سریال سودا قسمت ۱۰ دهم

۸ اردیبهشت ۱۴۰۱

بیتا از او می‌پرسد می‌خواهی فاطمه را دکتر ببری؟ می‌گوید فکر کن من خواهرت هستم و هرکاری بود به من بگو. 
سرهنگ می‌گوید که وقتی یکی از آدمهای پرونده به قتل برسد چطور امنیت بقیه را می‌توانم به خطر بیندازم؟ به مافوق خودش می‌گوید دیگر نمی‌توانم ادامه بدهم. اما به او فرمان داده می‌شود که انجام دهد. 

دکتر در دفترش نشسته و یادداشتی به دستش می‌رسد که حالش را دگرگون می‌کند. ارش وارد می‌شود. دکتر می‌گوید خوشم نمی‌آید آفتابی باشی. تو آدمی را سوزاندی که سالها برای من مشتری جور می‌کرد. کسی که خودم بزرگش کرده‌ام. آرش می‌گوید فرصت می‌خواهد تا خودش را ثابت کند. دکتر قبول می‌کند.
آرش کلید را به کسی می‌سپارد و می‌گوید کلید آقا مهران است و باید به شهاب بدهی. 
سارا به آرش می گوید بهتر است ماجرا را جمع کن قبل از اینکه من کاری بکنم. و قبلش این دفعه لطفا من را هم در جریان بگذار. 
پریناز با شهاب در حال دیدن خانه جدید هستند. 
سارا به آرش می‌گوید که حکمت همین الان با خارج تماس داشته است. و چند عکس هم فرستاده است. آمریکاست. 
از آن طرف پریناز و شهاب در رستوران هستند که آدم‌های راننده دکتر، عکس آن‌ها را می‌فرستد و به دست دکتر می‌رسد. 
با رسیدن پریناز، دکتر هم خودش را می‌رساند و پاپیچ او می‌شود. و می‌زند توی گوش او.
شهاب وارد اتاق دکتر می‌شود. دکتر از او می‌پرسد از صبح کجا بودی؟ شهاب می‌گوید کار داشتم. دکتر می‌پرسد چه کار مهمی بود که گوشی‌ات را نتوانستی جواب بدهی؟ شهاب بهانه‌ای می‌آورد. دکتر می‌گوید حس می‌کنم چیزهایی یادت رفته باید یادآوری کنم. شهاب تصمیم می‌گیرد فرار کند که او را می‌گیرند. پریناز را هم در اتاق انداخته‌اند و در را قفل کرده‌اند. دکتر می‌گوید آن دختری که با پریناز قرار داشت تو بودی ؟‌ از فراز می‌پرسد اسم این کار چیست؟ فراز می‌گوید خیانت آقا. دکتر می‌گوید من از خیابان جمعت کردم مثل بچه خودم تر و خشکت کردم و تو به من خیانت کردی. 
بیتا به مهران می‌گوید می‌خواهم با آرش قرار ملاقات بگذرام ببینم چیزی می‌شود ازش بیرون کشید؟ مهران انکار می‌کند. بیتا می‌گوید چیزهایی هست که نمی‌دانی. به موقع بهت می‌گویم. بیتا می‌خواهد با آرش به عنوان صوری وکیل طلاقشان بازدید کند 
شهاب را که خوب کتک می‌زنند دکتر می‌گوید بیندازیدش انبار. ماموری برای پریناز غذا می‌برد ولی او از پشت مامور را می‌زند و بیهوش می‌کند. کلیدها را هم از جیب او برمیدارد و به انباری جایی که شهاب افتاده می‌رود. و با هم می‌خواهند فرار کنند. 
دکتر وارد خانه می‌شود. زنی می‌گوید بیا تا غذا سرد نشده. پشت میز می‌نشیند. امشب سالگرد عقدشون است. موقع خوردن چای صبحانه، تلفن دکتر زنگ می‌زند و به او خبر فرار پریناز را می‌دهند. 
غفوری به خانه رفته. پیرمردی از او استقبال می‌کند که سرایدار است. از وضعیت باغ ناراضی است. پیگیر مهران می‌شود و می‌گوید آمارش را برای من بگیرید چون بعید میدونم به این راحتی‌ها بازی را ول کرده باشد. 
شهاب می‌لنگد و با پریناز دنبال پیدا کردن خانه است. پریناز می‌گوید بیا برویم بیمارستان. شهاب جواب می‌دهد بابات ما رو پوست‌کلفت‌تر از این حرفا بار آورده. 
فراز به خانه‌ای که شهاب گرفته بود رفته و با زدن بنگاهی سعی می‌کند اطلاعاتی از آن‌ها بگیرد. 
شهاب و پریناز به راننده ۵ میلیون می‌دهند که تا کرمانشاه آن‌ها را برساند.در راه کرمانشاه 
 آرش در دیدار با سارا درباره «تعامل» صحبت می‌کنند با مردی و می‌گوید که می‌خواهم خانم مهرابی را با رئیست آشنا کنی. آرش می‌داند غفوری به ایران آمده. 
 
تیزر قسمت بعد:

سریال سودا قسمت ۱۰ دهم :
غفوری بات دکتر حکمت دیدار می‌کند.
آرش می‌گوید من کاری با مهران ندارم و او گند زده به زندگی من
سارا می‌گوید می‌خواهم آتش را بیندازم در زندگی خودش. طوری تیانا را به جانش بیندازم که همه چیز یادش برود. 
بیتا به سارا می‌گوید دوست داشتم بدونم عاقبت آدمی مثل تو چه شکلیه؟
غفوری و سارا با هم دیدار می‌کنند و درباره اعتماد صحبت می‌کنند.
مهران و دانیال در خیابان درگیر می‌شوند. 
ماشین سارا به بیتا می‌زند و او را پرتاب می‌کند.
شهاب نگران است و آدم‌پران آن‌ها نیامده. هر لحظه احتمال دارد گیر بیفند.
دکتر به همسرش ماموریت تازه‌ای می‌دهد. 
نوشته سریال سودا قسمت ۱۰ دهم اولین بار در پندار. پدیدار شد.