این هفته چه فیلمی ببینیم (شماره ۱۰)

۷ آذر ۱۳۹۲

نمایی از فیلم مهاجر
در راهنمای فیلم که هر هفته پنج شنبه‌ها در شرق پارسی منتشر می شود، قرار است به شما فیلم های بهتر یا حداقل از جهاتی قابل تامل برای تماشا پیشنهاد داده شود که یا هم اکنون بر پرده سینماهای جهان هستند یا اخیرا وارد شبکه نمایش خانگی شده اند.

درون لویین دیویسInside Llewyn Davis ½ ☆☆☆
نمایی از فیلم درون لویین دیویس
کارگردان و فیلمنامه نویس: جوئل کوئن و اتان کوئن، بازیگران: اسکار ایزاک (لویین)، کری مولیگان (جین)، جاستین تیمبرلیک (جیم)، درام موزیکال، ۱۰۵ دقیقه، آمریکا، ۲۰۱۳
خلاصه: فیلم روایت یک هفته از زندگی یک خواننده جوان راک در دهه ۶۰ آمریکا در منهتن است که می‌خواهد با هنر موسیقی زندگی کند، اما سرانجام موفق نمی‌شود.
«درون لوئین دیویس» می تواند فیلمی ایده‌ال برای علاقه‌مندان به موسقی راک دهه شصت آمریکا باشد. فیلم الهام گرفته از زندگی «دیو ون راک» خواننده و آهنگ ساز جوان گروه باب دیلن است و نام فیلم اشاره ای به آلبومی دارد که در سال ۱۹۷۲ منتشر شده، حضور «جاستین تیمبرلیک» خواننده جوان آمریکایی، در نقش خواننده و گیتاری است در فیلم، حال و هوای واقعی تری به فیلم میدهد، شخصیت اصلی فیلم لوئین با بازی اسکار ایزاک، هنرمندی است که برای معرفی آواز و گیتارش همه جور امتحانی را پس می دهد. او سفری را در طی یک هفته شروع می کند و دوباره به نقطه آعاز باز می گردد. در چرخه تسلسل وار درماندگی لویین برای یافتن جایگاه و کار مناسب، فیلم با صحنه نواختن او در کافه و سپس کتک خوردن او درخیابان شروع شده و در نهایت با همین سکانس هم به پایان می رسد.
هنر و هوشمندی برادران کوئن مثل سایر فیلم هایشان در نحوه پرداختن به موضوعی ساده و تکراری است. درون لوئین دیویس روایت تلخ و سیاهی از سرخوردگی های لوئین نیست، بلکه این سرخوردگی ها و بدبیاری ها با طنازی در دیالوگ ها و تصویرها آمیخته شده‌اند و حاصل آن فیلمی درخشان است که در هنگام تماشای آن، مخاطب گذشت زمان را احساس نمی کند. گذشته از بازی خوب ایزاک، حضور خنده دار یک گربه در فیلم و بازی گرفتن از گربه، اتفاق دیگری است که لحظات طنزآمیز دل نشینی را در فیلم ایجاد می کند.

دربند ☆☆☆
پوستر فیلم دربند
کارگردان و نویسنده: پرویز شهبازی، بازیگران: پگاه آهنگرانی (سحر)، نازنین بیاتی (نازنین)، درام، ۹۰ دقیقه، ایران، ۲۰۱۳
خلاصه: «نازنین» دانشجوی ساده شهرستانی است که برای تحصیل در رشته پزشکی عازم تهران می شود، در تهران با دختری فروشنده به نام «سحر» که زندگی بسیار متفاوت و آزادی دارد، هم خانه می شود و این همخانه شدن در خانه مجردی با سحر مقدمه‌ای است، برای شروع مشکلات مختلف.
«پرویز شهبازی» را همه با فیلم «نفس عمیق» می شناسند. حتی فیلم بعدی او «عیار چهارده» هم نتوانست اندکی از موفقیت «نفس عمیق» را تکرار کند، اما فیلم «دربند» را می‌توان بازگشت شهبازی به حال و هوای فیلم نفس عمیق دانست. فیلمی اجتماعی درباره مشکلات نسل جوان دانشجو پو تفاوتهای عمیق فرهنگی در کلان شهری مثل تهران.
فیلم لحظات به یادماندنی دارد، لحظاتی که شهبازی کاملا واقع گرایانه زندگی داشجویی دختری شهرستانی در تهران را به تصویر می‌کشد و البته در این کار کاملا موفق است. «نازنین» فیلم دربند اگرچه خیلی ساده دل اما دوست داشتنی است و خیلی زود تماشاگر به سرنوشت او علاقه‌مند می شود. هرچند به نظر می‌رسد کارگردان در به سرانجام رساندن داستان در پایان فیلم مردد بوده و در سینماهای مختلف پایان‌های متفاوتی از آن به نمایش در آمده است، اما دربند با خلق تصویرهایی از زندگی زیر پوست شهر تهران و بازیهای خوب بازیگران، می‌تواند انتخاب خوبی برای رفتن به سینما باشد.

ونوس در پوست خز Venus in fur ☆☆☆
نمایی از فیلم ونوس در پوست خز
کارگردان و نویسنده: رومن پولانسکی بر اساس نمایشنامه‌ای از دیوید آیورز، بازیگران: امانوئل سینیه (واندا)، متیو آمارلیک ( توماس)، درام، ۹۶ دقیقه، لهستان- فرانسه، ۲۰۱۳
خلاصه: کارگردانی که ازپیدا کردن بازیگر زن نمایشنامه خود درمانده شده است، ناگهان با زنی روبرو می‌شود که از همان لحظات ورود نقش را از آن خودش می‌کند.
«ونوس درپوست خز» ساخته «رومن پولانسکی»، داستان کارگردانی با بازی «متیو آمارلیک» است که می خواهد بر مبنای رمانی معروف اثر « فون زاخر مازوخ» نمایشنامه ای کار کند. «واندا » زنی است که برای ایفای این نقش به نزد کارگردان آمده و از همان لحظه ورود واندا برای تست بازیگری، نمایشی دو نفره و نفس‌گیر آغاز می شود. جذابیت کار پولانسکی آمیختن لحظات تمرین نمایش و واقعیت است. دربسیاری از لحظات فیلم، تفکیک این که کدام دیالوگ ها مربوط به صحنه انتخاب بازیگر و کدام در بطن نمایش‌نامه اتفاق می‌افتد، ممکن نیست.
تلاش کارگردان برای تمرین نمایش با بازیگر ناخوانده، مدام جای کاراکترها عوض می‌شود و ریتم سیالی را ایجاد می‌کند که به رغم محدودیت لوکیشن و بازیگر، مخاطب گذشت زمان را احساس نمی-کند. تعلیق، کشش داستان و بازی خوب بازیگران و تنوع میزانسن در تک لوکیشن، به قدری جذاب است که فضای تئاتری فیلم و دور شدن آن از چارچوب معمول سینما را جبران کند. پولانسکی به خوبی توانسته صحنه تمرین بازیگر و کارگردان تئاتری را، در حال روخوانی متن نمایش با حداقل کنش واکنش حرکتی و بیشتر متکی به دیالوگ به شکل دیدنی و جذابی به تصویر بکشد. مفهوم های فلسفی و روان‌شناسانه پنهان در پس کتابی که در اصل منبع الهام نمایش و فیلم است، فیلم را تبدیل به گزینه خوبی برای تماشای علاقه مندان به درام های روان‌شناسانه می کند.

قصری در ایتالیا Un château en Italie ½☆☆
نمایی از فیلم قصری در ایتالیا
کارگردان: والریا برونی، فیلمنامه: والریا برونی، نئومی لووسکی بازیگران: والریا برونی (لوییس)، لویی گرل (ناتان)، فیلیپ تیمی (لوودویک)، کمدی- درام، ۱۰۴ دقیقه، فرانسه، ۲۰۱۳
خلاصه: خانواده‌ای ایتالیایی به دنبال فروش خانه قدیمی خود در ایتالیا هستند و در این میان، فیلم سرگشتگی‌های بازیگر زن جوانی را روایت می‌کند که در آرزوی بچه دار شدن وارد رابطه با پسری جوان تر از خود می شود. پسرک که در ابتدا دلباخته او به عنوان بازیگری با سابقه است به تدریج با جدی تر شدن رابطه‌شان و وقتی قرار است نقش پدر را بازی کند، به تدریج از زن دور میشود.
تماشای فیلم «قصری در ایتالیا» به کارگردانی «والریا برونی» (خواهر همسر رییس جمهور سابق فرانسه «سارکوزی») در ابتدا به خاطر نام کارگردان آن برای بسیاری کنجکاوی برانگیز است و بسیاری از منتقدان را در جشنواره کن ۲۰۱۳ یکی از شانس‌های اصلی برنده شدن جایزه می‌دانستند.
جدا از هیاهوهای خبری در حواشی نام کارگردان، «قصری در ایتالیا» فیلم جذاب و متوسطی است که چندین داستان را به موازات هم روایت می‌کند. به جز حکایت زن جوان بازیگر که روایت محوری فیلم است، داستان‌های دیگری مثل بیماری لاعلاج برادری که بسیار به او علاقه‌مند است و جای خالی پدر خانواده پس از مرگش و ماجرای خانه- قصری در ایتالیا قصه های دیگری هستند که در کنار هم در فیلم روایت می‌شوند.
والریا برونی در دو نقش کارگردان- بازیگر به خوبی در فیلم ظاهر شده است و توانسته شور و هیجان و دیوانگی‌های شخصیت داستان را در نقش بازیگری قدیمی و زنی پا به سن گذاشته و سودایی نشان دهد. در واقع او جسورانه فیلمی را بازی و کارگردانی کرده که مستقیما از زندگی خصوصی او الهام گرفته شده است. لحن شوخ طبعانه و گاه نوستالژیک فیلم، حال و هوایی دلنشین به فیلم بخشیده است و با تماشای آن می توان لحظاتی شاد، دلتنگ و گاه غمگین از زندگی واقعی را تجربه کرد.

مهاجر The immigrant ½☆☆
نمایی از فیلم مهاجر
کارگردان: جیمز گری، فیلمنامه: جیمز گری، ریک مانلو، بازیگران: ماریون کوتیارد (اوا)، یواکین فونیکس (برونو ویس)، جرمی رنر (اورلاندو) مریلا زارعی، ۱۲۰ دقیقه، درام، آمریکا، ۲۰۱۳
خلاصه: زنی مهاجر و آواره برای نجات جان خواهرش به مردی متوسل می‌شود که او را به دنیای نمایش و زندگی خیابانی می‌کشد.
فیلم «مهاجر» روایتی دلنشین از روابطی انسانی و عاشقانه با پیش زمینه ای تاریخی و کار دیگری از کارگردان موفق آمریکایی «جیمز گری» است که پیش از این فیلم هایی مثل «دو عاشق» و« دنیا از آن ماست» توانسته جایگاه مقبولی بین تماشاگران سینما داشته باشد. مهاجر فیلمی کلاسیک و پر خرج است که در جزیره آلیس فیلم برداری شده، جزیره ای در آمریکا که روزگاری میزبان مهاجرین بسیاری از کشورهای دیگر بوده است.
ماریون کوتیار در نقش زن آواره و معصوم لهستانی، معصومیت و اغواگری را یکسان در نقش اوا به نمایش می گذارد. در مقابل کوتیار، یواکین فینیکس به عنوان مردی ظاهر می‌شود که اوا را به دروغ و در ازای نجات زندگی خواهرش، تبدیل به زنی خیابانی می‌کند. فونیکس که بازی پر انرژی و شخصیت آشفته‌اش تا حدی هنوز هم یادآور بازی او در فیلم «مرشد» است در ایفای نقش «برونو ویس» انتخاب خوبی است که توانسته شخصیتی خاکستری را به نمایش بگذارد. پرسوناژی که هم تماشاگر و هم اوا هرگز از او متنفر نمی‌شوند و سرانجام هم نیمه تاریک وجودش مغلوب معصومیت اوا می‌شود. فیلم مهاجر اگر چه در انبوه فیلم‌های روی پرده در دنیا، نمی تواند یک شاهکار نامیده شود، اما روایت سرراست و درست داستان فیلم با بازی خوب بازیگران، آن را تبدیل به فیلمی متوسط می‌کند.

پل چوبی ½☆☆
نمایی از فیلم پل چوبی
کارگردان: مهدی کرم پور، فیلمنامه: مهدی کرم پور، خسرو نقیبی، ریک مانلو، بازیگران: بهرام رادان (امیر)، مهناز افشار (شیرین)، هدیه تهرانی (نازلی) مهران مدیری، ۱۰۵ دقیقه، درام، ایران، ۲۰۱۳
خلاصه: زندگی خانوادگی آرام و عاشقانه زوج جوانی که در تلاش برای خروج از ایران هستند، دچار سوء تفاهم های بسیاری می شود. در این میان نازلی عشق قدیمی مرد نیز از راه می‌رسد و رابطه آن ها بیش ازقبل دچار مشکل می‌شود.
پل چوبی که اخیرا در تهران به نمایش درآمد، مدت کوتاهی پس از نمایش آن در شبکه نمایش خانگی عرضه شد. به رغم ادعاهای رسمی و غیر رسمی سازندگان فیلم که آن را برداشتی آزاد از فیلم یگانه تاریخ سینما «کازا بلانکا» می‌دانند، پل چوبی هیچ ربطی به کازابلانکا ندارد، تنها چیز مشترک با کارابلانکا رد پایی از عشقی در گذشته است که روابط زوج جوان را تبدیل به مثلثی عاشقانه می‌کند.
فیلم، حال و هوایی صمیمی و آشنا دارد، فضایی که آن را برای خیلی از تماشاگران دیدنی و نوستالژیک می کند؛ از اسم فیلم گرفته که نام محله‌ای قدیمی و پرخاطره در خیابان جمهوری تهران است تا بازخوانی ترانه سوغاتی هایده در فیلم. علاوه بر حکایت عشق مثلثی در فیلم و حضور نازلی به عنوان عشق از دست رفته، حضور کوتاه مهران مدیری به عنوان مردی اغواگر که به شکلی پنهان و آشکار قصد اغوای شیرین را دارد، سرچشمه کشمکش اصلی در فیلم است.
گویی کارگردان تحت تاثیر مدیری نتوانسته، بازی او را هدایت کند و بازی مدیری در عین قوی بودن، گاهی بسیار اغراق آمیز است. حضور هدیه تهرانی در فیلم هم با دیالوگ‌های تکراری معمول این ژانر فیلم‌ها آن قدر کلیشه ای و حتی اضافی است که چندان به چشم نمی‌آید. فیلم در انتها از پایانهای معمول داستان ها گریخته و قضاوت و پایان نهایی را به سلیقه تماشاگر گذاشته است. با همه این ها، دیدن پل چوبی، می تواند حس و حال خوب و آشنای روابط عاشقانه و شکننده آدم ها را زنده کند.

هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند ½☆☆
نمایی از فیلم هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند
کارگردان و نویسنده: پوران درخشنده، بازیگران: طناز طباطبایی (شیرین)، شهاب حسینی، مریلا زارعی، ۱۰۰ دقیقه، ایران، ۲۰۱۲
خلاصه: سهل انگاری مادر شیرین در هشت سالگی و سپردن او به مرد جوانی که کارگر مغازه است، فاجعه ای را به بار می‌آورد که در نهایت سرنوشت دردناکی را برای او رقم می‌زند.
فیلم «هیس..» با طرح مورد آزار و اذیت قرار گرفتن کودکان، که این روزها روی پرده سینماهای ایران است، سوژه جسورانه‌ای دارد که برای نخستین بار به این صراحت در سینمای معاصر ایران به آن پرداخته شده و به قدر کافی کنجکاوی برانگیز است که تماشاگران زیادی را به تماشای فیلم ترعیب کند.
تلاش کارگردان در بازگو کردن اتفاقی است که به دلایل مختلف تا زمان بزرگسالی قربانی مسکوت مانده و سرانجام زندگی او را نابود می‌کند. «طناز طباطبایی» در گذشته، با فیلم «مرهم» در نقش دختری معتاد، توانست جایگاه خود را در بازیگری در درام‌های اجتماعی به خوبی تثبیت کند، بازی ساده و روان او در این فیلم هم، نقطه قوت فیلم حساب می شود.
داستان فیلم درخشنده به قدر کافی درگیر کننده، جذاب و پر از اوج و فرود است، اما حضور شحصیت‌های متعدد و گاه اضافی در فیلم گاهی آزاردهنده است، مثل «امیر علی» که عاشق شیرین است، اما حضورش و رفتارهایش کارکرد منطقی و مشخصی در فیلم ندارد و همین طور شخصیت-های فرعی متعددی که حضور کوتاهی دارند. اگر چه ساخت فیلم «هیس…» با پرداختن به موضوعی اجتماعی و رنج آور که همیشه در بطن جامعه‌ای سنتی پنهان نگه داشته شده است، می‌تواند مقدمه‌ای برای بیان و تصویر مشکلات پنهان دیگری باشد. درخشنده نتوانسته خود را از چارچوب لحن شعارزده سینمای دهه شصت ایران رها کند و فیلم در لحظاتی کاملا گرفتار این فضای شعاری و هیجان زده است، مثل سکانسهای دادگاه یا به تصویر کشیدن صحنه خودکشی ناگهانی نازنین در لحظه خرید لباس عروس. با همه این ها، «تماشای هیس…» می‌تواند تجربه خوبی برای شنیدن حرف‌های نگفته زنان جوانی باشد که در کودکی با مشکلاتی از این دست مواجه بوده‌اند.