بازنمیگردد و مشکلات جدی ایجاد میشود که اتفاق هم افتاد.
بسیار خب! شما پیشبینی میکردید که ارز ۲ و نیم برابر میشود، چرا سال ۹۰ که سکان کشور در اختیار شما بود پیش بینی نکردید که ارز ۳ برابر میشود؟ آنهم در زمانی که وضعیت کشور عادی بود و نفت هم بشکهای ۱۰۰دلار بود و صادراتش هم به راحتی انجام میشد. به خاطر میآورم که آقای احمدینژاد در مناظره ننگین انتخاباتی با مهندس موسوی در ۱۳خرداد ۸۸ گفت که قطعنامههای آژانس بینالمللی انرژی اتمی بدتر از قطعنامههای شورای امنیت است چون اولی حقوقی است دومی سیاسی. بعد از ۴سال ریاست جمهوری نمیدانست که آنچه در جهان الزامآور است قطعنامههای شورای امنیت است نه آژانس انرژی اتمی. این مقدار فهم از روابط بینالملل داشتند. یا میگفتند مخارج آژانس را میدهیم که از آمریکا مستقل شود. حالا میگویند که ما پیش.بینی میکردیم که آمریکا از برجام خارج میشود! اینها یک هفته قبل از انتخابات آمریکا پیشبینی شکست ترامپ را میکردند. به همین دلیل گفتند آن نامزدی که علیه سیاستهای آمریکا اقدام به افشاگری میکند شکست خواهد خورد. اما هفته بعد ترامپ رای آورد.
❓بعد هم گفتند که ترامپ برجام را کنار نمی گذارد چون برجام به نفع آمریکاست.
دقیقا. اتفاقا تنها کسی که پیشبینی کرد نامزدی ترامپ جدی است، من بودم. یک سال قبل از انتخابات آمریکا به محض آنکه سر و صدای ترامپ آغاز شد، پیشنهاد کردم کمپین ضد ترامپ تشکیل شود زیرا احساس کردم او با شعارهایی که میدهد میتواند در انتخابات پیروز شود. در مورد اوباما هم اشتباه پیشبینی کردند و احمدینژاد گفت مگر میگذارند یک سیاه پوست در آمریکا رئیس جمهور بشود؟!
اما از این حرفها که بگذریم، من از آقای روحانی گله دارم برای دو اظهارنظر او قبل از مصاحبه تلویزیونیاش.
زبان تهدید را به کار گرفت و به باور من این کار اشتباه بود. به دنبال صحبتهای وی بازار عکسالعمل نشان داد. دلار بعد از اظهارنظر اول او ۵۰۰ و بعد از اظهارنظر دوم وی ۱۰۰۰تومان افزایش یافت. بنابراین باید حواسمان را جمع کنیم و متوجه پیامدهای سخنانمان باشیم چون امید به بهبود اوضاع از سوی خارج نداریم.
آقای روحانی باید به همان گفتمان قبلی خود یعنی صلح، دموکراسی و مذاکره برگردد. به هیچ وجه نباید مذاکره را نفی کند. ممکن است در عمل نتوانیم ظرف ۲ماه آینده تا انتخابات میاندوره.ای کنگره امریکا مذاکره کنیم، اما شعار ما باید گفتگو در ایران و مذاکره در جهان باشد. نباید اجازه داد که ترامپ ما را تحریم کند و بعد چهرهای صلحطلب و اهل گفتگو به خود بگیرد. ما هم تحریم شویم و هم به گونه.ای ظاهر شویم که انگار ما جنگطلبیم و مخالف مذاکره. این همان اشتباه دوران جنگ است. صدام به ایران تجاوز کرده بود و پرچم صلح دست گرفته بود. به ما تجاوز شده بود ولی شعار میدادیم جنگ جنگ تا رفع فتنه در دنیا. شعار و راهبرد ما باید صلح و گفتگو باشد.
میگویند که برجام منحل شود، جنگ نمیشود. سپس میگویند تنگه هرمز را میبندیم. خب اگر تنگه هرمز را ببندید، یک جنگ همه جانبه رخ میدهد. به هر حال ما باید آرامش به جامعه بدهیم، عاقلانه عمل کنیم و به سمت حل و فصل مشکلات و اختلافات برویم.
❓آقای تاجزاده! صرف نظر از سنگاندازیهایی که زمان اجرای کامل برجام انجام میگرفت، خود دولت به خوبی از برجام بهرهبرداری کرد؟ به طور مثال یکی از انتقاداتی که میشود این است که میگویند در وزارت خارجه برنامه اقتصادی وجود نداشته و صرفا سیاسی بوده است.
به نظر من هم دولت از برجام بهرهبرداری درست نکرد، نه به دلیل اینکه طرح اقتصادی نداشت زیرا در اروپا و سایر کشورها تا آنجا که میتوانست کار کرد. من منتقدی ندیدم که بگوید فلان فرصت خاص در اروپا وجود داشت اما ایران از آن استفاده نکرد. اما برجام مرحله اول روندی بود که اگر دولت در آن مسیر حرکت میکرد، منافع بیشتری به دست میآوردیم.
روحانی میبایست با رهبری به توافق میرسید که به برجام به عنوان یک تجربه مثبت نگریسته شود و در سایر زمینهها شروع به مذاکره با آمریکا کند. مساله دوم و شاید مهمتر برجام منطقهای بود. ما در سوریه و یمن خیلی بهتر میتوانستیم عمل کنیم درحالی که در این سالها سررشته دیپلماسی ایران در این کشورها در دست سپاه قدس بود نه وزارت خارجه. دولت باید مسئولیت دیپلماسی در این کشورها را برعهده میگرفت درست مثل برجام که پرونده هستهای را از شورای امنیت ملی گرفت و به وزارت خارجه داد. همانند این کار را باید در منطقه میکردند و میگفتند که وزارت خارجه باید محور قرار گیرد و یک بازی برد-برد با کشورهایی مثل عربستان و ترکیه انجام دهد و در سطح بینالمللی هم با آمریکا و روسیه و اروپا به یک توافق دست یافت. آنقدر هم ابزار در اختیار داشتیم که مبتکر یک چنین بازی برد-بردی شویم. اگر چنین کاری انجام میشد، فضایی در دنیا به وجود میآمد که در همان زمان ریاست جمهوری اوباما
بسیاری از مشکلات حل میشد. خیلی از مشکلاتی که برای برجام به وجود آمد مثل عدم همکاری بانکهای بزرگ دنیا با ایران در همان زمان اوباما بود. راهبرد درست ما میتوانست ارتباط آنها را با بانک مرکزی کشور درست کند و ترامپ نتواند بگوید که اینها برجام را امضا کردند، امینتشان حفظ شد، اما فعالیتهایشان در منطقه بیشتر و تهاجمیتر شده است. با تکیه به چنین بهانههایی بازی را به هم زد. همینجا هم بگویم در قوت برجام همین بس که ترامپ تا از برجام خارج نشد، نتوانست ایران را تحریم کند.
اگر یک روزنه و تبصره در برجام وجود داشت که به آمریکا اجازه میداد با متعهد ماندن به آن بتواند اقدام به تحریم ایران کند، از آن تبصره استفاده میکرد. ولی برای تحریم ایران چارهای جز خارج شدن از برجام نیافت حتی به قیمت منزوی شدن و رفتن آبرویش در دنیا. کارشناس سیانان میگوید تحریمهایی که ترامپ در حال اعمال آن است همان تحریمهای اوباماست با این تفاوت که ترامپ تنهاست. در آن زمان اوباما به نام جامعه جهانی اقدام به تحریم ایران میکرد و همه دنیا هم از او حمایت میکردند؛ اروپا، روسیه، چین، هند و ...
❓اینکه میگویند دولت تمام تخم مرغهایش را در سبد برجام گذاشت، میپذیرید؟
خیر. اگرچه میپذیرم که دولت برجام را گرفت، ولی به منطقه بیتوجهی کرد. به همین دلیل بلافاصله بعد از برجام باید سراغ منطقه میرفت. در منطقه نیز دولت باید محور سیاست خارجی باشد. اکنون باوجود این که میگویند که ما در جنگ سوریه پیروز شدهایم، اما در صلح سوریه در حال شکست خوردن هستند. همه در حال امتیاز گرفتن بزرگ هستند جز ایران.
❓آقای تاجزاده! مطلع هستید که این روزها جریان برانداز بر حجم فعالیتهای خود افزوده است. این جریان که حدودا قدمتی ۴۰ساله دارد، اکنون یعنی در سال ۹۷ چه جایگاهی دارد و چگونه آن را میبینید؟
متاسفانه بسیاری از انتقادهای آنها به حکومت و ارکانش وارد است. ما میتوانستیم به نحوی عمل کنیم که انتقادهای ایشان وارد نباشد. من در ارائه راه حل با براندازان اختلاف دارم چون راه حل آنها وضع کشور را خیلی بدتر میکند. نکته مهم این که گروه مزبور رو به رشدند. در حقیقت اصل اصلاحات و اصلاحپذیر بودن جمهوری اسلامی در حال زیر سوال رفتن است نه جناح اصلاحطلب. این فکر که نظام اصلاحناپذیر است راه را باز میکند برای دخالت خارجی و انقلاب خشونتبار و درگیریهای داخلی و آشوب.
خوشبختانه هنوز اکثریت مردم جامعه مخالف بهم خوردن اوضاع و به معنای دقیقتر طرفدار حفظ نظم و ثبات هستند. نمیخواهند شرایط ایران بهم بریزد. بسیاری از مخالفان نظام هم میگویند نمیخواهیم هزینههای سنگینی مثل سوریه، لیبی و یمن بدهیم. بنابراین هنوز بالای ۶۰ درصد مردم امیدوارند و آرزو میکنند که جمهوری اسلامی به گونهای عمل کند که اصلاح امور در آن ممکن باشد و خطاها برطرف شود و با یک راهبرد درست بتوان کشتی کشور را به ساحل نجات رساند. بنابراین باید نجابت و صبوری مردم را قدر دانست و دست به اصلاحات فوری زد. الان براندازها به نارضایتیهای عمومی که به خصوص با افزایش قیمت دلار و طلا بالا رفته است و کمک ترامپ برای ساقط کردن جمهوری اسلامی دل بستهاند. باوجود این امیدواری هیچ اتفاق ناگواری رخ نخواهد داد، اگر ما عاقلانه و درست عمل کنیم. نظام هنوز پشتوانه مردمی دارد اما اینکه وضع به همین صورت بماند، هیچ تضمینی وجود ندارد. ممکن است آشفتگی ایجاد شود.
صریحتر بگویم. ایران را هم ونزوئلایی شدن تهدید میکند و هم سوریهای شدن و هم هردو باهم. به همین دلیل باید خیلی مسئولانه عمل کنیم. یک لحظه غفلت کنیم اوضاع از دستمان خارج میشود. تورم در ونزوئلا در حال رسیدن به 1میلیون درصد است. یعنی ارزش پول از بین رفته و فسلفه وجودی خود را از دست داده است. ونزوئلا از نظر زمانی دو برابر ایران ذخیره نفت دارد. غنیترین کشور جهان به لحاظ برخورداری از ذخایر نفت است و در عین حال تنها کشوری که است که در حال حاضر تورمش به ۱میلیون درصد رسیده است. در دوره کنونی همه چیز امکان پذیر شده است. الان در جهان انواع رژیمها روی کار هستند. در تونس دموکراسی حاکم است، اما هر روز اعتصاب است. در نیکاراگوئه دموکراسی هست، انتخابات و احزاب آزاد هست ولی در همین ۲ ماه گذشته حدود ۳۰۰نفر در تظاهرات کشته شدهاند. در لیبی قذافی سقوط کرده، اما کشور همان وضعیتی را دارد که سوریه با وجود اسد با آن دست به گریبان است.
❓چرا نوک پیکان حمله براندازان به سوی اصلاحطلبان است و بیش از آنکه منتقد اصولگرایان باشند دل پری از شما اصلاحطلبان دارند؟
فصل مشترک تمام کشورهای منطقه که وضعیتشان بهم ریخته مثل لیبی، سوریه، عراق و افغانستان این است که در کنار یک رژیم مستبدِ فاسد، یک جناح مستقل اصلاحطلب نداشتند. اگر داشتند اوضاع کشورشان به اینجا نمیرسید. منظورم جناحی است که همزمان بتواند با حکومت صحبت کند، تعامل کند و تعدیلش کند. در جایی که لازم میبیند به او نهیب بزند که به کجا میرود. از آن سو با مردم حرف بزند و هشدارشان دهد که نباید وارد برخی از راهها شد، چون سر از ناکجا آباد در خواهیم آورد. آنچه سوریه را نابود کرد، مثلث فساد و استبداد بشار اسد، خشونتورزی مخالفانش که دست به دامان خارجیها شدند و فکر میکردند میتوانند با کمک بیگانگان ظرف ۲ماه حکومت را سرنگون کنند، و سوم دخالت خارجی بود.
در ایران ما نباید چنین مثلثی شکل بگیرد. جناح اصلاحطلب باید فعالانه در صحنه حاضر باشد. از این نقش محافظت کننده، معارضان جمهوری اسلامی بیش از موافقانش آگاهند و به همین دلیل لبه تیز حملاتشان متوجه اول اصلاحات و دوم اصلاحطلبان است. خیلی روشن میگویند باوجود اصلاحطلبان در ایران نه انقلاب میشود نه خارجی می تواند دخالت نظامی کند.
❓چنین جناحی با تعبیری که شما کردید، در ایران وجود دارد؟
بله الان هست. براندازان میگویند باید جناح اصلاح طلب را تضعیف کنیم که از سر راه ما کنار رود نباشد یا همراه ما شود.
❓یعنی اگر طی ۳ ماه آینده انتخاباتی در کشور برگزار شود، آیا مردم برای بار چهارم به اصلاحطلبان اعتماد میکنند و پای صندوقهای رای میآیند؟ با توجه به اینکه هم اکنون نهادهای انتخابی در سراسر کشور در دست این جناح سیاسی است؟
ممکن است این اتفاق بیفتد ممکن هم است نیفتد. البته به نظر من مثل گذشته موج و جریان ایجاد نمیشود، زیرا آنها ریزش نیرو داشتهاند. باوجود این هنوز یکی از تاثیرگذارترین جریانهای کشور جریان اصلاحطلب است. ممکن است در انتخاباتی ببازند، اما باز هم ۴۰درصد آرای شرکتکنندگان را به دست میآورند. اینگونه نیست که ما از هم پاشیده باشیم. نهایت این است که ما انتخاباتی را به رقیب واگذار میکنیم، اما ایران ما پابرجا میماند. در شرایط عادی ما میکوشیم در انتخابات پیروز شویم اما در شرایط خطرناک میجنگیم تا ایران بماند.
چرا اردشیر زاهدی در واشنگتن پست مقاله مینویسد یا داریوش همایون میگوید من تا به حال به اسرائیل خوشبین بودم، اما الان بحث ایران مطرح است؟ به این نتیجه رسیده است که کسانی به دنبال تجزیه ایران هستند نه سقوط حکومت جمهوری اسلامی. میگویند چرا باید کشور بزرگی به نام ایران در چنین منطقهای به این حساسی وجود داشته باشد؟ خب اگر به سه چهار کشور کوچک تجزیه شود، دیگر نمیتواند به مسائل دیگر بپردازد. بنابراین وقتی مساله ایران مطرح هست دفاع از اصلاحات و نه اصلاح طلبان حرف اول را میزند.
❓آقای تاجزاده این مساله روشن است که بخشی از حاکمیت علاقه ای به قدرت گرفتن اصلاحطلبان ندارد و از آن سو هم دولتی که اصلاحطلبان روی کار آوردند نتوانسته به همه وعدههایش عمل کند. در چنین شرایطی اصلاحطلبان باید چه کنند که همچنان در جامعه محبوبیت داشته باشند؟
مهم ترین بحث این روزها میان اصلاحطلبان سوال شماست. ما به طور جدی درباره این موضوع بحث می کنیم.
ببینید تا پایان سال ۹۸ که انتخابات مجلس است، ۳ حالت پیش روی ماست.
اول اینکه هیچ اتفاقی نیفتد. جامعه با همین نارضایتی پیش رود و گسست و شورشی ایجاد نگردد. برای پیروزی در انتخابات به پشتیبانی مردم نیازمندیم.
دوم فرض کنیم که بخواهند دولت را حذف کنند، حالا یا با کودتا یا با استیضاح، یا با هر حربه دیگری. آیا میخواهیم در برابر آن کودتا بایستیم یانه؟ در صورت ایستادن در مقابل کودتا آیا نیاز به پشتوانه مردمی داریم یا خیر؟ به عبارت دیگر اگر قوی باشیم بهتر میتوانیم بایستیم یا اگر ضعیف باشیم؟ جواب روشن است.
سوم اگر خدای نکرده کشور دچار اعتصاب و شورش شود، اصلاحطلبان میخواهند یک نقش فعال ایفا کنند یا نه؟ برای گفتگو با معترضان و حکومت و نزدیک کردن دیدگاههای دو طرف به یکدیگر نباید پایگاه مردمی خوبی داشته باشیم؟ یعنی به حکومت بگویند کوتاه بیا و به معترضان هم بگویند تظاهرات حق شماست ولی برخی شعارها یا حرکتها را انجام ندهید برای اینکه ممکن است کشور به وضعیت بدی دچار شود. باز اگر بخواهیم هم با حکومت صحبت کنیم هم با مردم باید اعتبار مردمی داشته باشیم.
بنابراین در هر سه حالتی که برای آینده متصور است، ما نیازمند این هستیم که رابطه مان را با مردم ترمیم کنیم. در این موضوع تردیدی نیست. حالا برای بهبود رابطه با مردم چکار کنیم؟
چند اقدام لازم است که خوشبختانه در اصلاحطلبان شروع شده است.
یکی اینکه دیدگاه هایمان در مورد ریشه مسائل و مشکلات کشور و همینطور راهکارهای نجات آن را ارائه دهیم. بگوییم به نظر ما علل و عوامل مشکلات اینها هستند و باید چنین اصلاحاتی در سیاست خارجی، اقتصاد، مدیریت و ... صورت دهیم؛ مثلا نهادهای نظامی از فعالیتهای سیاسی و اقتصادی و انتخاباتی دست بکشند. وزارت خارجه باید مسئول سیاست خارجی کشور در منطقه باشد، و نظارت استصوابی برچیده شود تا همه پای صندوق رای بیایند.
دوم ارائه راهکارهای خاص اقتصادی است. مثل آن نامه ۳۸ اقتصاددان، اصلاحطلبان اقتصاددان نیز ۱۰ راهکار اقتصادی پیشنهاد دهند.
سوم دفاع از حقوق مردم است از دانشجویان تا زنان، از کارگران تا معلمان. از دراویش تا محیط زیستیها، از حقوقشان دفاع کنیم و با نمایندگان آنها وارد دیالوگ شویم و ببینیم که کدام یک از مطالباتشان در شرایط کنونی تحقق یافتنی است. اگر این مجموعه راه بیفتد جامعه احساس میکند که اصلاحطلبان زندهاند و در صحنه حاضرند و فاسدان را از خود میرانند. من اخیرا در توییتی که مورد استقبال مردم هم قرار گرفت نوشتم کسانی را که منسوب به مقامات هستند از برادر روحانی و جهانگیری تا معاونین احمدی نژاد و برادران لاریجانی و مهدی هاشمی و قالیباف و معاونش در دادگاه به شکل علنی محاکمه کنید تا تکلیف همه روشن شود.
❓در چنین شرایطی آیا واقعا اصلاحطلبان برای نزدیکی به مردم تلاش می کنند؟
من با شما هم عقیده هستم و برخی واژههایی را که بعضی دوستان به کار می برند، نمیپسندم. معترضین مردم هستند. قطعا در هر اعتراضی افرادی سوءاستفاده میکنند درست مثل وقتی که در آمریکا تظاهرات ۹۹ درصدی ها موسوم به اشغال والاستریت انجام شد جمهوری اسلامی بدون آنکه در نظر بگیرد تظاهرات کنندگان چه کسانی هستند از این حرکت اعتراضی خوشش آمد و از آن استقبال کرد. به هر حال اعتراض حق مردم است. قانون اساسی این حق را به آنها داده است. قانون هم این حق را نداده بود، اعتراض حق فطری و الهی انسانهاست. خوشبختانه قانون اساسی هم این حق را به رسمیت شناخته است و هر کسی این دو بعد را در نظر نگیرد، خطا می کند. اما اینکه آیا ما باید در تظاهرات مزبور همگام با مردم معترض شرکت کنیم؟ من شرکت نکردم نه به دلیل اینکه این افراد مردم نبودند و اعتراض حق آنها نیست. بلکه فکر میکردم مجموع خساراتی که اعتراضات خیابانی میتوانست به بار بیاورد بیشتر از منافعش است. البته این یک تحلیل است. روشن بگویم اعتراضات در ایران با شعارهای ساختارشکن یا سرکوب خواهد شد یا در صورت تداوم به آشوب و درگیری مردم با مردم منجر میشود. تظاهرات زمانی توجیه دارد که با انجام چند راهپیمایی مثلا حسنی مبارک را برکنار کنید یا بن علی را از تونس فراری دهید. اما وقتی نظام سیاسی پشتوانه مردمی دارد حتی اگر اقلیت شهروندان باشند و نیز اراده و ابزار و امکان سرکوب دارد، و از سوی دیگر ترامپ منتظر بهانه برای دخالت است و کاری هم ندارد که مطالبات واقعی مردم معترض چیست و ابایی ندارد که بلایی که سر لیبی آوردند سر ایران هم بیاورند، باید به شدت محتاط بود. ما را تحریم کرده اند بهای دلار رسیده به بالای ۱۰ هزار تومان. حال اگر فردا روزی منطقه ممنوع پروازی برایمان تعیین کنند، دلار میشود ۲۰ هزار تومان و دودش مستقیم به چشم مردم میرود. البته راه حل سوریه ای نشدن را سکوت نمیدانم. اگر مردم احساس کنند که ما از حق اعتراضشان دفاع میکنیم اما تحلیل ما با تحلیل آنها متفاوت است، به نظرم اکثریت جامعه موضع ما را میپذیرد. باید دائم تاکید کنیم که این معترضین مردم هستند و قانون اساسی به آنها حق اعتراض داده است و همزمان بکوشیم با اصلاحاتی در درون حکومت و حل مشکلات جامعه و تبیین مسائل برای مردم نقشی تاریخی ایفا کنیم که متاسفانه در کشورهای منطقه ایفا نشد و آنها به چنین وضعیت فلاکتباری رسیدند. وقتی به حاکمیت نهیب بزنیم که شما باید اصلاحات لازم را انجام دهید و نباید اقدام به اعمال خشونت کنید، جامعه امیدوار میشود که جناحی به فکر آنهاست و امیدوار میشوداما وقتی که ببیند هیچ کس به فکر مردم و معترضان نیست و اقدامی نمیکند و حرفی نمیزند، تنها راه را تداوم اعتراضات خیابانی میبیند.
❓شاید یک نفر باید از دل اصلاحطلبان بیرون بیاید که صحبتش مقبول حاکمیت باشد نه به فرض آقای تاجزاده ای که ابزار اطلاع رسانیش کانال تلگرامی و اکانت توییتری است...
ما به کارمان ادامه می دهیم بالاخره جریان اصلی اصلاحطلب هم به میدان میآید. من معتقدم اگر اصلاح طلبان به رسالت تاریخی خود عمل کنند حتی آقای روحانی هم صریحتر و شفافتر سخن خواهد گفت. ولی اگر ما سکوت کنیم او هم محافظهکارتر میشود.
❓به عنوان سوال آخر. بالاخره آقای رئیس جمهوری پشت تریبون مجلس قرار گرفت. آیا از سخنرانی او در میان نمایندگان مردم رضایت داشتید؟ بسیاری این نطق را محافظه کارانه و مسبوق به سابقه نامیدند . نظر شما چیست؟
سخنان رئیس جمهور را در جلسه علنی روز سه شنبه مجلس باید از زوایای گوناگون مورد نقد و تحلیل قرار دارد. من انتظار بیشتری داشتم و فکر میکنم اگر رئیس جمهور وقت خود را عمدتا صرف تبیین این مساله میکرد که چرا در چهار سال و نیم گذشته یک نوع آرامش و ثبات اقتصادی بر جامعه حاکم بود اما ظرف چند ماه گذشته این چنین وضع اقتصادی کشور آشفته و نابسامان شده است، بهتر و مفیدتر میبود. دلایل این تغییر میتوانست برای مردم راهگشا و امیدبخش باشد، ولی آقای روحانی کمتر به این مسائل پرداخت. اگر وی این موضوع را باز میکرد آن وقت میتوانست به نقش برجام هم به طور دقیقتری اشاره کند و همینطور کارشکنی های دولت پنهان در طول این مدت و تاثیری که تحریم ها برجامعه ما به جای میگذارد، را افشا نماید.
البته آقای روحانی بر یک نکته جدید پافشاری کرد و آن اینکه ذهنیت مردم تغییر کرده است. به نظر من این حرف کاملا درست است اما ایشان توضیح نداد که چرا این ذهنیت تغییر یافته است. سرآغازاین دگرگونی را هم پنجم دی خواندکه تفسیر ناقصی از تظاهرات اعتراضی است که حزب پادگانی در مشهد بهراه انداخت اما نتوانست کنترلش کند و شعارها به سمت و سوی دیگری رفت. اگر ذهنیت مردم عوض شده است، حتما دلایل مهم دیگری دارد، زیرا این اولین باری نیست که ما شاهد تظاهرات اعتراض آمیز هستیم. تحریم نفتی و بانکی هم جدید نیستند و در دولت قبل هم قیمتهای ارز و طلا سه برابر شد و افزایش بی سابقهای در قیمت کالاهای اساسی مردم دیده شد.
به نظر من آقای روحانی باید به این مساله به طور دقیق میپرداخت و آن را توضیح می داد و افکار عمومی را قانع میکرد. تلاش او برای اقناع نمایندگان راه به جایی نبرد و جناح اکثریت نمایندگان از قبل تصمیم گرفته بود که به رئیس جمهور رای منفی دهد و یک روحانی ضعیف را طی ماه و سالهای آتی داشته باشند تا بتوانند منویات خود را پیش ببرند. آقای روحانی باید هدفگذاریش بر مردم میبود، اما با حفظ آرامش.
این حرف درستی است که آقای روحانی نباید در جامعه التهاب ایجاد کند کما اینکه در این سخنرانی به گونه ای صحبت نکرد که به ناامنی دامن بزند یا باعث سواستفاده ترامپ و جنگطلبان آن سوی آبها شود.
امیدوارم که این درس خوبی برای آقای روحانی باشد که نپرداختن به مسائل مهم باعث جری شدن رقبا و تضعیف خود او میشود و مردم را خدای نکرده ناامید میکند.