شورای احیای ۴۰ انجمن اسلامی: نگاه امنیتی به دانشگاه و بدعت های زشت ۸ سال گذشته رفع شود

۱۶ آذر ۱۳۹۲

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه های ساری و شهید بهشتی و شورای احیای انجمن های اسلامی ۳۸ دانشگاه دیگر، در بیانیه ای به مناسبت ۱۶ آذر، حل بحران های مهم کشور را نیازمند تغییرات مهم در فضای کنونی دانشگاه های ایران دانستند.
متن کامل این بیانیه به نقل قانون آنلاین به شرح زیر است:
به نام خدا
شانزدهم آذر ماه را بیش و پیش از هر چیز با شهادت سه دانشجو در راهروهای دانشگاه تهران، در سالی به یاد می آوریم که ملت ایران سوگوار کودتای ۲۸ مرداد و فروپاشیدن امیدها و آرزوهای خود برای استقلال، آزادی و عزت سرزمین شان بودند. این سه آذر اهورایی شعله هایی بلند از آتش استقلال طلبی و آزادی خواهی جامعه ی ایران بودند. آتشی که بیش از یک صد سال است در سینه ی ملتهب این سرزمین شعله می کشد و هر بار، شراری تازه تر می افکند. شصتمین سال روز شهادت این سه دانشجو که بر پیشانی تاریخ معاصر ایران به نام روز دانشجو رقم خورد، فرصت مغتنمی برای دانشگاه و جریان دانشجویی است تا با بررسی انتقادی وضعیت فعلی جامعه ی ایران به روشن ساختن نقش و جایگاه دانشگاه و افق های تحلیلی و راهبردهای آتی جنبش دانشجویی بپردازند.
جامعه ی ایران بیش از یک سده است که از بحران های عمیق و همه جانبه رنج می برد، آگاهی یافتن مردم و به خصوص لایه های فرهیخته تر جامعه ی ایران از واقعیت انحطاط کشور و دور ماندن آن از رشد و توسعه ی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، تکاپوهای بسیاری در درون آن آفرید، دو انقلاب بزرگ آزادی-خواهانه و تحمل یک جنگ طولانی و تحمیلی در کنار جنبش های متعدد اصلاح طلبانه، همه و همه جلوه هایی از کوشش درازدامن گروه های مختلف اجتماعی، هر چند با افق و آرمان هایی متفاوت بوده است. حفاظت از استقلال و تمامیت ارضی کشور علی رغم همه ی دشواری ها و برکندن بساط یک دیکتاتوری سلطنتی با تکیه بر خواست و اراده ی اکثریت بی گمان حلقه های طلایی این زنجیره ی کوشش و مقاومت است.
با وجود این کوشش ها، کشور ما امروز نیز با بحران هایی مواجه است که ریشه در تاریخ دارد و سایه بر آینده ی حیات ملت ایران افکنده است.
 در عرصه ی اقتصادی، فاصله ی طبقاتی و عدم بهره مندی عادلانه ی شهروندان از فرصت ها و منابع ادامه یافته و به ویژه بیکاری تحصیل کردگان، فقر گسترده و عدم اطمینان به آینده، سهم بخش های مهمی از جامعه ی ایران شده است. رواج گسترده و هولناک آسیب های اجتماعی، بی اعتنایی به اخلاق و قانون و فقدان انسجام اجتماعی چهره ی کشور ما را لکه دار کرده است. از سوی دیگر، جامعه ی فرهنگی و هنری ایران، در حصار بدبینی ها و بی اعتمادی ها مجالی برای آفرینش آزاد و خلاقانه نیافته و فرهنگ ایرانی-اسلامی هر روز بیشتر رنگ فراموشی می گیرد و سرانجام، در عرصه ی سیاسی، حقوق و آزادی های قانونی ملت با محدودیت های جدی مواجه گردیده است. گروه های مختلف دانشجویی، سیاسی، اجتماعی و اصحاب رسانه از فعالیت آزادانه وامانده و عده ای از اثرگذارترین شخصیت های ایشان در حبس، حصر و انزوا از حقوق بدیهی محروم مانده اند.
در میانه ی این تنگناها و دشواری ها امید، مهم ترین سرمایه ی کشور ماست و آن گونه که در انتخابات ریاست جمهوری دوره ی یازدهم چهره نمود، با تدبیر ملت، دولت تدبیر و امید به عرصه آمد. پیروزی حسن روحانی و تشکیل دولتی که خرد و میانه روی را مبنای عمل خود قرار داده است، امیدها را برای غلبه بر بحران های پیش گفته، فزونی بخشیده است و فرصتی را برای تغییر و بهبود فراهم نموده که برای بهره گیری از آن، توجه به چند نکته ضروری است.
نخست آن که هیچ گروه اجتماعی یا سیاسی به تنهایی مسئول این دشواری ها و پیچیدگی ها نیست. همه ی گروه ها و افراد جامعه در برابر این وضعیت و تغییر آن مسئول اند و برون رفت از این بحران جز با مسئولیت-پذیری و گفتگوی آزادانه و انتقادی میان گروه های اجتماعی میسر نخواهد بود. پرهیز از گفتگو، کاهش تساهل و شدت یافتن تنش میان لایه های مختلف اجتماعی، خود از بارزترین وجوه بحران در جامعه ی ایران است که در صورت تداوم و بازتولید آن، تلاش های اصلاح طلبانه را با بن بست مواجه می کند. تغییر وضع موجود و بهبود شرایط را نمی توان صرفاً از هیچ نهاد یا گروه سیاسی و یا اجتماعی خاصی مطالبه نمود. همه نهادها و گروه های سیاسی و اجتماعی – البته با سهم و نسبت های گوناگون- مسئول وضع موجود و بخشی از این مشکلند و البته راه حل های احتمالی نیز باید در درون همین نهادها و گروه های اجتماعی و سیاسی و از مسیر گفتگوی انتقادی میان آنها ساخته و پرداخته شوند و صرف مطالبه محوری گروه های مختلف اجتماعی و سیاسی چندان راهگشا نخواهد بود.
 از سوی دیگر برای برون رفت از وضعیت فعلی هیچ راه حل واحد، جامع و کوتاه مدتی وجود ندارد. راه حل ها متعدد، نسبی و درازمدتند که تنها در سایه ی گفتگوی آزاد و انتقادی به دست خواهند آمد. مدارای منطقی و منطق مدارا، تکیه گاه همه ی گروه های اجتماعی و سیاسی در این راه دشوار است. با تکیه بر چنین تحلیلی است که می توان از نقش مهم و حیاتی دانشگاه در سالیان پیش رو سخن گفت.
 خرد انتقادی، آزادی، تساهل و دانش، جان مایه های دانشگاهند و در سایه ی آنها، دانشگاه می تواند به ایضاح جنبه های گوناگون بحران ها و تنگناها بپردازد و راه های برون رفت را جستجو کند. دانشگاه، می تواند و باید چراغ راه گذار جامعه ی ایران به سوی جامعه ای در خور شأن و کرامت انسانی باشد. آموخته های ما از میراث ملی و دینی مان و نیز سایر فرهنگ ها و تمدن ها، آن گاه که در فضایی آزاد و امن به نقد و گفتگو نهاده شود، دست مایه ی توسعه ای درون زا، همه جانبه و پایدار خواهد بود. نزدیک شدن به چنین ایده آلی در گرو ایجاد تغییراتی مهم در فضای کنونی دانشگاه های ایران است که در ادامه به کوتاهی به آنها اشاره می کنیم:
۱٫ در نخستین گام باید نگاه امنیتی به دانشگاه و فعالیت های علمی، سیاسی و فرهنگی در آن، کنار نهاده شده و نگاهی مداراگر و قانون مدار جانشین شود. متولیان دانشگاه های ایران باید از میان اساتیدی انتخاب شوند که شأن علم و هم زیستی ضروری دانش و آزادی را به تمامی قدر نهند. کلاس های درس و راهروهای دانشگاه آن گاه بستر کرامت و توسعه خواهند بود که اساتید و دانشجویان بی هراس از نگاه بدبین، بی اعتماد و تفتیش گر به بحث و نقد بنشینند.
 ۲٫ محروم ساختن اساتید و دانشجویان از تدریس و تحصیل، بدعتی زشت و فاجعه بار در ۸ سال گذشته بوده است و فراهم ساختن زمینه های بازگشت بی قید و شرط آنها به دانشگاه و مسدود ساختن امکان تکرار آن، علاوه بر این که احقاق حقی پایمال شده است، گامی محکم برای بازگرداندن اعتماد و امنیت به فضای دانشگاه ها خواهد بود.
۳٫ ایجاد فضای مساعد برای فعالیت های صنفی، سیاسی و فرهنگی دانشجویان اقدام ضروری بعدی است. دانشجویان، فرزندان این ملت اند و از گروه های اجتماعی مختلف پا به عرصه ی دانشگاه نهاده و گرایشات فکری و سیاسی گوناگونی دارند. امکان فعالیت آزادانه برای آنها در محیطی امن، آزاد و قانون مدار بهترین تمرین برای گفتگوی انتقادی و رواداری در جامعه امروزین ایران است.
۴٫ احیای تشکل های ریشه دار دانشجویی از جمله انجمن های اسلامی دانشجویان، که همواره صدایی آشنا برای جامعه دانشگاهی و نیز مجرایی برای شنیده شدن این صدا در فضای اجتماعی و سیاسی ایران بوده، ضمن تضمین پویایی و نشاط دانشگاه، راهی برای شفاف ساختن فعالیت های دانشجویی، کانالیزه کردن مطالبات و پرورش نخبگان اجتماعی-سیاسی است. به ویژه آن که فعالیت های پر فراز و نشیب هفتاد ساله ی انجمن اسلامی، انباشتی از تجربیات ارزشمند را در خود داشته، تجربیاتی که در تاریخ روشنفکری، سیاسی، فرهنگی- اجتماعی و آکادمیک ایران اثرگذار بوده است و در حال حاضر که جامعه ی ایران با فربه شدن مطالبات مواجه است این انباشت تجربه در گذار جامعه به مدار عقلانیت و توسعه مؤثر خواهد بود.
۵٫ در سایه ی چنین فضای امن، بانشاط و قانون مداری است که می توان به مشارکت روزافزون اساتید و دانشجویان در اداره ی امور دانشگاه ها امیدوار بود. خودگردانی دانشگاه ها به عنوان جامعه ی دانشمندان و حاکمیت روندهای دموکراتیک در تصمیم گیری و اداره ی آن، تضمینی بر استقلال دانشگاه و سازوکاری مطمئن برای نیل به توسعه ی درون زا و همه جانبه است.
۶٫ سرانجام باید به لزوم رفع هر گونه تبعیض جنسیتی، جغرافیایی و عقیدتی در گزینش اساتید و دانشجویان اشاره کرد. ایران در سالیان پیش رو و در این مسیر دشوار، نیازمند بهره بردن از تمامی استعدادها و به فعلیت رساندن همه ی ظرفیت های بالقوه است. تکیه بر صرف صلاحیت علمی و کنار زدن همه ی تبعیض ها، علاوه بر آن که متضمن حق آحاد جامعه برای بهره مندی از تحصیلات دانشگاهی است، راهگشای بالندگی کشور، از مسیر شکوفایی همه ی استعدادها و امکانات خواهد بود.
 تغییر در فضای دانشگاه ها، علاوه بر آن که نیازمند تغییر نگاه ها و سیاست های تصمیم گیران است، در گرو اتخاذ راهبردهای مناسب، توسط جریان ها و فعالان دانشجویی است. نقد و بررسی پیشینه ی جنبش دانشجویی و نقاط ضعف و قوت این جریان در فراز و نشیب تاریخ معاصر ایران، کوشش برای ارزیابی دقیق شرایط جامعه، پایش روندهای گوناگون، اولویت بندی مطالبات و درک محدودیت های سیاست ورزی در چارچوب قانون از مهم ترین ملزومات دست یافتن به چنین راهبردهایی است. آن چه در ادامه خواهد آمد طرحی اولیه از محورهای راهبردی جریان های دانشجویی در سال های پیش رو است که باید به آزمون نقد و چالش فعالان دانشجویی، جریان ها و گروه های مختلف گذاشته شود.
۱٫ ضرورت پرسش گری و نقد در سایه ی دانش و شجاعت، جوهره ی فعالیت دانشجویی است. جریان های گوناگون دانشجویی باید سیاست ها و عملکردهای کلان مسئولان کشور، عملکرد تشکل ها و جریان های سیاسی مختلف و دستاوردهای فکری روشنفکران و صاحبان آرای گوناگون را به دقت پایش کنند و در معرض نقد و پرسش قرار دهند. شجاعانه و صریح بپرسند و برای رسیدن به پاسخ، به گفتگوهای انتقادی و علمی اگرچه سخت و پیچیده تن دهند. آن چه در این میان اهمیت بسیاری دارد حفاظت از مرزهای قانون و اخلاق در این فرایند است. پرسش گری و نقد را نباید به پرخاش گری و تندروی مبدل کرد و پیش داوری را به جای نقد علمی و آکادمیک نشاند.
۲٫ استقلال جریان های دانشجویی یکی دیگر از مهم ترین محورهای راهبردی است. مفهوم استقلال از چالش برانگیزترین مفاهیم در حوزه ی فعالیت های دانشجویی در سالیان پیشین بوده و فهم نادرست آن، چه از سوی دانشجویان و چه از سوی جریان های مختلف سیاسی به تنش در رابطه ی میان آنها انجامیده است.
مراد از استقلال در این منظر، استقلال فکری از اندیشه ها و تولیدات فکری روشنفکران و صاحبان آرای تخصصی نیست. خلق دانش و ابداع تئوریک فرایندی پیچیده است و نقش عمده ی دانشجویان در این مورد، رصد کردن جدیدترین تحولات فکری در حوزه های مختلف، پرسش گری و در بوته ی نقد نهادن آرای گوناگون است. علاوه بر این، استقلال جنبش دانشجویی نباید به معنای رقابت یا هضم در احزاب و نهادهای سیاسی و مدنی مختلف و بر عهده گرفتن وظایف و کارکردهای آنها تلقی شود. چنین امری، با ماهیت جریان های دانشجویی هم خوانی ندارد.
 منظور از استقلال در این تحلیل، استقلال تشکیلاتی است. تشکل های دانشجویی باید در سازوکارهای تشکیلاتی، نحوه ی اداره، روندهای تصمیم گیری و اعلام مواضع، از اعمال نفوذ کانون های قدرت و گروه های سیاسی مختلف برکنار باشند. تشکل های دانشجویی عقبه ی هیچ نهاد قدرت یا حزب و گروهی نیستند. بدیهی است که به اقتضای شرایط کشور و مبانی فکری و سیاست های این احزاب و گروه ها، امکان نزدیکی و اشتراک یا دوری و افتراق در مواضع آنها با تشکل های دانشجویی پدیدار شود. اما حفاظت از استقلال تشکل های دانشجویی و شکل گیری رابطه ی انتقادی ضامن سلامت فعالیت های دانشجویی خواهد بود. این رابطه ی انتقادی البته یک رابطه ی دوسویه است و جریان ها و تشکل های دانشجویی باید پذیرای نقدها و نظرهای روشنفکران، احزاب و گروه های سیاسی و سایر نهادهای مدنی باشند. نمی توان از نقد همه جانبه ی دیگران سخن گفت و در برابر هر انتقادی بر عملکرد خود برآشفت.
۳٫ حاکمیت روندهای دموکراتیک و پایبندی به چارچوب های تشکیلاتی آخرین محور مورد نظر در این بیانیه است. تمرین دموکراسی و مشق تساهل در حوزه های خُرد، ضامن تحکیم و تداوم آن در عرصه های کلان تر خواهد بود. نمی توان در عرصه ی عمومی جامعه منادی دموکراسی و تساهل بود و در درون به ساختارها و سیاست های آمرانه اتکا کرد. چنین ساختارهای منعطفی علاوه بر آن که امکان تمرین سیاست-ورزی دموکراتیک را در فضای دانشگاه و برای فعالان سیاسی آینده فراهم می نمایند، حفظ پیوند تشکل های دانشجویی با بدنه و مخاطبان خود را به ارمغان خواهد داشت. چنین روندی البته نیازمند پایبندی همه ی اعضا به چارچوب و قواعد تشکیلاتی است.
در پایان انجمن های اسلامی دانشجویان و شوراهای احیای انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور که کوشش خود را بر پویایی، پیگیری حقوقی انحلال های غیرقانونی و اخذ مجوز رسمی فعالیت انجمن های اسلامی دانشجویان در دانشگاه قرار داده اند، ضمن تبریک روز دانشجو به همه ی دانشجویان با هر گرایش فکری و سیاسی، اعلام می دارند که مشتاقانه در انتظار نظرات و انتقادات دانشجویان، گروه های سیاسی و فکری، فعالان سیاسی و مدنی و اصحاب قلم و رسانه هستند.
۱٫ انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی
۲٫ انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ساری
۳٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اراک
۴٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ارومیه
۵٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ایلام
۶٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان
۷٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین
۸٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز
۹٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه جندی شاپور دزفول
۱۰٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه چمران اهواز
۱۱٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی
۱۲٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه دامغان
۱۳٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه
۱۴٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهرکرد
۱۵٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اراک
۱۶٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی ارومیه
۱۷٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان
۱۸٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیر کبیر
۱۹٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شاهرود
۲۰٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شیراز
۲۱٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی کرمانشاه
۲۲٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
۲۳٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی همدان
۲۴٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی
۲۵٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت
۲۶٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم اقتصادی
۲۷٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک
۲۸٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
۲۹٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شاهرود
۳۰٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
۳۱٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی همدان
۳۲٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز
۳۳٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد
۳۴٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کاشان
۳۵٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کردستان
۳۶٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه لرستان
۳۷٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه مازندران
۳۸٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ملایر
۳۹٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه هرمزگان
۴۰٫ شورای احیاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه یزد