آیت الله خامنهای در اظهارات اخیر خود با استشهاد به این آیات فرمودند: «هم دشمنان جنّی هم دشمنان انسی وجود دارند و اینها به هم کمک هم میکنند، سیستمهای اطلاعاتی خیلی از کشورها علیه ما با همدیگر همکاری میکنند» این سخنان واکنش گستردهای در فضای مجازی و رسانههای خارجی داشته است. حذف این جمله در بازپخش بیانات ایشان و درسایت رهبری بر ابهام موضوع افزوده است. چنان که برخی از رسانهها اشاره کردهاند، استناد آیت الله خامنهای به این آیات و تأکید بر این که دستگاههای جاسوسی دشمنان از اجنه استفاده میکنند تازگی ندارد. ایشان در سخنرانیهای خود چندین بار به این آیات استشهاد کردهاند. از جمله در سخنرانی ۱۳ تیر ۹۳ گفتهاند:«مراقب باشیم که دستگاه محاسباتى ما به وسیله شیطانهاى انس و جن دچار اختلال نشود... یکى از خطاهاى محاسباتى این است که انسان در چهارچوب عوامل محسوس و صرفاً مادّى محدود بماند». هشدار نسبت به این که در محاسبات نباید در چارچوب عوامل مادی و محسوس محدود ماند، آن هم با استناد به این آیات جای تردیدی باقی نمیگذارد که برداشت رهبری از این آیات این است که دشمنان انس و جن با یکدیگرعلیه انبیاء و طبیعتاً علیه حق خواهان توطئه و همکاری میکنند. از جمله این همکاریها همکاری اطلاعاتی و جاسوسی است.
در ماههای گذشته نیز افرادی در گوشه و کنار مدعی شدهاند موساد از اجنه برای کارهای اطلاعاتی استفاده میکند. این که آیا این گونه اظهارات در توجیه و تبیین نظر رهبری بیان میشود یا رهبری در پی دریافت نظرات دیگران به چنین قناعتی رسیده اند بر ما معلوم نیست. آن چه مسلم است این است که در دورهٔ اخیر سوء ظن و نگرش مبتنی بر تئوری توطئه در برخی جریانهای ذی نفوذ در حاکمیت ونیز برخی مراکز اطلاعاتی به نحو چشمگیری تقویت شده است. کثرت دستگیری افراد عادی به اتهام جاسوسی طی سالهای اخیر این نظر را تأیید میکند. برخورد غیر محترمانه با پزشکان بدون مرز در روزهای اخیر و مقایسه آن با استقبال از پزشکان بدون مرز و پذیرش کمکهای بشر دوستانه بین المللی و حتی کمکهای آمریکا در ماجرای زلزله بم گویای این تحول نامبارک است.
در این نوشتار قصد بررسی این موضوع و علل آن را نداریم. نوشتار حاضر صرفاً به بحثی تفسیری اختصاص دارد. میخواهیم به آیات ۱۱۲-۱۱۳ سورهٔ انعام نظری بیفکنیم و ببینیم آیا این آیات دلالتی بر کنشگری و نقش آفرینی عملی شیاطین جن در مناسبات منفی و مثبت میان کشورها دارد؟
«وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ وَ لِتَصْغى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِيَرْضَوْهُ وَ لِيَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُونَ»(انعام:۱۱۲-۱۱۳)(و بدين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از شيطانهاى انس و جن برگماشتيم. بعضى از آنها به بعضى، براى فريب [يكديگر]، سخنان آراسته القا مىكنند؛ و اگر پروردگار تو مىخواست چنين نمىكردند. پس آنان را با آنچه به دروغ مىسازند واگذار. و [چنين مقرر شده است] تا دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند به آن [سخن باطل] بگرايد و آن را بپسندد، و تا این که آن چه را که باید مرتکب شوند)
پیش از تفسیر آیات مذکور لازم است عرض کنم در قرآن کریم بر وجود موجودی به نام جن تصریح شده است. برخی از قرآن پژوهان جدید تصریح قرآن به وجود جن را از باب همراهی کتاب مقدس با عقاید و عرف عرب عصر نزول میدانند. برخی جن را به انسانهای بیابانگرد و شب رو تأویل میکنند و برخی نیز با استناد به آیات قرآن معتقدند جن یکی از موجودات جهان هستی و از مخلوقات خداوند است، همچنان که فرشتگان از موجودات جهان هستی و از مخلوقات خداوند هستند. به گمان من مشغول شدن به این موضوع ما را از فهم آیه دور میکند. اگر نظر قرآن پژوهانی که جن را موجودی خیالی و موهوم میدانند، بپذیریم و معتقد شویم واژهٔ «جن» در این آیات از باب مجاز یا همراهی با مخاطبان عصر نزول به کار رفته، اساساً موضوع بحث منتفی می شود، زیرا دیگر استناد به این آیات و ادعای این که دشمنان و مراکز اطلاعاتی دشمن از جن به مثابه موجودی موهوم علیه دیگران از جمله جمهوری اسلامی استفاده میکنند، وجهی نخواهد داشت. بنابراین اجازه بدهید فرض را بر این بگذاریم که جن موجودی از موجودات عالم است و همان گونه که قرآن میفرماید از آتش خلق شده است،[1] و با فرض واقعی بودن موجودی به نام جن به بررسی آیات ۱۱۲و ۱۱۳ سورهٔ انعام بپردازیم و ببینیم معنای این دو آیه چیست، چه تصویری از نسبت شیاطین جن با انسان ترسیم میکنند، آیا از آنها میتوان همکاری عملی میان جن و انسان را استنباط کرد؟
پیش از بررسی دو آیهٔ مورد بحث ذکر مقدمهای کوتاه ضروری است:
ابلیس به تصریح قرآن از جنس جن است[2] و برخلاف انسان از آتش آفریده شده است،[3] اما این موجود قدرت تصرف و دخالت در امور انسانها را ندارد. قرآن صحنهای ازگفت و گوی دوزخیان و شیطان/ابلیس را در قیامت تصویر میکند. در این گفت و گو دوزخیان شیطان را مسؤل عذاب خود میدانند و او در پاسخ میگوید:من بر شما تسلطی نداشتم و تنها شما را دعوت کردم و شما پذیرفتید بنابراین مرا سرزنش نکنید.[4] همچنین خداوند در بارهٔ شیطان و نقش او در فریب آدمیان تأکید میکند که شیطان بر انسانها سلطهای ندارد.[5] بر اساس آیات فوق نقش شیاطین در زندگی انسان از وسوسه و تحریک به گناه و نافرمانی خداوند فراتر نمیرود. آنها قادر نیستند در زندگی ما تصرف کنند و امور را تغییر دهند، بلکه هرگونه تغییر و تحول فكری و عملی نتیجه انتخاب و عمل آزادانه و سر اختیار انسان است. از نظر قرآن نقش و کارکرد شیطان فراتر از وسوسه نیست و البته نقش وسوسه و تحریک مخصوص ابلیس هم نیست. بلکه انسانها هم میتوانند چنین کارکردی داشته باشند.[6]
با توجه به مطالب فوق اکنون میتوانیم به بررسی دوآیهٔ مورد بحث میپردازیم. این دو آیه در سیاق تسلی پیغمبر(ص) و دلداری دادن به آن حضرت در برابر عناد و دشمنی مشرکان نازل شده و با این جمله آغاز میشود: «ما برای هر پیامبری دشمنانی از انسان و جن قرار دادیم». تا این جای آیه روشن میشود که مقصود از جن در این آیه شیطان یا شیاطین از جنس جن هستند. چنان که میدانیم به تصریح قرآن دشمنی شیطان اختصاصی به پیامبران ندارد، بلکه ابلیس دشمن نوع انسان است[7] اما چنان که گفتیم که این دشمنی از حد وسوسه فراتر نمیرود، در نتیجه دشمنی او برای پیامبران نیز همین گونه است. ادامه آیه این نظر را تأیید میکند:«آنها برای فریب به یکدیگر سخنانی زیبا را وحی میکنند» وحی در لغت به معنای اشاره، به رمز و سریع چیزی را به کسی منتقل کردن است و در این جا طبعاً به معنای وسوسه است. یعنی کار این شیاطین آن است که با وسوسه کارهای زشت را زیبا جلوه دهند و اعمال زشت را در نظر انسانها میآرایند تا آنان فریب بخورند. به تصریح قرآن آراستن اعمال زشت در نظر آدمیان کار شیطان است.[8] درواقع تعبیر«زُخْرُفَ الْقَوْلِ»(سخنان زببا) در این آیه به معنای «تزیین عمل» یا همان وسوسه است. با توجه به آن چه گفته شد معنای آیه تا اینجا چنین است:«ای پیامبر از دشمنی مشرکان دلگیر و ملول مشو ما برای هر پیامبری دشمنانی از شیطانهای جن و انس قرار دادیم که کارشان وسوسه و سخنان فریبنده برای فریب انسانهاست». نکته جالب توجه در این آیه عبارت «يُوحي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ»(شیاطین جن و انس به یکدیگر وحی میکنند) است. طبعاً معنای این عبارت این نیست که انسان و شیطان به یکدیگر را وسوسه میکنند زیرا به تعبیر قرآن همواره این انسان است که تحت وسوسه شیطان قرار میگیرد و نه بر عکس و شیطانها انسانی نیز تحت تأثیر وسوسههای شیطان به انسانها شیطان صفت و به تعبیر قرآن به برادران شیاطین تبدیل شدهاند[9] بنابراین معنای عبارت مذکور این است که شیطان انسانهای شیطان صفت و انسانهای شیطان -صفت که در این آیات همان رهبران مشرک قریش باشند-، یکدیگر را به دشمنی با پیامبر(ص) ترغیبب و تشویق میکنند.
به این ترتیب روشن میشود که ناراحتی پیامبر(ص) از تهمتها و افترائاتی بوده است که مشرکان علیه او میگفتند. همان که قرآن بارها می فرماید که آن حضرت را جادوگر، کاهن، دروغگو و دیوانه و شاعر میخواندند، به تعبیر امروز پیامبر(ص) از جنگ تبلیغاتی سران مشرک مکه که موجب فریب مردم و ایمان نیاوردن به آن حضرت میشد، دلگیر بود و خداوند با این آیات به او دلداری میدهد و در تکمیل این دلداری خطاب به وی ادامه میدهد: اگر خدا میخواست آنان نمیتوانستند این گونه با تو دشمنی و مخالفت کنند،اما اراده خداوند بر این تعلق گرفته است که انسانها براساس اختیار و ارادهٔ آزاد خود عمل کنند و هرکه خواست هدایت یابد و هرکه خواست طریق گمراهی برگزیند. بنابراین آنان را واگذار هر دروغی که میخواهند بگویند و هر تهمتی که میخواهند به تو بزنند:«فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ» تا دلهای کسانی که به خدا و روز قیامت باور ندارند به دروغها و تهمتهای ایشان جلب و بدان راضی شود«لِتَصْغى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِيَرْضَوْهُ» آیات با عبارتی که لحنی تهدید آمیز دارد به پایان میرسد«[بگذار] آن چه را [گناهانی را]که باید مرتکب شوند.
چنان که پیداست در این دو آیه نه سخنی از تأثیر عملی شیاطین جن بر زندگی انسان به میان آمده و نه از همکاری عملی شیاطین جن و انسان و نه چنان که فرمودهاند به همکاریهای جاسوسی و اطلاعاتی و ... اشارهای وجود دارد، بلکه موضوع سخن تبلیغات منفی و کذب علیه پیامبران است. از این رو اگر قصد تعمیم یا تطبیق داشته باشیم از این آیات بیش از این نمیتوان فهمید که دشمنان علیه ما اقدام به فعالیتهای تبلیغاتی منفی میکنند.
اکنون پس از تبیین معنای آیات ۱۱۲و ۱۱۳ سورهٔ انعام بی مناسبت نمیدانیم به تفاسیر مراجعه کنیم و ببینیم مفسران نامدار از این دو آیه چه فهمیدهاند.
طبری این آیات را چنین معنا کرده است:«ای محمد همان گونه که از مشرکان قومت برای تو دشمنانی شیطانی قرار دادیم که به یکدیگر سخنان به ظاهر آراسته میگویند تا با مجادله با تو آنان را از پیروی و ایمان به تو بازدارند، پیامبران و رسولان پیش از تو را نیز به این امر مبتلا کردیم. برای آنان نیز دشمنانی از قومشان قرار دادیم تا با ستیزه و دشمننی آزارشان دهند.بنابراین، چنین وضعیتی که تو را بدان میآزماییم تنها مخصوص تو نیست بلکه آنان را نیز بدان آزمودیم با این که قادر به جلوگیری از آزار و اذیت آنها بودیم اما چنین نکردیم تا پیامبران صاحب عزم و اراده را از دیگران باز شناسم.پس شکیبایی پیشه کن همچنان که رسولان دارای عزم و اراده شکیبایی ورزیدند»[10]
مرحوم طبرسی نیز در بیانی مشابه در بارهٔ آیه مورد بحث میگوید: «همان گونه که برای تو شیاطین انس و جن را دشمن قرار دادیم برای پیامبران و جوامع پیش از تو نیز چنین کردیم...آنها پنهانی وسوسه میکنند یعنی سخنانی كه ظاهرى دلفريب اما بی پایه و عاری از حق را بيكديگر القاء مىكنند و بوسيله آنها مردم را مىفريبند.... و اگر خداوند میخواست قدرت داشت که مانع آنان شود ...»[11]
محمود زمخشری نیز در تفسیر این آیات میگوید: «همچنان که تو و دشمنانت را واگذاشتیم با پیامبران پیش از تو و دشمنانشان چنین کردیم و مانع دشمنی آنان نشدیم زیرا این کار موجب امتحان استواری و شکیبایی و افزونی ثواب و پاداش است... شیاطین، شیاطین انس را وسوسه میکنند و همچنین جنیان یکدیگر و انسانها و انسانها یکدیگر را وسوسه میکنند. از مالک بن دینار [تابعی پرهیزکار] نقل شده است که میگفت: « من از شیطان انس بیمناکترم تا شیطان جن چون هرگاه به خدا پناه میبرم شیطان جن از من دور میشود اما شیطان انس آشکارا نزد من می اید و مرا به گناه میکشاند»[12]
چنان که پیداست مفسران بزرگ از این آیات چیزی بیش از وسوسهٔ شیطان و بدگویی و اتهام مخالفان علیه پیامبر نفهمیدهاند. مفسران دیگر نیز همگی آیات مذکور را همین گونه تفسیر کردهاند و و هیچ مفسری از آن همکاری عملی و اطلاعاتی جن و انس را برداشت نکرده است. بنابراین اگر قرار بر این باشد که از آیات مورد بحث الهام بگیریم و آن را بر وضعیت خود تطبیق دهیم بیش از این نمیتوان گفت که دشمنان علیه ما به تبلیغات منفی و وارونه نمایی و دروغ پراکنی مشغولند. خداوند به ما توفیق بهره مندی هرچه بیشتر از هدایتهای قرآن عطا فرماید انشاء الله
منابع:
-زمخشرى، محمود بن عمر، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل فى وجوه التأويل، 4جلد، دار الكتاب العربي - لبنان - بيروت، چاپ: 3، 1407 ه.ق.
-طبرسى، فضل بن حسن، ترجمه تفسير مجمع البيان، 27جلد، فراهانى - ايران - تهران، چاپ: 1.
-طبرى، محمد بن جرير، جامع البيان فى تفسير القرآن (تفسير الطبرى)، 30جلد، دار المعرفة - لبنان - بيروت، چاپ: 1، 1412 ه.ق.
[1] - «خَلَقَ الجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ»(جن را از شعلهای یا تشعشعی از آتش آفرید)(رحمن: ۱۵)
[2] - «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ»(كهف : ۵۰)(و آن گاه که به فرشتگان گفتیم به آدم سجده کنید پس سجده کردند جز ابلیس که از جنیان بود)
[3] - «خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِین»(اعراف: ۱۲)(مرا از آتش آفریدی و انسان را از خاک)
[4] -«وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لي فَلا تَلُومُوني وَ لُومُوا أَنْفُسَكُم»(ابراهیم:۲۲)(و چون كار از كار گذشت [و داورى صورت گرفت] شيطان مىگويد: در حقيقت، خدا به شما وعده داد وعده راست، و من به شما وعده دادم و با شما خلاف كردم، و مرا بر شما هيچ تسلطى نبود، جز اينكه شما را دعوت كردم و اجابتم نموديد. پس مرا ملامت نكنيد و خود را ملامت كنيد)
[5] - «وَ ما كانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها في شَكٍّ وَ رَبُّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفيظٌ»(سبأ:۲۱) (و [شيطان] را بر آنان تسلطى نبود، جز آنكه كسى را كه به آخرت ايمان دارد از كسى كه در باره آن در ترديد است باز شناسيم. و پروردگار تو بر هر چيزى نگاهبان است.)
[6] - «وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا رَبَّنا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلاَّنا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ ...»(فصلت : ۲۹)(و کسانی که کفر ورزیدند گفتند پروردگارا آن دو [گمراه گری] از جن و انس که ما را گمراه کردند به ما بنمایان...)
[7] - «إنَّ الشَیطَانَ لِلإنسَانِ عَدُوٌّ مُبين»(یوسف: ۵) (یقیناً شیطان برای انسان دشمنی آشکار است)
[8] - «وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُون»(انعام:۴۳)(و شیطان اعمال آنان را در نظرشان آراست)
[9] - «إنَّ المُبَذِّرینَ إخْوَانُ الشَّیَاطِینَ»(اسراء:۲۷)(اسراف کنندگان برادران شیطانها هستند)
[10] - جامع البيان فى تفسير القرآن، ۸: ۴
[11] - طبرسی،مجمع البیان،۴: ۵۴۵
[12] - محمود زمخشری، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ۲: ۵۹