یکی از شاخصههای این نوع کافهها، تلاش برای حذف برخی مشتریها، یا مطیعسازی آنها است. تا جایی که با وضع روالهای نانوشته، سعی میکنند حتی با بیادبی، بیاحترامی و برخوردهای ناشایست، دیگران را از کافه برانند.
یکی از کافههای مرکز شهر، نمونه بارز این نوع کافههاست. این کافه که نامش را نمیآورم، در طی چند بار مراجعه اجباریام به آن منطقه، نوعی از طلبکاری را از خود نمایش گذاشته.
برای نمونه وقتی پشت میز مینشینید، قهوه علیرغم حاضر شدن برای شما سرو نمیشود. علت؟ باید طول بکشد تا آماده بشود.
چای روی میز شما سرو میشود. ولی نباید بخورید. چرا؟ این یک چای خاص آلمانی است که ۳ دقیقه و ۲۵ ثانیه بعد از سرو قابل نوشیدن است.
با تمام شدن خوراکیها در کافهای دیگر، از شما خواسته میشود علیرغم خالی بودن صندلیهای دیگر آنجا را ترک کنید، چرا؟ صندلی برای ۵۰ دقیقه بعد از آن رزرو شده و مراحل آمادهسازی صندلیهای خیلی خیلی معمولی آن، طول میکشد.
در اتفاقی دیگر، وقتی روی صندلیها پشت میز خالی پیادهروی آن نشستیم، از ما خواسته شد چون هوس یکی از مشتریان داخل، نشستن روی صندلی بیرونی است، بلند شویم.
این کافهها چه به اسم لاکچری، چه به نام موج سوم و چه به صورت جعلی به نام نمایندگی کافههای اروپایی در تهران کارشان را شروع کنند، نشانه نوعی از تمایل به تحقیر در برخی از صاحبان کارفرمای شغلی است که روزگاری صمیمیت فضا را ارجحیت میداد و از طرف دیگر، متاسفانه استقبال بسیار زیاد از برخی از نمونههای آنها، که موارد زیادی از برخوردهای بد و ناشایست و دور از شان انسانی در آنها سراغ دارم، نشانه تحقیرپذیری بخشی حتی کوچک از جامعه طبقه متوسط و نیمه مرفه جامعه ایرانی است.
چه باید کرد؟
نوشته کافههای «بیتربیت» و مشتریهای مطیع اولین بار در پندار. پدیدار شد.
کافههای «بیتربیت» و مشتریهای مطیع
۳۰ فروردین ۱۴۰۱