عبدالله ناصری: فخرفروشی گذشته نه، عبرت آری

۱۲ فروردین ۱۴۰۰

البته به عنوان یک اصلاحگر سکولار که به پارادوکسیکال ذاتی”جمهوری دینی”رسیده، راه غایی و جبری ایران را دولت مدنی (دور از ولایت فقیه) می دانم و لا غیر و روز ۱۲ فروردین را هم فقط یک تقویم تاریخ. این روز دیگر فخرآور و مباهاتی نیست.
دقیقا ۴۲ سال پیش در این روز به نظام سیاسی بعد از انقلاب ۵۷ رأی دادم. فارغ از هیجان موقعیت، دو نکته برای من جوان مسلمان مهم بود: ۱- شعار پرطرفدار “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” ،۲- روند تکوین گفتمان جامع معمار انقلاب اسلامی و ایمان شخصی ام به صداقت ایشان که هنوز بر آن هستم.
حوادث دهه اول که بی شک عامل اصلی همه انها بی تجربگی مدیران اولیه کشور بود، دقت عمومی نسبت به شعارهای دموکراتیک دوره انقلاب را بالا نبرد (البته نخبگان ملی و سیاسی از اول و به حق معترض بودند) و جنگ عراق علیه ایران مسیر حکومت و مسیر مطالبات مدنی را تغییر داد.
دهه اول ج . ا . ا با همه خوبی ها (مثل حفظ سرزمین) و بدی ها (مثل تصرف سفارت امریکا و اعدام های دهه ۶۰) گذشت، اما برداشت من این است اغلب تحلیل هایی که به “نه به حکومت دینی” رسید پس از دوره صلح و بعد از دهه دوم ج . ا. ا شکل گرفت.
ترویج گفتمان انقلاب-جهاد و بر پایه آن حذف هر نشان و نماد مدرنیته مثل بیان و عقیده آزاد، برابری، دموکراسی، حقوق شهروندی، مشارکت، کاهش تصدی گری حکومت، رسمیت حق زن، اصالت “علم مدنی” و … و در مقابل شکل گیری تدریجی و سیستماتیک فساد، رانت، فقر، موازی کاری، تثبیت دوگانگی حاکمیت و … همه دوباره تئوری ”امتناع حکومت دینی” امثال آخوند خراسانی را روز به روز تقویت کرد. البته و با کمال شهامت و با اعتراف به همه نقصان ها، دوره ۸ ساله اصلاحات را یک تجربه نسبتا موفق می دانم که اگر ادامه می یافت شاید درایران و جهان ایرانی، کمپین” نه به ج.ا.ا” به این قدرت و سرعت پا نمی گرفت. البته علت این استثناء را باور عمیق سید محمد خاتمی به دموکراسی و مردم سالاری می دانم، هر چند در آن دوره به جمهوری دینی هنوز باور داشت (تأکیدم بر کلمه هنوز از آن روست که برداشت امروزم این است که او هم مثل بازرگان به ناکارآمدی حکومت بر پایه شریعت رسیده است، الله اعلم) لکن بر اصالت و اساسیت رأی و نظر مردم باور عمیق داشت. اگر او در عصر اصلاحات اختیار می داشت رفراندم تغییر قانون اساسی را برگزار می کرد. من چالش اصلی او با حکومت را در این زمان اعتقاد به “رسالت ملی” گفتمان انقلاب می دانم، در صورتی که رهبر به غلط برای این گفتمان رسالت جهانی قائل است، همان باور و اصراری که ایران را سالها عقب انداخت.
اینک راه نجات ایران فقط یکی است، راهی ملی که با دو تعلیق همزمان محقق میشود؛ اول تعلیق گفتمان انقلابی از سوی رهبر و تبدیل خود (رهبر) از انقلابی به سیاستمدار عرفی، و دوم تعلیق تغییر قانون اساسی به شرط حذف تمام قوانین موضوعه ۴۲ ساله مغایر با روح قانون اساسی مثل قانون مبتذل نظارت استصوابی.
البته به عنوان یک اصلاحگر سکولار که به پارادوکسیکال ذاتی”جمهوری دینی”رسیده، راه غایی و جبری ایران را دولت مدنی (دور از ولایت فقیه) می دانم و لا غیر و روز ۱۲ فروردین را هم فقط یک تقویم تاریخ. این روز دیگر فخرآور و مباهاتی نیست.
“الماضی لیس فخرا بل هو عبره”
و با این باور می توان به بی مینایی گفتمان انقلابی پی برد و آگاهانه از این توهم تاریخی رها شد، اما لازم است ابتدا دیدگاه دورکهایم را در مورد بزرگداشتهای رسمی حکومتها از زبان “فرانسوا دوسه” مورخ آنالیست معاصر فرانسوی بخوانیم تا بدانیم ۱۲ فروردین افتخاری ندارد که بزرگش داریم:
«…جشن واکنش اجتماعی ملتی است که به زیر سلطه دولت درآمده اند. در این حالت جشن بخش جدانشدنی نظامی است که قصد دارد فرد را که بر آن سیطره کامل یافته کنترل کند… برگزاری جشن در فضای باز به دولت اجازه میدهد کوچک ترین حرکات را زیر نظر داشته باشد و از کوچک ترین انحراف آگاه گردد و آن را نابود نماید. در جشن مردم دسته دسته میشوند همانگونه که در مدارس دانش آموزان صف می بندند. پس جشن، مدرسه ای برای اعلام سرسپردگی به دولت است. جشن از ابزارهای نازیبای دولت است که از عواملش میخواهد حتی زمان را به زیر سلطه کشند. این سازماندهی نمایشنامه گونه و این ستون های عظیم که در اطراف قربانیان وطن کشیده شده وظیفه دارند که جوش و خروش انقلابی را آرام و زمان را در حال حاضر متوقف کنند و به مردم بقبولانند که آرمان های انقلاب تحقق یافته است.»
(از کتاب تاریخ تکه تکه؛ از آنال تا تاریخ جدید/فرانسوا دوس/ انتشارات سمت ترجمه عبدالله ناصری و سمیه طباطبایی)
📌گفتمان انقلاب (جهادی گری) که در تاریخ اسلام رشد چشم گیری داشته و منازعات و جنگ هایی تاریک و پر هزینه میان مسلمانان و یا میان مسلمانان و مسیحیان تشکیل داده، بر اساس یک برداشت ناصحیح و باطل هویت یافته است. چه در مسیحیت که با گفتمان صلیبی گری و اصالت جنگ مقدس یا جنگ عادلانه علیه مسلمانان آتش انداخت و چه در جهان مسلمانی با برداشت غلط از آیات جنگی قرآن و شبیه سازی جنگ های قرون بعدی با جنگهای عصر پیامبر(ص)، جنگ با غیر مسلمان را رمز تحقق اسلام جهانی و فراگیری جهانی اسلام می داند. شاید بتوان گفت گذرگاه فهم درست به این رویکرد دو نکته است :
📌۱- چیستی اسلام پیامبر: در مورد نکته اول باید گفت اسلام هم به منزله اندیشه و هم به مثابه تاریخ مد نظر است و این دو، کاملا در هم تنیده اند . در اسلام هم اندیشه برتاریخ اثر گذاشته و هم تاریخ بن مایه تفکر دینی شده و در همین روند، نهاد دینی شکل گرفت برای تطبیق دین و اندیشه دینی با واقعیت های تاریخی و تجسم دین در زندگی روزمره
📌در عصر پیامبر و خلفای راشدین نگرانی خاصی وجود نداشت تا فتوح شروع شد و ترس حکومت از مشاهدات جدید مردم و بازگشت آنها از اسلام (ارتداد)، خلافت به سمت هماهنگی وظایف دینی ، سیاسی و اقتصادی رفت و نهاد دین و دنیا (حکومت) را در هم ادغام کرد . به عبارت دیگر با رسمیت یافتن نهاد دولت و همسویی عالمان دینی با دولت و خلافت و برعکس ، اندیشه اصلی دینی بدون حق تآویل در آن و به دور از هر معارضه و مجادله، تثبیت شده و رنگ قداست به خود گرفت و همه شیٔون زندگی مسلمانی را در بر گرفت . همین که جغرافیای اسلام توسعه یافت ، بعضی از ضرورتهای اجتماعی پیش می آمدکه قرآن نصی درباره آن نداشت. فقیهان ، قاضیان و حاکمان بر حسب نظر خود حکمی صادر می کردند و این ، باعث اختلاف نظر عالمان دین در مناطق مختلف می شد و نیاز بود تا این احکام و استنباطات متنوع ، با اصول ثابتی هماهنگ باشند. این اصول ثابت، اصول فقه بود که شافعی با تآلیف ” الرساله ” این مهم را محقق کرد ( تآثیر نگرش اصولی شافعی بر فقیهان شیعه بسیار اثر گذار بود ). اینجا بود که تشریع و قانونگذاری به عنوان امر انسانی که باید بر اساس محیط زندگی ، انسانی و بالندگی و عقلانی بودن قوانین باشد ، در حصار قداست مقید شد و نفی گذشته ها (هم اندیشه و هم تاریخ) مقدس و نقد آن قدغن شد . قرنها این باور در جهان اسلام فراگیر و مانع تآویل متون دینی شد و معرفت دینی مسلمانان حتی پس از رنسانس غرب، همان ماهیت گذشته نگر خود را حفظ کرد.
📌در این دوره چهارده قرن، آزادی ذیل دین تعریف می شد در حالی که آزادی، اصلی پیشادینی بود (لا اکراه فی الدین – و نیز نگاه کنید به آیه ۹۹ سوره یونس). رسالت اخلاقی پیامبر و اسلام به رسالت حقوقی / فقهی تبدیل شد (کمتر از هزار آیه قرآن مربوط به حقوق است.)
📌۲- نکته دوم جنگهای پیامبر است. مهمترین بخش تاریخ صدر اسلام، سیره و مغازی است که مقدس و غیر قابل نقد پنداشته شد و در ادامه، فتوح و جنگهای دوره پسا نبوی به جنگهای عصر پیامبر تشبیه شد. در روند تولید متون دینی در “اسلام تاریخی”، جهاد دفاعی که روح “اسلام حقیقی” بود به جهاد ابتدایی تعبیر شد و اکثر مفسران، مورخان، متکلمان و فقیهان با این رویکرد، گفتمان سازی کردند. آنچه هم جنگهای فتوح را مشروع کرد و بعدها گفتمان جهادی را گفتمان غالب کرد، این بود که چون دین اسلام ، حق و ختم ادیان است و نیز ” فماذا بعد الحق الا الظلال” (قرآن کریم)، این الگو سازی دروغین که پیامبر در جنگ خندق هفتصد تن از مشرکان را در کنار خندق سر برید مبنای مواجهه با غیر مسلمان شد. (روایت دروغ مذکور بعد از ابتدای قرن چهارم هجری و پس از طبری وارد متون تاریخی و سپس تفسیری شد). با استناد به جنگ بنی قریظه، به دروغ روح آیات مدنی را جنگ طلبی و خشونت تعبیر کردند. تاکید نادرست بر آیات اولیه سوره توبه که در شآن مشرکان پیمان شکن پس از صلح حدیبیه است پشتوانه گفتمان جهادی شد . و به قول مرحوم صالحی نجف آبادی که بهترین پژوهش های این موضوع را انجام داده (کتاب جهاد در اسلام) منبع این نگرش غیر اصیل در هر دو فرقه، امام شافعی بوده و شیخ طوسی هم متآثر از شافعی منشآ این نگرش در شیعه شده است. در دو قرن اخیر که اکثر جهان اسلام زیر استعمار و حمله غرب قرار گرفت گفتمان جهاد/انقلاب گسترش یافت. کسانی مثل ابوالاعلی مودودی با نفی حاکمیت بشری، حاکمیت اسلامی را نظامی دادگستر و عادل می داند که با دعوت انقلابی و جهاد، به عنوان تلاش پیگیر و مبارزه همیشگی محقق می شود. هر چند تآکید می کند جهاد “نبرد مقدس اروپایی نیست اما تفکر انقلابی است که می خواهد همه ساختارهای اجتماعی جهان را در هم شکند”
(ر .ک: مودودی، الاسس الاخلاقیه للحرکه الاسلامیه، و الجهاد فی سبیل الله). این گفتمان جهادی که در هند زاییده شد، در مصر توسط رشید رضا و حسن البنا ِ با طرح ” سلطه امت ” پیگیری و باورشد . امت تحت ساختار شورا اما کاملا با راهنمای فقه تاریخی سلطه خود را می گستراند (رشید رضا در الخلافه و المنار و حسن البنا در رسایل) و سپس سید قطب با حذف سلطه امت و تبدیل حاکمیت الهی به یک ایدیولوژی سیاسی، اساسا رهبر گفتمان جهادی در جهان اسلام شد. این حاکمیت اسلامی نهایتآ در اندیشه و گفتمان سید قطب تبدیل شد به حاکمیت شریعت اسلام (سید قطب ؛ معالم فی الطریق و العداله الاجتماعیه فی الإسلام)
📌این گفتمان که حاکمیت خدا و قانون شریعت را ضروری دانسته و راه تحقق آن را جهاد می داند، ریشه در سده های میانه دارد. خصوصا ابن تیمیه که در مجموع الفتاوی و السیاسه الشرعیه به آن به تفصیل اشاره دارد و می گوید: “منظور از جهاد ان است که فرمان خدا در رآس امور جای گیرد” (مجموع الفتاوی، ۱۹۹۵، ص۴۲۱-۴۱۸) و این جهاد، بالاترین دستور حتی از نماز و حج است. (السیاسه الشرعیه فی اصلاح الراعی و الرعیه ،۱۹۹۸ ،ص ۱۰۵) این گفتمان غیر منطبق بر وحی که از ابن حنبل به ابن تیمیه و سپس به دست سید قطب نو شد، مبنای گفتمان جهاد سلفی های سنی و شیعه شد (سلفی های شیعه می گویم چون پشتوانه فکری جهادی هردو یک گفتمان است. در یکی القاعده ، طالبان و داعش ظهور می کند و در دیگری فداییان اسلام و حوثی ها). محمد شحرور در کتاب دین و قدرت معتقد است گفتمان جهادی امروز ( سلفی ) از ترکیب دو گفتمان سید قطب و وهابیت رخ نموده است ( دین و قدرت، ۱۳۹۸ . ص ۸۴ ) اگر بخواهیم عنوان جامع تری برای توصیف گفتمان جهادی در هر دو فرقه استفاده کنیم، همان گفتمان اسلام سیاسی (انقلابی) مناسب است. به عبارت دیگر، زمانی که جهاد حتی از نماز و حج فریضه بالاتری است و یا وقتی که حفظ نظام اسلامی واجبتر است حتی از عبادات اصلی.
📌نگرشها و اندیشه ها ی سیاسی هر فرقه اسلامی به یک گفتمان ختم می شود و در همه این ها ، همه نظام های قراردادی جهان فاسدند ( با استناد به آیات ۴۲ – ۴۷ سوره مایٔده ). در این گفتمان رد پایی از مساوات انسانها و برابری حقوق زن و مرد نیست . این گفتمان بی توجه به سه جنبه اصلی رسالت نبوی یعنی رحمت ، خاتمیت و جهانشمولی آن ،که طبعا باید تمام سویه های قانونگذاری و نیاز انسان را در بر گیرد، به دنبال یک حکومت جهانی است و با نفی ملت ، و ملی گرایی به دنبال اتحاد جامعه اسلامی است. ( مودودی، الحکومه الاسلامیه ، ص ۲۷۳ – ۲۷۲ ؛ البناِ, احادیث الجمعه ، ص ۵۹ ) و یا سید قطب که آن را عصبیت جاهلی می داند. ( معالم فی الطریق ، ص ۱۴۵ ) و ضمن تاکید بر عدالت اجتماعی از دوشرط آن صحبت می کند : ۱-تعریف عدالت اجتماعی ذیل سیاست حکومت ( سید قطب، العداله الاجتماعیه فی الاسلام ، ص ۷۵ ) ۲- تحقق عدالت اجتماعی با ادغام دو قدرت حاکم و فقیه در سایه اخلاق و قانون شریعت (مودودی ، اسس الاقتصاد بین الاسلام و النظم المعاصره، ۱۹۷۲ م، ص ۱۳۱) مقابله این گفتمان با نظام مالی و پولی مدرن و تحریم ابزار اصلی آن یعنی بانک ها با تمسک به توصیف ” بانک اسلامی ” مردم را فریفته و به بنیاد اقتصاد اسلامی دلخوش کردند (در این باره نگاه کنید به فصل سوم کتاب اسلام انقلابی از اسلام وحدت مبانی کثرت ظهور به اهتمام عبدالمجید شرفی و عبدالله ناصری ، نشر نگاه معاصر)
📌از نگاه گفتمان جهادی / انقلابی به زن – نیمی از دنیای خلقت انسان – و منظومه های ارزشی آن مثل حجاب هیچ ردپایی از اسلام معیار / حقیقی نمی توان درک کرد. زنی که نصف خلقت آدمی و قبل از هر چیز، مثل مرد یک انسان کامل است در گفتمان جهادی ها جنس دوم تعریف می شود . جهادی ها با استناد به فقه ناتوان خود (سنی و شیعه) زن را منبع نقص و فساد می دانند ( حسن البناِ ، احادیث الجمعه ، ص ۹۴ . مشابه پاک کردن تصویر دخترمان از کتاب ریاضی سوم دبستان در جمهوری اسلامی ایران) زن در این گفتمان بی پایه ، برده ایی در دست مرد برای هر نوع تصرف (ابن جوزی، احکام النساِ؛ ص ۳۰۹ و مودودی ، الحجاب، ص ۲۸۱- ۲۸۲) ؛ توجه کنیم حتی امثال راشد غنوشی که تا حدودی پس از بهار عربی تونس تغییر کرده، در کتاب المراهِ بین الاسلام و واقع المسلمین همین نگاه را دارد).
📌از سلفی های جهادی اهلی سنت تا حکومت شیعی ایران، سخن از علوم اسلامی و برتری آن بر علوم انسانی می گویند و معتقدند بشر را با تاسیس ” تمدن اسلامی ” از شرور تمدن غربی باید نجات داد و غربی ها هر چند به توسعه رسیده باشند نمی توانند متمدن باشند ( علاوه بر سخنان و نوشته های متعدد رهبر جمهوری اسلامی ایران، نگاه کنید به جلد ا فی ظلال القرآن ( ج ا، ص ۱۶ ) و معالم فی الطریق ( ص ۱۱۳ ) از سید قطب و احادیث الجمعه ( ص ۴۳-۴۴ ) حسن البن ِا).
حتی راشد غنوشی هم ضمن تایید رابطه مسلمانان با غرب، هدف را نجات دستاوردهای بشر از تباهی می داند، (مقالات، ص ۴۶۷). فرار از مدرنیسم و دو دستاورد اصلی اش یعنی دموکراسی (اولویت رای و نظر مردم بر شاه و حاکم) و سکولاریسم (رهایی عرفیات اجتماعی و فرهنگی از سلطه نهاد دینی) یکی دیگر از ویژگی های اسلام جهادی و انقلابی است. دو پدیده ای که بشر امروز جز با آنها به رستگاری و نجات دنیوی نمی رسد و همین دو می تواند اخلاق را نهادینه کرده و طبعا نجات اخروی را هم تمهید کند.
📌در پایان انکار نمی کنم در جهان اسلام، جنبش های اسلامی الهام گرفته از این گفتمان متعدد و متکثرند و یک نوع پلورالیسم گفتمانی مشاهده می شود. اما هدف آنها واحد است و آن قطع رابطه با قدرت های جهانی و برپایی قدرت بدیل اسلامی. این ارزو هیچ ارمغانی ندارد جز “در حاشیه قرار گرقتن و توسعه خود محوری”
سحام نیوز
 

به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet

 
 
.pf-button.pf-button-excerpt { display: none; }The post عبدالله ناصری: فخرفروشی گذشته نه، عبرت آری appeared first on صدای مردم.