فلسفه و سکس

۳ اسفند ۱۳۹۱

 فیلسوف سوئیسی الاصل انگلیس Alain de Botton که ۱۰ سال پیش، با فروش میلیونی اولین کتابش با عنوان « حرف هایی در باره عشق»، اسمش را بر سر زبانها انداخته است به سراغ موضوع  همجوارِ عشق یعنی سکس رفته است و کتابی با عنوان « چگونه بیشتر در باره سکس فکر کنیم؟» را به رشته تحریر در آورده است.
de Botton در این کتاب بر طبق مرام فیلسوفان سعی دارد از طریق ایجاد سئوال های بزرگ به جواب های عمومی در باره عشق، بد و خوب بودن تمایلات جنسی، خیانت و حتی پورنوگرافی بپردازد. عضو هیئت تحریریه مجله معروف « سالن»، خانم تریسی کلارک فلوری، مصاحبه ای با فیلسوف انگلیسی تهیه دیده است که گوشه هایی از آن را برای تان جمع آوری کرده ایم.
تریسی کلارک فلوری:  بزرگترین دروغهایی که به « سکس» نسبت می دهیم چیست؟
de Botton: فکر می کنم بزرگترین دروغی که جامعه به خورد ما می دهد این است که زیاد نسبت به سکس سخت نگیریم. می گویند سکس امر خیلی مشخص و راحتی است. به ما گفته شده است که  سکس در قرن ۱۹  پیچیده بود و به شکل خنده داری سرشار  از شرم و خجالت بود…  باور عمومی اذعان می کند که مردم قدیم، میل جنسی شان سرکوب می شد ولی ما احساس رهایی و آزادی نسبت به سکس داریم. نه… این واقعیت ندارد. سکس همچنان گریبان ما را گرفته است و با آن مشکل داریم چون سکس اصالتاً مشکل ساز است.
چرا سکس ذاتا و اصالتاً مشکل آفرین است؟
برای اینکه امیال جنسی همیشه در تقابل با چیزهای دیگری است که در زندگی خودمان می خواهیم. این ادعا که سکس در ترکیب با یک عشق به یک رابطه طولانی مدت می انجامد یک افسانه است. سکس در واقعیت، همیشه با شغل ما، با نحوه تربیت فرزندان و بویژه با برنامه ما برای زندگی طولانی مدت با یک فرد دیگر در تضاد است. تضاد حل نشدنی که سمت و سوی مذهبی می گیرد و چاره ایی ندارد جز انکار تمایلات جنسی و  ایجادِ احساس گناه… برای همین امکان ندارد که نسبت به سکس بی خیال باشیم و آن را حل شده بدانیم.
پس بگذار در باره خیانت حرف بزنیم چون از یکطرف، تو بودن در یک رابطه طولانی مدت را غیر واقعی می دانی و از طرف دیگر معتقد به داشتن رابطه آزاد بیرون از ازدواج هم نیستی.
به نظر من این تقسیم بندی که « هم توی رابطه زناشویی باشیم و هم آزاد باشیم» یا « بهتر است دست از امیال جنسی بکشیم و زندگی مزخرف مان را ادامه دهیم»، هر دوی شان به یک اندازه سطحی هستند. در دهه ۶۰ همه به فکر پیدا کردن راه حل مسائل اصلی زندگی بودند در صورتی که برای خیلی از پدیده ها و مثلا برای بزرگترین این دغدغه ها یعنی مرگ جوابی وجود ندارد. به دور از  هر نوع سماجتی کوتاه بینانه ، به نظرم بد نیست به این واقعیت تن بدهیم که راه حلی وجود ندارد و تنش بین تعهد در رابطه زناشویی و میل به داشتن سکس هیجان انگیز هرگز آرام و قرار نمی یابد.
اشاره می کنی که رابطه جنسی داشتن با شریک زندگی به تخیلات سرکش میدان می دهد و این عمل وسیله و پناه خوبی است برای فرار از تنهایی و  تک افتادگی؟
دقیقاً، دقیقاً. اگر یک نفر ترا به همان صورتی که هستی بپذیرد اتفاق مهمی افتاده است. برای همین عمل جنسی با سایر اعمال بشر تفاوت دارد. ما در هر کار دیگری انسان کنترل شده و مودبی هستیم. برای همین است که به غیر از اوقاتی که سکس داریم بقیه کارهای ما و رفتار ما سرد و ناخواسته است.
پس چرا در حین  زندگی مشترک با یک نفر که او را با تمام وجود پذیرفتیم تمایل جنسی ما کم می شود؟
برای اینکه بشر احتیاج دارد که در بینابین احساس نزدیکی به یک نفر و داشتن فاصله با او زندگی کند. فاصله زیاد سردی و تنهایی به بار می آورد و نزدیکی بیش از حد کنترل و محدودیت را دامن می زند. وقتی بیش از حد با یک نفر نزدیکی عاطفی داشته باشیم سکس که قرار بود مکز ثقل یک رابطه عاطفی و عاشقانه باشد از تب و تاب می افتد و بیفایده می گردد.
به همین دلیل است که  اولین رابطه جنسی با یک نفر، بسیار هیجان انگیز است چون فاصله عظیم بین دو نفر و تنهایی و سردی موجود در روحیه شان به سرعت ذوب خواهد شد. و البته وقتی به این مرحله از رابطه رسیدند جذابیت ماجرا کم کم رنگ خواهد باخت.
برای این کاهش خواهش چه می شود کرد؟
راه حل معجزه آسایی وجود ندارد. زوجها باید انواع حیله ها و پیشنهادات برای تازه نگه داشتن تمایل جنسی به همدیگر را امتحان کنند. یکی از  چیزهای غمگین در رابطه طولانی مدت این است که هر دوی شان فراموش می کنند که  تمایل انها به دیگران می تواند وجود داشته باشد. زوج ها به طرز بدی از هم سوء استفاده می کنند.
یکبار با اعلام اینکه بهتر است سطح کیفیت پورنوگرافی ها بالاتر برود کلی سر و صدا ایجاد کردی! چه نوع پورنوگرافی منظورت بود؟
پورنوگرافی مشکل بزرک جوامع بشری است بخصوص که پدیده ماندگاری است. سئوال اصلی این است که آیا پورنوگرافی با فضیلت هایی چون اعتماد، خردمندی و مهربانی تلفیق بشود یا با تعصب تمام، پورنوگرافی را جدا از سرشت خوبی ها، در سطحی احمقانه، زشت، خشن و نامهربان نگه داریم.

ما بهتر است پورنوگرافی را با ارزش های خوب پیوند بزنیم و تولیدات بهتری ارائه دهیم، کاری که هنوز از عهده آن بر نیامدیم. یکی از دلائل عدم موفقیت این است که آدم های به اصطلاح جدی وارد این ماجرا نمی شوند و فضای آن همچنان غیرمحترم می ماند و به حال خود رها شده… تجسم کنید اعمال دیگری همچون غذا خوردن و هنر آشپزی زشت و بی حرمت تلقی شود و آدم های خلاق و مبتکر به آن نزدیک نشوند ، این اتفاقی است که در حول و حوش پورنوگرافی اتفاق افتاده است. امیدوارم بر تعداد آدم هایی که آن را جدی می گیرند و شیوه های انسانی تر از آن را تهیه می کنند بیشتر شود. من این روزها امیدوارتر هستم چون «اینترنت» ممکن است این شیوه زننده پورنوگرافی را تصریح کند.
ولی مگر عملِ پورنوگرافی همه قرار و مدارش این نیست که غیر مرسوم و غیر محترمانه باشد؟ مگر همین حالت و انتظار غیرمتمدانه بودن پورنوگرافی، آن را لذتبخش نمی کند؟
شکی نیست که پورنوگرافی می خواهد زننده و خشن و افراطی باشد ولی خشن و غیر افراطی بودن در کار خوبی چون ژولیوس سزار اثر شکسپیر هم وجود دارد. برای همین معتقدم که پورنوگرافی خشن و افراطی ولی خوش ساخت و پیچیده هم می توان داشت.
http://www.amazon.com/dp/125003065X/?tag=saloncom08-20
http://www.alternet.org/philosophy-sex?paging=off
http://www.amazon.com/Essays-Love-Alain-Botton/dp/0330440780
http://www.salon.com