قتل‌های ناموسی و جوامع سنتی

۷ مهر ۱۳۹۲

به گفته حسین بارونی، رئیس پلیس بوشهر در چهارماه نخست امسال، شش نفر در بوشهر به قتل رسیده‌اند. علاوه بر این، آمار قتل‌ به طور کلی در ایران تکان‌دهنده است. رئیس پلیس آگاهی نیروی انتظامی سال ۱۳۹۰ خورشیدی گفته بود هرسال در ایران حدود دو هزار و ۵۰۰ قتل رخ می‌دهد.

به گفته این مقام نیروی انتظامی انگیزه بیشتر قتل‌ها مواردی مانند «درگیری، سرقت و اختلافات خانوادگی و اختلافات مالی» است. به نظر می‌رسد خشی از اختلافات خانوادگی در کل کشور که رئیس پلیس آگاهی نیروی انتظامی به آن اشاره کرده، مربوط به قتل‌های ناموسی است.
هرماه در شهرستان مریوان یک «قتل ناموسی» با چاقو، تبر، اسلحه شکاری و … صورت می‌گیرد. شماری از مردان در جوامع سنتی، در پی آنچه ننگین کردن شرافت خود و خانواده خود می پندارند، برای صیانت از آنچه «ناموس» می‌خوانند، زنان و دختران جوان خانواده خود را به دلیل داشتن گاه یک رابطه عاشقانه، اعتراض به ازدواج اجباری، رابطه جنسی خارج از چهارچوب ازدواج و … تا سر حد مرگ، شکنجه می‌دهند و گاه آنان را خفه می‌کنند.
این آماری‌ است از وضعیت زنان در شهر مریوان و روستاهای اطراف آن که انجمن زنان مریوان در تحقیقات میدانی خود به دست آورده است. شهین محمدی، عضو این انجمن به زمانه می‌گوید، تعداد زنانی که در روستا‌ها و اطراف شهر مریوان کشته می‌شوند به مراتب بیشتر از سطح شهر است.

شهین محمدی: «در جوامع سنتی، زن وابسته به مرد است. این وابستگی در روندی اجتماعی منجر به نوعی بردگی شده است. به طوری که کل وجود زن حتی زندگی او در اختیار مرد است و مرد در ارتباط با سرنوشت زن حق تصمیم‌گیری دارد. عرف جامعه‌ عشیره‌ای و سنتی این را نوعی شجاعت و غیرت و عدول از آن را نوعی بی‌لیاقتی و بی‌غیرتی می‌پندارد.»

کشته شدن یک زن در هرماه تنها مربوط به یک شهر از مناطق کردنشین است. قتل های ناموسی نیز فقط به کردستان ختم نمی‌شود و از سال‌ها پیش در سایر نقاط ایران رواج داشته است. به عنوان نمونه بر اساس آماری که منتشر شده است، در سال ۱۳۸۸ خورشیدی ۱۵ زن در اهواز به دلیل مسائل ناموسی کشته شدند. یا بیشتر قتل‌های امسال که در بوشهر رخ داده، به دلیل همین مسئله بوده است.
زندگی عشیره‌ای
قتل‌های ناموسی به عنوان یکی از انواع خشونت علیه زنان، به بهانه دفاع از «شرف و ناموس» صورت می‌گیرد و در برخی مناطق ایران مانند مناطق کردنشین بیشتر دیده می‌شود. زمینه افزایش قتل‌های ناموسی در مناطقی مانند کردستان چیست؟
شهین محمدی که خود ساکن مریوان است، به این پرسش چنین پاسخ می‌دهد: «وجود شاخصه‌هایی چند در مناطق کردنشین باعث شده است، این اندیشه (یکی مال دیگری) تقویت و تثبیت شود. نوع زندگی عشیره‌ای و روستانشینی که در آن قدرت و توان جسمانی در تامین معاش و دفاع در برابر ناملایمات و تهاجم دیگران حرف اول را می‌زند و این قدرت و نیروی جسمانی هم به مرد تعلق دارد، زن هرچه بیشتر به حاشیه رانده و منزوی می‌شود. به همین دلیل در جوامع سنتی، زن وابسته به مرد است. این وابستگی در روندی اجتماعی منجر به نوعی بردگی شده است. به طوری که کل وجود زن حتی زندگی او در اختیار مرد است و مرد در ارتباط با سرنوشت زن حق تصمیم‌گیری دارد. عرف جامعه‌ عشیره‌ای و سنتی این را نوعی شجاعت و غیرت و عدول از آن را نوعی بی‌لیاقتی و بی‌غیرتی می‌پندارد.»
شهین محمدی
در جوامع سنتی زن ناموس مرد به حساب می‌آید و حفاظت از این ناموس وظیفه مرد است. مرد جایگاه و اقتدار خود را در اجتماع در پیوند با حفاظت و صیانت از ناموس می‌بیند. خانم محمدی می‌گوید: «نکته‌ مهم آنکه عرف منطقه در پیوند با این موضوع دیدگاه ناموس و به اصطلاح ناموس‌پرستی را پرورش می‌دهد و بازتولید می‌کند. در این نگرش، زن، ناموس مرد است و کل وجود مرد در نوع محافظت از آن تعریف می‌شود. عدول از آن نیز بی‌شرفی و بی‌ناموسی است و منجر به طرد مرد و تحقیر او در جامعه می‌شود. برعکس، حفاظت و صیانت از آن شهامت و افتخار است، شجاعت و غیرت مرد را بیان می‌کند و مایه‌ سربلندی او در جامعه می‌شود.»
به باور این فعال حقوق زنان، در چنین جامعه‌ای جایگاهی برای اراده و خواست زن تعریف نشده است و زن مانند یک کالا به حساب می‌آید: «سایر اموال مرد اگر مورد تجاوز و دستبرد قرار گیرد، کسی که تحقیر و مجازات می‌شود دستبرد زننده و دزد خواهد بود. در حالی که در ارتباط با زن، مسئله کاملاً برعکس و این زن است که اگر مورد دستبرد قرار گیرد، خود او مقصر و مجازات خواهد شد. در جوامع سنتی، مجازات مرگ زن در بسیاری موارد مایه‌ افتخار خداوند او (مرد) به شمار می‌رود. از طرف دیگر از آنجا که زن هیچگونه حقی در جامعه و خانواده ندارد و اوست که جزو مایملک مرد محسوب می‌شود، در صورت مرتکب شدن‌‌ همان عمل از سوی مردان که از دیدگاه مرد اوج گناه و مجازات آن مرگ است، زن حق هیچگونه برخوردی ندارد و مرد همچون اراده مطلق حاضر به دادن هیچگونه توضیحی در برابر عملکرد خود نیست.»
قوانین ضد زن و رواج قتل‌های ناموسی 
بر اساس ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی پدر و مادر از مجازات قصاص معاف هستند. از طرفی دیگر اگر دختری به دست برادر، عمو و یا دیگر بستگان خود کشته شود، اولیای دم باید پیگیر قضیه باشند. معمولاً در این حالت اولیای دم پیگیر قضیه نخواهند شد.

در پیوند با زنان شوهردار از لحاظ قانونی وضع به مراتب بد‌تر است. در ماده ۶۳۰ قانون اساسی آمده است: «هرگاه مرد همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد می‌تواند در‌‌ همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکره (مجبور) باشد فقط می‌تواند مرد را به قتل برساند.»

در پیوند با قتل‌های ناموسی در ایران کار‌شناسان معتقدند قوانین موجود بستر این نوع خشونت‌ها را فراهم می‌کند.
مهناز پراکند، وکیل دادگستری این موضوع را چنین توضیح می‌دهد: ‌«قانون به پدر و مادر اجازه داده است که فرزندان را تنبیه کنند. البته گفته در حد متعارف و تعریف نشده است که حد متعارف چه هست. قانون جزا پدر و جد پدری را از مجازات قصاص معاف کرده است. قانون مجازات اسلامی پیگیری موارد قتل را به اولیای دم سپرده و از این نظر بیشتر جنبه خصوصی جرم (که پیگیری است از طریق اولیای دم از طریق قانون جزا) پر رنگ‌تر است تا جنبه عمومی جرم. مخصوصاً وقتی دختری به دست پدرش کشته می‌شود اگر مادر و برادر اولیای دم پیگیر قضیه نباشند فقط به لحاظ عمومی یک دادگاهی تشکیل می‌شود و مجازاتی بسیار سبک ممکن است برای پدر در نظر گرفته شود. ممکن هم هست هیچ مجازاتی در نظر گرفته نشود و او آزاد شود. در بیشتر موارد دیدیم خانواده‌هایی هستند که معتقدند دختران باید از آزادی‌هایی که درشان یک انسان است محروم باشند. دختران باید تابع محض پدر و مادر باشد. پدر و مادر، عمو، خانواده و فامیل حق دارند دختر را تحت سلطه خودشان قرار دهند تا حدی که جان دختر در دست آنان قرار بگیرد. در این نوع خانواده‌ها حتی اگر قتل به دست عمو صورت بگیرد یا به دست برادر، پدری که اولیای دم است شکایت نمی‌کند، خونخواهی نمی‌کند و به همین دلیل کسی که مرتکب قتل شده است از مجازات معاف می‌شود.»
در پیوند با زنان شوهردار از لحاظ قانونی وضع به مراتب بد‌تر است. در ماده ۶۳۰ قانون اساسی آمده است: «هرگاه مرد همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد می‌تواند در‌‌ همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکره (مجبور) باشد فقط می‌تواند مرد را به قتل برساند.»
مهناز پراکند درباره این ماده قانونی می‌گوید: «ماده ۶۳۰ به مرد اجازه می‌دهد داوری کند. به مرد اجازه می‌دهد که حکم صادر کند و آن را به اجرا درآورد. آن مرد هم به راحتی از زیر بار مجازات فرار می‌کند.»
فرهنگ‌سازی و نهادهای مدنی 
قتل ناموسی یک خشونت دیرپاست که تا سال‌های گذشته بیشتر به صورت پنهان در جامعه حضور داشت و کمتر به افکار عمومی راه پیدا می‌کرد. اکنون اما با گسترش ابرازهای اطلاع‌رسانی و حضور نهادهای مدنی تا حدی این خشونت‌ها آشکار‌تر از پیش شده است.
مهناز پراکند
در حال حاضر، علی‌رغم محدودیت‌هایی که در ایران وجود دارد و به ویژه در مناطقی مانند کردستان که قتل‌های ناموسی در آنها بیشتر دیده می‌شود، انجمن‌ها و تشکیلاتی مانند «انجمن زنان مریوان» توانسته‌اند برخی از رویه‌های پنهان خشونت علیه زنان را نشان دهند و به فرهنگ‌سازی بپردازند، اما حضور این نهاد‌ها هم تا به امروز بدون مشکل نبوده است.

مهناز پراکند: «ضروری است قتل به دست پدر، برادر، عمو و شوهر مانند هر قتل دیگری از نظر قانون جزا، مثل سایر قتل‌ها به حساب آید و جنبه عمومی و اطلاع‌رسانی پیرامون آن پررنگ شود و دادستان و مدعی‌العموم پیگیر قضیه باشند و این امر را به اولیای دم نسپارند.»

شهین محمدی می‌گوید: «با توجه به عدم اجازه فعالیت رسمی تشکل‌ها خصوصاً فضای امنیتی حاکم بر انجمن زنان در طی هشت سال گذشته ما به عنوان انجمن زنان مریوان این عمل را همیشه محکوم کرده و در جهت بسترسازی فرهنگی در خصوص مبارزه با خشونت علیه زنان به ویژه خودکشی و قتل‌های ناموسی سعی در آگاه‌سازی جامعه و قبیح دانستن آن در میان مردم کردیم. برای نمونه شرکت در مراسم خاکسپاری و محکوم کردن قتل چندین زن به دلایل ناموسی در روستاهای دزلی، کانی دینار، هزارخانی و محکوم کردن خشونت علیه زنان به هر بهانه‌ای با پخش بروشور، تراکت، پلاکاردهای آموزشی و قرائت بیانیه برای شرکت‌کنندگان مراسم در صدد تقبیح و ریشه‌کنی قتل ناموسی برآمده‌ایم. متاسفانه به دلیل عدم حمایت قانونی و بافت فرهنگی حاکم، نیازمند زمان و فعالیت‌های بیشتر در جهت کمرنگ کردن و از بین بردن اینگونه اعمال غیر انسانی هستیم.»
مهناز پراکند نیز ضمن تاکید بر ضرورت فرهنگ‌سازی می‌گوید: «در سال‌های اخیر، فعالیت‌های مدنی در جامعه افزایش یافته و از سوی فعالان مدنی و اجتماعی سعی شده است فرهنگ‌سازی شود. مثلاً در این راستا مقالاتی منتشر و برنامه‌های رسانه‌ای تولید شده است. همچنین تلاش‌هایی شده است تا برای آگاه شدن خانواده‌ها حرکت‌های روشنگرانه کنند و در واقع در ایجاد فرهنگی که به زن به‌عنوان یک انسان نگاه می‌کند، تلاش کنند.»
این وکیل دادگستری فعالیت‌های موجود را برای کاهش خشونت‌ها کافی نمی‌بیند و می‌افزاید: «معتقدم حتماً باید در قانون تجدید نظر شود. باید بسیاری از قوانین تبعیض‌آمیز که علیه زنان وجود دارد تغییر پیدا کنند و قتل‌های ناموسی نیز قتل قلمداد شود. ضروری است قتل به دست پدر، برادر، عمو و شوهر مانند هر قتل دیگری از نظر قانون جزا، مثل سایر قتل‌ها به حساب آید و جنبه عمومی و اطلاع‌رسانی پیرامون آن پررنگ شود و دادستان و مدعی‌العموم پیگیر قضیه باشند و این امر را به اولیای دم نسپارند.»
دو روایت تکان‌دهنده
وقتی در جامعه‌ای زمینه خشونت علیه زنان به لحاظ قانونی و اجتماعی فراهم است و نهادهای مدنی حضور چندانی ندارند دور از انتظار نیست رویدادهای تکان‌دهنده‌ای در گوشه و کنار آن جامعه رخ دهد.
پروین ذبیحی، فعال حقوق زنان که سال‌هاست در مناطق کردستان فعالیت دارد روایت یکی از قتل‌های ناموسی را در گفت‌و‌گو با دویچه‌وله چنین بیان کرده است: «فرشته دوسه سال بود که از شوهرش جدا شده بود و زندگی مشترکش هم تنها سه چهارماه طول کشیده بود. فرشته تنها ۱۹ سال داشت. وقتی که به دنیا آمده بود، پدرش او را به پشت‌بام پرت کرده و گفته بود: دختر نمی‌خواهم! مادر فرشته را اینقدر زده و آزار داده بود که الان در آسایشگاه روانی است. فرشته بعد از طلاق، یک خواستگار دیگر داشت و تصمیم گرفته بود که این بار، با انتخاب خودش ازدواج کند. پدرش به تحریک نامادری ساعت سه نیمه‌شب سر فرشته را برید. بعد در پزشک قانونی معلوم شد که او باکره بوده. یعنی حتی در ازدواج اول‌اش، با شوهرش رابطه‌ای نداشته است. فرشته واقعاً مظلومانه قربانی خشونت پدرش و نامادری شد.»
روایت دیگر، کشته شدن یک دختر ۱۶ ساله در بوشهر، از زبان سرهنگ حسین بارونی بیان شده است: «بهار سال گذشته بود که پسر۲۱ ساله‌ای خواهر ۱۶ ساله‌اش را صرفاً برای اینکه پسری در راه مدرسه با او حرف زده بود با ضربات متعدد چاقو به قتل رساند. حتی متهم خودش هم اعتراف کرده که خواهرش حرفی نزده و پسر همسایه با او حرف زده است ولی توان دیدن این صحنه را نداشته است. خب این یکی از پرونده‌هایی بود که دختر واقعاً بی‌گناه جان خود را از دست داد.»