موفقیت هسته ای ظریف، 1+5 بیم و امید

۳ آذر ۱۳۹۲

تردیدی نیست که شخصیت دیپلماتیک بسیار قوی، پر تجربه و فعال ظریف، مهارت بی نظیرش در دیپلماسی عمومی و سخنوری عالی، تراز متفاوتی از یک دیپلمات ایرانی را به نمایش گذاشته و عموم مردم از اینکه او به نمایندگی از کشورشان در حال مذاکره بود، خشنود بودند. همچنین در فضای جدید، کثیری از رای دهندگان ایرانی نیز می توانند از توان تاثیر گذاری آرای شان در انتخابات 24 خرداد 92 دفاع کنند و تبعات مثبت دیپلماتیک انتخاب یک دولت معتدل را یادآور شوند. با این وجود، این دستاورد ظریف و مهم، جنبه های خشن و برنده ای هم دارد. جنبه هایی که نه حاکمیت تمایل دارد شنیده شوند و نه گاه، دولت روحانی به برجسته شدنش علاقه مند است. 
1) بر خلاف تبلیغات حکومتی، جزئیات منتشرشده آشکار می سازد تحریم ها بیش از انتظار، فلج کننده بوده اند و در ماه های اخیر، دولت روحانی نیز ماه های پایانی دولت احمدی نژاد، قادر به برداشتن گام خاصی در حوزه اقتصادی نبوده است. حتی در ماه های آینده نیز این رویه ادامه خواهد داشت. گزارش های منتشرشده توسط رسانه های غربی نشان می دهد حفظ بخش اصلی تحریم ها به خصوص در دو حوزه نفتی و بانکی، به طور متوسط، ماهانه به زیان 5 میلیارد دلاری ایران منجر می شود و اگر ایران حداکثر سود اقتصادی از این فرصت تنفس را ببرد، باز هم بعید است بتواند این زیان را جبران کند و دولت حداقل از منظر رفع پیامدهای عملی تحریم ها، گام مهمی به جلو برنداشته و شاید وضعیتش بدتر هم شود. این جزئیات همچنین ابعاد خسارت های اقتصادی که در طول یک دهه گذشته با هدایت مستقیم رهبر ایران بر ایران و مردمش تحمیل شده را به خوبی نشان می دهد؛ رهبری که اکنون شکستش به لطف مهارت های رسانه ای و سیاسی دولت روحانی، آبرومندانه جلوه داده شده است.
2) بر خلاف شعارهای مبتنی بر ایستادگی در برابر زیاده خواهی غربی ها، تیم هسته ای ایران در نهایت به علت وضعیت خسارت باری که رفتار دولت قبل و تیم هسته ای جلیلی بر جای گذاشته بود، در وضعیتی نبود که بتواند مقاومت خاصی کند و بخش اعظم خواسته های کشورهای غربی بر ایران تحمیل شد. در واقع به نظر می رسد ظریف و همکارانش در دقایق آخر موفق شده اند رهبر ایران و تندروهای داخلی را راضی کنند تن به توافق موجود بدهند. کما اینکه جزئیات مطرح شده در این توافق نامه، روشن می کند در دور پیشین عدم تمایل ایران به عقب نشینی هم یکی از علل اصلی شکست مذاکرات بود، نه صرفا کارشکنی فرانسه و یا تبانی پشت پرده اعراب و اسرائیلی ها.
3) توافق ایران با کشورهای غربی و به ویژه آمریکا به شدت ظریف و در محیطی شکننده واقع شده است. علاوه بر فشارهای داخلی آمریکا مانند اراده معطوف به تحریم بیشتر در کنگره، مسائل منطقه ای مانند وضعیت سوریه می تواند شوک هایی مقطعی به این فرایند وارد سازد. در همین حال، به نظر می رسد از سوی طرف ایرانی به ویژه تندروها، حداکثر عقب نشینی هسته ای صورت گرفته است. در واقع آنها اگر تا دیروز خود را از نظر اقتصادی بر لبه پرتگاه می دیدند، اکنون از نظر هسته ای در این پرتگاه ایستاده اند. تجربه تلخ دخالت سال 84 رهبر ایران در پرونده هسته ای و معلق ماندن توافقات ایران و کشورهای غربی هم این خطر را گوشزد می کند که نه تنها از سوی غربی ها که در درون ایران هم امکان بازگشت به نقطه صفر قوی است. اقدام هوشمندانه حسن روحانی در ارسال نامه به علی خامنه ای و همچنین تمجید هاشمی از پاسخ خامنه ای به روحانی، سازوکاری برای جلوگیری از این تجربه ناگوار است. رهبر ایران بارها نشان داده که بازیگری قابل اعتماد نیست و میل به مانورهای متعدد برای موازنه قوا دارد. قطعا تندورهای داخلی هم از این خصیصه وی برای اعمال فشار به دولت و فشل کردن روند پیشرفت مذاکرات استفاده می کنند.
4) اگرچه این توافق، از منظر روانی، بسیار حایز اهمیت است ولی این اثر روانی، مانند یک شمشیر دولبه عمل می کند. مردم خسته اکنون امیدوارتر از قبل، چشم به گشایش اوضاع اقتصادی دارند و در کنار خشنودی، میزان توقعات شان به شدت افزایش می یابد. تاکید امروز رئیس جمهور مبنی بر اینکه اکنون نوبت فعالان اقتصادی است، برآمده از همین نگرانی است.
5) توانمندی دولت در گشایش قفل هسته ای و راضی کردن رهبر ایران به عقب نشینی به مرز 10 سال پیش، این احساس را قوی تر کرده که در صورت افزایش فشارهای عمومی و رایزنی های قدرتمند از سوی دولت، مشکلات زندانیان سیاسی و به ویژه رفع حصر نیز با نگاه مثبت حاکمیت مواجه شده و وضعیتی تازه در فضای سیاسی داخل ایران رقم بخورد. سر داده شدن شعارهایی چون «یاحسن یا حسین، سید حسن، میرحسین» در مراسم استقبال از ظریف در فرودگاه مهرآباد، نمادی قوی از این خواسته است. بخشی از اصلاح طلبان ایرانی در نگاهی مشابه با اصولگرایان – از نظر روشی- اعتقاد دارند این تحریم ها نبوده که سبب راضی شدن ایران به توافق شده، بلکه نیروی ملی و اجماع برآمده از انتخابات 92 است که دولت را موفق به همراه کردن سایر ارکان قدرت کرده و تغییرات کنونی در برخی حوزه ها مانند رفتار دیپلماتیک را رقم زده است. این مبنای تحلیلی و انتظارات سیاسی دیگری که پیرامون گشایش فضای سیاسی وجود دارد، به طور طبیعی، حاکمیت را زیر فشار و انتقاد بیشتری قرار خواهد داد و همچنین انتظار تحرک از دولت را بیشتر می کند. با توجه به سوابق تاریخی، انتظار نمی رود نهادهای تندرو قضایی و امنیتی از دامنه تحرکات خویش در برخورد با فعالان و فعالیت های مدنی و سیاسی، بکاهند. نوع مواجهه دولت با این تحرکات و مدیریت توقعات و انتظارات هم یکی از مشکلات دولت روحانی پس از برون رفت نسبی از بحران توافق هسته ای خواهد بود.
6) با وجود مخاطرات گفته شده، اجماع کنونی میانه روهای اصولگرا برای حمایت از موفقیت هسته ای دولت و نمایش قوی ظریف و همکارانش، فرصتی تازه برای اصلاح طلبان میانه رو در داخل ایران هم فراهم آورده است. درست است که از نظر سیاسی، چهره ای چون ظریف بیشتر به اصولگرایان سنتی متکی و متمایل است تا اصلاح طلبان ولی عمده پتانسیل اجتماعی حامی ظریف همان سبد رای حامی اصلاح طلبان است. مدیریت درست و دقیق این پتانسیل اجتماعی می تواند به تقویت موقعیت سیاسی اصلاح طلبان و حامیان دولت منجر شده و تندروهای داخلی را در منگنه سیاسی قوی تری قرار دهد. این منگنه در واقع یک فرصت تنفس برای دولت روحانی فراهم می کند، همانند فرصت تنفسی که در عرصه دیپلماسی فراهم آمده است.