توهم بزرگ بینی

۲۲ مهر ۱۳۹۲

» دکترمحمدتقی کروبی
در آستانه عید الاضحی هستیم و ظاهرا امسال همچون چند سال گذشته مقامات نظامی امنیتی مانع اقامه نماز عید برادران و خواهران اهل سنت در کلان شهرها و دیگر مناطق کشور می شوند. شاید کمتر کسی تصور می کرد که بدنبال انقلاب اسلامی، ادای فریضه های دینی با مانع حکومت مدعی شریعت تعطیل گردد. در چند سال اول انقلاب مرحوم امام و آیت الله منتظری همواره بر وحدت شیعه و سنی تاکید کردند و برای ایجاد این همدلی حتی فتاوی جدیدی صادر کردند که از نگاه برخی شیعیان دوآتیشه غیر قابل تحمل بود. اما در دو دهه اخیر با نزدیک شدن افراد و گروه های افراطی به هرم قدرت، به جای تمرکز بر مشترکات مسلمین، تفاوت ها مورد توجه قرار گرفت و متعاقب آن سخت گیری ها ی ظالمانه ای بنام اهل بیت عصمت و طهارات بر اهل سنت اعمال شد. از تخریب مسجدشان در مشهد گرفته تا اعزام نیروی انتظامی برای ممانعت از نماز های عید فطر و قربان. بدون شک محکومیت این قبیل رفتارها و تلاش برای همدلی میان هموطنان وظیفه هر یک از ما خواهد بود. شاید با پرداختن به ابعاد غیر قانونی و شرعی آن دولتمردان را مجاب کنیم تا قدمی موثر در جهت رفع این قبیل محدودیت ها بردارند.
به بهانه این موضوع می خواهم به نکته ای اشاره کنم که به نظر می رسد ریشه ای عمیق در این دست گرفتار هایمان دارد و آن “توهم بزرگ بینی” است. بدون شک ما ایرانی ها همچون دیگر ملل جهان خوبی های بسیاری داریم اما شاید بتوان ادعا کرد که مهمترین نقطه ضعف مان همین “توهم بزرگ بینی” است – توهمی که با رنگ دینی و ورود مباحث اعتقادی خطرناک تر هم می گردد. کمی به تاریخ و فرهنگ مان بنگریم تا مصادیق فراوان آن را بیابیم، از بدحادثه دامن همه مان را هم گرفته و هر کدام به نوعی به آن توسل می جوییم. از روزی که قم شد دروازه بهشت تا آنکه رم و فلورانس را ندیده مدعی شدیم “هنر نزد ایرانیان است و بس”، از توهمات شاه گرفته تا شعار “رفع فتنه در عالم” پس از انقلاب. همواره دوست داریم از “ترین” استفاده کنیم (بزرگترین، برترین، بهترین و … ). دوست داریم سیاست مداران مان را مطلق ببینیم- یا طرفدار مطلق ایم یا مخالف مطلق- شق سوم را هم بر نمی تابیم. انقلاب می کنیم تا مشکلات مان را حل کنیم اما همین امر موجب می شود به فکر اصلاح جهان و رفع فتنه از عالم بی افتیم، تفکر اصلاح طلبی را حاکم می کنیم که کشور را قدم به قدم جلو ببرد اما یکباره به فکر گفتگوی تمدن ها می افتیم، دیگر از هاله نور و توهم مدیریت جهانی نمی گویم که آثارش هنوز در کشور حس می گردد، بدون تعارف هرآنکس که خیالی تر یا آرمانی تر سخن بگوید او را الگو قرار داده، تحسین می کنیم و لذت می بریم. از ماست که برماست، خودمان هم در برنامه زندگی مان همین مسیر را می رویم و به همین دلیل است که نمی توانیم همدیگر را در کار جمعی تحمل کنیم. یک مدرک دانشگاهی می گیریم و خود را مطلق علم و دانش می دانیم و به خود اجازه می دهیم دیگران را تحقیر و کوچک می کنیم، حتی در امور عمرانی هم چنین هستیم، یک تونل زیر زمینی ۲ کیلومتری در تهران می سازیم و سپس مدعی بزرگترین تونل دنیا می شویم ( اعتماد به نفس را ببینید سفرای کشورهای جهان اول را هم دعوت می کنیم و برای آنان خطابه پیشرفت و توسعه می خوانیم). خلاصه آنکه همین توهم موجب شده در هر مقام و موقعیتی قرار گیریم خود را حق مطلق شمرده و دیگران را باطل بدانیم. طبیعی است که ابعاد حکومتی آن زیان بیشتری برای کشور و مردم بدنبال خواهد داشت. شاید این معضل در میان ملل دیگر هم وجود داشته اما حاکمیت قانون، تحمل و احترام به دیگران در کنار درک درست از مفاهیم انسانی مانع اعمال و اجرای این توهم در زندگی روزمره افراد مختلف جامعه گردیده است.